115 نتیجه برای Tat
عنایت اله کلانتر هرمزی، مصطفی دلاور، سعید کیان بخت، محمدعلی پایانی،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده
مقدمه: خارخاسک از گیاهان دارویی است که در طب سنتی از دم کرده میوه آن جهت درمان عفونت های مجاری ادراری تناسلی به ویژه سوزاک، دفع کننده سنگ های کلیوی، مسکن دردهای روماتیسمی، کاهش دهنده فشار خون و تحریک کننده کبد استفاده می شود. این تحقیق اثرات ضد میکروبی عصاره میوه خارخاسک را علیه تعدادی از سروش های استاندارد باکتری های گرم منفی و گرم مثبت مورد بررسی قرار داده است.
روش کار: دراین تحقیق که یک مطالعه تجربی است. عصاره متانولی میوه خرد شده گیاه به روش کلد ماسراسیون تهیه شد و اثرات ضد میکروبی آن بر علیه سوش های استاندارد باکتری های استرپتوکوک فکالیس، استافیلوکوک آرئوس، اشریشیاکلی و سودوموناس آئروژینوزا با روش دیسک پلیت و رقت لوله ای مورد ارزیابی قرار گرفت و با آنتی بیوتیک های مؤثر بر علیه این باکتری ها مقایسه شد.
نتایج: نتایج این بررسی نشان داد که عصاره میوه استخراج شده بر علیه سوش های استاندارد باکتری های استرپتوکوک فکالیس، استافیلوکوک آرئوس، اشریشیاکلی و سودوموناس آئروژینوزا به ترتیب با غلظت های 400، 200، 100 و 100 میکروگرم در میلی لیتر خاصیت باکتریواستاتیک و با غلظت های 800، 400، 400 و 200 میکروگرم در میلی لیتر خاصیت باکتریسیدال دارند. همچنین مقایسه اثرات ضد میکروبی عصاره این گیاه با آنتی بیوتیک های موثر بر این باکتری ها از قبیل سیپرفلوکساسین، پنی سیلین، G، اکساسیلین، جنتامایسین، کوتریموکسازول، نالیدیکسیک اسید و نیترو فورانتویین نشان داد که عصاره متانولی میوه گیاه خارخاسک در غلظت مورد استفاده، اثری قابل مقایسه و در مواردی حتی بیش تر از برخی از این آنتی بیوتیک ها بر علیه میکروب های مورد بررسی دارد. نگهداری عصاره میوه خارخاسک در طول مدت زمان پس از استخراج باعث کاهش خاصیت ضد میکروبی آن شد.
نتیجه گیری: عصاره میوه گیاه خارخاسک اثر باکتریواستاتیک و باکتریسیدال خوبی بر روی تعدادی از باکتری های گرم مثبت و منفی دارد که از عوامل مهم بعضی از عفونت های انسانی می باشند و این اثر قابل مقایسه با آنتی بیوتیک های رایج برای درمان عفونت های ناشی از این باکتری ها می باشد؛ لذا با انجام مطالعات فارماکولوژیک و بالینی تکمیلی عصاره میوه این گیاه، می توان آن را برای درمان برخی از عفونت های باکتریسیدال پیشنهاد کرد. |
|
منیژه کهبازی،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
مقدمه: کودکان در هر کشوری به دلیل نقشی که در آینده ایفا خواهند نمود از اهمیت ویژهای برخوردارند. در کشور ما نیز کودکان درصد بالایی از جمعیت را به خود اختصاص میدهند. در کشورهای جهان سوم اکثر کودکان به دلیل فقرهای مادی و فرهنگی دچار سوء تغذیه میباشند که نتیجه آن اختلال در رشد جسمانی و روانی آنها میباشد. در این میان با توجه به اثرات شناخته شده روی در متابولیسم و رشد انسان، این مطالعه جهت بررسی بیش تر اثرات روی در افزایش وزن صدک وزنی کودکان صورت پذیرفت.
روش کار: طی یک مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور، 70 کودک (21 پسر و 49 دختر) 9 تا 36 ماهه که فاقد هیچ گونه بیماری زمینهای بودند، به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب گردیدند. این کودکان به دو گروه مساوی تقسیم شدند که برای یک گروه به مدت 3 ماه روزانه 3 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن کودک شربت سولفات روی 0/6 درصد (گروه مورد) و برای گروه دیگر روزانه همین مقدار دارونما (گروه شاهد) در مدت زمان مشابه تجویز گردید. سپس میزان افزایش صدک وزنی کودکان طی سه نوبت به فواصل یک ماهه ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که در گروه مورد در طی سه ماه بررسی، میانگین میزان صعود صدک وزنی 4/5 درصد و در گروه شاهد در همین مدت زمان، 3/7 درصد بود. افزایش صدک وزنی در گروه شاهد و مورد توسط آزمونی تی مقایسه شدند که از نظر آماری اختلاف معنیداری بین افزایش وزن کودکان در بین دو گروه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: این تحقیق نشان داد که مکمل روی تأثیر ملاحظهای در افزایش وزن و صدکهای وزنی کودکان دارای اختلال رشد ندارد.
دكتر کتایون صمیمی راد، آقاي بابک شهباز، آقاي مهدی نوروزی، دكتر محمود محمودی، آقاي مسعود فیاض واثقی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه: فراوانی بالایی از آلودگی با ویروس هپاتیت C در بیماران همودیالیزی از سراسر جهان گزارش شده است. برای بیماران دیالیزی فاکتورهای خطر مانند دریافت خون، طول مدت دیالیز، دریافت پیوند کلیه و در سالهای اخیر انتقال بیمارستانی ویروس در واحدهای دیالیز مطرح می باشد. در این مطالعه فراوانی آنتی بادی ضد ویروس هپاتیت C و فاکتورهای خطر مربوطه در بیماران دیالیزی استان مرکزی بررسی شده است. روش کار: در این مطالعه مقطعی- تحلیلی از تمامی 204 بیمار دیالیزی استان مرکزی نمونه خون گرفته شد. نمونه ها از نظر آنتی بادی ضد ویروس هپاتیت C با روش الیزای نسل سوم آزمایش شدند. سپس نمونههای مثبت به جهت حذف موارد مثبت کاذب، با روش تأییدی ایمیونوبلات (RIBA) نسل سوم مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از اطلاعات پرسشنامهای، فاکتورهای خطر ارزیابی شدند. آنالیز آماری با استفاده از آزمون های کای دو و رگرسیون لجستیک انجام شد. نتایج : 10 بیمار (9/4 درصد) از نظر آنتی بادی بر علیه ویروس هپاتیت C مثبت بودند. دراین بررسی مدت زمان درمان با دیالیز (004/0 =P)، سابقه پیوند کلیه (032/0=p) و مونث بودن (030/0 =p) رابطه معنی داری را با مثبت شدن آنتی بادی بر ضد ویروس هپاتیتC نشان داد. در این مطالعه ارتباط معنی داری بین سابقه تزریق خون و مثبت شدن از نظر آنتی بادی بر علیه ویروس هپاتیت C مشاهده نشد. نتیجهگیری : به نظرمی رسد انتقال بیمارستانی ویروس هپاتیت C در واحدهای دیالیز یکی از راههای ایجاد موارد جدید عفونت در بیماران دیالیزی استان مرکزی است. رعایت اصول توصیه شده از طرف CDC در مرکز دیالیز می تواند در کاهش فراوانی عفونت HCV در بیماران دیالیزی این استان موثر باشد.
دكتر نیره قمیان، دكتر مرضیه لطفعلیزاده،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه: تشخیص خانمهایی که در ریسک بیشتری از نظر سزارین هستند در ساعتهای اولیه شروع مرحله فعال زایمان از اهمیت به سزایی برخوردار است زیرا با انجام اقدامات لازم جهت تسریع زایمان از افزایش مرگ و میر و عوارض مادر به علت سزارینهای تأخیری پیشگیری خواهد شد. این مطالعه به هدف تعیین ارتباط اتساع دهانه رحم و نزول جنین طی 2 ساعت اول مرحله فعال زایمان با روش زایمان در زنان اولزا دارای نوزاد ترم صورت گرفته است. روش کار: این مطالعه در مدت 8 ماه از مرداد 83 لغایت اسفند 83 بر روی 216 خانم حامله اولزا با حاملگی ترم و نمایش سری و جنین تک قلو که در مرحله فعال زایمان خود به خودی بوده و به بیمارستان امامرضا(ع) مشهد مراجعه نموده بودند، صورت گرفت. میزان تغییر در اتساع دهانه رحم و نزول جنین در طی 2 ساعت اول مرحله فعال زایمان مورد بررسی قرار گرفت و برحسب روش زایمان بیماران به دو گروه زایمان واژینال و سزارین تقسیم شدند. فقط سزارین هایی که به دلیل اختلالات تعویقی یا توقفی زایمان صورت گرفته بودند مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها توسط آزمونهای تی، آنالیز واریانس یک طرفه و مربع کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: در زنانی که میزان تغییر در اتساع دهانه رحم آنها طی 2 ساعت اول پس از شروع مرحله فعال زایمان بیشتر بود، احتمال سزارین کمتر بود (001/0p<). همچنین در مواردی که میزان نزول جنین در طی 2 ساعت اول مرحله فعال زایمان بیشتر بود میزان سزارین کمتر بود (001/0p<). بین وضعیت پردهها در شروع مرحله فعال زایمان و روش زایمان ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت، اما بین نیاز به تقویت زایمان با اکسی توسین و روش زایمان ارتباط آماری معنی داری وجود داشت (001/0p<). نتیجهگیری: با بررسی میزان تغییر اتساع دهانه رحم و نزول جنین در طی 2 ساعت اول مرحله فعال زایمان میتوان تا حدود زیادی پیشبینی نمود که کدامیک از زنان اولزا با حاملگی ترم، زایمان واژینال خواهند نمود.
دكتر پرویز مافی، دكتر محمدحسین جاویانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه: پیشرفتهای فراوانی در زمینه پیوند انگشتان قطع شده دست صورت گرفته که مدیون پیشرفتهای حاصل شده درزمینه روشهای جراحی میکروسکوپی و درک متخصصین مربوطه در زمینه تروماهای دست میباشد. در این مطالعه نتایج و روش عمل جراحی پیوند انگشتان دست در 97 مورد پیوند انگشت بررسی شده است. روش کار: دراین مطالعه توصیفی تعداد 66 بیمار با 97 انگشت قطع شده که تحت عمل جراحی پیوند انگشت قرار گرفتند، بررسی شدهاند. فقط انگشتانی که قطع کامل شدند مورد مطالعه قرار گرفتند و انگشتانی که حتی کوچکترین ارتباط پوستی با استامپ پروگزیمال انگشت داشتند از مطالعه حذف شدند. هم چنین انگشتانی مورد مطالعه قرار گرفتند که قطع آنها در محاذات یا بعد از مفصل MCP بوده است. جهت ارائه اطلاعات به دست آمده از آمار توصیفی استفاده شده است. نتایج: میزان موفقیت عمل جراحی پیوند 7/57 درصد یعنی 56 انگشت از 97 انگشت پیوند شده بوده است. 58 بیمار مذکر و 8 بیمار مونث بودهاند. بیماران بین 9 تا 52 سال داشتهاند. مدت زمان بستری بیماران در پیوندهای ناموفق بین 3 تا 5 روز و درپیوندهای موفق بین 12 تا 16 روز بوده است. روش جراحی و مراقبت بعد ازعمل جراحی درتمام بیماران یکسان بوده است. نتیجهگیری: باتوجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه به نظر میرسد علت تفاوت نتایج و کمبود موفقیت جراحی نسبت به آمار کشورهای دیگر عدم انتقال صحیح انگشتان قطع شده به مرکز پیوند انگشت و تأخیر در اعزام بیمار به مرکز درمانی باشد. در ضمن مسئله منحنی یادگیری دستیاران جراحی ترمیمی نیز در این زمینه موثر است.
دكتر علی چهرئی، دكتر منیژه کهبازی، دكتر بهمن صالحی، دكتر افسانه زر گنج فرد، دكتر فاطمه دره، دكتر پروین سلطانی، دكتر اشرف زمانی، دكتر محمد خلیلی، دكتر افسانه نوروزی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
مقدمه: تحقیقات صحیح و اصولی در ابعاد مختلف جامعه و از جمله علوم پزشکی میتواند راهگشای بسیاری از مشکلات باشد. به منظور آشنایی سیستماتیک اعضاء هیئت علمی با روش تحقیق و ایجاد توانایی و مهارت لازم جهت تدوین پورپوزالهای کاربردی و اجرای صحیح پژوهش، پایگاه توسعه تحقیقات بالینی در دانشگاه علوم پزشکی اراک شکل گرفت. این بررسی به منظور تعیین تاثیر کار این پایگاه بر ارتقاء پژوهش بالینی دانشگاه صورت گرفته است. روش کار: این مطالعه HSR از نوع مداخلهای قبل و بعد بوده که جامعه آماری آن اعضاء هیئت علمی بالینی دانشگاه علوم پزشکی اراک میباشند. ابتدا اطلاعات موجود در خصوص دوره قبل ازمداخله به صورت کامل جمع آوری گردید ( دی 80 تا دی 82)، سپس مداخله به صورت ایجاد و تجهیز پایگاه تحقیقات بالینی در بزرگترین بیمارستان دانشگاهی شهر اراک، برگزاری کارگاههای سریال روش تحقیق، کنفرانسهای پژوهشی، مشاورههای حضوری و آموزش طراحی بانک اطلاعات پژوهشی در طی دو سال ( دی 82 تا دی 84 ) انجام گرفت و نتایج این دوره دو ساله با دوره قبل از مداخله مقایسه گردید. نتایج: مقایسه وضعیت طرحهای تحقیقاتی در دو دوره قبل و بعد از مداخله نشان میدهد که در دو سال قبل از مداخله از 38 طرح پیشنهادی 30 طرح و در دوره بعد از مداخله از 89 طرح پیشنهادی 76 طرح مصوب شده است. در این دو دوره به ترتیب 14 (6/46 درصد) و 50 (8/65 درصد) طرح تصویب شده بالینی بودند. در خصوص مقایسه طرحها از لحاظ کیفی، به ترتیب 11 و 15 طرح HSR ، 2 و 22 کارآزمایی بالینی و 8 و 8 طرح توصیفی قبل و بعد از مداخله تصویب گردیده است. مجموع مقالات چاپ شده دردوره اول 45 و در دوره دوم 84 مورد میباشد. ارائه مقاله در کنگرهها داخلی و خارجی در کل به ترتیب 33 و 59 مورد میباشد که به ترتیب 25 و 51 مورد در کنگرههای داخلی و 8 و 8 مورد در کنگرههای خارجی در دو دوره ارائه شده است. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش به نظر میرسد، ایجاد پایگاه توسعه تحقیقات بالینی در این دانشگاه و دانشگاههای مشابه، با اجرای مداخلات مشابه با این تحقیق، بر روند تحقیقات بالینی آن دانشگاه تاثیر به سزایی خواهد داشت.
داوود گودرزی، علی سیروس، محمودرضا باغی نیا، اسماعیل عظیمی شهرابی، مصطفی دلاور، فرشته آرین فر،
دوره 9، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
مقدمه: هیپرپلازی خوش خیم پروستات (BPH)، شایعترین تومور خوشخیم در مردان است. به علت عوارض جانبی داروهای شیمیایی، گیاه درمانی از سال 1990 درمانی رایج برای BPH شده است. پروستاتان یک فرآورده گیاهی است که به طور گستردهای در ایران قابل دسترسی است. در این مطالعه اثر درمانی قطره پروستاتان به همراه پرازوسین در تخفیف علایم BPH ارزیابی شده است. روش کار: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی یک سوکور، 66 مرد بالای 50 سال با علایم انسدادی و تحریکی BPH که در بیمارستان ولیعصر (عج) اراک ویزیت گردیدند به طور تصادفی در دو گروه، تحت درمان با پروستاتان (40 قطره سه بار در روز) به همراه پرازوسین (1 میلیگرم، 2 بار در روز) یا پرازوسین (1 میلیگرم، 2 بار در روز) به تنهایی قرار گرفتند. نمرهبندی علایم بالینی بر اساس پرسشنامه انجمن اورولوژی آمریکا، اندازهگیری آنتیژن اختصاصی پروستات، حجم باقیمانده ادرار، حجم پروستات با سونوگرافی و نتیجه یوروفلومتری قبل و بعد از 12 هفته درمان تعیین گردید. اطلاعات با استفاده از آزمونهای آماری تی دانش آموزی و من ویتنییو تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: قبل از شروع درمان تفاوت معنیداری میان دو گروه از نظر میزان آنتیژن اختصاصی پروستات، حجم باقیمانده ادرار، حجم پروستات، نمره علایم بالینی و یوروفلومتری وجود نداشت. بعد از درمان نیز میانگین میزان آنتیژن اختصاصی پروستات، حجم پروستات و نیز حجم باقیمانده ادرار میان دو گروه تفاوت معنیداری نداشت اما میانگین میزان نمره علایم بالینی در گروه پروستاتان + پرازوسین نسبت به گروه پرازوسین 3/3 کمتر بود(0001/0 p<) و همچنین میانگین میزان جریان ادرار در تست یوروفلومتری در گروه پروستاتان + پرازوسین در مقایسه با گروه پرازوسین 7/2 بیشتر بود (0001/0p<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر میرسد که پروستاتان در همراهی با پرازوسین در مقایسه با پرازوسین به تنهایی، کارایی بیشتری در بهبود علایم بالینی هیپرپلازی خوش خیم پروستات و افزایش میزان جریان ادرار داشته باشد.
کبری راهزانی، فریبا طالقانی، علی رضا نیکبخت نصرآبادی، محمود عمرانی فرد،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
مقدمه: صورت، کانال اصلی برقراری ارتباط و محل زیبایی و جذابیت است. جذابیت جسمی ماهیتی کلیشهای دارد. با توجه به این که محتوی دقیق کلیشه ای بودن جذابیت جسمی بستگی به ارزشهای فرهنگی دارد، مطالعهای به منظور کسب اطلاعاتی در خصوص مسائل روانی - اجتماعی تجربه شدۀ افراد دارای بدشکلی سوختگی پس از ترخیص از بیمارستان جهت طراحی برنامه های حمایت روانی - اجتماعی مبتنی بر شواهد انجام شد. روش کار: این مقاله بخشی از اطلاعات یک مطالعه کیفی بزرگ تر با رویکرد گراندد تئوری را گزارش میکند. در این مطالعۀ کیفی با 21 مشارکت کننده مصاحبۀ عمیق انفرادی صورت گرفت. مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل محتوایی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: در این بررسی پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات پنج طبقه محوری اصلی پدیدار شد که شامل این موارد بود: رفتارها و پندارهای اجتماع (شماتت، کناره گیری، افکار و باورهای نادرست، انگشت نما شدن، و ترحم)، مشکلات روحی (تأثر و اندوه، شرمساری، ترس از طرد شدن، بی میلی و انزجار، و نومیدی)، ارزیابی واکنشها (ارزیابیهای منفی و مثبت)، رهیافت (اختفا، انفصال، خودنمایی ، خشونت) و فرسودگی. نتیجه گیری: یافته ها بیان گر آن هستند که رفتارها و پندارهای منفی مردم زمینه ساز برخی مشکلات روحی در افراد بدشکل و اتخاذ تدابیر نامناسب جهت مقابله با آنهاست. بنابراین نیاز به طراحی برنامه های حمایتی مناسب جهت آموزش جامعه، فرد و خانواده به منظور ارتقاء سطح آگاهی، بینش و عملکرد آنان ضروری به نظر می رسد.
داود حکمت پو، عیسی محمدی، فضل اله احمدی، سید حسن عارفی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
مقدمه: بستری مجدد یک مشکل جهانی و رو به افزایش است. نارسایی احتقانی قلب یکی از شایعترین عوامل منجر به بستری مجدد محسوب میشود. دربارۀ موانع کنترل بستری مجدد شناخت کمی وجود دارد. هدف از این مطالعه تعیین موانع کنترل بستری مجدد در بیماران مبتلا به نارسایی احتقانی قلب میباشد. روش کار: این مطالعه به روش کیفی و رویکرد تئوری زمینهای انجام شد. جهت جمعآوری اطلاعات از مصاحبه استفاده شد. مطالعه با نمونهگیری هدفمند شروع و در طی تکامل طبقات با نمونهگیری نظری ادامه یافت که به مدت 6 ماه به طول انجامید و در طی آن تعداد 42 نفر به مدت 6 ماه در دو بیمارستان آموزش تهران، مورد مصاحبه قرار گرفتند. اعتبار و صحت داده ها با روش های آماری تائید گردید. نتایج : حساس نبودن نسبت به عوامل بستری مجدد، باورهای نادرست بهداشتی و انتظارات بیماران، آموزش ناقص، تمکین ناکافی رژیم دارویی، غذایی و سبک زندگی نادرست، نبود سیستم درمانی پیگیر، بی اعتمادی به پزشک و عدم ایجاد ارتباط با بیمار، مشکلات روحی بیمار و چالشهای خانواده- بیمار به عنوان موانع کنترل بستری مجدد در این بیماران بودهاند. نتیجه گیری: موانع کنترل بستری مجدد با رویکردکیفی و استفاده از روش تلفیق منابع، بهتر از روش بیومدیک تک منبعی مورد شناسایی قرار گرفته اند. از طرفی حساس نبودن مشارکت کنندگان نسبت به بستری مجدد یک یافته جدید است. بنابراین به منظور کنترل میزان بستری مجدد علاوه بر شناخت موانع، حساس سازی افراد درگیر هم پیشنهاد میگردد.
علیرضا شعاع حسنی، کسری حمدی، امیر قائمی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
مقدمه: بیوفیلم استرپتوکوکهای دهانی به خصوص استرپتوکوکوس موتانس از عوامل اصلی ایجاد پلاک دندانی و پوسیدگی دندان است. مواد طبیعی مهار کننده کلونیزاسیون این باکتریها پر اهمیت هستند. در این پژوهش برای اولین بار اثر عصارۀ موم زنبور عسل بر تولید گلوکوزیل ترانسفراز که یک آنزیم کلیدی کلونیزاسیون استرپتوکوکوس موتانس میباشد مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه تجربی عصارهگیری توسط حلالهای اتیل استاتی و متانولی با دستگاه عصارهگیر کلونجر انجام شد. ابتدا مواد محلول در اتیل استات جدا شدند و پس از تبخیر حلال اول متانول 70 درصد به عنوان حلال خنثی به محلول اضافه شد و جزء باقیمانده نیز توسط آب دو بار تقطیر جدا گردید. حداقل غلظت بازدارندگی این عصاره از رشد استرپتوکوکوس موتانس با روش انتشار در محیط مایع تعیین گردید. از روش تهیۀ رقتهای متوالی در محیط نوترینت براث غنی شده با 1 درصد سوکروز که درون ارلنهای حاوی لامهای شیشهای استریل تهیه شده بود جهت ارزیابی بیوفیلم استفاده گردید. تولید آنزیم گلوکوزیل ترانسفراز نیز با استفاده از الکتروفورز روی ژل 15 درصد پلی اکریلامید مشخص گردید. نتایج: غلظت 1 میلیگرم در میلی لیتر از عصارۀ اتیل استاتی موم باعث توقف کامل تشکیل بیوفیلم گردید و تولید آنزیم گلوکوزیل ترانسفراز را متوقف نمود. غلظت 6 میلیگرم در میلی لیتر این عصاره توقف رشد باکتریها را به دنبال داشت و غلظت 30 میلیگرم در میلی لیتر آن برای استرپتوکوکوس موتانس باکتریساید بود(01/0> p). نتیجه گیری: عصارۀ موم زنبور عسل در غلظتهای کمتر از حد کشندگی قادر به توقف تولید گلوکوزیل ترانسفراز که آنزیم اصلی تشکیل بیوفیلم در استرپتوکوکوس موتانس میباشد، بود.
عباس صارمی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
مقدمه: توده عضلانی به عنوان یک پیشگوی قوی برای تراکم استخوان شناخته شده است و میوستاتین یک تنظیم کننده منفی قوی رشد عضله است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات تمرین مقاومتی بر تراکم استخوان و میوستاتین سرمی در مردان سالم جوان بود. روشکار: در این تحقیق نیمه تجربی 30 مرد جوان انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه تمرین مقاومتی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین برای 6 ماه در یک برنامه تمرین مقاومتی پیشرونده برای کل بدن شرکت کردند. توده چربی، توده بدون چربی، تراکم استخوان کل بدن، گردن ران و مهرههای کمری 2 تا 4 قبل و بعد از 6 ماه تمرین مقاومتی با استفاده از روش جذب سنجی اشعه X با انرژی مضاعف اندازهگیری شد. بررسی میوستاتین سرمی به روش آنزیم ایمنواسی صورت گرفت. نتایج: تمرین مقاومتی باعث افزایش معنیدار قدرت پرس سینه (36/6±66/52 در مقابل 96/8±2/62 کیلوگرم)، پرس پا (77/13±24/135 در مقابل 66/17±91/146کیلوگرم)، توده بدون چربی (96/0±00/61 در مقابل 08/2±58/62 کیلوگرم) و تراکم استخوان گردن ران (078/0±115/1 در مقابل 088/0±131/1 گرم در هر سانتیمتر مربع) شد، درحالی که میوستاتین سرمی کاهش یافت (18/10±91/102 در مقابل 93/13±03/94 نانو گرم در هر میلی لیتر) (05/0p<). ازسویی تراکم استخوان کل بدن و مهرههای کمری 2 تا 4 متعاقب تمرین مقاومتی تغییر نکرد. نتیجهگیری: 6 ماه برنامه تمرین مقاومتی باعث افزایش قدرت، توده عضلانی و بهبود تراکم استخوان گردن ران در مردان جوان میشود و مهار میوستاتین ممکن است نقش مهمی در افزایش تراکم استخوان ناشی از تمرین مقاومتی داشته باشد.
محمود رضا باغی نیا، فتح اله محقق، محمد رفیعی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده
مقدمه: سرطان پروستات شایعترین بدخیمی در مردان آمریکایی و شایعترین بدخیمی پس از پوست در مردان میباشد. هدف از این پژوهش مقایسه مشخصات دموگرافیک بیماران مبتلا به کانسرپروستات پیشرفته تحت درمان ارکیکتومی جراحی و مدیکال میباشد. روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی- تحلیلی گذشتهنگر روی 53 بیمار مرد با بیماری کانسر پروستات پیشرفته موضعی و متاستاتیک (مراحل 3-4) که جهت انجام درمان ادجوانت شیمی درمانی و یا پرتو درمانی به بخش انکولوژی بیمارستان بوعلی در همدان و بیمارستان ولی عصر اراک طی سالهای 82 تا 86 مراجعه کرده بودند انجام گرفت. مشخصات دموگرافیک از نظر سن، مرحله بیماری، وضعیت فرهنگی، محل زندگی، وضعیت اجتماعی - اقتصادی و پذیرش نوع درمان بیماران مبتلا به کانسر پروستات پیشرفته تحت درمان ارکیکتومی جراحی و مدیکال (هورمون تراپی) مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. نتایج: اختلاف معنیداری بین میانگین سنی افراد ارکیکتومی شده و گیرندگان هورمون وجود داشت(007/0=p). همچنین توزیع وضیت اجتماعی- اقتصادی در دو گروه متفاوت بود(025/0=p). توزیع مرحله بیماری، سطوح فرهنگی و محل سکونت در دو گروه درمانی یکسان بود (به ترتیب 207/0=p، 617/0=p و 272/0=p). نتیجه گیری: افراد تمایل کمتری به انجام ارکیکتومی نسبت به هورمون تراپی دارند. همچنین در وضعیت اجتماعی - اقتصادی بهتر و سنین بالاتر تمایل بیشتری در پذیرش ارکیکتومی به طریق جراحی وجود دارد.
حمیدرضا ابراهیمی فخار،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: اطلاعات موجود در رابطه با ناتوانیهای جسمی، اختلالات روانی و نیز شیوه زندگی در مرحله بازتوانی و احیانا مرگ ناشی از صدمات شدید مغزی در مرحله حاد ضعیف و در مواردی هیچگونه اطلاعاتی از آنها در دست نمیباشد. هدف از این مطالعه تعیین پیامد این بیماران در بیمارستان ولی عصر(عج) شهر اراک بر اساس معیار پیامد گلاسکو می باشد. روش کار: در این مطالعه توصیفی – مقطعی گذشته نگر با استفاده از پروندههای موجود در بیمارستان ولی عصر(عج) اراک، تمامی بیمارانی را که طی سال های1384 و 1385 در این مرکز با تشخیص ضربه مغزی شدید بستری بودند مشخص و با مراجعه به اطلاعات پرونده و نیز مراجعه به منازل بیماران و معاینه آنها، عملکردهای جسمی و ذهنی آنها پس از گذشت 24 ماه از زمان ترخیص از بیمارستان بر اساس معیار پیآمد گلاسکو مورد ارزیابی و مقایسه با زمان ترخیص از بیمارستان قرار گرفتند. نتایج: از130بیمار مبتلا با ضربه مغزی شدید، 4/55 درصد بیماران از زمان بستری تا 2 سال بعد فوت نمودهاند. از موارد فوت شده 32 درصد در 24 ساعت اول بستری، 6/44 درصد پس از 24 ساعت اول تا قبل از ترخیص و 6/23 درصد پس از ترخیص فوت نمودهاند. میانگین امتیاز گلاسکو بیماران از زمان ترخیص تا 2 سال بعد از 7/2 به 3/3 ارتقاء داشته است. نتیجه گیری: با توجه به این که بیش از نیمی از بیماران پس از رسیدن به بیمارستان چه در مرحله حاد و چه بازتوانی فوت نمودهاند نیاز به بازنگری در برنامههای مراقبت از بیماران در مراحل مختلف دوران درمان آنها احساس می گردد.
مریم طهرانی پور، جینا خیاط زاده، زهرا قربانی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
مقدمه: دیابت مادری در ارتباط با افزایش خطر چندین عارضه در نوزادان مثل افزایش اختلالات و ناهنجاریهای مادرزادی می باشد. در مطالعه اخیر اثرات هیپرگلیسمی مادر را بر حجم مغز و بطنهای جانبی نوزادان موش ویستار آزمایش کردیم. روش کار: در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی در روز هفتم بارداری هیپرگلیسمی به وسیله تزریق استرپتوزوتوسین القا و به حیوانات گروه کنترل حجم برابری از بافر سیترات داده شد. بعد از زایمان در روز اول تولد از هر مادر یک نوزاد به طور تصادفی انتخاب گردیدند ( 6 نوزاد در هر گروه کنترل و دیابتی). سپس مغزهایشان تشریح، در فرمالین 10 درصد ثابت و در ضخامت 7 میکرون قطعه بندی شد. رنگ آمیزی به روش هماتوکسیلین-ائوزین انجام گردید و با آزمایش تکنیکهای استریولوژی و طرح نمونهبرداری تصادفی اصولی، حجم مغز و بطن های جانبی تخمین زده شد. نتایج: در مقایسه با گروه کنترل آنالیز آماری اختلاف معنیداری را در حجم مغز و بطنهای جانبی نشان داد(05/0>p). نتیجهگیری: دیابت مادری با اثر روی نفوذپذیری سد خونیمغزی در نوزادان رت باعث تولید مقدار زیادی مایع مغزی نخاعی میشود. این اثرات میتواند بی نظمی های مغزی مثل هیدروسفالی را ایجاد کند.
ابوالفضل محمدبیگی، علی قضاوی، نرگس محمدصالحی، فرهاد قمری، عاطفه سعیدی،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: امروزه اعتیاد به اینترنت یکی از مشکلات معمول میباشد که به صورت استفاده نادرست از کامپیوتر و اطلاعات اینترنت تعریف میشود. در دانشجویان معتاد به اینترنت انواع متفاوتی از مشکلات مرتبط با تحصیل ایجاد میشود. این پژوهش به منظور تعیین تاثیر وابستگی به اینترنت بر وضعیت تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال 88 انجام گردید. روش کار: در یک مطالعه مقطعی- تحلیلی بر روی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک در بهار 88 که حداقل یک ترم از کل دوره تحصیل را گذرانده بودند، 426 نفر با روش نمونهگیری طبقهای تناسبی و اتفاقی وارد مطالعه شدند. جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه استاندارد اعتیاد به اینترنت یانگ انجام شد و پس از ورود دادهها به کامپیوتر با نرم افزار SPSS در سطح معنیداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج: میانگین و انحراف معیار سنی، معدل و نمره اعتیاد به اینترنت آزمون یانگ شرکت کنندگان به ترتیب برابر با 41/1±95/20 و 38/1±13/16 و 52/14±74/32 به دست آمد. وابستگی به اینترنت با تعداد واحدهای افتاده، تعداد واحدهای گذرانده، افت معدل کل در ترمهای اخیر ، ترم تحصیلی و مشروطی در طول دوره تحصیل ارتباط معنیداری نشان داد(05/0>p). اما با رشته، مقطع و دانشکده محل تحصیل مرتبط نبود(05/0
مرتضی بهنام رسولی، نرگس غیور، مجید افشاریان شاندیز، مریم طهرانی پور، محمد باقر غیور،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: استرس اکسیداتیو یکی از مکانیسمهای ملکولی احتمالی در نوروتوکسیسیته سرب است. از طرف دیگر گیاه بادرنجبویه یا ملیس که به صورت گسترده در طب سنتی مورد استفاده قرار میگیرد دارای فعالیت آنتیاکسیدانی بالا است. در این تحقیق اثرات محافظت کنندگی ملیس بر اثرات ناشی از سمیت سرب بر قابلیت یادگیری مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روش ها: در این تحقیق تجربی - آزمایشگاهی 40 رت ماده باکره از نژاد ویستار پس از آمیزش به گروههای کنترل، کنترل مثبت (سرب و ویتامینC)، کنترل منفی (سرب 2/0 درصد در آب آشامیدنی) و گروههای آزمایشی شامل سه گروه سرب و ملیس تقسیم شدند. ملیس در سه دوز 25، 50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن و به صورت خوراکی تجویز شد. تیمار از هفتمین روز بارداری رتها شروع و طی دوران حاملگی و شیردهی ادامه یافت. زادههای گروههای مختلف در سن سه ماهگی از نظر قابلیت یادگیری و حافظه توسط ماز آبی موریس مورد ارزیابی قرار گرفته و با یکدیگر مقایسه شدند. یافته ها: قرارگیری در معرض سرب طی دوران جنینی و پس از آن موجب بروز اختلالات یادگیری میشود. در حالی که تجویز همزمان ملیس و سرب و همچنین ویتامین C و سرب تا حد زیادی اثرات زیانبار سرب بر یادگیری را جبران میکند. نتیجهگیری: از آنجا که بین گروه کنترل و گروههای ملیس و سرب و ویتامین C و سرب تفاوت معنیداری مشاهده نشد میتوان چنین نتیجهگیری کرد که ملیس دارای اثرات آنتی اکسیدانی معادل با ویتامین C میباشد. بنابراین ملیس مشابه با ویتامین C میتواند اثرات نوروتوکسیسیته سرب را تعدیل کند.
یلدا ارست، رضا سلگی، حمید گله داری، هیبت اله کلانتری، محسن رضایی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان کولورکتال یکی از مهمترین و شایعترین سرطانهای منجر به مرگ در جهان میباشد. مسلماً تعیین عوامل جدیدی که بتوانند به تنهایی و یا به طور ترکیبی با یکدیگر باعث القای آپوپتوز در سلولهای تومور شوند در درمان سرطان کولون حایز اهمیت است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثربخشی کاربرد جداگانه و ترکیبی لوواستاتین و آلفا توکوفرول در القای آپوپتوز در سلولهای سرطانی کولورکتال انسانی میباشد. مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی سلولهای 29 HTتحت تیمار با غلظتهای مختلف آلفا توکوفرول (5، 10 و 20 میکرو مولار) و لوواستاتین (10، 20، 25 و 30 میکرو مولار) قرار گرفتند. پس از شمارش سلولی با استفاده از روش تریپان بلو و تکنیکDNA فراگمانتاسیون جهت ارزیابی مرگ سلولی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از بررسی با تکنیکDNA فراگمانتاسیون نشان داد که دو دارو به تنهایی در تمام غلظتها میتوانند مرگ سلولی ایجاد کنند. در ترکیب غلظت 10 میکرومولار لواستاتین همراه با غلظتهای 5 و 10 میکرو مولار آلفا توکوفرول القای مرگ سلولی مشاهده نشد. نتیجه گیری: با توجه به اثرات گستردۀ استاتینها، غلظت لواستاتین در مکانیسم مرگ زایی آن مؤثر بوده و ترکیب آن با توکوفرول در غلظتهای بالا با ایجاد مرگ سلولی میتواند فراهم کننده استراتژیهای نوین و مؤثر در مهار سرطان کولورکتال انسانی باشد.
ناهید سالارکیا، مریم امینی، مریم اسلامی، منیره دادخواه، تلما ذوقی، هما حیدری، مرتضی عبداللهی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: تغذیه نامناسب از علل عمده بروز سوء تغذیه در کودک محسوب میشود. این بررسی به منظور شناخت عمق نظرات و باورهای مادران در مورد نقش تغذیه تکمیلی در سلامت تغذیهای کودک زیر 2 سال انجام گرفت. مواد و روشها: در این مطالعه کیفی دادهها از طریق انجام 11جلسه بحث گروهی با مادران دارای کودک زیر 2 سال در مناطق شهری و روستایی شهرستان دماوند در سال 1386جمعآوری گردید. هر جلسه بحث گروهی با حضور یک هماهنگ کننده، دو یادداشت بردار و ناظر برگزار شد. پس از پایان عملیات میدانی کلیه یادداشتهای جمعآوری شده بر اساس اهداف مطالعه کد گذاری شد، سپس زیر گروههای هر هدف به دست آمد و مضامین اصلی مطالعه از بین آنها استخراج و گزارش گردید. یافتهها: در تحقیق حاضر شش مضمون کلی به دست آمد: 1- مادران غذای کمکی را غذایی میدانستند که ساده، سبک، نرم، رقیق و مخصوص کودک تهیه شود، 2- سن شروع غذای کمکی از 6 ماهگی بود، 3- غذای کمکی بومی در منطقه دماوند وجود نداشت، 4- برای کودک زیر یک سال غذای جداگانه تهیه میشد، 5- غذای کمکی خانگی به دلیل بهداشتی بودن به غذای کمکی آماده ترجیح داشت و 6- از یک سالگی به کودک غذای سفره داده میشد. نتیجه گیری: با وجود آگاهی کافی اکثر مادران نسبت به فواید تغذیه تکمیلی به علت وجود موانعی ازجمله عوامل فرهنگی حاکم بر جامعه عملکرد نامناسبی داشتند. در این راستا علاوه بر تجدید نظر در برنامههای آموزشی و دستورالعملهای فعلی، آموزش موثر و هدفمند به مادران و سایر مراقبین کودک به طور قوی توصیه میشود.
بهروز مقدسی، زهرا مقدسی، پروانه طاهری نسب،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
مقدمه: تحقیقات نشان میدهد تمرینات ورزشی تاثیر عمدهای در بازتوانی ریوی بیماران مبتلا به آسم دارد و بهبودی عملکرد ریهها میتواند سهم بسزایی در سلامتی بیماران آسمی داشته باشد. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر تمرینات ورزشی بر عملکرد ریوی و تظاهرات بالینی و علایم و نشانههای بیماران مبتلا به آسم میباشد.
روش کار: این پژوهش مطالعهای نیمه تجربی با طرح یک گروهی و آزمون قبل و بعد مربوط به 24 فرد بزرگسال مبتلا به آسم خفیف تا متوسط مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی اردبیل در سال 1386 بودند که در یک برنامه ورزشی شرکت کردند و اطلاعات با استفاده از پرسشنامه تظاهرات بالینی بیماران مبتلا به آسم وتست اسپیرومتری جمعآوری گردید.
نتایج: انجام تمرینات ورزشی در بهبود عملکرد ریوی بیماران مبتلا به آسم موثربوده است و تمرینات باعث کاهش علایم و نشانههای آسم نظیرخس خس سینه، کوتاهی نفسها ،تننگی نفس وسرفه شده است.
نتیجه گیری: تمرینات ورزشی نقش موثری در بهبود تظاهرات بالینی بیماران مبتلا به آسم خواهد داشت.
محمود رضا نخعی، محمد رضا پالیزوان، ناهید موریس،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی وضعیت تغذیهای یکی از روشهای معمول برای تعیین نیازهای تغذیهای افراد به خصوص گروههای آسیب پذیر (مادران، اطفال و بچهها) است. یکی از معیارهای مهم برای ارزیابی وضعیت تغذیهای، میزان دریافتی یک ماده مغذی و میزان آن در شیر می باشد.. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 80 مادر شیرده از بین زایشگاههای خصوصی و دولتی شهر تبریز انتخاب شد اطلاعات مربوط به پرسشنامه از دو قسمت اطلاعات کلی در مورد زنان شیرده و اطلاعات مربوط به رژیم غذایی مادران تشکیل شده بود. روش اندازهگیری ویتامین A و بتا-کاروتن براساس روش کار پرایس بود بنابر این روش غلظت ویتامین A و بتا – کاروتن در طول موج 620 نانومتر اندازهگیری شد. یافتهها: رتینول دریافتی با میزان رتینول شیرمادر همبستگی مثبتی را نشان داد (28/0= r) و (01/0≥p). همچنین رتینول دریافتی با میزان کل فعالیت ویتامین A (معادل رتینول) در شیر آغوز همبستگی مثبتی را نشان داد (33/0=r) و (002/0≥p). نتیجه گیری: دریافت روزانه رتینول و بتا - کاروتن بر روی میزان رتینول آغوز اثر میگذارد و میزان مناسب آن در شیر مادر میتواند در عملکرد بهتر این ویتامین در مادر و نوزاد نقش مهمی داشته باشد.