15 نتیجه برای Alp
مریم حیدری ورنوسفادرانی، کیوان قسامی،
دوره 6، شماره 2 - ( 4-1382 )
چکیده
مقدمه: میگرن یکی از بیماری های شایع جهان است که شیوع آن در زنان و مردان به ترتیب 20-15% و 6% میباشد. حملات ناشی از میگرن میتواند از ضعیف تا بسیار شدید متغیر باشد و حتی باعث از کارافتادگی فرد میگرنی و عوارض خطرناک پایدار ناشی از آن مانند فلج نواحی مختلف بدن شود؛ بنابراین لازم است تحقیقات بیش تری در زمینه تشخیص و درمانهای دارویی با موفقیت بهتر که از شروع حملات ناشی از میگرن جلوگیری میکنند صورت پذیرد.
روشکار: این مطالعه به صورت آزمایش کنترل شده تصادفی طی مدت شش ماه انجام شد. بیماران مورد مطالعه از طریق شرح حال، معاینه کامل، الکتروآنسفالوگرام، اسکن توموگرافی کامپیوتری، آزمایش خون و کارکرد کلیه و کبد و شروع درمان پیشگیری از حملات میگرن مورد ارزیابی قرار گرفتند. پاسخهای درمانی موفقیتآمیز جهت کنترل حملات میگرن با استفاده از داروهای پیشگیریکننده سدیم و الپرات و پروپرانولول با داروهای ضد افسردگی سه حلقهای مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: از بین 126 بیمار مورد (31/8% آقا و 68/2% خانم)، 65/1% الکتروآنسفالوگرام طبیعی و 34/9% الکتروآنسفالوگرام غیرطبیعی داشتند. بیماران استفادهکننده از سدیم و الپرات با الکتروآنسفالوگرام طبیعی و غیر طبیعی به ترتیب میزان بهبودی 35% و 95/6% نشان دادند و بیماران استفادهکننده از پروپرانولول به همراه آمیتریپتیلین و یا نورتریپتیلین با الکتروآنسفالوگرام طبیعی و غیرطبیعی به ترتیب میزان 61/9% و 28/6% داشتند. این نتایج از نظر آماری معنیدار بودند (P<0/01). اثرات متقابل دارو با جنس و جنس با نوع الکتروآنسفالوگرام از از نظر آماری معنیدار نبودند (P>0/05). شایعترین عارضه با درمان سدیم و الپرات، سرگیجه و شایعترین عارضه با درمان پروپرانولول به همراه آمیتریپتیلین و یا نورتریپتیلین، احساس خستگی بود.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بهترین درمان پیشگیری از حملات سردرد برای افراد میگرنی با الکتروآنسفالوگرام غیر طبیعی، قرص سدیم و الپرات و برای افراد میگرنی با الکتروآنسفالوگرام طبیعی، قرص پروپرانولول به همراه آمیتریپتیلین و یا نورتریپتیلین میباشد.
ابوالحسن سخایی، علی قضاوی، حسینعلی هادی، قاسم مسیبی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
مقدمه: آلکالین فسفاتاز (ALP) سرمی، گلیکو پروتئین مترشحه اوستئو بلاستی است. در شکستگیها میزان ALP تغییر میکند. امواج اولتراسوند متناوب و با شدت پایین، رشد و بازسازی استخوا ن را در شکستگیها تسریع میکنند. با این حال ارتباط بین اولتراسوند متناوب و تغییرات میزان ALP سرمی در خرگوش نیوزیلندی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات اولتراسوند متناوب با شدت پایین، بر سطح سرمی ALP در خلال روند جوش خوردگی تیبیای خرگوش نیوزیلندی است. روش کار: این مطالعه تجربی بود. تعداد 54 سر خرگوش نر بالغ نژاد نیوزیلندی به طور تصادفی در شش گروه (سه گروه آزمایش و سه گروه کنترل) قرار داده شدند. تمام شش گروه برای ایجاد یک مدل شکستگی تحت جراحی قرار گرفتند. بعد از ترمیم زخمها، ساق پای حیوانات گروههای آزمایش به ترتیب به مدت2، 4 و6 هفته، تحت تاثیر امواج اولتراسوند قرار داده شد. حیوانات گروههای کنترل نیز بدون هیچگونه دخالتی طی همین دوره زمانی نگهداری شدند. بعد از طی این زمانها، پس از بیهوش کردن حیوانات از قلب آنها خونگیری و کشته شدند. سپس سرم آنها جدا گردید و آنزیم ALP سرم توسط اسپکتروفتومتر قرائت گردید. دادهها با آزمونهای من ویتنی یو و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که میانگین سطح سرمی ALP در گروه آزمایشی که به مدت 4 هفته امواج اولتراسوند متناوب را دریافت کردند نسبت به گروه کنترل خودش، به طور معنیداری افزایش یافته بود (03/0p=). در سایر گروهها تغییرات معنیداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که امواج اولتراسوند متناوب و با شدت پایین، سطح سرمی ALP را افزایش داده وجوش خوردگی استخوان را تسریع مینماید.
قاسم مسیبی، علی قضاوی، بابک عقیلی، عباس میر شفیعی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: آلوئه ورا خواص بیولوژیکی متنوعی هم چون ایمونومدولاتوری و فعالیتهای ضد توموری دارد. در مطالعه حاضر فعالیت ایمونومدولاتوری عصاره آلوئه ورا بر فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا و پیشرفت بیماری آنسفالومیلیت اتوایمیون تجربی به عنوان مدل حیوانی مولتیپل اسکلروزیس مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه مداخله ای تجربی آنسفالومیلیت اتوایمیون تجربی با استفاده از پپتید MOG35-55 و ادجوانت کامل فروند در موشهای نر نژاد C57BL/6 ایجاد شد. موشها در دو گروه درمانی (هر گروه 8 سر) با شرایط سنی و وزنی همسان قرار گرفتند. گروه تحت درمان روزانه 120 میلی گرم عصاره آلوئه ورا به ازای هر کیلوگرم وزن بدن از 5 روز قبل از ایمونیزاسیون تا 25 روز پس از ایمونیزاسیون دریافت کردند. گروه کنترل تنها بافر فسفات را بر اساس همین جدول زمانی دریافت کردند. علائم بیماری روزانه تا 25 روز پس از ایمونیزاسیون یعنی زمانی که موشها کشته شدند ثبت شد. فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا تولید شده از سلولهای تک هستهای طحالی با تکنیک الیزا سنجیده شد. نتایج: درمان با آلوئه ورا به طور معنیداری باعث کاهش علائم بالینی آنسفالومیلیت اتوایمیون تجربی و تاخیر در شروع بیماری شد. میزان فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا تولید شده از سلولهای تک هستهای طحال موشهای درمان شده با آلوئه ورا به طور معنیداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت(012/0p=). نتیجه گیری: آلوئه ورا باعث بهبودی و کاهش سطح فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا در مدل حیوانی مولتیپل اسکروزیس میشود.
ناز آفرین جو کار ، فرهاد دریانوش، حسین جعفری، سمیه کاشرفی فرد، علی عسکرزاده،
دوره 16، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این تحقیق، مطالعه تغییرات احتمالی پروتئین شوک گرمایی 70 ، آنزیم های کبدی و کراتین فسفو کیناز پس از فصل تمرینات و مسابقات آزاد جهانی در ورزشکاران حرفهای می باشد.
مواد و روشها: 10 دختر ورزشکار حرفهای اسکیت انتخاب شدند. آزمون ورزشی برونگرا در سه نوبت (24 ساعت قبل از شروع تمرینات، بعد از شش ماه برنامه تمرینی (قبل از مسابقات جهانی) و 24 ساعت بعد از مسابقات جهانی) توسط ورزشکاران انجام شد. برنامه تمرینی تخصصی اسکیت ، 26 هفته و هر هفته در 5 جلسه اجرا میشد ونمونه خونی به منظور اندازه گیری در قبل و بعد از هر آزمون ورزشی برونگرا گرفته شد.
یافتهها: در مرحله قبل از تمرین، غلظت پروتئین شوک گرمایی 70 در واکنش به آزمون ورزشی برونگرا تغییر معنیداری نشان نداد (898/0p=). اما در مرحله پس از تمرین، به طور معنیداری پس از آزمون برونگرا افزایش یافت (031/0p=). همچنین، در اندازه گیری-های پس از آزمون برونگرا، غلظت آنزیمهای کبدی و کراتین فسفو کیناز در مرحله دوم و سوم نسبت به مرحله اول به طور معنی داری بیشتر بود (05/0p<).
نتیجه گیری: یافتههای پژوهش نشان داد بالا رفتن سطح آمادگی بدنی ورزشکاران در طول فصل تمرینات و مسابقات باعث افزایش سطح محافظت از بدن (تولید HSP70) میگردد و این موضوع به سطح توانایی بدن فرد جهت تولید این پروتئین بستگی دارد. همچنین می-توان گفت احتمالا سطح آمادگی بدنی افراد، عاملی مهم در میزان سطوح ALT، AST وALP پس از اجرای آزمون ورزشی برونگرا است.
بهرام پور قاسم گرگری، فرشته علی اصغری، سوسن کلاهی، محمد اصغری جعفرآبادی، الهام میرطاهری،
دوره 17، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: آرتریت روماتوئید یک بیماری التهابی است. پرفشاری خون میتواند در نتیجه التهاب مزمن در بیماران آرتریت روماتوئید اتفاق بیفتد. برخی شواهد حاکی از اثرات ضد التهابی آلفا-لیپوئیک اسید در بیماریهای التهابی است. با این وجود، تعداد مطالعات محدودی اثرات آلفا-لیپوئیک اسید را در آرتریت روماتوئید ارزیابی نمودهاند. بنابراین مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات مکمل یاری آلفا-لیپوئیک اسید بر فشار خون و برخی از فاکتورهای التهابی طراحی گردید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سو کور کنترل شده با دارونما بود که در آن 70 بیمار زن سنین 50-20 سال به طور تصادفی به دو گروه برای دریافت آلفا-لیپوئیک اسید (1200 میلیگرم در روز) یا دارونما تقسیم شدند. مدت مداخله 8 هفته بود. فشارخون سیستولی و دیاستولی قبل و بعد از دوره مداخله اندازهگیری گردید. همچنین اینترلوکین 6 و پروتئین واکنشگر C مورد سنجش قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 13 انجام شد.
یافتهها: 65 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید مطالعه را به پایان رساندند. فشار خون سیستولی و دیاستولی در گروه آلفا-لیپوئیک اسید در مقایسه با گروه دارونما به طور معنیداری کاهش یافت. اما سطوح سرمی اینترلوکین 6 و پروتئین واکنشگر C تغییرات درون گروهی و بین گروهی معنیداری را نشان ندادند.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر مکمل یاری آلفا-لیپوئیک اسید منجر به کاهش معنیدار فشار خون در بیماران آرتریت روماتوئید گردید.
سمیه سعادتمند، احمد همتا، عبدالرحیم صادقی، فتح الله محقق،
دوره 17، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: هورمون استروژن تنظیم کننده فیزیولوژیکی تکثیر بافت پستان محسوب میشود. شواهد نشان میدهد که تغییرات در مسیرهای سیگنالینگ استروژن، از جمله گیرنده آلفای آن، در طول سرطان پستان و پیشرفت آن اتفاق میافتد. گیرنده آلفا استروژن (ESR&alpha) در بیشتر تومورهای پستان بیان شده و ارتباطش با پیشرفت تومورهای درجه پایین به اثبات رسیده است. پلی مورفیسمهای تک نوکلئوتیدی (SNPs) در ژنها میتوانند به تفاوت در استعداد ابتلا به سرطان و پاسخ متفاوت به درمان در جمعیتهای مختلف منجر شوند. در مطالعه حاضر بررسی همراهی پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی rs2234693:C/T در ژن ESR&alpha، با سرطان پستان بررسی شد.
مواد و روشها: در این پژوهش مورد- شاهدی، 150 خانم مبتلا به سرطان پستان و 142خانم سالم بدون سابقه خانوادگی سرطان پستان وارد مطالعه شدند. استخراج DNA از نمونههای خون انجام شد. بعد از طراحی پرایمرها، تکنیک PCR-RFLP استفاده شد و با الکتروفورز ژل اکریل آمید، نمونهها ژنوتایپ شدند. از نرم افزار SPSS نسخه 20 و تست کای اسکوئر جهت بررسی آماری استفاده شد.
یافتهها: ژنوتیپهای TTو CT نسبت به CC در جایگاه rs2234693:C/T به ترتیب افزایش خطر 5/5 و 5/1 برابری را نشان دادند. بین دو گروه بیمار و سالم در برخی از ویژگیهای بالینی از جمله پستان فیبروکیستیک و سن منارک تفاوت معنیدار آماری مشاهده شد.
نتیجهگیری: یافتههای ما حاکی از عدم ارتباط معنیدار بین پلی مورفیسم C/T و سرطان پستان است اما ارتباط ژنوتیپهای CC و TT این پلی مورفیسم در ژن گیرنده آلفای استروژن با سرطان پستان وجود دارد که با مطالعات برخی محققین دیگر مطابقت دارد.
ملک سلیمانی مهرنجانی، مجید مهدیه، آتناسادات عظیمی،
دوره 18، شماره 7 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: آلفاتوکوفرول به عنوان یک آنتی اکسیدانت قوی نقش مهمی را در مهار رادیکال های آزاد ایفا می کند. هدف از این پژوهش، بررسی نقش آلفاتوکوفرول بر تکثیر سلولی و مهار آپوپتوزیس در سلولهای بنیادی مزانشیم مغز استخوان رت بالغ است.
مواد و روش ها: در این مطالعه پژوهشی، سلول های بنیادی مزانشیم مغز استخوان با روش فلشینگ تحت شرایط استریل استخراج و پس از پاساژ سوم به گروه های کنترل و دوزهای 15 و 25 میکرومولار آلفاتوکوفرول تقسیم شدند و به مدت 21 روز در محیط استئوژنیک شدند (محیط کشت سلولی حاوی 10 درصد سرم جنین گاوی، 10 میلی مولار بتاگلیسرول فسفات، 10 نانومولار دگزامتازون و 50 میکروگرم در میلی لیتر آسکوربیک 3 فسفات) تیمار شدند. سپس میزان تکثیرسلولی، آسیب DNA ، سطح بیان ژن های Bax و Bcl-2 و همچنین تغییرات موفولوژیک سلول ها، طی روند تمایز استئوژنیک مورد بررسی قرار گرفتند و داده ها با روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه، تجزیه و تحلیل گردیدند و تفاوت میانگین ها در سطح 05/0 p< معنی دار در نظر گرفته شد.
نتیجه گیری: تکثیر سلولی، میزان قطر هسته و بیان ژن آنتی آپوپتوتیک Bcl-2 در سلولهای بنیادی مزانشیم تیمار شده با آلفاتوکوفرول، در رفتاری وابسته به دوز و در مقایسه با سلولهای گروه کنترل از افزایش معنیداری برخوردار بودند(05/0 p< ). گسترش سیتوپلاسم نیز در سلولهای تیمار شده با آلفاتوکوفرول در مقایسه با سلولهای گروه کنترل مشاهده شد. از آنجایی که آلفاتوکوفرول، کاهش معنیداری در آسیب DNA و بیان ژن آپوپتوتیک Bax در مقایسه با گروه کنترل ایجاد میکند ، بنابراین می تواند آپوپتوزیس را در سلول های بنیادی مزانشیم مغز استخوان، در رفتاری وابسته به دوز مهار کند.
شیدا جدیری زایر، حمیدرضا وزیری، زیبا ظهیری،
دوره 18، شماره 11 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ناباروری یک بیماری چند عاملی است که عوامل ژنتیکی و غیر ژنتیکی مختلف در بروز آن دخیلاند. بیش از 40 درصد از علل ناباروری به زنان اختصاص دارد. هورمون استروژن (ESR) یکی از هورمونهای موثر در باروری است. فعالیت حیاتی این هورمون در بافت هدف از طریق اتصال به گیرندههای استروژن انجام میشود. ژنESR1 روی بازوی بلند کروموزوم شماره 6 واقع شده و گیرنده استروژن α را کد میکند. هدف از این مطالعه، بررسی پلیمورفیسمrs104893956 ژن ESR1 در ناباروری زنان میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهدی، از 60 زن نابارور و 55 زن سالم به عنوان کنترل نمونه خون تهیه شد. بعد از استخراج DNA ژنومی از لکوسیتهای خون محیطی جهت تعیین پلیمورفیسم کدون یاد شده، روش واکنش زنجیرهای پلی مراز با آلل اختصاصی (Specific-PCR Allele) مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل آماری با نرم افزار مدکالک نسخهی 12.1 انجام شد.
یافتهها: فراوانی آلل T در گروه بیمار (58 درصد) بیشتر از گروه کنترل (44 درصد) بود. ژنوتیپ TT پلیمورفیسم مذکور فراوانی بیشتری در گروه بیمار (33/18 درصد) نسبت به گروه کنترل (81/1 درصد) داشت. یافتههای ما نشان میدهند که احتمال ابتلا به ناباروری در افراد دارای ژنوتیپ TT به طور قابل توجهی افزایش مییابد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهند که پلیمورفیسم rs104893956 ژن ESR1 احتمالاً در افزایش ابتلا به ناباروری زنان در استان گیلان نقش دارد. نتیجه به دست آمده ممکن است با تغییر خزانه ژنتیکی جمعیت مورد بررسی و یا تفاوت در اندازه جمعیت تغییر کند.
مهیار نوریان، علی محمد اصغریان، حمید اسد زاده عقدایی،
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای التهابی روده(IBD) شامل دو دسته اساسی کولیت اولسرو(UC) و کرون(CD) میباشند که اتیولوژی آنها همچنان مبهم باقی مانده است. پلی مورفیسمهای پروموتر فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا (TNFα) نامزد مناسبی در استعداد ابتلا به IBD میباشند، همچنان که رابطه معنیداری بین آنها وجود دارد. هدف اصلی این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن TNFα در ناحیه 1031- با استعداد ابتلا به IBD در بیماران ایرانی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهدی، 101 نفر بیمار مبتلا به IBD (86 نفر کولیت اولسرو و 15 نفر کرون) و 100 فرد سالم مورد بررسی قرار گرفتند. روش PCR-RFLP برای تعیین ژنوتایپ استفاده شد. در نهایت فرکانس آللی و توزیع ژنوتیپی در پلی مورفیسم T>C ژن TNFα بین دو گروه تعیین گردید.
یافتهها: فراوانی ژنوتیپ TT، TC و CC در بیماران به ترتیب 4/64 ، 7/28 و 9/6 درصد و در گروه شاهد به ترتیب 63 ، 29 و 8 درصد محاسبه گردید. همچنین فرکانس آلل T1031- ژن TNFα در بیماران مبتلا به IBD بالا بود، در حالی که از نظر آماری معنیدار نبود(05/p>0).
نتیجهگیری: ارتباط معنیداری بین پلیمورفیسم ناحیه 1031- در ژن TNFα و استعداد ابتلا به IBD دست نیامد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که پلیمورفیسم مطالعه شده در ژن TNFα به عنوان عامل پیش آگهی در مورد استعداد افراد به ایجاد IBD در جمعیت ایرانی مطرح نمیباشد.
مرسده فاطمه یزدان بخش، ابوسعید رشیدی، محمدکریم رحیمی، رامین خواجوی، حامد شفارودی،
دوره 21، شماره 4 - ( 5-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این تحقیق، تهیه نانو الیاف سلولزی با پایه سبوس گندم به عنوان یک پسماند کشاورزی و ارزیابی اثر ضدمیکروبی آن با آغشتهسازی داروی سیپروفلوکساسین هیدروکلراید بر روی باکتری استافیلوکوک اورئوس بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، ابتدا دیسکهای سلولزی از نانو الیاف آغشته به دارو آماده شدند. سپس این دیسکها به همراه دیسکهای کاغذی استاندارد بر روی محیط استافیلوکوک اورئوس قرار گرفتند. نتایج به صورت هاله عدم رشد پس از 24 ساعت اندازهگیری گردید. تعیین میزان سیپروفلوکساسین هیدروکلراید جذب شده بر روی نانوالیاف سلولزی با مقایسه اثر دیسکهای سلولزی حاوی غلظتهای مختلف آنتیبیوتیک و دیسکهای استاندارد سیپروفلوکساسین صورت گرفت. مدت زمان بهبودی زخم سطحی در پوست رت با پانسمان نانو الیاف آغشته به دارو و بدون دارو مقایسه گردید.
یافتهها: دیسک (نانو آلفاسلولزی) آغشته به داروی سیپروفلوکساسین هیدروکلراید، هاله عدم رشد در محیط استافیلوکوک اورئوس ایجاد کرد. اندازهگیری ابعاد زخم با عکسبرداری دیجیتال و نرم افزار ImageJ انجام گرفت. نتایج حاصل از روند بهبودی طی پنج روز با آزمون آماری آنووا و آزمایش پاتولوژی تحلیل شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که دیسک نانوالیاف سلولزی در محیط کشت برای کنترل باکتری میتواند مفید باشد. همچنین مساحت زخمها در رتهایی( موشهایی) که با دیسکهای نانو الیاف آغشته به دارو پانسمان شدند به صورت معنیداری کمتر از گروه شاهد بود (05/0> p).
رها زال خانی، احمدعلی معاضدی، زهره قطب الدین، مهدی پورمهدی بروجنی،
دوره 21، شماره 4 - ( 5-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات هیجانی در بسیاری از بیماران مصروع شایع است. از اینرو، در این مطالعه اثربخشی دو روش درمانی تشنج بر رفتار شبه اضطرابی طی روند کیندلینگ در موش صحرایی نر بالغ بررسی شد.
مواد و روشها: 42 سر موش صحرایی نر بالغ به طور تصادفی به 6 گروه تقسیم شدند: کنترل، شاهد جراحی، گروههای سالین-کیندل و دارو-کیندل که سالین یا دارو را 15 دقیقه قبل از تحریکات کیندلینگ دریافت میکردند، گروههای سالین-کیندل-LFS و دارو-کیندل-LFS که سالین یا دارو را 15 دقیقه قبل از کیندلینگ و LFS را بلافاصله پس از پایان تحریکات کیندلینگ دریافت کردند. رفتار شبه اضطرابی با استفاده از دستگاه ماز بعلاوه مرتفع و جعبه میدان باز در روز ششم ارزیابی شد.
یافتهها: کیندلینگ، درصد ورود به بازوهای باز، درصد زمان جستجوی بازوهای باز، افزایش تعداد پریدن از دستگاه ماز بعلاوه مرتفع (001/0p<) و فرکانس ایستادن روی دوپا در دستگاه جعبه باز (05/0p<) را در مقایسه با گروه شاهد به طور معنیداری افزایش داد. والپروات سدیم درصد ورود به بازوهای باز و درصد زمان جستجوی بازوهای باز را در گروه دارو-کیندل در مقایسه با گروه شاهد افزایش داد (001/0p<). اما از نظر تعداد پریدن از دستگاه ماز بعلاوه ارتفاع و فرکانس ایستادن روی دو پا در آزمون میدان باز با گروه شاهد تفاوت معنیداری نداشت. همچنین، اختلاف معنیداری بین گروههای دارو-کیندل، سالین-کیندل-LFS و دارو-کیندل-LFS در این پارامترها وجود نداشت.
نتیجهگیری: والپروات سدیم و LFS به عنوان دو روش درمانی کنترلکننده صرع، اضطراب القاشده توسط تحریکات کیندلینگ را کاهش میدهند.
محمد پرستش، زهرا نادی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر اثر ۱۰ هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی آنزیمهای کبدی، رزیستین و کمرین موشهای صحرایی دیابتی نوع ۲ را بررسی کرده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی ۴۰ سر موش صحرایی از نژاد ویستار در محدوده وزنی ۴۸ ±۲۰۰ به چهار گروه (کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی تمرین مقاومتی و سالم تمرین مقاومتی) به طور تصادفی تقسیم شدند. گروههای تمرینی به مدت ۱۰ هفته تمرینات مقاومتی منظم را به وسیله نردبان انجام دادند. ۲۴ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، سرم خون موشهای صحرایی برای بررسی رزیستین، کمرین، انسولین و آنزیمهای کبدی جمعآوری شد. دادهها ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن ﺗﺤﻠﯿﻞ واریﺎﻧﺲ یﮏﻃﺮﻓﻪ و آزمون تعقیبی توکی و تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری ۵ درصد بررسی شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.۱۳۹۴.۳۲۹ در کمیته پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافتهها: القاء دیابتی موجب افزایش معنادار شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی آنزیمهای کبدی، رزیستین و کمرین در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم شد (۰/۰۵>P). همچنین تمرین مقاومتی موجب کاهش معنادار شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی آنزیمهای کبد، رزیستین و کمرین در گروه دیابتی تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (۰/۰۵>P).
نتیجه گیری: به نظر میرسد تمرین مقاومتی از طریق کاهش شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی کمرین و رزیستین، آنزیمهای کبدی در موشهای دیابتی نوع ۲ را بهبود میبخشد.
نسرین بطحائیان، علی حیدریان پور، محمد بطحائیان، لیلا وصالی اکبر پور،
دوره 25، شماره 4 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: اثرات مفید فعالیت بدنی در درمان اختلالات مغزی-حرکتی مبتلایان به اوتیسم مورد توجه بیشتری قرار گرفته است، هرچند که اثرات ورزش بر روی ارزیابی فاکتورهای حرکتی (آمادگی جسمانی)، و امواج مغزی کمتر مورد بررسی بوده است.
روش کار: در این مطالعه 11 کودک مبتلا به اوتیسم بین سنین 12-7 سال شرکت داشتند، که پس از معاینات پزشکی و ارزیابی روانی تحت 8 هفته برنامهی ورزشی در آب (2 جلسه در هفته) قرار گرفتند. پیش و پس از مداخلهی ورزش، نوارمغزی (قدرت و ارتباطات درون مغزی، و موج آلفای مغزی)، ارزیابی حرکتی (برحسب آزمون یوروفیت) سنجیده شده، و به روش تی همبسته مورد مقایسه قرار گرفتند (05/0 = P). پژوهش حاضر با کد اخلاق IR.UMSHA.REC.1394.107 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه بوعلی سینای همدان به ثبت رسیده است.
یافتهها: در این مطالعه قدرت مطلق موج آلفای مغزی و نیز کوهرنس آن در نواحی فرونتال و اکسی پاتال سنجیده شد، که تنها افزایش در قدرت موج آلفای مغزی از لحاظ آماری معنادار بود (05/0 = P). آمادگی جسمانی در فاکتورهای (قدرت و استقامت عضلانی، انعطاف، تعادل و هماهنگی) بهبود معناداری مشاهده شد (05/0>P).
نتیجه گیری: این نتایج نشان داد که اجرای تمرین ورزشی در آب احتمالاً باعث بهبود وضعیت بدنی، و اختلالهای ذهنی در کودکان مبتلا به اوتیسم میگردد.
اکرم جوکار، هما شیخانی شاهین، مهرزاد مقدسی، علیرضا جوهری،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
بهطور متوسط بیمارانی که به NASH مبتلا هستند تقریبا با گذشت هفت سال، بیماری آنها به فیبروز تبدیل میشود و برگشتپذیری در این مرحله بسیار مشکل میشود زیرا که این بیماری یک مرحله برگشتناپذیر از بیماری کبدچرب غیرالکلی است (2). تحقیقات به این نتیجه رسیدهاند که با فعالیت ورزشی التهاب کبد و مقاومت به انسولین کاهش و حساسیت به انسولین افزایش مییابد (3). حال آنکه ورزش باعث بالا رفتن پروستاگلاندینها و cAMP میشود. هورمونهای ذکر شده موجب مهار عملکرد TNF-α میشوند (6). از سوی دیگر سیتوکینهای ضدالتهابی بر اثر ورزش افزایش مییابد و باعث مهار افزایش TNF-α میشوند. با افزایش تولید و ترشح TNF-α عوامل التهابی دیگر از جمله سیگنالینگ TGF-β1 فعال میشود و سیگنالینگ فیبروزیس در سلولهای کبد شروع خواهد شد (5). TGF-β1 (Transforming growth factor beta 1) یکی از اعضای خانواده بزرگ فاکتورهای رشد تغییردهنده بتا (TGF-β) و سایتوکاین کلیدی در چاقی و مقاومت انسولینی میباشد (7).در پژوهشی، طی 48 هفته اعمال رژیم پرچرب به رتها دریافتند که از هفته هشتم به بعد استئاتوزیس در کبد رتها بهوجود میآید و میزان TGF-β1 در آنها افزایش معنادار یافت. آنها در پایان به این نتیجه رسیدند که این عامل میتواند از مشخصههای اصلی تعیین درجه فیبروز کبدی در بیماران مبتلا به NASH باشد (10). تمرینات تناوبی با شدت بالا (High-intensity interval training, HIIT) از جمله مدلهای جدید تمرینی هستند که تاثیرات مثبت آنها در انواعی از بیماریهای متابولیکی مشخص شده است (13).از طرف دیگر پژوهشهای بسیار اندکی درباره تاثیر محیط آبی و شنا بر میزان بهبود متابولیسم و التهاب در بیماران NASH وجود دارند. بر اساس نتایج یک مرور نظامند در سال 2018 نشان داده شد که تمرین استقامتی در آب باعث بهبود التهاب سیتمیک و کنترل وزن شد (18). با وجود نتایج متناقض در این زمینه و اثرات مفید تمرین در آب و همچنین علاقه ذاتی انسان به آب، همچنان تاثیر تمرین فاصلهای با شدت بالا در آب در بیماران مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی توسط محققان تحقیق حاضر مشاهده نشده است. از اینرو تاثیر هشت هفته تمرین فاصلهای با شدت بالا در آب بر عوامل التهابی در بیماران مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه رتها با سن هشت هفته به دو گروه سالم (20= n) و رژیم پرچرب (HFD) (20= n) تقسیم شدند. پس از هشت هفته و اثبات القا بیماری، گروه HFD بهطور تصادفی به دو گروه کنترل-بیمار (9= n)، تمرین- بیمار (9= n)، تقسیم شدند؛ همچنین گروه سالم نیز به دو گروه کنترل-سالم (9= n) و تمرین-سالم (9= n) تقسیم شدند. رتهای گروه تمرین، تمرین HIIT شنا، شامل 20 نوبت 30 ثانیهای شنا با 30 ثانیه استراحت بین هر نوبت را بهمدت هشت هفته (سه روز در هفته) انجام دادند. برای مشخص نمودن تفاوت میان گروهها از آزمون آماری آنووای یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی (05/0P<) استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پروپوزال این مطالعه، توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شیراز مورد تایید قرار گرفته است (IR.SUMS.REHAB.REC.1400.008).
یافته ها:
همانگونه که در نمودار 1مشخص است؛ بر اساس نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه، میتوان گفت تفاوت معناداری بین میانگین TNF-α سرم خون وجود داشت (001/0=P). با توجه به نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی این تفاوتها در متغیر TNF-α سرم خون، بین گروههای کنترل-سالم با کنترل-بیمار (001/0=P)، تمرین-بیمار (001/0=P) و تمرین-سالم (002/0=P)، کنترل-بیمار با تمرین-بیمار (012/0=P) و تمرین-سالم (001/0=P)، تمرین-سالم با تمرین-بیمار (002/0=P) بود. با توجه به نمودار 2اینگونه دریافت میشود که در هر چهار گروه در متغیر TGFβ1 تفاوت معنادار وجود ندارد (068/0=p). با اینحال با مقایسه میانگینها اینگونه دریافت میشود که میزان پروتئین TGFβ1 به دنبال فعالیت ورزشی تناوبی شنا با شدت بالا در گروه تمرین-بیمار نسبت به کنترل-بیمار به اندازه 1968/49 درصد کاهش یافته است. این در حالی است که این پروتئین در گروه تمرین-سالم نسبت به کنترل-بیمار به اندازه 2741/45 درصد کاهش یافته بود. در شکل ۱ باندهای پروتئینی مربوط به پروتئین TGFβ1 نشان داده شده است.
بحث ونتیجه گیری
نتایج تحقیق حاضر نشان دادند که تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا باعث کاهش عوامل التهابی و فیبروزی میشوند و در مجموع میتوان نتیجه گرفت هشت هفته تمرینات شنای تناوبی باشدت بالا باعث بهبود عوامل التهابی و فیبروزی مرتبط با بیماری استئاتوهپاتیت غیرالکلی میشود. با این حال برای حصول نتیجه قطعی، میبایست این نوع تمرینات را در مطالعات انسانی در این جامعه بیمار مورد مطالعه قرار داد.
تقدیر و تشکر
مقاله حاضر برگرفته از پایاننامه دانشجویی دوره کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی (نویسنده اول) موسسه آموزش عالی زند شیراز با کد اخلاق IR.SUMS.REHAB.REC.1400.008 میباشد. در پایان از تمامی دوستان و همکارانی که در طی مراحل این پژوهش یاریکننده ما بودند، صمیمانه سپاسگزاری مینماییم.
تضاد منافع
نویسندگان این مقاله، هیچ نفع متقابلی از انتشار آن ندارند.
سهم نویسندگان (میزان مشارکت)
هر چهار نویسنده در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتهاند.
حسام الدین مدیر، آیدین شاکری، علیرضا غفوری، غلامحسن چایچی نصرتی، شیوا عالیخانی، آیدا خمری،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی از جراحی های داخل جمجمه ای می بایست در حالت بیداری بیمار انجام شود . کرانیوتومی بیدار یک روش جراحی داخل جمجمه می باشد که در حالیکه عمل جراحی انجام میشود بیمار در حالت هوشیاری نسبی نگهداشته می شود. هدف این مطالعه به منظور ارائه یک مورد جراحی داخل جمجمه برای برداشتن تومور در کورتکس فرونتال راست با روش کرانیوتومی بیدار بود.
گزارش مورد: در این گزارش ، بیهوشی در جراحی کرانیوتومی به روش بیداری کامل در آقای 22 ساله مورد بررسی قرار گرفت. در این بیمار که اولین مورد انجام کرانیوتومی با روش کاملا بیدار(از ابتدا تا انتهای عمل) در دانشگاه علوم پزشکی اراک و بیمارستان ولیعصر (عج) اراک بود پس از آماده سازی بیمار و مصاحبه قبل از عمل ، در محل های مورد نظر بلوک اعصاب جمجمه ای مربوط به پوست وعضلات سر ( بلوک اسکالپ) انجام شد . پس از ایجاد تسکین خفیف اکسیزیون جراحی داده شد. ضایعه در حالت بیداری بررسی و در شرایط بیداری کامل از ابتدا تا انتها، عمل جراحی انجام شد و تومور مغزی بیمار با ایمنی کامل خارج گردید . ترکیبی از لوکال و رژیونال آنستزی و بیهوشی وریدی سبک در بیمار استفاده شدبرای انجام بیحسی ها از دو نوع لوکال انستتیک لیدوکائین 1.5% و بوپیواکائین 2.5% ، و همچنین برای ایجاد تسکین در بیماران از انواع داروهای تسکین دهنده و بیهوش کننده وریدی مانند پروپوفول و رمیفنتانیل و دکسمدتومیدین استفاده گردید . در سرتاسر طول عمل بیمار بیدار بوده وتنفس خودبخودی داشت و عملکرد اعصاب مغزی در حین عمل قابل ارزیابی بود .. نهایتا عمل جراحی بیمار بدون هیچ عارضه و در شرایط کاملا مطلوب انجام و بیمار با حال عمومی خوب و بیدار و کاملا هوشیار به بخش مراقبت ویژه انتقال داده شد .
نتیجهگیری: اگرچه حفظ بیدردی و ثبات همودینامیک و تهویه ای در شرایط کرانیوتومی کاملا بیدار یک چالش محسوب می شود اما با توجه به ضرورت انجام این روش به خاطر نیاز به بررسی عملکرد اعصاب کرانیال در حین عمل و پیشگیری از هر گونه آسیب عصبی و عملکردی ، با استفاده از انجام دقیق بلوک اعصاب مورد نظر در اسکالپ و تجویز مقدار جزئی داروی تسکینی (پروپوفول ،رمیفنتانیل ، دکسمدتومیدین) توانستیم شرایطی ایجاد نماییم که در بیداری کامل ، عمل با موفقیت انجام شود . در این روش هم از عوارض احتمالی جراحی پیشگیری میگردد و هم برای بیمار بی دردی رضایت بخشی حاصل میشود . انجام این تکنیک برای بیمار ما رضایتبخش بود .