جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای کیندلینگ

محمود رضا نخعی، ولی رضویه، رضا مهدوی، محمدرضا پالیزوان، سیروس مددی نوعی،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده

مقدمه: تحقیقات زیادی در زمینه اهمیت مصرف اسیدهای چرب ضروری بر عملکردهای فیزیولوژیک و رفتاری در انسان ها و حیوانات انجام گرفته است. اسیدهای چرب ضروری باید از طریق مواد غذایی دریافت شوند. در این مطالعه ئاثرات مصرف ایزومرهای سیس و ترانس اسیدهای چرب موجود در رژیم غذایی روی تشنجات ایجاد شده توسط پنتیلن تترازول در موش ها مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: این مطالعه از نوع تجربی بود. در این تحقیق ابتدا حیوانات به چهار گروه تقسیم بندی شدند. در سه گروه ازمون به غذای استاندارد آنها به ترتیب اسیدهای چربtrans و cis ,trans ,cis  اضافه شد و به گروه شاهد فقط غذای استاندارد داده شد. یک ماه پس از شروع مصرف غذا، حیوانات با دوز 45 میلی گرم بر کیلو گرم تحت کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول قرار گرفتند. پس از تزریق دارو رفتارهای حیوان به مدت 20 دقیقه تحت نظر گرفته شد.
نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که اگر چه اضافه کردن اسیدهای چرب سیس به جیره غذایی موش های نر بالغ سبب تعدیل حمله در حیوانات مورد مطالعه شده است، ولی نتیجه آزمون آنالیز واریانس یک طرفه نشان داد که در بین گروه هایی که به جیره غذایی آنها اسیدهای چرب سیس و ترانس اضافه شده بود در متغیرهای تنشنجی مثل مرحله حمله، مدت زمانی که طول می کشد تا حیوان به مرحله پنج تشنج برسد و مدت زمانی که حیوان در مرحله پنج تشنج بسر می برد اختلاف آماری معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تجویز اسیدهای چرب سیس و ترانس به موش های نر بالغ اثری بر کیندلینگ ایجاد شده توسط پنتیلن تترازول موش ها ندارد.

محمد رضا پالیز وان، شادی خادمی، احسان اله غزنوی راد،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: کیندلینگ یکی از مدل های صرع است که توسط تحریکات مکرر مغز ایجاد می گردد. آمیگدال به دلیل نقشی که هم در انسان و هم در موش در ایجاد کیندلینگ و در شرطی شدن ناشی از ترس دارد مورد توجه قرار گرفته است. به این ترتیب هدف از مطالعه حاضر ارزیابی تحریکات الکتریکی مکرر کف پای موش های صحرایی به هنگام ترس و اثر آن بر روی تسهیل ایجاد کیندلینگ است.
روش کار: در این مطالعه تجربی
۲۵ موش صحرایی نر از نژاد ویستار برای ایجاد شرطی شدن احترازی فعال دو طرفه تحت آزمایش شاتل باکس قرار گرفته و بر اساس پاسخ های ارائه شده توسط حیوان به دو گروه دیر یاد گیر و زود یاد گیر تقسیم شدند. سپس موش ها در هر گروه به شکل تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه آزمون برای ۱۰ روز متوالی تحت تاثیر محرک شرطی و غیر شرطی و گروه کنترل تحت تاثیر محرک شرطی قرار گرفتند. پس از ۱۰ روز برای ایجاد کیندلینگ به موش ها داروی پنتیلن تترازول به شکل داخل  صفاقی تزریق شد و پارامترهای تشنجی مورد ارزیابی قرار گرفت. در پایان داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که قرار گرفتن موش های صحرایی نر در معرض تحریکات مکرر الکتریکی سبب تسهیل ایجاد کیندلینگ در آنها می گردد. این تسهیل در موش هایی که توانایی کم تری برای یاد گیری شرطی شدن در شاتل باکس دارند. به شکل معنی داری از گروهی که توانایی یاد گیری بالاتری دارند بیش تر است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاضر به نظر می رسد که می توان از روی میزان استعداد حیوان برای یادگیری شرطی شدن, به میزان استعداد حیوان برای تشنج پی برد. به نظر می رسد که نورون های موجود در آمیگدال در موش های دیر یاد گیر تحریک پذیری بیش تری نسبت به حیوانات زودیادگیر دارند.

محمد رضا پالیزوان، احسان اله غزنوی راد،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1384 )
چکیده

مقدمه: صرع یکی از اختلالات عصبی مزمن در انسان است که از مهم‌ترین کانون‌های ایجاد کننده آن می‌توان به آمیگدال اشاره نمود. این ناحیه از مهم‌ترین مناطق مغزی دخیل در شرطی شدن نسبت به ترس است و به نظر می رسد اختلال در مدار های نورونی این ناحیه می‌تواند زمینه ساز ابتلاء حیوان به تشنج باشد. هدف از این تحقیق پاسخ به این سوال است که آیا اختلال در یادگیری می‌تواند نشان دهنده اختلال در مدارهای نورونی این ناحیه و در نتیجه زمینه ساز استعداد حیوانات برای تشنج باشد. روش کار: 20 موش صحرایی نر از نژاد ویستار برای ایجاد شرطی شدن احترازی فعال دو طرفه تحت آزمایش شاتل باکس قرار گرفته و بر اساس پاسخ های ارائه شده توسط حیوان به دو گروه دیر یاد گیر و زود یاد گیر تقسیم شدند. سپس جهت ایجاد کیندلینگ تحت تزریق داخل صفاقی پنتیلن تترازول قرار گرفته و پاسخ‌های تشنجی حیوان ثبت و مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون توکی و آزمون من ویتنی یو انجام گرفت.
نتایج: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که طی روند کیندلینگ موش های گروه دیر یادگیر نسبت به موش‌های گروه زود یادگیر استعداد بیشتری برای بروز تشنج از خود نشان داده و اختلاف معنی داری در مرحله حمله و مدت زمانی که طول می کشد تا حیوان به مرحله دوم تشنج برسد بین دو گروه وجود داشت(P<0/05).
نتیجه گیری: با استناد به نتایج فوق می‌توان میزان استعداد موش های صحرایی نر را برای کیندلینگ از روی میزان اختلال در یاد گیری شرطی شدن نسبت به ترس که نشان دهنده میزان اختلال در مدار های نورونی آمیگدال می‌باشد حدس زد.
محمدرضا پالیزوان، اعظم امینی کمیجانی، احسان اله غزنوی راد،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده

مقدمه: تحقیقات نشان داده است که به دنبال صرع خود به خودی در موش‌های صحرایی میزان نفوذ پذیری نورون های ناحیه CA1 هیپوکمپ نسبت به کلسیم افزایش پیدا می‌کند. در این تحقیق نقش کانال‌های کلسیمی حساس به ولتاژ ناحیه CA1هیپوکمپ بر روی کیندلینگ ایجاد شده با پنتیلن تترازول مورد بررسی قرار گرفته است. روش کار: در این تحقیق تجربی ابتدا حیوانات به شکل تصادفی به دو گروه تقسیم بندی شدند. در گروه تحت آزمایش داروی وراپامیل (4میکروگرم در 4 دقیقه) به داخل هیپوکمپ تزریق شد و پس از 20 دقیقه به منظور ایجاد کیندلینگ شیمیایی، پنتیلن تترازول با غلظت‌هایی که در ابتدا تشنج زا نیستند (5/37 میلی گرم بر کیلوگرم, داخل صفاقی) به موش‌ها تزریق گردید. پس از تزریق دارو رفتار های حیوان به مدت 20 دقیقه تحت نظر گرفته شد و پاسخ‌های تشنجی بر اساس معیار پنج رتبه‌ای طبقه‌بندی گردید. حیوانات گروه کنترل از نظر سن و روند ایجاد کیندلینگ همانند گروه آزمون بودند به جز اینکه در این گروه به جای وراپامیل از حلال آن یعنی مایع مغزی نخاعی مصنوعی استفاده شد.
نتایج: وراپامیل به شکل معنی داری (0/01>P)تعداد تحریکات لازم برای رسیدن حیوانات از مرحله صفر به مرحله پنج تشنج را کاهش داد. از سوی دیگر وراپامیل به شکل معنی‌داری مدت زمانی که حیوان در مرحله پنجم تشنج بسر می برد را افزایش داد(0/05>P). همچنین این دارو مدت زمانی که طول می‌کشد که حیوان به مرحله پنج تشنج برسد را کاهش داد ولی این کاهش معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: تزریق موضعی وراپامیل به داخل هیپوکمپ روند ایجاد کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول را تسهیل کرده ولی بر روی کیندلینگ ایجاد شده اثر مهاری داشت.
رضا مهدوی، سید ولی رضویه، محمود رضا نخعی، محمدرضا پالیزوان،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1386 )
چکیده

مقدمه: مطالعات زیادی در زمینه اهمیت مصرف اسیدهای چرب (ضروری) بر روی عملکرد مغز در انسان‌ها و حیوانات انجام گرفته است. اسیدهای چرب ضروری باید از طریق غذایی دریافت شوند. در این مطالعه اثرات مصرف ایزومرهای سیس (cis)و ترانس(trans) اسیدهای چرب موجود در رژیم غذایی بر روی تشنجات ایجاد شده توسط پنتیلن تترازول درنسل دوم موش‌هایی که قبلاً کیندل شده بودند، مورد بررسی قرار گرفته است. روش کار: در این تحقیق تجربی ابتدا حیوانات به چهار گروه تقسیم‌بندی شدند. در سه گروه آزمون به غذای استاندارد آنها به ترتیب اسیدهای چرب سیس، ترانس، سیس+ترانس اضافه شد و به گروه شاهد فقط غذای استاندارد داده شد. یک ماه پس ار شروع مصرف غذا، حیوانات با دوز 45 میلی گرم بر کیلوگرم داخل صفاقی، تحت کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول (PTZ) قرار گرفتند. پس از تزریق دارو به صورت یک روز در میان، رفتارهای حیوان به مدت 20 دقیقه تحت نظر گرفته شد. منظور از رفتارهای حیوان مشاهده مراحل پنج گانه تشنج است که چنان چه حیوان پس از سه مرتبه متوالی دچار حالت پنجم تشنج می‌گردید، به عنوان حیوان کیندل شده ثبت می‌شد. اطلاعات با استفاده از آزمون‌های آماری کی اس، تی و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که مرحله حمله در موش‌های گروه ترانس به شکل معنی‌داری نسبت به گروه های دیگر بیشتر است. هم چنین مقایسه مدت زمانی که حیوان در مرحله پنجم تشنج به سر می‌برد، نشان داد که این زمان در موش‌های گروه ترانس به شکل معنی‌داری نسبت به گروه کنترل و سیس افزایش پیدا کرده است. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تجویز اسیدهای چرب سیس و ترانس بر روی کیندلینگ ایجاد شده توسط پنتیلن تترازول در نسل دوم موش‌هایی که قبلاً کیندل شده‌اند، تاثیر دارد. به این صورت که گروهی که از اسیدهای چرب ترانس استفاده کرده بودند، نسبت به گروه استفاده کننده از اسیدهای چرب سیس حالت شدیدتر تشنج و مدت زمان بیشتر ابتلا به تشنج را نشان دادند.
محمدرضا پالیزوان، یحیی ژند،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده

مقدمه: امروزه کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول به عنوان یکی از مدل‌های ایجاد صرع به شکل وسیعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای رسیدن به کیندلینگ در حیوانات، نیاز به تزریقات مکرر دارو در طی زمان وجود دارد. در این مقاله، نتایج حاصل از آزمایشاتی ارائه شده که این فرضیه را مورد آزمون قرار می‌دهند که پس از چهار بار تزریق ابتدایی پنتیلن تترازول فقط گذشت زمان می‌تواند سبب پیشرفت کیندلینگ گردد. روش کار: این تحقیق تجربی بر روی 32 موش نر نژاد ویستار انجام گرفته است. موش‌ها به دو گروه تقسیم شدند، گروه کنترل که با تزریق پشت سر هم پنتیلن تترازول (دوز 5/37 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن حیوان، هر 48 ساعت یک بار) کیندل شدند و گروه آزمون که پس از دریافت 4 دوز پنتیلن تترازول برای مدت 32 روز، وارد استراحت زمانی بدون تزریق دارو شدند. در انتها دو گروه دوزهای یکسانی از پنتیلن تترازول را به شکل هم‌زمان دریافت کرده و متغیرهای تشنجی در دو گروه ثبت شده و داده‌ها با استفاده از آزمون تی دانش آموزی و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که بین گروه‌های کنترل و آزمون در پارامترهای تشنجی همانند مرحله حمله (کنترل26/0±75/4، آزمون 29/0 ± 75/4) مدت زمان لازم برای رسیدن حیوان به مرحله دوم تشنج (کنترل60/16±72/165، آزمون 68/38±22/216)، مدت زمان رسیدن حیوان به مرحله پنجم تشنج (کنترل38/0±13/2، آزمون 64/0±47/3) و مدت زمانی که حیوان در مرحله پنج تشنج بسر می‌برد(کنترل42/2 ± 15/21، آزمون 20/1±42/23) اختلاف معنی‌داری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق درک جدیدی را در پیشرفت کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول در طول زمان ارائه می‌کند.
رها زال خانی، احمدعلی معاضدی، زهره قطب الدین، مهدی پورمهدی بروجنی،
دوره 21، شماره 4 - ( 5-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات هیجانی در بسیاری از بیماران مصروع شایع است. از اینرو، در این مطالعه اثربخشی دو روش درمانی تشنج بر رفتار شبه اضطرابی طی روند کیندلینگ در موش صحرایی نر بالغ بررسی شد.
مواد و روشها: 42 سر موش صحرایی نر بالغ به طور تصادفی به 6 گروه تقسیم شدند: کنترل، شاهد جراحی، گروه‌های سالین-کیندل و دارو-کیندل که سالین یا دارو را 15 دقیقه قبل از تحریکات کیندلینگ دریافت میکردند، گروه‌های سالین-کیندل-LFS و دارو-کیندل-LFS که سالین یا دارو را 15 دقیقه قبل از کیندلینگ و LFS را بلافاصله پس از پایان تحریکات کیندلینگ دریافت کردند. رفتار شبه اضطرابی با استفاده از دستگاه ماز بعلاوه مرتفع و جعبه میدان باز در روز ششم ارزیابی شد.
یافتهها: کیندلینگ، درصد ورود به بازوهای باز، درصد زمان جستجوی بازوهای باز، افزایش تعداد پریدن از دستگاه ماز بعلاوه مرتفع (001/0p<) و فرکانس ایستادن روی دوپا در دستگاه جعبه باز (05/0p<) را در مقایسه با گروه شاهد به طور معنیداری افزایش داد. والپروات سدیم درصد ورود به بازوهای باز و درصد زمان جستجوی بازوهای باز را در گروه دارو-کیندل در مقایسه با گروه شاهد افزایش داد (001/0p<). اما از نظر تعداد پریدن از دستگاه ماز بعلاوه ارتفاع و فرکانس ایستادن روی دو پا در آزمون میدان باز با گروه شاهد تفاوت معنیداری نداشت. هم‌چنین، اختلاف معنیداری بین ‌گروه‌های دارو-کیندل، سالین-کیندل-LFS و دارو-کیندل-LFS در این پارامترها وجود نداشت.
نتیجهگیری: والپروات سدیم و LFS به عنوان دو روش درمانی کنترلکننده صرع، اضطراب القاشده توسط تحریکات کیندلینگ را کاهش می‌دهند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb