11 نتیجه برای کورتیزول
حمیدرضا مومنی، افسانه الیاسی،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
در این پژوهش عواملی همچون با دست گرفتن حیوانات، دریافت سوزن جهت تزریق سالین، گرفتن نمونه های خونی از چشم و غیره، به عنوان عوامل استرس زا در نظر گرفته شدند. قبل از تزریق زیر جلدی سالین استریل، به منظور مشخص شدن سطح پایه ای گلوکز خون و در فواصل معین بعد از تزریق نمونه های خونی سریال از سینوس چشمی Retro orbital sinus موش های مورد آزمایش دریافت و سپس میزان گلوکز خون آنها تعیین می شد. تجربیات نشان داد که موش های کنترلی که فقط یکبار با دوز ml/kg 10 سالین مورد تاثیر قرار گرفته بودند هایپرگلیسمی اندکی را نشان می دادند که پس از گذشت حدود 5 ساعت بعد از تزریق سالین میزان گلوکز خون این موش ها تقریبا به سطح اولیه پیش از تزریق بر می گشت. دوبار تزریق سالین به فاصله زمانی 90 دقیقه بطور معنی داری هایپرگلیسمی بیشتری را نسبت به گروهی که فقط یک بار مورد تاثیر سالین قرار گرفته بودند، نشان می داد. مطالعات نشان می دهد که عوامل استرس زا سبب تحریک سیستم سمپاتوآدرنال و محور هیپوتالاموس، هیپوفیز و آدرنال شده و بدین ترتیب سبب افزایش سطح کاتکول آمین ها و کورتیزول پلاسما می گردد و سرانجام این افزایش از طریق مکانیسم های مختلف سبب هایپرگلیسمی می شود.
بهرام امین منصور، کامبیز اسلامی،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1384 )
چکیده
مقدمه: بر اساس مطالعات انجام شده در ضربه مغزی شدید، پاسخهای هورمونی مختلفی به صورت افزایش یا کاهش سطح سرمی آنها ایجاد میگردد. از جمله این تغییرات افزایش هومون رشد و کورتیزول است. این تغییرات میتواند در دوره بهبودی و توان بخشی بیمار ادامه یابد و بر پیش آگهی و بقای وی تأثیر بگذارد. هدف از این مطالعه بررسی نقش کرانیوتومی بر پاسخ هورمونی است.
روش کار: مطالعه اخیر به شیوه همگروهی با نمونه گیری آسان بر روی دو گروه بیست نفری (کرانیوتومی شده و کرانیوتومی نشده) از بیماران ضربه مغزی شدید مراجعه کننده به بیمارستان های الزهرا(س) و کاشانی اصفهان در سال های ۸۱ و ۸۲ انجام شد. پس از انجام نمونهگیری، سطح کورتیزول و هورمون رشد سرم در روزهای اول و هفتم همراه با خصوصیات دموگرافیک افراد ثبت گردید. سطح سرمی هورمونهای رشد و کورتیزول به روش رادیوایمنواسی اندازهگیری شد. دادهها توسط آزمونهای آماری تی زوج و تی دانش آموزی تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: تفاوت معنیدار آماری بین میانگین هورمون رشد در روز اول در دو گروه کرانیوتومی شده و کرانیوتومی نشده وجود داشت (P<0/05)، اما تفاوت معنیدار آماری بین میانگین سطح سرمی کورتیزول در روز اول در دو گروه مورد مطالعه وجود نداشت. همچنین میانگین سطح سرمی هورمون رشد در روز هفتم در دو گروه مورد مطالعه اختلاف معنیدار با هم داشتند (P<0/05)، اما میانگین سطح سرمی کورتیزول در روز هفتم نیز در دو گروه فاقد اختلاف معنیدار بود. میانگین تغییرات سطح سرمی هورمون رشد و کورتیزول (هر دو) از روز یکم تا هفتم در دو گروه مورد مطالعه با هم تفاوت معنیدار آماری داشتند (P<0/05).
نتیجه گیری: یافتهها نشان داد که کرانیوتومی به عنوان یک عامل مستقل از تروما میتواند باعث تغییرات چشمگیرتر سطح هورمونهای کورتیزول و رشد به صورت افزایش سطح سرمی آنها بشود.
مسعود معتمدی، عباس عطاری، منصور سیاوش، فرشته شکیبایی، محمد مسعود ازهر،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1386 )
چکیده
مقدمه: بررسی ارتباط بین فاکتورهای بیولوژیک و رفتارهای تخریبی در کودکان و نوجوانان دارای اهمیت میباشد. رفتارهای ضد اجتماعی، پرخاشگرانه و بزهکارانه در بزرگسالان اغلب در اوایل زندگی شروع میشود. کورتیزول پایه یک مشخصه بیولوژیک با ارزش برای کودکان با اختلال رفتار تخریبی (DBD) میباشد. در این مطالعه تاثیر آموزش والدین بر روی کورتیزول پایه کودکان مبتلا به DBD ارزیابی شده است. روش کار: این مطالعه یک کار آزمایی بالینی خود شاهد شده می باشد که در آن کورتیزول پایه در 19 کودک 13- 8 ساله مبتلا به DBD قبل از درمان ( آموزش والدین) و دو ماه بعد از درمان و نمره رفتار تخریبی آنها نیز قبل و بعد از درمان (2 ماه بعد از آن) با استفاده از چک لیست رفتاری کودکان (CBCL) سنجیده شد. پس از پایان مطالعه مقایسه میزان کورتیزول و نمره رفتار قبل و بعد از آموزش والدین صورت گرفت. اطلاعات به دست آمده از طریق آمار توصیفی و آزمون تی زوج و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میزان کورتیزول بزاق قبل از آموزش والدین 9/7 ± 6/4 و بعد از درمان 84/3 ± 46/10 نانومول در لیتر بود که اختلاف آن با 001/0>p از نظر آماری معنیدار بود و نمره رفتار براساس CBCL نیز قبل و بعد از درمان به ترتیب 11/10±05/72 و 89/11± 36/49 نانومول در لیتر بود که با 0001/0>p معنیدار بود. همچنین علایم کودکان با کورتیزول پایه پایینتر پاسخ بهتری به درمان آموزش والدین دادند. نتیجه گیری: آموزش والدین یک روش مؤثر برای اصلاح رفتار در کودکان مبتلا به DBD است و کورتیزول را میتوانیم به عنوان یک عامل پیشگویی کننده رفتار تخریبی همچنین پاسخ به درمان آموزش والدین در کودکان مبتلا به DBD به کار ببریم.
سید محمد علی شریعت زاده، احمد همتا، علی اکبر ملکی راد، مهدی شریعت زاده،
دوره 13، شماره 5 - ( 12-1389 )
چکیده
خواب یکی از نیازهای اساسی انسان است و هر گونه اختلال در جریان طبیعی آن علاوه بر ایجاد مشکلات روانی میتواند کارآیی فرد را نیز کاهش دهد. در آیات قرآنی توضیحات و اشاراتی درباره خواب و ویژگیهای آن بیان شده، در سوره نبأ (و جعلنا نومکم سباتاً) از خواب به عنوان سبات تعبیر گردیده و سبات از سستی و رخوت که یک حالت بیماری است گرفته شده است، اما کیفیت حدوث خواب را میتوان از آیه 11 سوره کهف استنباط نمود که میفرماید: از ویژگیهای خواب آن است که فرد نمیتواند زمانی را که در خواب گذرانده حدس بزند. در آیات دیگری هم خواب را به مرگ موقت تشبیه کرده است. موادی نظیر کورتیزول و آندروفین و آنکفالین که سبب شادی شده و اثر مستقیم بر روی قسمتهای مختلف بدن از جمله عضلات اسکلتی دارند منجر به راحتی عضلانی در طول روز میشوند. میزان ترشح این مواد در داخل بدن در ساعات صبحگاهی به شدت افزایش مییابد. لذا در صورت بیداری انسان در این ساعات لذت و شعف سرمست کنندهای نصیب او میشود که بی شک بر زندگی او تا آخر روز تأثیرگذار است. براساس نتایج حاصل از سوی آژانس بین المللی تحقیقات سرطان در سازمان جهانی بهداشت، زنانی که در شیفت شب کار کردهاند بیشتر در معرض ابتلا به سرطان سینه بودهاند و همچنین در مردانی که شبها کار میکنند ابتلا به سرطان پروستات افزایش مییابد. خواب در شب از نعمات الهی است که خداوند به آدمی هدیه کرده است و خداوند در آیه 23 سوره روم، خواب در شب را به عنوان یکی از آیات قابل تفکر برای انسان دانسته و از انسان خواسته است تا در این باره به تحقیقات و پژوهشهای علمی رو آورد تا بداند خواب شب تا چه اندازه برای کمال آدمی و دستیابی به موفقیت موثر است.
شهناز شهرجردی، صدیقه درویش شفیقی،
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایع ترین نوع سرطان در بین زنان می باشد. بهبود کیفیت زندگی توسط به حداکثر رساندن عملکرد آنها که خود میتواند متاثر از بیماری و درمان باشد، مهمترین هدف در بیماران سرطانی می باشد. هدف پژوهش بررسی تاثیر ماساژ بر کیفیت زندگی زنان با سرطان پستان بعد از جراحی می باشد.
مواد و روش ها: پژوهش از نوع نیمه تجربی بود. از بین 53 زن مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک های جراحی و انکولوژی شهر اراک ، 30 نفر بطور تصادفی انتخاب و در دو گروه ماساژ (15 نفر) که به مدت 5 هفته(مدت 30 دقیقه، 2 جلسه درهفته) و کنترل (15نفر) قرار گرفتند. اندازه گیری کورتیزول سرم و پر کردن پرسشنامه کیفیت زندگی(SF36) و سلامت روان در هر دو گروه انچام شد. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 16 با استفاده از آزمون های t همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه و در سطح اطمینان 95 درصد (05/0 p<) انجام شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ماساژ در گروه آزمون سبب افزایش معناداری در بهبود بعد جسمی(p=0/001) و روانی-اجتماعی(p=0/002) افراد نسبت به گروه کنترل گردیده است. همچنین ماساژ سبب بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی شده است( p<0/05). اما میزان کورتیزول سرم بین دو گروه آزمون و کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشدp>0/05).
نتیجه گیری: بطور کلی نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد ماساژ درمانی می تواند به عنوان مداخله ای موثر در راستای بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان پستان در بعد از جراحی مورد استفاده قرار گیرد
محمد مهدی رفیعی، نادر شوندی، عباس صارمی، عباس عبدالملکی،
دوره 17، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهشهای مربوط به بررسی اثر تمرینات ورزشی، به ویژه تمرین همزمان بر تغییرات هورمونی در کودکان بسیار اندک است. از این رو، هدف این پژوهش مقایسه اثر 6 هفته تمرین مقاومتی و تمرین همزمان مقاومتی و استقامتی بر توان هوازی، سطوح استراحتی هورمون رشد و کورتیزول در کودکان سالم بود.
مواد و روشها: آزمودنیهای این پژوهش(که به صورت نیمه تجربی به انجام رسید) 35 پسر سالم 9 تا 11 ساله بودند که به صورت تصادفی به 3 گروه تمرین همزمان (12=n)، تمرین مقاومتی (11=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند.گروههای تمرینی 3 جلسه در هفته و به مدت شش هفته به تمرین پرداختند و گروه کنترل تنها فعالیتهای روزمره خود را انجام میداد. 48 ساعت پیش و پس از اجرای پروتکل 6 هفتهای، آزمون توان هوازی و نمونهگیری از همه آزمودنیها به عمل آمد. سنجش سطوح استراحتی هورمون رشد و کورتیزول با روش الایزا به انجام رسید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری تحلیل واریانس یک طرفه و تی همبسته استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که توان هوازی و سطوح استراحتی هورمون رشد در گروه تمرین همزمان به گونه معنیداری افزایش یافته است(به ترتیب 001/0=p، 003/0=p). سطوح استراحتی کورتیزول در گروه تمرین همزمان به گونه معنیداری نسبت به دوگروه دیگر پایینتر بود(05/0>p) و در گروه تمرین همزمان و تمرین مقاومتی نیز به گونه معنیداری کاهش یافته بود( به ترتیب 001/0=p، 036/0=p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که با به کارگیری یک دوره تمرین همزمان با روششناسی تمرینی مناسب در مقایسه با تمرین مقاومتی در کودکان بتوان سودمندیهای بیشتری را در خصوص توان هوازی و سطوح استراحتی هورمون رشد وکورتیزول به دست آورد.
سجاد کرمی، مجید کاشف، یعقوب مهری الوار،
دوره 17، شماره 10 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پروتئین شوک گرمایی (HSP) میتواند از طریق تسهیل در بازسازی پروتئینهای دناتوره شده به عنوان محافظ سلولی عمل کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر محافطتی گلوتامین در برابر استرس ناشی از فعالیت ورزشی و ارتباط آن با پاسخ HSP70 و کورتیزول میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی 28 فوتبالیست در چهار گروه برابر کنترل، مکمل، مکمل– فعالیت ورزشی و فعالیت ورزشی، تقسیم شدند. مکمل و دارونما را به مقدار 5/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و حجم 5 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن یک ساعت قبل از اجرای فعالیت ورزشی مصرف کردند. فعالیت ورزشی شامل 3 مرحله دویدن 20 دقیقهای با شدت 80 درصد ضربان قلب بیشینه و استراحت فعال 5 دقیقهای بود. نمونه خونی پایه، پس آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون گرفته و HSP70 سرم و کورتیزول به ترتیب با استفاده از روش الایزا و RIA سنجیده شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس در اندازهگیری مکرر چند متغیره در سطح 05/0 p&le تحلیل شد.
یافتهها: در مقادیر HSP70 بین گروه مکمل و مکمل فعالیت ورزشی نسبت به گروه کنترل (019/0 p&le و 09/0p&le) و گروه مکمل با مکمل فعالیت ورزشی (032/0p&le) و همچنین بین مراحل پس آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون نسبت به مرحله پایه (06/0p&le و 08/0p&le) و بین مرحله پس آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون (030/0p&le) تفاوت معنی دار وجود داشت. مقادیر کورتیزول بین مراحل پایه و 90 دقیقه پس از آزمون (026/0p&le) تفاوت معنیدار نشان داد.
نتیجهگیری: مکمل گلوتامین محرک بیان HSP70 بوده و ترکیب مکمل– فعالیت ورزشی پاسخ بزرگتری از HSP70 را شامل میشود لذا به ورزشکارانی که قصد شرکت در تمرینات شدید را دارند مصرف گلوتامین توصیه میشود.
توحید خانواری، فرامرز سرداری، بابک رضایی،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: انجام فعالیتهای ورزشی هوازی با افزایش کراتین کیناز و لاکتات خون بلافاصله پس از فعالیت همراه است که باعث افزایش آسیبهای عضلانی و تغییرات نامطلوب بسیاری از شاخصهای آسیب سلولی از جمله کراتین کیناز تام سرمی میشود. در چنین مواقعی مصرف مواد و مکملهای تغذیهای مانند کوآنزیم Q10 با افزایش توان بافری احتمالاً از آسیبهای فشار متابولیکی پیشگیری میکند. با این حال، در رابطه با اثرات این ماده غذایی بر شاخصهای آسیب عضلانی و خستگی ناشی از انجام فعالیتهای ورزشی، مطالعات جامعی صورت نگرفته است.
مواد و روش ها: به همین منظور بیست مرد غیرفعال داوطلب به طور تصادفی و دوسویهکور در دو گروه دهنفره مکمل کوآنزیم Q10 (2/5 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و شبهدارو (2/5 میلیگرم دکستروز به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) تقسیم شدند. همه آزمودنیها پس از چهارده روز مکملسازی در قرارداد تمرینی آزمون بروس شرکت کردند. خونگیری در چهار مرحله شامل حالت پایه، پس از مکملسازی، بلافاصله پس از فعالیت ورزشی و دو ساعت پس از فعالیت، انجام شد. شاخصهای کراتین کیناز، لاکتات و کورتیزول هر دو گروه طی این چهار مرحله اندازهگیری شد. دادهها به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس مکرر، تعقیبی بونفرونی و تی مستقل با کمک نرمافزار SPSS نسخه 17 در سطح معنیداری 0/05 بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله با کد اخلاق IRCT201203104663N8 به تصویب کمیته اخلاق دانشکده علوم پزشکی تبریز رسیده است.
یافته ها: نتایج حاکی است که مصرف چهارده روزه مکمل کوآنزیم Q10 در حالت پایه بر میزان کورتیزول تأثیر معنیداری میگذارد (0/05>P). به علاوه، یک جلسه فعالیت هوازی واماندهساز باعث افزایش کراتین کیناز و لاکتات شد (0/05>P). از طرفی، کراتینکیناز دو گروه تفاوت معنیداری پس از فعالیت ورزشی نداشت (0/05
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، مکملسازی چهاردهروزه کوآنزیم Q10 ممکن است بتواند از آسیب سلولی ناشی از فعالیت هوازی واماندهساز در مردان غیرفعال کاسته و از افزایش میزان لاکتات خون ممانعت به عمل آورد.
اقای علی بازگیر، دکتر محمد فتحی، دکتر رحیم میرنصوری، خانم رضوان افشار، دکتر راضیه رضایی،
دوره 26، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده
مقدمه: بیخوابی و اختلالات خواب با کاهش سلامت جسمانی و روانی و کیفیت زندگی در ارتباط است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر محرومیت از خواب بر میزان قند خون، کورتیزول و انسولین افراد ورزشکار در مقایسه با افراد غیرورزشکار بود.
روشکار: در این مطالعه نیمه تجریی 14 مرد سالم در دو گروه ورزشکار (7 نفر) و غیر ورزشکار (7 نفر) شرکت داشتند. برای آزمودنیهای هر دو گروه یک شب بیخوابی (8ساعت) اعمال شد. با توجه به اهداف پژوهش از همه آزمودنیها طی دو مرحله نمونهگیری خونی گرفته شد. دادهها با استفاده از آزمون t وابسته در مقایسه درونگروهی و t مستقل برای مقایسه بینگروهی در سطح معناداری 5 درصد بررسی شدند. در انجام پژوهش، اصول بیانیه هلسینکی، راهنمای عموم اخلاق در پژوهشهای دارای آزمودنی انسانی و مقررات حاکم بر آن رعایت شده و کد اخلاق به شناسه (LU.ECRA . 2022. 21) توسط کمیته اخلاق دانشگاه لرستان صادر شد.
یافتهها: اعمال بیخوابی منجر به تفاوت معنیداری بین قندخون و میزان انسولین افراد ورزشکار و غیر ورزشکار در مواجه با یک نشد(p≤0.05). همچنین بیخوابی موجب تفاوت معنیداری در میزان کورتیزول بین دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار نشد(p≤0.05).
نتیجهگیری: به نظر میرسد تغییرات میزان قندخون، کورتیزول و انسولین با طول مدت بیخوابی رابطه دارد و در بیخوابیهای کوتاهمدت و مقطعی تحت تأثیر قرار نمیگیرند.
تکتم معصومی، دکتر غلامرضا منشئی، دکتر هادی فرهادی،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی بر سطح کورتیزول در افراد دارای اختلال اضطرابفراگیر انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد داری علائم اضطراب فراگیر مراجعهکننده به کلینیک مرکز خدماتروانشناسی و مشاوره رکن منطقه 3، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی بهزیستی منطقه 6 و خدماتروانشناختی و مشاوره آریاز منطقه 6 تهران از اردیبهشت 1401 تا آخر پاییز 1401 بودند. نمونه شامل 30 نفر (10 مرد و 20 زن) از افراد مبتلا به اختلال اضطرابفراگیر بود که به شیوه هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی به یک گروه درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی (۱۵ نفر) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) گمارده شدند.
روش کار: پیشآزمون، پس آزمون و پیگیری سطح کورتیزول اندازه گیری شده و پرسشنامه اختلال اضطرابفراگیر GAD-7 برای ملاک ورود بوده (اسپیتزیر و همکاران، 2006) و پس از آن گروه آزمایش تحت هشت جلسهی 17 دقیقهای به طور هفتگی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهنآگاهی قرار گرفت.
یافتهها: آزمودنیهای این گروه در حالیکه در یک محیط مجازی غوطهور بودند ویدیوی های 360 درجه واقعیت مجازی "قدمزدن کنار ساحل"، و "سنگریزه در دریاچه"را که، به ترتیب با مراقبه صوتی ذهنآگاهی"جهان بیرون و تنفس" و"ذهن خردمند"صدا گذاری شده بود با استفاده از هدست، واقعیت مجازی ویارباکس مشاهده میکردند و گروه کنترل تحت هیچ نوع درمانی قرار نگرفتند. پس از اتمام مداخلات، پس آزمون و پیگیری دو ماهه اجرا شد. دادهها با آزمون تحلیل-واریانس با اندازهگیری مکرر وبا استفاده از نرم افزار SPSS23 تحلیل شدند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی در میزان کاهش کورتیزول اثربخش بوده است. پیشنهاد میشود از این روش ترکیبی به منظور کاهش سطح اضطراب و کورتیزول افراد مبتلا به -اختلال اضطراب فراگیر به تنهایی یا در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.
فاطمه تحسینی، علی حیدریان پور، الناز شکری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: اضافه وزن با افزایش ترشح کورتیزول و به همراه آن افزایش اضطراب و افسردگی همراه است. هدف از این مطالعه، مقایسه اثر شش هفته تمرین همزمان استقامتی-تداومی (MICT) و استقامتی- تناوبی (HIIT) با تمرین HIIT به تنهایی بر ترکیب بدن، سطوح پلاسمایی کورتیزول و سطح اضطراب و افسردگی در دانش آموزان پسر دارای اضافهوزن بود.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، 27 نفر از دانشآموزان دارای اضافهوزن، انتخاب شدند و بهصورت تصادفی به 3 گروه 9 نفری، تمرین همزمان MICT+HIIT و تمرین HIIT و گروه شاهد تقسیم شدند. تمرین MICT (15 دقیقه در روز با شدت 65 - 60 درصد ضربان قلب بیشینه و با اضافهبار 5 دقیقهای در هر دو هفته) تمرین HIIT (3 دقیقه دویدن با شدت 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه، 3 دقیقه استراحت فعال با شدت 50 درصد ضربان قلب بیشینه،3 تکرار در دو هفته اول، 4 تکرار در دو هفته دوم و 5 تکرار در دو هفته آخر) بود.
یافتهها: هر دو نوع پروتکل تمرینی منجر به کاهش وزن، شاخص توده بدنی، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی پایین، کورتیزول، اضطراب و افسردگی و افزایش لیپوپروتئین با چگالی بالا شد (0/05 > P) و تفاوتی بین دو نوع تمرین وجود نداشت؛ تنها اکسیژن مصرفی اوج و تری گلیسیرید در گروه MICT+HIIT با تغییرات بهتری همراه بود.
نتیجهگیری: برای نوجوانان پسر دارای اضافه وزن با هدف کاهش وزن و بهبود سلامت روان، انجام تمرینات HIIT به تنهایی کفایت میکند و افزودن تمرینات MICT از نظر بالینی فواید بیشتری برای آنان به همراه نخواهد داشت.