جستجو در مقالات منتشر شده


۲۱ نتیجه برای کلیه

علی فانی،
دوره ۲، شماره ۸ - ( ۷-۱۳۷۸ )
چکیده

در این مقاله موارد نارسایی مزمن کلیه Chronic  Renal  Failure (CRF)  از شهرستان های اراک، شازند و آشتیان با جمعیت ۷۶۹۰۰۰ نفر که به بیمارستان ولیعصر (عج) (بیمارستان مرجع بیماری های کلیوی) مراجعه کرده اند با روش موردی مشاهده ای طی مدت دو سال (خرداد ۷۶ تا آخر اردیبهشت ۷۸) مورد مطالعه قرار گرفته اند که از ۱۲۷ مورد بیمار با نارسایی مزمن کلیه ۵۶ نفر (۴۴/۱% ) زن و ۷۱ نفر (۵۵/۹%) مرد بوده است. میزان بروز سالانه ۸۲/۳ در میلیون نفر است. که ۲۱/۲۵% بیماران روستایی و ۷۸/۷۵% بیماران شهری و نسبت درصد جمعیت روستا به شهر ۴۴ به ۶۶ بوده است. به نظر میرسد که درصد کمتر بیماران در جمعیت روستایی ناشی از مشکلات اقتصادی، اجتماعی در روند بررسی، تشخیص و پیگیری درمانی به خصوص در سنین بالاتر باشد و نشانه شیوع کمتر این بیماری در روستا نسبت به شهر نیست. در این بررسی بالاترین شیوع را گلومرلونفریت ها و در درجه بعد فشار خون و بعد دیابت به خود اختصاص داده است که این روند در مقایسه با کشورهای غربی معکوس است و علت آن احتمالا مشکلات اقتصادی و اجتماعی و عدم اعتقاد و آشنایی بیماران به اهمیت پیگیری و درمان منظم و استفاده از امکانات درمانی تخصصی بویژه در روستاهاست. بیماریهای کلیوی مادری و انسدادی در درجه چهارم اهمیت از نظر علت بروز نارسایی کلیه بوده اند. در این بررسی از نظر جنسیت، گرچه نارسایی کلیه در مردان شایع تر بوده است ولی اختلاف معنی داری بین آنها وجود ندارد.

علی فانی،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۷۹ )
چکیده

نارسایی حاد کلیه یا  Acute Renal  Failure (ARF) یکی از عوارض شایع در بخش های ICU ، با کاهش فیلتراسیون گلومرولی، افزایش اوره و کراتینین سرم در کوتاه مدت مشخص می شود. در این مطالعه ضمن بررسی شیوع ARF در ICU  برخی عوامل زمینه ساز آن نیز مورد توجه و مطالعه قرار گرفته است.
روش مطالعه: این پژوهش از اول بهمن ۷۶ بمدت ۲۰ ماه جمعا ۹۴۸  بیمار را با روش پر کردن پرسشنامه، معاینه بالینی، تجزیه و تحلیل پاراکلینیکی مورد بررسی قرار داده و بیمارانی که افزایش اوره کراتینین بیش از دو برابر مقادیر نرمال داشته اند به عنوان ARF  شناخته و مورد بررسی بیشتر و پیگیری سیر ARF  قرار گرفته و نارسایی مزمن کلیه نیز رد شده است. از ۹۴۸ بیمار مورد مطالعه ۳۶۰ نفر زن و ۵۸۷ مرد بوده که از این تعداد ۱۹۸ نفر درجاتی از ARF را داشته اند و از این تعداد ۷۷ نفر (۳۸/۹%) زن و ۱۲۱ نفر (۶۱/۱%) مرد بوده اند.
از نظر علت بستری در ICU ۳۴۵ مورد به علت آسیب ناشی از حوادث با شیوع ARF  ۴/۲۳% ، ۳۷۹ بیمار با علل جراحی غیرتروماتیک با شیوع ARF ۲۰% و ۲۲۳ مورد با علل بیماریهای داخلی با شیوع ARF ۲۰% بوده است. ۱۱۰ نفر (۵۶%) بیماران با ARF یکی از آمینوگلیکوزیدها و ۶۶ نفر (۳۳/۳%) یک آمینوگلیکوزید و یک سفالوسپورین توام دریافت می کرده اند. در مقایسه با ۴۰ بیمار کارکرد کلیه سالم که آمینوگلیکوزیدسفالوسپورین دریافت می کرده اند. شیوع کلی ARF  در این مطالعه ۲۰/۹%  بود که تفاوتی با گزارش های کشورهای غربی (۳۰-۲۰%) ندارد، هرچند با توجه به حوادث بیشتر برای مردان و میزان بستری بیشتر آنها در ICU ، شیوع ARF با PV=۰/۴۵  اختلاف معنی داری بین جنس مونث و مذکر ندارد. از ۱۹۸ بیمار با ARF ر، ۱۱۰ نفر (۵۶%) داروی نفروتوکسیک مصرف می کرده اند که به نظر می رسد نقش مساعدکننده ای در بروز ARF داشته است. مرگ و میر در بیماران بدون ARF ۲۴/۴% و در بیماران با ARF ۵۵/۶% که با P<۰/۰۰۰۱  اختلاف معنی داری بین مرگ و میر بیماران با ARF و بدون ARF  در بخش ICU  وجود دارد.

ملک سلیمانی مهرنجانی، محمدعلی شریعت زاده،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه: رشد جبرانی کلیه معمولا از رشد نفرون ها و بافت بینابینی باقی مانده کلیه پس از برداشتن تمام یا قسمتی از کلیه به علت بیماری یا هر علت دیگر به وجود می آید و این حالت نتیجه پاسخ نفرون های باقی مانده، به کار اضافی است که ایجاد می شود. درچنین شرایطی با افزایش وزن کلیه باقی مانده مواجه می شویم که بر اثر هیپرپلازی و هیپرتروفی حاصل می شود. با این که هورمون رشد برای درمان بیماران اورمیک به کار می رود. ولی عقیده بر این است که این هورمون باعث افزایش هیپرتروفی و پیشرفت رشد جبرانی کلیه به سوی اسکار و در نهایت از کار افتادگی کلیه می گردد .
روش کار: هدف این تحقیق، مطالعه اثر هورمون رشد بر روی تغییرات فراساختمان توبول ها و بافت بینابینی کلیه بود. برای این منظور ۴۸ رت از دو نژاد نرمال لویس و دوراف لویس انتخاب گردیدند. سپس هر نژاد به چهار گروه کنترل، هورمون رشد نوترکیب، نفرکتومی پیشرفته با هورمون رشد نوترکیب تقسیم شدند. رت های هر دو نژاد تحت عمل نفرکتومی پیشرفته قرار گرفتند و آنگاه به مدت یک ماه روزانه دو نوبت به آنها هورمون رشد انسانی نو ترکیب تزریق شد.
نتایج: نتایج به دست آمده از مطالعه میکروسکوپ الکترونی بافت کلیه نشان داد که در گروه رت های هورمون رشد نوترکیب، غشای پایه توبول ها دارای تراکم موضعی، در گروه نفرکتومی پیشرفته غشای پایه ضخیم و چند لایه ای و در گروه نفرکتومی پیشرفته و هورمون رشد، غشای پایه بسیار ضخیم شده بود. همچنین به طور مشترک در رت های دو گروه نفرکتومی پیشرفته و نفرکتومی همراه با هورمون رشد، موارد زیر در نواحی سیتوزولی و فضای بین سلولی توبول ها مشاهده گردید: ریزش حاشیه مسواکی راس سلول ها، میتوکندری و لیزوزوم فراوان، میتوکندری آسیب دیده، تراکم سیتوپلاستیک میکروفیلامنت ها، افزایش فضای بین سلولی در توبول ها و سلول های تغییر یافته فیبروبلاست و میوفیبروبلاست که به وسیله پروتیین های انباشته شده در بافت خارجی سلولی در بر گرفته شده بودند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه مقایسه فراساختمان توبول ها و بافت بینابینی باقیمانده در هر دو نژاد رت، مشابه بود ولی تراکم مواد تجمع یافته (پروتیین ها) در بافت خارج سلولی و تراکم غشای پایه در گروه رت های نفرکتومی به اضافه هورمون رشد، کمی بیش تر از گروه نفرکتومی بود؛ لذا به نظر می رسد که هورمون رشد با افزایش سنتز پروتئین های غشای پایه و بافت خارج سلولی می تواند در تغییرات مورفولوژیک بافت بینابینی و توبول های کلیه موثر باشد. 

عباسعلی محرابیان، محمد همایونی، علیرضا نصرالهی، همایون زجاجی، یونس حماسی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه: زخم پپتیک ضایعه ای در مخاط معده یا دوازدهه است که در پاتوژنز آن اسید و پپسین نقش اصلی را دارند. هلیکوباکتر پیلوری نقش مهمی پاتوژنز زخم پپتیک در افراد طبیعی دارا می باشد. زخم پپتیک در بیماری های مزمن از جمله نارسایی مزمن کلیه شایع تر بوده که علت آن نامشخص است.
روش کار: طی یک بررسی مقطعی توصیفی شیوع زخم پپتیک در ۹۸ بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیه مورد بررسی قرار گرفت و ارتباط آن با هلیکوباکتر پیلوری ارزیابی شد. در این پژوهش بیماران مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تجریش تهران در طی ۱۸ ماه با داشتن سطح کراتینین بالاتر یا مساوی ۲ میلی گرم در دسی لیتر حداقل طی سه ماه گذشته به عنوان نارسایی مزمن کلیه در نظر گرفته شدند. افرادی که دارای شرایط استرس زای شدید بودند و یا تحت درمان داروهای ضد التهابی غیر استروییدی یا داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی و ضد هلیکوباکتر پیلوری قرار داشتند، از مطالعه کنار گذاشته شدند. بیماران توسط فوق تخصص گوارش آندوسکوپی شده و از نظر شواهد زخم پپتیک  بررسی گردیدند.
نتایج: تعداد ۹۸ بیمار با میانگین سنی ۵۶ سال در این مطالعه شرکت کردند که ۵۲ درصد آنها علایم گوارشی داشتند. از این تعداد ۱۹ نفر (۱۹ درصد) زخم پپتیک داشتند که ۵ مورد آن هلیکوباکتر پیلوری مثبت بود. تعداد ۴۵ نفر (۴۶ درصد) از کل بیماران دارای هلیکوباکتر پیلوری منفی بودند.
نتیجه گیری: شیوع هلیکوباکتر پیلوری و زخم پپتیک در نارسایی مزمن کلیه در این تحقیق با شیوع آنها در جامعه همخوانی داشت. همچنین تفاوت شیوع زخم پپتیک در مردان (۲۳ درصد) نسبت به جامعه (۱۲ درصد) بیش تر بود.

محمدعلی شریعت زاده، ملک سلیمانی، عبدالرحمان دزفولیان، میترا نوری، اسماعیل رودی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: بیماری دیابت در روند خود به نفروپاتی ختم می شود که از علائم آن افزایش وزن و حجم کلیه و اجزاء آن می باشد. با توجه به ترکیبات مفید پیاز در رابطه با خواص آنتی اکسیدانی و کاهش استرس اکسیداتیو و کاهش دهندگی قند خون هدف مطالعه حاضر بررسی عصاره آبی-الکلی پیاز خوراکی جهت پیشگیری از نفروپاتی و تاثیر آن بر روی ساختمان کلیه به روش استریولوژی است.
روش کار: در این مطالعه تجربی چهار گروه رت بالغ از نژاد ویستار (تعداد=۸) به صورت تصادفی انتخاب شدند. گروه کنترل؛ گروه کنترل + گروه دیابتی محض، گروه دیابتی + عصاره القاء دیابت از طریق تزریق داخل صفاقی استرپتوزوسین (۶۰ میلی گرم بر کیلوگرم) انجام شد. سپس گروه کنترل + عصاره و گروه دیابتی + عصاره هر روز به مدت ۴ هفته با عصاره آبی-الکلی پیاز خوراکی (۵۰ میلی گرم در هر موش) تیمار شدند. سپس همه گروه ها پس از این مدت در آزمایشگاه بیهوش و تشریح شدند و کلیه های چپ رت ها خارج و در محلول بوئن فیکس شدند و بعد از آن فرایند پاساژ بافتی و رنگ آمیزی H&E  انجام شد و با استفاده از تکنیک های استریولوژی محاسبات کمی با روش کاوالیه برای حجم کورتکس، مدولا و گلومرول ها و حجم کلیه صورت گرفت. اطلاعات حاصل با استفاده از نرم افزارSPSS  از طریق آزمون آماری آنوا یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. P کمتر از ۰/۰۵ معنی دار تلقی شد.
نتایج: وزن اولیه و ثانویه رت ها در دو گروه دیابتی محض و دیابتی + عصاره تفاوت نداشت اما در دو گروه کنترل و کنترل + عصاره متفاوت بود (۰/۰۵P<). وزن کلیه در گروه دیابتی + عصاره در مقایسه با گروه دیابتی محض دارای تفاوت معنی دار بود (۰/۰۰۱P<). حجم مدولا، کورتکس و کل کلیه در گروه دیابتی محض در مقایسه با گروه دیابتی + عصاره تفاوت نکرد. در صورتی که حجم کل گلومرول ها در دو گروه دیابتی محض و دیابتی + وعصاره تفاوت معنی داری را نشان داد (۰/۰۰۱P<).
نتیجه گیری: القاء دیابت تجربی توسط STZ  در یک دوره کوتاه مدت نشان داد که عصاره پیاز خوراکی از هیپرتروفی گلومرول و افزایش وزن کلیه در رت های دیابتی جلوگیری می کند، در صورتی که بر روی حجم کل کلیه اثر ندارد. لذا پیشنهاد می گردد اثرات عصاره پیاز بر ساختار کلیه در یک دوره طولانی مدت مورد بررسی قرار گیرد.

علی فانی، ایمان فانی، فرزانه جهانی، محمود امینی، محمود باغی نیا، محمد رفیعی، تانیا فهیمی،
دوره ۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه: نارسایی حاد کلیه(ARF)  یکی از عوارض نسبتا شایع بخش های جراحی است و بر اساس افزایش اوره و کراتینین سرم و کاهش فیلتراسیون گلومرولی (CRF) تعریف می شود. در این مطالعه شیوع نارسایی حاد کلیه در بیماران بستری در بخش اورژانس جراحی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: این بررسی یک مطالعه مقطعی تحلیلی است که طی آن کلیه بیمارانی که با تشخیص اولیه جراحی اورژانس (تروماتیک یا غیر تروماتیک) در بخش اورژانس جراحی بستری شدند به عنوان نمونه وارد طرح شدند. پس از گرفتن شرح حال و معاینه بالینی، بیمارانی که سابقه بیماری کلیوی داشتند از طرح کنار گذاشته شدند و از بیمارانی که وارد طرح می شدند تست کامل ادرار، ازت اوره خون و کراتینین انجام و نتایج در فرم مخصوص ثبت می شد. پس از گردآوری اطلاعات داده ها توسط نرم افزار SPSS  مورد آنالیز قرار گرفت.
نتایج: در این مطالعه طی مدت ۱۰ ماه ۲۱۰۰ بیمار (۱۲۸۰ مرد و مابقی زن) بررسی شدند که در مجموع ۵/۶۶% آنان دچار درجاتی از ARF  بودند. از مجموع بیماران بررسی شده ۱۱۳۶ نفر به علت حوادث و تروما (۷۲% مولتیپل تروما و ۲۸% با یک ضایعه تروماتیک) و ۹۶۴ نفر با اورژانس های غیر تروماتیک مراجعه نموده و تحت عمل جراحی قرار گرفتند که در گروه اول ۶/۸۴% و در گروه دوم ۴/۲۵% ARF  دیده شد. همچنین شیوع ARF  در مردان و زنان به ترتیب ۵/۶% و ۵/۷% بوده است.
نتیجه گیری: شیوع کلیس نارسایی حاد کلیه در این مطالعه تفاوت چندانی با شیوع آن در کشورهای توسعه یافته نداشت. همچنین نارسایی حاد کلیه در بیماران تروماتیک، افراد مسن و نیز بیماران مبتلا به چند ضایعه بیش تر بود و با سایر گروه ها اختلاف معنی دار داشت که به نظر می رسد عوامل فوق الذکر بعنوان ریسک فاکتور ARF باید در بخش های اورژانس جراحی مورد ملاحظه قرار گیرد.
 

دكتر کتایون صمیمی راد، آقاي بابک شهباز، آقاي مهدی نوروزی، دكتر محمود محمودی، آقاي مسعود فیاض واثقی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: فراوانی بالایی از آلودگی با ویروس هپاتیت C در بیماران همودیالیزی از سراسر جهان گزارش شده است. برای بیماران دیالیزی فاکتورهای خطر مانند دریافت خون، طول مدت دیالیز، دریافت پیوند کلیه و در سال‌های اخیر انتقال بیمارستانی ویروس در واحدهای دیالیز مطرح می باشد. در این مطالعه فراوانی آنتی بادی ضد ویروس هپاتیت C و فاکتورهای خطر مربوطه در بیماران دیالیزی استان مرکزی بررسی شده است. روش کار: در این مطالعه مقطعی- تحلیلی از تمامی ۲۰۴ بیمار دیالیزی استان مرکزی نمونه خون گرفته شد. نمونه ها از نظر آنتی بادی ضد ویروس هپاتیت C با روش الیزای نسل سوم آزمایش شدند. سپس نمونه‌های مثبت به جهت حذف موارد مثبت کاذب، با روش تأییدی ایمیونوبلات (RIBA) نسل سوم مورد بررسی قرار گرفتند و با استفاده از اطلاعات پرسش‌نامه‌ای، فاکتورهای خطر ارزیابی شدند. آنالیز آماری با استفاده از آزمون های کای دو و رگرسیون لجستیک انجام شد. نتایج : ۱۰ بیمار (۹/۴ درصد) از نظر آنتی بادی بر علیه ویروس هپاتیت C مثبت بودند. دراین بررسی مدت زمان درمان با دیالیز (۰۰۴/۰ =P)، سابقه پیوند کلیه (۰۳۲/۰=p) و مونث بودن (۰۳۰/۰ =p) رابطه معنی داری را با مثبت شدن آنتی بادی بر ضد ویروس هپاتیتC نشان داد. در این مطالعه ارتباط معنی داری بین سابقه تزریق خون و مثبت شدن از نظر آنتی بادی بر علیه ویروس هپاتیت C مشاهده نشد. نتیجه‌گیری : به نظرمی رسد انتقال بیمارستانی ویروس هپاتیت C در واحدهای دیالیز یکی از راه‌های ایجاد موارد جدید عفونت در بیماران دیالیزی استان مرکزی است. رعایت اصول توصیه شده از طرف CDC در مرکز دیالیز می تواند در کاهش فراوانی عفونت HCV در بیماران دیالیزی این استان موثر باشد.
سلیمان زند، هادی حسنخانی، پروین سلطانی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: نارسایی مزمن کلیه یک مشکل بهداشتی مهم است و هر ساله بر تعداد مبتلایان به این بیماری افزوده می‌شود. در صورت بروز نارسایی غیر قابل برگشت کلیه، بیماران باید به صورت دائمی همودیالیز شوند. با توجه به این که دیالیز ناکافی سبب افزایش مرگ و میر می‌شود تعیین کفایت همودیالیز و ارتقای آن در این بیماران از اهمیت بسیاری بر خوردار است. بنابر این مطالعه حاضر با هدف تعیین کفایت دیالیز در بیماران بخش دیالیز بیمارستان ولی عصر اراک در سال ۱۳۸۳ طراحی شده است. روش کار: این پژوهش، یک مطالعه مقطعی- تحلیلی می‌باشد که بر روی ۱۰۳ بیمار بستری تحت دیالیز بیمارستان ولی عصر اراک انجام گرفته است. در این پژوهش اطلاعات بر اساس اندازه‌گیری وزن، فشار خون (قبل و بعد از دیالیز)، مدت دیالیز و انجام آزمایش‌های BUN و Crخون قبل از وصل کردن بیمار به دستگاه و در فاصله ۵ دقیقه پس از خاموش کردن پمپ، از مسیر شریان و بلافاصله قبل از شروع دیالیز نوبت بعد، جمع‌آوری شد و با استفاده از آزمون‌های آماری تی و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: میزان متوسط KT/V ۱۴/۰± ۵۸/۰، میانگین سرعت کاتابولیک پروتئین (nPCR)۱۱/۰±۳۶/۰گرم بر کیلوگرم در روز و میزان متوسط غلظت متوسط زمانی اوره (TAC) ۱۴± ۳/۴۳ میلی گرم بر دسی لیتر بود که تفاوت معنی‌دار آماری با میزان استاندارد داشت (۰۵/۰>p) KT/V.زنان۱۸ /۰± ۴۹/۰و مردان ۱۰/۰±۴۷/۰ بود و بین KT/V بیماران با توجه به جنسیت آنها اختلاف معنی‌دار دیده شد (۰۳/۰p<). هم‌چنین بین تحصیلات و KT/V, TAC و تعداد دفعات دیالیز در هفته رابطه خطی مثبت وجود داشت. نتیجه گیری: با توجه به بی کفایتی همودیالیز در تقریباً ۸۰ درصد بیماران و پایین بودن شاخص‌های کفایت همودیالیز از میزان استاندارد، پیشنهاد می‌شود ضمن ارزیابی کفایت دیالیز بیماران به صورت دوره‌ای، مطالعه‌ای دیگر نیز جهت بررسی علت عدم کفایت همودیالیز در این مرکز انجام شود .
ملک سلیمانی مهرنجانی، سید محمد شریعت زاده، پریسا مالکی، منیره محمودی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: سدیم آرسنیت یک آلاینده زیست محیطی است که به دلیل کاربرد آن در صنایع شیمیایی مقدار آن در شهرهای صنعتی بیش از سایر مناطق است. این ترکیب از طریق مواد غذایی، هوا، آب آشامیدنی و خاک وارد بدن می‌شود و دارای اثر هیستوپاتولوژیک بر روی اندام‌های مختلف بدن از جمله کلیه می‌باشد. هدف از انجام این پژوهش مطالعه کمّی اثر هیستوپاتولوژیک سدیم ارسنیت بر ساختمان کلیه رت می‌باشد. روش کار: برای انجام این پژوهش که از نوع تجربی می‌باشد، ۱۲ سر رت نر نژاد ویستار با میانگین وزنی ۲۰±۲۰۰ گرم انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تیمار با سدیم آرسنیت به طریق دهانی ۸ میلی گرم در کیلوگرم در روز و گروه کنترل (فقط با آب )تقسیم شدند. دو ماه بعد از تیمار، ابتدا رت‌ها وزن و سپس با اتر بیهوش و پس از تشریح، کلیه چپ آنها بیرون آورده شد. سپس تمیز و وزن گردید و در محلول فرمالین۱۰ درصد فیکس شد. پس از تهیه برش‌های ۱ میلی متری، مراحل پاساژ بافتی انجام شد و آنگاه برش‌های ۵ میکرومتری تهیه وبا روش هماتوکسیلین – ائورین (H&E) رنگ آمیزی صورت گرفت. برش‌های آماده شده با روش استریولوژی مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت. داده‌های به دست آمده با آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و تفاوت میانگین‌ها در سطح ۰۵/۰p< معنی‌دار در نظر گرفته شد. نتایج: حجم کل کلیه و حجم کورتکس (۰۰۱/۰p<) و مدولا (۰۰۳/۰p<) در گروه تیمار نسبت به گروه کنترل کاهش معنی‌دار نشان داد. حجم توبول (۰۰۱/۰p<) وحجم بافت بینابینی (۰۰۳/۰p<) نیز در گروه تیمار کاهش معنی‌دار داشت. حجم گلومرولوس در گروه تیمار کاهش معنی‌دار نشان داد(۰۰۱/۰p<). حجم کپسول بومن نیز در گروه تیمار کاهش معنی‌دار نشان داد(۰۳/۰p<)، در حالی که تفاوت معنی‌داری در حجم جدار کپسول بومن، فضای مویرگی و تافت گلومرول مشاهده نشد. در این مطالعه وزن کلیه در گروه تیمار نیز نسبت به گروه کنترل دارای کاهش معنی‌دار بود (۰۰۲/۰p<) و وزن رت نیز در گروه تیمار نسبت به گروه کنترل دارای تفاوت معنی‌دار بود (۰۱/۰p<). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آشامیدن آب آلوده به سدیم ارسنیت موجب تغییرات هیستوپاتولوژیک در کلیه و وزن رت می‌شود. برای تعیین میزان اثر این تغییرات هیستوپاتولوژیک بر عمل کلیه باید مطالعات بیشتری صورت پذیرد.
سعید حاجی هاشمی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۸ )
چکیده

مقدمه: در این مطالعه اثر فسفوریله و دفسفوریله کننده اسید امینه سرین جایگاه ۳۶۲ برروند آندوسیتوزکانال پتاسیمی نوع ۲ قسمت خارجی مدولا کلیه پس از بیان درغشاء اووسیت بررسی گردیده است. روش کار: در این مطالعه تجربی اووسیت‌های زاینوپوس لویس با استفاده از کلاژناز به روش استاندارد جدا گردیدند. روش تغییر سریع جهت ایجاد موتاسیون در انتهای کربوکسیل کانال پتاسیمی نوع ۲ قسمت خارجی مدولا کلیه استفاده گردید. cRNA مربوط این کانال وموتاسیون های S۳۶۲Aو S۳۶۲D ایجاد شده به اووسیت‌ها تزریق گردید. پس از سه روز (زمان صفر) به محیط کشت برفلدین A، مهار کننده انتقال پروتئین‌های ساخته شده به غشاء به مقدار ۲۵ میکرومولار یا اتانول به عنوان حلال برفلدین A اضافه گردید. از تکنیک ثابت نگه داشتن ولتاژ دو الکترود برای اندازه گیری جریان‌های یونی وهمچنین پتانسیل غشاء استفاده شد. نتایج: اووسیت‌های که کانال‌های پتاسیمی نوع ۲ قسمت خارجی مدولا کلیه و یا موتاسیون فسفوریله کننده S۳۶۲D را بیان می‌کردند در طی دوره انکوبه شدن در محلول برفلدین A کاهش معنی‌داری در میزان جریان یون پتاسیم وپتانسیل غشاء را نشان دادند. میزان کسر جریان برای کانال‌های پتاسیمی نوع ۲ قسمت خارجی مدولا کلیه و موتاسیون فسفوریله کننده پس از ۴۸ ساعت انکوبه شدن در برفلدینA برابر با ۰۵/۰±۱۱/۰ بود که به طور معنی‌داری باکسر جریان مربوط به موتاسیون دفسفوریله کننده ۰۵/۰±۹۶/۰ تفاوت داشت. نتیجه گیری: اسید آمینه سرین جایگاه ۳۶۲ در قسمت داخلی ناحیه PDZ با ایجاد حالت فسفوریله در آندوسیتوز و تعیین تعداد کانال‌های پتاسیمی نوع ۲ قسمت خارجی مدولا کلیه دخالت دارد.
امیر الماسی حشیانی، جعفر حسن زاده، عبدالرضا رجایی فرد، حشمت الله صلاحی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده

پیوند کلیه روش درمانی مناسب و موثرترین استراتژی درمانی برای بیماران مبتلا به مرحله نهایی نارسایی زمینه و هدف: با توجه به این که میزان بقا پیوند کلیه از دهنده زنده به طور قابل ملاحظه‎ای بهتر از جسد می‎باشد، هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین میزان بقا پیوند کلیه با نوع دهنده عضو در بین بیماران پیوند شده در مرکز پیوند بیمارستان نمازی شیراز از شروع سال ۱۳۷۸ تا پایان سال ۱۳۸۷ می‎باشد. مواد و روش‎ها: در این مطالعه همگروهی گذشته‎نگر، که به بررسی وجود ارتباط بین نوع دهنده عضو (دهنده زنده فامیل، دهنده زنده غیرفامیل و پیوند از جسد) با میزان بقا پیوند کلیه، در بین ۱۳۵۶ پیوند انجام شده در مرکز پیوند بیمارستان نمازی شیراز می‎پردازد، برای محاسبه میزان بقا پیوند از منحنی کاپلان مایر، بررسی وجود اختلاف بین منحنی‎های بقا از آزمون لگاریتم رتبه‎ای و به منظور حذف عوامل مخدوش کننده نیز از مدل رگرسیونی کاکس استفاده شده است. یافته‎ها: میزان بقا ۵ ساله پیوند کلیه در بین گیرندگان کلیه از دهنده زنده فامیل ۴/۹۲ درصد، دهنده زنده غیر فامیل ۶/۹۲ درصد و در موارد پیوند از جسد نیز ۱/۸۲ درصد بوده است، که اختلاف معنی‎داری بین نوع دهنده پیوند و میزان بقا پیوند کلیه دیده شد(۰۰۱/۰
بهزاد بیژنی، ملیحه چرخچیان، مینا آصف زاده، سعید آصف زاده، حلیمه محرمخانی، منوچهر مهرام،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مشکلات افراد مبتلا به نارسائی مزمن کلیه، پاسخ ضعیف تر به واکسن‎ها از جمله واکسن هپاتیت B است. از راه‎های پیشنهاد شده برای بهبود کارائی واکسن در این گروه تزریق واکسن به روش داخل جلدی برخلاف روش معمول عضلانی است. این مطالعه با هدف مقایسه این دو روش در مرکز دیالیز بوعلی سینا قزوین صورت گرفته است. مواد و روش‎ها: این کارآزمائی بالینی در ۲۹ نفر از بیماران مبتلا به نارسائی مزمن کلیه با سابقه عدم پاسخ به واکسیناسیون صورت گرفته است. افراد به طور تصادفی به دو گروه شامل تزریق ۴۰ میکروگرم واکسن Euvax B به روش داخل جلدی (۱۵ نفر) و گروه دیگر ۱۶۰ میکروگرم از همین واکسن به روش عضلانی (۱۴ نفر) تقسیم شدند. سطح آنتی بادی در ۲ گروه در پایان ۱، ۶ و ۱۲ ماه پس از کامل شدن واکسیناسیون اندازه‎گیری شد. سطح آنتی بادی بیش از ۱۰ واحد در لیتر محافظت کننده در نظر گرفته شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افرار SPSS نسخه ۱۶ تحلیل شدند. یافته‎ها: پس ازگذشت یک و شش ماه از تکمیل دوره واکسیناسیون تفاوت معنی‎دار آماری بین دو گروه از نظر کارائی واکسن مشاهده نشد. ولی پس از ۱۲ ماه، در حالی که ۳/۹۳ درصد از گروه مورد تزریق داخل جلدی دارای آنتی بادی در سطح محافظت کننده بودند، این میزان در گروه دوم تنها ۵۰ درصد بود(۰۵/۰p<). نتیجه‎گیری: با توجه به هزینه‎های بالای تأمین واکسن، در بیمارانی که تحت همودیالیز مزمن هستند ممکن است تزریق داخل جلدی انتخاب قابل قبولی باشد
احمد قدمی، ربابه معماریان، عیسی محمدی،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: میزان شیوع و بروز مرحله نهایی بیماری کلیوی که نیازمند روش درمان جایگزینی کلیه هم‌چون دیالیز و پیوند کلیه می‎باشد، رو به افزایش است. ولیکن تحقیقی با روش کیفی که به بررسی عمیق تجارب افراد از زندگی با دیالیز و پیوند کلیه بپردازد، صورت نگرفته است. در راستای این مسئله، مطالعه‌ای کیفی به منظور“بررسی تجارب بیماران از زندگی با دیالیز و پیوند کلیه”انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه‌ به صورت کیفی با رویکرد تحلیل محتوا انجام شد. نمونه‌گیری به صورت مبتنی بر هدف آغاز و تا رسیدن به اشباع داده‌ها ادامه یافت. ابزار اصلی جمع‌آوری دادها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. در مجموع با ۱۸ مشارکت کننده مصاحبه صورت گرفت. مصاحبه‌ها با روش تحلیل محتوای گرنهایم و لاندمن آنالیز شدند. یافته‌ها: پس از تجزیه و تحلیل داده‌ها دو مضمون اصلی شامل دیالیز رویدادی طاقت فرسا، پیوند کلیه رسیدن به زندگی طبیعی با کلیه سالم پدیدار شد. نتیجه‌گیری: دستیابی به کلیه از طریق انجام پیوند برای بیماران واجد شرایط در مقایسه با انجام همودیالیز، زندگی دلپذیر و خوشایندی را به همراه دارد. در عین حال موانعی در مسیر انجام پیوند و حفظ کلیه پیوندی از منظر گیرندگان پیوند وجود دارد. لذا توصیه می‌شود مسئولین و دست اندرکاران، برنامه‌های جهت فراهم سازی امکانات حمایتی، آموزشی به منظور تسریع در انجام فرآیند پیوند کلیه برای واجدین شرایط پیوند حتی قبل از وارد شدن بیمار به مرحله انجام دیالیز تدوین نمایند.
حمید نعمانی، علی ایدی، لیدا حق نظری، داریوش رئیسی،
دوره ۱۶، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: مرحله نهایی بیماری کلیه(ESRD)، از بین رفتن پیش رونده و غیرقابل برگشت عملکرد کلیه است که در آن بدن توانایی حفظ تعادل متابولیک، مایعات و الکترولیت‌ها را از دست می‌دهد. گلوتاتیون s-ترانسفرازP۱ عضو یک خانواده چند ژنی است که به عنوان یک آنتی اکسیدانت مهم در سلول ایفای نقش می‌کند. در این مطالعه به بررسی ارتباط ژنوتیپ‌های GSTP۱ و استرس اکسیداتیو (میزان MDA) در بیماران ESRD و مقایسه آن با گروه کنترل پرداخته تا ارتباط احتمالی بین پلی مورفیسم ژن این آنزیم و بروز ESRD را بررسی نماییم.

مواد و روش‌ها: تعداد ۱۳۶ بیمار مبتلا به ESRD و ۱۳۷ نفر به عنوان گروه کنترل که به بیماری کلیوی مبتلا نبودند، انتخاب و ژنوتیپ‌های پلی مورفیسم GSTP۱ با روش PCR-RFLP تعیین شد. میزان مالون‌دی‌آلدئید با استفاده از دستگاه HPLC اندازه-گیری شد.

یافته‌ها: توزیع ژنوتیپی پلی‌مورفیسم A/G ژن GSTP۱ برای ژنوتیپ‌های AA، AG و GG در گروه کنترل به ترتیب ۷۰(۱/۵۱%)، ۵۶(۹/۴۰%) و ۱۱(۸%) و در بیماران دیابتی ۷۴(۶/۵۵%)، ۵۰(۶/۳۷%) و ۹(۸/۶%) بود (۷۴۴/۰=p). میزان MDA در بیماران ESRD بالاتر از گروه کنترل بود (۰۰۱/۰>p).

نتیجه‌گیری: در مورد GSTP۱ در بین دو گروه مورد مطالعه و هر کدام از گروه‌ها اختلاف معنی داری با بروز ESRD دیده نشد، احتمالا این آنزیم نقش حفاظتی در ابتلاء به ESRD دارد.


عباس زارع میرک آبادی، عبدالحمید انگجی، عادله هوشمندی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از اثرات حاد مارگزیدگی آسیب به اندام‎های حیاتی از جمله کلیه است. این تحقیق اثرات زهرمار کبرا گونه ناجا ناجا اکسیانا را روی عملکرد کلیه مورد مطالعه قرار داده است.

مواد و روش‎ها: در این تحقیق که به صورت تجربی انجام شده است، شش سر خرگوش نر نژاد Dutch، با وزن ۳/۰±۵/۱ کیلوگرم انتخاب شدند. قبل از تزریق زهر خون‎گیری از نمونه‎ها انجام شد. زهر مورد نظر به میزان ۱۴۰ میکروگرم در هر کیلوگرم به صورت درون ماهیچه‎ای تزریق شد. با گذشت ۱، ۳ و ۲۴ ساعت بعد از تزریق زهر، دوباره خون‎گیری انجام شد. سرم تمام نمونه‎ها طی دو ساعت جدا شد و مقدار عوامل اوره، کراتینین، آلبومین و گلوکز توسط کیت‎های تشخیص کمی اندازه گیری شد. تحلیل آماری داده‎ها توسط نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ انجام شد. اطلاعات توسط روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون‎هایF و توکی مورد مقایسه قرار گرفت.

یافته‎ها: با گذشت ۱، ۳ و ۲۴ ساعت از تزریق زهر هیچ گونه افزایش معنی داری در پارامترهای کراتینین، اوره و آلبومین مشاهده نشد. مقدار عامل گلوکز با گذشت یک ساعت از تزریق زهر ۷۱ درصد افزایش یافت. این افزایش از لحاظ آماری معنی دار(۰۵/۰>p) بود. با این حال بعد از ۲۴ ساعت به حالت طبیعی برگشت.

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می‎دهدکه به نظر زهر مار کبرای ایرانی بر خلاف زهر افعی بر پارامترهای کلیوی اندازه گیری شده تاثیر معنی داری ندارد.


ناصر سعیدی، محمدرضا رضوانفر، مهدی حدیدی، فروه عسگری زاده ماهانی، مجتبی احمدلو،
دوره ۱۹، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: سیستم رنین- آنژیوتانسین نقش مهمی در ایجاد بیماری‌های کلیوی و پیشرفت آن دارد و مهار سیستم رنین- آنژیوتانسین به وسیله داروهای مهار کننده و بلوک گیرنده‌های آنژیوتانسین، درمان استاندارد جهت جلوگیری از پیشرفت بیماری کلیوی و پروتئینوری می‌باشد.گزارشات حاکی است که آنالوگ‌های ویتامین D با سرکوب کردن ترشح رنین باعث بهبود پروتئینوری می‌گردند. هدف از این مطالعه، بررسی اثر آنالوگ ویتامین D (کلسیتریول) بر کاهش پروتئینوری در بیماران مبتلا به بیماری نفروپاتی دیابتی می‌باشد.

مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، تعداد ۱۳۲ بیمار مبتلا به نفروپاتی – دیابتی که کمبود ویتامین D نداشتند انتخاب و به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با ترکیب ۲۵ میلی‌گرم لوزارتان دوبار در روز و روزانه یک کپسول ۲۵/۰ میلی‌گرمی کلسیتریول و گروه دوم تحت درمان با ۲۵ میلی‌گرم لوزارتان دوبار در روز به تنهایی به مدت ۳ ماه قرار گرفتند. آزمایشات FBS,CRP,ESR,BUN,Cr lipid profile, Ca, P, و HbA۱c از تمام بیماران در ابتداد و انتهای مطالعه گرفته شد و هم‌چنین میزان پروتئین ۲۴ ساعته ادرار اندازه‌گیری شد و نتایج با هم مقایسه و به صورت آماری بیان گردید.

یافتهها: میزان پروتئین ۲۴ ساعته ادرار در گروه لوزارتان و کلسیتریول نسبت به گروه لوزارتان بهبود پیدا کرده بود که این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار بود(۰/۰۰۰۳=p) هم‌چنین میزان عملکرد کلیه (BUN,Cr) در گروه لوزارتان و کلسیتریول نسبت به گروه لوزارتان به تنهایی بهبود معنی‌داری داشت(۰/۰۵>p).

نتیجه‌گیری: درمان با کلسیتریول همراه با مهار کننده گیرنده آنژیوتانسین در بهبود عملکرد کار کلیه و بهبود پروتئینوری نسبت به گیرندههای مهار کننده آنژیوتانسین به تنهایی موثرتر بود.


احمد خواجه گندمانی، رحمت الله فتاحیان دهکردی، محمد سعید حیدرنژاد، محسن جعفریان دهکردی،
دوره ۲۰، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: در این پژوهش، اثر نانوذره‌ی‌‌ اکسید روی (ZnO NPs) و تیامین بر عملکرد بیوشیمیایی سرم و هیستوپاتولوژی کلیه به دنبال دیابت تجربی در موش بررسی شد.
مواد و روش‌ها: برای این منظور، ۵۶ سر موش به طور تصادفی در ۸ گروه ۷ تایی قرار گرفتند. دو گروه از حیوانات به عنوان گروه کنترل (A) و گروه تیامین (G) در نظر گرفته شدند. سایر گروه‌ها از طریق آلوکسان با دوز ۱۸۰ میلی گرم بر کیلوگرم دیابتی شدند. موش‌های گروه B به عنوان گروه دیابتی تنها در نظر گرفته شدند. غلظت های ۱/۰ و ۵/۰ میلی گرم بر کیلوگرم نانوذره‌ی‌‌ اکسید روی به ‌صورت درون صفاقی به گروه های C و D تزریق گردید. غلظت های ۱/۰ و ۵/۰ میلی گرم بر کیلوگرم نانوذره‌ی‌ اکسید روی همراه با تیامین (۳۰ میلی گرم بر لیتر) به گروه های E و F تزریق شد. به موش‌های گروه H فقط نانوذره‌‌ با غلظت ۱/۰ میلی گرم بر کیلوگرم تزریق گردید. تغییرات ایجاد شده در بافت کلیه همراه با برخی فاکتورهای بیوشیمیایی اندازه‏گیری شد.
یافته‌ها: نتایج حاصله نشان داد که دیابت سبب تغییر میزان برخی فاکتورهای بیوشیمیایی سرم خون (آنزیم GGT، BUN و کراتینین) موش گردید (۰۵/۰p<). اما تجویز نانوذرات و تیامین کاهش این اثرات منفی را به همراه داشت. ابتلا به دیابت سبب تغییر بافت کلیه موش ها به صورت آشفتگی انسجام بافت داربست، از هم گسیختگی برخی از لوله‌های پیچ‌خورده و پر‌خونی در داخل بافت هم‌بندِ داربست شد.
نتیجه‌گیری: درمان موش های دیابتی با نانوذره ZnO NPs و تیامین موجب بهبودی نسبی در ساختار هیستوپاتولوژی کلیه و سطوح بیوشیمیایی خون گردید.
 
نوشین دلیلی، فاطمه پوررضاقلی، مریم السادات موسوی، مروارید علی نژاد، صدرا اشرفی،
دوره ۲۵، شماره ۵ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: با گذشت سالها از اولین مورد موفقیت آمیز پیوند کلیه هنوز در مورد بهترین رژیم سرکوب ایمنی در این بیماران سؤالات بسیاری وجود دارد. مطالعات مختلف نشان داده‌اند که استفاده طولانی مدت از داروهای دسته مهارکننده کلسی نورین می‌تواند با نفروتوکسیسیته مزمن همراه باشد و منجر به آسیب غیر قابل برگشت به عضو پیوندی گردد. بنابراین هدف، استفاده از داروهای سرکوبگر ایمنی و کاهش دوز مهارکننده‌های کلسی نورین تا حد ممکن است که از طرفی ریسک پس زدن پیوند را هم اضافه نکند. این مطالعه با هدف مقایسه فانکشن کلیوی و میزان عفونتهای ویروسی و وقوع رجکشن پس از پیوند کلیه در بیماران روی دو رژیم درمانی متفاوت شامل اورولیموس بعلاوه دوز پایین مهارکننده کلسی نورین در برابر پروتکل استاندارد مهار کننده کلسی نورین همراه با مایکوفنولیک اسید در ۶۰ بیمار پیوندی طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این کارازمایی بالینی در بیمارستان لبافی نژاد تهران بین سالهای ۱۳۹۸-۱۳۹۹ روی ۶۰ نفر از بیماران پیوند کلیه با سن ۱۸ تا ۶۵ سال و به مدت ۱۲ ماه انجام گرفت. بیماران بصورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه اول سیکلوسپورین با دوز ۳.۵ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن بعلاوه اورولیموس ۰.۷۵ میلی دو بار در روز همراه با کورتیکواستروئید دریافت کردند و گروه دوم سیکلوسپورین ۶ میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن بعلاوه مایکوفنولیک اسید یک گرم دو بار در روز همراه با کورتیکواستروئید دریافت نمودند. همه بیماران اینداکشن با تیموگلوبولین دریافت کرده بودند. جهت آنالیز آماری داده‌ها از نرم افزار SPSS ۲۰,۰ استفاده شد. نتایج داده‌های کمی به صورت میانگین ± انحراف از معیار (SD ± mean) و با استفاده از آزمونهای T student نمایش داده شدند. داده‌های کیفی با فراوانی و درصد و به وسیله تست کای دو exact بیان شد. P-value کمتر از ۰۵/۰ از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شده است. فانکشن کلیوی و میزان عفونت‌های ویروسی و میزان رجکشن ۶ و ۱۲ ماه پس از پیوند در این دو گروه مقایسه شد.
یافته‌ها: مطالعه دارای کد اخلاق بوده و تمام اطلاعات بیماران بصورت محرمانه حفظ می‌شود بعلاوه تمام شرکت کنندگان فرم رضایت اگاهانه را امضا نموده‌اند.
نتیجه گیری: از لحاظ وضعیت عملکرد کلیه بر اساس GFR به استثناِی ماه اول (۰,۰۲ P=) تفاوت معنی داری بین دو گروه در هیچیک از دوره‌های زمانی وجود نداشت (P>۰.۰۵). همچنین بین دو گروه مطالعه از نظر مدت زمان بستری پس از پیوند وبستری مجدد در طول مطالعه تفاوت معنی دار اماری وجود نداشت (P>۰.۰۵). در خصوص وقوع رجکشن بعد از پیوند نیز بین دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. در حالیکه میزان عفونت سیتومگالوویروس و BK در عرض یکسال اول بعد از پیوند در گروهی که اورولیموس دریافت کردند پایین‌تر بود. نتایج این مطالعه نشان داد که رژیم اورولیموس و دوز پایین مهارکننده کلسی نورین را می‌توان بصورت de novo در بیماران پیوندی به کار برد بدون اینکه خطر رجکشن در انها افزایش یابد و در عین حال ممکن است بتواند از میزان بروز عفونت‌های ویروسی پس از پیوند بکاهد.
 
خانم شیوا مولوی، آقای محمد پرستش، آقای عباص صارمی، آقای محمد رضا بیاتیانی،
دوره ۲۵، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: در طی سالیان اخیر استفاده از پرتو ایکس در پزشکی و صنعت گسترش چشمگیری داشته است. این پرتو می‌تواند موجب ایجاد عوامل استرس اکسیداتیو شده و در کلیه نیز اثرات مخربی القا کند. از طرفی اثبات شده است که بر طبق تئوری هورمسیس تمرینات مقاومتی دارای اثرات آنتی‌اکسیدانی هستند که ممکن است بتوان از این خواص در کاهش اثرات مخرب پرتو ایکس استفاده کرد. هدف از این پژوهش نیز بررسی تأثیر تمرین مقاومتی بر سطح سرمی عوامل استرس اکسیداتیو، ظرفیت آنتی‌اکسیدانی و تغییرات ساختاری بافت کلیه در موش‌های صحرایی تحت تابش پرتو ایکس می‌باشد.
روش کار: در این پژوهش ۲۴ سر موش صحرایی به چهار گروه تقسیم شدند. دو گروه تحت تابش Gy ۴ پرتو ایکس قرار گرفتند. گروه‌های تمرینی ۵ بار در هفته به مدت ۱۰ هفته تمرین کردند. ‌ ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، تشریح موش‌ها انجام شد و سرم خون جهت اندازه‌گیری عوامل اکسیدانی و آنتی‌اکسیدانی و بافت کلیه جهت مطالعات استریولوژیک جداسازی شدند. داده‌ها با آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه در نرم‌افزار SPSS ۲۰ تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: در این پژوهش تابش پرتو ایکس به کل بدن موش‌های صحرایی موجب افزایش معنادار حجم کلیه (۰۰۳/۰P=)، حجم کورتکس (۰۲/۰P=)، حجم گلومرول (۰۳۹/۰P=) و سطح سرمی MDA (۰۳/۰P=) شد. همچنین انجام پروتکل تمرینات مقاومتی در موش‌های تحت تابش پرتو ایکس موجب کاهش معنادار حجم کلیه (۰۳/۰P=)، حجم کورتکس (۰۴/۰P=)، حجم گلومرول (۰۳۳/۰P=) و سطح سرمی MDA (۰۲/۰P=) شد.
نتیجه‌گیری: براساس این پژوهش به نظر می‌رسد تمرینات مقاومتی می‌تواند از طریق ایجاد سازگاری و افزایش دفاع آنتی‌اکسیدانی و تغییر در همودینامیک کلیه‌ها منجر به کاهش فیلتراسیون گلومرولی و به تبع آن کاهش حجم و تعداد گلومرول، کاهش حجم کورتکس و کلیه شده و بر بهبود ساختار بافت کلیه در موش‌های تحت تابش پرتو ایکس مؤثر باشد.

سحر خلوتی، طاهره فروتن، مجید مومنی مقدم، تکتم حجار،
دوره ۲۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده

مقدمه: دیابت، یک اپیدمی عمده در قرن حاضر است  که ابتلا به آن بسرعت در حال افزایش بوده و اثرات تراتوژنیک آن در فرزندان مادران دیابتی، به طور معنا داری بالا است. از جمله این اثرات، ناهنجاری های مادرزادی کلیه و مجاری ادراری در فرزندان است.در واقع افزایش قند خون در دوران بارداری  رشد کلیه ها را مختل کرده و منجر به ناهنجاری این اندام می شود. این پژوهش با هدف بررسی اثرات دارو درمانیِ انسولین بر ساختار کلیه های زاده های موش های دیابتیِ تحت درمان باداروی فوق انجام شد.روش کار: این مطالعه پس از دریافت کد اخلاقIR.KHU.REC. ۱۴۰۱,۰۴۰ از شورای پژوهشی دانشگاه خوارزمی انجام شد. پس از بارداری، موشهای اسپراگ داولی به سه گروه کنترل،  دیابتی و دیابتی دریافت کننده انسولین تقسیم شدند. القای دیابت توسط تزریق داروی استرپتوزوسین صورت گرفت. زاده های موش های دیابتی پس از زایمان طبیعی، در روز دهم، قربانی شدند و کلیه چپ آنها جهت مطالعات مورفومتری و بافت شناسی مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها: وزن زاده های مادران دیابتی نسبت به زاده های مادران سالم کاهش معناداری را نشان داد (P<۰,۰۰۱). وزن زاده های مادران دیابتی دریافت کننده  انسولین تغییر معناداری نسبت به زاده های مادران دیابتی  نشان نداد. وزن کلیه زاده های مادران دیابتی نبز نسبت به گروه کنترل کاهش نشان داد اما  دریافت انسولین توسط  مادران دیابتی سبب افزایش وزن کلیه زاده های آنها نسبت به زاده های مادران دیابتی نشد. نتایج برشهای بافتی رنگ آمیزی شده با هماتوکسیلین- ائوزین و تری کروماسون  نیز نشان داد که درمان مادران دیابتی توسط انسولین تاثیر بارزی در بهبود بافتی کلیه زاده های آنها نسبت به گروه کنترل نمیگردد. نتیجه گیری:اگر چه استفاده از انسولین از راه های درمانی مهم در کنترل قندخون افراد دیابتی می باشد، اما نمی تواند به طور معناداری منجر به بهبود شرایط جسمی و سلامت کلیه های زاده های مادران دیابتی تحت درمانِ انسولین گردد.
 



صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb