10 نتیجه برای پیشگیری
مرضیه اکبرزاده، محبوبه خورسندی،
دوره 2، شماره 6 - ( 1-1378 )
چکیده
به منظور بررسی عوامل موثر در بروز حاملگی ناخواسته، پژوهشی توصیفی در سطح شهر اراک و روستاهای تابعه انجام شد و از کل 761 حاملگی، 235 مورد در سطح روستا بود که 132 مورد از این حاملگی ها (56/2%) ناخواسته بود. نتایج تحقیق نشان داد که بین وضعیت اقتصادی - اجتماعی، تحصیلات و تعداد فرزندان با حاملگی ناخواسته ارتباط معنی دار می باشد. (P<0.001) رایج ترین روش در جامعه ی روستایی قرص (53/7%) بوده است. بین نوع روش با حاملگی ناخواسته ارتباط معنی دار نشان داده شد. (p<0.001) مهم ترین منبع کسب اطلاعات در جامعه ی روستایی خانه بهداشت بوده است. بین مدت زمان استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری و حاملگی ناخواسته ارتباط معنی دار وجود دارد. (p<0.001) بیشترین علت عدم استفاده از وسایل پیشگیری ترس از عوارض 34/5% و نامرتب بودن خوردن قرص و فراموشی 25/8% ، مخافت همسر 24/4% می باشد.
افسانه زرگنج فرد، پوران هاشمی، معصومه فلاحیان،
دوره 2، شماره 8 - ( 7-1378 )
چکیده
کنترل جمعیت از زمانهای قدیم در جوامع مختلف با نژادها و مذهب های گوناگون مورد توجه بوده است. سازمان بهداشت جهانی در سال 1981 اعلام نمود استفاده از depo Medroxy Progestrone Acetate (DMPA) روش موثر پیشگیری از بارداری میباشد. در این تحقیق اثرات DMPA روی 55 نفر در بیمارستان امام حسین تهران در سال 72-71 مورد مطالعه قرار گرفت . تزریقات هر سه ماه یکبار به صورت عضلانی با دوز 150 میلی گرم بوده است . پیگیری بیماران در 4 ویزیت و مجموعا یکسال انجام گرفته و در هر نوبت عوارض مختلف ایجاد شده ، پذیرش دارو و یا علل قطع مصرف و سایر موارد مورد بررسی قرار گرفت.
در این بررسی 18 نفر (32/8%) 4 نوبت تزریق را انجام داده اند و 17 نفر (30%) فقط یکبار تزریق داشته اند. سن بیشتر مراجعه کنندگان بالای 30 سال بوده و 34 نفر از آنها داری یک یا دو فرزند بودند. بیشتر مراجعه کنندگان را افراد تحصیل کرده تشکیل می دادند. از جمعیت مورد مطالعه 88% اختلالات قاعدگی داشتند که شایعترین این اختلالات آمنوره بوده است . اکثریت افراد دچار افزایش وزن شدند که بطور متوسط 9/6 تغغیر کیلوگرم بوده است. بدنبال تزریق عارضه DMPA بارزو مشخصی در فشار خون مشاهده نگردید. بیشترین مشاهده شده پس از اختلالات قاعدگی سردرد و عصبانیت بوده است . شایعترین علت عدم ادامه تزریقات ، اختلال قاعدگی بخصوص آمنوره بوده است . عدم رضایت بیماران اکثرا بعلت اختلا قاعدگی بوده است . در 55 مورد تزریق یک مورد حاملگی مشاهده گردید.
علی چهرئی، نوید دانایی، بهروز بیرشک،
دوره 2، شماره 9 - ( 1-1378 )
چکیده
امروزه بیماری ایدز یکی از بزرگ ترین مشکلات دنیای پزشکی می باشد و با توجه به عدم وجود درمان و واکسن علیه این بیماری تنها راه مقابله با آن پیشگیری می باشد. بهترین راه پیشگیری از ایدز دادن آموزش های بهداشتی در این زمینه به مردم می باشد. این آموزش زمانی موفق است که بر اساس واقعیت های جامعه باشد و بهترین راه رسیدن به این آگاهی ها تعیین سطح اطلاعات موجود در جامعه می باشد. لذا بر اساس این مفهوم اقدام به بررسی سطح اطلاعات بهداشتی جامعه در رابطه با ایدز شده است. این تحقیق به صورت مقطعی (Cross_ Sectional) انجام پذیرفت. جمع آوری داده ها بر اساس یک پرسشنامه خود ایفا انجام گرفت که سوالات آن از نوع چند گزینه ای (Multiple Choice) بود و برای طراحی آن ابتدا نمودار جریان مورد نظر رسم گردید. سپس با استفاده از نظر اساتید امتیازگذاری شد و در مطالعه مقدماتی اعتبار و پایائی پرسشنامه محاسبه گردید. حجم نمونه تحقیق 1900 نفر محاسبه شد و نمونه گیری چند مرحله ای انجام یافت که مرحله اول آن طبقه ای (Stratified) و مرحله دوم آن خوشه ای (Clustering) بود. آنالیز آماری توسط نرم افزار SPSS انجام یافت. محققین در کلیه مراحل طرح به اصول اخلاقی پژوهش پایبند بودند. 6/55% افراد مورد پژوهش مرد و 46/2% زن بودند و گروه سنی 29-20 سال گروه سنی شاخص بود. 36/2% افراد مورد نظر پژوهش مجرد و 63/8% متاهل بودند . بیشترین امتیازی که افراد مورد پژوهش می توانستند کسب کنند 105 بود که میانگین میزان آگاهی پرسش شوندگان 24/93 (26/18- 23/71) بود . این میزان آگاهی در گروههای مختلف جنسی تفاوت معنی داری نداشت و میزان آگاهی مجردین بیش از متاهلین بود.(P<0/0001 , Eta=0/49) و در گروه های شغلی مختلف نیز اختلاف معنی داری بین میزان آگاهی وجود داشت . (P<0/0001) با توجه به نتایج طرح میزان آگاهی مردم اراک و سمنان به خصوص در مورد سطح دوم و سوم پیشگیری در حد پایینی قرار دارد و این موضوع حتی در کادر پزشکی نیز به چشم می خورد. به نظر می رسد با توجه به گستردگی طیف آگاهی در مورد پیشگیری از ایدز در جامعه ابتدا باید از طریق رسانه های ارتباط جمعی آگاهی های عمومی را در اختیار مردم گذارد سپس آنها را بر اساس شغل به گروه های آموزشی کوچکتر جهت آموزش های تخصصی تقسیم کرد.
فرشته نارنجی، سامره عبدلی،
دوره 5، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده
مقدمه: استئوپروز یک مشکل عمده بهداشتی و شایع ترین بیماری متابولیک استخوانی است که بر طبق آمار بالغ بر 6 میلیون ایرانی به آن مبتلا هستند.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که به منظور بررسی رفتارهای پیشگیری کننده از استئوپروز در 24 مراقب بهداشتی و نحوه آموزش آنان با 110 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر اراک انجام گرفته است. روش نمونه گیری در این تحقیق نمونه گیری خوشه ای با روش نمونه گیری در دسترس می باشد.
نتایج: نتایج به دست آمده از پرسشنامه برای هر دو گروه نشان دادند که میانگین سنی در مراقبین 33/7 سال و در زنان مراجعه کننده 29/3 سال بوده، 58/3% از مراقبین و 80/9% از مراجعین در طول روز کلسیم خوراکی کافی دریافت می نمودند. 8/2% از مراقبین و 16/4% از مراجعین به طور منظم ورزش می نمودند و 62/5% از مراقبین و 63/5% از مراجعین در طول روز زیر نور مستقیم آفتاب قرار می گرفتند. همچنین یافته ها نشان داد که 49/1% از مراجعین در آن روز از مراقبین در خصوص عوامل ایجادکننده استئوپروز، 79% در خصوص دریافت کلسیم، 90% در مورد ورزش و 85/5% در رابطه با قرارگیری در نور مستقیم آفتاب توضیحاتی را دریافت کرده بودند ولی به اکثریت زنان 80/9% هیچ توضیحی در مورد استفاده از داروهای هورمونی ارائه نشده بود.
نتیجه گیری: یافته ها بین سن، تحصیلات، و سابقه خانوادگی استئوپروز در مراقبین با نحوه آموزش قبلی آنان در این خصوص ارتباط آماری معنی داری را نشان داد اما در ارتباط با نحوه آموزش، با توجه به رفتارهای پیشگیری کننده زنان، بین دریافت کافی کلسیم توسط فرد و نحوه آموزش، ارتباط آماری غیر معنی دار و بین انجام ورزش و آموزش مراقبین، معنی دار بودند.
فاطمه امیری، رسول نجفی،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: الگوی باروری از مهمترین عوامل تعیینکننده نوسانات جمعیتی است. عوامل فردی و اجتماعی مختلفی این الگو را تحت تأثیر قرار میدهند. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل مؤثر بر الگوی باروری با استفاده از مدل معادلات ساختاری صورت گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی، از بین زنان متأهل در سنین فرزندآوری که به عنوان همراه بیمار به بیمارستانهای طالقانی، ولیعصر و امیرالمؤمنین اراک مراجعه کرده بودند، 384 خانم به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. پس از کسب رضایت شفاهی شرکت در مطالعه، چکلیست محققساخته برای آنها تکمیل شد. برای سنجش اثر متغیرهای مهم فردی و اجتماعی بر الگوی باروری از مدل معادلات ساختاری استفاده شد و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرمافزارهای AMOUS نسخه 11 و SPSS نسخه 22 انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1396.4 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علومپزشکی اراک به ثبت رسید.
یافته ها: میانگین و انحراف معیار سنی افراد شرکتکننده در مطالعه 11/19±40/03 بود. متغیرهای مؤثر بر الگوی باروری با استفاده از مدل معادلات ساختاری به ترتیب شامل نوع فعالیت ورزشی فرد، روش پیشگیری از بارداری، نوع درمان ناباروری و مدتزمان استفاده از روشهای پیشگیری بودند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد فعالیت بدنی، روش پیشگیری از بارداری و مدتزمان استفاده از این روش و نوع درمان ناباروری با الگو باروری رابطه دارند. با شناخت عوامل مؤثر بر الگوی باروری و افزایش آگاهی زوجین جوان، میتوان به اصلاح الگوی باروری کمک کرد.
علی هژبر راجعونی، پروانه مهربد،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کووید 19 از بیماریهای مهم ویروسی در دهه حاضر محسوب میشود که پاندمی گستردهای در دنیا ایجاد کرده است. این بیماری اولینبار در 17 آذر 1398 از شهر ووهان استان هوبی چین از بیماران با علائم پنومونی شدید (ARDS) گزارش شد. در 17 دی 1398 مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC) در چین، ویروس را شناسایی کرد و سازمان بهداشت جهانی آن را nCoV-2019 نامید. سپس نام بیماری به کووید 19تغییر یافت. بر اساس دادههای ICTV این ویروس SARS-CoV-2 نامیده میشود که از خانواده کروناویروسها محسوب میشود. ویروسهای موجود در این خانواده در سالهای 1381 (بیماری سارس) و 1391 (بیماری مرس) همهگیری وسیعی در چندین کشور مختلف داشتهاند و منجر به مرگومیر و زیان اقتصادی شدهاند.
مواد و روش ها: در مطالعه حاضر، این بیماری از جنبههای مختلف روند تکاملی و بیولوژی مولکولی ویروس بررسی شد. مقالات بر اساس اطلاعات موجود در پایگاه دادههای سازمان بهداشت جهانی مورد مطالعه قرار گرفتند. پروتئینهای SARS-CoV-2 از نظر مولکولی و عملکردی با استفاده از تجزیه و تحلیل دادهها و روشهای بیوانفورماتیک مشخص شدند و سپس داروهای مرتبط و نحوه اثر آنها بر سیر تکثیر و مهار ویروس بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله از نوع مروری است و تمام ملاحظات اخلاقی در آن در نظر گرفته شده است.
یافته ها: مطالعات در زمینه ساختار ویروس و درمانهای دارویی جهت مهار پیشرفت بیماری نشان میدهند در درمان این بیماری بسته به میزان پیشرفت بیماری، استفاده از استراتژیهای مختلف دارویی مؤثر است. مطالعات مولکولی نشان دادند استفاده از داروهای مهارکننده پروتئازهای ویروسی و آنالوگهای نوکلئوزیدی در سیر روند بیماری و درمانهای دارویی IVIG، ترکیبات آمینوکینولین، مهارکننده TMPRSS2 و پروتئین S ویروس در مراحل اولیه بیماری میتوانند مؤثر باشند.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان میدهد بررسی ساختار ویروس و بیولوژی آن در بدن، جهت کنترل ویروس، از اهمیت زیادی برخوردار است. شناسایی داروهای مؤثر بر ویروس بر اساس ساختار بیولوژیک ویروس ضروری است. با توجه به تغییرات ساختاری ویروس و جهشهای پیدرپی در ژنوم ویروس و به وجود آمدن سویههای مقاوم یا سویههای با قابلیت واگیری زیاد، ادامه مطالعات در حوزه ساختار ویروس و تغییرات آن در بدن، در طراحی استراتژیهای دارویی و درمانی ضروری است. مطالعه حاضر نشان داد استفاده از استراتژیهای درمانی و دارویی با توجه به مرحله بیماری متفاوت است، به گونهای که برخی از داروها در مراحل اولیه بیماری از ورود ویروس به سلولهای هدف ممانعت میکنند یا در ترکیب با گلیکوپروتئینهای سطحی ویروس، از اتصال آنتیژن ویروس با گیرندههای موجود در سلولهای میزبان جلوگیری میکنند. در مراحل پیشرفت بیماری، داروهای ضدویروسی از جمله مهارکنندههای پروتئازی و آنالوگهای نوکلئوزیدی باعث اختلال در تکثیر و تشکیل ساختمان ویروس میشوند. به دلیل تغییرات متناوب ویروس و ایجاد ویروسهای مقاوم به درمانهای دارویی، بررسی مداوم مطالعات ویروسشناسی و بالینی و عملکرد داروهای موجود علیه ویروس حائز اهمیت است.
زهرا جهانگیری، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، رحمت اله مرادزاده،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: کمخونی یکی از شایعترین مشکلات تغذیهای دوران بارداری است که میتواند تأثیر قابل ملاحظهای بر سلامت زنان باردار داشته باشد. این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش بر اساس تئوری رفتار برنامهریزیشده در ارتقای رفتارهای تغذیهای که از کمخونی در زنان باردار پیشگیری میکنند، اجرا شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی آموزشی شاهددار 80 زن باردار به طور تصادفی در دو گروه (40 نفر گروه آزمایش و 40 نفر گروه کنترل) قرار گرفتند. اطلاعات از طریق پرسشنامه جمعیتشناختی و سازههای تئوری رفتار برنامهریزیشده شامل آگاهی، نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درکشده، قصد رفتاری و عملکرد بوده است. قبل از مداخله از هر دو گروه اطلاعات پیشآزمون جمعآوری شد و سپس مداخله آموزشی بر اساس نتایج نیازسنجی برای گروه آزمایش، طی یک ماه و در قالب چهار جلسه آموزشی 60دقیقهای براساس تئوری رفتار برنامهریزیشده صورت گرفت. نتایج سه ماه بعد از مداخله جمعآوری شد و با استفاده از آزمونهای منویتنی یو و ویلکاکسون، کایاسکوئر و ضریب همبستگی تجزیه و تحلیل آماری آن انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.1395.445 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علومپزشکی اراک رسیده است. همچنین این مطالعه با کد IRCT2017052334106N1در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران ثبت شده است.
یافته ها: نتایج این مطالعه مداخلهای نشان داد که قبل از مداخله همه متغیرها در دو گروه اختلاف معناداری وجود نداشت ولی پس از انجام مداخله دو گروه از نظر همه سازههای بررسیشده شامل آگاهی، نگرش، هنجارهای ذهنی، کنترل رفتاری درکشده، قصد رفتاری و عملکرد تفاوت معنادار آماری داشتند (05/0>P). در این مطالعه عملکرد گروه مداخله قبل از آموزش 415/0±88/2 (از 5 نمره) بود که بعد از آموزش به 216/0±64/3 ارتقای معنیداری یافت (001/0>P).
نتیجه گیری; با مداخله آموزشی بر اساس تئوری رفتار برنامهریزیشده، میتوان رفتارهای تغذیهای پیشگیریکننده از کمخونی را در زنان باردار افزایش داد که این بهبود رفتار را میتوان مرتبط با روش آموزشی در گروه آزمایش دانست.
محبوبه درزی پور، رضا توکلی، داود شجاعی زاده، زهرا رضاقلی زاده عمران،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف عفونت بیمارستانی معضل بهداشتی تمام کشورهاست و باتوجهبه نقش ماماها در کنترل عفونتهای بیمارستانی، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر مدل رفتارهای پیشگیریکننده از عفونتهای بیمارستانی توسط ماماهای شاغل در بیمارستانهای شهر بابل انجام شد.
مواد و روش ها پژوهش حاضر یک مطالعه مداخلهای نیمهتجربی با گروه آزمایش وکنترل است. مداخلات بهصورت 3 جلسه 40 دقیقهای در بیمارستان شهید یحیینژاد در ماه فروردین و اردیبهشت سال 1398 انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه مبتنی بر سازههای مدل اعتقاد بهداشتی (آگاهی، سازههای مدل و رفتار) بود که روایی و پایایی آن انجام شد و ماماها آن را در دو نوبت قبل و یک ماه بعد از آموزش تکمیل کردند. اطلاعات جمعآوری و با نرمافزار SPSS نسخه 24 و آزمونهای تحلیل واریانس، تیزوجی و تحلیل کوواریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی این مقاله پژوهشی دارای تأییدیه کمیته اخلاق با کد IR.IAU.TMU.REC.1398.068 است. از شرکتکنندگان در پژوهش رضایتنامه آگاهانه گرفته شد؛ در ضمن اطلاعات افراد محرمانه باقی خواهد ماند.
یافته ها قبل از انجام مداخله دو گروه ازنظر میانگین نمرات سازههای مختلف، الگوی متفاوت معناداری با هم نداشتند. بعد از مداخله آموزشی، تفاوت معناداری در میانگین و انحراف معیار نمره آگاهی (0/3±1)، حساسیت درکشده (1/5±2/8)، شدت درکشده (1/7±3/6)، موانع درکشده (1/3±6/4-)، منافع درکشده (4±5/1)، خودکارآمدی (2/6±4/6) و رفتار (1/1±3/1) گروه آزمایش دیده شد (05/P<0).
نتیجه گیری با افزایش میزان نمرات حاصل از سازهها، بهخصوص خودکارآمدی و کاهش موانع درکشده، طراحی و اجرای برنامه آموزشی مبتنیبر مدل در ماماها میتواند سبب افزایش عملکرد آنان در انجام رفتارهای پیشگیریکننده از عفونت بیمارستانی شود.
خانم نفیسه محمدی فارسانی، دکتر ابراهیم نصیری فرمی، خانم زهره خدادادی جهرمی،
دوره 25، شماره 4 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: دوره اپیدمی کووید 19 وضعیت بحرانی میباشد که پرسنل اتاق عمل در خط مقدم قرار دارند و در مواجههی بیشتری با بیمارمبتلا و مجاری تنفسی وی دارند. هدف از انجام این مطالعه تعیین رفتارهای پیشگیریکننده پرسنل اتاقعمل بیمارستانهای آموزشی اصفهان در دوره اپیدمی کووید 19 میباشد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی مقطعی از 100 نفر پرسنل اتاقعمل بیمارستانهای آموزشی اصفهان در سال 1400-1399 مورد بررسی قرارگرفتند. اطلاعات مورد نیاز به کمک پرسشنامههای اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامهی استاندارد سؤالات اختصاصی مرتبط با رفتارهای پیشگیریکننده جمعآوری شد. جمع آوری اطلاعات از اسفند 99 تا خرداد 1400 انجام شد سپس توسط نرمافزار آمـاری SPSS مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ساری این مطالعه را با کد IR.MAZUMS.REC.1400.115 به ثبت رسانده است.
یافتهها: به صورت میانگین میزان رعایت رفتارهای پیشگیریکننده در پرسنل اتاقعمل، 53/64 درصد بوده است که بالاتر از سطح متوسط بود. بالاترین میزان رعایت، رفتارهای پیشگیریکننده در بعد از خروج بیمار مبتلا به کرونا از اتاقعمل (50/84 درصد) بودهاست. در این پژوهش، 100 نفر از پرسنل بهداشتی درمانی اتاقهای عمل در مطالعه شرکت کردند. جنسیت اکثریت آنها (74 درصد) زن بود و 63 درصد از آنها در محدوده سنی زیر 30 سال بودند شرکتکنندگان، بیان کردند که بعد از خروج بیمار مبتلا به کرونا از اتاقعمل، غالباً یا همیشه دفع وسایل مصرفی بیمار به نحو صحیح (85 درصد)، ضدعفونی کامل با مواد دترجنت (87 درصد)، استفاده از اشعهی UV (86 درصد)، نگهداری و انتقال نمونهها در ظروف مخصوص دولایه و با رعایت کامل اصول بهداشتی (83 درصد)، انجام میشد.
نتیجه گیری: نتایج بهدستآمده نشان داد که در زمان پذیرش بیمار غیرمبتلا به کووید 19، پروتکلهای پیشگیرانه به میزان کمتری، نسبت به زمانی که بیمار مبتلا به کووید پذیرش میشد، رعایت میگردید. رفتارهای پیشگیریکننده و دانش و آگاهی پرسنل در مورد استفادهی صحیح از وسایل حفاظت شخصی میتواند نقش موثری در کاهش ابتلای آنان ایفا کند.
حبیب رضایی، سعاد محفوظ پور، سمیه حسام، ایروان مسعودی اصل،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده
مقدمه: حوادث ترافیکی، به عنوان یک چالش اصلی در مصدومیت و مرگ و میر افراد در کشور ایران و بسیاری از کشورهای دیگر، مطرح میباشد که تدوین استراتژی و برنامهریزی لازم را جهت همکاری بین بخشی برای پیشگیری و کاهش حوادث ترافیکی انکارناپذیر نموده است. لذا این پژوهش با هدف بررسی ابعاد همکاری بین بخشی در پیشگیری از حوادث ترافیکی در ایران انجام گردید.
روش کار: این پژوهش، یک مطالعه کیفی است که در سال 1402 انجام شد. در این مطالعه، نمونهگیری به صورت هدفمند و با 15 نفر از جامعه آماری مصاحبه انجام شد. جامعه آماری پژوهش در این مرحله، شامل مدیران اجرایی، پلیس راهور و فعالان حوزه و نهادهای مردمی فعال در زمینه حوادث ترافیکی در سطح استان مرکزی و تهران بودند که به دلیل مرتبط بودن حیطه شغلی، مطلع بودن و یا مشارکت در همکاریهای بین بخشی در راستای مدیریت سوانح و حوادث ترافیکی وارد مطالعه شدند. دادهها از طریق مصاحبهی ساختاریافته جمع آوری و تحلیل محتوایی انجام گردید و کدگذاری آنها با کمک نرمافزار 11 MAXQDA انجام شد.
یافتهها: در راستای شناسایی ابعاد همکاری بین بخشی در پیشگیری از حوادث ترافیکی، یافتههای مطالعه در 8 بعد اصلی (قوانین و متولی اجرای قانون، تحقیق و توسعه، مدیریت اطلاعات و داده، هماهنگی درونبخشی و بیرونبخشی، مدیریت بحران، آموزش و آگاهی، راه و جاده و وسایل نقلیه) شناسایی و استخراج گردیدند.
نتیجه گیری: فراهمسازی بسترهای ارتقاء توسعه و گسترش همکاری بینبخشی در پیشگیری از سوانح و حوادث ترافیکی میتواند منافع مختلفی از جمله؛ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و رفاهی بلندمدتی را به دنبال داشته باشد. لذا بر اساس یافتههای پژوهش طراحی مدل همکاری بینبخشی پیشگیری از سوانح و حوادث ترافیکی پیشنهاد میگردد که بتوان با نقشه و طراحی مناسب حوادث ترافیکی را به حداقلترین حالت ممکن برساند، به طوری که بیشترین میزان اثربخشی و کارآیی را در این حوزه شاهد باشیم.