15 نتیجه برای پوست
کتایون وکیلیان،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
مقدمه: زمان بلافاصله پس از زایمان به نام دوره ی احساس نامگذاری شده است و توصیه گردیده که تماس بین والد و نوزاد در طی این زمان اتفاق بیفتد. لمس نوزاد و تماس پوست به پوست بلافاصله پس از تولد سبب می شود که الگوی دلبستگی بسیار قوی بین مادر و نوزاد ایجاد گردیده و این امر سبب افزایش قابل توجهی در مراقبت مادر از طفل می شود.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی است. نمونه گیری به روش تصادفی با حجم 86 نفر می باشد. ابزار گرداوری داده های پرسشنامه فرم جمع اوری اطلاعات بود که توسط مشاهده گر تکمیل گردید. در یک گروه نوزاد بلافاصله پس از مراقبت اولیه به آغوش مادر داده می شد به طوریکه تماس پوستی و چشمی بین مادر و نوزاد برقرار می گشت و شیرخوار به مدت 15 دقیقه از هر پستان تغذیه شده و سپس از مادر جدا می شد. در گروه دیگر چنین تماسی انجام نمی یافت. سپس در بخش، پس از زایمان و یک ماه پس از آن با مراجعه به منازل واحدهای پژوهش، رفتار احساسی مادر توسط مشاهده گر در هنگام شیردادن به نوزاد ارزیابی شده و نتایج داده ها توسط آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردید.
نتایج: میانگین سنی مادران گروه دارای تماس پوستی 20/76 سال و شاهد 20/37 سال بود. 15/2 مادران گروه دارای تماس پوستی و 35/5% گروه شاهد از جنس نوزاد خود اطلاع داشتند. در هر دو گروه نوزادان پسر بیش تر بود. از نظر رفتارهای احساسی قبل از ترخیص بیش ترین میانگین در دو گروه مربوط به نگاه کردن به نوزاد و کم ترین رفتار بوسیدن بود. ازمون اختلاف معنی داری را در نوازش کردن (p=0/01) ، صحبت کردن (p=0/02) بین دو گروه نشان داد و همچنین ازمون اختلاف معنی داری را در کل رفتارهای احساسی در گروه دارای تماس نشان داد. (p=0/01)
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که رفتارهای احساسی مادران گروه تماس بیش تر از مادران گروه شاهد بوده است. لذا دقایق و ساعات اولیه زندگی نوزاد دوره احساسی است که لازم است این تماس برقرار شود و ماماها به عنوان اولین سطح برخورد با نوزاد بهتر است زمان بیش تری را جهت ارتباط اولیه مادر و نوزاد فراهم کنند و اجازه دهند مراحل آشنایی و تعامل اولیه در اتاق زایمان صورت گیرد.
شیما چهریی، علیرضا جمشیدی فرد، علی حائری روحانی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
مقدمه: پاسخ سمپاتیکی پوست فرایند مرکزی و چند سیناپسی است که مسیر وابران سیستم عصبی سمپاتیک را از نخاع به سیستم سودوموتور غدد عرق کف دست یا پا انتقال می دهد. در بیماری دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی فعالیت غدد عرق اندام های در گیر در بیماری تغییر می یابند. لذا در این تحقیق تغییرات SSR که پتانسیلی مرتبط با فیبرهای سمپاتیکی غدد عرق پوست است در افراد مبتلا به دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی و افراد سالم مقایسه شد .
روش کار: ثبت های SSR از دست افراد تحت آزمایش (62 نفر سالم و 12 نفر مبتلا به دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی) در اطاقی آرام با درجه حرارت معمول و در حالت خوابیده با دستگاه فیزیوگراف نارکو آمریکایی به کمک دو الکترود نقره ای به مساحت 1 سانتی متر مربع به عمل آمد. حداقل 5 پاسخ سمپاتیکی پوست ثبت شد. شدت پاسخ و مدت پاسخ و زمان پاسخ دهی و شکل منحنی ها محاسبه و مقایسه شدند .
نتایج: بین مدت پاسخ و شدت پاسخ SSR از مبتلایان به دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی و افراد سالم، اختلاف معنی داری مشاهده شد P=0/0001) و (P=0/0007 ولی بین میزان زمان نهفته پاسخ ثبت شده از دو گروه، اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت. شکل منحنی های ثبت شده درهر دو گروه اکثرا به صورت دو فازی بودند .
نتیجه گیری: فعالیت زیاد سیستم سمپاتیک در افراد مبتلا به دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی مربوط به تغییرات مقاومت پوست از طریق اثر بر فیبرهای سودوموتور می باشد. همچنین SSR جهت ارزیابی شدت آسیب و خرابی و پیامد بعضی ضایعات بالینی سیستم عصبی ارزشمند می با شد . |
صدرالله معتمد، بهزاد خوروش،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه: بازسازی ضایعات وسیع بافت نرم زانو از موارد مهم و قابل بحث جراحی پلاستیک و ترمیمی می باشد. عوامل بسیاری موجب کمبود بافت نرم ناحیه زانو می گردند که می توان به ترما، عفونت، سوختگی و برداشت تومورها اشاره کرد. از میان روش های مختلف ترمیم، فلپ رانی خلفی جانبی نسبتا جدید بوده و تاکنون گزارشی از اجرای آن در ایران منتشر نشده است. این مطالعه با هدف معرفی فلپ رانی خلفی جانبی جهت پوشاندن ضایعات زانو انجام شده است.
روش کار: طی سال های 82-80 در بیمارستان 15 خرداد تهران، 6 بیمار با میانگین سنی 26/5 سال که دچار سوختگی وسیع زانو با آتش شده و دچار ضایعات پروگسیمال زانو بودند، پس از اقدامات اولیه دبریدمان و پوشش توسط فلپ عضلانی گاستروکنمیوس، توسط فلپ رانی خلفی جانبی تحت درمان قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک و شرح حال و نیز داده های به دست آمده قبل و بعد از عمل در فرم اطلاعاتی بیماران ثبت گردیدند. متوسط زمان بستری 30 روز بوده که پس از آن با متوسط 15 ماه پس از عمل پیگیری شدند.
نتایج: در چهار مورد بقای کامل فلپ و در دو مورد یک چهارم دستال فلپ تغییر رنگ یافته و سرانجام مختصری نکروز پیدا کرده بود که با دبریمان محدود التیام حاصل شد. ضایعات زانو در همه موارد پوشانده شد. محل دهنده بافت در یک مورد کشیدگی و اسکار هیپرتروفیک پیدا کرد که به مرور زمان برطرف گردید. آزمون آماری نشان دهنده تغییرات معنی دار به لحاظ آماری در تمام موارد بود (0/0P<).
نتیجه گیری: استفاده از این فلپ در بازسازی ضایعات زانو با موفقیت همراه بوده است و با توجه به سهولت انجام آن نسبت به فلپ های آزاد، به کارگیری این روش درمانی در بیماران مشابه با این تحقیق توصیه می گردد.
شیما چهریی، بهمن صالحی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
مقدمه: پاسخ سمپاتیکی پوست یک تکنیک الکترو فیزیولوژیک و یک فرآیند مرکزی پلی سیناپتیک میباشد. در اختلالات خلقی تغییراتی در قشر مغز و همچنین اختلالاتی مرتبط با عمل هیپوتالاموس، سیستم لیمبیک و هستههای قاعدهای مشاهده میشود. لذا در این تحقیق تغییرات پاسخ سمپاتیکی پوست در افراد مبتلا به افسردگی، مانیا و افراد سالم مقایسه شد. روش کار: در این مطالعه تحلیلی - مقطعی 35 نفر افراد مبتلا به افسردگی و 35 نفر مبتلا به مانیا براساس معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات خلقی 4 براساس تشخیص روانپزشک و به صورت تصادفی ساده و 35 نفر فرد سالم از میان مردان و زنان داوطلب جامعه انتخاب شدند. روش نمونه گیری به صورت آسان بود. ثبت نوسانات پاسخ سمپاتیکی پوست توسط دستگاه فیزیوگراف انجام شد. الکترود محرک بر روی انگشت میانی دست چپ قرار گرفت و 5 پاسخ سمپاتیکی در هر یک از نمونهها ثبت گردید. میانگین شدت پاسخ، مدت پاسخ و زمان پاسخ دهی در سه گروه محاسبه و مقایسه گردید. نتایج : میانگین زمان نهفته در گروه کنترل، مانیا و افسرده به لحاظ آماری اختلاف معنیداری نداشت. در بررسی میانگین مدت زمان تداوم پاسخ نیز در سه گروه اختلاف آماری معنیداری مشاهده نشد. میانگین شدت پاسخ در هر سه گروه نیز فاقد اختلاف آماری معنیدار بود. نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه به طور غیرمستقیم مطرح کننده عدم دخالت هیپوتالاموس در تعدیل پاسخهای سمپاتیکی پوست میباشد.
سید محمد علی شریعت زاده، احمد همتا، ملک سلیمانی، زهرا رسولی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
مقدمه: سرطان پوست یکی از مهمترین و شایعترین سرطانهای رایج در جهان است. این بیماری رتبه اول در بین مردان و رتبه دوم در بین زنان را به خود اختصاص داده است. این مطالعه با هدف تعیین تغییرات کروموزومی ایجاد شده در بروز سرطان پوست القایی در موش های صحرایی صورت گرفت.
روش کار:در این پژوهش بنیادی، 20 موش صحرایی نژاد اسپراگودالی به طور تصادفی به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در گروه آزمایش با استفاده از تزریق زیر جلدی 5/2 میلی گرم ماده کاسینوژنیک 7و12 دی متیل بنزآلفاآنتراسن ایجاد سرطان پوست شد. تومورهای ایجاد شده در گروههای مورد آزمایش به محیط کشت منتقل و کروموزومهای متافازی تهیه گردید. سپس رنگ آمیزی باندینگ انجام گرفت و ژنهای مستقر در آنها شناسائی گردید. همچنین از روش مقایسه ژنومیک جهت تعمیم نقش احتمالی آنها به انسان استفاده شد. روشهای هسیتوپاتولوژی و ایمنوهیستوشیمی برای شناسائی و تعیین مراحل توموری به کار گرفته شد.
نتایج: بیشترین و مشترک ترین تغییرات کروموزومی در بین مجموعههای کروموزومی مطالعه شده به ثبت رسید چنانچه افزایش عددی در کروموزومهای شماره 1، 15و 17 و کاهش عددی در کروموزومهای شماره 1، 7، 10 و 15 مشاهده شد. علاوه بر این، تغییرات ساختاری از جمله حذف در کروموزومهای شماره 1، 4،8 ، 9 ، 10، 15 و 17 و اضافه شدگی در کروموزوم 15 مشاهده گردید.
نتیجه گیری: پیشبینی میگردد ژنهای CST6، PRKCDBP، PTCH1، DKK3،BRMS1، CDKN1C، CD81، DMP1، CDKN2B ، EEF1A1 ، HRAS، CASP2 و KLF4 در بروز سرطان پوست دخالت دارند.
جواد بهارارا، کاظم پریور، علیرضا اشرف، رویا رستمی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: با توجه به گسترش روزافزون دستگاههای مولد میدانهای الکترومغناطیسی در زندگی انسان بررسی اثرات زیستی این امواج مورد توجه وسیع پژوهشگران قرار گرفته است. ویتامین A نیز در دوران بارداری برای رشد و نمو طبیعی جنین بسیار ضروری است و کمبود یا مصرف بیش از حد آن سبب ایجاد ناهنجاری میشود. در پژوهش حاضر اثرات توأم میدانهای الکترومغناطیسی با فرکانس کم و ویتامین A بر تکوین پوست جنین موش نژاد بالب سی بررسی شده است. روشکار: این مطالعه آزمایشگاهی تجربی است. 18 موش باردار به صورت تصادفی در 3 گروه کنترل، شاهد آزمایشگاهی و تجربی تقسیمبندی شدند. در موشهای تجربی در روز 5/10 حاملگی ویتامین A به میزان 15000 واحد بر کیلوگرم تزریق درون صفاقی شد. همچنین در روزهای 12-10 بارداری در معرض میدان الکترومغناطیسی با شدت 100 گاوس قرار گرفتند. کلیه نمونهها در روز 5/17 بارداری تشریح و بررسیهای ریخت شناسی و بافت شناسی انجام گردید. نتایج: متوسط اندازه وزن جنینهای تجربی نسبت به شاهد آزمایشگاهی افزایش یافت(05/0>p). طول فرق سری نشیمنگاهی جنینهای تجربی نیز نسبت به شاهد آزمایشگاهی افزایش نشان داد(001/0>p). همچنین ضخامت اپیدرم پوست نمونههای تجربی نسبت به شاهد آزمایشگاهی افزایش یافت(05/0>p)؛ در حالی که متوسط تعداد سلولهای بازال و خاردار و نیز متوسط تعداد فولیکولهای مو در اپیدرم پوست در جنینهای تجربی در مقایسه با شاهد آزمایشگاهی کاهش نشان داد(001/0>p). نتیجه گیری: در معرض قرار گیری توأم میدان الکترومغناطیسی با فرکانس کم و ویتامین A برتکوین جنین موش کوچک آزمایشگاهی و رشد و نمو اپیدرم پوست آن اثرات عمیق میگذارد.
مینا میرنظامی، فرشیده دیدگر، اکبر حسن پور، حسین سرمدیان،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: علامت بالینی بیماری هرپس سیمپلکس به صورت وزیکولهایی بر روی زمینه اریتماتو است که بعد از بهبودی ضایعات اولیه، ویروس در گانگلیونهای عصبی حسی باقی مانده و در بعضی موارد از جمله انجام جراحی داخل جمجمهای بر روی اعصاب، جراحی دندان، استرسها و هیجانها مجدداً فعال میشود. نوع منتشر یا سیستمیک عفونت در افراد مبتلا به نقص سیستم ایمنی و گاهی در افراد سالم مشاهده میشود. در بیشتر موارد نوع منتشر عفونت، درگیری ارگانهای داخلی دیده شده است و درگیری پوست به صورت منتشر تنها در یک مورد گزارش شده و بیمار ما دومین مورد عفونت منتشر پوستی با هرپس سیمپلکس میباشد. مورد: آقای 38 ساله متعاقب تصادف و ضربه به سر به علت هماتوم اپیدورال تحت عمل جراحی کرانیوتومی وسیع قرار میگیرد و حدود 10 روز بعد از عمل ضایعات وزیکولی منتشر ابتدا در صورت و سر و سپس تنه و اندامها با اریتم اطراف ظاهر میشود. تب از 5 روز قبل از ظهور بثورات وجود داشته، در معاینه سیستمیک و بررسیهای آزمایشگاهی به جز کم خونی و لکوسیتوز نکته دیگری وجود نداشت. بیمار با تشخیص احتمالی عفونت هرپس سیمپلکس و مولوسکوم کونتاژیوزرم و با احتمال کمتر بیماریهای تاولی تحت بیوپسی پوست قرار گرفت. در بیوپسی پوست وزیکول داخل اپیدرمی همراه با نکروز وسیع اپیدرم به همراه سلولهای غول آسای چند هستهای به همراه اجسام داخل هستهای مشاهده گردید. در داخل وزیکولها تعداد زیادی سلولهای نوتروفیلیک و در درم زیرین ارتشاح سلولهای التهابی دیده شد. با توجه به گزارش پاتولوژی عفونت با ویروس هرپس انسانی تأیید گردید. نتیجه گیری: درگیری منتشر پوستی با ویروس هرپس انسانی حتی بدون داشتن زمینه در افراد سالم هم میتواند دیده شود.
آمنه خسروی، مرتضی بهنام رسولی، ناصر مهدوی شهری، علی اصغر دادگر، حمید اجتهادی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: فشارخون بالا که حدود یک میلیارد نفر در دنیا به آن مبتلا هستند، یک بیماری چند فاکتوری است که هم عوامل ژنتیکی و هم عوامل محیطی در آن نقش دارند. در انسان در هفته چهاردهم دوران جنینی غدد عرق روی پوست شکل میگیرند و بعد از شکل گیری تا پایان عمر جابجا نمیشوند و از بین هم نمیروند. در این تحقیق برای اولین بار، منافذ کانالهای غدد عرق دست افراد دچار فشا خون بالا شمارش و با مقایسه آن با افراد سالم به وجود یا عدم وجود رابطه بین تعداد این منافذ با بیماری فشارخون بالا پرداخته شد. مواد و روش ها: در این مطالعه بنیادی در 75 فرد دچار فشار خون بالا با میانگین سنی 60 سال و 55 فرد سالم با میانگین سنی 49 سال، با استفاده از یک میکروسکوپ دیجیتال تعداد منافذ غدد عرق در مواضع آناتومیکی یکسان و مشخص دست (نوک انگشتان و سهخطیهای a,b,c,d ) در دایرهای به مساحت80/16– 50/12 میلیمتر مربع شمارش شد و نتایج حاصل با استفاده از آزمون تی تست و آنالیز واریانس یک طرفه مورد تحلیل آماری قرار گرفت. یافتهها: نتایج حاصل نشان میدهند که میانگین تعداد منافذ غدد عرق در نوک انگشتان هر دو دست و موضع سهخطی b دست راست در افراد با فشار خون بالا به طور معنیداری کمتر از افراد سالم است. نتیجه گیری: یافتههای این تحقیق نشان میدهد که رابطه معنیداری بین تعداد منافذ غدد عرق در نوک انگشتان و فشار خون بالا وجود دارد. بنابراین در افراد با سابقه فامیلی ابتلا به فشارخون بالا، بررسی توزیع منافذ کانالهای غدد عرق میتواند در پیش آگاهی و تشخیص اولیه بیماری کمک نماید.
فریما زاهدی، میترا حیدری نصرابادی، مریم تاج ابادی ابراهیمی، محمد شعبانی، هلیا ابوطالبی،
دوره 14، شماره 4 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه گرایش به استفاده از داروهای سنتی جهت ترمیم زخمهای پوستی بیشتر شده است. پروبیوتیکها به عنوان میکروارگانیسمهای گوناگونی تعریف میشوند که دارای اثرات مفید در جلوگیری و درمان شرایط پاتولوژیک ویژه هستند. هدف این مطالعه بررسی اثر لاکتوباسیلوس برویس بر ترمیم زخم پوستی میباشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، 22 سویه لاکتوباسیل جدا شده از محصولات لبنی- سنتی ایران از نظر تولید اگزوپلیساکارید با روش فنول سولفوریک بررسی شدند. لاکتوباسیلوس برویس که تولید اگزوپلیساکارید بالایی داشت، انتخاب گردید. زخمی در پشت موشهای صحرایی نر از نژاد ویستار که شامل گروههای تجربی، کنترل و کنترل منفی هستند ایجاد شد. دو گروه کنترل و تجربی به ترتیب تحت درمان موضعی با اوسرین و اوسرین حاوی لاکتوباسیلوس برویس قرار گرفتند اما گروه کنترل منفی درمانی دریافت نکردند. زخم پوستی موشها به ترتیب پس از کشته شدن در روزهای 1، 7 و 21 بررسی شد. جهت آنالیزهای آماری از نرم افزار SPSS نسخه 5/11 استفاده شد.
یافتهها: درصد بهبودی زخم (53/99 درصد) و التهاب در گروه تجربی در روز بیست و یکم نسبت به گروههای کنترل (55/90 درصد) و کنترل منفی (14/91 درصد) دارای اختلاف معنیداری بود (001/0p<). تعداد نوتروفیلها در گروه تجربی در فازهای بعدی ترمیم در مقایسه با گروه های کنترل و کنترل منفی کاهش داشت.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که لاکتوباسیلوس برویس به طور معنیداری موجب کاهش التهاب و تسریع روند بهبود زخم در موش های صحرائی می شود. این یافتهها میتواند در آینده نزدیک مورد استفاده کلینیکی قرار گیرد.
منیر دودی، گیلدا اسلامی، محبوبه سترگی، سیدحسین حجازی،
دوره 14، شماره 4 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: لیشمانیا ماژور و لیشمانیا تروپیکا عوامل اصلی به وجود آورنده لیشمانیوز جلدی در بخشهای مختلف ایران بویژه دو منطقه اصفهان و بم میباشند. در این مطالعه به دلیل تأثیر تنوع سویههای انگل در طراحی استراتژیهای کنترل بیماری، ایزولههای انسانی جهت تعیین نوع سویه با استفاده از روش PCR-RFLP مورد بررسی قرار گرفتند. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی از 340 گونهی جدا شده از بیماران دارای زخم پوستی سالک ناشی از گونههای لیشمانیا کشت و لام میکروسکوپی تهیه شد و با استفاده از روش PCR-RFLP مورد بررسی قرار گرفت. محصول تعدادی از این نمونهها سکانس شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اطلاعات حاصل از سکانس نمونهها متعلق به محل ITS1 بوده که در DNA های استخراج شده، با دو پرایمر LITSr و L5.8S شده و 4 الگوی متفاوت ژنوتایپ، دو الگو برای لیشمانیا ماژور و دو الگو برای لیشمانیا تروپیکا را در دو منطقه اصفهان و بم نمایان نموده است. یافتهها: دو گروه ژنوتایپی LmB و LmA در میان ایزولههای لیشمانیا ماژور و دو گروه ژنوتایپی LtB و LtA در میان ایزولههای لیشمانیا تروپیکا مشخص و در این دو منطقه گزارش شد. ژنوتایپ LmA در میان ایزولههای اصفهان و ژنوتایپ LtA عمدتاً در میان ایزولههای بم بیشترین فراوانی را نشان دادند. نتیجهگیری: لیشمانیا ماژور عامل اصلی بوجود آورنده لیشمانیوز جلدی مرطوب در اصفهان و لیشمانیا تروپیکا عامل اصلی بوجود آورنده لیشمانیوز جلدی خشک در بم از نظر ژنتیکی دو گونهی پلیمورفیک هستند و احتمال دارد رابطهای بین ناهمگنی ژنتیکی و بروز بالینی و منطقه جغرافیایی این بیماری در انسان وجود داشته باشد.
کاظم ندافی، رامین نبی زاده، احمد جنیدی جعفری، کامیار یغماییان، علی کولیوند،
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: ذخیره نفتخام در مخازن سبب میشود مقدار زیادی لجن در کف آنها تشکیل شود که لازم است بطور مناسبی تصفیه و دفع گردند. تحقیق حاضر با هدف بررسی کارایی پراکسیدهیدروژن و فنتون در حذف کل هیدروکربنهای نفتی (TPH) از لجنهای کمپوست شده کف مخازن ذخیره نفت خام انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، لجن با پسماند تحتکمپوست به نسبتهای 1به2، 1به4، 1به6، 1به8 و 1به10 مخلوط و بمدت 82 روز کمپوست شد. سپس غلظتهای 2، 5، 10، 15، 20 و 30 درصد وزنی از محلولهای پراکسیدهیدروژن و فنتون به لجن کمپوست شده اضافه و میزان TPH پس از گذشت 24 و 48 ساعت، سنجش شد.
یافته ها: میزان حذف TPH در راکتورهای 1به2، 1به4، 1به6، 1به8 و 1به10 بترتیب برابر با 59/66، 19/73، 81/74، 20/80 و 91/79 درصد حاصل شد. میانگین کارایی حذف TPH مخلوط 1به8 کمپوست شده در غلظتهای 2، 5، 10، 15، 20 و 30 درصد اکسیدکننده ها بترتیب برابر با 1، 09/5، 37/19، 16/28، 37/34 و 05/38 درصد بود. بیشترین میزان حذف زمانی حاصل شد که اکسیدانت بصورت تدریجی افزوده شود. علاوه بر این، افزایش زمان اکسیداسیون از 24 به 48 ساعت تاثیر کمی در افزایش راندمان حذف TPH داشت و کارایی پراکسیدهیدروژن و فنتون نیز در تصفیه لجن تفاوت زیادی با هم نداشت.
نتیجه گیری: اکسیداسیون شیمیایی با پراکسیدهیدروژن و فنتون بعنوان یک مرحله تصفیه نهایی، فرایندی قابل قبول در حذف TPH از لجنهای کف مخازن ذخیره نفت می باشد.
بهفر پاکباز، نوید رضا مشایخی، علیرضا علی سعیدی، محمدرضا طاهری نژاد، رضا شاه میرزایی،
دوره 17، شماره 5 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بر قراری اولیه، کامل و پایدار جریان خون کرونری مهمترین معیار برای درمان استاندارد بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد با بالا رفتن قطعه ST به شمار میرود. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی ایمنی و اثر بخشی داروی اینتگریلین به عنوان مهار کننده گیرنده گلیکوپروتئین IIb/IIIa در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد با بالا رفتن قطعه ST است که تحت PCI اولیه قرار میگیرند.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 106 بیمار مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد با صعود قطعه ST که با شکایت درد حاد قفسه سینه به اورژانس بیمارستان امیرالمومنین اراک مراجعه کردند وارد مطالعه شدند. بیماران به صورت تصادفی ساده به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با اینتگریلین بلافاصله قبل از انجام آنژیوپلاستی قرار گرفتند. گروه دوم نیز تحت درمان با آنژیوپلاستی عروق کرونر به روش معمول انجام گرفت.
یافتهها: پس از دریافت دارو و انجام آنژیوپلاستی میانگین TIMI Frame Count در گروه اول برابر با 04/8±7/15 و در گروه دوم برابر 4/5±2/14 بود که اختلاف معنیداری بین دو گروه وجود نداشت (4/0p=). میزان کسر جهشی بیماران دریافت کننده اینتگریلین در ماههای اول (043/0p=) و سوم (012/0p=) پس از درمان به طور معنیداری بیشتر از گروه شاهد بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر میرسد استفاده از داروی اینتگریلین در زمان استاندارد، موجب سود بلند مدت بیماران و کاهش آسیبهای وارده به دیواره قلب خواهد شد.
علی کولیوند، پریسا راستگردانی، عماد محمدطالبی،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ورود شیرابه حاصل از کمپوست لجنهای نفتی به محیط که ترکیباتی مقاوم به تجزیه هستند، سبب بروز مشکلات زیستمحیطی متعددی میشود. بنابراین لازم است که با استفاده از فرایندهای کارآمد تصفیه شود. هدف از انجام این مطالعه بررسی کارایی فرایند فنتون اصلاحشده برای تصفیه شیرابه حاصل از کمپوست لجنهای نفتی است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، نمونههای شیرابه جمعآوری و سپس محلول فنتون اصلاحشده با اضافه کردن ترکیب Fe2(SO4)3 به H2O2 تهیه شد. سپس اثر پارامترهای زمان (15، 30، 60، 90 و 120 دقیقه)، غلظت فنتون اصلاحشده (20، 50، 100 و 200 میلیگرم در لیتر)، pH( 3، 5 و 9) و سه غلظت اولیه COD (500، 1000 و 1500 میلیگرم در لیتر) بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کدهای 2645 و 2765 در دانشگاه علومپزشکی و خدمات بهداشتیدرمانی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: میزان کاهش COD و TPH در حالت زمان اپتیمم 60 دقیقه، COD اولیه 500 میلیگرم بر لیتر، pH برابر 3 و غلظت فنتون 200 میلیگرم بر لیتر بهترتیب برابر با 91/04و 77/42 درصد بود. نتایج حاصل از آزمایشها نشان داد که با راندمان حذف COD و TPH با افزایش زمان ماند و غلظت فنتون اصلاحشده نسبت مستقیم و با کاهش غلظت اولیه COD و pH نسبت معکوس دارد.
نتیجه گیری: استفاده از فنتون اصلاحشده روشی کارآمد برای تصفیه شیرابه حاصل از کمپوست لجنهای نفتی است.
دکتر مهدی زمستانی، خانم اعظم سعیدیان،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده
مقدمه: از آنجا که بیماریهای پوستی در جامعه شیوع نسبتأ بالایی داشته و با پیامدهای روانشناختی مختلفی همراه هستند، مطالعه حاضر به منظور مقایسه دشواری تنظیم هیجان، انعطافپذیری روانشناختی و کیفیت زندگی در بیماران پوستی مبتلا به لیکن سیمپلکس کرونیکوس و جمعیت نرمال انجام شده است.
روش کار: در این تحقیق از روش علی-مقایسهای استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمام زنان و مردان مبتلا به بیماری لیکن سیمپلکس کرونیکوس بودند که به کلینیکهای پوست در شهرهای تهران، کرج و قم مراجعه کردند. نمونۀ بیمار شامل 199 فرد مبتلا به لیکن سیمپلکس کرونیکوس بود که از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. علاوه بر این، برای گروه مقایسه ۲۰۰ نفر بدون بیماری پوستی به عنوان جامعه نرمال انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم (AAQ-II)، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. این مطالعه با کد اخلاق IR.UOK.REC.1401.015 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه کردستان رسیده است.
یافتهها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که از نظر دشواری در تنظیم هیجان، انعطافپذیری روانشناختی و کیفیت زندگی، بین بیماران و افراد نرمال تفاوت معنیدار آماری وجود دارد بهطوری که میانگین نمرات در دشواری تنظیم هیجان و انعطافپذیری روانشناختی در گروه بیماران بیشتر و در کیفیت زندگی، میانگین نمرات گروه بیماران کمتر از گروه نرمال بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاضر احتمالأ عوامل روانشناختیی کژتنظیمی هیجان و انعطافناپذیری روانشناختی در تداوم مشکلات پوستی بیماری لیکن سیمپلکس کرونیکوس نقش دارند. از آنجا که در اغلب مواقع در ایجاد و تداوم بیماریهای پوستی عوامل زیربنایی روانشناختی نیز دخیل هستند، پیشنهاد میشود به طور همزمان از مداخلات روانشناختی نیز برای این بیماران استفاده شود.
پرتو حکمت پو، پرنیان حکمت پو، فریده جلالی مشایخی، سحر بیات، میلاد غلامی،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: آلبینیسم چشمی- پوستی، یک بیماری ارثی با الگوی مغلوب اتوزومی است. میزان بروز این بیماری در حدود 1 در هر 17 هزار تولد است. اغلب افراد مبتلا در ایران، حاصل ازدواج خویشاوندی میباشند. موی سفید، پوست روشن و کاهش رنگدانههای عنبیه از تظاهرات اصلی این بیماری است. همچنین در معرض نور خورشید بودن، استعداد ابتلا به سرطان پوست را در این افراد افزایش میدهد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی علت ژنتیکی یک فرد مبتلا به زالی چشمی- پوستی از طریق روش توالییابی کل اگزوم بود.
روش کار: از یک کودک مبتلا به آلبینیسم پوستی با الگوی توارث اتوزوم مغلوب، نمونه خون محیطی به مقدار 6 سیسی تهیه، DNA استخراج و توالییابی کل اگزوم انجام شد. پس از آنالیز دادههای توالییابی اگزوم، جهش بیماریزا شناسایی شد. سپس جهت تأیید و تفکیک در فرد مبتلا و والدین او از روش توالییابی سنگر استفاده شد.
یافتهها: فرد مبتلا جهش بیماریزا (NM_000372.5):c.286dupA p.(Met96AsnfsTer73) را در اگزون شماره 1 ژن TYR به صورت هموزیگوت نشان داد. با توجه به ژن جهش یافته نوع بیماری، آلبینیسم چشمی- پوستی IA تعیین شد. همچنین والدین فرد مبتلا برای جهش مذکور هتروزیگوت بودند.
نتیجهگیری: با استفاده از روش توالییابی کل اگزوم با کارآیی بالا و سپس تائید جهش از طریق توالییابی سنگر، جهش مسبب بیماری آلبینیسم چشمی- پوستی در فرد مبتلا شناسایی شد. با توجه به ازدواج خویشاوندی والدین، ناقل بودن و خطر تکرار 25 درصدی برای فرزندان آینده، از این یافته میتوان برای اقدامات پیشگیرانه در آینده استفاده کرد.