17 نتیجه برای پرستار
زهره عنبری،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
پژوهش حاضر، یک مطالعه مقطعی بوده که تحت عنوان "بررسی آگاهی پرستاران درباره عفونتهای بیمارستانی در مراکز درمانی آموزشی ولیعصر (عج) و امیر کبیر در شهر اراک در نه ماهه اول سال 1378" انجام شده است. هدف از انجام این تحقیق، پی بردن به میزان اگاهی پرستاران در باره عفونت های بیمارستانی و نیز یافتن ارتباط بین مشخصات فردی پرستاران با میزان آگاهی آنان راجع به عفونت های بیمارستانی در مراکز فوق الذکر بوده است. با توجه به پرسشنامه ی توزیع شده، میزان آگاهی پرستاران در باره عفونت های بیمارستانی در مرکز درمانی آموزشی ولیعصر (عج) و امیرکبیر در سطح بالایی بوده است به طوری که 32/6% از پرستاران در سطح آگاهی "متوسط" و 67/4% نیز از سطح آگاهی بالایی برخوردار بودند و این در حالی است که در مرکز درمانی آموزشی امیرکبیر، 44/2% از پرستاران در سطح آگاهی متوسط و 55/8% در سطح آگاهی بالایی قرار داشتند و بدین ترتیب، میزان آگاهی در سطح پایین در 2 مرکز مشاهده نگردید. همچنین ارتباط معناداری بین میزان آگاهی پرستاران با مشخصات فردی آنان (سن، جنسیت و سابقه خدمت) نیز وجود نداشت.
مریم فرخی فر، حمیدرضا غفاریان شیرازی، سیامک یزدان پناه،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده
مقدمه: عفونت های بیمارستانی سالیانه مسئول 20/000 مرگ و میر بوده و از کلیه پذیرش های بیمارستانی حداقل 60% منجر به عفونت بیمارستانی می گردد. از این رو بررسی میزان آگاهی و عملکرد پرسنل پرستاری نسبت به پیش گیری از عفونت های بیمارستانی ضروری به نظر می رسد.
روش کار: در این مطالعه تعداد 100 نفر از کادر پرستاری در سطوح تحصیلی دیپلم، فوق دیپلم و لیسانس توسط نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار سنجش نگرش، آگاهی و عملکرد پرسشنامه بود که با استفاده از منابع تهیه و روایی و اعتبار آن نیز توسط یک مطالعه اولیه سنجیده شده بود. پرسش نامه بخش نگرش حاوی 15سوال نگرش بود که بر اساس مقیاس 5 درجه ای لیکرت (از کاملا موافق تا کاملا مخالف) تقسیم شده بود. جهت تجزیه و تحلیل داده های نگرش به هر یک از آزمودنی ها میزان 75-15 اختصاص یافت که بیش ترین نمرات بیانگر نگرش مثبت و کم ترین نمرات بیانگر نگرش منفی بود. نتایج آزمودنی ها بر اساس نمرات به دست آمده به سه گروه با نگرش مثبت، بینظر و منفی تقسیم شد و نتایج نشان داد که اکثریت دارای نگرش موافق (85/4%) نسبت به کنترل عفونت بوند. نمرات آزمودنی ها در دو مورد آگاهی و عملکرد بر اساس حداکثر نمره 100 تنظیم و نمرات کم تر از 50 به عنوان عدم کفایت در نظر گرفته شد.
نتایج: 44% آزمودنی ها از حداقل آگاهی از استانداردهای کنترل عفونت برخوردار بودند و نیز اکثریت آنان در رابطه با کنترل عفونت در هنگام انجام اعمال تهاجمی (تعویض پانسمان 84%، ساکشن نای 81%، سنداژمثانه 83% و تعویض محل وریدی 78%) عملکرد مورد قبول نداشتند. این مطالعه ارتباط آماری بین میزان آگاهی و متغیرهای سطح تحصیلات سمت و تجربه کاری نشان داد(P<0/01) رابطه تجربه کاری با میزان آگاهی منفی بود (r=0/276) همچنین بین متغیرهای تجربه در بخش ویژه اطفال و سابقه بیماری عفونی در خانواده و شرکت در کلاس های آموزشی با نحوه عملکرد رابطه معنی داری مشاهده شد. (P<0/01)
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاکی از آگاهی و عملکرد ضعیف کادر پرستاری در زمینه پیشگیری از عفونت های بیمارستانی در جامعه مورد مطالعه است و توجه جدی به آن در جامعه مورد مطالعه و احتمالا جوامع مشابه ضروری است.
محبوبه خورسندی، شراره خسروی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
مقدمه: آموزش بالینی به لحاظ اهمیت، قلب آموزش حرفه ای شناخته شده است زیاد بیش از نیمی از زمان آموزشی دانشجویان پرستاری و مامایی را تشکیل می دهد و اساس کسب مهارت های حرفه ای در آنان می باشد. جهت بهبود کیفیت آموزش بالینی وضعیت آن همواره باید مورد ارزشیابی قرار گیرد.
روش کار: این مطالعه، مطالعه ای توصیفی–تحلیلی می باشد که بر روی کلیه دانشجویان ترم چهارم کاردانی و کارشناسی ناپیوسته و ترم ششم و بالاتر کارشناسی پیوسته رشته های پرستاری و مامایی در دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال 81-1380 انجام گرفته است. نظرات دانشجویان با استفاده از پرسشنامه ای که بر اساس منابع و متون موجود تهیه و شامل سوالات باز و بسته می باشد، جمع آوری گردیده است. این پرسشنامه مشتمل بر پنج بخش شامل اطلاعات مربوط به وضعیت دموگرافیک، دیدگاه دانشجویان درباره برنامه ریزی آموزَی مربیان آموزشی بالینی، پرسنل بهداشتی درمانی، تجهیزات و فضای آموزشی می باشد.
نتایج: نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که دیدگاه دانشجویان نسبت به عملکرد مربیان 34/4% متوسط و 2/2% بسیار بد بوده است. در رابطه با وضعیت برنامه ریزی آموزشی بالینی خوب و متوسط هر کدام 38/2% بوده است. از نظر همکاری پرسنل و تیم بهداشتی درمانی دیدگاه بد 50% و دیدگاه خوب 2/2% می باشد. در ارتباط با تجهیزات آموزشی به ترتیب 37/2% خوب و 2/3% بسیار بد بوده است. از نظر مقایسه دیدگاه دانشجویان پرستاری و مامایی نسبت به عملکرد مربیان آموزش، تجهیزات و فضای آموزشی، برنامه ریزی آموزش، توزیع سطوح منفی و مثبت در دو رشته یکسان است و آزمون آماری تفاوت معناداری را نشان نمی دهد.
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر نقش اعضای تیم بهداشتی–درمانی در اموزش دانشجویان منفی توصیف گردید. بنابراین لازم است عملکرد اعضای تیم بهداشتی–درمانی مورد بررسی بیش تر قرار گرفته و برنامه ریزی در جهت ایجاد تغییرات مطلوب صورت پذیرد.
حمیدرضا کوهستانی، نیره باغچقی، دكتر ژیلا عابد سعیدی، علی قزلباش، دكتر حمید علوی مجد،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
مقدمه: تحقیقات نشان می دهد که شیوع 12 ماهه کمردرد در پرستاران بین 43 الی 76 درصد متغیر می باشد. اغلب محققان معتقدند که عوامل فیزیکی تنها توجیه کننده بخشی از علل شیوع بالای کمردرد میباشد. این پژوهش به منظور تعیین ارتباط بین کمردرد و تنیدگی شغلی در پرستاران انجام شد. روشکار: پژوهش حاضر یک مطالعه موردـ شاهدی میباشد. در این مطالعه 80 پر ستار به عنوان گروه مورد و80 پرستار به عنوان گروه شاهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه مورد، پرستارانی در نظر گرفته شدند که در طی 12 ماه گذشته کمردرد را تجربه کرده بودند و گروه شاهد، پرستارانی که در طی 12 ماه گذشته کمردرد را تجربه نکرده بودند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامهای استفاده شد که مشتمل بر 3 قسمت بود: اطلاعات دموگرافیک، تاریخچه کمردرد و تنیدگی شغلی. داده ها توسط آزمون های آماری تی، من ویتنی، کای دو و محاسبه ضریب همبستگی و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد که بین کمردرد با تنیدگی شغلی رابطه معنی داری وجود دارد (01/0 >p). همچنین بین کمردرد با ساعت کار ماهانه نیز رابطه معنیداری وجود داشت(05/0 >p). بین سایر فاکتورهای مورد بررسی مانند: سن، جنس، وضعیت تأهل، تعداد حاملگی، تعداد زایمان، استعمال دخانیات، ورزش کردن و سابقه کار با کمردرد ارتباط معنی داری وجود نداشت. نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تنیدگی شغلی در گروه مبتلا به کمردرد بیشتر از گروه غیر مبتلا بود و با توجه به این که در این تحقیق بین سایر متغیرهای مورد بررسی و کمردرد رابطه معنیدار آماری مشخص نشد(به جز ساعت کار ماهانه)، میتوان نتیجهگیری کرد که بین تنیدگی شغلی و ابتلا به کمردرد رابطه وجود دارد
حمید مؤمنی، اشرف صالحی، ابوالفضل سراجی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
مقدمه: یکی از پیامدها و نتایج استرس شغلی، فرسودگی شغلی است که تأثیرات مخربی بر مراقبت از بیمار، سلامت جسمی- روحی پرستار و هزینههای درمانی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه فرسودگی شغلی در پرستاران استان مرکزی، میتواند راهکارهایی را در جهت کاهش فرسودگی شغلی و افزایش اعتماد به نفس در پرستاران ارایه دهد. روش کار: در این پژوهش تحلیلی- مقطعی در سال 1387 به روش نمونهگیری طبقهای 66 نفر از پرستاران شاغل در بخش درمان بیمارستانهای دولتی شهرهای اراک، خمین و ساوه و کلیه مربیان پرستاری دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد پرستاری و عضو هیأت علمی دانشکده پرستاری اراک و دانشکدههای خمین و ساوه، به تعداد 33 نفر و کلاً 99 نفر انتخاب شده و پرسشنامه استاندارد فرسودگی شغلی مازلاک برای آنها تکمیل شد. نتایج: میانگین فرسودگی شغلی در این پژوهش از سایر مطالعات مشابه بالاتر است(84/40). میانگین نمره خستگی هیجانی 38/28، مسخ شخصیت 41/9 و کفایت شخصی31/29 بود. تفاوت فرسودگی شغلی در گروه پرستاران بخش درمان و آموزش فقط در بعد مسخ شخصیت معنی دار بود و در سایر ابعاد تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: فرسودگی شغلی در پرستاران استان مرکزی به طور کلی بالاست که با تمهیدات خاص از قبیل افزایش ثبات کاری و حیطه عملکردی، شفاف سازی نحوه پاسخگویی فرد در مقابل کارهای انجام شده و تقسیم کار بین افراد به منظور کاهش بار کاری باید این میزان را کاهش داد.
فرشته نارنجی، نسرین روزبهانی، لیلا امیری،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: بررسی دیدگاه دانشجویان و مدرسین پرستاری و مامایی به عنوان دو عضو مهم درگیر در امر آموزش میتواند گام موثری در تدوین برنامه آموزشی و ارزشیابی موثر و اثربخش این رشتهها باشد. هدف از این پژوهش بررسی دیدگاه دانشجویان و مدرسین بالینی پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی اراک در رابطه با برنامه آموزشی و ارزشیابی بالینی موثر بریادگیری بالینی است. روش کار: در طی یک پژوهش توصیفی در سال 1387 کلیه دانشجویان و مدرسین بالینی (84 نفر) وارد مطالعه شدند. ابزارگردآوری اطلاعات پرسشنامه واحدی مشتمل بر سه بخش اطلاعات دموگرافیک، برنامه آموزشی بالینی و ارزشیابی بالینی بود. نتایج: میانگین سنی مدرسین و دانشجویان به ترتیب 7/38 ± 14/3 و 2/22± 18/2 سال و میانگین سابقه تدریس تئوری و بالینی مدرسین به ترتیب 04/6 ± 48/2 و 95/10± 9/2 سال بود. بیشترین درصد مدرسین (3/91) به میزان زیاد و خیلی زیاد بر لحاظ شدن آموزش مهارتهای ارتباطی در برنامه آموزشی تأکید داشتند. بیشترین درصد دانشجویان (2/85) لحاظ کردن تفکر انتقادی و تقویت روحیه دانشجو را به میزان زیاد و خیلی زیاد در برنامه آموزشی بالینی با اهمیت شمردند. همچنین بیشترین درصد مدرسین (3/78) ارزشیابی گام به گام دانشجو را به میزان زیاد و خیلی زیاد مهم دانستند. در حالی که بیشترین درصد دانشجویان (2/90) ارزشیابی از مدرسین و بازخورد به آنان را به میزان زیاد و بسیار زیاد در ارزشیابی برنامه آموزشی موثر شناختند. نتیجه گیری: امید است نتایج این پژوهش بتواند در طراحی برنامه آموزشی و ارزشیابی بالینی موثر بر یادگیری بالینی دانشجویان پرستاری مامایی مفید واقع گردد.
نیره باغچقی، حمیدرضا کوهستانی،
دوره 12، شماره 4 - ( 11-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: اشتباهات دارویی اعضاء تیم بهداشتی و درمانی میتواند سلامتی بیماران را به طور جدی به خطر بیاندازد. هدف از این تحقیق تعیین نظرات مربیان پرستاری در رابطه با علل و راهکارهای کاهش خطاهای دارویی دانشجویان پرستاری میباشد. روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی بود که در سال 1386 انجام شد. جامعه آن را مربیان بالینی دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی اراک، تشکیل میداد. 22 مربی بالینی پرستاری به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. جهت جمعآوری اطلاعات از یک پرسشنامه خود ساخته استفاده شد که شامل دو بخش اطلاعات دموگرافیک و سوالات مربوط به علل و راهکارهای کاهش خطاهای دارویی دانشجویان پرستاری بود. نتایج: به ترتیب 50 و 100 درصد از مربیان حداقل یک بار شاهد اشتباهات دارویی اتفاق افتاده و در شرف وقوع بودند. شایعترین علت اشتباهات دارویی دانشجویان پرستاری شامل کمبود اطلاعات داروشناسی، مهارت ضعیف محاسبات دارویی و بد خط بودن دستورات در کاردکس یا کارت دارویی بود. نتیجه گیری: میزان اشتباهات دارویی دانشجویان پرستاری بالا میباشد. به نظر میرسد بعضی از علل آن مانند کمبود اطلاعات داروشناسی و محاسبات دارویی غلط با آموزش پرستار در زمان تحصیل ارتباط دارد. با استفاده از نتایج این تحقیق میتوانیم به نقاط ضعف دانشجویان و یا نقاط ضعف نظام آموزشی خود آگاه شویم و در جهت رفع آن کوشا باشیم.
بهمن توان، فرزانه جهانی،
دوره 13، شماره 5 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: قرآن شفا بخشی است که پس از درمان آن، ترسی از بیماری نیست. یکی از اعجاز قرآن، اثرگذاری آن در امور خدماتی و درمانی است. با عنایت به نقش مهمی که پرستاران در ارائه خدمات به بیماران دارند و با توجه به اهمیت سلامت روان پرستاران این تحقیق صورت گرفت. مواد وروشها: مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی آموزشی میباشد که بر روی 55 نفر از پرستاران بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اراک بر اساس نمونهگیری تصادفی ساده انجام گرفت. قبل از مداخله و پس ازآن پرسشنامههای سلامت روان بین افراد مورد پژوهش تکمیل گردید. دادهها به کمک روشهای آمار توصیفی و آزمونهای تحلیلی کای اسکوئروتی زوجی تحلیل گردید. یافتهها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه برابر با 3/6±45/34 و 2/68 درصد (30 نفر) متاهل و بقیه مجرد بودند. میانگین نمره سلامت روان قبل و بعد از مداخله به ترتیب برابر با 76/9±75/27 و 82/7±34/22 به دست آمد که این اختلاف از لحاظ آماری معنیدار نشان داده شد(014/0=p). نتیجهگیری: نتایج حاکی از آن است که مداخله مورد نظر سبب کاهش نمره سلامت روان و به نحوی بهتر شدن وضعیت سلامت روان شرکت کنندگان در مطالعه شده است. به عبارتی دیگر شرکت در کارگاه انس با قرآن میتواند باعث بهبود سلامت روان پرستاران گردد.
محبوبه خاتون قنبری، محسن شمسی، علی اصغر فرازی، محبوبه خرسندی، بابک عشرتی،
دوره 16، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی و کنترل عفونت های بیمارستانی هم اکنون در سطح دنیا یک اولویت جهانی است که با هدف به حداقل رساندن عفونت ها سبب کاهش مدت بستری بیماران در بیمارستان و نیز کاهش قابل توجه هزینه های درمانی می شود. لذا پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان آگاهی،خود کار آمدی وعملکردپرستاران در در زمینه احتیاطات استاندارد در جهت پیشگیری از عفونت های بیمارستانی صورت پذیرفت.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر به صورت مقطعی - تحلیلی بر روی 130 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال 1392 صورت پذیرفته است. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ای پایا و روا در خصوص سنجش آگاهی ،خود کار آمدی وعملکرد پرستاران در زمینه احتیاطات استاندارد در جهت پیشگیری از عفونت های بیمارستانی جمع آوری شد. داده ها با استفاده از ازمونهای توصیفی و تحلیلی و ضریب همبستگی پیر سون تجزیه شدند.
یافته ها: میانگین نمره آگاهی پرستاران 66/14±92/46 و میانگین عملکرد 96/6±46/ 49 و خودکارامدی در حد متوسط با میانگین 81/10±29/52 مشاهده شد. بین آگاهی وعملکرد ارتباط آماری معنی دار نبود. اما بین خود کارآمدی با آگاهی، عملکرد و تاهل ارتباط آماری معنی دار بود (05/0>p). بین آگاهی وجنس نیز ارتباط معنی دار بود. (p<0.05).
نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه با وجود خود کار امدی متوسط اکثر پرستاران آگاهی وعملکرد خوبی نسبت به پیشگیری عفونتهای بیمارستانی ندارند .با توجه به نقش عمده پرستار درپیشگیری از عفونت های بیمارستانی؛ آموزش برای افزایش رفتارهای پیشگیری لازم است . بنابراین توجه بیشتر مسوولین به طراحی اقدامات لازم در جهت آموزش پرستاران ضروریست.
جمال عاشوری،
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: «فراشناخت درمانی» و «طرحواره درمانی» دو روش مهم درمان اختلالهای روانی به ویژه درمان اضطراب و افسردگی هستند. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی فراشناخت درمانی و طرحواره درمانی در کاهش علائم اضطراب و افسردگی دانشجویان پرستاری و مامایی انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دختر دانشکده پرستاری و مامایی مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی مشهد بود. در مجموع 60 دانشجوی مبتلا به اضطراب و افسردگی با روش نمونهگیری در دسترس، انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. گروههای آزمایش در 10 جلسه 70 دقیقهای روشهای فراشناخت درمانی و طرحواره درمانی را آموزش دیدند. همه گروهها پرسشنامههای اضطراب کتل و افسردگی بک را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 و با روش کوواریانس چند متغیره (مانکووا) تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد در مرحله پس آزمون، طرحواره درمانی برخلاف فراشناخت درمانی باعث کاهش معنیدار علائم اضطراب و افسردگی شده است. اما در مرحله پیگیری هر دو روش طرحواره درمانی و فراشناخت درمانی به طور معنیداری باعث کاهش اضطراب و افسردگی شدهاند و در مرحله پیگیری تفاوت معنیداری بین دو روش وجود نداشت(05/0>p).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد گرچه تاثیر طرحواره درمانی زودتر از فراشناخت درمانی نمود مییابد، اما در بلندمدت تفاوت معنیداری میان این دو روش درمانی وجود ندارد. بنابراین مشاوران و درمانگران برای کاهش علائم اضطراب و افسردگی میتوانند از فراشناخت درمانی و طرحواره درمانی استفاده کنند.
احسان کسرائی، محمد رفیعی، سعید موسوی پور،
دوره 18، شماره 11 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه سلامت شغلی پرستاران در نظام سلامت کشور از اهمیت خاصی برخوردار میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه اضطراب مرگ، کیفیت خواب و رضایت شغلی پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر اراک در سال 93-1392 صورت پذیرفت.
مواد و روشها: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و مقطعی بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستانهای دولتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک و نمونه آماری بر طبق روش تصادفی ساده شامل 309 پرستار بود. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامههای رضایت شغلی هرزبرگ، کیفیت خواب پیترزبورگ و مقیاس اضطراب مرگ بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: رابطهی معنیداری بین رضایت شغلی با کیفیت خواب پرستاران یافت شد، اما بین رضایت شغلی و کیفیت خواب با اضطراب مرگ پرستاران رابطه معنیداری وجود نداشت. همچنین تفاوت معنیداری بین بخشهای مختلف از لحاظ رضایت شغلی و اضطراب مرگ وجود داشت، هرچند این تفاوت از بعد کیفیت خواب معنیدار نبود. به علاوه، تنها رضایت شغلی در گروه با احتمال شرایط کار دشوار تر معنیدار بود.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش به نظر میرسد توجه به کیفیت خواب به منظور بهبود میزان رضایتمندی پرستاران امری مهم است. وضعیت رضایت شغلی نیز متأثر از شرایط دشوار کار و نیازمند توجه بیشتر به پرستارانی است که در چنین وضعیت کاری قرار دارند. همچنین وجود اضطراب مرگ بالاتر از حد معمول در پرستاران نیازمند بررسی و تأمل بیشتر است.
لیلا دهقان، حمید دالوند، صادق صمدی، محسن ابراهیمی منفرد، فاطمه رفیعی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات اسکلتیعضلانی در دانشجویانی که در تماس مستقیم با بیماران هستند از شیوع نسبتاً بالاتری برخوردار است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع دردهای اسکلتیعضلانی در دانشجویان دانشکدههای توانبخشی، دندانپزشکی و پرستاری دانشگاه علومپزشکی اراک انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی ـ تحلیلی، 538 نفر از دانشجویان دانشکدههای توانبخشی، پرستاری و دندانپزشکی دانشگاه علومپزشکی اراک به صورت نمونهگیری غیراحتمالی و از نوع سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی سن، جنس، شاخص توده بدنی، رشته تحصیلی و مدتزمان استفاده ار تلفن هوشمند در طی روز و دردهای اسکلتیعضلانی در نُه ناحیه از بدن (گردن، شانهها، آرنجها، مچ و دستها، پشت، نشیمن و کمر، رانها، زانوها و پاها) بودند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه جمعیتشناختی و پرسشنامه نوردیک بود. تجزیه و تحلیل دادههای آماری با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 18 انجام گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.253 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علومپزشکی اراک تأیید شده است.
یافته ها: در این مطالعه 538 دانشجو (205 مذکر و 333 مؤنث) مورد بررسی قرار گرفتند که میانگین سنی آنها 2/53±22/04 بود. فراوانی شیوع دردهای اسکلتیعضلانی در ستون فقرات (گردن 29/4 درصد، پشت 24/3 درصد و کمر 37/2 درصد) بیشتر از اندامهای فوقانی و تحتانی بود. دردهای اسکلتیعضلانی در شانه، پشت، کمر و ران بر اساس جنس و دردهای اسکلتیعضلانی در گردن و مچ پا و پا بر اساس سن اختلاف معنیداری نشان داد (0/05>P). دردهای اسکلتیعضلانی در نواحی پشت و مچ پا و پا بر اساس ساعات استفاده از تلفن هوشمند در روز اختلاف معنیداری نشان داد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد دانشجویان رشتههای توانبخشی، پرستاری و دندانپزشکی در معرض دردهای اسکلتیعضلانی، بهویژه در نواحی ستون فقرات کمری، گردنی و پشت هستند.
سعید آریاپوران، مرضیه امیری منش،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: پرستاران در دوره شیوع کووید ۱۹ مشکلات روانشناختی زیادی را تجربه میکنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی در پرستاران در زمان شیوع کووید ۱۹ و مقایسه این مشکلات در پرستاران بر اساس جنسیت، سطح تحصیلات، وضعیت تأهل و بخش فعالیت شغلی بود.
مواد و روش ها در این پژوهش توصیفی، 312 پرستار شاغل در بیمارستانهای ملایر به صورت سرشماری در پژوهش شرکت کرده و پرسشنامههای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی بک را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری (مانکووا) به کمک نرمافزار SPSS نسخه 24 انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه ملایر با کد IR.MALAYERU.REC.1399.002 ثبت شده و تمام اصول اخلاقی پژوهش رعایت شده است.
یافته ها میزان شیوع افسردگی متوسط تا شدید، اضطراب متوسط تا شدید، افکار خودکشی و آمادگی برای خودکشی به ترتیب 15/38، 46/47، 27/56 و 9/94 درصد بود. نتایج مانکووا نشان داد افسردگی (0/009=P) و اضطراب (0/001=P) پرستاران زن بیشتر از مردان و افسردگی و افکار خودکشی پرستاران دارای مدرک کارشناسی بیشتر از پرستاران دارای مدرک کارشناسی ارشد بود (0/01=P). اضطراب و افکار خودکشی پرستاران مجرد بیشتر از متأهل بود (0/01=P). پرستاران بخش اورژانس (0/03=P) و بخش سیسییو و آیسییو (0/04=P) بیشتر از گروه فوریتهای پزشکی اضطراب داشتند.
نتیجه گیری نتایج این پژوهش حاکی از شیوع بالای افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی پرستاران در دوره شیوع کووید ۱۹ است. بنابراین توجه به میزان شیوع بالای مشکلات روانشناختی و استفاده از درمانهای روانشناختی برای کاهش افسردگی، اضطراب و افکار خودکشی پرستاران در دوره شیوع کووید ۱۹ پیشنهاد میشود.
زینب بیرانوند، محبوبه سجادی، مجید طاهری، سهیلا شمسی خانی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف تنش اخلاقی زمانی اتفاق میافتد که فردی تصمیم اخلاقی گرفته باشد، اما نتواند به آن عمل کند و اغلب به محدودیتهای داخل یا خارج سازمانی مربوط میشود. آموزش مهارت حل مسئله بهعنوان یکی از اصول مدیریت تنش ممکن است در کنترل تنش اخلاقی پرستاران مؤثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر تنش اخلاقی پرستاران تازهکار انجام شد.
مواد و روش ها این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است که بر روی 70 پرستار تازهکار شاغل در بیمارستان شهدای خرمآباد انجام شد. نمونهها بهصورت دردسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها، فرم اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه تنش اخلاقی کورلی بود. مداخله شامل برگزاری کارگاه آموزشی مهارت حل مسئله برای گروه آزمایش طی 6 جلسه 2 ساعته بود. تنش اخلاقی در 2 مرحله قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد. نهایتاً دادهها با نرمافزار SPSS نسخه 16 و با آزمونهای آماری کایاسکوئر و تی مستقل و تی زوجی تجزیهوتحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک این مطالعه را با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.449 به تصویب رسانده است. رضایت آگاهانهبودن آزمون از شرکتکنندگان دریافت و به آنها اطمینان داده شد که اطلاعات ایشان محرمانه خواهد بود.
یافتهها در این مطالعه، میانگین سن شرکتکنندگان 25 سال بود. همچنین 98/5 درصد نمونهها دارای مدرک تحصیلی لیسانس و 1/5 درصد نمونهها دارای مدرک کارشناسی ارشد بودند. مطالعه نشان داد میانگین تنش اخلاقی در نمونههای گروه آزمایش پس از مداخله در مقایسه با قبل تفاوت آماری معناداری داشت (05/P<0).
نتیجه گیری نتایج نشان داد بهکارگیری آموزش مهارت حل مسئله در روند کاهش تنش اخلاقی پرستاران تازهکار در محیط بالین تأثیر زیادی دارد.
دکتر مینو متقی، دکتر بهزاد همدانی، دکتر پروانه خراسانی، آقای احمد بهرامی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده
مقدمه: امروزه افزایش شیوع دیابت و عوارض آن در سالمندان بهعنوان یکی از مشکلات چالش برانگیز بخش سلامت است. از مهمترین استراتژیها مدیریت دیابت در سالمندان آموزش رفتارهای خود مراقبتی میباشد که نیازمند پرستاران توانمند در زمینه آموزش دیابت است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر توانمندسازی پرستاران بر خود مراقبتی و کنترل HbA1c سالمندان مبتلابه دیابت نوع دو مقیم در مراکز سالمندی انجام شد.
روش کار: پژوهش نیمه تجربی حاضر به صورت تک گروهی بر روی 32 نفر از پرستاران و 30 نفر از سالمندان مبتلابه دیابت نوع دو مقیم در سرای سالمندان به شیوه نمونهگیری در دسترس انجام شد. پرستاران در کارگاه یک روزه توانمندسازی در زمینه دیابت نوع دو شرکت کردند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته از محتوای کارگاه جهت سنجش توانمندی پرستاران، پرسشنامه خود مراقبتی توبرت و گلاسکو و شاخص آزمایشگاهی HbA1c برای سالمندان بود. دادهها با استفاده از Spss نسخه 20 در سطح معناداری 05/0 تجزیهوتحلیل شدند. پژوهش حاضر با کد اخلاق IR.IAU.KHUISF.REC.1398.190 در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی - واحد اصفهان (خوراسگان) به ثبت رسیده است.
یافتهها: بر اساس یافتهها میزان توانمندی پرستاران بعد از کارگاه نسبت به قبل از آن دارای تفاوت آماری معنیدار بود (001/0P=). میانگین نمرات سالمندان قبل و سه ماه بعد از توانمندسازی پرستاران از نظر رفتارهای خود مراقبتی (000/0P=) و شاخص HbA1c (000/0P=) معنیداری بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد کـه توانمندســازی پرستاران دارای پتانسیلهای مطلــوبی جهت تغییر برآیندهای خود مراقبتی در سالمندان مبتلا به دیابت نوع دو مقیم در سرای سالمندان است و بـا تمرکـز بـر رویکرد توانمندسازی پرستاران میتوان گامهای مثبتـی در مدیریت دیابت و HbA1c این گروه برداشت.
علی رحیمی، بهزاد همدانی، نسرین رسول زاده،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: پرستاران جایگاه برجستهای در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی دارند. بین خودپنداره حرفهای پرستاران با ارائه مراقبت به بیماران رابطهای انکارناپذیری وجود دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین خودپنداره حرفهای با سبک زندگی پرستاران در بیمارستانهای منتخب شهرهای مازندران انجام شد.
روش کار: این مطالعه توصیفی با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای با تخصیص متناسب بر روی 200 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال 1394 انجام شد. ابزار گردآوری دادهها شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه خودپنداره حرفهای پرستار و پرسشنامه سبک زندگی پرستاران بود. برای تعیین رابطه بین خودپنداره حرفهای و سبک زندگی پرستاران از ضریب همبستگی Pearson استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها در سطح معنیداری 0/05≤ P به دست آمد.
یافتهها: میانگین نمره خودپنداره حرفهای و سبک زندگی پرستاران به ترتیب 5/88 ± 216/42 و 19/37 ± 156/55 بود. همچنین رابطه مستقیم معنیداری بین خودپنداره حرفهای و سبک زندگی پرستاران وجود داشت.
نتیجه گیری: با توجه به تأیید همبستگی مثبت بین خودپنداره حرفهای و سبک زندگی پرستاران، مدیران پرستاری میتوانند با ارتقاء خودپنداره حرفهای، سبک زندگی سالم را در پرستاران ارتقاء دهند.
محسن کمالینیا، کیانوش زهراکار، مهدی عربزاده،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: تابآوری، مؤلفهای تأثیرگذار بر متغیرهای مختلف روانی، عاطفی و هیجانی است و نقش مهمی بر مسائل شغلی، فردی و خانوادگی دارد.
روش کار: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، بنیادی است و از نظر نحوه جمعآوری اطلاعات، توصیفی ازنوع همبستگی با مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش نیز شامل کلیه پرستاران زن متأهل مراکز درمانی و بیمارستانی دولتی استان البرز که در سال 1401 مشغول به فعالیت بودند که از بین آنان 400 نفر به شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای به عنوان نمونه انتخاب شدند. از پرسشنامههای تابآوری کانر و دیویدسون (2003)، فرم کوتاه تجدید نظر شده پرسشنامه تمایز یافتگی خود اسکورن و اسمیت (2003) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) جهت جمعآوری اطلاعات استفاده گردید.
یافتهها: بین تمایزیافتگی خود (0/01 P >، 0/732 = r) صمیمیت زناشویی ( 0/01 P >، 0/856 = r) با تابآوری، رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. همچنین انحراف استاندارد، چولگی و کشیدگی متغیر تمایزیافتگی خود 20/686، 0/212 و 0/941-؛ متغیر صمیمیت زناشویی 89/597، 887/0- و 0/019- و متغیر تابآوری 30/055، 0/202- و 1/131-) بدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد، دادهها با مدل مفهومی پژوهش برازش دارند و همچنین نقش واسطهگری صمیمیت زناشویی در رابطه بین تمایزیافتگی خود بر تابآوری مورد تأیید واقع شد. لذا جهت افزایش تابآوری پرستاران زن متأهل به مسؤولین کادر درمان پیشنهاد میگردد به متغیرهای شناختی، هیجانی و عاطفی این قشر توجه ویژه داشته باشند.