38 نتیجه برای ورزش
سعید چنگیزی آشتیانی، سعید خامنه، حمید سلیمی خلیق،
دوره 2، شماره 7 - ( 4-1378 )
چکیده
بارورفلکس های شریانی مهم ترین مکانیسم کنترل کننده ی قلبی عروقی می باشند، این رفلکس ها در مقایسه با سایر مکانیسم های رفلکسی آنقدر سریع عمل می کنند که می توانند به طور آنی به تغییرات گذرای فشار خون که در طی زندگی رخ می دهد، پاسخ دهند. در تحقیق حاضر به مطالعه پاسخ قلبی بارورفلکس کاروتیدی و الگوی تغییرات پاسخ حاد بارورفلکس کاروتیدی در ورزش ایزومتریک و دینامیک و مقایسه آن با سطح استراحت پرداخته شده است. بار کاری مورد استفاده در ورزش ایزومتریک 50% نیروی ماکزیمم و در ورزش دینامیک 100 وات در نظر گرفته شده بود. آزمایشات بر روی 12 نفر داوطلب جوان سالم مذکر غیر ورزشکار در محدوده سنی 28-21 سال انجام گرفت. این تحقیق در طی سه پروتکل استراحت و ورزش ایزومتریک و ورزش دینامیک، بررسی و اجرا گردید. برای ایجاد تحریک در بارورسپتورهای کاروتیدی از دستگاه مکش گردنی مدل اکبرگ Eckberg)) استفاده گردید. اکتروکاردیوگرافی بطور ممتد در طی آزمایش از داوطلبان انجام می شد. در پروتکل اول (گروه کنترل) پس از شروع تحریک طول سیکل قلبی (فاصله R-R) از سطح پایه ایست به بیشترین سطح پاسخ (پاسخ حاد) در اولین ضربه ی بعد از تحریک رسید. (p<0.003)در حالی که در پروتکل دوم پاسخ ها و نسبت به سطح پایه ایست در چهارمین ضربه (P<0.001) و در پروتکل سوم پاسخ حاد نسبت به سطح پایه ایست در هشتمین ضربه بعد از تحریک رسید.(P<0.001) با مقایسه پاسخ های حاد مشاهده شده در حال استراحت با ورزش ایزومتریک و دینامیک می توان نتیجه گرفت که در مطالعه حاضر کوتاه شدن فواصل R-R در پاسخ به انقباضات ایزومتریک بازو در ضمن تحریک احتمالا ناشی از عقب نشینی واگ به مراه یک درجه ی محدودی از تحریکات سمپاتیکی است که این پدیده با شدت بیشتر در ورزش دینامیک دیده می شود.
سعید چنگیزی آشتیانی، سعید خامنه، حمید سلیمی خلیق،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
بارورفلکس های شریانی مهمترین مکانیسم کنترل کننده قلبی عروقی می باشند. این رفلکس ها در مقایسه با سایر مکانیسم های رفلکسی آنقدر سریع عمل می کنند که می توانند بطور آنی به تغییرات گذرای فشار خون که در طی زندگی روزانه رخ می دهد، پاسخ دهند. در تحقیق حاضر به مطالعه ی پاسخ های تطابقی بارورفلکس های کاروتیدی در ورزش ایزومتریک و دینامیک و مقایسه ان با پاسخ حاد در حالت استراحت پرداخته شده است. بارکاری مورد استفاده در ورزش ایزومتریک 50% نیروی ماکزیمم و ورزش دینامیک W 100 (وات) در نظر گرفته شد. آزمایشات بر روی 12 نفر داوطلب جوان سالم غیر ورزشکار در محدوده سنی 28-21 سال اجرا گردید. این تحقیق در طی سه پروتکل استراحت (پروتکل A)، ورزشی ایزومتریک (پروتکل B) و ورزش دینامیک (پروتکل C ) بررسی و اجرا گردید. در هر سه پروتکل با بررسی ضربه به ضربه طول سیکل قلبی (R-R interval) روند تطابق در ضمن تحریک مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ایجاد تحریک در بارورسپتورهای کاروتیدی از دستگاه مکش گردنی مدل انبرک Eckberg استفاده گردید و فشار مورد استفاده در همه موارد منهای پنجاه (50-) میلیمتر جیوه و مدت تحریک 10 ثانیه بود. الکتروکاردیوگرام ECG بطور ممتد در مدت آزمایش انجام می شد. مطالعه ی دقیق روند تطابق ضمن تحرک نشان داد که حداکثر پاسخ به دست آمده در حال استراحت با ورزش ایزومتریک و ورزش دینامیک از لحاظ آماری اختلاف معنی داری را نشان می دهد به ترتیب P<0/03و P</001 در حالی که مقایسه پاسخ های تطابقی در دو حالت فوق الذکر از لحاظ آماری به حد معنی داری نرسید. همچنین مقایسه بین حداکثر پاسخ ها و پاسخ های تطابقی بین دو ورزش ایزومتریک و ورزش دینامیک از لحاظ آماری اختلاف معنی داری را نشان نمی دهد، اگرچه بi طور کلی روند تطابق در حال استراحت نسبت به ورزش ایزومتریک و دینامیک و نیز در ورزش دینامیک نسبت به ایزومتریک بارزتر است و این مشاهده موید این نظریه است که عقب نشینی واگی به همراه یک درجه محدودی از تجربیات سمپاتیکی در بروز این پدیده دخیل می باشد. به عبارت دیگر پاسخ گره سینوسی دهلیزی تحریکات واگی به وسیله پیشدستی تحریکات سمپاتیکی کند می گردد.
سعید چنگیزی آشتیانی، سعید خامنه، ناهید قندچیلر،
دوره 5، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده
مقدمه: پاسخ های بعد از رفع تحریک بارورفلکس، در دهه اخیر مورد بی توجهی قرار گرفته است. در مطالعه حاضر ارزیابی این پاسخ ها در طی استراحت، ورزش ایزومتریک و ورزش دینامیک انجام گرفته است.
روش کار: مطالعه بر روی 12 جوان مذکر داوطلب صورت گرفت. تحریک به وسیله دستگاه مکش گردنی مدل اکبرگ به مدت 10 ثانیه و با فشار ممتد 50 میلی متر جیوه در ناحیه گردن انجام شد. بار کار ورزش دینامیک W100 و در مورد ورزش ایزومتریک 50% حداکثر تلاش مشخص بود. الکتروکاردیوگرام به طور مداوم ثبت می شد و ارزیابی روی پاسخ های ضربه به فاصله ی دو موج R انجام شد. این موضوع در هر سه پروتکل انجام شد.
نتایج: به طور کلی اوج تاکی کاردی بعد از رفع تحریک در حالت ورزش نسبت به حالت استراحت سریع تر اتفاق می افتاد و شدت تاکیکاردی به ترتیب از حالت استراحت به ورزش ایزومتریک و ورزش دینامیک افزایش می یافت و اختلاف بین حالت استراحت و ورزش دینامیک از لحاظ آماری معنی دار بود .(P<0/01)
نتیجه گیری: این تحقیق نشان می دهد که تخفیف تاکیکاردی بعد از رفع تحریک در طی ورزش با نظریه کاهش تونوس واگی در طی ورزش مطابقت دارد.
فاطمه دره، رویا کلیشادی، منیژه کهبازی، کتایون ربیعی، سعید حیدری، عبدالمهدی بقایی،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
مقدمه: از عوامل خطرزای بیماری های عروق کرونر به فعالیت جسمی خصوصا در کودکان و نوجوانان کم تر توجه شده است. مطالعات مختلفی میزان فعالیت جسمی آنان را از حد استاندارد برای حفظ سلامتی پایین تر نشان داده است. در این مطالعه الگوی فعالیت جسمی کودکان و نوجوانان نواحی مرکزی ایران بررسی می گردد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی که قسمتی از مرحله اول طرح قلب سالم اصفهان می باشد و در سال 1381 صورت گرفته، آگاهی نگرش و عملکرد 4000 کودک و نوجوان شهری و روستایی مقطع پیش دبستانی تا دبیرستان استان های اصفهان (شهرستان اصفهان و نجف آباد) و مرکزی (شهرستان اراک) و والدین این دانش آموزان و 500 نفر از مربیان و مسئولین مدارس، در مورد فعالیت فیزیکی و مدت زمان تماشای تلویزیون از طریق پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه گیری به شکل خوشه ای تصادفی و به نسبت جمعیت شهری و روستایی ساکن در دو استان انتخاب شده است. داده ها با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل و P<0/05 معنی دار تلقی شد.
نتایج: حدود 40 درصد دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان در دو استان کم تر از دو ساعت در هفته در مدرسه ورزش منظم انجام می دادند. میزان انجام ورزش صبحگاهی منظم و ساعات ورزش مدرسه در دختران بیش از پسران (P<0/00001) ولی ورزش منظم خارج از مدرسه و عضویت در تیم ورزشی در پسرها بیش تر بوده است (P<0/001). بیش از 77 درصد والدین نسبت به اهمیت ورزش دوران کودکی در سلامت فرزندانشان آگاهی نداشتند. میانگین مدت زمان تماشای تلویزیون در کودکان سنین مختلف 4 ساعت در روز بوده است.
نتیجه گیری: میزان فعالیت جسمی دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان نواحی مرکزی ایران کم تر از میزان مطلوب می باشد و مدت زمان تماشای تلویزیون بیش از مقادیر توصیه شده می باشد.
سلیمان زند، اشرف زمانی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
مقدمه: کمردرد یک مشکل شایع بالینی دوران بارداری می باشد. محققان ورزش را بعنوان یک روش پروفیلاکسی در کاهش کمردرد مادران باردار مطرح می کنند . این مطالعه با هدف تعیین تاثیر انجام ورزش مناسب و وضعیت بدنی صحیح در هنگام فعالیت های روزانه دوران بارداری از طریق آموزش و انجام آن توسط خانم های باردار طراحی شده است . روش کار: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی است که 138نفر از خانم های بارداری در آن شرکت کردند . پژوهش در چهار مرحله: 1- اخذ شرح حال 2- تعلیم 3- اجراء (افرادمورد پژوهش در طی 30 هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه 60 دقیقه 10 نوع حرکت ورزشی سبک وهوازی را زیر نظر یک فیزیوتراپ انجام می دادند) 4- ارزیابی نهایی، اجراء شد . نتایج با استفاده از آزمونهای آمارهای و از طریق نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: با توجه به نتایج حاصله ، 2/18 درصد از زنان گروه تجربی و 6/36 درصد از زنان باردار گروه کنترل مبتلا به کمردرد در دوران بارداری شدند . آزمون کای اسکویر ، تفاوت معنی دار آماری را بین دو گروه از نظر ابتلا به کمر درد در دوران بارداری نشان داد(05/0p< ، 5/36= χ²). هم چنین نسبت احتمال در گروه شاهد نسبت به مورد 2 به دست آمد(91/1- 04/4 CI%95 = و05/0p< ) . نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان می دهد که ورزش در دوران بارداری موجب حذف کمر درد نمی شود ولی می تواند بروز کمر درد را در این دوران کاهش داده یا به تاخیر اندازد .
مجتبی ایزدی، فرزاد ناظم، اصغر ظریفیان، انوش ایزدی، حسین دوعلی،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثر مکمل سازی ال- کارنیتین بر غلظتهای گلوکز و لاکتات و ظرفیت هوازی هنگام فعالیت ارگومتری زیربیشینه انجام شد. مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور 34 مرد سالم غیر ورزشکار دانشگاه ساوه یک نوبت فعالیت پدال زنی روی چرخ کارسنج (PWC170) را در قالب دو گروه تجربی (مصرف ال- کارنیتین) و دارونما(مصرف لاکتوز) در دو مرحله جداگانه اجرای آزمون ورزشی بدون مصرف ال- کارنیتین یا دارونما و اجرای آزمون ورزشی حدوداً 90 دقیقه بعد از مصرف 3 گرم ال- کارنیتین و لاکتوز به ترتیب در گروه تجربی و کنترل اجرا نمودند. بلافاصله پس از آزمون نمونهگیری خون به منظور تعیین غلظتهای گلوکز، لاکتات و فعالیت لاکتات دهیدروژناز به عمل آمد. ضربان قلب استراحت و پایانی آزمون توسط ضربان نگار پولار و همچنین حداکثر اکسیژن مصرفی اندازهگیری شدند. یافتهها: مکمل سازی آنی ال- کارنیتین تاثیری روی غلظتهای لاکتات و گلوکز پلاسما ندارد. میزان فعالیت لاکتات دهیدروژناز، ضربانهای استراحت و زیربیشینه و حداکثر اکسیژن مصرفی نیز در آزمونهای مرحله اول و دوم مشابه بودند. همه متغیرها در گروه کنترل نیز بدون تغییر بودند. نتیجه گیری: در خصوص اثر مصرف ال- کارنیتین روی عملکرد فعالیتهای استقامتی نتایج موجود بحث برانگیز و مبهم است. یافتههای ما نشان داد که مصرف 3 گرم ال- کارنیتین، 90 دقیقه قبل از اجرای آزمون، متغیرهای وابسته را متاثر نمیکند. مطالعات بیشتری جهت تعیین اثر مستقیم این نوع مکمل سازیها روی مصرف سوبسترا، متابولیسم چربی- کربوهیدرات و عملکرد ورزشی مورد نیاز است
بهروز مقدسی، زهرا مقدسی، پروانه طاهری نسب،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
مقدمه: تحقیقات نشان میدهد تمرینات ورزشی تاثیر عمدهای در بازتوانی ریوی بیماران مبتلا به آسم دارد و بهبودی عملکرد ریهها میتواند سهم بسزایی در سلامتی بیماران آسمی داشته باشد. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر تمرینات ورزشی بر عملکرد ریوی و تظاهرات بالینی و علایم و نشانههای بیماران مبتلا به آسم میباشد.
روش کار: این پژوهش مطالعهای نیمه تجربی با طرح یک گروهی و آزمون قبل و بعد مربوط به 24 فرد بزرگسال مبتلا به آسم خفیف تا متوسط مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی اردبیل در سال 1386 بودند که در یک برنامه ورزشی شرکت کردند و اطلاعات با استفاده از پرسشنامه تظاهرات بالینی بیماران مبتلا به آسم وتست اسپیرومتری جمعآوری گردید.
نتایج: انجام تمرینات ورزشی در بهبود عملکرد ریوی بیماران مبتلا به آسم موثربوده است و تمرینات باعث کاهش علایم و نشانههای آسم نظیرخس خس سینه، کوتاهی نفسها ،تننگی نفس وسرفه شده است.
نتیجه گیری: تمرینات ورزشی نقش موثری در بهبود تظاهرات بالینی بیماران مبتلا به آسم خواهد داشت.
مسعود گلپایگانی، اسماعیل علی بخشی، محمدعادل سلطانی،
دوره 14، شماره 3 - ( 5-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مفصل شانه به دلیل داشتن دامنه حرکتی وسیع و ثبات ضعیف استخوانی، بیشتر از هر مفصل بزرگ در بدن دچار دررفتگی میشود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر یک برنامه تمرینات تحرک بخشی و قدرتی همراه با اسپلینت دینامیک در جلوگیری از دررفتگی مکرر شانه در ورزشکاران حرفهای میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه گذشته نگر نیمه تجربی 18 ورزشکار با میانگین سنی 25 سال مبتلا به دررفتگی مکرر جلویی شانه با منشاء تروماتیک در یک برنامه تمرینات آماده سازی همراه با اسپلینت دینامیک شانه مورد بررسی قرار گرفتند. معاینات بالینی روی تعداد دررفتگی و دامنه حرکات مفصل شانه آنها انجام شد. در بررسی نتایج از سیستم امتیاز دهی Constant shoulder score (CSS) ، آمار توصیفی و آزمون تی زوجی استفاده گردید.
یافتهها: کاهش دامنه حرکتی شانه در حالت ابداکشن و اکسترنال روتیشن در مقایسه با شانههای سالم 36 درجه بود. برنامه آماده سازی تحقیق در کاهش عود دررفتگی مکرر قدامی شانه تاثیر معنیدار داشته است. در رادیولوژی 3 مورد علائم آرتروز زودرس دیده می شد که محدودیت در چرخش به خارج داشتند.
نتیجه گیری: میزان ناپایداری بعد از برنامه تمرینات تحرک بخشی و قدرتی همراه با اسپلینت دینامیک کم بوده ولی به دلیل محدودیتی که اسپلینت دینامیک در چرخش شانه ایجاد میکند، این برنامه باید در افرادی که فعالیت ورزشی حرفهای انجام میدهند به گونهای باشد که در مراحل پایانی آماده سازی ورزشکار از اسپلینتها کمتر استفاده شود.
علیرضا بهرامی، عباس صارمی،
دوره 14، شماره 3 - ( 5-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: افراد مسن، چاق و کم تحرک در معرض خطر بیماریهای دیابت و قلبی عروقی هستند. تمرین ورزشی اختلالات متابولیکی مرتبط با این بیماریها را بهبود میبخشد، اما اثرات اضافه کردن محدودیت کالری به ورزش در معرض خطر روشن نیست. هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثرات یک برنامه 12 هفتهای تعدیل روش زندگی بر پروتئین واکنشی C و شاخصهای سندروم متابولیک در مردان میانسال چاق/اضافه وزن بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون، 21 مرد کم تحرک به طور تصادفی به دو گروه 12 هفته محدودیت کالری [~500 کیلوکالری] و تمرین ورزشی به همراه محدودیت کالری [~500 کیلوکالری] تقسیم شدند. ترکیب بدنی، نشانگر خطر قلبی عروقی و پروتئین واکنشی C قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد.
یافتهها: بعد از 12 هفته مداخله، در گروه تمرین ورزشی به همراه محدودیت کالری کاهش معنیداری در وزن بدن، چربی شکمی (احشایی، زیر جلدی)، مقاومت به انسولین، نیمرخ چربی خون و پروتئین واکنشی C مشاهده شد (05/0p<). در حالی که در گروه محدودیت کالری، فقط بهبود معنیداری در وزن بدن و شاخص مقاومت به انسولین مشاهده شد (05/0p<).
نتیجهگیری: مداخلات روش زندگی که رژیم غذایی را با تمرین ورزشی ترکیب کند موجب بهبود مقاومت به انسولین، التهاب سیستمیک و ریسک فاکتورهای قلبی عروقی در افراد میانسال چاق/اضافه وزن میشود.
هوشنگ نجفی، سعید چنگیزی آشتیانی، سعید خامنه،
دوره 14، شماره 3 - ( 5-1390 )
چکیده
چکیده
بارورسپتورها در شریان های کاروتیدی و آئورتی قرار گرفته اند و نقش اساسی در کنترل سیستم قلبی-عروقی بازی می کنند. هدف این مقاله مرور اثرات تحریک بارورسپتورها بر تعداد ضربان قلب در حالت استراحت و ضمن ورزش، میزان جریان خون مغز در افراد جوان و میان سال، و پدیده تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ می باشد..شواهد کافی در دست است که نشان می دهند بارورفلکس شریانی در طول ورزش نیز به وسیله باز تنظیمی فعال باقی می ماند و میزان باز تنظیمی نیز رابطه مستقیم با شدت ورزش دارد. این تنظیمات ممکن است از طریق مسیرهای آوران حسی-پیکری از نواحی محیطی بدن، مسیرهای منشاء گرفته از دستورات مرکزی و یا مسیرهای وازوپرسینی و اکسی توسینی صورت پذیرد که تمام این مسیرها به هسته منزوی ختم می گردند. خود تنظیمی جریان خون مغز فرایندی است که توسط آن میزان جریان خون مغزی، بر خلاف نوسانات فشار پرفیوژن کننده مغز، در حد ثابتی حفظ می گردد. این مکانیسم در افراد مسن نیز، علیرغم تغییرات حساسیت بارورسپتورها، همانند افراد جوان سبب تثبیت میزان جریان خون مغز در یک دامنه خاص می گردد، گر چه با افزایش سن میزان مطلق جریان خون مغز در هر دو جنس کاهش می یابد. همچنین، نشان داده شده که پس از خاتمه تحریک بارورسپتورهای کاروتیدی تعداد ضربان قلب افزایش می یابد که به تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ موسوم است و بنظر می رسد که دو جزء آدرنرژیک و غیر آدرنرژیک در آن درگیر باشند.
یحیی بیگدلی، علی حیدریان پور،
دوره 15، شماره 4 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: نوروپاتی محیطی یکی از عوارض شایع دیابت ملیتوس میباشد. از طرفی نشان داده شده است که استرس اکسیداتیو، یکی از عوامل مهم در ایجاد و پیشرفت نوروپاتی در دیابت میباشد با این حال پاتوفیزیولوژی دقیق آن مشخص نشده است. در این مطالعه اثرات تمرینات ورزشی منظم و مصرف ویتامین C روی آستانه درد موشهای دیابتی مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی موشهای صحرایی نر نژاد ویستار به تعداد 36 سر در محدوده وزنی 10±220 گرم به گروههای کنترل و دیابتی (کنترل، با مصرف ویتامینC، ورزیده و با مصرف ویتامینC توام با انجام ورزش) تقسیم شدند. گروه دیابتی با تزریق زیر جلدی داروی استرپتوزوتوسین (60 میلیگرم/ کیلوگرم) دیابتی شدند. یک هفته بعد از القای دیابت، حیوانات تحت تمرینات منظم ورزشی شنا و مصرف ویتامین C به مدت 8 هفته قرار گرفتند. در پایان هفته سوم، پنجم و هشتم از حیوانات تست تیلک فلیک جهت اندازهگیری آستانه درد به عمل آمد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: دیابت به طور معنیداری آستانه درد موشها را کاهش داد. تمرینات منظم ورزشی و مصرف ویتامین C، هیپرآلژزی ناشی از دیابت را به طور معنیداری کاهش دادند و اثرات توام تمرینات منظم ورزشی و مصرف ویتامین C در کاهش آستانه درد بیشتر از اثر هر یک از آنها به تنهایی میباشد. نتیجه گیری: تجویز تمرینات منظم ورزشی و ویتامین C در دیابت میتواند روش مناسبی برای پیشگیری هیپرآلژزی ناشی از آن باشد در نتیجه برای درمان و کنترل درد مفید میباشند.
فرزاد ناظم، مجتبی ایزدی، مجید جلیلی، بهزاد کشاورز،
دوره 15، شماره 9 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات همهگیر شناسی از ارتباط بروز نشانگان آسم با عواملی مانند زندگی کم تحرک، بیماریهای متابولیک و قلبی-عروقی حکایت دارد. با این حال، نقش برجسته هر یک از مولفههای پروتکلهای توان بخشی ورزش بر عملکرد ریوی بیماران آسم مزمن بحث انگیز است. هدف این مطالعه مداخله تمرین هوازی و یک ماه بیتمرینی بر بیماران آسم چاق میباشد مواد و روشها: این پژوهش به صورت نیمه تجربی با طرح دو گروهی و آزمون قبل و بعد در 39 مرد میانسال چاق مبتلا به آسم خفیف و متوسط اجرا گردید. گروه آزمایش(19نفر) با ملاحظه دامنه ایمن شدت کار (15≥RPE>9) مدت3 ماه مطابق برنامه توان بخشی زیر بیشینه (50 تا80 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی) به تمرین هوازی پرداختند. سپس یک ماه در وضعیت بیتمرینی قرار گرفتند. گروه شاهد (20 نفر) از تمرین هوازی به دور ماندند. پارامترهای اسپیرومتریک آزمودنیها در شرایط پایه، سه ماه تمرین هوازی و یک ماه بی تمرینی به روش استاندارد اندازهگیری شدند. یافتهها: شاخصهای عملکرد ریوی شامل FVC، FEV1/FVC، PEF، FEF%75 و MVV کاهشهای معنیداری مشاهده شد. در این میان، الگوی تغییرات FEV1، FEV1/FVCو MVV حتی پس از گذشت یک ماه بیتمرینی همچنان پایدار بود (05/0>p). تغیر معنی داری در متغیر های گروه شاهد رخ نداد(05/0
عباس صارمی، نادر شوندی، مونا درزفولیان،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هورمون آنتی مولرین یک مارکر معتبر برای ذخیره تخمدانی و ظرفیت باروری است. هدف این مطالعه بررسی تفاوتهای در هورمون آنتی مولرین بین زنان فعال بدنی و غیرفعال بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، هشتاد و دو زن در سنین باروری (18 تا 50 سال) شرکت کردند (42 نفر فعال و 40 نفر غیرفعال). سطح فعالیت بدنی از طریق پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی تخمین زده شد. اطلاعات درباره شاخصهای باروری از ثبتهای بالینی به دست آمد. هورمون آنتی مولرین سرمی با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شد.
یافتهها: اختلاف معنیداری بر حسب میانگین سن بین دو گروه وجود نداشت(05/0p>). اختلاف معنیداری میان زنان فعال بدنی و غیر فعال در ارتباط با غلظت سرمی هورمون آنتی مولرین وجود داشت (به ترتیب 75/0±99/3 در مقابل 53/0±63/1 نانوگرم/میلی لیتر) (03/0>p). میزان سقط جنین به طور معنیدار بین زنان فعال بدنی و غیر فعال متفاوت بود (به ترتیب 26/0±13/0 بار در مقابل 51/0±40/0 بار) (05/0>p).
نتیجهگیری: این یافتهها نشان میدهد که فعالیت بدنی ممکن است ظرفیت باروری را در بین زنان سالم از طریق حفظ هورمون آنتی مولرین بهبود بخشد.
ناز آفرین جو کار ، فرهاد دریانوش، حسین جعفری، سمیه کاشرفی فرد، علی عسکرزاده،
دوره 16، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این تحقیق، مطالعه تغییرات احتمالی پروتئین شوک گرمایی 70 ، آنزیم های کبدی و کراتین فسفو کیناز پس از فصل تمرینات و مسابقات آزاد جهانی در ورزشکاران حرفهای می باشد.
مواد و روشها: 10 دختر ورزشکار حرفهای اسکیت انتخاب شدند. آزمون ورزشی برونگرا در سه نوبت (24 ساعت قبل از شروع تمرینات، بعد از شش ماه برنامه تمرینی (قبل از مسابقات جهانی) و 24 ساعت بعد از مسابقات جهانی) توسط ورزشکاران انجام شد. برنامه تمرینی تخصصی اسکیت ، 26 هفته و هر هفته در 5 جلسه اجرا میشد ونمونه خونی به منظور اندازه گیری در قبل و بعد از هر آزمون ورزشی برونگرا گرفته شد.
یافتهها: در مرحله قبل از تمرین، غلظت پروتئین شوک گرمایی 70 در واکنش به آزمون ورزشی برونگرا تغییر معنیداری نشان نداد (898/0p=). اما در مرحله پس از تمرین، به طور معنیداری پس از آزمون برونگرا افزایش یافت (031/0p=). همچنین، در اندازه گیری-های پس از آزمون برونگرا، غلظت آنزیمهای کبدی و کراتین فسفو کیناز در مرحله دوم و سوم نسبت به مرحله اول به طور معنی داری بیشتر بود (05/0p<).
نتیجه گیری: یافتههای پژوهش نشان داد بالا رفتن سطح آمادگی بدنی ورزشکاران در طول فصل تمرینات و مسابقات باعث افزایش سطح محافظت از بدن (تولید HSP70) میگردد و این موضوع به سطح توانایی بدن فرد جهت تولید این پروتئین بستگی دارد. همچنین می-توان گفت احتمالا سطح آمادگی بدنی افراد، عاملی مهم در میزان سطوح ALT، AST وALP پس از اجرای آزمون ورزشی برونگرا است.
الهام وسدی، حامد برزگر، محبوبه برجیان فرد،
دوره 16، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی و رژیم غذای پرچرب بر مقادیر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) در هیپوکمپ رتهای نر بالغ بود.
مواد و روشها: در این پژوهش تجربی 28 سر رت نر نژاد ویستار (با سن 8 هفته و میانگین وزن 10±170 گرم)، در 4 گروه مساوی 7 تایی کنترل، تمرین، غذای چرب و تمرین- غذای پرچرب به طور تصادفی تقسیم شدند. گروه تمرین، تحت تمرین استقامتی روی نوارگردان به مدت 8 هفته قرار گرفتند. گروه غذای پرچرب، به مدت 8 هفته رژیم غذایی در دسترس پرچرب دست ساز (40% چربی اشباع، مشتق شده از روغن سویا) دریافت کردند. گروه تمرین- غذای پرچرب نیز تحت همان برنامه تمرینی قرار گرفتند و روزانه رژیم غذای پرچرب با دسترسی آزاد دریافت کردند. مقادیر BDNF با روش الایزا سنجیده شد و دادهها با استفاده از روش آماری آنالیز واریانس یک راهه با 05/0p < تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر BDNF هیپوکمپ پس از 8 هفته، در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل و گروه غذای پرچرب افزایش داشت اما افزایش معنیدار نبود (381/0=P و 318/0=P). در گروه تمرین- غذای پرچرب نیز، مقادیر BDNF هیپوکمپ تغییر معنیداری در مقایسه با گروه کنترل و گروه غذای پرچرب نداشت (481/0=P و 407/0=P). همچنین مقادیر BDNF در گروه غذای پرچرب در پایان هفته هشتم، نسبت به گروه کنترل تغییر معنی-داری نداشت (900/0=P).
نتیجهگیری: با توجه به پارامترهای حاصل از مطالعه به نظر میرسد، فعالیت ورزشی استقامتی میتواند تا حدودی بر افزایش مقادیر BDNF هیپوکمپ رتها تأثیر گذار باشد.
اکرم جعفری، محمدرضا مرادی،
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش سن با کاهش اشتها، وزن و جرم عضلانی و افزایش جرم چربی بدن همراه است. گرلین و ابستاتین دو پپتید موثر بر اشتها هستند. هدف از تحقیق حاضر بررسی مقدار گرلین، ابستاتین و برخی متغیرهای ترکیب بدن و ارتباط آنها در مردان ورزشکار و غیر ورزشکار 50-70 ساله است.
مواد و روش ها: این تحقیق یک مطالعه تحلیلی است. 30 مرد ورزشکار و 30 مرد غیر ورزشکار 50 تا70 ساله در تحقیق حاضر شرکت کردند. مقدار گرلین، ابستاتین و متغیرهای ترکیب بدن شامل وزن، جرم عضلانی، جرم چربی، درصد چربی بدن و شاخص توده بدن اندازه گیری شد.
یافته ها: جرم عضلانی به طور معناداری (01/ 0p<) و مقدار گرلین به طور غیر معناداری (16/ 0= p) در گروه ورزشکار بیشتر بود. همچنین درصد چربی بدن در گروه غیر ورزشکار به طور غیر معناداری (13/ 0= p) بشتر بود. ارتباطی منفی بین گرلین و ابستاتین با جرم عضلانی و ارتباطی مثبت و معنادار بین گرلین و ابستاتین با درصد چربی بدن در گروه غیر ورزشکار مشاهده شد. در دو گروه ارتباطی قوی بین گرلین و ابستاتین دیده شد.
نتیجه گیری: شرکت منظم در تمرینات بسکتبال می تواند باعث افزایش جرم عضلانی در مردان 50-70 ساله شود. ورزش می تواند اثرات افزایش سن بر ترکیب بدن را از طریق افزایش برخی هورمون های آنابولیک مانند گرلین و ابستاتین به تاخیر بیاندازد که این امر می تواند رابطه بین گرلین و ابستاتین و برخی متغیرهای ترکیب بدن را تغییر دهد.
سعیده مجرد ازبرمی، بهمن میرزایی، فهیمه اسفرجانی،
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه درد مزمن در هنگام قاعدگی بدون حضور عارضه پاتولوژیک لگنی است. در مطالعه حاضر شیوع و شدت دیسمنوره و ارتباط آن با ترکیب بدن در دختران ورزشکار و غیر ورزشکار مورد مقایسه قرار گرفت.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی- مقایسهای است. جامعه آماری تحقیق حاضر را دانشجویان دختر دانشگاه گیلان تشکیل میدهند که تعداد 223 نفر(72 ورزشکار با میانگین سنی 4/ 22 سال، 151 غیر ورزشکار با میانگین سنی 6/22 سال) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. گروه ورزشکار افرادی بودند که حداقل به مدت یک سال، سه جلسه در هفته فعالیت ورزشی منظم داشتند و افراد گروه غیر ورزشکار هیچ فعالیت ورزشی نداشتند. دادهها از طریق پرسشنامه و اندازهگیریهای آنتروپومتریک جمع آوری شد.
یافتهها: شیوع دیسمنوره در ورزشکاران از غیر ورزشکاران کمتر بود(1/61 درصد در مقابل 8/88 درصد، 001/0>p). دختران ورزشکار علائم جسمی، روانی و شدت درد کمتری نسبت به دختران غیر ورزشکار داشتند که این اختلاف نیز از نظر آماری معنی دار بود(05/0>p). همچنین ارتباط مثبت و معنی داری بین درصد چربی بدن و علائم جسمانی دیسمنوره در هر دو گروه مشاهده شد، اما بین علائم جسمانی با شاخص توده بدنی و WHR از نظر آماری ارتباط معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: به نظر میرسد انجام ورزش منظم میتواند به عنوان روشی پیشگیرانه، درمانی یا کمک درمانی برای کنترل دیسمنوره اولیه مورد استفاده قرار گیرد.
سجاد کرمی، مجید کاشف، یعقوب مهری الوار،
دوره 17، شماره 10 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پروتئین شوک گرمایی (HSP) میتواند از طریق تسهیل در بازسازی پروتئینهای دناتوره شده به عنوان محافظ سلولی عمل کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر محافطتی گلوتامین در برابر استرس ناشی از فعالیت ورزشی و ارتباط آن با پاسخ HSP70 و کورتیزول میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی 28 فوتبالیست در چهار گروه برابر کنترل، مکمل، مکمل– فعالیت ورزشی و فعالیت ورزشی، تقسیم شدند. مکمل و دارونما را به مقدار 5/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و حجم 5 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن یک ساعت قبل از اجرای فعالیت ورزشی مصرف کردند. فعالیت ورزشی شامل 3 مرحله دویدن 20 دقیقهای با شدت 80 درصد ضربان قلب بیشینه و استراحت فعال 5 دقیقهای بود. نمونه خونی پایه، پس آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون گرفته و HSP70 سرم و کورتیزول به ترتیب با استفاده از روش الایزا و RIA سنجیده شد. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس در اندازهگیری مکرر چند متغیره در سطح 05/0 p&le تحلیل شد.
یافتهها: در مقادیر HSP70 بین گروه مکمل و مکمل فعالیت ورزشی نسبت به گروه کنترل (019/0 p&le و 09/0p&le) و گروه مکمل با مکمل فعالیت ورزشی (032/0p&le) و همچنین بین مراحل پس آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون نسبت به مرحله پایه (06/0p&le و 08/0p&le) و بین مرحله پس آزمون و 90 دقیقه پس از آزمون (030/0p&le) تفاوت معنی دار وجود داشت. مقادیر کورتیزول بین مراحل پایه و 90 دقیقه پس از آزمون (026/0p&le) تفاوت معنیدار نشان داد.
نتیجهگیری: مکمل گلوتامین محرک بیان HSP70 بوده و ترکیب مکمل– فعالیت ورزشی پاسخ بزرگتری از HSP70 را شامل میشود لذا به ورزشکارانی که قصد شرکت در تمرینات شدید را دارند مصرف گلوتامین توصیه میشود.
فهیمه کاظمی، صالح زاهدی اصل،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف : نقش فیزیولوژیکی اپلین -آدیپوکاین مترشحه از بافت چربی- در مقاومت به انسولین و دیابت نوع 2 مشخص شده است. هدف از تحقیق حاضر، تعیین ارتباط سطح پلاسمایی اپلین-13 با شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) و لپتین پلاسما ی موش های صحرایی نر دیابتی پس از 8 هفته تمرین هوازی بود.
مواد و روش ها : مطالعه حاضر، مطالعه ای تجربی با مدل حیوانی بود. تعداد 28 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار به 3 گروه غیر دیابتی (9 سر)، دیابتی کنترل (9 سر) و دیابتی تمرین (10 سر) تقسیم شدند. دیابت نوع 2 با تجویز درون صفاقی نیکوتین آمید و استروپتوزوتوسین القا شد. موش های دیابتی تمرین، 8 هفته به طور فزاینده روی نوارگردان دویدند. پس از دوره تمرینی، سطوح پلاسمایی گلوکز، انسولین، لپتین و اپلین-13 اندازه گیری و HOMA-IR محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون همبستگی پیرسون استفاده گردید و سطح معنیداری 05/0 p< در نظر گرفته شد.
یافته ها: نتایج حاکی از کاهش معنیدار سطوح پلاسمایی گلوکز، انسولین، لپتین و HOMA-IR موش های دیابتی تمرین نسبت به موش های دیابتی کنترل، افزایش معنیدار سطوح پلاسمایی اپلین موش های دیابتی تمرین نسبت به موش های غیر دیابتی و دیابتی کنترل و ارتباط منفی معنیدار سطوح پلاسمایی اپلین با HOMA-IR و لپتین پلاسمای موش های دیابتی تمرین بود.
نتیجه گیری: در این تحقیق، 8 هفته تمرین هوازی با بهبود حساسیت به انسولین (کاهش HOMA-IR و لپتین پلاسما) موجب افزایش سطوح پلاسمایی اپلین-13 موش های صحرایی نر دیابتی شد.
رستگار حسینی، ارسلان دمیرچی، پروین بابایی،
دوره 18، شماره 7 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تاثیر تمرین های ورزشی بر وزن بدن و چربی احشایی در مطالعات متعدد بررسی شده، اما اثر تمرین هوازی همراه با دوزهای مختلف ویتامین D تزریقی بر وزن بدن، چربی احشایی و دریافت غذا نامعلوم است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر تمرین هوازی و دوزهای مختلف ویتامین D تزریقی بر وزن بدن، چربی احشایی و دریافت غذا در موش های ماده نژاد ویستار می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، 72 موش صحرایی ماده نژاد ویستار به 9 گروه 8 تایی شامل یک گروه تمرین هوازی (3 روز در هفته به مدت 8 هفته)؛ سه گروه تمرین هوازی و مکمل دهی ویتامین D ( با دوز بالا، متوسط و پایین)، سه گروه مکمل دهی ویتامین D (با دوز بالا، متوسط و پایین) و دو گروه شاهد تقسیم شدند. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که وزن بدن و چربی احشایی در گروه تمرین هوازی با مکمل دهی ویتامین D با دوز بالا نسبت به سایر گروه ها پایین تر است. همچنین میانگین دریافت غذای گروه تمرین هوازی با مکمل دهی ویتامین D با دوز پایین، گروه مکمل دهی ویتامین D با دوز پایین و گروه کنترل نسبت به سایر گروه ها به طور معنی داری بالاتر بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین هوازی همراه با مکمل دهی ویتامین D با دوز بالا، نسبت به استفاده از هریک از این استراتژی ها به تنهایی، روش مطلوب تری در راستای کاهش وزن و چربی احشایی موش های ماده نژاد ویستار می باشد.