9 نتیجه برای نوزادان
نعمت بیلان،
دوره 1، شماره 5 - ( 10-1376 )
چکیده
این مطالعه جهت بررسی اعتبار (حساسیت و ویژگی و قدرت پیشگوئی کنندگی) تخمین شدت هیپربیلیروبینمی از طریق پوست نوزادان مبتلا به ایکترو بر روی 56 نوزاد یرقانی در بیمارستان کودکان تبریز انجام شد. نتایح حاصل نشان می دهد که: حساسیت این شیوه 85% و ویژگی آن بین 100-60% بوده یعنی می توان گفت که وقتی ایکتر به کف پای نوزاد رسیده باشد در 85% موارد سطح آن بیش از mg/dl 20 خواهد بود و وقتی به کف پا نرسیده در 100-60% موارد نوزاد در معرض خطرات ناشی از بیلیروبین بیش از mg/dl 20 قرار دارد.
فاطمه دره،
دوره 2، شماره 6 - ( 1-1378 )
چکیده
نوزادانی که قبل از طی شدن 37 هفته از اولین روز آخرین پریود بدنیا می آیند نارس نامیده می شوندکه این پدیده با افزایش از کار افتادگی و مرگ و میر همراه است. عوامل خطر ساز مختلفی در توبد نوزاد نارس دخیل هستند و در برخی موارد نیز علت خاصی یافت نمی شود. این مطالعه نوعی مطالعه توصیفی تحلیلی است که بر روی 3456 نوزاد که در بیمارستان های طالقانی و قدس شهر اراک از تاریخ بهمن ماه 76 تا تیر ماه 77 متولد شده اند صورت گرفته است. شیوع نارسی نوزادان در جمعیت مورد مطالعه 8/21% بود. یک سری عوامل خطر ساز در تولد نوزاد نارس مورد بررسی قرار گرفت و نتایج زید بدست آمد:
از بین عوامل مادری ، جدا شدن زودرس جفت 2/9 برابر احتمال تولد نوزاد نارس را افزایش داده است.
از بین بیماریهای دوران بارداری ، پراکلامپسی احتمال تولد نوزاد نارس را 2/5 برابر افزایش داده است.
از بین عوامل جنینیف بارداری چند قلویی 2/9 برابر ، پلی هیدرآمنیوس 82/1 برابر و ناهنجاریهای قابل رویت 6/8 برابر احتمال تولد نوزاد نارس را افزایش داده است.
بین عوامی چون ابتلای مادر به نارسایی احتقانی قلب ، هیدروپس فتالیس و خونریزی زیر کوریون با نارس بودن رابطه آماری معنی دار دیده شد.
شایع ترین عامل خطرساز در تولد نوزاد نارس، دوقلویی (19/7%) و پس از آن جدا شدن زودرس جفت (10/56%) بود. 62/06% از کل نوزادان نارس طی دوره بستری در بیمارستان فوت شدند که میانگین زمان بارداری مادران 28/4% هفته و میانگین وزن آنها هنگام تولد آنها در 1318/1 گرم بود.
مژگان هاشمیه،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
کمبود آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز (G6PD) یکی از شایع ترین نقایص آنزیمی گلبول های قرمز می باشد. این نقص آنزیمی یکی از علل همولیز حاد دوره نوزادی و کودکی محسوب می شود و به دنبال همولیز دوره نوزادی ممکن است عوارض خطرناکی از قبیل آنمی ، هایپربیلی روبینمی و کرنیکتروس ایجاد شود. در این مطالعه توزیع فراوانی کمبود آنزیم G6Pd در نوزادان ایکتریک بستری در بخش نوزادان بیمارستان های امیرکبیر و طالقانی شهر اراک از دی ماه 1377 ای دی ماه 1378 مورد بررسی قرار گرفت و نتایج زیر بدست آمد:
تعداد کل نوزادان بستری ایکتریک 332 نوزاد بود که 63/86% آنها پسر و 36/14% دختر بودند. از این تعداد نوزادان بستری، 6/02% دارای کمبود G6PD و 39/98% دارای G6PD نرمال بودند. تمامی نوزادان ایکتریک دچار کمبود G6Pd مذکر بودند. شروع ایکتر 90% نوزادان ایکتریک با کمبود G6Pd روز دوم الی هفتم بود. 80% نوزادان ایکتریک با کمبود G6Pd ،بیلی روبین توتال بالای 18 میلی گرم در دسی لیتر داشتند. در 12/5% از نوزادان ایکتریکی که آنمی همولیتیک داشتند، کمبود G6Pd وجود داشت. در 15% از نوزادان ایکتریک دچار کمبود G^PD ، سابقه فامیلی وجود داشت. 15% نوزادان زرد با کمبود G6Pd با روش تعویض خون درمان شدند و بالاخره شایع ترین گروه خون در نوزادان ایکتریک دچار کمبود G6Pd ، گروه B+ بود. (شیوع 50%)
مژگان هاشمیه، غلامعلی فتاحی بیات،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده
سپسیس نوزادی یکی از بیماری های مهم در دوران نوزادی می باشد که با عوارض و مرگ و میر بالایی همراه است. در این مطالعه 500 نوزاد از تاریخ 1/1/78 الی 1/1/79 به مدت یک سال مورد بررسی قرار گرفتند. مکان مطالعه بخش های نوزادان و مراقبت های ویژه نوزادان (NICU) بیمارستان های امیرکبیر و طالقانی شهر اراک بود. در این بررسی میزان فراوانی سپسیس در نوزادان پسر 1/4 برابر نوزادان دختر، در نوزادان نارس 1/5 برابر نوزادان ترم و در نوزادان LBW (نوزادان با وزن کم تر از 255 گرم )، 1/4 برابر نوزادان با وزن مساوی و یا بیش از 2500 گرم بود. در بین علایم بالینی، شایع ترین علامت Poor Feeding بود. همچنین در میان نوزادان تحت بررسی 375 مورد (75%) سپیسیس زودرس و 125 مورد (25%) سپیسیس دیررس داشتند.
از 474 مورد کشت خون انجام شده، 25 مورد (5/27%) مثبت گزارش شد که شایع ترین اجرام گزارش شده باسیل های گرم منفی Non-Fermentative (32%) و کلبسیلا (28%) بود. از 300 مورد کشت ادرار انجام شده، 24 مورد (8%) مثبت گزارش شد و شایع ترین جرم گزارش شده کلبسیلا بود. همچنین از نقطه نظر تغییرات هماتولوژیک در 156 موردلکوسیتوز (3/12%) و در 63 مورد (17/95%) آنمی وجود داشت. میزان مرگ و میر در نوزادان تحت بررسی، 92 مورد (4/18%) گزارش شد.
ناصر فرهادی، عباس خسروی،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
مقدمه: کنترل مداوم میزان اشباع اکسیژن خون با استفاده از اکسیمتری نبض انگشت به عنوان یک تکنیک تقریبا رایج مراقبت از بیماران بدحال شناخته شده است. اما تحقیقات صورت گرفته در زمینه تاثیر محل قرارگیری پروب دستگاه اکسیمتر نشان دهنده وجود تفاوت در نتایج اندازه گیری بوده است .
روش کار: در این مطالعه مقطعی تحلیلی 36 نوزاد کم تر از یک ماه به روش در دسترس انتخاب شدند. حجم نمونه بر اساس 5%=α= و 20%=β محاسبه گردید. درصد اشباع اکسیژن خون شریانی نمونه ها توسط اکسیمتری نبض دست و پا و روش مستقیم (از طریق تهیه نمونه خون شریانی و بررسی توسط دستگاه گازهای خون)، مجموعا سه بار اندازه گیری و ثبت گردید. داده ها با روش آماری تی جفت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. p کمتر از 0/05 معنی دار در نظر گرفته شد.
نتایج: یافته ها نشان دهنده اختلاف معنی دار آماری هر دو روش اکسیمتری نبض با روش مستقیم بود. همچنین اختلاف مقادیر اکسیمتری پروب دست با پروب پا از نظر آماری معنی دار بود و میزان به دست آمده از اکسیمتری نبض پا نسبت به نبض دست رابطه نزدیک تری با روش مستقیم داشت (0/05P<).
نتیجه گیری: از یافته های این پژوهش اینگونه می توان نتیجه گیری نمود که اولا اکسیمتری نبض نمی تواند پیشگوی معتبری برای تغییرات میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در نوزادان باشد و ثانیا محل پروب در نتایج اکسیمتری تفاوت ایجاد می نماید.
آرش بیات، غلامعلی فتاحی بیات، مسعود دهدشتیان، گلاره کاویانی، مسعود اسدی، عبدالحسین معصومی،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1386 )
چکیده
مقدمه: امروزه به خوبی مشخص شده است که سیستم شنوایی برای رشد گفتار و زبان، ارتباط و یادگیری ضروری میباشد. آزمون گسیلهای صوتی گوش (OAE) یک روش مفید و حساس در ارزیابی افراد با آسیب شنوایی میباشد. مطالعات مختلف نشان دادهاند کودکانی که در بخش مراقبتهای ویژه بستری میباشند، حدود 20-10 برابر بیشتر از موارد سالم در معرض خطر کم شنوایی قرار دارند. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی شنوایی نوزادان در معرض خطر
کم شنوایی از طریق آزمون OAE بود.
روش کار: طی یک مطالعه مقطعی- تحلیلی، 148 نوزاد در معرض خطر کم شنوایی مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی اراک و ابوذر اهواز مورد ارزیابی قرار گرفتند. این نوزادان به شیوه نمونهگیری غیر احتمالی آسان انتخاب گردیده بودند. نتیجه معاینه اتوسکوپی کلیه نوزادان طبیعی بود. آزمون گسیلهای صوتی گوش به دو شیوه گذرا ( (TEOAEو اعوجاجی (DPOAE) در دو گوش نوزادان انجام پذیرفت. در صورتی که نتایج آزمون گسیلهای صوتی گوش طبیعی نبود، این آزمونها مجدداً در یک ماه بعد تکرا ر میگردید. اگر در این مرحله نیز پاسخ نوزاد در محدوده طبیعی قرار نداشت، جهت انجام ارزیابیهای تکمیلیتر ارجاع میگردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده آزمون های آماری کولموگرف اسمیرنوف و تی صورت پذیرفت.
نتایج: تعداد 41 و 28 نوزاد در نخستین مرحله ارزیابیها نتوانستند به ترتیب درآزمونهای TEOAE و DPOAE نتایج طبیعی کسب کنند. همچنین نتایج آزمونهای TEOAE و DPOAE در دومین مرحله ارزیابی به ترتیب در 23 و 16 نفر غیر طبیعی بود که از این بین وجود افت شنوایی در نزد 11 بیمار تایید گردید. در 5 مورد از موارد تایید شده، عامل ایجاد کننده کم شنوایی به دلیل مصرف آمینوگلیکوزیدها بود.
نتیجه گیری: غربالگری شنوایی نوزادان در معرض خطر کم شنوایی یک رویکرد بالینی مفید در ردیابی آسیب شنوایی میباشد. همچنین با توجه به شیوع بالای کم شنوایی در جمعیت نوزادان مورد مطالعه (43/7 درصد)، پیشگیری از عوارض این مشکل در این نوزادان اکیدا توصیه می گردد.
فاطمه دره، طلعت محمدی،
دوره 13، شماره 1 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریابی کم کاری مادرزادی تیروئید از سال 1385در اراک شروع شده است. هدف از این مطالعه بررسی میزان فراخوان و بروز بیماری در این شهر میباشد. مواد و روش ها: در این پژوهش توصیفی با توجه به دستورالعمل کشوری غربالگری، از تمامی نوزادان متولد شده از مرداد 1385، در روزهای 5-3 تولد نمونه خون پاشنه روی کاغذ فیلتر مخصوص جمع آوری و مقادیر TSH به روش الایزا اندازهگیری شد. < TSH5 میلی واحد در لیتر فراخوان شدند و آزمونهای عملکرد تیروئید (TSH , T4 ,T3RUP) بر سرم خون وریدی انجام و به روش الایزا سنجیده شد. نوزادان با TSH>10 میلی واحد در لیتر و >T45/6 میکروگرم در دسی لیتر بیمار در نظر گرفته شدند. اطلاعات مربوط به نوزادان متولد شده تا پایان سال 87 در فرمهای مخصوص ثبت گردید. یافتهها: از 25685 نوزاد غربالگری شده 608 مورد فراخوان شدند. میزان فراخوان 36/2 درصد برآورد گردید. TSH در 78/3 درصد <5 ، در 55/83 درصد 9/9-5 ، در 56/7 درصد 9/19-10 و در 09/5 درصد 20≤ میلی واحد در لیتر بود. 86 نوزاد هایپوتیروئید بودند (1/300 تولدهای زنده). میزان بیماری در نوزادان فراخوان شده 2/14 درصد بود. نمونه گیری در 26/80 درصد نوزادان فراخوان شده در 5-3 روزگی، 5/18 درصد در 21-6 روزگی و در 1/1 درصد در بیشتر از 22 روزگی انجام شد. نتیجه گیری: بروز کم کاری مادرزادی تیروئید در اراک به طور قابل توجهی از مقادیر کشوری و جهانی بالاتر میباشد. میزان فراخوان از میزان جهانی بالاتر و از میزان کشوری پایینتر است. همچنین نسبت بیماری به نوزادان فراخوان شده پایین میباشد.
مریم بهشتی فرد، دکتر سعید عالی نژاد، دانیال حبیبی، یزدان قندی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مجرای شریانی باز به عنوان یکی از مشکلات شایع در نوزادان پرهترم شناخته شده و تشخیص زودهنگام و درمان به موقع آن اهمیت ویژهای دارد. یکی از روشهای غیرتهاجمی که برای درمان مجرای شریانی باز وجود دارد، دارودرمانی با ایبوپروفن است؛ بنابراین این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی رژیم ایبوپروفن خوراکی در بستن مجرای شریانی در نوزادان پرهترم انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعهی نیمهتجربی روی چهل نوزاد با سن تولد کمتر از 28 روز و مبتلا به مجرای باز شریانی (تشخیص توسط اکوکاردیوگرافی) مراجعهکننده به بیمارستان امیرکبیر اراک در سال 1398 انجام شد. در این نوزادان پرهترم رژیم ایبوپروفن خوراکی (روز اول، ده و روزهای دوم و سوم، پنج میلیگرم / کیلوگرم / روز) استفاده شد. در پایان دوره درمانی سه روزه، میزان مجاری باز شریانی ارزیابی و در صورت عدم پاسخ درمانی در دوره اول، یک دوره دیگر با همان دوز و با همان روش دوره درمانی تکرار شده است.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه مورد تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک به شماره IR.ARAKMU.REC.1396.265 قرار گرفته است.
یافته ها: 32 بیمار (80 درصد) در اولین دوره دریافت ایبوپروفن بهبود داشتند و هشت بیمار (20درصد) نیاز به تکرار دوره درمانی ایبوپروفن داشتند. بین دورههای مصرف ایبوپروفن با سن بارداری (0/06=P)، وزن هنگام تولد (0/08=P)، نوع زایمان (0/068=P) و چندقلویی (0/061=P) ارتباط معنادار وجود نداشت.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر، بیشتر نوزادان پرهترم مبتلا به مجرای باز شریانی در اولین نوبت استفاده از ایبوپروفن به این دارو پاسخ دادند، همچنین تمامی نوزادان پرهترم، درنهایت به این دارو پاسخ درمانی دادند؛ بنابراین این دارو احتمالاً در بهبود نوزادان پرهترم مبتلا به این بیماری مؤثر است.
زهرا جودی، زهرا فکور، علی آقایار ماکویی، رسول قره آقاجی اصل،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: یکی از شایعترین مشکلات نوزادان، آپنه نارس است. با توجه به اهمیت پیشگیری از وقوع آپنه در نوزادان بسیار نارس، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر پیشگیرانه کافئین بر کاهش فراوانی وقایع آپنه در نوزادان بسیار نارس طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این کارآزمایی بالینی تصادفیسازی، دوسوکور و کنترل شده بر روی نوزادان نارس بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان شهید مطهری ارومیه انجام شد. نوزادان به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. گروه مداخله به مدت 14 روز، کافئین را به صورت وریدی با دوز اولیه 20 میلیگرم بر کیلوگرم و دوز نگهدارنده 5 میلیگرم بر کیلوگرم دریافت کردند. در مقابل، گروه شاهد به مدت مشابه، حجم برابری نرمالسالین به صورت وریدی دریافت نمودند. وقایع آپنه، حملات سیانوز و برادیکاردی در یک چکلیست استاندارد توسط محققان ثبت گردید.
یافتهها: از مجموع 50 نوزاد در هر گروه، 2 درصد از نوزادان گروه کافئین و 4 درصد از نوزادان گروه شاهد به ترتیب به اکسیژن درمانی طولانیمدت نیاز پیدا کردند. همچنین، 6 درصد از نوزادان گروه کافئین و 4 درصد از نوزادان گروه شاهد دچار خونریزی داخل بطنی شدند. علاوه بر این، 4 درصد از نوزادان گروه کافئین و 2 درصد از نوزادان گروه شاهد به جراحی برای بستن مجرای شریانی باز نیاز داشتند و 14 درصد از نوزادان گروه کافئین و 18 درصد از نوزادان گروه شاهد دچار وقایع آپنه شدند. با این حال، تفاوت آماری معنداری بین دو گروه از نظر بروز آپنه مشاهده نشد (0/58 = P). در نهایت، 20 درصد از نوزادان گروه کافئین و 14 درصد از نوزادان گروه شاهد فوت نمودند.
نتیجهگیری: اگرچه یافتههای مطالعه حاضر از لحاظ آماری معنیدار نبود، ولی نشاندهنده کاهش فراوانی وقایع آپنه در گروه نوزادان نارس دریافتکننده کافئین نسبت به گروه شاهد بود.