73 نتیجه برای موش
حیدر فراهانی، هما مدرسی،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
آنمی فقر آهن در سراسر دنیا شیوع فراوان دارد. فقر آهن در زنان باردار و کودکان در حال رشد اهمیت ویژه ای دارد. با توجه به این اهمیت، مراقبتهای دوران بارداری تاکید سازمان بهداشت جهانی در سال 1998 گردید. یکی از نکات مورد توجه میزان آهن دریافتی و جذب آن می باشد. جذب آهن وابسته به اسیدیته ی شیره معده می باشد. در این تحقیق 3 گروه 15 تایی Rat انتخاب شدند که از نظر سن، جنس، محیط زیست و تغذیه از شروع تحقیق در محل نگهداری در شرایط یکسان بوده اند، به غذای گروه A و B به ترتیب kg/5gو 10g/kg جوش شیرین اضافه گردید. غذای گروه C بدون جوش شیرین به عنوان گروه شاهد منظور گردیده است. در بسیاری از روزها غذای A,B به طور کامل خورده نمی شد و در مجموع این دو گروه نسبت به گروه C با مقدار غذای کمتری سیر می شدند. پس از 3 ماه با ماده بیهوشی اثر حیوانات بیهوش شدند و از قلب آنها به طور مستقیم خون گرفته شد و آزمایش اندازه گیری ظرفیت اتصال تام آهن (TIBC) انجام شد. بعد از باز کردن شکم حیوانات محتویات معده خارج گردید و به PH عصاره ی هر معده اندازه گیری شد. نهایتا میانگینPH عصاره معده ها در گروه C (3)، میانگین (69/1 PH گروه A(3/8) و میانگین PH گروه B (3/8) مشاهده شد. میزان آهن و TIBC در گروه C ترتیب (72/5و 353 میکروگرم بر دسی لیتر )، در گروه A(8/52 و 2/480 میکروگرم بر دسی لیتر) و در گروه B و 9/309 میکرو گرم بر دسی لیتر ) مشاهده گردید. در مجموع در این تحقیق مشاهده گردید که مصرف جوش شیرین باعث افزایش PH (کاهش اسیدیته) معده گردیده، همچنین کاهش آهن سرم را سبب شده است. این تغییرات همراه افت TIBC سرم خون حیوان در گروه B و افزایش آن در گروه A در مقایسه با گروه کنترل بوده است.
مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده
مقدمه: برخی حیوانات ازمایشگاهی نظیر موش صحرایی دیابتی در دازمدت یک پاسخ نوسی سپتیو تشدید شده به محرک های شیمیایی، مکانیکی و حرارتی نشان می دهند. از طرف دیگر، هیپرآلژزی بهدعنوان یکی از نشانه های مهم نوروپاتی ناشی از دیابت قندی در برخی از انسان های مبتلا شناخته می شود. با توجه به وجود شواهد در طب سنتی و نوین مبنی بر اثر ضد دیابتی برگ چغندر، در تحقیق حاضر اثر ضد درد احتمالی مصرف خوراکی برگ چغندر در موش های صحرایی نر دیابتی شده توسط داروی استرپتوزوتوسین مورد بررسی تحقیقاتی قرار گرفت.
روش کار: برای انجام کار، موش ها به طور تصادفی به پنج گروه کنترل، کنترل تیمار شده با برگ چغندر، کنترل تیمار شده با سدیم سالیسیلات (کنترل مثبت)، دیابتی و دیابتی تیمار شده با برگ چغندر تقسیم بندی شدند. پس از گذشت یک ماه پاسخ نوسی سپتیو در دو مرحله حاد و مزمن از آزمون فرمالین، بر مبنای یک معیار چهار درجه ای سنجش درد، مورد ارزیابی کمی قرار گرفت.
نتایج: نتایج حاصله نشان داد که در موش های دیابتی نمرات درد در هر دو فاز آزمون افزایش می یابد و تجویز خوراکی برگ چغندر به مدت یک ماه هرچند موجب کاهش معنی دار سطح گلوکز سرم گردید، ولی کاهش معنی دار نمرات درد را در هر دو فاز آزمون باعث نگردید. به علاوه گروه کنترل دریافت کننده سدیم سالیسیلات نیز کاهش معنی دار در نمره درد را فقط در فاز دوم آزمون فرمالین نشان داد.
نتیجه گیری: به طور خلاصه می توان گفت که تجویز برگ چغندر به مدت یک ماه به موش های دیابتی علیرغم اعمال اثرات ضد دیابتی، موجب تخفیف معنی دار پاسخ نوسی سپتو در موش های دیابتی در آزمون فرمالین نمی گردد.
دكتر قاسم مسیبی، آقاي علی قضاوی، آقاي محمود رضا خزاعی، آقاي محمد علی پایانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
مقدمه: پراکسیداسیون مولکولهای بیولوژیک از جمله لیپیدها با واسطه رادیکالهای آزاد در پاتوژنز بیماری مولتیپل اسکلروزیس و آنسفالومیلیت خودایمن تجربی) (EAE، مدل حیوانی مولتیپل اسکلروزیس، مؤثر است. ویتامین E به عنوان یک آنتی اکسیدان ممکن است با کاهش عوامل اکسیدان از جمله نیتریک اکساید در مهار بیماری مؤثر باشد. در این مطالعه اثر ویتامین E بر روی روند بیماری EAE و میزان نیتریک اکساید و اسید اوریک مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه تجربی موشهای نر نژاد C57BL/6 در دو گروه درمانی (هر گروه 8 سر) با شرایط سنی و وزنی مشابه قرار گرفتند. 1) موشهای مبتلا به EAE تحت درمان با ویتامینE ، که 10 میلی گرم بر حسب وزن ویتامین E هر دو روز یک بار به صورت داخل صفاقی از سه روز قبل تا 19 روز پس از ایجاد بیماری دریافت کردند 2) موشهای مبتلا به EAE درمان نشده که تنها حلال ویتامین را با همان جدول زمانی دریافت نمودند. همچنین 5 سر موش نر نژاد C57BL/6 با شرایط سنی و وزنی مشابه به عنوان گروه سالم در نظر گرفته شد. شدت بیماری، میزان اسید اوریک و نیتریک اکساید در گروهها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که شدت علائم کلینیکی در موشهای تحت درمان با ویتامینE (8/0±4) در مقایسه با گروه درمان نشده(44/0±3/5) به طور معنیداری کمتر می باشد(01/0p<). همچنین بین روز شروع حمله بیماری در گروه تحت درمان با ویتامینE و درمان نشده (به ترتیب روز 1±13و روز1±11پس از القا بیماری) اختلاف وجود داشت که البته معنیدار نبود. غلظت اسید اوریک در موشهای تحت درمان با ویتامینE در مقایسه با گروه درمان نشده به طور معنیداری کمتر بود (001/0p<). تفاوتی در میزان نیتریک اکساید در بین دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری: ویتامینE تأثیری بر میزان نیتریک اکساید ندارد اما موجب کاهش سطح اسید اوریک می گردد. به نظر میرسد که ویتامینE از طریق افزایش مصرف اسید اوریک میتواند سبب تأخیر شدت شروع بیماری و کاهش شدت بیماری شود.
مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد مجرد، سمیرا یادگاری، سید روح اله میری،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
مقدمه: با توجه به افزایش بروز آترواسکلروز و بیماریهای قلبی-عروقی در دیابت قندی و ضرورت کنترل این عارضه، در این پژوهش اثر مصرف خوراکی دانه اسفرزه به مدت 2 ماه بر پاسخگویی انقباضی آئورت ایزوله در مدل تجربی دیابت قندی در موش صحرایی مورد بررسی قرار گرفته است. روش کار: در این پژوهش تجربی 32 موش صحرایی نر از نژاد ویستار به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با اسفرزه، دیابتی و دیابتی تحت درمان با اسفرزه تقسیمبندی شدند. برای دیابتی شدن موشها از داروی استرپتوزوتوسین به میزان 60 میلیگرم بر کیلوگرم به طور داخل صفاقی استفاده شد. دو گروه تحت تیمار با اسفرزه نیز پودر این گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش را با یک نسبت وزنی 25/6درصد دریافت نمودند. پس از گذشت دو ماه پاسخ انقباضی حلقههای آئورت سینهای به کلرور پتاسیم و نور آدرنالین با استفاده از بساط بافت ایزوله مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری آنالیز واریانس و توکی استفاده شد. نتایج: میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنیداری را در پایان ماههای اول و دوم در مقایسه با هفته قبل از آزمایش داشته(001/0 p<) ، در حالی که میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی تحت درمان با اسفرزه کاهش معنیداری را در مقایسه با گروه دیابتی نشان نداد. به علاوه پاسخ انقباضی در گروه دیابتی تحت درمان با اسفرزه به کلرور پتاسیم (05/0p<) و نورآدرنالین (01/0 p<) به طور معنیدار کمتر از گروه دیابتی درمان نشده، بود. همچنین در پاسخ انقباضی به کلرور پتاسیم و نورآدرنالین در گروه کنترل تحت تیمار در مقایسه با گروه کنترل هیچگونه تغییر معنیداری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: مصرف خوراکی دانه اسفرزه به مدت 2 ماه در کاهش پاسخ انقباضی سیستم عروقی و احتمالاً در جلوگیری از بروز هیپرتانسیون متعاقب آن، در مدل تجربی دیابت قندی نوع I در موش صحرایی موثر می باشد.
فرزانه زمان سلطانی، علیرضا محمودیان، محمد آهی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
مقدمه: در مورد ماهیت و ترکیب ترشحات مجاری آوران اطلاعات کمی در دست است. از آنجائی که اهمیت گلیکوکانجوگیتها در تولید و تکامل اسپرمها در مطالعات فراوانی مورد تأیید قرار گرفته است، این بررسی با هدف شناسائی گلیکوکانجوگیتهای موجود در اپیتلیوم مجاری آوران و تعیین الگوی توزیع آنها با روش لکتین هیستوشیمی انجام شد. روش کار: در این مطلعه توصیفی، نمونه بافت از 30 موش نر بالغ/c BALB تهیه و پس از فیکساسیون و طی مراحل معمول آزمایشگاهی، از بلوکهای پارافینی به دست آمده مقاطع بافتی با ضخامت 5 میکرومتر آماده شد. لامها با روش لکتین هیستوشیمی تحت تأثیر لکتینهای مختلف قرار گرفتند. با استفاده از میکروسکپ نوری، شدت واکنشها در سلولهای مختلف و براساس مطالعات قبلی ارزیابی و رتبهبندی شد. یافتهها توسط آزمون آماری کراسکال- والیس و دان با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج: میانگین شدت واکنش به لکتینهای مختلف در اپیتلیوم مجاری آوران با یکدیگر تفاوت معنیدار آماری(05/0 p<) نشان داد. شدیدترین واکنشها به لکتین WGA مشاهده شد و پس از آن به ترتیب در لکتینهای SBA ، VVAوPNA مشاهده گردید. در مورد لکتین GSA-I واکنشی مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان میدهند که سلولهای اپیتلیوم مجرای آوران موش در ساخت و ترشح گلیکوکانجوگیتهای مرتبط با بلوغ و تکامل اسپرمی دخالت داشته و انواع مختلفی از این ترکیبات را در مقادیر متفاوتی میسازند. قندهای اسید سیالیک، دی ساکارید گالاکتوز- ان استیل گالاکتوز آمین و منوساکارید ان استیل گالاکتوز آمین به ترتیب فراوانترین این ترکیبات بودند. عدم ردیابی گالاکتوز میتواند نشان دهنده عدم نقش آن در فرآیند بلوغ اسپرمی باشد.
قاسم مسیبی، علی قضاوی، حسین صالحی، محمدعلی پایانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
مقدمه: آنسفالومیلیت خودایمن تجربی) (EAE مدل حیوانی مولتیپل اسکلروزیس میباشد که با ارتشاح لکوسیتی به داخل سیستم عصبی مرکزی مشخص میگردد. تغییر در ترکیبات یا مقادیر اسیدهای چرب غیر اشباع میتواند بر عملکرد سد خونی- مغزی موثر باشد. در این مطالعه اثر روغن کنجد که غنی از اسیدهای چرب غیر اشباع است بر میزان ارتشاح لکوسیتی به مغز موشهای مبتلا به EAE مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این پژوهش تجربی موشهای نر نژاد C57BL/6 در دو گروه درمانی (هر گروه 10 سر) با شرایط سنی و وزنی مشابه قرار گرفتند. موشهای گروه مطالعه، موشهای مبتلا به EAE بودند که به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 4 میلی لیتر روغن کنجد روزانه به صورت داخل صفاقی، سه روز قبل تا 20 روز پس از ایجاد بیماری دریافت کردند و گروه شاهد، موشهای مبتلا به EAE بودند که به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به آنها 4 میلی لیتر بافر فسفات، طبق برنامه تجویز شد. بیماری EAE از طریق ایمونیزاسیون موشها با پپتید MOG 35-55 همراه با ادجوانت کامل فروند ایجاد شد. بعد از گذشت بیست روز از زمان ایمونیزاسیون میزان ارتشاح لکوسیتی به مغز با میکروسکوپ مورد بررسی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون من ویتنی یو استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که شدت علائم کلینیکی در موشهای تحت درمان با روغن کنجد(4/0±6/2) در مقایسه با گروه درمان نشده(6/0±2/4) به طور معنیداری کمتر میباشد(001/0p<). همچنین اختلاف معنیداری در تعداد سلولهای ارتشاح یافته به مغز، بین موشهای مبتلا به EAE درمان شده با روغن کنجد(20±80) و درمان نشده(30±150) مشاهده شد (01/0p< ). نتیجه گیری: این نتایج مشخص مینماید که روغن کنجد با کاهش ارتشاح لوکوسیتها به مغز موشهای مبتلا به EAE سبب کاهش ضایعات پاتولوژیک و علائم کلینیکی و تعدیل بیماری میگردد.
مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد مجردی، مریم فلاح محمدی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
مقدمه: کاهش دادن سطح گلوکز و لیپیدهای نامطلوب سرم در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان دارویی از اهمیت بالینی زیادی برخوردار میباشد. در این راستا گیاه ماریتیغال دارای خاصیت کاهش دهندگی پراکسیداسیون لیپیدی و سطح لیپیدهای سرم در مدل تجربی هیپرلیپیدمی میباشد. لذا در بررسی حاضر اثر مصرف خوراکی و مزمن این گیاه بر میزان گلوکز، تری گلیسیرید، کلسترول توتال، کلسترول LDL و HDL موش صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه تجربی موشهای صحرایی ماده (36=n) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با ماریتیغال، دیابتی، و دیابتی تحت درمان با ماریتیغال تقسیمبندی شدند. دو گروه تحت تیمار با ماریتیغال، پودر گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش (25/6 درصد) را به مدت 4 هفته دریافت نمودند. میزان گلوکز، تری گلیسیرید، کلسترول تام، کلسترول LDL و HDL سرم قبل از مداخله و در هفتههای دوم و چهارم پس از مداخله تعیین گردید. اطلاعات توسط آزمونهای آماری آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر، تی دانش آموزی و زوج، آنالیز واریانس یک طرفه و توکی تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنیداری را در هفته چهارم در مقایسه با هفته قبل از مداخله نشان داد (001/0p<) و در گروه دیابتی تحت درمان با ماریتیغال کاهش مختصر و غیر معنیدار در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد. به علاوه سطح تری گلیسیرید در گروه دیابتی افزایش معنیداری را در هفته چهارم نسبت به هفته قبل از بررسی (05/0p<) نشان داد و سطح تری گلیسیرید در هفته چهارم در گروه دیابتی تحت درمان با ماریتیغال در مقایسه با گروه دیابتی به طور معنیداری پائینتر بود (05/0p<). همچنین یک کاهش معنیدار در سطح کلسترول سرم در گروه دیابتی تحت درمان با ماریتیغال در هفته چهارم در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد (05/0p<). از طرف دیگر، میزان کلسترول HDL و LDL در گروه دیابتی تحت تیمار در همین هفته در حد معنیدار و به ترتیب بیشتر و کمتر از گروه دیابتی بود (05/0p<). نتیجه گیری: مصرف خوراکی و درازمدت بخش هوائی گیاه ماریتیغال در مدل تجربی دیابت قندی اثر هیپوگلیسمیک نداشته و موجب تغییرات مطلوب و سودمند در سطح لیپیدهای خون میگردد.
جواد بهارآرا، علیرضا اشرف، محمودرضا جعفری، هدی هلالات،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1386 )
چکیده
مقدمه: افزایش روز افزون کاربران وسایل و دستگاههای مولد مایکروویو نظیر تلفن همراه باعث جلب توجه وسیع پژوهشگران علوم زیستی به بررسی اثرات آن بر سلامت انسان و نیز بر فرایندهای رشد و نموی جانوران شده است. در این مطالعه اثرات تابش امواج شبیه سازی شده تلفنهای همراه بر غدد تناسلی و سلولهای جنسی موش نر بررسی شده است. روش کار: در این پژوهش تجربی با استفاده از یک دستگاه مولد امواج شبیه سازی شده تلفنهای همراه (940 مگا هرتز) اثرات این امواج بر غدد تناسلی، تعداد و فراساختار سلولهای جنسی موش نر نژاد Balb/C بررسی شده است. برای انجام تجربیات، موشهای نر بالغ به مدت 10 روز و هر روز 4 ساعت در دستگاه مذکور تحت تاثیر امواج قرار داده شدند و به کمک میکروسکوپ نوری و الکترونی گذاره، ساختار و فراساختار بیضهها و تعداد و انواع سلولهای جنسی در موشهای نر تیمار شده مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات حاصله با استفاده از آزمونهای تی و من ویتنی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: یافتههای حاصل نشان داد، امواج شبیه سازی شده تلفنهای همراه بر وزن و اندازه بیضهها در موشهای تیمار شده تغییرات معنیدار ایجاد ننموده است. لیکن تعداد سلولهای اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت اولیه، اسپرماتید و اسپرم، افزایش معنیداری در موشهای نر تیماری نشان داد(05/0p<) در حالی که تعداد سلولهای سرتولی در موشهای نر تیماری کاهش معنیداری داشت(05/0p<). همچنین بررسی میکروگرافهای تهیه شده بیانگر هتروکروماتینی شدن شدید و شکافدار شدن هستههای سلولهای جنسی و کاهش اندامکهای سلولی و واکوئله شدن سیتوپلاسم بود. نتیجه گیری: یافتههای حاصل از این تحقیق بیانگر تاثیر امواج شبیه سازی شده تلفنهای همراه بر فراساختار و تعداد سلولهای جنسی غدد تناسلی موش نر میباشد
حسین یوسفی، نیلوفر وکیل، هدایت اله شیرزاد،
دوره 10، شماره 4 - ( 10-1386 )
چکیده
مقدمه: مطالعات و آمارهای مختلف نشان میدهد که در کشورهای پیشرفته بیماریهای عفونی و انگلی در صد کمی از علل مرگ و میر را به خود اختصاص میدهند و در مقابل سرطانها از اصلیترین علل مرگ و میر دراین کشورها میباشند. در کشورهای در حال توسعه الگوی مرگ و میر متفاوت است به این صورت که بیمارهای عفونی وانگلی سبب مرگ و میر بیشتری نسبت به سرطانها میگردند. اگر چه عوامل متعددی در تفاوت این دو الگوی مرگ و میر در جوامع پیشرفته و در حال توسعه نقش دارند اما شواهد مدللی وجود دارد که احتمالاً آلودگی به عوامل عفونی و انگلی به صورت غیر اختصاصی میتواند در رشد سلولهای بدخیم تأثیر گذار باشد. لذا در این مطالعه تأثیر آلودگی انگل لیشمانبا ماجور بر رشد سلولهای بدخیم در مدل حیوانی مورد بررسی قرار گرفته است. روش کار: در این مطالعه تجربی یک گروه شش تایی از موشهای کوچک آزمایشگاهی Balb/c به عنوان گروه مورد با انگل لیشمانیای ماجور آلوده شدند. یک ماه بعد موشهای فوق همراه با یک گروه شش تایی دیگر از موشهای کوچک آزمایشگاهی Balb/c به عنوان گروه شاهد از راه تزریق زیرجلدی در معرض سلولهای سرطانی فیبر و سارکوسا قرار گرفتند. این سلولها از بانک سلولی انسیتو پاستور ایران خریداری شدند. رشد توده های سرطانی در موشهای گروه مورد و شاهد از راه اندازهگیری قطر تومورها تا دو هفته بعد از تزریق بررسی شد. در این مدت اندازه تومورها در پنج دفعه در روزهای 5 ،7، 11، 13 و16 بعد از تزریق سلولهای سرطانی اندازهگیری شد. با استفاده از قطرهای اندازهگیری شده تومورها مساحت هر تومور اندازه گیری شد. دادهها با استفاده از آزمون تی- تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نتایج این بررسی نشان داد که در سه مرحله اول اندازهگیری، میانگین اندازه تومور در موشهای گروه مورد کمتر از موشهای گروه شاهد بوده است. اما در اندازهگیریهای نوبت چهارم و پنجم میانگین مساحت تومور در موشهای گروه مورد بیشتر از موشهای گروه شاهد بوده است. در هیچکدام از موارد فوق اختلاف اندازه تومورها از نظر آماری معنیدار نبوده است. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان میدهد که اختلاف میانگین مساحت تومورها در گروهای شاهد و مورد از نظر آماری معنیدار نمیباشد. لذا برای بررسی بیشتر فرضیه این تحقیق پیشنهاد میگردد آزمایشهای مذکور با استفاده از انگلهای بافتی دیگر و ردههای سلولهای سرطانی بیشتر مورد تحقیق قرار گیرد.
محمد رضا پالیزوان، زهرا ساری، محمود رضا نخعی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
مقدمه: تا کنون تحقیقات زیادی در زمینه اثرات فیزیولوژیک اسیدهای چرب ترانس موجود در مارگارین بر روی انسانها و حیوانات انجام گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی اثر روغن مارگارین بر روی تولید مثل موش های صحرایی نژاد ویستار است. روش کار: این مطالعه از نوع تجربی است. برای بررسی اثر مارگارین بر روی تولید مثل، 46 موش صحرایی نر و ماده نژاد ویستار به چهار گروه تقسیم شدند. در سه گروه آزمون، به غذای استاندارد آنها روغن مارگارین به میزان 3 درصد اضافه شد و به گروه کنترل یا گروه چهارم فقط غذای استاندارد داده شد. در گروه آزمون اول موشهای نر و ماده مارگارین دریافت کردند. در گروه آزمون دوم فقط موشهای ماده مارگارین دریافت کردند. و در گروه آزمون سوم فقط موشهای نر مارگارین دریافت کردند. یک ماه پس از شروع مصرف غذا، عمل جفتگیری و تولید مثل در آنها انجام گرفت و در تمام طول حاملگی حیوانات از همان رژیم غذایی قبلی استفاده میکردند. پس از زایمان؛ تعداد کل نوزادان و تعداد نوزادان نر و ماده، وزن نوزادان و میزان مرگ و میر نوزادن در گروههای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده ازآنالیز واریانس یک طرفه انجام شد. نتایج: نتایج به دست آمده از مقایسه دادهها در چهار گروه مورد آزمون نشان دهنده افرایش معنیدار وزن نوزادن و نسبت نوزادان ماده در گروه دوم نسبت به گروه کنترل و گروه اول بود. همچنین مقایسه میزان مرگ و میر نوزادان در گروههای چهار گانه نشان دهنده افزایش معنیدار مرگ و میر نوزادان در گروه دوم نسبت به گروههای دیگر بود. از طرف دیگر بین تعداد نوزادان در گروههای مختلف اختلاف معنیداری وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تجویز روغنهای مارگارین حاوی اسیدهای چرب ترانس به موشهای ماده میتواند به شکل معنیداری سبب افزایش وزن، افزایش نسبت نوزادان ماده و افزایش میزان مرگ و میر در نوزادان گردد.
ساغر سعید آبادی، مهرانگیز صدوقی، هدایت صحرائی، حسین بهادران، جواد فحانیک بابائی، سیروس جلیلی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
مقدمه: مصرف اوپیوئیدها در کشور ما گسترش زیادی دارد. با توجه به توان این مواد در عبور از جفت و تاثیرگذاری بر رشد و تکامل جنین، امکان بروز مشکلات در نسل دوم نیز در افراد استفاده کننده از این مواد زیاد است. این تحقیق به بررسی اثر مصرف مورفین توسط مادر بر تکوین جنینی پیاز بویایی در موشهای بزرگ آزمایشگاهی نژاد ویستار پرداخته است. روشکار: این مطالعه از نوع تجربی بود و به این منظور موشهای بزرگ آزمایشگاهی ماده با محدوده وزنی300-250 گرم مطالعه شدند. گروه آزمایشی پس از بارداری، مورفین را با دوز 05/0 میلی گرم بر میلی لیتر در آب آشامیدنی دریافت کردند. 19 روز پس از بارداری، موشهای آبستن با استفاده از کلروفرم بیهوش شده و جنینها به همراه رحم طی عمل جراحی از بدن حیوان ماده خارج گردیده، وزن جنینها با ترازوی دیجیتالی با دقت 0001/0 گرم و طول قدامی- خلفی آنها به عـنوان معـیاری از طول جنین با کولیس ورنیه با دقت 05/0 میلیمتر اندازهگیری شد. سپس جنینها مراحـل پردازش بافتی را طی کرده و پس از برشگیری و رنگآمیزی به روش هماتوکسیلین ائوزین(H&E) و نیترات نقره، از نظر رشد پیاز بویایی مورد بررسی میکروسکوپی قرارگرفتند. برای تعیین تفاوت بافت پیاز بویایی در گروههای شاهد و آزمایش از نرم افزار موتیک استفاده شد. اطلاعات با استفاده از آزمون تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: کاهش وزن جنینهایی که مورفین دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل، معنیدار بود. در حالی که کاهش طول جنینها در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل معنیدار نبود. در هر دو گروه سه لایه سلولی مجزا در پیاز بویائی مشخص بود به طوری که در گروه آزمایشی، ضخامت لایههای میانی و خارجی افزایش و ضخامت لایه داخلی کاهش یافته بود. همچنین، فضای بین سلولی در لایههای میانی و خارجی زیاد شده بود که این ممکن است به معنای اثر مورفین در کاهش مهاجرت سلولی در این ناحیه باشد. در هر دو گروه سه نوع سلول کروی، هرمی و تیره قابل تشخیص بود. شمارش سلولی نیز نشان داد که تعداد سلولهای کروی، هرمی و تیره در گروه آزمایشی کاهش یافته بود. نتیجهگیری: از این مشاهدات نتیجهگیری میشود که مصرف مورفین دردوران بارداری، باعث بروز نقائصی درتکوین پیاز بویایی جنین میگردد که با کاهش تعداد سلولها و نیز کاهش مهاجرت آنها مشخص میشود.
محمدرضا پالیزوان، یحیی ژند،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
مقدمه: امروزه کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول به عنوان یکی از مدلهای ایجاد صرع به شکل وسیعی مورد استفاده قرار میگیرد. برای رسیدن به کیندلینگ در حیوانات، نیاز به تزریقات مکرر دارو در طی زمان وجود دارد. در این مقاله، نتایج حاصل از آزمایشاتی ارائه شده که این فرضیه را مورد آزمون قرار میدهند که پس از چهار بار تزریق ابتدایی پنتیلن تترازول فقط گذشت زمان میتواند سبب پیشرفت کیندلینگ گردد. روش کار: این تحقیق تجربی بر روی 32 موش نر نژاد ویستار انجام گرفته است. موشها به دو گروه تقسیم شدند، گروه کنترل که با تزریق پشت سر هم پنتیلن تترازول (دوز 5/37 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن حیوان، هر 48 ساعت یک بار) کیندل شدند و گروه آزمون که پس از دریافت 4 دوز پنتیلن تترازول برای مدت 32 روز، وارد استراحت زمانی بدون تزریق دارو شدند. در انتها دو گروه دوزهای یکسانی از پنتیلن تترازول را به شکل همزمان دریافت کرده و متغیرهای تشنجی در دو گروه ثبت شده و دادهها با استفاده از آزمون تی دانش آموزی و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که بین گروههای کنترل و آزمون در پارامترهای تشنجی همانند مرحله حمله (کنترل26/0±75/4، آزمون 29/0 ± 75/4) مدت زمان لازم برای رسیدن حیوان به مرحله دوم تشنج (کنترل60/16±72/165، آزمون 68/38±22/216)، مدت زمان رسیدن حیوان به مرحله پنجم تشنج (کنترل38/0±13/2، آزمون 64/0±47/3) و مدت زمانی که حیوان در مرحله پنج تشنج بسر میبرد(کنترل42/2 ± 15/21، آزمون 20/1±42/23) اختلاف معنیداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق درک جدیدی را در پیشرفت کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول در طول زمان ارائه میکند.
وحید شیبانی، محمد رضا افرینش خاکی، زهرا حاجی زاده، ماندانا جعفری، راضیه عرب نژاد، علی شمسی زاده،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
مقدمه: در مطالعه حاضر، با استفاده از مدل درد حاد و مزمن اثر تزریق داخل بطنی رتینوئیک اسید در موشهای صحرایی بر آستانه درد مورد ارزیابی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه از آزمون tail - flick و آزمون فرمالین جهت تعیین آستانه درد استفاده شد. در هر آزمون آستانه درد حاد و مزمن (یک و دو هفته) 252 سرموش صحرایی نر بالغ با وزن(25±275)ﮔرم مورد ارزیابی قرار گرفت. در مدل حاد، 30 دقیقه قبل از تست رفتاری دارو به صورت تک دوز و در مدل مزمن، دارو بمدت یک یا دو هفته تزریق میشد. حیوانات در هر مدل، به صورت تصادفی در 6 گروه هفت تایی تقسیمبندی شدند. در چهار گروه اول دوزهای 6 ،3 ، 1، 5/0 میکروگرم داخل بطنی رتینوئیک اسید، در گروه پنجم حلال رتینوئیک اسید (DMSO + آب مقطر) و در گروه ششم محلول ACSF به صورت داخل بطنی تزریق شد. نتایج: نتایج نشان داد که تزریق حاد داخل بطنی رتینوئیک اسید آستانه درد را به روش tail - flick تغییر نمیدهد اما تجویز مزمن رتینوئیک اسید در مقادیر 6 ،3 ، 1، 5/0 میکروگرم داخل بطنی به مدت یک و دو هفته به طور معنیداری آستانه درد را در مقایسه با گروه DMSO کاهش میدهد(05/0>p). همچنین تزریق دوز 3 میکروگرم داخل بطنی رتینوئیک اسید به مدت دو هفته آستانه درد را در فاز اول آزمون فرمالین کاهش میدهد. نتیجه گیری: چنین نتیجهگیری شد که تزریق داخل بطنی رتینوئیک اسید به مدت طولانی به طور معنیداری سبب افزایش واکنشهای درد در موشهای صحرایی میشود.
محمدرضا دارابی، عبدالحسین شیروی، آذین دخت نژادی، محمد رفیعی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
مقدمه: توقف در مرحله دو سلولی از جمله علل وجود ناباروری در گروهی از زوج ها است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر اتانول بر میزان رشد و تکوین جنینهای دو سلولی متوقف شده موش است. روش کار: در این مطالعه تجربی موش های ماده پس از تحریک تخمک گذاری با موش نر هم قفس شدند. موش های پلاک مثبت 48 ساعت پس از تزریق گونادوتروپین جفتی انسانی کشته و جنین های دوسلولی آنها در محیط M16 جمع آوری و به سه گروه شاهد 1، شاهد 2 و آزمایش تقسیم شدند. گروه های شاهد 2 و آزمایش به منظور القاء توقف به مدت 24 ساعت در معرض دمای c°4 قرار گرفتند. گروه شاهد 2 بعد از خروج از دمای فوق به انکوباتور منتقل شد، گروه آزمایش به مدت 5 دقیقه در معرض اتانول1/0 درصد قرار گرفت و گروه شاهد 1 بدون قرار گرفتن در معرض دمای c°4 انکوبه شدند. نتایج: قرار گرفتن جنین ها در معرض دمای C°4 درجه سانتیگراد به طور معنی داری باعث کاهش میزان تکوین و ایجاد تأخیر و توقف آن شد(001/0p=). میانگین تسهیم بین گروه ها دارای اختلاف آماری معنیداری نبوده ولی اختلاف میانگین درصد جنین های دژنره شده بین گروه ها با یکدیگر متفاوت بود(045/0p=). میانگین درصد مورولا بین گروه ها اختلاف آماری معنیدار نشان داد(005/0p=). همچنین آنالیز نتایج بعد از ارزیابی 120 ساعته بیانگر این بود که میانگین درصد بلاستوسیست و بلاستوسیست شکوفا شده بین گروه ها دارای اختلاف آماری معنیداری است. به ترتیب(014/0p=) و (001/0p=). نتیجه گیری: با تأثیر الکل اتیلیک 1/0 درصد بر جنین های متوقف شده در مرحله دو سلولی احتمالا می توان میانگین درصد مورولا و میزان تکوین تا مرحله بلاستوسیست و بلاستوسیت شکوفا شده را نسبت به گروه شاهد در حد معنیداری افزایش داد در حالی که میزان تسهیم نسبت به گروه شاهد اختلاف معنیداری نشان نداد.
محمود سلامی، غلامعلی حمیدی، زهرا آقانوری، مژگان دادخواه،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
مقدمه: پیامهای حسی و فعالیت ذاتی مدارهای نورونی در ابتدای زندگی تکامل سیستمهای حسی را به طور عمیقی تحت تاثیر قرار میدهند. یکی از راههای بررسی نقش سیگنالهای حسی محیطی در تکامل عصبی، محرومیت از نور از طریق پرورش حیوانات در تاریکی کامل است. روش کار: در این مطالعه تجربی 18 موش صحرایی نر نژاد ویستار در سن 75 روزگی در دو گروه تحت آزمایش قرار گرفتند. یک گروه در دوره طبیعی نور- تاریکی نگهداری شدند (گروه شاهد) و گروه دیگر از زمان تولد تا هنگام انجام آزمایشات و نیز در طول این دوره در تاریکی کامل پرورش یافتند (گروه مورد). حافظه فضایی حیوانات پس از رها شدن در ماز آبی موریس بررسی شد. مدت زمان لازم برای یافتن سکوی نجات و نیز مسافت پیموده شده طی آن محاسبه گردید و عملکرد موشهای صحرایی در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. در هر روز 4 جلسه آزمایش انجام میشد و مطالعه 6 روز ادامه یافت. سپس آزمایشات پروب و پس از پروب برای نشان دادن میزان پایداری یادگیری انجام شدند. نتایج: در زمان رسیدن به سکوی نجات، حیوانات گروه شاهد برتری قابل توجهی نسبت به همتایان خود در گروه مورد نشان دادند(009/0p<). همچنین موشهای پرورش یافته در شرایط استاندارد نور – تاریکی مسافت کمتری را برای یافتن سکو طی میکنند(034/0p<). عملکرد بهتر گروه شاهد نسبت به گروه مورد در نیمه اول آزمایشات مشاهده شد اما این دو گروه بتدریج رفتار مشابهی را در ماز بروز میدادند. نتیجه گیری: محرومیت از نور میتواند جستجوی فضایی در ماز آبی را تحت تاثیر قرار دهد بگونهای که حیوانات توانایی کمتری در یافتن سکوی نجات ماز براساس علائم فضایی اطراف نشان میدهند.
ابراهیم نبئی، فرشته معتمدی، سید محمد علی شریعت زاده، معصومه نبئی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
مقدمه: خواب با حرکات سریع چشمها (مرحله رم) در پردازش حافظه نقش دارد. دوره زمانی متعاقب یادگیری که در آن مقدار خواب رم بالاتر از سطوح نرمال بوده و اعمال محرومیت از آن باعث اختلال در حافظه می شود را پنجرههای خواب متناقض میگویند. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط خواب رم و حافظه از طریق ثبت امواج مغزی و اعمال محرومیت در موش صحرایی نژاد ان- ماری میباشد. روش کار: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی موشهای صحرایی نر نژاد ان- ماری تحت آموزش فعال دو طرفه یک جلسه 100 تریالی قرار گرفتند. یک هفته بعد حافظه مورد آزمایش قرار گرفت. در بخش الکتروفیزیولوژی فاکتورهای مختلف خواب و بیداری در سطوح پایه و 4-1 ساعت پس از آموزش ثبت شدند. در بخش رفتاری حیواناتی که به مرز 70درصد یادگیری رسیدند در دو دوره 4-1 و 8-5 ساعت پس از یادگیری توسط تکنیک سکوی آب از خواب رم محروم شدند. نتایج: میزان خواب رم در گروهی که به70 درصد یادگیری رسیدند در 4-1 ساعت متعاقب یادگیری نسبت به سطوح پایه (01/0p<) و گروهی که به مرز 70درصد یادگیری نرسیدند بیشتر است (05/0 p<). سایر فاکتورها بین دو گروه و قبل و بعد از آموزش تفاوت معنیداری نشان ندادند. در بخش رفتاری تنها حیوانات محروم در 4-1 ساعت پس از یادگیری نسبت به گروه شاهد اختلال در حافظه را نشان دادند (05/0 p<). نتیجه گیری: خواب متناقض افزایش یافته در 4-1 ساعت پس از یادگیری تحت شرایط فوق در تثبیت حافظه موثر است و این دوره را می توان به عنوان پنجره خواب متناقض مطرح نمود.
سید محمد علی شریعت زاده، احمد همتا، ملک سلیمانی، زهرا رسولی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده
مقدمه: سرطان پوست یکی از مهمترین و شایعترین سرطانهای رایج در جهان است. این بیماری رتبه اول در بین مردان و رتبه دوم در بین زنان را به خود اختصاص داده است. این مطالعه با هدف تعیین تغییرات کروموزومی ایجاد شده در بروز سرطان پوست القایی در موش های صحرایی صورت گرفت.
روش کار:در این پژوهش بنیادی، 20 موش صحرایی نژاد اسپراگودالی به طور تصادفی به دو گروه مساوی آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در گروه آزمایش با استفاده از تزریق زیر جلدی 5/2 میلی گرم ماده کاسینوژنیک 7و12 دی متیل بنزآلفاآنتراسن ایجاد سرطان پوست شد. تومورهای ایجاد شده در گروههای مورد آزمایش به محیط کشت منتقل و کروموزومهای متافازی تهیه گردید. سپس رنگ آمیزی باندینگ انجام گرفت و ژنهای مستقر در آنها شناسائی گردید. همچنین از روش مقایسه ژنومیک جهت تعمیم نقش احتمالی آنها به انسان استفاده شد. روشهای هسیتوپاتولوژی و ایمنوهیستوشیمی برای شناسائی و تعیین مراحل توموری به کار گرفته شد.
نتایج: بیشترین و مشترک ترین تغییرات کروموزومی در بین مجموعههای کروموزومی مطالعه شده به ثبت رسید چنانچه افزایش عددی در کروموزومهای شماره 1، 15و 17 و کاهش عددی در کروموزومهای شماره 1، 7، 10 و 15 مشاهده شد. علاوه بر این، تغییرات ساختاری از جمله حذف در کروموزومهای شماره 1، 4،8 ، 9 ، 10، 15 و 17 و اضافه شدگی در کروموزوم 15 مشاهده گردید.
نتیجه گیری: پیشبینی میگردد ژنهای CST6، PRKCDBP، PTCH1، DKK3،BRMS1، CDKN1C، CD81، DMP1، CDKN2B ، EEF1A1 ، HRAS، CASP2 و KLF4 در بروز سرطان پوست دخالت دارند.
قاسم مسیبی، علی قضاوی، بابک عقیلی، عباس میر شفیعی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: آلوئه ورا خواص بیولوژیکی متنوعی هم چون ایمونومدولاتوری و فعالیتهای ضد توموری دارد. در مطالعه حاضر فعالیت ایمونومدولاتوری عصاره آلوئه ورا بر فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا و پیشرفت بیماری آنسفالومیلیت اتوایمیون تجربی به عنوان مدل حیوانی مولتیپل اسکلروزیس مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه مداخله ای تجربی آنسفالومیلیت اتوایمیون تجربی با استفاده از پپتید MOG35-55 و ادجوانت کامل فروند در موشهای نر نژاد C57BL/6 ایجاد شد. موشها در دو گروه درمانی (هر گروه 8 سر) با شرایط سنی و وزنی همسان قرار گرفتند. گروه تحت درمان روزانه 120 میلی گرم عصاره آلوئه ورا به ازای هر کیلوگرم وزن بدن از 5 روز قبل از ایمونیزاسیون تا 25 روز پس از ایمونیزاسیون دریافت کردند. گروه کنترل تنها بافر فسفات را بر اساس همین جدول زمانی دریافت کردند. علائم بیماری روزانه تا 25 روز پس از ایمونیزاسیون یعنی زمانی که موشها کشته شدند ثبت شد. فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا تولید شده از سلولهای تک هستهای طحالی با تکنیک الیزا سنجیده شد. نتایج: درمان با آلوئه ورا به طور معنیداری باعث کاهش علائم بالینی آنسفالومیلیت اتوایمیون تجربی و تاخیر در شروع بیماری شد. میزان فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا تولید شده از سلولهای تک هستهای طحال موشهای درمان شده با آلوئه ورا به طور معنیداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت(012/0p=). نتیجه گیری: آلوئه ورا باعث بهبودی و کاهش سطح فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا در مدل حیوانی مولتیپل اسکروزیس میشود.
ملک سلیمانی مهرنجانی، حمید رضا مومنی، محمد حسین آبنوسی، پروا نسیمی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: کشت قطعات نخاع گرفته شده از پستانداران بالغ میتواند به عنوان یک مدل آزمایشگاهی مناسب جهت ارزیابی قابلیت حیات سلولی، بررسی آسیبهای نخاعی و مکانیسمهای دخیل در مرگ سلولی در نظر گرفته شود. در پژوهش حاضر قطعات نخاع موش بالغ مورد استفاده قرار گرفت تا به بررسی نحوه مرگ نورونهای حرکتی در قطعات کشت شده بپردازد. روش کار: طی یک مطالعه تجربی- آزمایشگاهی حاضر ناحیه سینهای نخاع 4 موش بالغ Balb/c توسط دستگاه قطعه کننده بافت به قطعات 400 میکرونی بریده و این قطعات برای دورههای زمانی متفاوت کشت و در انکوباتور دیاکسیدکربن دار در درجه حرارت 37 درجه سانتیگراد انکوبه شد. سپس قطعات تازه تهیه شده (لحظه زمانی صفر) و قطعات کشت شده فیکس و توسط کرایوستت برشگیری شد. برای مطالعه جنبههای مورفولوژیکی و بیوشیمیایی مرگ سلولی، از روشهای رنگ آمیزی فلئورسنت، تکنیک تانل و الکتروفورز ژل آگارز استفاده شد. نتایج: در نورونهای حرکتی قطعات تازه تهیه شده هیچ گونه آثار آپوپتوزیس مشاهده نشد، در حالی که 6 ، 12 و 24 ساعت پس از کشت، این نورونها نشانههای آپوپتوزیس شامل چروکیدگی سلول، متراکم شدن هسته و کروماتین را به نمایش گذاشتند. همچنین 6 و 12 ساعت پس از کشت تانل مثبت بودند. علاوه بر آن DNA استخراج شده از قطعات کشت شده برای 24 ساعت فراگمنتهای نوکلئوزومی DNA را برروی ژل آگارز نشان داد. نتیجه گیری: نتایج موید وقوع آپوپتوزیس در نورونهای حرکتی قطعات کشت شده نخاع موش بالغ می باشد.
انتظار محرابی نسب، مظفر خزاعی، صابر خزاعی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
مقدمه: مطالعات بالینی وابستگی بین صرع و هیپوگنادیسم را پیشنهاد میکنند. هدف از تحقیق حاضر شناسایی اثرات صرع ناشی از کیندلینگ با پنتیلن تترازول بر هورمونها و برخی پارامترهای تولید مثلی در موش صحرایی نر میباشد. روش کار: در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی موشهای صحرایی نر بالغ از نژاد ان- ماری در دو گروه کنترل و کیندلینگ قرار گرفتند. جهت ایجاد کیندلینگ، پنتیلن با مقدار40 میلیگرم بر کیلوگرم با فواصل 48 ساعته به روش تزریق داخل صفاقی تجویز شد. در مجموع هر حیوان 13 مقدار دریافت کرد. در پایان حیوانات توزین و با اتر بیهوش شده و خونگیری از قلب انجام و سطح سرمی تستوسترون، پرولاکتین، هورمون محرک فولیکولی و هورمون لوتئینی اندازهگیری شد. جهت بررسی تحرک و مورفولوژی اسپرمها نمونه بافتی از اپیدیدیم جدا و در محیط کشت DMEM/F12 خرد و به مدت 15 دقیقه در انکوباتور قرار داده و برررسی شد. بیضهها نیز جدا و وزن آنها بین دو گروه مقایسه گردید. همچنین وزن دو گروه حیوانات با هم مقایسه شد. نتایج: کیندلینگ با پنتیلن تترازول باعث کاهش معنیدار سطح سرمی تستوسترون و هورمون لوتئینی و افزایش پرولاکتین شد؛ اما سطح سرمی هورمون محرک فولیکولی در بین دو گروه تفاوتی نداشت. در گروه کیندلینگ حرکات اسپرم کاهش معنیداری نسبت به گروه کنترل داشت. وزن بیضهها بین دو گروه تفاوت معنیداری نداشت اما میزان وزن گیری حیوانات گروه کیندلینگ کمتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: صرع ناشی از کیندلینگ با پنتیلین تترازول با تغییر سطح سرمی هورمونهای جنسی و کاهش تحرک اسپرم میتواند بر فرایند تولید مثل اثر منفی بگذارد.