زمینه و هدف: افسردگی در رأس فهرست بیماریهای روانی قرار دارد که حدود 25 درصد مراجعین به مراکز بهداشتی در جهان را به خود اختصاص میدهند و تاکنون شیوههای مختلفی برای درمان آن ارایه شده است. لذا، هدف پژوهش تعیین میزان اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی در مقایسه با گروه درمانی شناختی رفتاری در کاهش افسردگی مادران کودکان معلول بود.
مواد و روشها: مطالعه حاضر، پژوهشی نیمه تجربی با گروه آزمایش و کنترل میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر مادران بیماران مراجعه کننده به مراکز جسمی حرکتی، کار درمانی، فیزیوتراپی بود که علائم افسردگی را داشتند. با روش نمونهگیری در دسترس در هر گروه تعداد 8 بیمار انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری شامل مصاحبه بالینی ساخت دار برای اختلالهای محور یک بر اساس DSM-IV و فرم بازبینی شده پرسشنامه افسردگی بک بود. گروه آزمایش رفتار درمانی دیالکتیک و رفتاردرمانی-شناختی طی 2ماه (8 جلسه 2 تا 5/2 ساعته) تحت آموزش قرار گرفتند، در حالی که در این مدت گروه کنترل هیچ مداخلهای را دریافت نکردند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین میانگینهای نمرات افسردگی گروه آزمایشی رفتاردرمانی دیالکتیکی و گروه درمانی شناختی با گروه کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد(001/0>p). همچنین بین میانگینهای نمرات افسردگی گروه آزمایشی رفتاردرمانی دیالکتیکی و گروه درمانی شناختی تفاوت معنیداری وجود دارد(001/0>p).
نتیجهگیری: در حوزه درمان و زمینه کار با افراد افسرده و افرادی که در حالت بحران به سر میبرند، رفتاردرمانی دیالکتیکی و رفتاردرمانی شناختی با توجه به ماهیت آن، بسیار کارا و نوید بخش به نظر میرسد.