محمد مهدی امام، صهبا چهریی، علی چهریی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
مقدمه: تراکم معدنی استخوان که به روش DEXA اندازهگیری میشود به طور گستردهای در بیماران مبتلا به استئوپورز به کار میرود. عوامل وابسته به اپراتور یا ماشین میتوانند دقت و صحت تخمین دانسیته معدنی استخوان (BMD) را تحت تأثیر قرار دهند. روش کار: در این مطالعه مداخلهای قبل و بعد ، 200 زن بین 70-30 سال فاقد هر گونه بیماری متابولیک استخوان یک بار در وضعیت استاندارد و سپس در وضعیت چرخش خارجی پا به میزان ْ15 از حالت استاندارد و سپس یک بار با تغییر زاویه مستطیل گردن فمور از ْ90 به ْ80 ، مورد دانسیتومتری قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به تراکم مستطیل گردن فمور، مثلث ward ، تروکانتر بزرگ، تنه فمور و توتال هیپ در هر دو حالت فوق ثبت و توسط آزمون های آماری مقایسه میانگینها تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: چرخش خارجی پا به میزان ْ15 از وضعیت استاندارد باعث افزایش قابل ملاحظه BMD در نواحی گردن فمور، ward ،تروکانتر و تنه شد (به ترتیب 001/0p< ، 04/0p< ، 001/0 p< و 008/0 p<)، در حالی که تأثیر قابل ملاحظهای بر BMD توتال هیپ نداشت. تغییر زاویه مستطیل گردن فمور از ْ90 به ْ80 نسبت به محور مرکزی گردن فمور باعث کاهش قابل ملاحظه BMD در گردن فمور (001/0p<) و افزایش قابل ملاحظه BMD در نواحی ward، تروکانتر، تنه و توتال هیپ شد(به ترتیب 001/0 p< ، 001/0 p< ، 001/0 p< و 04/0 p<). نتیجهگیری: چرخش غیر طبیعی هیپ یا تنظیم اشتباه ناحیه مورد نظر نواحی پنج گانه میتوانند از عوامل مخدوش کننده مهم در ارزیابی دانسیتومتریهای سریال باشند. با توجه به تأثیر کمتر وضعیت غیر طبیعی پا بر نتایج BMD توتال هیپ، شاید بتوان ناحیه توتال هیپ را ناحیه ارجح برای تفسیر دانسیتومتری در نظر گرفت.
علی اکبر ملکی راد، علی فانی، محمد عبداللهی، شهربانو عریان، وهاب باباپور، سید محمد علی شریعت زاده، مرتضی داودی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده
مقدمه:سرب یک گزنوبیوتیک محیطی است که در همه جا وجود دارد و می تواند باعث اختلالات زیاد فیزیولوزیکی ،بیوشیمیایی و رفتاری در انسان و حیوانات گردد. متاسفانه مواجهه با سرب اجتناب ناپذیر است، زیرا استفاده از این فلز در زندگی روزمره انسان از محل کار تا خانه وجود دارد ودر محیط تجمع می یابد.هدف از این مطالعه مقایسه پارامترهای خونی و ادراری در کارگران مواجهه یافته با سرب و روی با گروه شاهد می باشد. روش کار:یک مطالعه مقطعی-تحلیلی با تعدادکل134 نفر طراحی شد.از همه نمونه های تحت مطالعه قبل از ورود به مطالعه رضایت کتبی گرفته شد.گروه مورد شامل 67 کارگر مرد بامحدوده سنی 65-22 سال بودند که در معدن سرب و روی امارت واقع در جنوب غربی اراک حداقل به مدت 2 سال و یک شیفت کاری مشغول به کار بودند.گروه کنترل شامل67 کشاورز از روستای نزدیک معدن بودند که از نظر سن و جنس با گروه فوق همسان سازی شدند وهیچ سابقه مواجهه شغلی با سرب و روی و دیگر فلزات نداشتند. اطلاعات سابقه کار،وضعیت اقتصادی اجتماعی(درآمد،میزان تحصیلات) و اطلاعات سبک زندگی(مصرف سیگار،الکل،دارو و ویتامین یا مکمل آنتی اکسیدانی و رژیم غذایی) توسط پرسشسنامه از آنها گرفته شد و با تک تک کارگران توسط یک مصاحبه گر آموزش دیده مصاحبه شد.پارامترهای خونی و ادراری ارزیابی شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و آمار تحلیلی(تی تست) آنالیز شد. نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان گروههای تام تیول در کارگران مواجهه یافته با سرب و روی در مقایسه با گروه شاهد بطور معنی داری کاهش یافته بود غلظت آنتی اکسیدان های تام پلاسما جهت غلبه بر استرس اکسیداتیو بالا رفته بود.مقدار پارامترهای ادراری و خونی در در دو گروه اختلاف معنی داری نشان نداد. نتیجه گیری :مواجهه با سرب و روی در معدن غلطت پلاسمایی سرب و روی را افزایش داده ومیزان گروههای تام تیول در کارگران مواجهه یافته با سرب و روی در مقایسه با گروه شاهد بطور معنی داری کاهش یافته بود غلظت آنتی اکسیدان های تام پلاسما جهت غلبه بر استرس اکسیداتیو بالا رفته است و پارامترهای خونی و ادراری در کارگران با گروه شاهد اختلاف معنی داری نداشت.