10 نتیجه برای مطالعه
مجید طوافی، عبدالرحمان دزفولیان، علیرضا شمس، پروانه طباطبایی، اسد الله توکلی،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1384 )
چکیده
مقدمه: در دیابت قندی افزایش آنژیوتانسین 2 (AgII)، افزایش فاکتور رشد شبه انسولینی _1(IGF-1) و افزایش هورمون رشد موجب القاء ضایعات کلیوی به ویژه تغییر در محتوا ، ضخامت غشاء پایه گلومرولی (GBM) ، افزایش ضخامت واتصال زوائد پایی پودوسیتی میگردد. در این تحقیق برای اولین بار ترکیب درمانی داروهای لوزارتان (بلوکه کننده گیرنده نوع یک آنژیوتاتنسین 2) و اکتروتید (مهار کننده IGF-1 و هورمون رشد) جهت مهار ضایعات پوشش گلومرولی دیابتی به کار رفت.
روش کار: در این بررسی تجربی 15 راس رت نر دو ماهه، نفرکتومی چپ گردیده و به 5 گروه 3 تایی تقسیم شدند. هفت روز بعد با تزریق زیر جلدی آلوکسان(120 میلیگرم برکیلوگرم زیرجلدی)در گروه های دوم ، سوم، چهارم و پنجم دیابت، القاء گردید. 5 روز بعد از القاء دیابت، گروه سوم لوزارتان (5 میلیگرم برکیلوگرم) از راه دهان وگروه چهارم اکتروتید(10میکروگرم در روز) به صورت زیر پوستی و گروه پنجم هردو دارو را با دزهای گفته شده به مدت هشت هفته دریافت کردند. گروه دوم دیابتی بدون درمان در نظر گرفته شد. سپس کلیه تمام حیوانات گروهها با روش پرفیوژن ثابت گردید. قطعات یک میلی متری کورتکس بعد از ثبوت ثانویه با تتروکسید اسمیم جهت قالب گیری در رزین TAAB812 پردازش گردید. برشهای نازک(600 نانومتری) تهیه و با میکروسکوپ الکترونی انتقالی مورد بررسی کیفی قرار گرفت.
نتایج :لوزارتان از اتصال زوائد پایی و پهن شدن آنها جلوگیری و لی در مواردی نتوانسته بود حالت سه لایه ای GBM را حفظ نماید. اکتروتید در مهار اتصال زوائد پایی چندان مؤثر نبوده و تاثیری در جلوگیری ازدست رفتن حالت سه لایه ای GBM نداشت. مصرف توأم هر دودارو اتصال و پهن شدن زوائد پایی را مهار و ساختار GBM را حفظ نمود، ولی در موارد معدودی تیغه شفاف مجاور اندوتلیوم دیده نشد.
نتیجه گیری: اکتروتید تأثیر چندانی بر مهار ضایعات پوشش گلومرولی نداشت. هر چند لوزارتان توانست تا حد خوبی از تغییرات فرا ساختاری پوشش گلومرولی جلوگیری نماید، ولی مصرف توأم هردو دارو در اکثر موارد و در مقایسه با لوزارتان، ضایعات دیابتی پوشش گلومرولی را بهتر مهار نمود.
دكتر بابک عشرتی، دكتر کوروش هولایی کویی نایینی، دكتر محمد کمالی، دكتر جعفر حسن زاده، دكتر مهرداد برهانی، دكتر فرشاد پور ملک، خانم فهیمه کشفی،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
مقدمه: نوع عامل ایجاد کننده ناباروری خصوصاً ناباروری در زن می تواند بر نتایج درمان و شانس موفقیت آن در ایجاد باروری موثر باشد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه وجود سابقه سل با ناباروری زنانه و اندازه اثر این عامل بر ناباروری زنانه است. روش اجرا: مطالعه حاضر یک مطالعه مورد شاهدی است که در آن گروه مورد زنان مراجعه کننده به مرکز رویان که تشخیص ناباروری زنانه برای آنها داده شده و گروه شاهد زنان مراجعه کننده به همان مرکز که علت ناباروری آنها ناباروی شوهران آنها بوده است، میباشند. ارتباط عوامل مختلف با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک آزمون شد و میزان خطر منتسب نیز تخمین زده شد. نتایج: برای انجام کار تعداد 308 نفر به عنوان مورد و 314 نفر به عنوان شاهد که واجد شرایط ورود به مطالعه بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. با به دست آوردن نسبت شانس (OR) و حدود اطمینان 95 درصد آن مشخص می شود بین وجود سابقه سل و ابتلا به ناباروری زنانه رابطه مستقیم وجود دارد (91/29-01/1 CI: 95% ، 7/4=OR). همچنین مقدار AR برای عامل سل 04/0±023/0 به دست آمد. نتیجه گیری: با در نظر گرفتن نتایج فوق به نظر میرسد در صورت پیشگیری از ایجاد سل در جامعه تحت مطالعه، به توان به میزان حدود 2 درصد از ایجاد ناباروری زنانه پیشگیری نمود.
داود حکمت پو، عیسی محمدی، فضل اله احمدی، سید حسن عارفی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
مقدمه: بستری مجدد یک مشکل جهانی و رو به افزایش است. نارسایی احتقانی قلب یکی از شایعترین عوامل منجر به بستری مجدد محسوب میشود. دربارۀ موانع کنترل بستری مجدد شناخت کمی وجود دارد. هدف از این مطالعه تعیین موانع کنترل بستری مجدد در بیماران مبتلا به نارسایی احتقانی قلب میباشد. روش کار: این مطالعه به روش کیفی و رویکرد تئوری زمینهای انجام شد. جهت جمعآوری اطلاعات از مصاحبه استفاده شد. مطالعه با نمونهگیری هدفمند شروع و در طی تکامل طبقات با نمونهگیری نظری ادامه یافت که به مدت 6 ماه به طول انجامید و در طی آن تعداد 42 نفر به مدت 6 ماه در دو بیمارستان آموزش تهران، مورد مصاحبه قرار گرفتند. اعتبار و صحت داده ها با روش های آماری تائید گردید. نتایج : حساس نبودن نسبت به عوامل بستری مجدد، باورهای نادرست بهداشتی و انتظارات بیماران، آموزش ناقص، تمکین ناکافی رژیم دارویی، غذایی و سبک زندگی نادرست، نبود سیستم درمانی پیگیر، بی اعتمادی به پزشک و عدم ایجاد ارتباط با بیمار، مشکلات روحی بیمار و چالشهای خانواده- بیمار به عنوان موانع کنترل بستری مجدد در این بیماران بودهاند. نتیجه گیری: موانع کنترل بستری مجدد با رویکردکیفی و استفاده از روش تلفیق منابع، بهتر از روش بیومدیک تک منبعی مورد شناسایی قرار گرفته اند. از طرفی حساس نبودن مشارکت کنندگان نسبت به بستری مجدد یک یافته جدید است. بنابراین به منظور کنترل میزان بستری مجدد علاوه بر شناخت موانع، حساس سازی افراد درگیر هم پیشنهاد میگردد.
ایرج کریمی، آزیتا سالاریان، زهره عنبری،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
مقدمه: تمام افراد جامعه بایستی دسترسی برابر و یکسان به خدمات بهداشتی و درمانی لازم داشته باشند. هدف کلی این پژوهش تعیین چگونگی برخورداری عادلانه از خدمات بهداشتی و درمانی در 8 کشور منتخب و ارایه الگویی برای کشور ایران بود. روش کار: این پژوهش به صورت تطبیقی در 8 کشور انجام شد. جهت تعیین چارچوب تقسیمبندی جامعه پژوهش از روش تقسیمبندی جردن استفاده شد که در آن کشورها را در چهار گروه بر اساس نوع بیمه درمانی قرار میدهد و از هر گروه دو کشور انتخاب شدند. یافتههای به دست آمده از هر کشور در جداول تطبیقی قرار گرفتند. برای ارایه الگوی نهایی از تکنیک دلفی طی دو مرحله استفاده شد. نتایج: تمامی کشورهای مورد مطالعه به منظور برخورداری عادلانه از خدمات بهداشتی و درمانی از استراتژیهایی چون پوشش همگانی بیمه، وجود بستههای تعریف شده خدمات بهداشتی درمانی، تعداد مناسب پرسنل پزشکی و پیراپزشکی، وجود پزشک خانواده و سیستم ارجاع به همراه سهم بالای بهداشت و درمان از تولید ناخالص ملی و سرانه بالا برای بهداشت و درمان بهره بردهاند؛ همچنین پایین بودن سهم پرداختهای مستقیم توسط بیماران، گسترش تعهدات بیمهای و بالاخره وجود سقف پرداخت در خدمات دارویی و درمانی بسیار کمک کننده بوده است. این سیاستها به شکلی تدوین شده است که وضعیت درآمد افراد، در برخورداری از این خدمات تاثیر گذار نمیباشد. نتیجه گیری: برخورداری عادلانه از خدمات بهداشتی و درمانی در ایران مستلزم ایجاد نظام ملی بیمه درمان با هدف حذف بیمهگری موازی، پوشش بیمهای کلیه خدمات ضروری پزشکی به خصوص مراقبت از سالمندان و بیماران مزمن روانی میباشد.
محمد غلامی فشارکی، محسن روضاتی، امیر حسین تنهایی،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: فشار خون بالا از عوامل موثر در ایجاد بسیاری از بیماریها میباشد از این رو در زمینه شناسایی عوامل موثر بر آن، مطالعات بسیار متنوعی صورت گرفته است که حاصل آن شناسایی عوامل متعدد در این زمینه شده است که از آن جمله میتوان به عامل کار در نوبتکاری اشاره نمود. در این مطالعه سعی داریم با استفاده از روش رگرسیون GEE که روشی کارا در تحلیل دادههای همبسته و طولی میباشد به مطالعه تاثیر کار در نوبت کاری با فشار خون همراه با کنترل عوامل مخدوشگر در یک مطالعه طولی بپردازیم. مواد و روشها: در این مطالعه همگروهی گذشته نگر دادههای استفاده شده از مشاهدات سالیانه مرکز بهداشت حرفهای شرکت فولاد مبارکه اصفهان در طی سالهای 86 تا 88 و از بین کلیه پرسنل شاغل در این شرکت استخراج و تحلیل گردید. متغیرهای پاسخ در این مطالعه فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، همچنین متغیرهای اندکس توده بدنی (BMI)، سن، میزان تحصیلات نیز به عنوان متغیرهای توضیح دهنده در نظر گرفته شدند. نرم افزار SPSS نسخه 15 جهت برازش رگرسیون GEE به منظور برآورد پارامترهای متناظر با عوامل موثر بر فشار خون سیستولیک و دیاستولیک استفاده گردید. یافتهها: از بین متغیرهای موجود در مطالعه متغیرهای اندکس توده بدنی و سن با فشار خون سیستولیک و دیاستولیک رابطه معنیداری را نشان دادند. نتایج همچنین نشان دهنده عدم ارتباط معنی دار بین فشار خون و متغیر کار در نوبتکاری و میزان تحصیلات بود. نتیجه گیری: در این مطالعه بین کار در نوبتکاری و فشارخون رابطه معنیداری مشاهده نگردید. مهمترین علل در عدم مشاهده این ارتباط را میتوان به امکان سالمتر بودن نوبتکارها و همچنین تنوع پذیری زمان کار، درآمد و زمان بیشتر استراحت نوبتکارها به نسبت روزکارها دانست.
فروغ مرتضوی، خدیجه میرزایی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مشارکت مردان در بارداری پیش فرض سیاستهای نهادهای بینالمللی بهداشت باروری قرار گرفته است. این مطالعه برای درک بهتر زمینهای که ارتقای مشارکت مردان در آن مطرح میشود و با دو هدف بررسی تجارب ارائهدهندگان مراقبت مامایی نسبت به ارتقای مشارکت مردان و موانع مشارکت مردان در امور مربوط به سلامت زنان باردار انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه، یک پژوهش کیفی است. نمونهگیری به صورت مبتنی بر هدف و به روش مصاحبه متمرکز گروهی و مصاحبه فردی با پرسشهای نیمه ساختارمند صورت گرفت. تجارب تمام ماماهای شاغل در مراکز بهداشتی طی 2 مصاحبه گروهی و نظرات 8 مامای شاغل در زایشگاه شهر سبزوار بررسی شد. از تحلیل محتوا، جهت تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: نتایج در سه طبقه دلایل، موانع و پیامدهای مشارکت مردان ارائه شده است. بر اساس تجارب ماماها ارائه خدمات دوستار زوجین موجب بهبود کیفیت مراقبتها و درک اطلاعات بهداشتی داده شده به زنان، تسهیل پذیرش انجام مراقبتهایی چون مراجعه به پزشک و سونوگرافی میشود. کمبود نیروی انسانی، کمبود فضا و موانع فرهنگی چون معذب بودن مردان در ارتباط با ماما و معذب بودن ماما در گفتن برخی مسائل رو به رو از موانع پیشبینی شده توسط ماماها بود. بروز اختلاف بین زوجین و افزایش دخالتهای نا به جای مردان از پیامدهای این طرح برشمرده شد.
نتیجهگیری: نگرش ماماها نسبت به مشارکت مردان در مراقبتهای بارداری و زایمان مثبت است و نشان از آمادگی آنان برای پذیرش آن است. اما با توجه به نگرانیهای ماماها و وجود موانع فرهنگی در این زمینه، آموزش ماماها ضروری است.
اکرم بیاتی، فاطمه قنبری ، محسن شمسی،
دوره 15، شماره 10 - ( 12-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت حضور رابطین در برنامههای بهداشتی و این که در سالهای اخیر شاهد کاهش میزان همکاری و یا قطع ارتباط آنها با مراکز بهداشتی درمانی هستیم این مطالعه با هدف تعیین نیازهای آموزشی رابطین بهداشت و مربیان آنان انجام شده است. مواد و روشها: در این مطالعه کیفی، ابزار جمعآوری اطلاعات بحث متمرکز گروهی و مصاحبه عمیق فردی بوده که با سه گروه از افراد شامل رابطین بهداشت شاغل، قطع همکاری کرده و مربیان آنان انجام و نیازهای آموزشی آنان سوال شده است. در مجموع 14 مصاحبه متمر کز گروهی و 5 مصاحبه عمیق فردی بر اساس نمونهگیری مبتنی بر هدف انجام شد سپس دادههای متنی شرکت کنندگان با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها: مفاهیم کلیدی زیر در سه طبقه اصلی شامل سخت افزار و نرم افزارها (چهار طبقه فرعی شامل زمان، فضا و وسایل کمک آموزشی، کتب و محتوای تدریس)، آموزش دهندگان (شیوه تدریس، آگاهی و مهارت) و آموزش گیرندگان (به کارگیری، سطح سواد، تجربه، سطح یادگیری و انگیزه) استخراج شد. نتیجهگیری: بسیاری از نیازهای آموزشی رابطین و مربیان آنها تامین نگردیده که در بسیاری از موارد زمینه ساز قطع ارتباط رابطین با مراکز بهداشتی گردیده است، لذا ارایه پپس خوراند به مسئولین مربوطه جهت تامین نیازهای مربوطه میتواند در ارتقاء فعالیتهای رابطین و ماندگاری آنان در سیستم بهداشتی تاثیر گذار باشد.
اکرم بیاتی، فاطمه قنبری، اکرم ملکی ، سید شهریار حسینی، محسن شمسی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
مقدمه : از جمله اصلاحات ایجاد شده در نظام سلامت ایران برنامه پزشک خانواده است که از سال 1384 در کشور به اجرا درآمد. این مطالعه با هدف تبیین تجارب پزشکان خانواده و اعضای تیم سلامت از منافع عمومی برنامه پزشک خانواده انجام گردید.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی و روش جمع آوری اطلاعات مصاحبه عمیق فردی ( نیمه ساختار یافته) با سه گروه از پزشکان (15 نفر)، ماماها (15 نفر) و بهورزان (25 نفر) انجام و تجارب آنان در مورد منافع عمومی برنامه پزشک خانواده سوال شده است. در مجموع 55 مصاحبه صورت گرفت. نمونه گیری مبتنی بر هدف انجام و برای تجزیه و تحلیل از روش آنالیز محتوا با رویکرد قراردادی استفاده شده است.
یافته ها: در این مطالعه از واحدهای معنی خلاصه شده 376 کد استخراج شد که پس از ادغام کدهای مشابه، تعداد آنها به 30 کد کاهش یافت که در درون مایه منافع عمومی بطور کلی 2 طبقه اصلی شامل (منافع بهداشتی درمانی – منافع اقتصادی) و 4 زیر طبقه شامل (افزایش سطح شاخص های بهداشت عمومی و بهبود مراقبت ها، پرونده سلامت، وجود بیمه برای روستاییان و کم شدن تعداد مراجعات به پزشکان متخصص) ایجاد شد .
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش استفاده از پرونده های الکترونیکی بجای پرونده های سنتی با هدف دسترسی سریعتر پزشکان به اطلاعات بیماران و ارتقاء کیفی ارائه خدمات و همچنین ارایه برخی از تسهیلات به اعضای شاغل در تیم سلامت جهت افزایش انگیزش شغلی پیشنهاد می شود.
هما یوسفی، آناهیتا خدابخشی کولایی، محمدرضا فلسفی نژاد،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: در حال حاضر به دلایل مختلفی شیوع بیماری نارسایی مزمن کلیه افزایش یافته است. بیماریهای سیستم کلیوی و به دنبال آن دیالیز و پیوند کلیه، بهشدت بر سلامت جسمانی و روانی افراد اثر میگذارند. از آنجایی که بیشتر پژوهشهای انجامشده مشکلات جسمانی و اغلب قبل از عمل پیوند بیماران کلیوی را مورد بررسی قرار دادهاند این پژوهش به چالشهای روانشناختی بیماران کلیوی پس از عمل پیوند پرداخته است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی چالشهای روانشناختی بیماران کلیوی پس از عمل پیوند بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. شرکتکنندگان پژوهش، بیماران پیوند کلیه مراجعهکننده به درمانگاه نفرولوژی بیمارستان لبافینژاد تهران در سال ۱۳۹۸و با دامنه سنی ۳۵ تا ۵۰ساله بودند که یک تا پنج سال از عمل پیوند آنها گذشته بود. با توجه به هدف پژوهش مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته انجام گرفت. روش نمونهگیری مبتنی بر هدف بود و نمونهگیری تا اشباع دادهها و تا زمانی که دیگر داده جدیدی به دست نیامد، ادامه یافت و با مصاحبه با ۱۵ شرکتکننده تکمیل شد. تجزیه و تحلیل دادهها با روش هفتمرحلهای کلایزی انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.IAU.SRB.REC.۱۳۹۸.۰۲۲ در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران به ثبت رسیده است.
یافته ها: بر پایه تجزیه و تحلیل دادهها،کدهای اولیه در سه مضمون اصلی جای گرفتند که عبارتاند از: دغدغهها و احساسات نگرانکننده روانی، حمایت عاطفی و معنوی خانواده و عدم اطمینان از حمایتیابی تخصصی، مالی و رفاهی.
نتیجه گیری: نتایج بهدستآمده نشان داد بیماران کلیوی پس از عمل پیوند علاوه بر مشکلات جسمانی، چالشهای روانشناختی فراوانی نیز دارند که پرداختن به آنها اهمیت زیادی برای متخصصان سلامت و بهداشت روان دارد. مطالعه این چالشها میتواند درک عمیقتری از مشکلات روانشناختی و سازگاری آنها بعد از عمل پیوند به دست آورد.
بهاره بیان، کبری راهزانی، داوود حکمت پو،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: بحران ویروس کرونا هرچند در ظاهر ماهیتی صرفاً پزشکی و مرتبط با نظام سلامت دارد، اما پدیدهای چند بعدی است که اثرات خود را در اقتصاد، فرهنگ و حتی خانواده برجای گذاشته است. در این میان به تأثیر وضعیت رخ داده بر مهمترین نهاد جامعه ایرانی یعنی خانواده کمتر پرداخته شده است. در راستای این مسأله، مطالعه ای کیفی به منظور تبیین تجارب خانوادههای دارای بیمار مبتلا به
کووید-19 انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر مطالعهای کیفی با رویکرد تحلیل محتوا است که در سال 1400 انجام گرفت. نمونهگیری به صورت مبتنی بر هدف آغاز و تا رسیدن به اشباع اطلاعات، به صورت نظری ادامه یافت. ابـزار اصـلی جمعآوری داده مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که در مجموع 10 مشارکتکننده مورد مصاحبه قرار گرفتند. مشارکتکنندگان، افرادی از خـانواده بیمار مبتلا به کووید-19 بودند که ضمن تمایل برای شرکت در مطالعه، یا درگیر مراقبت از بیمار بوده و یا به نحوی به دنبال ابتلای بیمار، دچار نگرانی بودند. علاوه بر آن بیمار آنها از کرونا بهبود یافته و در قید حیات بود. مکان مصاحبه با نظر شرکتکنندگان در منزل آنها و یا مکانی که آنها راحت بودند انتخاب شد. مصاحبه ها به روش Granheim و Lundman به صورت دستی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: به دنبال جمعآوری و تجزیه و تحلیل یافتهها، در ابتدا 391 کد اولیه، 16 زیر طبقه و در نهایت پنج درونمایه اصلی استخراج شد. پنج مقوله پدیدار شده عبارتند از: علائم تجربه شده ابتلا با دو زیرطبقه (علائم ظهور بیماری و سیر علائم)، آشفتگیهای فکری و روحی با هفت زیرطبقه (اضطراب ابتلا، اضطراب مرگ، ترس از ماهیت مبهم بیماری، عذاب وجدان، وسواس، رنج عاطفی و نگرانیهای مالی)، ایثاردر مراقبت با دو زیر طبقه (رنج مراقبت و تعدد نقش)، تابآوری درمسیرمراقبت با سه زیرطبقه (جنبههای حمایتگرانه، کاهش استرس مراقبتی و کسب اطلاعات در مورد بیماری)، تغییر و تحول در مدار زندگی با دو زیرطبقه (رشد فردی و بدست آوردن معنای زندگی).
نتیجهگیری: بر اساس مطالعه حاضر، به دنبال ابتلای یکی از اعضای خانواده به کرونا، سایر اعضاء، دچار بحران شده؛ ابعاد فردی، روانی، اجتماعی و اقتصادی بنیان خانواده با چالش مواجه شده و تحتالشعاع قرار میگیرد که مستلزم حمایت همه جانبه خانواده به عنوان اولین و مهمترین نهاد جامعه است. گرچه مواجهه با این بحران و چالشهای همراه منجر به تجربه مصائب خاص میشود اما زمینهساز رشد فردی و درک بهتر معنای زندگی میشود. از اینرو میتوان گفت تجربه این بحران نه تنها از بعد اجتماعی بلکه از بعد فردی نیز توأم با تحولات شگرف مثبت و منفی است.