۱۳ نتیجه برای مردان
شهلا انشاییه، امیرحسین سیادت، علی اصیلیان، محمدعلی نیل فروش زاده، فریبا ایرجی، محسن خاتمی پور، رضوان فصیح،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: ریزش موی مردانه بیماری بسیار شایعی میباشد. بر طبق بعضی از مطالعات تا ۹۶% مردان دچار درجاتی از این نوع آلوپسی میشوند. در این مقاله اثر داروی گیاهی مشتمل بر گزنه دوپایه، بابونه اروپایی، آویشن، دم اسب و رازیانه با اثر مینوکسیدیل موضعی ۲% در درمان آلوپسی مردانه مقایسه شده است.
روش کار: در این مطالعه ۸۲ بیمار مبتلا به آلوپسی مردانه طی یک مطالعه آینده نگر و دوسوکور مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تکمیل دوره درمان ۶ ماهه، کد داروها باز شد و نتایج مورد بررسی آماری قرار گرفت.
نتایج: بر طبق نتایج حاصل شده، داروی گیاهی در ۴۵% افراد و مینوکسیدیل در ۳۵% افراد سبب رویش مجدد مو شده بود که از لحاظ آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: طبق یافتههای این پژوهش میتوان از این داروی گیاهی به عنوان جایگزین محلول مینوکسیدیل و یا درمان کمکی با مینوکسیدیل در درمان آلوپسی مردانه استفاده نمود.
خانم عفت صادقیان، دكتر علی حیدریان پور، دكتر فرهنگ عابد،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه: تجربه ناباروری که برخی آن را بحران ناباروری نام نهادهاند با استرس فیزیکی، اقتصادی، روان شناختی و اجتماعی همراه است که تمام جنبههای زندگی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. این رویداد، تنشی جدی در زندگی محسوب شده و ضربه روانی شدیدی را بر زوجین وارد میسازد. این مطالعه به منظور مقایسه مشکلات روانی مردان و زنان نابارور مراجعه کننده به درمانگاه ناباروری بیمارستان فاطمیه همدان در سال ۱۳۸۳ صورت گرفت. روشکار: این پژوهش از نوع تحلیلی- مقطعی است. که در آن ۴۰۰ زوج نابارور (۲۰۰ مرد و۲۰۰ زن) به روش در دسترس از بین زوجین ( زوجی که تشخیص ناباروری برای او داده شده است) انتخاب شدند. اطلاعات لازم به وسیله پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه SCL۹۰ در قالب یک مصاحبه فردی با جلب همکاری و اعتماد آزمودنی جمع آوری گردید. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی مستقل تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نتایج نشان داد که زنان نابارور اختلال روانی شدیدتری را نسبت به مردان نابارور تجربه میکنند. همچنین با ۰۵/۰p< ، زنان نابارور در ۹ مقوله SCL۹۰ از جمله افسردگی، اضطراب، ترس، جسمی سازی، حساسیت بین فردی، خصومت، افکار پارانوئید و سایکوتیک تفاوت معنیداری را نسبت به مردان نابارور نشان دادند. نتیجهگیری: میتوان گفت زنان استرس بیشتری را در زندگی شخصی، اجتماعی و جنسی خود تجربه کرده و زنان از پدیده ناباروری تاثیر پذیر تر بودند که میتواند به دلیل مسائل فرهنگی، یا آسیب پذیری روانی بیشتر آنها و یا شکل خاص تعاملات اجتماعی حاکم باشد.
علی خسروبیگی،
دوره ۱۵، شماره ۹ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: آسیبهای ناشی از استرس اکسیداتیو به عنوان یک عامل مهم در ناباروری مردان مطرح است. هدف این مطالعه مرور نقش استرس اکسیداتیو در ناباروری مردان می باشد. مواد و روشها: در این مطالعه مروری، جهت جستجوی مقالات از پایگاههای اطلاعاتی PubMed، Scopusو EBSCO-CINAHL استفاده گردید. یافتهها: تحت شرایط فیزیولوژیک، مقادیر پایینی از رادیکالهای آزاد برای فعالیت طبیعی اسپرمها ضروری میباشد و مقادیر بیش از حد گونههای فعال اکسیژن تولید شده به وسیله لکوسیتها و اسپرمهای نابالغ میتواند باعث آسیب به اسپرمها گردد. در شرایط طبیعی بین تولید رادیکالهای آزاد و فعالیت آنتیاکسیدانتی دستگاه تولید مثل مردان تعادلی وجود دارد. تولید بیش از حد گونههای فعال اکسیژن در مایع منی میتواند بر مکانیسم دفاع آنتیاکسیدانتی اسپرم و یا پلاسمای سمینال غلبه کرده و باعث استرس اکسیداتیو گردد. مطالعات اخیر سطح بالای رادیکالهای آزاد را در ۴۰-۲۵ درصد مردان نابارور گزارش دادهاند. استرس اکسیداتیو بر روی پارامترهای باروری اسپرم و نیز ظرفیت باروری آن تاثیر گذاشته و باعث کاهش احتمال بارداری میگردد. نتیجهگیری: استرس اکسیداتیو میتواند باعث ایجاد آسیب در اسپرمها و در نتیجه کاهش احتمال بارداری در شرایط طبیعی و نیز در روشهای کمک باروری گردد.
الهام جعفری، صدیقه کمالی، سعیده مظلوم زاده، فرانک شریفی،
دوره ۱۵، شماره ۹ - ( ۱۱-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: سالمندی در مردان با کاهش متوسط و پیشرونده تستوسترون پلاسما همراه است. با این وجود، ارتباط کمبود نسبی آندروژن در مردان سالمند با علایم بالینی همچنان مورد اختلاف نظر است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین علایم کمبود آندروژن بر اساس پرسشنامه ADAM و سطح هورمونهای جنسی در مردان بالای ۴۰ سال می باشد. مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی ۱۷۱ مرد سالم بالای ۴۰ سال انجام شد. اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه ADAM توسط هر یک از نمونهها تکمیل شد. همچنین، سطح سرمی هورمونهای تستوسترون آزاد، استرادیول، LH و FSH با استفاده از روش الایزا اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری مربع کای، من ویتنی و رگرسیون لوجستیک مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: بر اساس پرسشنامه ADAM، علایم بالینی کمبود آندروژن در ۸۵ نفر (۷/۴۹ درصد) از نمونهها وجود داشته و سن رابطه معنی داری با نتیجه مثبت پرسشنامه ADAM داشت. ارتباط معنی داری بین نمره کلی بدست آمده از این پرسشنامه با هورمون های جنسی مشاهده نشد. در بررسی ارتباط هر یک از علائم سالمندی با سطح هورمون های جنسی، فقط علایم جنسی با سطح پایین تستوسترون ارتباط معنی داری داشتند. نتیجهگیری: علایم بالینی کمبود آندروژن نمی تواند به طور دقیق سطوح هورمون های جنسی در مردان سالمند را پیشگویی کند. با این وجود تشخیص هیپوگونادیسم در سالمندان مبتلا به اختلالات جنسی باید مورد توجه قرار گیرد.
زهرا اسلامی راد، رضا حاجی حسین، بهزاد قربان زاده، امیر الماسی حشیانی،
دوره ۱۶، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: توکسوپلاسما گوندی تک یاختهای بیماریزا بوده و میتواند باعث عفونتهای شدید و سقط جنین گردد. ارتباط سطح کلسترول و سایر لیپیدهای خونی در انسان آلوده به انگل مورد توجه افراد مختلفی قرار گرفته است. شواهدی وجود دارد که سطح تستوسترون و لیپیدهای میزبان در پاتوژنز انگل توکسوپلاسما دخیل هستند. لذا در این مطالعه به اندازهگیری و مقایسه سطح تستوسترون و لیپیدهای سرمی و نیز بررسی ارتباط میان این عوامل در مردان دارای آنتی بادی IgGضد توکسوپلاسما و مردان فاقد این آنتی بادی پرداختیم.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی مورد - شاهدی بر روی مردان ۲۰ تا ۲۹ سال مراجعه کننده به آزمایشگاه قبل از ازدواج اراک انجام شد. پس از تکمیل پرسشنامه، ۵ میلیلیتر نمونه خون گرفته شده و سرم آن جدا شد. سپس آزمایش تشخیص آنتی بادی IgG ضد توکسوپلاسما بر روی سرمها انجام شد و ۱۰۰ نفر از افرادی که دارای آنتی بادی مذکور بودند به عنوان گروه مورد و ۱۰۰ نفر از افراد فاقد آنتی بادی به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند و اندازه گیری تستوسترون و لیپیدها بر روی سرم آنها انجام شد.
- یافته ها: نتایج نشان داد که سطح تستوسترون در هر دو گروه مورد و شاهد در حد طبیعی بوده ولی سطح این هورمون در گروه مورد به طور معنیدار پایینتر از گروه شاهد بود. همچنین سطح لیپیدهای سرمی در دو گروه مورد و شاهد تفاوت معنی دار نداشت.
نتیجه گیری: مطالعه رابطه بین سطح تستوسترون و لیپیدهای سرم در گروه مورد و شاهد نشان داد که یک همبستگی منفی معنی داری بین سطح این هورمون و تری گلیسرید وجود دارد. همچنین یک همبستگی مثبت و معنی داری بین سطح تستوسترون و لیپو پروتئین با دانسیته بالا وجود دارد.
مارال رستمی چایجان، مرجان صباغیان، مهدی علیخانی، فاضل صحرانشین سامانی، رضا سلمان یزدی، سید نوید المدنی، آناهیتا محسنی میبدی،
دوره ۱۷، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: بتا دفنسین۱۲۶ انسانی یک گلیکوپروتئین کوچک کاتیونی (۱۲کیلو دالتون) بسیار غنی از سیستئین است. ژن این پروتئین در انسان بر روی انتهای تلومری بازوی کوتاه کروموزوم ۲۰ قرار دارد. بیان بالایی از این پروتئین در اپیدیدیم گزارش شده است. این پلیپپتید سطح سلولهای اسپرم را در حین عبور از اپیدیدیم پوشش میدهد. از آنجا که بتا دفنسین ۱۲۶ در بلوغ و ظرفیتپذیری اسپرم موثر است، میتواند نقش مهمی در ناباروری ناشناخته درمردان ایفا نماید. پژوهش حاضر برای بررسی رابطه بین جهش در ژن بتا دفنسین ۱۲۶ و ناباروری ناشناخته در مردان طراحی شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد- شاهد جهش دو نوکلئوتیدی سیتوزین۳۱۲۱ و ۳۱۲۲ در اگزون ۲ ژن DEFB۱۲۶ در ۳۵ مرد ایرانی با ناباروری ناشناخته و ۴۰ مرد بارور با اسپرموگرام طبیعی به عنوان گروه کنترل مراجعه کننده به پژوهشگاه رویان بررسی شد. در این مطالعه روشهای SSCP و تعیین توالی برای یافتن تغییر در ژن مورد استفاده قرار گرفت. روش الایزا برای ارزیابی بیان این پروتئین در سطح سلولهای اسپرم انجام شد.
یافتهها: بررسی دادههای ژنتیکی نشان داد که ۶/۲۸ درصد از مردان با ناباروری ناشناخته و ۵/۷ درصد از گروه کنترل دارای ژنوتیپ هموزیگوت جهش دارdel/del میباشند. فراوانی جهش به طور معنیداری در گروه بیمار بیشتر از گروه کنترل بود (۰۵/۰< p). بیان این پروتئین در مردان با ژنوتیپ هموزیگوت del/del نسبت به سایر ژنوتیپها کمتر است(۰۰۵/۰< p).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان میدهد که این تغییر رایج در توالی ژن DEFB۱۲۶ عامل موثری بر عملکرد سیستم تولید مثلی میباشد. در نتیجه مردان با ژنوتیپ هموزیگوت جهش دار نسبت به مردانی که آلل هموزیگوت طبیعی را دارا میباشند قدرت باروری کمتری دارند
ستاره بهروزی، فرهاد مشایخی، محمد هادی بهادری،
دوره ۱۷، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: ناباروری یک بیماری سیستم تولید مثلی است که به صورت عدم بارداری بعد از ۱۲ ماه رابطه جنسی منظم بدون استفاده از روشهای پیشگیری تعریف میشود. ناباروری مردان تقریبا در ۱۵ درصد زوجین دیده میشود که فاکتورهای محیطی و ژنتیکی در بروز آن نقش دارند. پاراکسوناز یک آنزیم آنتی اکسیدانی است که نقش مهمی در بیماریهای مختلف داشته و با استرس اکسیداتیو و متابولیسم لیپید در ارتباط است. خانواده پاراکسوناز شامل سه ژن PON۱،PON۲ و PON۳ میباشد که بر روی بازوی بلند کرومزوم ۷ قرارگرفته است. در این تحقیق ارتباط پلی مورفیسم ۱۹۲ Q/R ژن PON۱ با ناباروری ایدیوپاتیک مردان بررسی گردید.
مواد و روشها: نمونههای خون از ۱۲۰ مرد مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک و ۱۲۴ مرد سالم جمعآوری و با استفاده از روش PCR-RFLP مورد بررسی قرار گرفت. همچنین به منظور بررسی ارتباط بین فراوانی ژنوتیپی و اللی در دو گروه بیمار و کنترل از آزمون کای اسکوئر استفاده گردید.
یافتهها: ارتباط معنیدار بین فراوانی ژنوتیپی گروههای نابارور و کنترل مشاهده شد(۰۰۰۱/۰p=). یافتههای ما نشان میدهد افراد با ژنوتیپ QR و RR احتمال کمتری برای ابتلای به ناباروری ایدیوپاتیک مردان دارند(۰۰۰۱/۰p=، ۳۹۴/۰-۱۳۲/۰ ۹۵% CI=، ۲۸۸/۰QR: p= ,۰۸/۱-۰۰۳/۰ ۹۵% CI=، ۰۵۷/۰OR= ،۰۵/۰p= RR:).
نتیجهگیری: یافتههای ما نشان داد که پلی مورفیسم ۱۹۲Q/R ژن PON۱ با کاهش احتمال ابتلای به ناباروری ایدیوپاتیک مردان در ارتباط است. اگرچه به منظور تایید این نتایج، باید مطالعات گستردهتری با افراد کنترل و بیمار بیشتر صورت گیرد.
سمیرا مرزبند، فرهاد مشایخی، زیور صالحی، محمد هادی بهادری،
دوره ۱۸، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: تقریبا ۵۰ درصد دلایل اصلی ناباروری مردان ناشناخته مانده است. به نظر می رسد اختلالات ژنتیکی مسبب بروز بسیاری از موارد ناباروری ایدیوپاتیک باشد. پروتئین داربستی ترمیم اشعه ایکس گروه ۱ (XRCC۱) در مسیر ترمیم برش پایه (BER) و ترمیم شکست تک رشته DNA (SSBR) نقش دارد. پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی XRCC۱ ممکن است ظرفیت ترمیم DNA را دستخوش تغییر قرار دهند. از این رو به عنوان عامل خطر ابتلا به ناباروری در نظر گرفته می شوند. پلی مورفیسم Arg۳۹۹Gln ژن XRCC۱ در دومین حفاظت شده BRCT۱ قرار دارد. هدف از این مطالعه، بررسی احتمال ارتباط بین پلی مورفیسم Arg۳۹۹Gln ژن XRCC۱ و استعداد ابتلا به ناباروری ایدیوپاتیک مردان است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد-شاهدی، فراوانی ژنوتیپی و آللی پلی مورفیسم Arg۳۹۹Gln از طریق واکنش زنجیره ای پلی مراز- پلی مورفیسم طول قطعه محدودکننده (PCR-RFLP) در یک جمعیت گیلانی شامل ۱۴۴ مرد مبتلا به ناباروری ایدیوپاتیک و ۱۶۶ مرد سالم مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل آماری به کمک نرم افزار مدکالک نسخه ۱۲ انجام شد.
یافته ها: با توجه به نتایج این تحقیق، ژنوتیپ های Arg/Gln ، Gln/Gln و Arg/Gln+Gln/Gln در مقایسه با ژنوتیپ Arg/Arg به ترتیب ارتباط معنی داری با افزایش خطر ابتلا به ناباروری ایدیوپاتیک مردان نشان می دادند(۰۰۰۱/۰> p ، ۴۱/۷-۳۷/۲= CI برابر با ۹۵ درصد، ۱۹/۴= OR )، (۰۰۳۴/۰ > p ، ۸۱/۷-۵۰/۱= CI برابر با ۹۵ درصد، ۴۲/۳= OR )، (۰۰۰۱/۰ > p ، ۰۹/۷-۳۲/۲ = CI برابر با ۹۵ درصد، ۰۶/۴ = OR ). به علاوه، فراوانی آلل Gln در بیماران مبتلا به ناباروری به شکل معنی داری بیشتر از افراد شاهد بود( ۰۰۰۴/۰ = p ).
نتیجه گیری: در مجموع، پلی مورفیسم Arg۳۹۹Gln ژن XRCC۱ می تواند با ناباروری ایدیوپاتیک مردان در ارتباط باشد و آلل Gln ممکن است یک فاکتور خطر ناباروری ایدیوپاتیک مردان در جمعیت مورد مطالعه باشد. برای رسیدن به یک نتیجه گیری قطعی لازم است که یک جمعیت بزرگ تر و اقوام مختلف مورد مطالعه قرار گیرند.
مرتضی مطهری راد، سیدرضا عطارزاده حسینی،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی پاسخ مهمترین عامل آنژیوژنیک و آنژیواستاتیک به یک جلسه فعالیت قبل و بعد از یک دوره مصرف مکمل ال-آرژنین در مردان فعال بود.
مواد و روشها: در این پژوهش کاربردی و نیمه تجربی، ۲۲ مرد فعال به روش نمونهگیری در دسترس و هدفدار انتخاب و به دو گروه مکمل (۱۱ نفر) و دارونما (۱۱ نفر) تقسیم شدند. مقادیر VEGF و اندوستاتین پایه آنها اندازهگیری شد، سپس آزمودنیها یک پروتکل واماندهساز تردمیل در پیش و پس آزمون انجام دادند و بلافاصله و دو ساعت پس از پروتکل نمونههای خونی(۳ سیسی) تهیه شد؛ آزمودنیها به مدت ۱۴ روز روزانه ۱/۰ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به ترتیب ال-آرژنین و دارونما مصرف کردند؛ نتایج در سطح معنیداری (۰۵/۰p<) تحلیل شدند.
یافتهها: بلافاصله پس از فعالیت، مقادیر VEGF و نسبت VEGF به اندوستاتین دو گروه در مقایسه با وضعیت پایه کاهش یافت(۰۵/۰p≤) و دوساعت بعد نیز کمتر از مقادیر پایه بود(۰۵/۰p≤). اندوستاتین سرمی دو گروه نیز بلافاصله افزایش یافت(۰۵/۰p≤) و دو ساعت بعد نیز همچنان بالاتر بود (۰۵/۰p≤). مقادیرVEGF و نسبتVEGF به اندوستاتین بلافاصله پس از فعالیت، قبل و بعد از مصرف مکمل معنیدار نبود (۰۵/۰p≥)؛ در حالی که این تغییرات در گروه مکمل دوساعت بعد افزایش یافته بود(۰۵/۰p≤). تغییرات اندوستاتین نیز بلافاصله پس از فعالیت معنیدار نبود(۰۵/۰p≥)؛ اما این تغییرات دو ساعت بعد کاهش یافته بود(۰۵/۰p≤).
نتیجهگیری: به نظر میرسد مصرف کوتاه مدت مکمل ال-آرژنین احتمالاً عوامل آنژیوژنیک ناشی از فعالیت را در افراد فعال تحت تأثیر قرار میدهد.
عباس صارمی، علی اکبر فراهانی، نادر شوندی،
دوره ۲۰، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: تمرینات ورزشی بخش مهم و موثری از مراقبت جامع از افراد سالمند است که پیشرفت فرآیند پیری را کند می کند. به دلیل اهمیت فعالیت بدنی در پیش گیری از بیماری های قلبی عروقی، هدف مطالعه حاضر، مقایسه ویژگی های ساختاری و کارکردی قلب مردان میانسال کوه پیما با همسالان غیرورزشکار بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی و مقطعی، ۱۳ مرد میانسال کوه پیما (سن: ۰/۲±۵/۵۴ سال، نمایه توده بدنی: ۴/۲±۵۹/۲۵ کیلوگرم بر متر مربع) که در طول ۲۴ ماه گذشته به طور پیوسته حداقل ۲ جلسه در هفته و هر جلسه ۱۲۰ دقیقه فعالیت کوهروی داشتند و هم چنین ۱۴ مرد سالم همسن (سن: ۲/۲±۱/۵۴ سال، نمایه توده بدنی: ۳/۲±۸/۲۶ کیلوگرم بر متر مربع) که اخیراً سابقه هیچ گونه فعالیت بدنی نداشتند(حداقل ۶ ماه)، انتخاب شدند. تمام آزمودنی ها در حالت استراحت تست اکوکاردیوگرافی دو بعدی و داپلر استاندارد انجام دادند. آمادگی قلبی تنفسی با استفاده از آزمون بروس ارزیابی شد. از آزمون تی مستقل در سطح ۰۵/۰=α برای مقایسه گروه ها استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که فعالیت های کوهروی به طور معنی دار توده بطن چپ(۰۳/۰=p) و قطر انتهای دیاستول بطن چپ(۰۴/۰=p) را افزایش می دهد. هم چنین مشاهده شد که فشار خون سیستولی(۰۴/۰=p)، کسر تزریقی(۰۵/۰=p)، حجم ضربه ای(۰۳/۰=p) و آمادگی قلبی تنفسی (۰۳/۰=p) به طور معنی دار از طریق کوه پیمایی بهبود می یابد. در برخی شاخص ها، از جمله کسر کوتاه شدگی، قطر سپتوم بین بطنی و قطر دیواره خلفی بطن چپ اختلاف معنی داری بین گروه ها وجود نداشت(۰۵/۰<p).
نتیجه گیری: این نتایج نشان می دهند که فعالیت منظم کوهروی می تواند اثرات مفیدی بر ویژگی های ساختاری و کارکردی قلب مردان میانسال داشته باشد.
الهه کهن، لیلا کهن، مریم مقبول،
دوره ۲۰، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: ناباروری مردان یک بیماری مولتیفاکتوریال است که در نتیجه بر هم کنش بین فاکتورهای ژنتیکی و محیطی بروز میکند. بیش از نیمی از موارد ناباروری در مردان به علت اختلال در اسپرماتوژنز و در نتیجه اختلالات اسپرم میباشد. پروتئین های شوک حرارتی (HSP)، چاپرون های مولکولی هستند که در مراحل مختلف اسپرماتوژنز دخالت دارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش واریانت¬های ژنتیکی HSPA۱B rs۶۴۵۷۴۵۲ در ناباروی مردان صورت گرفته است.
مواد و روش ها: این مطالعه ی مورد-شاهدی بر روی ۵۱۶ نفر متشکل از ۳۰۸ مرد مبتلا به ناباروری ایدوپاتیک و ۲۰۸ مرد سالم به عنوان کنترل انجام شد. بعد از استخراج DNA از خون محیطی، تعیین ژنوتیپ با روش Tetra-ARMS PCR انجام شد. جهت بررسی ارتباط بین پلی مورفیسم و ناباروری مردان از آنالیز رگرسیون لوجستیک استفاده شد.
یافته ها: تفاوت معنی داری در توزیع ژنوتیپ ها بین افراد کنترل و نابارور مشاهده شد. نتایج نشان داد که افراد حامل ژنوتیپ TC (OR=۱,۵۵۲, ۹۵%CI: ۱.۰۳۲-۲.۳۳۴, p=۰.۰۳۵) و TT (OR=۲,۷۴۶, ۹۵%CI: ۱.۱۵۳-۶.۵۴۵, p=۰.۰۲۳) از لحاظ ناباروری مردان، بیشتر تحت خطر هستند. همچنین، ارتباط معنی داری بین آلل T (OR=۱,۶۹۵, ۹۵%CI: ۱.۲۲۰-۲.۳۵۵, p<۰.۰۰۱) و ناباروری در مردان مشاهده شد.
نتیجه گیری: این مطالعه برای اولین بار نشان داد که پلی مورفیسم HSPA۱B rs۶۴۵۷۴۵۲ با خطر ابتلا به ناباروری در مردان ایرانی همراه است و آلل T می تواند به عنوان یک آلل غالب، خطر ابتلا به ناباروری را افزایش دهد.
توحید خانواری، فرامرز سرداری، بابک رضایی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: انجام فعالیتهای ورزشی هوازی با افزایش کراتین کیناز و لاکتات خون بلافاصله پس از فعالیت همراه است که باعث افزایش آسیبهای عضلانی و تغییرات نامطلوب بسیاری از شاخصهای آسیب سلولی از جمله کراتین کیناز تام سرمی میشود. در چنین مواقعی مصرف مواد و مکملهای تغذیهای مانند کوآنزیم Q۱۰ با افزایش توان بافری احتمالاً از آسیبهای فشار متابولیکی پیشگیری میکند. با این حال، در رابطه با اثرات این ماده غذایی بر شاخصهای آسیب عضلانی و خستگی ناشی از انجام فعالیتهای ورزشی، مطالعات جامعی صورت نگرفته است.
مواد و روش ها: به همین منظور بیست مرد غیرفعال داوطلب به طور تصادفی و دوسویهکور در دو گروه دهنفره مکمل کوآنزیم Q۱۰ (۲/۵ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و شبهدارو (۲/۵ میلیگرم دکستروز به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) تقسیم شدند. همه آزمودنیها پس از چهارده روز مکملسازی در قرارداد تمرینی آزمون بروس شرکت کردند. خونگیری در چهار مرحله شامل حالت پایه، پس از مکملسازی، بلافاصله پس از فعالیت ورزشی و دو ساعت پس از فعالیت، انجام شد. شاخصهای کراتین کیناز، لاکتات و کورتیزول هر دو گروه طی این چهار مرحله اندازهگیری شد. دادهها به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانس مکرر، تعقیبی بونفرونی و تی مستقل با کمک نرمافزار SPSS نسخه ۱۷ در سطح معنیداری ۰/۰۵ بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله با کد اخلاق IRCT۲۰۱۲۰۳۱۰۴۶۶۳N۸ به تصویب کمیته اخلاق دانشکده علوم پزشکی تبریز رسیده است.
یافته ها: نتایج حاکی است که مصرف چهارده روزه مکمل کوآنزیم Q۱۰ در حالت پایه بر میزان کورتیزول تأثیر معنیداری میگذارد (۰/۰۵>P). به علاوه، یک جلسه فعالیت هوازی واماندهساز باعث افزایش کراتین کیناز و لاکتات شد (۰/۰۵>P). از طرفی، کراتینکیناز دو گروه تفاوت معنیداری پس از فعالیت ورزشی نداشت (۰/۰۵
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، مکملسازی چهاردهروزه کوآنزیم Q۱۰ ممکن است بتواند از آسیب سلولی ناشی از فعالیت هوازی واماندهساز در مردان غیرفعال کاسته و از افزایش میزان لاکتات خون ممانعت به عمل آورد.
دکتر عباس صارمی، دکتر محمد پرستش، خانم سحر ابراهیمی،
دوره ۲۵، شماره ۶ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: فعالیت بدنی یکی از عوامل مهم سبک زنـدگی اسـت کـه مـیتوانـد تأثیرات مثبت یا منفی بر سیستم تولید مثلی داشته باشد و تحقیقات بیشتری برای بررسی اثر بی تحرکی بر باروری به منظور ارائه توصیههای ایمن در شیو ه های زندگی برای کمک به زوجها در رسیدن به بارداری مورد نیاز است. از این رو پـژوهش حاضر بـا هـدف توصـیف و مقایسـه وضـعیت فعالیـت بدنی مردان بارور و مردان نابارور شهر اراک در سال ۱۴۰۱ اجرا شد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع مورد-شاهد است که بر روی ۲۲۰ مرد بارور و نابارور (۲۲ تا ۴۰ ساله) مراجعه کننده به مراکز ناباروری جهاد دانشگاهی اراک که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، انجام گرفت. شرکت کنندگان پرسشنامههای خودآزمایی در مورد ویژگیهای جمعیت شناختی اجتماعی، شیوه زندگی، فعالیت بدنی و رفتارهای کمتحرک را تکمیل کردند. ویژگیهای آنتروپومتریک و ترکیب بدنی نیز اندازه گیری شد. از رگرسیون لجستیک چند متغیره برای تجزیه و تحلیل ارتباط ناباروری با سطح فعالیت بدنی، رفتار کم تحرک و ترکیب بدن استفاده گردید.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه، با کد IR.ARAKMU.REC,۱۴۰۱.۰۴۶ به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه اراک رسید.
یافتهها: در این مطالعه مشاهده شد میزان فعالیت بدنی (۰۲/۰=P) و ترکیب بدنی (۰۰۱/۰=P) در مردان بارور مطلوبتر از مردان نابارور است. در مردان با سطح فعالیت بدنی کم خطر بروز ناباروری ۹۷/۲ برابر افزایش مییابد (نسبت شانس ۹۷/۲ و CI ۹۵ درصدی: ۰۳/۱ و ۶۱/۸ و ۰۴/۰=P). در مقابل، در مردان با سطح فعالیت بدنی متوسط خطر بروز ناباروری کاهش مییابد (نسبت شانس ۲۷/۰ و CI ۹۵ درصدی: ۰۸/۰ و ۹۲/۰ و ۰۳/۰=P). همچنین در مردهایی که بیش از ۶ ساعت در روز نشسته هستند شانس ناباروری ۰۲/۳ برابرافزایش مییابد (نسبت شانس ۰۲/۳ و CI ۹۵ درصدی: ۲۸/۱ و ۱۰/۷ و ۰۱/۰=P). افزایش شاخص توده بدنی موجب افزایش خطر ۶۱/۱ برابری بروز ناباروری در مردان میشود (نسبت شانس ۶۱/۱ و CI ۹۵ درصدی: ۲۳/۱ و ۱۱/۲ و ۰۰۱/۰=P).
نتیجه گیری: از آنجا که چاقی، بی تحرکی جسمانی و ناباروری در مردان ایرانی به طور همزمان در حال افزایش است، بنابراین باید به موضوع اصلاح سبک زندگی و به ویژه فعالیت بدنی در خصوص سلامت باروری تمرکز و جدیت بیشتری صورت پذیرد.