21 نتیجه برای لیپید
عبدالجلال مرجانی، غلامرضا وقاری، فریده توحیدی،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
مقدمه: بیمارانی که دچار بیماری مزمن کلیوی هستند و همودیالیز می شوند بیش تر در معرض تخریب سلولی رادیکال های آزاد می باشند. هدف از این مطالعه ارزیابی تاثیر همودیالیز بر تغییرات سطح پراکسیداسیون لیپید پلاسما و فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز می باشد.
روش کار: مطالعه از نوع تحلیلی و روش نمونه گیری مبتنی بر هدف بود. 22 بیمار همودیالیزی واجد شرایط مطالعه که جهت دیالیز به بخش دیالیز مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان مراجعه می نمودند و 22 فرد سالم که از لحاظ سن و جنس با بیماران همودیالیزی همسان شدند به طور تصادفی برای مطالعه انتخاب گردیدند. سطح پراکسیداسیون لیپید پلاسما (که به صورت مالون دی آلدئید) بیان می شود و فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز (سوپر اکسید دیسموتاز) قبل و بعد از عمل دیالیز در گروه بیماران بررسی و مقایسه شد. همچنین در هر مقطع، موارد ذکر شده با گروه افراد سالم نیز مقایسه گردید. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد و اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری تی دانش آموزی مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج: سطح پلاسمایی مالون دی آلدئید گروه کنترل و قبل از دیالیز بیماران همودیالیزی اختلاف معنی داری نشان داد (P<0/001). همچنین سطح پلاسمایی مالون دی آلدئید بیماران همودیالیزی بعد از دیالیز در مقایسه با قبل از دیالیز و گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد (در هر مورد P<0/001)، فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز بیماران همودیالیزی نیز بعد از دیالیز در مقایسه با قبل از دیالیز و گروه کنترل کاهش معنی داری داشت. بعد از دیالیز در مقایسه با قبل از دیالیز و گروه کنترل کاهش معنی داری داشت (P<0/001).
نتیجه گیری: کاهش فعالیت آنزیم آنتی اکسیدان گلبول قرمز و افزایش میزان پراکسیداسیون لیپید پلاسمای بیماران همودیالیزی ممکن است در پیشرفت بیماری های قلب و عروق در آنان نقش مهمی داشته باشد، بنابراین به کار گیری تدابیری جهت به حداقل رسانیدن این تغییرات می تواند در کاهش خطر این بیماری ها و بهبود کیفیت زندگی بیماران تحت همودیالیز اهمیت به سزایی داشته باشد.
اکرم رنجبر، پروین پاسالار، محمد عبداللهی، مصطفی دلاور،
دوره 7، شماره 2 - ( 4-1383 )
چکیده
مقدمه: استرس اکسیداتیو یکی از عوامل ایجاد سمیت در تماس مزمن با سموم ارگانوفسفره می باشد. در این بررسی وضعیت استرس اکسیداتیو و مهار آنزیم استیل کولین استراز (ACHE) کارگران کارخانه فرموله کننده آفت کش های ارگانوفسفره بررسی گردید.
روش کار: این پژوهش مطالعه ای مقطعی تحلیلی است که بر روی 45 کارگر دارای حداقل سابقه کاری یکسال و محدوده سنی 23 تا 55 سال صورت گرفت. گروه کنترل نیز کارگران کارخانه بسته بندی مواد غذایی بودند که از نظر سنی با آنها همسان شدند. استرس اکسیداتیو در این افراد به صورت موادی که با تیوباربیتوریک اسید واکنش می دهند (TBARS) نشان دهنده میزان پراکسیداسیون لیپیدی (LPO) ، توانایی پلاسما در احیای یون های فریک به فرو(FRAP) نشان دهنده ظرفیت آنتی اکسیدان های تام سرم، گروه های تیول پلاسما و همچنین فعالیت آنزیم گاماگلوتامیل ترانس پیتیدار پلاسما(GGT) و فعالیت آنزیم استیل کولین استراز ACHE در ایتروسیت ها بررسی گردید.
نتایج: یافته ها نشان داد که فعالیت آنزیم ACHE و میزان FRAP و همچنین گروه های تیول در گروه مورد در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری دارد. همچنین میزان TBARS نیز در این کارگران در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد. کاهش فعالیت آنزیم ACHE با افزایش TBARS و کاهش FRAP در کارگران فرموله کننده ارگانوفسفره ارتباط داشت. این نتایج نشان داد که در کارگران فرموله کننده ارگانوفسفره که در تماس با این مواد هستند استرس اکسیداتیو افزایش می یابد. البته اندازه گیری فعالیتACHE اریتروسیت در کارگران فرموله کننده ارگانوفسفره نیز نشان دهنده تماس مزمن این افراد با مواد مذکور می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج فوق می توان به افرادی که در تماس مزمن با سموم ارگانوفسفره هستند توصیه نمود که علاوه بر فعالیت آنزیمACHE ارزیابی استرس اکسیداتیو به طور مرتب انجام گیرد و این افراد برای کاهش آسیب ناشی از استرس اکسیداتیو آنتی اکسیدان های بیش تری مصرف نمایند.
صدیقه آیتی، فاطمه وحید رودسری،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: آنتی بادی های آنتی فسفولیپید ممکن است در سرم خون زنان حامله طبیعی وجود داشته باشد و منجر به افزایش انعقاد پذیری، سقط تکراری، انفارکتوس جفت و مسمومیت حاملگی شود. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین وجود آنتی بادی های آنتی فسفولیپید در سرم خون زنان حامله و مسمومیت حاملگی می باشد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی تحلیلی سرم خون 50 بیمار خانم حامله طبیعی با 50 بیمار مبتلا به مسمومیت حاملگی که سابقه بیماری خود ایمنی و ترومبوز نداشتند، مقایسه گردید. آنتی بادی های آنتی فسفولیپید با بررسی IgG و IgM آنتی کاردیولیپین با استفاده از روش ELISA ولوپوس آنتی کواگولانت آنتی بادی با استفاده از کیت تکلوت در هر دو گروه انجام و نتایج توسط آزمون آماری کای اسکوئر مقایسه شد. میزان 0/05>p معنی دار تلقی گردید.
نتایج: تفاوت معنی داری بین وجود آنتی بادی های آنتی فسفولیپید در سرم خون زنان مبتلا به مسمومیت حاملگی و زنان سالم مشاهده نشد. زنان مبتلا به پره اکلامپسی و زنان سالم به ترتیب8 درصد و 6 درصد دارای آنتی بادی های لوپوس آنتی کواگولانت، 4 در صد و ۱۲ درصد دارای IgG آنتی کاردیولیپین, 30 درصد و 26 درصد دارای IgM آنتی کاردیولیپین بودند که هیچ یک از این موارد دارای ارتباط معنی دار نبود.
نتیجه گیری: حاملگی وضعیت انعقادی را تغییر می دهد و در مسمومیت حاملگی این تغییر شدید تر می شود با این حال در این بررسی، ارتباطی بین وجود آنتی بادی های آنتی فسفولیپید در خانم های مبتلا به مسمومیت حاملگی، در مقایسه با خانم های حامله طبیعی یافت نشد.
طوبی کاظمی، حسین پناهی شهری، مریم حسینی فراش، مهدی دارابی، محسن کاشانیان، حسین اکبری،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده
مقدمه: هیپرلیپیدمی یکی از عوامل خطر اصلی شناخته شده بیماری عروق کرونر است. با توجه به اهمیت هیپرلیپیدمی و لزوم درمان طولانی مدت آن، استفاده از دارویی که بتواند ضمن استفاده طولانی مدت عوارض کمتری داشته باشد، اهمیت پیدا میکند. این مطالعه به منظور مقایسه اثر پرل شوید با پلاسبو در درمان هیپرلیپیدمی صورت گرفته است.
روش کار: این مطالعه به صورت یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور بود که بر روی 65 بیمار مبتلا به هیپرلیپیدمی صورت گرفت. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه مورد به مدت یک ماه رژیم غذایی توأم با پرل شوید و گروه شاهد یک ماه رژیم غذایی توأم با پلاسبو دریافت کردند. سطح چربیهای سرم قبل و بعد از مطالعه اندازهگیری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون تی تجزیه و تحلیل گردید. 0/05>P معنی دار در نظر گرفته شد.
نتایج: در این مطالعه اختلاف میانگین کلسترول، تری گلیسرید، HDL و LDL قبل و بعد از مداخله در گروه مورد از نظر آماری معنادار بود. اما در گروه شاهد فقط سطح HDL قبل و بعد از درمان تفاوت آماری معناداری داشت.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که شوید میتواند به عنوان یکی از داروهای مفید و مؤثر در درمان هیپرلیپیدمی مورد استفاده قرار گیرد.
رضوان انصاری، منیژه کهبازی، مرتضی آبدار اصفهانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان داده اند که بین سندرم متابولیک و بیماری عروق کرونر ارتباط وجود دارد. پرفشاری خون یکی از عوامل خطر قلبی متابولیک در افراد دارای سندرم متابولیک می باشد. هدف از این مطالعه تعیین شیوع فنوتیپهای سندرم متابولیک در بیماران واجد پرفشاری خون در استان اصفهان و استان مرکزی که دو استان ناحیه مرکزی ایران هستند، می باشد. روش کار: این مطالعه یک پژوهش مقطعی است که روش نمونه گیری آن خوشهای - تصادفی می باشد. در این مطالعه،12514 نفر از جمعیت شهری و روستایی بالای 19 سال ساکن در استانهای اصفهان و مرکزی در نظر گرفته شدند که طبق تعریف سندرم متابولیک 1936 نفر از آنها انتخاب گردیدند. طبق تعریف سندرم متابولیک، این افراد شامل افرادی بودند که حداقل 3 مورد از حالتهای غیر طبیعیHTN، FBS ، TG ،HDL وWC را دارا باشند. هم چنین در این مطالعه شرط فشارخون بالا در همه گروهها در نظر گرفته شده است. اطلاعات بعد از جمع آوری، از طریق کای دو نسبت شانس و آزمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: شیوع فنوتیپهای مورد نظر سندرم متابولیک در مرکز ایران از 6/0 تا5/7 درصد متغیر است که بیشترین آمار شیوع مربوط به زنان فشارخونی با TG و WC بالاتر از حد نرمال و کمترین شیوع مربوط به مردان فشارخونی با دو فنوتیپWC ، FBS بالا و HDL پایین و FBS بالا می باشد(05/0p<). به طورکلی شیوع سندرم متابولیک در افراد با پرفشاری خون، در مناطق شهری استانهای اصفهان و مرکزی بیشتر از مناطق روستایی محاسبه شد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از میزان شیوع سندرم متابولیک همزمان با پرفشاری خون، موافق با بسیاری از مطالعات مشابه می باشد و بیانگر همراه بودن پرفشاری خون با فنوتیپهای مختلف سندرم متابولیک به خصوص در زنان با چاقی مرکزی و دیس لیپیدمی می باشد که مستلزم توجه و دقت بیشتر در مورد پیشگیری و درمان این گروه در معرض خطر، میباشد.
مهرداد روغنی، توراندخت بلوچ نژاد مجردی، مریم فلاح محمدی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
مقدمه: کاهش دادن سطح گلوکز و لیپیدهای نامطلوب سرم در بیماران دیابتی با استفاده از گیاهان دارویی از اهمیت بالینی زیادی برخوردار میباشد. در این راستا گیاه ماریتیغال دارای خاصیت کاهش دهندگی پراکسیداسیون لیپیدی و سطح لیپیدهای سرم در مدل تجربی هیپرلیپیدمی میباشد. لذا در بررسی حاضر اثر مصرف خوراکی و مزمن این گیاه بر میزان گلوکز، تری گلیسیرید، کلسترول توتال، کلسترول LDL و HDL موش صحرایی دیابتی مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه تجربی موشهای صحرایی ماده (36=n) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، کنترل تحت تیمار با ماریتیغال، دیابتی، و دیابتی تحت درمان با ماریتیغال تقسیمبندی شدند. دو گروه تحت تیمار با ماریتیغال، پودر گیاه مخلوط شده با غذای استاندارد موش (25/6 درصد) را به مدت 4 هفته دریافت نمودند. میزان گلوکز، تری گلیسیرید، کلسترول تام، کلسترول LDL و HDL سرم قبل از مداخله و در هفتههای دوم و چهارم پس از مداخله تعیین گردید. اطلاعات توسط آزمونهای آماری آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر، تی دانش آموزی و زوج، آنالیز واریانس یک طرفه و توکی تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میزان گلوکز سرم در گروه دیابتی افزایش معنیداری را در هفته چهارم در مقایسه با هفته قبل از مداخله نشان داد (001/0p<) و در گروه دیابتی تحت درمان با ماریتیغال کاهش مختصر و غیر معنیدار در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد. به علاوه سطح تری گلیسیرید در گروه دیابتی افزایش معنیداری را در هفته چهارم نسبت به هفته قبل از بررسی (05/0p<) نشان داد و سطح تری گلیسیرید در هفته چهارم در گروه دیابتی تحت درمان با ماریتیغال در مقایسه با گروه دیابتی به طور معنیداری پائینتر بود (05/0p<). همچنین یک کاهش معنیدار در سطح کلسترول سرم در گروه دیابتی تحت درمان با ماریتیغال در هفته چهارم در مقایسه با گروه دیابتی مشاهده شد (05/0p<). از طرف دیگر، میزان کلسترول HDL و LDL در گروه دیابتی تحت تیمار در همین هفته در حد معنیدار و به ترتیب بیشتر و کمتر از گروه دیابتی بود (05/0p<). نتیجه گیری: مصرف خوراکی و درازمدت بخش هوائی گیاه ماریتیغال در مدل تجربی دیابت قندی اثر هیپوگلیسمیک نداشته و موجب تغییرات مطلوب و سودمند در سطح لیپیدهای خون میگردد.
مهسا یوسفی نیا، احمد امانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
مقدمه: هایپرلیپیدمی یکی از عوامل خطر اصلی ایجاد بیماریهای قلبی عروقی محسوب میشود. این مطالعه با هدف بررسی لیپیدها بر حسب جنس و محل سکونت در مناطق شهری و روستایی شهرستان اراک انجام شد تا بتوان با شناخت وضعیت موجود در کنترل بیماریهای قلبی عروقی تلاش کرد. روش کار: این تحقیق یک مطالعه مقطعی- تحلیلی از فاز اول برنامه قلب سالم میباشد که در شهرستان اراک انجام شد. روش نمونهگیری خوشهای تصادفی بود. ابزار مطالعه پرسشنامهای بود که علاوه براطلاعات دموگرافیک حاوی نتایج پاراکلنیکی (کلسترول تام ، LDL-c ، HDL-c ، تری گلیسرید) بود. در تحلیل اطلاعات از آزمون آماری تی دانش آموزی کولموگروف اسمیرنوف، من ویتنی و کای دو استفاده شد. نتایج: از 4303 نفر افراد بالای 30سال ، 6/51 درصد زن بودند. اختلال کلسترول تام، LDL-c و HDL-c در زنان بیشتر از مردان بود (05/0 p<) و اختلال تری گلیسرید در مردان و زنان تفاوت معنیداری نداشت. افزایش لیپیدها بین شهر و روستا تفاوت معنیداری داشت به طوری که اختلال کلسترول تام و LDL-c در افراد ساکن روستا و اختلال تری گلیسرید در افراد ساکن شهر بیشتر بود(0001/0p<). نتیجه گیری: شیوع بالای اختلال لیپیدها در جامعه مورد بررسی میتواند به شیوه نادرست زندگی، تغذیه نامناسب و کمبود فعالیت فیزیکی در این مناطق مربوط باشد، بنابراین با تغییر شیوه زندگی میتوان شیوع این اختلال و به دنبال آن بیماریهای قلبی عروقی را کاهش داد.
سعید صدرنیا، علی چهرئی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده
مقدمه: هیپر تروفی بطن چپ(LVH) یکی از عوارض قلبی فشارخون بالا است که در آن احتمال بروز آریتمی های قلبی و حوادث عروق قلبی افزایش مییابد. برخی از محققین علاوه برفشارخون بالا عوامل دیگری مانند اختلال لیپیدهای خون، قندخون بالا و نارسایی کلیوی را نیز در بروز هیپر تروفی بطن چپ مؤثر میدانند. این مطالعه به منظور تعیین اثر شاخص توده بدنی و بعضی از عوامل آزمایشگاهی بر هیپرتروفی بطن چپ در بیماران با فشارخون بالا صورت گرفته است. روش کار: این مطالعه یک مطالعه مورد- شاهدی است که طی آن بیماران گروه مورد (بیماران با فشارخون بالا و دچار هیپرتروفی بطن چپ) با بیماران گروه شاهد (بیماران با فشارخون بالا و بدون هیپرتروفی بطن چپ)، از نظر شاخص توده بدنی، لیپیدهای سرم، قندخون، اوره و کراتی نین؛ مورد مقایسه قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده به وسیله آزمون آماری کای دو و رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: در این مطالعه؛ شاخص توده بدنی، گلوکز بالا، BUN و کراتی نین بالا بر روی ظهور LVH در بیماران با فشارخون بالا اثر قابل توجهای داشتهاند اما اختلال لیپیدهای خون بر ظهور LVH اثر قابل توجهی نداشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه مشخص میشود که علاوه بر هیپر تانسیون؛ شاخص توده بدن بالا ، قندخون بالا و همچنین بالا بودن اوره و کراتی نین بر ظهور LVH مؤثر میباشند. لذا لازم است که در بیماران با هیپر تانسیون این فاکتورها با دقت کنترل شده و جهت اصلاح آنها اقدام گردد.
حسین سرمدیان، نادر زرین فر، علی فانی، فاطمه مرجان موسوی، فرشیده دیدگر، محسن خاکی، آزاده محمد باقری، مریم کریمی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
مقدمه: مترونیدازول عملکرد آنتی باکتریال و ضد انگلی دارد. همچنین در درمان بیماریهای التهابی روده مثل کرون نیز کار برد دارد. اثر مترونیدازول بر روی چربی های خون انسان به صورت کاهش سطح LDL وVLDI و افزایش سطح HDL قابل بررسی میباشد. با توجه به این که چربی خون بالا میتواند منجربه بیماریهای مرگباری همچون بیماری عروق کرونر شود، ضرورت بررسی اثر این دارو روی هایپر لیپیدمی مشخص میشود. روش کار: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی سه سوکور بر روی 100 نفر داوطلب 65-25 ساله مبتلا به هایپرلیپیدمی و بدون هیچگونه عامل خطر انجام شده است. نمونهها در دو گروه 50 نفری قرارگرفتهاند.گروه اول مترونیدازول را 500 میلیگرم دو بار در روز به مدت ده روز و گروه دوم پلاسبو را با همان دوز دریافت کردهاند. لیپیدهای سرم آنها قبل و بعد از مصرف دارو سنجیده و سپس دادهها با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میزان کل کلسترول،LDL و تری گلیسرید در گروهی که مترونیدازول دریافت کرده بودند، به طور معنی داری از گروهی که فقط پلاسبو دریافت کرده بودند، کمتر بود و میزان HDL نیز در گروه مصرف کننده مترونیدازول به طور معنیداری بالاتر از گروه دریافت کننده پلاسبو بود. نتیجه گیری: چون تأثیرمترونیدازول درپایین آوردن لیپیدهای مضرخون وافزایش لیپیدمفیدخون قابل توجه و معنیدار است، شاید بتوان از این دارو با این کاربرد استفاده نمود. البته مطالعات وسیع تری به صورت متا آنالیز لازم است تا این اثر به صورت معتبرتر ارائه گردد.
ایرج صالحی، مصطفی محمدی،
دوره 12، شماره 3 - ( 8-1388 )
چکیده
چکیده مقدمه: استرس اکسیداتیو به شدت با دیابت و عوارض آن در ارتباط میباشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات دیابت تجربی بر شاخصهای استرس اکسیداتیو در بافت قلب و تاثیر شنای منظم بر آن میباشد. روش کار: طی یک مطالعه تجربی- کاربردی40 عدد موش صحرایی نر ویستار به چهار گروه 10 تایی کنترل، کنترل همراه ورزش، دیابتی بدون ورزش و دیابتی با انجام ورزش تقسیم شدند. دیابت به وسیله تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین (50 میلیگرم به ازای هرکیلوگرم، داخل صفاقی) ایجاد گردید. مدت مطالعه 8 هفته بود. پس از پایان دوره، ابتدا حیوانات با تیوپنتال سدیم (50 میلیگرم به ازای هرکیلوگرم، داخل صفاقی) بی هوش و بطن چپ جدا و در 80- درجه سانتیگراد نگهداری شد. در قسمت رویی به دست آمده از هموژنیزاسیون بافت، فعالیت آنزیمهای سوپراکسید دیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز، گلوتاتیون ردکتاز و کاتالاز به عنوان وضعیت آنتیاکسیدانهای آنزیمی و میزان مالونیل دیآلدئید به عنوان شاخص پراکسیداسیون لیپیدی اندازهگیری شدند. نتایج: القای دیابت باعث کاهش معنیدار در میزان فعالیت آنزیمهای گلوتاتیون ردوکتاز و کاتالاز در بافت قلب رتهای دیابتیک نسبت به گروه کنترل گردید. همچنین میزان مالونیل دی آلدئید به طور معنیداری در گروه دیابتی ورزش نکرده نسبت به گروه کنترل افزایش داشت. میزان گلوتاتیون توتال بافت قلب در تمامی گروهها یکسان بود. نتیجه گیری: شنا با جلوگیری از کاهش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی گلوتاتیون ردوکتاز و کاتالاز و کاهش سطح مالونیل دی آلدئید بافت قلب برای جلوگیری از عوارض قلبی- عروقی در دیابت ملیتوس ناشی از استرس اکسیداتیو مفید میباشد.
کیهان قطره سامانی، عفت فرخی، مرتضی هاشم زاده، اسفندیار حیدریان،
دوره 16، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
مقدمه: مطالعات نشان داده که فعالیت پارا کسوناز1 در بیماران مبتلا به تنگی عروق کرونر کاهش دارد . تغییر C به T در ناحیه -107 پروموتر مهمترین شاخص تعیین کننده ژنتیکی سطح پارا کسوناز 1در سرم است. از آنجایی که ترکیب اسیدهای چرب فسفولیپیدهای HDL بر فعالیت آن موثر است می توان با بررسی این تغییر تاثیر بهتر داروهای رایج را پی گیری نمود ودر درمان دارویی در نظر گرفت .
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی 131 نفر با LDL بالای 130 میلی گرم در دسی لیتر بعنوان گروه مورد و 134 نفر با LDL کمتر از 130 میلی گرم در دسی لیتر به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه و نتایج حاصل از آزمایشات بیوشیمی و مولکولی بدست آمد. در صد اسید های چرب موجود در فسفو لیپید ها با تکنیک گاز کروماتوگرافی تعیین گردید.
یافته ها : فعالیت آریل استرازی تحت درمان با لواستاتین تغییرات قابل توجهی نداشت ولی فعالیت پاراکسونازی به دنبال درمان با لواستاتین در ژنوتیپ CC پلی مورفیسم C/T107- افزایش قابل توجه تری داشته است. درصد اسیداولئیک ، لینولئیک و اسید ایکوزو پنتانوئیک به دنبال دریافت لواستاتین در فسفولیپیدهای HDL افزایش نشان داده است.
نتیجه گیری: احتمالا درمان با لواستاتین اثر محافظتی بیشتری در ژنوتیپ CCدر مقابل بیماری قلبی عروقی خواهد داشت.در ژنوتیپCC که به دنبال درمان فعالیت بالاتر پاراکسونازی دیده شده اسیداولئیک و لینولئیک موجود در HDL نیز افزایش داشته اند.
عاطفه بابایی، جواد آرشامی، علی رضا حق پرست، محسن دانش مسگران،
دوره 16، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: گلبرگ زعفران حاوی مقادیر زیادی از ترکیبات گلیکوزیدی، فلاونوئیدی و آنتوسیانین ها می باشد. با توجه به افزایش مصرف گیاهان دارویی در درمان بیماری ها و شناسایی اثرات جانبی آنها بر اندام های مختلف، تحقیق حاضر جهت بررسی اثرات عصاره گلبرگ زعفران بر برخی متابولیت های خون در موش صحرایی نر انجام گرفته است.
مواد و روش ها: بدین منظور پنج گروه شش تایی از موش های نر جنس ویستار مورد استفاده قرار گرفت. گروه کنترل نرمال سالین و چهار گروه دیگر دوزهای (mg/kg body weight) 75، 150، 225 و450 از عصاره الکلی گلبرگ زعفران را به مدت 14 روز به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. وزن بدن در روز 0، 7 و 14 اندازه گیری شد. پس از پایان دوره میزان کلسترول، تری گلیسرید، کراتینین، پروتئین تام، آلبومین و آنزیم های ALT و AST سرم خون با استفاده از کیت های بیوشیمیایی اندازه گیری شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که، میزان آلبومین به طور معنی داری افزایش و کلسترول و AST به صورت وابسته به دوز نسبت به گروه کنترل کاهش یافتند (p<0.05). مقادیر تری گلیسرید، کراتینین و پروتئین تام و همچنین میانگین افزایش وزن روزانه تغییرات معنی داری را نشان ندادندp>0.05)).
نتیجه گیری: میزان افزایش درمقدار آلبومین و کاهش آنزیم های کبدی می تواند نشان دهنده ی عدم آسیب در بافت کبد می باشد. کاهش در کلسترول که احتمالا ناشی از ترکیبات فلاونوئیدی عصاره گلبرگ زعفران می باشد و عدم تاثیر بر وزن بدن، می توانند مزیتی در استفاده از گلبرگ زعفران باشند.
بهرام پورقاسم گرگری، پروین دهقان، الهام میرطاهری، زینب فغفوری، پوران کریمی،
دوره 16، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه وهدف: با توجه به شیوع بالای دیابت و زمینه ساز بودن التهاب و اختلالات لیپیدی در ایجاد بیماری های قلبی و عروقی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر اینولین غنی شده با الیگوفروکتوز بر سطح لیپیدهای سرم و التهاب در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.
مواد وروش ها: در این کارآزمایی بالینی ، 52 بیمار دیابتی نوع 2 به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. افراد گروه آزمون (27n=)، روزانه 10 گرم پودر اینولین غنی شده با الیگو فروکتوز و افراد گروه شاهد (25n=)، روزانه 10 گرم مالتودکسترین به مدت 8 هفته دریافت کردند. دریافت های غذایی، شاخص های تن سنجی، hs-CRP و سطح لیپیدهای سرم در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه گیری شد. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 11.5انجام گرفت. آزمون های تی زوج، مستقل و تحلیل کوواریانس برای مقایسه متغیرهای کمی مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: در پایان مطالعه، کاهش معنی دار در میانگین غلظت کلسترول تام (28میلی گرم/دسی لیتر ، 10/14 %)، LDL-c(22 میلی گرم/دسی لیتر، 70/21 %)، کلسترول تام/ HDL-c (73/0، 70/20%) و LDL-c/ HDL-c (55/0،50/27%) در گروه اینولین غنی شده با الیگوفروکتوز در مقایسه با گروه مالتودکسترین مشاهده گردید. کاهش در سطح تری گلیسرید، hs-CRP و افزایش در غلظت HDL-c در گروه اینولین غنی شده با الیگوفروکتوز در مقایسه با گروه مالتودکسترین غیرمعنی دار بود.
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد مکمل اینولین غنی شده با الیگو فروکتوز با بهبود سطح لیپیدهای سرم و التهاب در بیماران دیابتی به کنترل این بیماری و عوارض ناشی از آن کمک می نماید.
زهرا اسلامی راد، رضا حاجی حسین، بهزاد قربان زاده، امیر الماسی حشیانی،
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: توکسوپلاسما گوندی تک یاختهای بیماریزا بوده و میتواند باعث عفونتهای شدید و سقط جنین گردد. ارتباط سطح کلسترول و سایر لیپیدهای خونی در انسان آلوده به انگل مورد توجه افراد مختلفی قرار گرفته است. شواهدی وجود دارد که سطح تستوسترون و لیپیدهای میزبان در پاتوژنز انگل توکسوپلاسما دخیل هستند. لذا در این مطالعه به اندازهگیری و مقایسه سطح تستوسترون و لیپیدهای سرمی و نیز بررسی ارتباط میان این عوامل در مردان دارای آنتی بادی IgGضد توکسوپلاسما و مردان فاقد این آنتی بادی پرداختیم.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی مورد - شاهدی بر روی مردان 20 تا 29 سال مراجعه کننده به آزمایشگاه قبل از ازدواج اراک انجام شد. پس از تکمیل پرسشنامه، 5 میلیلیتر نمونه خون گرفته شده و سرم آن جدا شد. سپس آزمایش تشخیص آنتی بادی IgG ضد توکسوپلاسما بر روی سرمها انجام شد و 100 نفر از افرادی که دارای آنتی بادی مذکور بودند به عنوان گروه مورد و 100 نفر از افراد فاقد آنتی بادی به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند و اندازه گیری تستوسترون و لیپیدها بر روی سرم آنها انجام شد.
- یافته ها: نتایج نشان داد که سطح تستوسترون در هر دو گروه مورد و شاهد در حد طبیعی بوده ولی سطح این هورمون در گروه مورد به طور معنیدار پایینتر از گروه شاهد بود. همچنین سطح لیپیدهای سرمی در دو گروه مورد و شاهد تفاوت معنی دار نداشت.
نتیجه گیری: مطالعه رابطه بین سطح تستوسترون و لیپیدهای سرم در گروه مورد و شاهد نشان داد که یک همبستگی منفی معنی داری بین سطح این هورمون و تری گلیسرید وجود دارد. همچنین یک همبستگی مثبت و معنی داری بین سطح تستوسترون و لیپو پروتئین با دانسیته بالا وجود دارد.
الناز واقف مهربانی، لیلا واقف مهربانی، شراره نوروزی، سمیه زیادی، عزیز همایونی راد،
دوره 18، شماره 9 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم متابولیک که به مجموعهای از اختلالات شامل وزن بالا و توزیع شکمی چربیها، نقصان متابولیسم گلوکز و انسولین، دیسلیپیدمی و افزایش فشار خون اتلاق میشود، از مهمترین مسائل پیش روی بشر در عصر حاضر است. پروبیوتیکها میکروارگانیسمهای زندهای هستند که در صورت مصرف کافی، موجب بروز اثرات سلامت بخش در میزبان میشوند. هدف از مطالعهی حاضر، مرور شواهد بالینی موجود در ارتباط با نقش پروبیوتیکها در بهبود اختلالات وابسته به سندرم متابولیک میباشد.
مواد و روشها: در این تحقیق، مطالعات بالینی چاپ شده بین سال های 2000 تا 2014 در Pubmed و ScienceDirect مورد بررسی قرار گرفتند. «پروبیوتیک»، «سندرم متابولیک» و اجزای آن به عنوان واژگان کلیدی به کار رفتند.
یافتهها: پروبیوتیکها با تغییر فلور باکتریایی روده میتوانند وزن را کاهش دهند و از طریق تعدیل عملکرد سیستم ایمنی و کاهش التهاب، منجر به کاهش مقاومت انسولینی شوند. بهبود پروفایل لیپیدی به دنبال مصرف پروبیوتیکها ناشی از کاهش جذب کلسترول، تولید اسیدهای چرب کوتاه زنجیر، تجزیهی اسیدهای صفراوی و تبدیل کلسترول به کوپروستانول میباشد. همچنین اظهار شده است که پروبیوتیکها با عمل پروتئولیتیک خود و از طریق آزاد سازی پپتید مهاری آنزیم مبدل آنژیوتانسین منجر به کاهش فشار خون میشوند.
نتیجهگیری: با وجود آن که کارآزماییهای بالینی اغلب از دستیابی به اثرات مفید پروبیوتیکها بر اجزاء سندرم متابولیک عاجز ماندهاند، اما اکثر مطالعات انجام گرفته در این زمینه نتایج مثبتی را برای این میکروارگانیسمها ارائه کردهاند. از این رو، میتوان استفاده از پروبیوتیکها را به عنوان رویکردی نوین در پیشگیری یا بهبود اجزای سندرم متابولیک در نظر گرفت.
لیلا وصالی اکبر پور، محمد علی سمواتی شریف،
دوره 19، شماره 4 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیتهای استقامتی میتوانند از طریق ایجاد استرس اکسایشی، منجر به آسیب و تخریب بافتی گردند. اما به نظر میرسد فعالیتهای استقامتی و واماندهساز نتایج متفاوتی با یکدیگر دارند. هدف از این پژوهش بررسی مقایسه دو شیوه تمرین شنای استقامت بر سطوح کراتینکیناز، لاکتات دی هیدروژناز و مالون دی آلدئید رتهای نر ویستار است.
مواد و روشها: تعداد 18 سر رت نر نژاد ویستار با سن 12 هفته و در محدوده 250 تا 300 گرم به طور تصادفی به سه گروه شش تایی شنای استقامت(EN)، شنای واماندهساز (EX) و کنترل (C) تقسیم شدند. هر دو گروه تمرینی به مدت 10 هفته، 5 روز در هفته و هر جلسه یک ساعت شنا کردند. اما از هفته پنجم، 30 دقیقه در هفته به طور فزاینده به زمان شنای گروه واماندهساز افزوده میشد، به طوری که گروه واماندهساز در سه هفته پایانی پروتکل تمرینی، سه ساعت در هر جلسه شنا میکردند. گروه کنترل (C) در این مدت فعالیتی نداشتند. یک روز پس از اتمام پروتکل تمرینی، نمونهگیری خونی از سیاهرگ زیرین رتها انجام شد. فعالیت LDH و CK به روش رنگسنجی(DGKC) و MDA از طریق واکنش با TBA سنجیده شد. نتایج از طریق آزمون آنووای یک طرفه و پس از آن تست تعقیبی توکی با سطح معنیداری(p<0/05) تحلیل شدند.
یافتهها: گروه EN، افزایش معنیداری در سطوح CK سرمی نسبت به گروه EX و گروه C داشتند(0/001=p)، در حالی که سطوح مالون دی آلدئید به طور معنیداری نسبت به گروه C کمتر بود(0/011=p). اما در سطوح LDH تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین استقامتی آسیب بیشتری به عضله وارد میکند، در حالی که پراکسیداسیون لیپید کمتری ایجاد میکند.
مجتبی عسگری، معصومه اصل روستا، محمد صوفی آبادی،
دوره 20، شماره 5 - ( 5-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: دیابت شایعترین بیماری اندوکرین است که به هیپرگلیسمی و هیپرلیپیدمی منجر میگردد. ژل رویال یکی از محصولات طبیعی زنبور عسل است که خواص زیستی متنوعی دارد و غنی از آنتی اکسیدانهای طبیعی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ژل رویال بر میزان گلوکز و نمایه لیپیدی در موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین(تیپ1) است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 40سر رت نر نژاد ویستار مورد استفاده قرار گرفت که به 5 گروه 8 تایی شامل گروههای کنترل، دیابتی، گلی بنکلامید و دو گروه دیابتی تحت درمان با ژل رویال تقسیم شدند. برای دیابتی کردن موشها، استرپتوزوتوسین(60 میلیگرم بر کیلوگرم بر وزن بدن) به صورت درون صفاقی تزریق شد. پس از تزریق استرپتوزوتوسین، ژل رویال با دوزهای 100 و 200 میلیگرم بر کیلوگرم به مدت 30 روز به گروههای تیمار گاواژ شد. در پایان این دوره، سطح گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، LDL (low-density lipoprotein) و(High-density lipoprotein) HDL سرم اندازهگیری شد.
یافتهها: ژل رویال و گلیبنکلامید به طور معنیداری سطح گلوکز، کلسترول، تریگلیسرید و LDL سرم را در موشهای دیابتی شده کاهش دادند)01/0(p<. علاوه بر این، افزایش معنیدار سطح HDL در موشهای دیابتی تیمار شده با ژل رویال در مقایسه با حیوانات دیابتی مشاهده شد )01/0(p<.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که ژل رویال را میتوان برای کنترل و کاهش عوارض ناشی از دیابت به کار برد. اثرات هیپوگلیسمیک و هیپولیپیدمیک ژل رویال احتمالاً به علت وجود آنتیاکسیدانهای فراوان در آن است.
آزاده صفری، مهدی مرادی، مجتبی خانسوز،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ایروبیک و مصرف دوغ کفیر بر شاخصهای آنتروپومتریک، نیمرخ لیپید پلاسما و فشار خون در زنان غیرورزشکار و دارای اضافه وزن بود.
مواد و روش ها: این مطالعه نیمهتجربی است و آزمودنیها تعداد 32 نفر زن غیرورزشکار دارای اضافه وزن شهر اراک بودند. میانگین سنی آنها 8/58±33/94 سال، قد 0/05±1/59 سانتی متر ، وزن 6/88±70/715 کیلوگرم و شاخص توده بدن 50150±327/35 کیلوگرم بر متر مربع بود که به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت کاملاً تصادفی به چهار گروه 8 نفره (گروه کنترل، گروه تمرین، گروه تمرین-دوغ کفیر و گروه دوغ کفیر) تقسیم شدند. گروه کنترل برنامه غذایی معمولی و بدون تمرین داشتند؛ گروه مکمل 8 هفته و روزانه 3 وعده و هر وعده به میزان 100 میلیلیتر از دوغ کفیر استفاده کردند؛ گروه تمرین ایروبیک به مدت 8 هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه 50 دقیقه تمرین کردند؛ گروه تمرین-مکمل نیز هر دو پروتکل تمرین و مکمل را انجام دادند. در ابتدا و انتهای دوره اندازهگیریهای متغیرهای خونی و آنتروپومتریک انجام شد. از آزمون t نمونههای زوجی برای بررسی تغییرات درونگروهی و از آزمون انوا یکطرفه برای بررسی تغییرات بین گروهی استفاده شد. کلیه آزمونهای آماری در سطح معناداری (p<0/05) اجرا شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق 1398.010.IR.QOM.REC در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه قم به ثبت رسید.
یافته ها: ترکیب مکمل دوغ کفیر و تمرین ایروبیک باعث کاهش معنادار میانگین فشارخون (0/003=P) و BMI (0/03=P) شد، ولی بر کلسترول تام (0/27=P)، تریگلیسرید (10/16=P)، HDL (0/61=P)، LDL (0/30=P) و نسبت دور کمر به باسن (0/24=P) تأثیر معناداری نداشت.
نتیجه گیری: زنان دارای اضافه وزن برای کاهش هایپرتنسیون و BMI میتوانند از اثرات مفید تمرینات ایروبیک به همراه مصرف مکمل دوغ کفیر بهرهمند شوند و برای تشخیص اثر تمرین ایروبیک و مکمل کفیر بر کلسترول تام سرمی، تریگلیسرید، HDL، LDL و WHR به تحقیقات بیشتری نیاز است.
فاطمه شهرستان، پروانه جعفری، آرام قره باغی، ایمان خانی فراهانی، اسماعیل شهرستان،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت یکی از مهمترین عوامل مرگومیر در انسانهاست که با تغییر شیوه زندگی، شیوع آن به سرعت رو به گسترش است. از علائم این بیماری متابولیک، افزایش قند خون و دیسلیپیدمی است. کنترل این بیماری با استفاده از محصولات طبیعی در دنیا بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر پروبیوتیک بیوفلورا و عصاره آبی دارچین در بهبود سطح گلوکز و دیسلیپیدمی حاصله از دیابت و کاهش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی بود.
مواد و روش ها: 35 رت نر نژاد ویستار به صورت تصادفی در 5 گروه کنترل منفی، کنترل مثبت دیابتی، پروبیوتیک، عصاره دارچین و پروبیوتیک توأم با عصاره دارچین، گروهبندی شدند. القای دیابت با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین انجام شد. گروههای تیمار به مدت 30 روز CFUs 108×2/3 پروبیوتیک و یا mg/kg 200 عصاره آبی دارچین دریافت کردند. در پایان دوره آزمون، تغییرات وزنی رتها، قند خون، الگوی لیپیدی، hs-CRP و شاخص آتروژنی به منظور پیشبینی خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی تعیین شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد اخلاق IR.IAU.ARAK.REC.1397.005 در مرکز پژوهشهای زیستپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی اراک به تصویب رسیده است.
یافته ها: یافتههای پژوهش نشان داد ابتلا به دیابت سبب کاهش شدید وزن رتها شد، اما در گروههای دریافتکننده پروبیوتیک کاهش وزن کمتری مشاهده شد. به کارگیری پروبیوتیک و دارچین به صورت مؤثری سبب کاهش قند خون شد. پروبیوتیک بیوفلورا سبب کاهش میزان تریگلیسرید، کلسترول و LDL-C سرمی خون شد. در گروه تیمارشده با دارچین، تریگلیسرید خون نسبت به گروه کنترل مثبت، کاهش معنیدار داشت. شاخص آتروژنی و مارکر التهابی hs-CRP در گروههای تیمار شده با پروبیوتیک، کاهش معنیداری نسبت به گروه کنترل منفی و مثبت نشان داد. هیچگونه سینرژی در استفاده توأم پروبیوتیک و عصاره آبی دارچین دیده نشد.
نتیجه گیری: بیوفلورا با بهبود الگوی میکروبیوتای روده، کاهش قند خون و بهبود الگوی لیپیدی، به صورت مؤثری از دیسلیپیدی ناشی از دیابت ممانعت میکند و درنتیجه خطر ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی را کاهش میدهد.
اسما سلیمانی، محمد فتحی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف به تازگی مایوکاینی به نام آیریزین کشف شده که ازطریق قهوهای کردن بافت چربی سفید و گرمازایی برچاقی، متابولیسم و هموستازگلوکز اثرمیگذارد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر 4 هفته مصرف مکمل زنجبیل بر آیریزین، شاخص مقاومت انسولین و نیمرخ لیپیدی زنان چاق به دنبال فعالیت حاد برونگرا و درونگرا بود.
مواد و روش ها تعداد40دختر با نمایه توده بدنی بالای30 کیلوگرم بر مترمربع، سن 2/87±24/86سال، قد 4/20±159/66 سانتیمتر و وزن 4/61±87/42 کیلوگرم درتحقیق شرکت کردند. بعد از اندازهگیری حداکثر اکسیژن مصرفی، آزمودنیها بهطورتصادفی به 5 گروه مکمل و دارونما تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل 2 جلسه فعالیت حاد فعالیت حاد (برونگرا و درونگرا) اجراشد.گروه مکمل روزانه 2 گرم پودرزنجبیل را بهمدت 4 هفته مصرف میکردند. نمونههای خونی قبل و بلافاصله پس از هر نوع فعالیت جمعآوری شد. دادهها بااستفاده ازآزمون تی وابسته وتحلیل واریانس یکطرفه تجزیهوحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی این تحقیق باکد IRCT201104246178N1 در سامانه کارآزمایی بالینی ایران ثبت شد و ازکلیه شرکتکنندگان برای شرکت درمطالعه رضایتنامه کتبی دریافت شد.
یافته ها باتوجهبه نتایج آزمون آماری مشخص شدکه میزان آیریزین، انسولین بین 2 نوع فعالیت برونگرا و درونگرا همراه با مصرف زنجبیل در همه گروهها بهترتیب افزایش معنادار و میزان گلوکز کاهش معناداری یافته است (0/05>P). همچنین مشخص شد شاخص مقاومت به انسولین بین 2 نوع تمرین همراه با مصرف زنجبیل در همه گروهها افزایش جزئی و غیرمعناداراست (0/05>P). علاوهبراین براساس نتایج تحلیل واریانس یکطرفه در بین 2 تمرین همراه با مصرف زنجبیل در همه گروهها سطوح چربی باچگالی بالا افزایش غیرمعنادار (0/05>P) و سطوح تریگلیسیرید وکلسترول با چگالی کم کاهش معناداری یافته است (0/05>P). همچنین نتایج نشان داد تغییرات سطوح کلسترول تام در بین 2 نوع تمرین همراه با مصرف زنجبیل درگروههای تمرین کاهش غیرمعنادار (0/05>P)وگروههای مکمل کاهش معنادار یافته است (0/05>P).
نتیجه گیری ﺑﺮاﺳﺎس ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻪدﺳﺖآﻣﺪه ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد میﺷﻮد ﻣﺼﺮف ﻃﻮﻻنی ﻣﺪت زﻧﺠﺒﻴﻞ به همراه ﺗﻤﺮﻳﻨﺎت ورزشی مداوم میﺗﻮاﻧﺪ ﺷﻴﻮه درﻣﺎنی ﻣﺆﺛﺮی ﺑﺮای کاهش گلوکز و ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﻄﻠﻮب در آیریزین، ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﺑﻪ اﻧﺴﻮﻟﻴﻦ و نیمرخهای لیپیدی در زنان چاق ﺑﺎﺷﺪ.