21 نتیجه برای طب
نعمت بیلان،
دوره 3، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
طب اطفال لازم است سوگیری مناسبی به سمت ارائه راهکارهای اساسی در جهت شناخت و حل مشکلات داشته باشد. برای این منظور شناخت شاخص های مسئولیت پذیری و تبدیل این مقوله کیفی به ابعاد کمی و قابل سنجش یک ضرورت بوده و از طرف دیگر تعریف "اورژانس طب اطفال" در قالب " آسیب پذیر ترین ها " شیوه ای است که بحث را از یک طرف صرفا علمی خارج و در رده اولویت های غیر قابل اغماض در معرض دید همگان قرار میدهد. فلذا مقاله حاضر در حقیقت به دنبال راهکار مناسبی جهت کمی سازی بحث مسئولیت پذیری از یک طرف و شکل دهی به اورژانس اطفال در قالب آسیب پذیری از طرف دیگر است.
علیرضا سوسن آبادی، محمد جواد باقری، امراله چیت سازان،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده
مقدمه: تهوع و استفراغ از تظاهرات شایع بسیاری از اختلالات عضوی و عملکردی است که به طور مکرر بعد از اعمال جراحی و بیهوشی عمومی ایجاد می شود. این حالت علاوه بر اینکه برای بیماران ناخوشایند می باشد ممکن است سبب ایجاد عوارضی برای ایشان گردد. در این مطالعه استفاده از یک روش غیر دارویی و غیر تهاجمی تحت عنوان طب فشاری (که خود یکی از روش های از طب سوزنی است) با تزریق وریدی متوکلوپرامید جهت جلوگیری از تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی و بیهوشی عمومی مورد مقایسه قرار گرفت.
روش کار: این پژوهش یک مطالعه تجربی در سطح کارآزمایی بالینی است که به شکل کنترل دار و به منظور مقایسه اثر کلینیکی متوکلوپرامید وریدی و طب فشاری جهت جلوگیری از تهوع و استفراغ بعد از اعمال جراحی و بیهوشی عمومی در اتاق عمل بیمارستان ولی عصر (عج) با استفاده از نمونه گیری تصادفی انجام شده است. نمونه های پژوهش تعداد 420 بیمار بودند که جهت اعمال جراحی شکم (لاپاراتومی) به اتاق عمل بیمارستان ولیعصر(عج) مراجعه نموده بودند. بیماران در سه گروه 140 نفره شامل گروه طب فشاری، متوکلوپرامید و شاهد گنجانده شده و مطالعه به صورت مقایسه ای و جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه و تجزیه و تحلیل آماری صورت گرفت.
نتایج: بیمارانی که طب فشاری و یا متوکلوپرامید در خلال بیهوشی عمومی برای اعمال جراحی شکم دریافت کرده بودند نسبت به گروه شاهد تهوع و استفراغ کم تری داشتند. در وقوع تهوع و استفراغ بین دو گروه بیمارانی که طب فشاری و متوکلوپرامید دریافت کرده بودند اختلاف معنی داری وجود نداشته و تقریبا تاثیر یکسانی داشتند. با توجه به جداول و محاسبه آماری و به دست آوردن Odds-Ratio برابر (OR=0/6) بین دو گروه متوکلوپرامید و طب فشاری اختلاف معنی داری به لحاظ بروز تهوع و استفراغ بعد از عمل جراحی و بیهوشی عمومی دیده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، استفاده از طب فشاری به عنوان یک روش غیر تهاجمی و غیر دارویی، کم هزینه و بدون عارضه جانبی، جهت جلوگیری یا کاهش تهوع و استفراغ بعد از اعمال جراحی و بیهوشی عمومی پیشنهاد می شود.
علیرضا سوسن آبادی، افسانه زرگنج فرد،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده
مقدمه: «تهوع» و «استفراغ» از جمله شکایات شایع در دوران بارداری هستند اما در خصوص درمان این مشکلات توافق عمومی وجود ندارد. امروزه باتوجه به عوارض ایجاد شده توسط این حالت ها برای مادر و عدم پذیرش مناسب درمان های دارویی، توجه پزشکان به سوی مداخلات غیردارویی از جمله طب فشاری معطوف شده است. در این مطالعه به بررسی کارایی روش طب فشاری در درمان تهوع و استفراغ بارداری پرداخته شد.
روش کار: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی بود که طی آن 120 خانم باردار با شکایات تهوع و استفراغ که به درمانگاه های پره ناتال و مطب های خصوصی شهر اراک مراجعه کرده و به کلینیک درد علوی ارجاع شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. این افراد با تکمیل پرسشنامه به صورت تصادفی به دو گروه شاهد و مورد تقسیم شدند (به صورت یک درمیان فرم 1 یا 2 درباره بیماران تکمیل شد). در گروه مورد، دست بند طب فشاری در محل مناسب و در گروه شاهد، دست بند در محل نامناسب به مدت 90 دقیقه بسته شد. این خانم ها طی 3 مرحله پیاپی به فاصله 24 ساعت پیگیری شدند و پاسخ به درمان در آنها مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج: در این بررسی میزان تهوع و استفراغ در گروه مورد به طور معنی داری نسبت به گروه شاهد کاهش داشت، به نحوی که پس از پایان مراحل مطالعه، میزان بهبود علائم در گروه مورد بیش از شش برابر گروه شاهد بود. در طی مطالعه هیچ عارضه جانبی خاصی در افراد تحت مطالعه مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه حاکی از این بود که طب فشاری روشی مناسب و بی خطر در درمان تهوع و استفراغ دوران بارداری می باشد. |
علی قضاوی، افسانه زرگنج فرد، قاسم مسیبی، بهاره قاسمی، شیما غزالی،
دوره 6، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
مقدمه: پره اکلامپسی حالت ویژه ای از بارداری است که با افزایش فشار خون، دفع پروتیین از ادرار و ادم منتشر مشخص می شود. این حالت معمولا در سه ماهه سوم بارداری رخ می دهد و یکی از متداول ترین عوامل مرگ و میر و ایجاد بیماری در مادران سراسر دنیا است. در ایران مطالعه ای در مورد اتیولوژی و پاتوژنز ایمونولوژیک پره اکلامپسی انجام نشده است.
روش کار: این پژوهش از نوع مقطعی تحلیلی بود. در این تحقیق میزان C3 و C4 کمپلمان وIgA ، IgG و IgM در 20 خانم مبتلا به پره اکلامپسی، 20 خانم باردار طبیعی و 20 خانم غیرباردار که از نظر سن، نمایه توده بدن، تعداد زایمان و سن بارداری همسان شده بودند، اندازه گیری شد. پس از گرفتن رضایت نامه کتبی آگاهانه، از افراد مورد مطالعه، نمونه خون گرفته شد. سرم جمع آوری شده جهت بررسی شاخص های ایمونولوژیک توسط روش انتشار ایمنی شعاعی منفرد مانسینی آنالیز شد.
نتایج: میزان C4 در خانم های مبتلا به پره اکلامپسی شدید به طور معنا داری نسبت به خانم های مبتلا به پره اکلامپسی خفیف و بارداری های طبیعی کاهش یافته بود، در حالی که میزان C3 تفاوتی در بین گروه ها نشان نداد. میانگین غظلت IgG در خانم های غیرباردار نسبت به خانم های مبتلا به پره اکلامپسی و باردارهای طبیعی افزایش معناداری داشت. کاهش معناداری نیز در میانگین غلظت IgA خانم های باردار طبیعی در مقایسه باخانم های غیر باردار وجود داشت. تفاوت معناداری بین میانگین غلظت IgM بین گروه های مختلف مورد مطالعه مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان دهنده تغییراتی در عوامل ایمونولوژیک خانم های مبتلا به پره اکلامپسی می باشد که احتمالا در پاتوژنز این بیماری در خانم های ایرانی نقش دارد.
ناصر مهدوی شهری، علی رمضانی، محمد علی شریعت زاده، علی مقیمی، ملک سلیمانی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده
مقدمه: یکی از شدیدترین اختلالات خلقی که در DSM-IV-TR شرح داده شده است اختلال دوقطبی نوع1 میباشد. این اختلال باتغییر در عملکرد CNS به وجود آمده و به نظر میرسد که با تغییر در ترشح نوروترانسمیترهای مغز، شخص دورههای مانی و افسردگی را تجربه کند. علل متعددی از جمله احتمالاً عوامل محیطی و ژنتیک در بروز اختلال دوقطبی نوع 1 موثرند. خطوط پوستی در سه ماهه اول و دوم تکامل جنین تحت اثر هر دو عامل محیط و وراثت شکل میگیرد و پس از آن تغییر نمیکند. همین دوره، دوره بحرانی رشدCNS نیز میباشد. احتمالاً الگوهای خطوط پوستی ممکن است با بیماریهای ژنتیک در ارتباط باشند که در این بررسی مورد توجه قرار گرفته است. روش کار: این پژوهش مطالعهای مورد - شاهدی میباشد. هدف از این تحقیق مطالعه الگوهای کمی وکیفی درماتوگلیفیک (خطوط پوستی) در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نوع 1 ومقایسه آن با افراد سالم بود. براین اساس پرینت انگشتان وکف دست 30 بیمار مبتلا به اختلال دو قطبی نوع 1 که در بیمارستان روانی ابن سینای مشهد بستری بودند و84 نفر سالم به عنوان شاهد گرفته شد (هر دو گروه از نژاد فارس انتخاب شدند). نتایج به دست آمده با استفاده از آزمونهای آماری تی و کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که مجموع خط شماری a-b (TABRC) در زنان و مردان با اختلال دو قطبی نوع 1 نسبت به گروه شاهد کاهش نشان میدهد، ولی این کاهش معنی دار نیست. اما از نظر نوع اثر انگشت بیماران، در مجموع اشکال Loop وWhorls نا همگن ونسبت به گروه شاهد معنی دار بودند(001/0p= و 003/0p= ). نتیجهگیری: در مجموع به نظر میرسد که درماتوگلیفیک میتواند یک روش جالب برای مطالعات ژنتیکی و احتمالاً روش مناسبی در تعیین پیش آگهی اختلال دوقطبی نوع1 و شاید بسیاری از بیماریهای روانی دیگر باشد.
محمد رفیعی، مهری جمیلیان، علی سالار فیاض، الناز امیری فرد،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1386 )
چکیده
مقدمه: یائسگی مرحلهای از زندگی زنان و به معنای قطع دائم قاعدگی و پایان دوره باروری در آنهاست که در سنین 45 الی 52 سالگی رخ میدهد. این پدیده یک شاخص مناسب از وضعیت بهداشتی جامعه است زیرا که شیوع اکثر بیماریهای مزمن زنان بعد از این سن افزایش مییابد. این مطالعه به بررسی سن یائسگی پرداخته و متوسط سن یائسگی زنان شهر اراک ( از شهرهای مرکزی ایران) را بر اساس متغیرهای اقتصادی- جمعیتی و رفتارهای بهداشتی آنان مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد. روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه مشاهدهای و مقطعی و بر پایه جمعیت میباشد که در سال 1385 انجام گرفت. از روش مصاحبه حضوری و پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات 458 زن یائسه نمونه ساکن در شهر اراک استفاده شد. نمونهگیری به صورت نمونهگیری چند مرحلهای خوشهای با استفاده از مناطق پستی و انتخاب خانوار در این مناطق بوده است. اطلاعات به دست آمده توسط تحلیل واریانس، رگرسیون چند گانه، آزمون تی و آزمون ضرائب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد، میانگین سن یائسگی طبیعی34/2±20/48 سال ( فاصله اطمینان 95 درصد، 41/48-98/47 سال) با میانه سن یائسگی 49 سال به دست آمد. میانگین سن یائسگی زنانی که هرگز ازدواج نکرده بودند کمتر از میانگین سن یائسگی زنان ازدواج کرده بود(015/0p=). سطح درآمد پائین خانوار (003/0p=)، داشتن فعالیت بدنی (004/0 p=)، تعداد حاملگی (001/0p=)، سن آخرین حاملگی (026/0p=) و محل تولد زنان (003/0p=)؛ عوامل معنیدار در سن یائسگی زنان مورد بررسی به دست آمدند. نتیجه گیری: پدیده یائسگی باید در ایران در مطالعات مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد زیرا ارتباط زیادی به ابتلاء و مرگ و میر زنانی دارد که در حدود یک چهارم سن زندگی خود را در آن دوران میگذرانند. اجرای برنامههای بهداشتی به عنوان بهترین راه برای تغییر سبک زندگی زنان در طول زندگی آنان پیشنهاد میگردد.
محبوبه خورسندی، فضل الله غفرانی پور، علی رضا حیدر نیا، سقراط فقیه زاده، مریم وفایی، فیروزه روستا، فرخنده امین شکروی،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
مقدمه: تعداد زنانی که به علت ترس از زایمان خواهان سزارین هستند افزایش یافته است. به نظر میرسد که تن آرامی روش خوبی برای حذف یا کاهش ترس زایمان باشد. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر تن آرامی بر ترس زایمان و انجام زایمان طبیعی در زنان نخستزا طراحی گردیده است. روش کار: مطالعه حاضر کارآزمایی بالینی است که از بهمن سال1385 لغایت مهر 1386 در بیمارستان میلاد بر روی 100 زن نخست زا انجام شده است. ترس زایمان بوسیله پرسشنامه نگرش زایمان بررسی شد. زنان شکم اول با حاملگی کم خطرکه درسه ماهه دوم بارداری بودند و نمره ترسشان 28 یا بیشتر بود به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد، هر کدام 50 نفر قرار گرفتند.گروه مورد، تحت آموزش 9 جلسه ای تن آرامی و گروه شاهد تحت مراقبت روتین بارداری قرار گرفتند. نتایج: میانگین نمرات گروه مورد و شاهد قبل از مداخله به ترتیب 96/6±35/39 و23/6±71/40 بود و اختلاف معنیداری مشاهده نگردید. مقایسه نمره ترس زایمان در دو گروه در سه ماهه سوم بارداری نشان دهنده کاهش ترس زایمان در گروه آزمون بود که نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی داری را نشان داد. 27/9±03/ 38 و18/7±82/29 ، (001/0p<). از نظر انجام زایمان طبیعی نیز بین گروه آزمون و شاهد اختلاف معنیداری مشاهده گردید(001/0p<). نتیجه گیری: زنان نخستزایی که تحت آموزش تن آرامی قرار گرفتند نمره ترس زایمان پایینتری نسبت به گروه شاهد داشتند. نتایج تحقیق اهمیت آموزش مهارت تن آرامی را در کاهش ترس زایمان و افزایش زایمان طبیعی تایید مینماید.
شیرین پازوکی، بیژن یزدی، احمد سروریان، راحله علیآبادی،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
مقدمه: تهوع و استفراغ پس از عمل یکی از عوارض بسیار شایع و ناراحت کننده میباشد که میتواند منجر به عوارض جدی گرددد. یکی از جراحیهای حساس در برابر تهوع و استفراغ جراحی کاتاراکت میباشد که ناشی از افزایش فشار داخل چشم متعاقب آن است. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر طب فشاری با کمک پماد کاپسیکوم در کاهش تهوع و استفراغ و میزان نیاز به داروهای ضد استفراغ طراحی شد. روش کار: در طی یک کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان امیرکبیر اراک که جهت انجام جراحی کاتاراکت بستری شده بودند، دو گروه 100 نفری دریافت کننده پماد کاپسیکوم و دارو نما انتخاب گردیدند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود. پس از تجویزهمزمان پمادها قبل از بیهوشی در نقاط K-K9و K-KD2، دو گروه از نظر شدت و دفعات تهوع، دفعات استفراغ و نیاز به داروهای ضد استفراغ در طی 12 ساعت بعد از عمل به روش مصاحبه بررسی شدند. نتایج: شدت تهوع در 6 و 12 ساعت اول بعد از عمل در گروه پلاسبو بیشتراز گروه کاپسیکوم بود (001/0=p). میانگین دفعات تهوع نیز در 6 و 12 ساعت بعد از عمل در گروه پلاسبو بیشتر از گروه کاپسیکوم بود(0005/0=p). نیاز به آمپول متوکلوپرامید در گروه دارو نما در مقایسه با گروه کاپسیکوم بیشتر بود(001/0=p). از نظر دفعات استفراغ طی 12 ساعت پس از عمل بین دو گروه تفاوت معنیداری نبود. نتیجه گیری:به نظر می رسد که تحریک همزمان نقاط K-D2 و K-K9 در هر دو دست یک روش آسان، غیر تهاجمی و مؤثر در کاهش تهوع و استفراغ پس از عمل باشد.
ایرج کریمی، آزیتا سالاریان، زهره عنبری،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
مقدمه: تمام افراد جامعه بایستی دسترسی برابر و یکسان به خدمات بهداشتی و درمانی لازم داشته باشند. هدف کلی این پژوهش تعیین چگونگی برخورداری عادلانه از خدمات بهداشتی و درمانی در 8 کشور منتخب و ارایه الگویی برای کشور ایران بود. روش کار: این پژوهش به صورت تطبیقی در 8 کشور انجام شد. جهت تعیین چارچوب تقسیمبندی جامعه پژوهش از روش تقسیمبندی جردن استفاده شد که در آن کشورها را در چهار گروه بر اساس نوع بیمه درمانی قرار میدهد و از هر گروه دو کشور انتخاب شدند. یافتههای به دست آمده از هر کشور در جداول تطبیقی قرار گرفتند. برای ارایه الگوی نهایی از تکنیک دلفی طی دو مرحله استفاده شد. نتایج: تمامی کشورهای مورد مطالعه به منظور برخورداری عادلانه از خدمات بهداشتی و درمانی از استراتژیهایی چون پوشش همگانی بیمه، وجود بستههای تعریف شده خدمات بهداشتی درمانی، تعداد مناسب پرسنل پزشکی و پیراپزشکی، وجود پزشک خانواده و سیستم ارجاع به همراه سهم بالای بهداشت و درمان از تولید ناخالص ملی و سرانه بالا برای بهداشت و درمان بهره بردهاند؛ همچنین پایین بودن سهم پرداختهای مستقیم توسط بیماران، گسترش تعهدات بیمهای و بالاخره وجود سقف پرداخت در خدمات دارویی و درمانی بسیار کمک کننده بوده است. این سیاستها به شکلی تدوین شده است که وضعیت درآمد افراد، در برخورداری از این خدمات تاثیر گذار نمیباشد. نتیجه گیری: برخورداری عادلانه از خدمات بهداشتی و درمانی در ایران مستلزم ایجاد نظام ملی بیمه درمان با هدف حذف بیمهگری موازی، پوشش بیمهای کلیه خدمات ضروری پزشکی به خصوص مراقبت از سالمندان و بیماران مزمن روانی میباشد.
فاطمه بازرگانی پور، مینور لمیعیان، رضا حشمت،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: دیسمنوره اولیه یکی از شایعترین اختلالات در زنان است که سبب کاهش کارایی آنان میگردد. هدف این مطالعه ارزیابی اثر فشار در نقطه سوم کبدی بر علایم کانال کبدی در افراد مبتلا به دیسمنوره اولیه میباشد. مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی است که در 194 نفر از دانشجویان واجد شرایط ورود به مطالعه انجام شد. در سیکل اول علایم درگیری کانال کبدی تعیین گردید و سپس افراد به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. در سیکل دوم، سوم و چهارم فشار در نقطه سوم کبدی و پلاسبو 7-3 روز قبل از شروع قاعدگی به مدت 20 دقیقه در روز انجام گردید. با شروع خونریزی در سیکل چهارم نیز علایم درگیری کانال کبدی تعیین شد. یافتهها: در سیکل اول از نظر علایم درگیری کانال کبدی بین گروهها تفاوتی وجود نداشت ولی در سیکل چهارم، نتایج آزمون کای دو اختلاف معنیداری بین دو گروه از نظر تمام علایم درگیری کانال کبدی(05/0>p) به جز علامت رنگ زبان حاوی دانههای قرمز رنگ نشان داد. در گروه مداخله مقایسه بین سیکل اول و چهارم حاکی از اختلاف معنیداری در تمام علایم درگیری کانال کبدی (05/0>p) به جز علامت رنگ زبان حاوی دانههای قرمز رنگ بود. نتیجه گیری: استفاده از فشار در نقطه سوم کبدی در بهبود اغلب علایم درگیری کانال کبدی موثر بود؛ لذا به عنوان درمانی کاربردی، موثر، ارزان و در دسترس جهت درمان دیسمنوره اولیه و علایم همراه آن پیشنهاد میشود.
ابراهیم ابراهیمی،
دوره 13، شماره 5 - ( 12-1389 )
چکیده
این پژوهش، هنر قرآن را شفا بخشی بیماریهای روحی و روانی انسان دانسته و از آنجا که موضوع قرآن و پزشکی، انسان است و هدف هر دو سلامت و سعادت روانی و جسمانی است، از این رو توصیه شده که درمان دردهای روانی را میتوان از قرآن فرا گرفت. در همین راستا، بعد از تعریف روان و قلب سالم و مریض، برخی از مصادیق امراض روانی از رهگذر اشاره به آیات و آرای بزرگان مورد بررسی قرار گرفته و عنوان میشود که این امراض، برخی بر مبنای انگیزههای انسانی، برخی دیگر مربوط به مسایل اعتقادی، برخی مربوط به مسایل اجتماعی و سیاسی و پارهای نیز مربوط به مسایل اخلاقی است. آنگاه در ادامه پژوهش، به نشانهها و آثار روان سالم در پرتو آیات قرآنی پرداخته و در پایان گفته میشود از آنجا که بازتابهای رفتاری انسان از علایم انگیرههای روان سالم یا روان رنجوری است، توصیه میشود آنان که خواهان رسیدن به آرامش روانی در دنیا و رستگاری در آخرتاند، با به کارگیری آموزهها و دستورهای قرآن کریم، روان رنجوریها را پیشگیری و یا درمان نموده و در شخصیت خود توازن و تعادل برقرار کنند که هدف قرآن نیز برقراری تعادل و توازن در غرایز مختلف است.
جلیل کاردان ، حسین کاظمیان، محمد مهدی فیض آبادی،
دوره 17، شماره 2 - ( 2-1393 )
چکیده
مایکوباکتریومهای غیر سلی یا مایکوباکتریومهای غیر توبرکلوزیس ارگانیسمهای محیطی هستند که غالبا در خاک و آب حضور دارند. بسیاری از این گونهها که در دهه اخیر توصیف شدهاند با بیماریهای انسانی به خصوص در افراد با نقص سیستم ایمنی و مبتلا به ایدز ارتباط نزدیکی دارند. در این مطالعه مروری، بیماریزایی و اهمیت بالینی گونههای جدید مایکوباکتریوم بررسی شده است. در مجموع ٦٣ گونه جدید مایکوباکتریوم در ١٠ سال اخیر(٢٠١٣-٢٠٠٣) شناسایی شده که در گروههای مختلف طبقهبندی رانیون قرار گرفتهاند. از این تعداد حدود ٤٠ ایزوله از انسان گزارش شده که در بیماریزایی دخالت داشتهاند. از بین این ٤٠ مورد، ٢٧ ایزوله(5/67 درصد) در گروه غیر کروموژنها و ١٣ ایزوله(5/32 درصد) در گروه اسکوتوکروموژنها بوده و اکثر این ایزولهها کند رشد میباشند. گونههای فتوکروموژن با بیماریهای انسانی در ارتباط نبودهاند. بیشترین بیماریهای ایجاد شده توسط مایکوباکتریومهای غیر توبرکلوزیس شامل عفونتهای تنفسی در افراد مسن و لنفادنیتهای گردنی در بچهها بیشتر به دلیل Mycobacterium kyorinense و Mycobacterium mantenii بوده است. بعضی از گونهها مانند M. riyadhenseنیز میتوانند به عنوان پاتوژن اولیه انسان مطرح باشند. با توجه به شیوع پیشرونده بیماری ایدز در سالهای اخیر و عفونت توام مایکوباکتریومها در این افراد؛ شناسایی صحیح این ارگانیسمها، بیماریزایی، مقاومت دارویی و درمان مناسب آنها در مناطق سل خیز از جمله ایران اهمیت ویژهای دارد.
معصومه آشوری راد، رسول باغبانی خضرلو،
دوره 18، شماره 9 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سیگنال الکتروکاردیوگرام (ECG) نمایشی گرافیکی از فعالیت قلبی است. پردازش و تحلیل تغییرات مورفولوژیکی آن میتواند به تشخیص بصری بسیاری از بیماریهای قلبی کمک کند. با این وجود، انواع نویز واغتشاش در سیگنال ECG تشخیص بصری و استخراج ویژگی از آن را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. هدف از این پژوهش، حذف نویزهای مختلف سیگنال ECG و بهبود کیفیت آن میباشد.
مواد و روشها: در این پژوهش، فیلتر تطبیقی کالمن بر اساس مدل بیزین استنتاج شد. با در نظر گرفتن ساده سازیهای صورت گرفته و توزیع گوسی برای نویز اندازهگیری، روابط ریاضی پیچیده به روابط ساده تبدیل شد و در نتیجه پیاده سازی آسان گشت.
یافتهها: در این مقاله، نسبت سیگنال به نویز (SNR) با استفاده از طراحی فیلتر تطبیقی کالمن به میزان 21.46dB افزایش یافت. فیلتر تطبیقی کالمن با استنتاج از چارچوب بیزین قادر است تغییرات دینامیکی سیگنال ECG را با استفاده از تخمین ماتریس کوواریانس نویز اندازهگیری مدل سازی کند.
نتیجهگیری: برخلاف فیلترهای کالمنی که سیگنال ECG را بر اساس توابع پارامتری مدل سازی می کنند، فیلتر تطبیقی کالمن ارائه شده در این مقاله، ثبتهای ECG واقعی را برای مدل سازی به کارگرفته است. توابع پارامتری که بتوانند تغییرات دینامیکی ECG را مدلسازی کنند نیازمند تعداد زیادی توابع تحلیلی هستند و این باعث کندشدن فرایند فیلترینگ میگردد. اما فیلتر تطبیقی کالمن ارائه شده در این پژوهش از سرعت بالایی برخوردار بوده و میتواند در کاربردهای زمان واقعی به کار گرفته شود.
آزاده ریاحی، سمیرا یزدانی قادیلایی، مینو کلانتری، نسرین جلیلی، حمید دالوند،
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: تعیین میزان توانایی کودکان فلج مغزی توسط سازمانهایی همچون بهزیستی، نقش مهمی را در برنامهریزی درمان و ارائه خدمات حمایتی بازی میکند. سیستم طبقهبندی توانایی دستی، قسمتی از این مهم را به انجام میرساند. در استان مازندران، پیشبینی توانایی دستی به صورت شهودی و بدون ابزار صورت میگیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی همخوانی پیشبینی کاردرمانگران از عملکرد دستی آتی مبتلایان به فلج مغزی با مقیاس MACS انجام شد.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع مقطعی است و جامعه مورد بررسی آن شامل 12 کاردرمانگر شاغل در مراکز توانبخشی تحت نظارت اداره بهزیستی استان مازندران میباشد. در ابتدا کاردرمانگران توانایی دستی 100 فرد مبتلا به فلج مغزی را براساس پیشبینی خود به پنج سطح طبقهبندی نمودند. محقق در مرحله بعد، تمامی این افراد را بر اساس مقیاس MACS طبقهبندی نمود. در انتها میزان همخوانی پیشبینی درمانگر و محقق مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: ضریب کاپای وزنی مقیاس MACS با سطح معنیداری 001/0>p در سطح یک 671/0 و در سطح پنج 747/0 بود که هر دو بیانگر میزان توافق خوبی بودند. این ضریب در سطح سه و چهار به ترتیب 471/0 و 444/0 بود که نشان دهنده توافق نسبتاً خوبی بود. ضرب کاپای وزنی در سطح دو نیز برابر با 358/0 و نشان دهنده توافق کم بود.
نتیجه گیری: با وجود همخوانی بین پیشبینی درمانگر و محقق، مقیاس MACS به عنوان ابزاری مفید در طبقهبندی میزان توانایی دستی کودکان فلج مغزی و پیشبینی نیاز یا عدم نیاز آنان به وسایل کمکی و تطابقی توسط کاردرمان گران در مراکز توانبخشی و ادرارات بهزیستی مورد استفاده قرار می گیرد.
لیلا دهقان، حمید دالوند، عبدالرضا یاوری، فخرالدین شریعتمداری، اکرم ولی زاده،
دوره 19، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: شناخت نیازهای واقعی کودکان فلج مغزی و خانوادههای آن ها، به درمانگران جهت ارایه خدمات درمانی مناسب کمک شایانی میکند. هدف از این مطالعه، تعیین نیازهای آموزشی هندلینگ مادری به مراقبان خانوادگی و کودکان فلج مغزی در منزل بر اساس سطح عملکرد حرکتی درشت میباشد.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بود که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف کودکان فلج مغزی 4 تا 12 ساله شهر اراک و نمونههای در دسترس کودکان مراجعه کننده به مراکز توان بخشی بودند که از بین آن ها 186 کودک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت ساده و هدف مند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، سامانه طبقهبندی عملکرد حرکتی درشت (GMFCSE&R)، برای ارزیابی شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت و مقیاس عملکرد کاری کانادایی (COPM) برای تعیین نیازها بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارههای توصیفی و آنالیز واریانس دو طرفه استفاده شد.
یافتهها: بیشترین نیاز آموزشی هندلینگ، آموزش در حیطه مراقبت از خود به ویژه آموزش در زمینههای سرویس بهداشتی، غذا دادن و تحرک و جا به جایی بود که به سطح V سامانه عملکرد حرکتی درشت (جا به جایی با صندلی چرخ دار دستی توسط دیگران) مربوط می شد. تفاوت معنیداری بین نیازهای آموزشی هندلینگ مادری کودکان فلج مغزی از لحاظ سن و شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت وجود نداشت(05/0p>).
نتیجهگیری: به نظر میرسد درمانگران بهتر است همراه با استفاده از سایر مداخلات درمانی، آموزشهای هندلینگ مادری را به ویژه در حیطه مراقبت از خود در برنامه درمانی خود اعمال کنند.
عبدالرضا یاوری، رحمت اله مرادزاده، حمید دالوند، اکرم ولی زاده، فرهاد فاتحی، محمودرضا نخعی،
دوره 19، شماره 10 - ( 10-1395 )
چکیده
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از مشکلات کودکان مبتلا به فلج مغزی، اختلال در خوردن غذا و نوشیدن مایعات میباشد. هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر تحریکات دهانی - حرکتی بر عملکرد تغذیهای کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک با استفاده از دو رویکرد پزشکی و رویکرد خانواده محور میباشد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بوده که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف، کودکان فلج مغزی 2 تا 8 ساله شهر اراک و از نمونههای در دسترس کودکان مراجعه کننده به مراکز توانبخشی بودند که از بین آنها 40 کودک مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت ساده و هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، سامانه طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت(GMFCSE&R) و مقیاس ارزیابی حرکتی دهان (OMAS) بود. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده ازآزمون کولموگرف اسپیرنوف، گزارش میانگین، انحراف معیار، ترسیم جداول توزیع فراوانی تحلیل دادهها، آزمون تی مستقل، آزمون تی وابسته، آزمون کای دو و مانوا انجام شد.
یافتهها: اختلاف نمرات عملکرد بلع در هر دو گروه تحت درمان توسط درمانگر و تحت درمان توسط خانواده قبل و بعد از انجام مداخله از نظرهردو ارزیاب و از نظر آماری معنادار بود(001/0=p). اختلاف نمرات عملکرد بلع بین دو گروه تحت درمان توسط درمانگر و تحت درمان توسط خانواده، بعد از انجام مداخله از نظر ارزیاب اول و دوم و از نظر آماری معنادار نبود(به ترتیب 89/0=p و 07/0=p).
نتیجه گیری: به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که تحریکات دهانی حرکتی بر عملکرد بلع کودکان فلج مغزی اسپاستیک در هر دو گروه تحت درمان موثر میباشد. همچنین میزان تاثیر این تحریکات بر عملکرد بلع کودکان فلج مغزی چه توسط درمانگر به کار رود و چه توسط خانواده، به یک اندازه میباشد.
آزاده ریاحی، مهدی رصافیانی، سمیرا یزدانی، رحمت الله مرادزاده،
دوره 20، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: نیاز انسان به غذا یکی از احتیاجات ذاتی یا فیزیولوژیک است که در کنار توانایی خوردن و آشامیدن، مهمترین عامل سلامتی، بقای زندگی و طول عمر می باشد. کودکان فلج مغزی به علت وجود نقایص همراه این بیماری، دچار ناهماهنگی های شدید در مکانیسم تغذیهای و ایجاد شرایط سلامتی نابسامان و حتی مخاطرهآمیز برای زندگی می شوند. به دلیل اهمیت سیستم طبقه بندی توانایی خوردن و آشامیدن ((EDACS در تحقیق و درمان کودکان فلج مغزی، هدف این مطالعه تعیین ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی این سیستم می باشد.
مواد و روشها: جهت فارسی سازی و تعیین روایی و پایایی نسخه فارسی EDACS ، بعد از انجام مراحل ترجمه و ترجمه بالعکس، روایی صوری، روایی محتوایی و در نهایت پایایی تکرار آزمون برای والدین و درمانگران با استفاده از ضریب همبستگی درون خوشه ای (ICC) مورد ارزیابی قرار گرفتند. 130 کودک فلج مغزی 36 تا 240 ماه با میانگین سنی 35/52 بر حسب ماه و انحراف معیار 96/33 ( 57 دختر و 73 پسر با انواع مختلف فلج مغزی) مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: پایایی اندازه ها با روش ICC در کلیه شاخص های پایایی آزمون بازآزمون و پایایی بین ارزیابان خیلی خوب و معنادار بود. در بررسی پایایی تکرار آزمون، ICC در مورد والدین و کاردرمانگران (98/0) و برای گفتاردرمانگران (99/0) بالای 9/0 به دست آمد که هر دو بیانگر میزان همبستگی بالا بودند.
نتیجه گیری: نسخه فارسی مقیاس EDACS از روایی صوری و محتوایی و پایایی تکرار آزمون کافی برخوردار است و می توان از آن به عنوان ابزاری مفید و کاربردی در طبقه بندی توانایی خوردن و آشامیدن کودکان فلج مغزی استفاده نمود.
علی قضاوی، علی گنجی، محسن خاکی، قاسم مسیبی،
دوره 21، شماره 5 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: در مورد پیدایش سیستم ایمنی دو فلسفه مطرح است: فلسفه دفاعی و فلسفه هوموستاز. در این مقالهی مروری، نگاهی فراتر از پیش به فلسفه وجودی سیستم ایمنی خواهیم داشت، نگاهی که در آن نقش دفاعی سیستم ایمنی، تنها بخشی از وظایف هوموستاتیک آن قلمداد میشود.
مواد و روشها: جستجوی مقالات در مدلاین با استفاده از کلیدواژههای Homeostasis، Immunculus، Natural autoantibody،Evaluation و Immune system انجام شد.
یافتهها: هوموستاز مهمترین وظیفه سیستم ایمنی و فلسفه پیدایش این سیستم است، بهطوریکه نقش دفاعی آن نیز تنها بخشی از وظایف هموستاتیک میباشد. آنتیبادیهای طبیعی با نشان دادن تغییرات کیفی و کمی در ترکیب آنتی ژنیک بدن، این وظیفه را تحت عنوان انعکاس ایمنی ایفا میکنند و میتوانند به عنوان نشانگرهایی جهت پیشآگهی از بیماریهای مختلف عمل نمایند.
نتیجهگیری: اگرچه پیشرفتهای زیادی در توضیح نقش هموستاتیک سیستم ایمنی صورت گرفته است، ولی هنوز جای کار بسیاری برای مشخص شدن تمامی ابعاد آن وجود دارد.
عطیه السادات دانش، فاطمه نوجوان،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: از دیدگاه طب سنتی ایران خونریزی از هموروئید تنها یک بیماری عضوی نیست، بلکه نشاندهنده کیفیت و کمیت خون و اخلاط موجود در بدن است. بر اساس این دیدگاه، خونریزی از نواحی مختلف علل مختلفی دارد که دو علت مهم آن عبارتاند از: پری عروق و درنتیجه خروج خون در نواحی مستعد خونریزی و دیگری، تغییر در کیفیت خون به گونهایکه باعث باز شدن عروق و ایجاد خونریزی شود. این مقاله با گزارش یک مورد خونریزی از هموروئید، شاهدی برای مجموعهای از اصول درمانی موجود در طب ایرانی است.
شرح مورد: خانم ۳۹ ساله، متأهل، دارای ۵ فرزند، با مزاج جبلی گرم و تر که به علت خونریزی شدید قاعدگی به مدت یک سال، برای انجام طب سنتی مراجعه کرده بود. با تجویز داروی گیاهی، پس از سه ماه خونریزی قاعدگی طبیعی شد، اما یک ماه بعد دچار خونریزی از هموروئید شد. خونریزیهای بیمار با درمانهای طب سنتی ایران ازجمله پاکسازی بدن از خلط سودا و فصد و زالوی اطراف مقعد بهبود پیدا کرد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه باکد اخلاق IR.MUQ.REC.۱۳۹۶.۱۱۰ در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی قم به تصویب رسیده است.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بهدستآمده و بر اساس دیدگاه طب سنتی به نظر میرسد که علت بروز خونریزی از مقعد و همورئید در مورد گزارششده، ناشی از مشکل پری عروق از خونی با کیفیت نامناسب بوده و به دنبال درمان علامتی، خونریزی شدید قاعدگی ایجاد شده است.
محمدامین عبداله پور، فاتح رحمانی، امید عیسی نژاد،
دوره 26، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده
چکیده
مقدمه: استرس ملاک مهم و تاثیرگذار بر شخصیت در سطح کلی و جزئی است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش واسطهای استرس در دو ملاک تشخیصی اختلال شخصیت شامل سطوح کنشوری (ملاک A) و رگههای بیماریزا (ملاک B) انجام شد.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانشجویان در حال تحصیل در دانشگاه کردستان سال تحصیلی 1399-1400 بودند. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 313 نفر (08/50% بانوان) انتخاب و به پرسشنامههای آنلاین سنجش شخصیت (2013)، آزمون سطوح کنشوری شخصصیت (2017) و مقیاس استرس ادراک شده (1994) جواب دادند. به منظور تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری از نرم افزار SPSS نسخه 26 و AMOS استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از مسیر مستقیم حاکی از تاثیر نقش واسطهای استرس بر شخصیت در سطح رگههای گسستگی (85/0) و ستیزه جویی (88/0) است. درحالیکه در رگههای روانگسستهگرایی، عدم بازداری و هیجان پذیری منفی استرس نقش واسطهای را ایفا نمیکند. در کل، ارتباط مثبتی بین استرس و سطوح کنشوری (45/0) و رگههای بیماریزای شخصیت (27/0) مشاهده شد.
نتیجه گیری: تاثیر استرس بر سطوح کنشوری شخصیت و رگههای بیماریزای شخصیت غیرقابل انکار است. به طور کلی، استرس بر مدل جایگزین اختلالات شخصیت و ملاکهای A و B تاثیر دارد.
کلیدواژهها: استرس، رگههای شخصیت، سطوح کنشوری شخصیت، مدل جایگزین اختلالات شخصیت (AMPD)، طبقهبندی بین المللی بیماریهای روانی اروپا (ICD-11) .