16 نتیجه برای سگ
دکتر سرور آرمان، خانم فریبا فهامی، خانم روشنک حسن زهرائی،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده
مقدمه: غریزه جنسی که منشأ بسیاری از تحولات در زندگی انسان میباشد میتواند در اثر عوامل متعددی دچار اختلال شود که یکی از این عوامل، پدیده یائسگی و افزایش سن است. این مطالعه با هدف مقایسه اختلالات عملکرد جنسی زنان قبل و بعد از یائسگی طراحی گردید.
روش کار: این مطالعه از نوع تحلیلی - مقطعی میباشد که در آن اطلاعات مربوط به فعالیتهای جنسی قبل و بعد از یائسگی 174 زن همسردار یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اصفهان در سال 82 که دارای مشخصات ورود به پژوهش بودند جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت. روش جمع آوری دادهها پرسشنامه اختلالات جنسی خود ساخته بود که روایی و پایائی آن با روش اعتبار محتوا و ضریب آلفای کرونباخ تعیین شد. نتایج حاصله با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (مک نمار) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج این پژوهش نشان دادکه فراوانی نسبی اختلالات جنسی در دوران باروری 38 درصد و در دوران یائسگی 72/4 درصد میباشد. همچنین ارتباط آماری معنی داری بین اختلالات جنسی قبل و بعد از یائسگی وجود داشت (0/001>P). توزیع فراوانی اختلالات جنسی در دوره باروری این زنان بر اساس شدت اختلال عبارت بود از اختلال در فاز تمایل (49/2 درصد)، دیسپارونی (34/3 درصد)، اختلال در فاز برانگیختگی (26/8 درصد)،اختلال در فاز ارگاسم (23/8 درصد) و واژینیسموس (16/4 درصد). همچنین توزیع فراوانی این اختلالات در دوره یائسگی آنان به ترتیب عبارت بود از اختلال در فاز برانگیختگی (75/3 درصد)، اختلال در فاز تمایل (62/2 درصد)، اختلال در فاز ارگاسم (56/3 درصد)، دیسپارونی (34/9 درصد) و واژینیسموس (15/8 درصد).
نتیجهگیری: همان طور که نتایج پژوهش نشان داد درصد قابل توجهی از زنان در سنین باروری و یائسگی اختلالات جنسی را تجربه میکنند و پدیده یائسگی میتواند عاملی در جهت ایجاد، تداوم و یا مضاعف شدن اختلالات جنسی باشد. لذا بر نقش متخصصین مربوط به این امور در زمینه مشاوره و آموزش تأکید میشود.
دكتر صهبا چهرئی، دكتر علی چهرئی، دكتر هادی پور مقیم،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
مقدمه: استفاده درمانی از دیپنیسیلامین همراه با عوارض گوناگونی میباشد. شایعترین عارضه آن، پروتئینوری ناشی از دیپنیسیلامین است که اغلب ناشی از گلومرولوپاتی از نوع مامبرانو میباشد. در این مقاله یک مورد گلومرولونفریت نوکال سگمنتال ناشی از دی پنی سیلامین در یک بیمار مبتلا به اسکرودرمی گزارش شده است. مورد: در این مقاله به شرح بیماری پرداخته شده است که به مدت 18 ماه تحت درمان با دیپنیسیلامین بود و به علت درگیری کلیوی از نوع FSGN دچار پروتئینوری در حد سندرم نفروتیک شد. یک ماه پس از قطع درمان و بدون هیچ درمان اضافی دیگر، پروتئینوری بیمار بر طرف شد. بیمار نام برده هیچ علامتی به نفع بحران کلیوی ناشی از اسکلرودرمی نداشت. نتیجهگیری: در این مورد خاص دی پنیسیلامین مسئول ایجاد گلومرولونفریت فوکال و سگمنتال کلیه بیمار بوده است. لازم به ذکر است که تاکنون این نوع پاتولوژیک درگیری کلیوی به دنبال درمان با دیپنیسیلامین گزارش نشده است.
محمد رفیعی، مهری جمیلیان، علی سالار فیاض، الناز امیری فرد،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1386 )
چکیده
مقدمه: یائسگی مرحلهای از زندگی زنان و به معنای قطع دائم قاعدگی و پایان دوره باروری در آنهاست که در سنین 45 الی 52 سالگی رخ میدهد. این پدیده یک شاخص مناسب از وضعیت بهداشتی جامعه است زیرا که شیوع اکثر بیماریهای مزمن زنان بعد از این سن افزایش مییابد. این مطالعه به بررسی سن یائسگی پرداخته و متوسط سن یائسگی زنان شهر اراک ( از شهرهای مرکزی ایران) را بر اساس متغیرهای اقتصادی- جمعیتی و رفتارهای بهداشتی آنان مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد. روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه مشاهدهای و مقطعی و بر پایه جمعیت میباشد که در سال 1385 انجام گرفت. از روش مصاحبه حضوری و پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات 458 زن یائسه نمونه ساکن در شهر اراک استفاده شد. نمونهگیری به صورت نمونهگیری چند مرحلهای خوشهای با استفاده از مناطق پستی و انتخاب خانوار در این مناطق بوده است. اطلاعات به دست آمده توسط تحلیل واریانس، رگرسیون چند گانه، آزمون تی و آزمون ضرائب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد، میانگین سن یائسگی طبیعی34/2±20/48 سال ( فاصله اطمینان 95 درصد، 41/48-98/47 سال) با میانه سن یائسگی 49 سال به دست آمد. میانگین سن یائسگی زنانی که هرگز ازدواج نکرده بودند کمتر از میانگین سن یائسگی زنان ازدواج کرده بود(015/0p=). سطح درآمد پائین خانوار (003/0p=)، داشتن فعالیت بدنی (004/0 p=)، تعداد حاملگی (001/0p=)، سن آخرین حاملگی (026/0p=) و محل تولد زنان (003/0p=)؛ عوامل معنیدار در سن یائسگی زنان مورد بررسی به دست آمدند. نتیجه گیری: پدیده یائسگی باید در ایران در مطالعات مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد زیرا ارتباط زیادی به ابتلاء و مرگ و میر زنانی دارد که در حدود یک چهارم سن زندگی خود را در آن دوران میگذرانند. اجرای برنامههای بهداشتی به عنوان بهترین راه برای تغییر سبک زندگی زنان در طول زندگی آنان پیشنهاد میگردد.
زینب حیدری، سعیده ضیایی، صدیقه مقسمی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه به منظور تعیین اثر شاخص توده بدنی و تاریخچه باروری (سن، سن منارک، تعداد زایمان، تعداد سالهای باروری، تعداد سالهای یائسگی و سطح سرمی استرادیول، تستوسترون و گلوبولین متصل به هورمون های جنسی) بر سنجش تراکم استخوان مهرههای کمری و گردن استخوان فمور در زنان یائسه سالم انجام شد. مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی مقطعی 190 زن یائسه 64-40 ساله که بیماری زمینهای، بیماری موثر برکیفیت زندگی و استخوان نداشتند و داروهای موثر بر متابولیسم استخوان مصرف نمیکردند به صورت تصادفی انتخاب شدند. سنجش تراکم استخوان و تعیین T score، Z score و دانسیته مغز استخوان توسط جذب سنجی رادیوگرافیک با انرژی دوگانه در دو ناحیه ستون فقرات و گردن استخوان فمور انجام شد. ضریب همبستگی بین سنجش تراکم استخوان و فاکتورهای مورد بررسی محاسبه شد. یافتهها: شاخص توده بدنی ارتباط مثبت معنیداری با T score و دانسیته مغز استخوان ستون فقرات همچنین T score ،Z score و دانسیته مغز استخوان گردن فمور دارد در حالی که سن، تعداد سالهای یائسگی و سطح سرمی تستوسترون ارتباط منفی با T score و دانسیته مغز استخوان ستون فقرات دارند. سطح سرمی تستوسترون با کاهش Z score مهره کمری نیز ارتباط منفی داشت. تعداد سالهای یائسگی با کاهش T score و دانسیته مغز استخوان گردن فمور همراه بود. ارتباط مثبت معنیدار میان تعداد سالهای باروری، T score و دانسیته مغز استخوان مهرههای کمری مشاهده شد. نتیجه گیری: از دست دادن استخوان در زنان یائسه با بالا رفتن سن، تعداد سالهای یائسگی و سطح سرمی تستوسترون تشدید میشود در حالی که شاخص توده بدنی اثر محافظتی دارد.
صدیقه مقسمی، سعیده ضیائی، زینب حیدری،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت جنسی یکی از جنبه های بسیار مهم کیفیت زندگی است که عوامل متعددی بر آن موثر بوده و باعث اختلال آن میشوند. هدف این مطالعه مقایسه تاثیر دو رژیم متفاوت هورمون درمانی بر عملکرد جنسی زنان یائسه است. مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی است. 111 زن یائسه سالم که کنترااندیکاسیون قطعی هورمون درمانی نداشتند به دو گروه تقسیم شدند گروه یک روزانه 5/2 میلیگرم تیبولون (57 نفر) و گروه دو روزانه 625/0 میلیگرم استروژن کونژوگه همراه با 5/2 میلیگرم مدروکسی پروژسترون استات (54 نفر) به مدت شش ماه دریافت کردند. در شروع و شش ماه پس از درمان، نمونه خون به منظور تعیین سطح هورمونهای جنسی گرفته شد و عملکرد جنسی با استفاده از شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) بررسی شد. دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: 45 زن در گروه تیبولون و 32 زن در گروه هورمون درمانی تا انتهای مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. در مقایسه با شروع درمان، گروه تیبولون در همه شش حیطه FSFI بهبود یافت در حالی که در گروه هورمون درمانی از شش حیطه تنها دو حیطه لغزندگی و درد بهتر شد (05/0>p). افزایش میانگین نمره کل و نمره هر یک از حیطههای FSFI به جز حیطه رضایتمندی در گروه تیبولون نسبت به گروه هورمون درمانی به طور معنیدار بیشتر بود (05/0>p). در گروه تیبولون، سطح سرمی تستوسترون (003/0=p)، ایندکس تستوسترون آزاد (002/0=p) و ایندکس استرادیول آزاد (021/0=p) نسبت به قبل از درمان افزایش و سطح سرمی SHBG کاهش یافت(001/0>p). در گروه دو، نسبت به قبل از درمان SHBG به طور معنیدار افزایش یافت (001/0=p) و رژیم درمانی تیبولون بهتر از هورمون درمانی تحمل شد. نتیجهگیری: تیبولون در بهبود نمرات عملکرد جنسی زنان یائسه به خصوص میل، تهییج و ارگاسم، موثرتر از هورمون درمانی مرسوم است ضمن آن که عوارض جانبی آن قابل قبولتر است.
راضیه مقدم، گیتی ازگلی، بهناز مولایی، مجید حاجی فرجی، حمید سوری، کیاندخت قناتی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات وازوموتور یکی از رنج آورترین علایم دوران یائسگی است و کیفیت زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر امگا 3 بر اختلالات وازوموتور در خانم های یائسه انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی شده دو سو کور بود که بر روی 83 زن یائسه 45 تا 60 ساله، که شرایط ورود به مطالعه را داشتند انجام شد. افراد به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه امگا 3 و دارونما قرار گرفتند. سپس به هر دو گروه به مدت 8 هفته روزی یک عدد کپسول روغن ماهی حاوی 300 میلی گرم امگا 3 یا دارونما تجویز گردید. جهت گرد آوری دادهها از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک فرم های ثبت روزانه و پرسشنامه بسامد غذایی استفاده گردید. نتایج با آزمون های آماری تی، کای دو، من ویتنی و فریدمن مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: پس از 8 هفته مداخله، اختلاف معنیداری بین دوگروه از نظر تعداد گرگرفتگی (003/0=p) و تعداد تعریق شبانه (001/0=p) وجود داشت. در مقایسه بین دو گروه از نظر شدت گرگرفتگی اختلاف معنیدار دیده نشد(2/0=p) اما کاهش شدت تعریق شبانه بین دو گروه معنیدار بود(003/0 p=).
نتیجه گیری: امگا 3 بر کاهش تعداد گرگرفتگی و تعداد و شدت تعریق شبانه موثر است اما بر شدت گرگرفتگی تأثیر ندارد.
ندا ناظم اکباتانی، سیمین تعاونی، حمید حقانی، صدیقه غرایاق زندی،
دوره 15، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: بیخوابی اثرات منفی عمدهای بر کیفیت زندگی افراد یائسه دارد و سبب کاهش میزان عملکرد روزانه از نظر جنبههای فیزیکی، روانی و اجتماعی میشود. حدود 8/64 درصد زنان استفاده از مکملهای گیاهی را جهت رفع مشکلات خواب ترجیح میدهند. هدف پژوهش حاضر بررسی نمره اختلال خواب و رضایت از مصرف والرین در درمان آن، در طول یک دوره زمانی 6 ماهه میباشد. مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی، بر روی 100 زن واجد شرایط مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردید. ابزار پزوهش شامل سه قسمت برگه ثبت مشخصات فردی، شاخص کیفیت خواب پیترزبرگ و خط کش دیداری ده نمرهای رضایت مصرف بود. جمع آوری اطلاعات در سه مقطع زمانی بلافاصله، یک ماه و شش ماه بعد از قطع مصرف والرین صورت گرفت. یافتهها: در نمره اختلال خواب و رضایت مصرف تنها بلافاصله بعد از مصرف والرین بین دو گروه مداخله و کنترل تفاوت معنیداری مشاهده گردید (001/0p=) و بعد از یک و شش ماه پس از قطع مصرف هیچ گونه تفاوت آماری معنیداری بین دو گروه مشاهده نگردید. همچنین در مقایسه سه زمان فوق، تفاوت معنیداری دیده شد بدین صورت که با گذشت زمان این رضایت و بهبودی در نمره اختلال خواب رو به کاهش میباشد. نتیجهگیری: والرین باعث بهبود اختلال خواب زنان یائسه تنها در طول دوره مصرف می شود و بعد از قطع مصرف، تفاوتی بین گروه دارونما و والرین وجود ندارد. بنابراین برای بهبودی اختلال خواب نیاز به مصرف مداوم این مکمل میباشد.
سارا ضیاغم، زهرا عباسپور، محمد رضا عباسپور،
دوره 15، شماره 6 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: آتروفی اروژنیتال از شایعترین عوارض بعد از یائسگی بوده و کیفیت زندگی زنان یائسه توسط علائم مربوط به آتروفی واژن تحت تاثیر قرار میگیرد. هدف این مطالعه مقایسه تاثیر شیاف واژینال هیالورونیک اسید با ویتامین E در درمان آتروفی واژن در زنان یائسه میباشد. مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اهواز و از شهریور تا دی ماه سال 1389 انجام شد. تعداد 40 زن یائسه با علائم آتروفی واژن به صورت تصادفی در دو گروه شیاف واژینال حاوی 5 میلیگرم نمک سدیمی هیالورونیک اسید (20 نفر) و 1 میلیگرم ویتامین E (20 نفر) برای مدت 8 هفته، قرار گرفتند. علائم آتروفی واژن به وسیله مقیاس 4 درجهای نمره ترکیبی علائم واژینال (عدم وجود، خفیف، متوسط و شدید) تعیین و در 4 دوره ارزیابی شد. در انتها، داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شد. یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد که علائم آتروفی واژن در مقایسه با ابتدای مطالعه به صورت معنیداری در دو گروه درمانی تسکین یافت (001/0>p) که تسکین علائم به طور معنیداری در گروه هیالورونیک اسید درمقایسه با ویتامین E بالاتر بود(05/0>p). نتیجهگیری: هیالورونیک اسید و ویتامین E سبب تسکین علائم واژن میشوند، اما بهبودی در گروه هیالورونیک اسید بهتر بوده است. لذا استفاده از شیاف واژینال هیالورونیک اسید در زنان دچار آتروفی واژن که نمیتوانند استروژن درمانی موضعی را دریافت نمایند، پیشنهاد میگردد.
میترا تدین نجف آبادی، زهرا شالیکار، پروین عابدی، زهرا بامشاد،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی یکی از شایعترین مشکلات زنان در دوران یائسگی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر اسیدهای چرب امگا 3 بر افسردگی زنان یائسه که به درمانگاه شماره 1 شرق شهر اهواز در سال 1389 مراجعه کردهاند طراحی شده است.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سو کور بر روی 70 خانم یائسه که دچار افسردگی بودند، انجام گرفت. تست افسردگی همیلتون بر روی زنان یائسه انجام و نمونههایی که شرایط ورود به مطالعه را داشته، وارد مطالعه شدند، سپس نمونهها به صورت تصادفی به دو گروه دریافت کننده 2 گرم کپسول امگا 3 (35 نفر) و 2 گرم پلاسبو (35 نفر) تقسیم گردیدند. پس از 8 هفته دادهها جمعآوری و آنالیز آماری بر روی 65 نمونه با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 17 و آزمونهای آماری مجذور کای، تی مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه با اندازهگیری مکرر انجام شد.
یافتهها: میانگین افسردگی در گروه مداخله، قبل از درمان 23/2±36/13 بود که بعد از درمان به 71/3±72/8 کاهش یافت (001/0>p) و در گروه کنترل نیز، میانگین افسردگی قبل از درمان 04/2± 25/13 بود که به 93/2± 78/11 کاهش یافت که این تغییر در گروه کنترل در حد معنیداری آماری نبود (05/0<p). مقایسه بین گروهی نمره افسردگی تفاوت آماری معنیداری را بین دو گروه پس از مداخله نشان نداد(08/0=p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش، کپسولهای امگا 3، دو گرم در روز به مدت 8 هفته سبب کاهش میزان افسردگی پس از یائسگی میگردد. اما در این مطالعه بین دو گروه تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشد. برای مشاهده اثر بیشتر احتمالا نیاز به یک مطالعه با مدت زمان بیشتری میباشد.
نعیمه اکبری ترکستانی، مهتاب عطارها، طوبی حیدری، لیلا امیری فراهانی، نسرین روزبهانی،
دوره 16، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی یکی از شایعترین مشکلات زنان در دوران یائسگی است . مطالعه حاضر با هدف تاثیر بذر شنبلیله (حاوی دیوسژنین )بر افسردگی حاصل از یائسگی در زنان یائسه شهر اراک در سال 1390 انجام شد.
مواد و روش ها: طی یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده دوسوکور 60 خانم با شکایت افسردگی حاصل از یائسگی وارد مطالعه شدند تست افسردگی بک بر روی زنان یائسه انجام و نمونه هایی که شرایط ورود به مطالعه داشتند ، وارد مطالعه شدند. نمونه ها به طور مساوی و تصادفی در دو گروه بذر شنبلیله (6 گرم) روزانه که حاوی 25 میلی گرم دیوسژنین است و سوربیتول (25 گرم روزانه ) به مدت 8 هفته متوالی قرار گرفتند قبل و پس از 8 هفته از شروع مداخله پرسشنامه بک تکمیل گردید و نمرات مذکور با استفاده از نرم افزارSPSS وآزمون آماری پیرد قبل و بعد از مداخله مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: در مطالعه حاضر میانگین نمره افسردگی خانم ها پس از 8 هفته استفاده بذر شنبلیله حاوی دیوسژنین و سوربیتول نسبت به نمره قبل از مداخله کاهش یافت و این اختلاف معنادار بود ودر مقایسه بین دو گروه نیز اختلاف معناداری مشاهده گردید
نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش حاضر دیوسژنین موجود در 6گرم بذر شنبلیله در روز ،برای 8 هفته استفاده موجب کاهش افسردگی حاصل از یائسگی می گردد.هرچند نیاز به مطالعات دیگری با طول مدت بیشتر و دوزهای بالاتر قبل از هر توصیه ای احساس می گردد.
سعیده ضیایی، سارا ضیاغم، معصومه سیاحی،
دوره 16، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: یائسگی بحرانی ترین دوره تغییرات نامطلوب آنتروپومتریک و پارامترهای متابولیک بوده که با خطر بیماریهای قلبی _عروقی همراه می باشد. سندرم متابولیک نقش کلیدی در ایجاد بیماری قلبی- عروقی دارشته و بعنوان یک مشکل عمده در بسیاری از کشورها درآمده است. با توجه به شیوع بالای سندرم متابولیک بخصوص در زنان بعد از یائسگی، این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین سن یائسگی و سندرم متابولیک در زنان یائسه، انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه بصورت مقطعی برروی 140 زن یائسه سالم غیر چاق که BMIکمتر ازKg/m2 30 داشتند، درسال 1388 درشهر اهواز انجام شد و داده ها از طریق مصاحبه که حاوی اطلاعات دموگرافیک، سن یائسگی، اندکس توده بدن( (BMIو اندازه گیری مقادیرHDL-C ، FBS ,TG سرم بعد از 12 ساعت ناشتا و اندازه گیری فشار خون و دور کمر بدست آمدند و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندگانه توسط نرم افزار spss 15 آنالیز شدند. .و از تعریف سندرم متابولیک که توسط پنل سوم درمان بزرگسال (&Iota&Iota&IotaAdult Treatment Panel) ارائه شده، استفاده شد.
یافته ها: بین سن یائسگی و گلوکز ناشتای خون(04/0P=) که یکی از اجزای سندرم متابولیک است ارتباط معنادار منفی مشاهده شد، ولی سن یائسگی با سایر اجزای سندرم متابولیک که شامل تری گلیسرید(28/0P=)، فشار خون سیستول (80/0P=)، فشارخون دیاستول(48/0P=)، دورکمر (08/0P=) و HDL-C (65/0P=) ارتباط معناداری نداشت.
نتیجه گیری: افزایش سن یائسگی(یائسگی دیر رس) اثر حفاظتی در برابر قند خون ناشتا دارد.
سیمین تعاونی، ندا ناظم اکباتانی، حمید حقانی،
دوره 17، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از شایعترین مشکلات زنان در سنین یائسگی کاهش رضایت جنسی آنان میباشد، که کیفیت زندگی ایشان را تحت تاثیر قرار میدهد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیرآفرودیت بر رضایت جنسی زنان یائسه بود.
مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی سه سوکور همراه با گروه دارونما، 80 زن داوطلب سالم 60- 50 ساله، مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران، در مطالعه شرکت داده شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه مصرف کننده کپسول آفرودیت و گروه دارونما به مدت یک ماه قرارگرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اندازهگیری عملکرد جنسی ساباتسبرگ بود که بخشی از آن وضعیت رضایت جنسی را مورد ارزیابی قرار داد.
یافتهها: بعد از گذشت یک ماه از مداخله، بین میانگین نمره رضایت جنسی در دو گروه تفاوت معنیداری دیده شد(01/0p=). رضایت جنسی در مقایسه با قبل از یائسگی در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت، نتیجه آزمون تی زوجی نشان داد که تفاوت معنیدار آماری قبل و بعد از مداخله در دو گروه وجود ندارد(16/0p=).
نتیجهگیری: مصرف آفرودیت میتواند رضایت جنسی را درزنان یائسه بهبود ببخشد. بنابراین آشنایی مراقبین بهداشتی با این مکملها ضروری به نظر میرسد.
احمدرضا قندی، عباس علیمرادیان،
دوره 17، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: شکستگی دیستال رادیوس از شایعترین شکستگیها در زنان یائسه میباشد. با توجه به عدم رساندن دوز دقیق توسط فرم استنشاقی کلسی تونین، اثرات یک شکل سیستمیک همچون فرم تزریقی برروی چگونگی جوش خوردن این نوع شکستگی بررسی شد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر به صورت هم گروهی آینده نگر بوده و برروی 44 زن 60 ساله با شکستگی دیستال رادیوس در دو گروه 22 تایی گروه شاهد و بیمار گیرنده کلسی تونین تزریقی (از روز بعد از عمل، 100 واحد در روز، 10 روز متوالی هر ماه به مدت 3 ماه) انجام شد. میزان بهبودی بیمار و نتیجه عملی فعالیت و کارایی دست و میزان خشکی در مفاصل انگشتان و مچ دست براساس معاینه فیزیکی، میزان آلکالن فسفاتاز استخوانی، کلسیم و فسفر سرم همراه با زمان جوش خوردن و میزان استئوپورزیس بر اساس رادیوگرافی مطالعه شد.
یافتهها: در گروهی که کلسی تونین دریافت کرده بودند میزان درد کمتری را بر اساس مقیاس سنجش درد بصری احساس کردند. جلوگیری از استئوپورزیس و در کورتکس استخوان و جوش خوردن استخوان به طور معنیداری بیشتر بود. همچنین فعالیت دست براساس معیار Mayo Wrist و نیز قدرت گرفتن اشیاء بهتر بود. البته اثرات معنیداری از کلسی تونین برروی بیومارکرهایی همچون آلکالین فسفاتاز و نیز سطح فسفات و کلسیم دیده نشد.
نتیجهگیری: کلسی تونین به خصوص به همراه مکملهای کلسیمی میتواند بهبود شکستگیهای مربوط به ناحیه دیستال رادیوس را تسریع بخشد و بیماران مشکلات کمتری را در دوره نقاهت بیماری تحمل میکنند.
معصومه سیاحی، مهرنوش ذاکر کیش، محمد حسین حقیقی زاده، سارا ضیاغم،
دوره 17، شماره 10 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یائسگی دورهای بحرانی در زندگی زنان محسوب میشود که با تغییرات مختلف نوروفیزیولوژیک و شناختی همراه است. زنان مسن تر در خطر بالایی برای سندرم متابولیک و عوارض قلبی - عروقی بعدی آن میباشند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین علائم یائسگی و سندرم متابولیک در زنان یائسه انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی با روش نمونهگیری آسان بر روی 165 زن یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر اهواز انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه استاندارد شده امتیازبندی عوارض یائسگی، پرسشنامه ثبت اطلاعات دموگرافیک، آزمایشات قند خون ناشتا، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی بالا، اندازهای آنتروپومتریک و فشارخون نمونهها بود. دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی، ضرایب همبستگی پیرسون، من ویتنی و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین کلی عوارض یائسگی در این مطالعه 4/5±85/11 بود. بین فشار خون (04/0p=)، قندخون (02/0p=) و لیپوپروتئین با چگالی بالا (02/0=p) با علائم ادراری –تناسلی ارتباط معنیداری مشاهده گردید، ولی بین سایر موارد سندرم متابولیک و حیطههای دیگر علائم یائسگی (سوماتیک و روحی -روانی) ارتباط معنیداری مشاهده نشد. ارتباط معنیداری بین سن و علائم روحی- روانی یافت شد ولی سن با علائم سوماتیک و ادراری-تناسلی ارتباط معنیداری نداشت. بین شاخص توده بدن با علائم یائسگی ارتباطی دیده نشد.
نتیجهگیری: بین سندرم و علائم ادراری –تناسلی ارتباط معنیداری مشاهده گردید، لذا به عنوان راهکار بهداشتی پیشگیرانه افراد شاکی ازعلائم ادراری تناسلی باید در اولویت بررسی از نظر ابتلا به سندرم متابولیک قرارگیرند.
زهرا اسلامی راد،
دوره 21، شماره 3 - ( 3-1397 )
چکیده
توکسوکاریازیس عفونت ناشی از ابتلای انسان به مرحله نوزادی کرم توکسوکارا است. محل زندگی کرم بالغ، روده ی سگ و گربه است، ولی در صورتی که انسان به طور اتفاقی تخم این کرم را ببلعد، نوزاد در روده آزاد شده و پس از نفوذ به عروق مخاطی همراه با خون به اندامهای مختلف مهاجرت میکند. با اینکه نوزاد این انگل در بدن انسان بالغ نمیشود و در نهایت از بین میرود، ولی استقرار آن در اندامها منجر به تحریک و التهاب بافت و بروز نشانه ها و علائم می گردد. کبد، ریه و سیستم اعصاب مرکزی بیش از سایر اندامهای بدن تحت تأثیر این انگل قرار میگیرند. بارزترین علائم این بیماری تب نامنظم، بزرگی کبد و ائوزینوفیلی شدید می باشد. سایر علائم به محل استقرار نهایی انگل بستگی دارد. به عنوان مثال، علائم تنفسی (شبیه به حمله آسم) در زمان استقرار انگل در ریه و علائم عصبی در زمان استقرار انگل در سیستم عصبی بروز خواهد کرد (1). علائم شدید بالینی ناشی از این بیماری بیشتر در کودکان 2 تا 7 ساله مشاهده می شود و شانس ابتلای کودکان به این بیماری به دلیل تماس با خاک زمینهای بازی و یا تماس با سگ و گربه ولگرد بیشتر است (2). در کشورهای در حال توسعه، از جمله ایران، تشخیص این بیماری از طریق جمع بندی علائم و نشانههای بالینی، بررسی ریسک فاکتورها و نیز نتایج آزمایشگاهی انجام میشود. یافته های آزمایشگاهی که در این بیماری مورد توجه قرار می گیرند شامل ائوزینوفیلی، هیپرگاماگلوبولینمی و افزایش تیتر ایزوهموگلوتینین A و B است. در کشورهای اروپایی و آمریکا آزمایش سرولوژیکی به روش الایزا برای تشخیص آنتیبادی ضد این انگل استفاده میشود که حساسیت و اختصاصیت آن به ترتیب 78 و 90 درصد است. دستورالعمل قطعی برای درمان این انگل وجود ندارد، ولی رایج ترین برنامه ی درمانی 400 میلی گرم آلبندازول و 100 تا 200 میلی گرم مبندازول خوراکی دو بار در روز به مدت 5 روز است (1).
در سال های اخیر، تعداد سگ و گربه محیط پیرامون انسان در کشور ما افزایش یافته و به تبع آن میزان آلودگی خاک به تخم توکسوکارا نیز افزایش پیدا کرده است. پیامد این پدیده افزایش شانس تماس و آلودگی انسان به تخم این انگل و ابتلا به بیماری توکسوکاریازیس است. مطالعات در ایران میزان آلودگی خاک پارک ها به انگل مذکور را بین حداقل 9/3 درصد (ارومیه) و حداکثر 3/63 درصد (خرم آباد) گزارش نموده و در این بین، میزان آلودگی خاک پارکهای اراک به این تخم 6/26 درصد است (5-3). از طرفی، نتایج یک مطالعه سرولوژیکی نشان داد که شیوع توکسوکاریازیس در بین افراد 5 تا 15 ساله مبتلا به آسم در شهر اراک 8/1 درصد است (6). ولی نتایج یک مطالعه مروری نشان داد که شیوع کلی توکسوکاریازیس انسانی در جمعیت عمومی ایران 8/15 درصد بوده و این میزان در کشور رو به افزایش است (7).
تغییرات اکوسیستم و وفور زباله در شهرهای ایران باعث افزایش و تجمع بیش از اندازه سگ و گربه در محیط زیست انسان شده است. از سوی دیگر، پذیرش برخی از رفتارهای فرهنگی کشورهای غربی مانند نگهداری از حیوانات خانگی بدون توجه به مسئولیت های اجتماعی و قانونی این رفتار در کشورهای غربی، منجر به افزایش خطر ابتلای انسان به بیماریهای عفونی منتقله توسط این حیوانات شده است که بیماری توکسوکاریازیس نیز در این حیطه قرار می گیرد. با توجه به شیوع نسبتاً زیاد انگل توکسوکارا در بین سگ و گربه در ایران، لزوم توجه به بیماری ناشی از این انگل (توکسوکاریازیس) به عنوان یک خطر بالقوه پزشکی و بهداشتی در کشور احساس می گردد. در این شرایط، برگزاری کارگاه های آموزشی به منظور یادآوری علائم، روش تشخیص، درمان و پیشگیری از این بیماری به گروه های بالینی مرتبط با بیماران عفونی نقش بهسزایی در شناسایی و درمان سریع بیماران و کاهش بار جسمی و روانی آنان خواهد داشت. هم چنین، انجام مطالعات تحقیقی در زمینه وضعیت اپیدمیولوژیکی این بیماری در نقاط مختلف ایران به شناخت وضعیت کنونی و تغییرات آن کمک خواهد نمود. از طرفی، تشویق محققان جهت جداسازی، تخلیص و آزمایش آنتی ژنهای دفعی- ترشحی این کرم که در ساخت کیت های تشخیصی سرولوژیکی کاربرد دارد نیز میتواند باعث افزایش دقت و کاهش هزینه تشخیص این بیماری و در نهایت ارتقای سطح سلامت جامعه گردد.
فاطمه رستم خانی، محمد قمری، وحیده باباخانی، عفت السادات مرقاتی خویی،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف عملکرد جنسی جزء مهمی از زندگی زنان یائسه است و تغییر در آن، به خصوص در یائسگی میتواند بر سلامت آنها تأثیرگذار باشد. عملکرد جنسی زنان یائسه میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف تعیین مقایسه اثربخشی درمان شناختیرفتاری و درمان مبتنی بر پدیرش و تعهد بر عملکرد جنسی زنان یائسه انجام شد.
مواد و روش ها این پژوهش از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان یائسهای بود که طی 5 سال گذشته یائسه شده و دچار مشکلات عملکرد جنسی بودند و برای دریافت خدمات به مرکز بهداشتی و درمانی شهر زنجان در سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۳۹۹ مراجعه کردند. از میان آنها 45 نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با استفاده از روش تخصیص تصادفی به ۳ گروه 15 نفری تقسیم شدند (2 گروه آزمایش و ۱ گروه کنترل). در فرایند اجرای پژوهش گروه کنترل هیچگونه آزمایشی دریافت نکردند، در حالی که ۲ گروه دیگر به عنوان گروه آزمایش در نظر گرفته شدند که در گروه اول، درمان شناختیرفتاری و در گروه دوم، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، هرکدام به مدت 8 جلسه اجرا شد. برای سنجش دادهها از پرسشنامه «شاخص عملکرد جنسی زنان» استفاده شد. دادههای حاصل از اجرای پژوهش از طریق تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و با نرمافزار SPSS نسخه ۲۴ تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR.ZUMS.REC.1398.328 به تصویب کمیته اخلاق در پزشکی دانشگاه علومپزشکی زنجان رسیده است.
یافته ها روند تغییرات در گروههای آزمایش نسبت به گروه کنترل در مراحل سنجش در متغیرهای عملکرد جنسی (25/259=F و 0/001=P) و (4/186=F و 0/049=P) به طور معنادار متفاوت بوده است (0/05>P) و به ترتیب حدود 42 درصد و 13 درصد از تفاوتهای مشاهده در متغیرهای عملکرد جنسی ناشی از عضویت گروهی (آزمایش) است. در بررسی اثرات بینگروهی، ۲ گروه آزمایش در متغیر عملکرد جنسی (0/004=F و 0/952=P) تفاوت معناداری از نظر آماری وجود نداشت (0/05>P).
نتیجه گیری درمان شناختیرفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث بهبود عملکرد جنسی در زنان یائسه شده است. پیشنهاد میشود از این درمانها برای بهبود عملکرد جنسی زنان یائسه در مراکز بهداشتی استفاده شود.