جستجو در مقالات منتشر شده


95 نتیجه برای سن

عباس ارجمند شبستری،
دوره 1، شماره 4 - ( 7-1376 )
چکیده

یکی از وظایف اصلی سونوگرافی در بررسی جنین، تعیین سن حاملگی می باشد و این عمل با اندازه گیری معیارهای خاصی از بدن جنین یا محیط اطراف آن صورت می گیرد. یکی از این معیارها، طول فاصله بین سر تا انتهای بدن جنین Crown RumpLenght ) )CRL  است. در بررسی 1081 اندازه گیری در 977 خانم حامله مراجعه کننده، جدول تعیین سن حاملگی بر اساس اندازه گیری CRL  به دست آمد و مقایسه آن با جداول رایج انجام شد و در نتیجه، سن حاملگی در جنین های مراجعه کننده به طور متوسط 3 روز بیشتر از سن حاملگی در جنین های آمریکائی در محدوده ی سنی 7 تا 12 هفتگی تعیین شد. همچنین نحوه تاثیر متغیرهای مستقل شخصی خانم های حامله نیز بر روی این اندازه گیری، ارزیابی گردید.

فرشته شاه محمدی، محمدانور احمدی،
دوره 1، شماره 4 - ( 7-1376 )
چکیده

در این مطالعه 2510 نوزاد زنده به دنیا آمده از 2465 حاملگی یک قلوئی و چند قلوئی در بیمارستان طالقانی اراک به مدت چهار ماه مورد بررسی قرار گرفته اند. هر نوع نقص مادرزادی آشکار در بدو تولد فقط بعد از تایید به وسیله متخصص کودکان به عنوان ناهنجاری مادرزادی در نظر گرفته شده است. بر این اساس رقم 1/4 درصد برای میزان ناهنجاری های آشکار به دست آمده است .شایع ترین سیستم گرفتار، سیستم عضله – اسکلتی بوده است. میزان ناهنجاری های مادرزادی در نوزادان پسر تقریبا دو برابر دختران بود. در نوزادان با سن جنینی کمتر از 38 هفته با اختلاف معنی دار 0/0042P= شایع تر از نوزادان 38 هفته یا بیشتر بود. ناهنجاری های مادرزادی در نوزادان با وزن کمتر از 2500 گرم در هر دو جنس با اختلاف معنی دار 0/0264P= شایعتر از نوزادانی با وزن 2500 گرم یا بیشتر بود. بیم میزان ناهنجاری های مادرزادی در نوزادان با سن مادر و رتبه حاملگی مادر اختلاف معنی داری وجود ندارد. میزان ناهنجاری ها در زایمان های چند قلو با اختلاف معنی دار 0/0244P=  بیش از زایمان های یک قلو می باشد. ناهنجاری های مادرزادی آشکار در نوزادان متولد شده از والدین خویشاوند نسبی با اختلاف معنی دار 05/0P<  شایع تر از نوزادانی است که از والدین غیر خویشاوندی متولد شده اند.

محمد حسن دوامی، فاطمه فتاحی بیات،
دوره 1، شماره 5 - ( 10-1376 )
چکیده

هیداتیدوز یکی از خطرناک ترین بیماری های عفونی است که در مناطق دامپروری دنیا از جمله ایران شایع است. عامل بیماری کرمی از جنس اکینوکوکوس است. با توجه به نقش بیماری زایی و زیانهای جسمی، روانی و اقتصادی این انگل برای انسان و اهمیت کنترل آن، مطالعه میزان انتشار و شدت این بیماری در هر منطقه لازم می گردد. این مقاله شامل تعداد 250 بیمار که در طول سال های 1370  لغایت 1376 در بخش جراحی بیمارستان های استان مرکزی به علت ابتلاء به کیست هیداتیک جراحی شده بودند، می گردد. عوامل دموگرافیک (سن، جنس، محل سکونت و شغل) عضو مبتلا و مدت بستری 143 بیمار که پرونده انها موجود بود، مورد مطالعه قرار گرفت و نتایج زیر حاصل گردید:
آلودگی در زنان بیشتر از مردان مشاهده شد. حداکثر آلودگی در سنین 49-10  سال ( گروه فعال ) بود. آلودگی در شهرها بیشتر از روستاها نشان داده شد. اکثر بیماران خانه دار بودند. بیشترین عضو آلوده در درجه اول کبد و بعد ریه مشخص گردید. میانگین مدت بستری 12/83  روز بود.

صدیقه رفیعی طباطبایی، حسن محبتی،
دوره 4، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده

واکسنB.C.G  با قدمت 79 ساله همچنان بیش ترین واکسن مصرفی در دنیاست. در سال 1993 میلادی به طور متوسط 85 درصد کودکان در دنیا این واکسن را دریافت کرده اند. مصونیت زایی و تاثیر واکسن در مطالعات مختلف بین 2 تا 83 درصد متفاوت گزارش شده است. این مطالعه به منظور ارزیابی میزان تاثیر واکسیناسیونB.C.G  در دروه نوزادی صورت گرفت، در 794 شیرخوار واکسینه شده با B.C.G  در بدو تولد، سه ماه پس از واکسیناسیون قطر اسکارB.C.G  اندازه گیری و سپس تست توبرکولین با محلول 5 واحدی PPD  انجام شد. این مطالعه از آذرماه 1377 لغایت تیر ماه 1378 در زایشگاه طالقانی شهر اراک انجام گرفت. قطر اسکارB.C.G  در 96 درصد موارد بیش تر یا مساوی 3 میلی متر (اسکار مثبت) و در 4 درصد موارد کم تر از 3 میلی متر بوده است. پاسخ تست توبرکولین در 309 نفر (29%) کم تر از 5 میلی متر (منفی) و در 436 نفر (55%) بین 9-5 میلی متر (مشکوک یا مثبت واکسینال) و در 49 نفر (6%) بیش تر یا مساوی 10 میلی متر مثبت بود. در این مطالعه بین اندازه اسکار B.C.G  و شدت پاسخ تست توبرکولین رابطه اماری معنی دار وجود داشت.

عباسعلی پور مومنی،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده

بدون شک یکی از نوروپاتی های فشاری شایع، سندرم کارپال تونل است. علائم عمده این سندرم خواب رفتگی و درد دست و درد شانه و ... هستند. البته علائم در بیماران مشاهده نمی شود و برخی از علائم ممکن است شاخص باشند. هدف این مطالعه تعیین ارزش هریک از علائم سندرم مذکور و ارتباط آنها با یک دیگر است. کلیه بیمارانی که با شکایت درد اندام فوقانی به دو آزمایشگاه الکترودیاگنوسیس دولتی و خصوصی ارجاع گردیدند، در نظر گرفته شدند. شرط ورود به مطالعه اثبات این سندرم به وسیله آزمایش های الکترودیاگنوسیس و رد ضایعات دیگری از قبیل: فشارها و تحریکات (کمپرسیون های) ریشه اعصاب، گیر افتادن اعصاب (اینتراپمنت ها) و ... بود.
جمعیت مورد مطالعه: در بین بیماران مراجعه کننده 1024  اندام دست مربوط به 745 نفر (331 دست راست و 158 دست چپ و مابقی دو طرفه) وارد مطالعه شدند.
در این مطالعه نسبت گرفتاری زنان به مردان نسبت 8 به 1 و سن 64% بیماران بین 30 تا 50 سال بود. گرفتاری دست راست 43/5%، دست چپ 21/2% و دو طرفه 35/3% بود. شایع ترین علامت بالینی (سوبژکتیو) درد و خواب رفتگی شانه (77/9%) بود، در حالی که خواب رفتگی دست 57/1% بود. در بین علائم یافته های بالینی (ابژکتیو)، فالن تست 61%، تینل ساین 48% مثبت و اختلاف حس لمس بین سبابه و انگشت کوچک 43% بود. ارتباط معنی داری بین فالن تست و تینل ساین مشاهده گردید. (P<0/05)

علیرضا جمشیدی فرد، سیمین نجف قلیان، حمید گرامی،
دوره 4، شماره 3 - ( 7-1380 )
چکیده

مقدمه: سندرم کمپارتمان نکروز عضلات در یک محفظه آناتومیک بر اثر افزایش فشار داخل بافتی است که منجر به ایسکمی بافتی می گردد. به دلیل ابهام و پیچیدگی علایم بالینی، گاهی اوقات اطمینان در تشخیص دشوار می شود. از طرفی تشخیص زودرس از پیشرفت یک سری عوارض برگشت ناپذیر جلوگیری می کند. این نیاز منجر به ساخت دستگاه اندازه گیری Wick  گردید که در این مطالعه از آن برای تعیین میزان فشار داخل بافتی استفاده شده است.
روش کار: مطالعه بر روی 32 بیمار با ترومای به اندام صورت گرفت که داوطلبانه و با آگاهی کامل مورد بررسی واقع شدند. قبل از اندازه گیری فشار داخل کمپارتمان به کمک دستگاه Wick علائم کلاسیک این سندرم شامل درد، درد در حالت Extension، رنگ پریدگی، حساسیت و سفتی، اختلال حسی، عدم حس نبض و زمان لازم برای پرشدگی مویرگی بر اساس تعاریف بالینی برای هر بیمار بررسی و ثبت شد.
نتایج: علائم بالینی بیمار با تغییرات ثبت شده توسط دستگاه اندازه گیری از نظر میزان هم خوانی علائم با فشار داخل کمپارتمان مقایسه شد. از میان علائم بالینی، درد شایع ترین علامت بود و رنگ پریدگی کم ترین شیوع را در بین بیماران مورد بررسی داشت. بین میزان فشار داخل کمپارتمان و بروز تعداد علائم بالینی نه گانه رگرسیون مثبت (R=0/69) به دست آمد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد دستگاه مذکور وسیله پاراکلینیک قابل دسترس و ارزان قیمتی باشد که به راحتی می تواند برای ارزیابی فشار داخل کمپارتمان مورد استفاده واقع شده و موجب تشخیص دقیق تر و سریع تر سندرم کمپارتمان گردد.

معصومه صوفیان،
دوره 5، شماره 2 - ( 4-1381 )
چکیده

مقدمه: سرخجه یک عفونت ویروسی حاد و خود محدود است لیکن ابتلا در زمان بارداری منجر به نقایص جنینی متعدد و سندرم سرخجه مادرزادی می شود. ایمنی مادر قبل از بارداری از این معضل جلوگیری خواهد کرد. ایمنی مادر به واسطه ابتلا یا مصونیت به دست می آید. در کشورهای پیشرفته واکسیناسیون در قالب برنامه واکسیناسیون کشوری انجام می شود. این در حالی است که در ایران واکسیناسیون سرخجه هنوز توصیه نشده است. این بررسی به منظور تعیین میزان ایمنی خانم ها به هنگام ازدواج در شهر اراک در سال 1380 صورت گرفت.
روش کار: در این مطالعه، خانم های به هنگام ازدواج مراجعه کننده به آزمایشگاه جهت انجام آزمایش خون برای غربالگری تالاسمی به عنوان گروه مورد مطالعه انتخاب شدند و نمونه خون از آنها اخذ شد و به روش الیزا باکیت رادیم ایمنی به سرخجه در آنها بررسی شد. تعداد نمونه 1563 مورد بود. مطالعه به صورت توصیفی و نمونه گیری تصادفی ساده بود.
نتایج: از 1356 مورد بررسی در 80/2% (1254 مورد) ایمنی به سرخجه وجود داشت و 19/8% (309 افراد حساس به سرخجه بوده و مصونیت نداشتند. بین سن و مصونیت ارتباط معنی دار مثبتی وجود داشت)(P=0/0058)  لیکن بین میزان تحصیلات و محل سکونت دو گروه مصون و غیر مصون تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج مذکور به نظر می رسد تزریق واکسن سرخجه در دوران کودکی مفید باشد یا در  صورت عدم وجود امکانات، حداقل این واکسن به دختران دبیرستانی تزریق گردد.
 

محمد رفیعی، محمدتقی آیت الهی،
دوره 5، شماره 4 - ( 10-1381 )
چکیده

مقدمه: مدت زمان اقامت بیماران در بیمارستان یک مساله مهم در تصمیم گیری های بهداشتی است که افزایش آن می تواند هزینه زیادی را متوجه بیمار یا سیستم های بهداشتی-درمانی مانند شرکت های بیمه نماید. هم چنین خطر بروز عفونت های بیمارستانی را افزایش می دهد. بنابراین شناخت، تحلیل مدل بندی مدت اقامت بیماران در بیمارستان ها می تواند مقدمه ای جهت شناخت چگونگی این امر باشد.
روش کار: به منظور تعیین مدل اقامت بیماران و برخی عوامل دموگرافیک موثر بر آن، از بیمارستان های ولیعصر و تامین اجتماعی شهر اراک در سال 1381، به ترتیب 1428 و 816 بیمار به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب و متغیرهای مدت اقامت، سن، جنس، محل تولد و محل زندگی آنها ثبت گردید. سپس جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیلی شامل استفاده از روش های مدل بندی توزیع های آمیخته، مدل های رگرسیونی پوآسن، روش های رگرسیون معمولی، روش آنالیز کوواریانس و آزمون t استفاده شد.
نتایج: یافته های بررسی نشان داد که متوسط اقامت بیماران در بیمارستان ولیعصر 5/4±4/1 روز بود. متوسط سنی بیماران مذکور در این بیمارستان 21/1±40/1 سال بود، جهت مدل توزیع اقامت بیماران در این بیمارستان مدل پوآسن دو مؤلفه ای مدل بسیار مناسبی بود. با استفاده از رگرسیون پوآسن آمیخته ارتباط معنی دار آماری بین سن، جنس بیمار، وضعیت تاهل بیماران ومحل زندگی بیماران با مدت اقامت آنها در بیمارستان به دست آمد. یافته ها در بیمارستان تامین اجتماعی نشان داد که متوسط اقامت بیماران دارای 3/2±4/7 روز و متوسط سنی در بیمارستان 24/.0±44/0 سال بود. مدل پوآسن یک مولفه ای مدل مناسبی جهت توزیع داده های مدت اقامت بیماران در این بیمارستان بود، ارتباط معنی داری بین سن، جنس، محل زندگی با مدت اقامت بیماران در این بیمارستان به دست آمد.
نتیجه گیری: یافته های در دو بیمار ستان نشان دادکه مدت اقامت بیماران در بیمارستان ولیعصر از مدل پوآسن دو مولفه ای تبعیت می کند و متغیرهای مربوط نیز بااستفاده از رگرسیون پوآسن آمیخته بررسی گردیدند. جهت داده های این بیمارستان مدل نرمال مدل مناسبی نبود. حتی باتغییر متغیرهای آماری نیز مدل فوق حاصل نشد. جهت داده های مدت اقامت در بیمارستان تامین اجتماعی تغییر لگاریتمی می تواند داده ها را به صورت مدل نرمال بیان کند. در انتها مقایسه ای بین مدل توزیع آمیخته و رگرسیون حاصل با رگرسیون خطی معمولی نیز صورت گرفته است که در بیمارستان ولیعصر دارای نتایج متفاوت ولی در بیمارستان تامین اجتماعی دارای نتایج مشابهی بود.

شیما چهریی، علیرضا جمشیدی فرد، علی حائری روحانی،
دوره 6، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده

مقدمه: پاسخ سمپاتیکی پوست فرایند مرکزی و چند سیناپسی است که مسیر وابران سیستم عصبی سمپاتیک را از نخاع به سیستم سودوموتور غدد عرق کف دست یا پا انتقال می دهد. در بیماری دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی فعالیت غدد عرق اندام های در گیر در بیماری تغییر می یابند. لذا در این تحقیق تغییرات SSR که پتانسیلی مرتبط با فیبرهای سمپاتیکی غدد عرق پوست است در افراد مبتلا به دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی و افراد سالم مقایسه شد .
روش کار: ثبت های SSR از دست افراد تحت آزمایش (62 نفر سالم و 12 نفر مبتلا به دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی) در اطاقی آرام با درجه حرارت معمول و در حالت خوابیده با دستگاه فیزیوگراف نارکو آمریکایی به کمک دو الکترود نقره ای به مساحت 1 سانتی متر مربع به عمل آمد. حداقل 5 پاسخ سمپاتیکی پوست ثبت شد. شدت پاسخ و مدت پاسخ و زمان پاسخ دهی و شکل منحنی ها محاسبه و مقایسه شدند .
نتایج: بین مدت پاسخ و شدت پاسخ SSR از مبتلایان به دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی و افراد سالم، اختلاف معنی داری مشاهده شد P=0/0001) و (P=0/0007 ولی بین میزان زمان نهفته پاسخ ثبت شده از دو گروه، اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت. شکل منحنی های ثبت شده درهر دو گروه اکثرا به صورت دو فازی بودند .
نتیجه گیری: فعالیت زیاد سیستم سمپاتیک در افراد مبتلا به دیستروفی رفلکسی سمپاتیکی مربوط به تغییرات مقاومت پوست از طریق اثر بر فیبرهای سودوموتور می باشد. همچنین SSR جهت ارزیابی شدت آسیب و خرابی و پیامد بعضی ضایعات بالینی سیستم عصبی ارزشمند می با شد .

رامین طاهری،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1384 )
چکیده

مقدمه: سندرم سوییت با ایجاد بثورات ناگهانی به صورت پلاک های دردناک منفرد یا متعدد در اندام‌ها، صورت و گردن تظاهر می نماید که معمولاً همراه تب و علائم دیگر است. در این مطالعه بیماران دچار سندرم سوییت طی یک دوره ده ساله مورد بررسی قرار گرفته اند.
موارد: این مطالعه، مطالعه‌ای از نوع سری موارد می‌ابشد که طی آن بیمارانی که با تشخیص سندرم سوییت از سال 1370 تا 1380 طی یک دوره 10 ساله در بخش پوست بیمارستان بوعلی تهران بستری و تحت درمان قرار گرفته بودند مورد بررسی قرار گرفته‌اند. مشخصات اصلی ضایعات پوستی بیماران به این شرح بود: بیمار اول ضایعات پوستی برجسته قرمز رنگ حساس و دردناک در دست و ساق پا، بیمار دوم تاول های بزرگ، شل و دارای مایع هموراژیک روی ساق هر دو پا و قسمت فوقانی یک ران و اسکار ضایعات قبلی روی مچ پاها، بیمار سوم پاپول و ندول در ناحیه دست چپ با درد و خارش و ترشحات خونابه‌ای، بیمار چهارم ضایعات تاولی روی سطح داخلی ران‌ها، یک تاول در ناحیه تنه و ماکول های هیپرپیگانته و منتشر در سطح شکم، بیمار پنجم پاپول و ندول دردناک در دست‌ها و ساق پای راست، بیمار ششم پلاک و ندول دردناک، بیمار هفتم پاپول‌های اریتماتو و دردناک در ساق هر دو پا و روی شکم، بیمار هشتم پاپول و ندول اریتماتو دارای سوزش در شکم و کف دست راست، بیمار نهم ضایعات تاولی ارتیماتو دردناک در گردن و ساق پای راست.
نتیجه‌گیری: موارد جالبی در این بیماران یافت شده است. از جمله وجود تاول هموراژیک، وجود تغییرات اپیدرم مثل هیپرکراتوز آکانتوز و پاراکراتوز منطقه ای و وجود اسکارهای ناشی از ابتلا به این بیماری که تا به حال در گزارش‌های قبلی این بیماری در کتب و مجلات تخصصی اشاره ای به آن‌ها نشده است.
احمدرضا مهاجرانی، نگین مشتاقی، علیرضا سوسن آبادی،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده

مقدمه: یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی که پزشکان و پرستاران باید فراگیرند وبه کار ببرند عمل لوله‌گذاری داخل تراشه می‌باشد. پس باید بر آموزش این مهارت تِِأکید کافی صورت گیرد. هدف از این پژوهش طراحی و به کارگیری وسیله‌ای است که توسط آن افراد غیرمجرب هم که جزو کادر بیهوشی نیستند قادر باشند در موارد اورژانس عمل لوله گذاری داخل تراشه را به طور صحیح انجام دهند.
روش کار: دریک مطالعه مداخله ای نیمه تجربی ، تعداد 400 نفر بیماردر فاز 1مطالعات مداخله ای مورد لوله‌گذاری درون تراشه قرار گرفتند. مطالعه دربیمارستان‌های ولیعصر(عج) و امیرکبیر بر روی بیمارانی که تحت بیهوشی عمومی قرار داشتند صورت گرفت. بیماران در فاصله سنی 75-5 سال بودند. دراین مطالعه ، بیماران مبتلا به آسم و بیماری‌های انسدادی ریوی مزمن، بیماران قلبی و بیمارانی که تحت جراحی مغز و اعصاب قرار می‌گرفتند حذف شدند زیرا در بیماران ذکر شده مدت زمان لوله گذاری داخل تراشه حائز اهمیت بسیار است. وسیله‌ای که در این بررسی طراحی گردید ابتدا به لوله تراشه متصل شد. سپس جهت ارزیابی عملکرد این وسیله، لوله تراشه یک بار داخل مری و بعد داخل نای قرار گرفت. لازم به ذکر است که در طی این مدت به هیچ عنوان اکسیژن رسانی فرد مختل نگردید و میانگین زمان برای انجام این اعمال 12-10 ثانیه بود.
نتایج: درنگاه کلی، هر400 بار لوله گذاری درون نای که توسط وسیله مزبور انجام شد، درست صورت گرفته بود و همچنین تمامی مواردی که لوله تراشه درون مری قرار گرفت (400 مورد) نیز توسط این وسیله به درستی ارزیابی شد. در این مطالعه با کمک جریان خروجی هوا از ریه‌ها راحت‌ترین شیوه لوله گذاری داخل تراشه نیز ارائه شد. لازم به ذکر است که میانگین زمان لوله گذاری داخل نای از این طریق ، توسط یک فرد ماهر حداکثر 5 ثانیه می‌باشد و در ضمن هزینه ساخت این وسیله 1000 ریال برآورد شده است.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصله از این مطالعه می‌توان چنین بیان نمود که این وسیله در اورژانس بسیار مفید است و لوله گذاری اورژانس توسط آن تسهیل می‌گردد. این وسیله ارزان قیمت و قابل حمل است وبه نظر می‌رسد از تمام وسایل و دستگاه‌های دیگر برای تشخیص درستی یا نادرستی عمل لوله گذاری داخل تراشه که تا به حال گزارش شده، بهتر عمل می‌کند.
محسن خاکی، مصطفی قوامیان،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده

مقدمه: هپاتیت ب یک التهاب منتشر کبدی ناشی از ویروس هپاتیت ب (HBV) است که موجب بیماری و مرگ و میر فراوان می‌گردد. با توجه به این که بخشی از واکسینه شده‌ها با واکسن مربوطه، غیر پاسخ دهنده (NR) هستند، سنجش میزان ایمنی در واکسینه شده‌ها و شناسایی افراد NR به خصوص در گروه پر خطر جامعه پزشکی ضروری است.
روش کار: در مطالعه توصیفی حاضر نمونه خون کلیه دانشجویان گروه پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد در مقطع سنی 25-18سال و پرسنل واکسینه شده بیمارستان شریعتی بروجرد از نظر میزان آنتی بادی ضد آنتی ژن سطحی هپاتیت ب (Anti HBS-Ab) با روش الیزا و کیت رادیم ایتالیا ارزیابی شد و با توجه به تعداد واکسن‌های دریافتی، زمان بعد از واکسیناسیون و شاخص‌های دموگرافیک، نتایج از طریق آمار توصیفی، تجزیه و تحلیل گردید.
نتایج: در کل حدود 90 درصد افراد ایمن و 10 درصد آنها NR بودند که از گروه ایمن، 8 درصد افراد تیتر آنتی بادی بالاتر از 1000 ، 17/2 درصد بین 1000-500 و 74/8 درصد تیتر آنتی بادی بین 500-10 واحد (miu/ml) را داشتند. حدود 75 درصد افراد ایمن، فقط دو واکسن دریافت کرده بودند. در گروه NR، 53 درصد سه واکسن و 47 درصد دو واکسن تزریق کرده بودند. 4 درصد افراد با زمان کمتر از یک ماه از آخرین واکسن دریافتی، ایمن بودند. از گروه اخیر، 85 درصد افراد تنها دو واکسن تزریق کرده بودند.
نتیجه گیری: سطح ایمنی جمعیت تحت مطالعه 90 درصد ارزیابی شد که با نتایج اغلب پژوهش‌های انجام شده هم‌خوانی دارد. در بعضی مطالعات که به نتایج متفاوت رسیده‌اند، شاخص‌های موثر بر نتایج تفکیک نشده و لذا با توجه به این ابهامات، توصیه می‌شود که واکسینه شده‌ها، تیتر Anti HBS-Ab خود را ارزیابی کنند.

محسن خلیلی نجف آبادی، محمد رضا جلالی ندوشن، هدایت صحرایی، علی نوروز زاده،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1384 )
چکیده

مقدمه: هسته پاراژیگانتوسلولاریس (PGi) در دو پدیده وابستگی و سندرم ترک مرفین به ترتیب یک کاهش و یک افزایش فعالیت نشان می دهد. با توجه به این که در دو سیستم اوپیوئیدی و آدنوزینی علائم سندرم ترک نه تنها به کمک آنتاگونیست های همان سیستم بلکه به وسیله آنتاگونیست های سیستم مخالف هم بروز می کند، در مطالعه حاضر با تخریب هسته PGi به مطالعه رفتارهای سندرم ترک ناشی از تزریق کافئین و نالوکسان جهت بررسی نقش این هسته در بروز این رفتارها پرداخته ایم.
روش کار: در این مطالعه تجربی تعدادی از موش های صحرایی طی 21 روز مصرف مرفین از طریق آب آشامیدنی با دوزهای افزایش یابنده معتاد شدند. سپس به گروه های کنترل (دست نخورده)، شم (فقط مراحل جراحی را طی می کردند). گروهی که یکی از هسته ها در آنها تخریب می شد و گروهی که هر دو هسته چپ و راست در آنها تخریب می شد، تقسیم شدند، برای بررسی علائم سندرم ترک، در روش اول با تزریق نالوکسان (2 میلی گرم بر کیلوگرم زیر جلدی) و در روش دوم با تزریق کافتین (50 میلی گرم بر کیلوگرم درون پرویتوئن) به حیوانات، علائم ایجاد شده ثبت می گردید. اطلاعات به دست آمده توسط آزمون آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون توکی و آزمون کای دو، تجزیه و تحلیل و  0/05>p معنی دار در نظر گرفته شده.
نتایج: پارامترهای رفتاری سندرم ترک مرفین پس از تزریق نالوکسان شامل: اسهال، روی هم افتادن پلک، دندان قروچه انزال، بی قراری، حرکت سگ خیس، راست شدن دم، پریدن و کاهش وزن بود که پس از تخریب دو طرفه هسته PGi در سه رفتار بی قراری، دندان قروچه و پریدن به شکل معنی داری کاهش پیدا کرد. در مورد ظهور علائم سندرم ترک با کافئین مشخص شد که تنوع بروز این علائم کم تر بوده (اسهال، انزال، دندان قروچه، جویدن، بی قراری و پریدن)، اما تخریب دو طرفه هسته PGi به مقدار بیش تری این رفتارها را تحت تأثیر قرار داد. چنانچه از علائم مذکور چهار علامت اسهال، انزال، دندان قروچه، و بی قراری به میزان مشخصی در پی تخریب دو طرفه هسته PGi کاهش یافته.
نتیجه گیری: به طور کلی از نتایج این مطالعه مشخص شد که تنوع بروز علائم سندرم ترک نالو کسان بیش تر از کافئین بوده و تخریب دو طرفه هسته
PGi سبب تخفیف بروز علائم سندرم ترک به خصوص در سندرم ترک ناشی از تزریق کافئین می شود.

دكتر مهری جمیلیان،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

مقدمه: سندرم بیضه های زن ساز اختلالی است که میزان وقوع آن ازیک در20000 تایک در64000 تولد جنس مذکر متغیر است. مشخصات سندرم، فنوتیپ طبیعی زنانه، کاریوتایپ مردانه XY 46 ، تستوسترون خونی طبیعی یا افزایش یافته و LH طبیعی تا افزایش یافته می‌باشند. در این مقاله یک مورد سندرم بیضه های زن ساز گزارش می شود. مورد: بیمار خانم مجرد 16 ساله‌ای بود که به علت آمنوره اولیه و فقدان صفات ثانویه جنسی به بیمارستان طالقانی اراک مراجعه کرده بود. بیمار از نظر دستگاه تناسلی خارجی زنانه طبیعی، بدون رشد سینه‌ها و دچار فقدان رویش موهای اگزیلری و پوبیس بود. وی سابقه عمل جراحی فتق اینگوئینال دو طرفه داشت. در آزمایشات هورمونی، سطوح پلاسمایی FSH و LH افزایش یافته و سطوح پلاسمایی تستوسترون و استرادیول نرمال بودند. در سونوگرافی و CT اسکن لگن، رحم و ضمایم دیده نشد. کاریوتایپ کروموزومی XY 46 گزارش گردید. نتیجه گیری: توصیه شده است که به دلیل خطر نئوپلازی، بیضه موجود باید در زمان مناسب در آورده شود و هورمون درمانی لازم نیز برای بیمار صورت گیرد. هم‌چنین برخورد با بیمار و خانواده وی به حساسیت و دقت زیادی نیاز دارد.
دكتر صهبا چهرئی، دكتر علی چهرئی، دكتر هادی پور مقیم،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده

مقدمه: استفاده درمانی از دی‌پنی‌سیلامین همراه با عوارض گوناگونی می‌باشد. شایع‌ترین عارضه آن، پروتئینوری ناشی از دی‌پنی‌سیلامین است که اغلب ناشی از گلومرولوپاتی از نوع مامبرانو می‌باشد. در این مقاله یک مورد گلومرولونفریت نوکال سگمنتال ناشی از دی پنی سیلامین در یک بیمار مبتلا به اسکرودرمی گزارش شده است. مورد: در این مقاله به شرح بیماری پرداخته شده است که به مدت 18 ماه تحت درمان با دی‌پنی‌سیلامین بود و به علت درگیری کلیوی از نوع FSGN دچار پروتئینوری در حد سندرم نفروتیک شد. یک ماه پس از قطع درمان و بدون هیچ درمان اضافی دیگر، پروتئینوری بیمار بر طرف شد. بیمار نام برده هیچ علامتی به نفع بحران کلیوی ناشی از اسکلرودرمی نداشت. نتیجه‌گیری: در این مورد خاص دی پنی‌سیلامین مسئول ایجاد گلومرولونفریت فوکال و سگمنتال کلیه بیمار بوده است. لازم به ذکر است که تاکنون این نوع پاتولوژیک درگیری کلیوی به دنبال درمان با دی‌پنی‌سیلامین گزارش نشده است.
محمد مهدی امام، صهبا چهریی، علی چهریی،
دوره 9، شماره 3 - ( 7-1385 )
چکیده

مقدمه: تراکم معدنی استخوان که به روش DEXA اندازه‌گیری می‌شود به طور گسترده‌ای در بیماران مبتلا به استئوپورز به کار می‌رود. عوامل وابسته به اپراتور یا ماشین می‌توانند دقت و صحت تخمین دانسیته معدنی استخوان (BMD) را تحت تأثیر قرار دهند. روش کار: در این مطالعه مداخله‌ای قبل و بعد ، 200 زن بین 70-30 سال فاقد هر گونه بیماری متابولیک استخوان یک بار در وضعیت استاندارد و سپس در وضعیت چرخش‌ خارجی پا به میزان ْ15 از حالت استاندارد و سپس یک بار با تغییر زاویه مستطیل گردن فمور از ْ90 به ْ80 ، مورد دانسیتومتری قرار گرفتند. اطلاعات مربوط به تراکم مستطیل گردن فمور، مثلث ward ، تروکانتر بزرگ، تنه فمور و توتال هیپ در هر دو حالت فوق ثبت و توسط آزمون های آماری مقایسه میانگین‌ها تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: چرخش خارجی پا به میزان ْ15 از وضعیت استاندارد باعث افزایش قابل ملاحظه BMD در نواحی گردن فمور، ward ،تروکانتر و تنه شد (به ترتیب 001/0p< ، 04/0p< ، 001/0 p< و 008/0 p<)، در حالی که تأثیر قابل ملاحظه‌ای بر BMD توتال هیپ نداشت. تغییر زاویه مستطیل گردن فمور از ْ90 به ْ80 نسبت به محور مرکزی گردن فمور باعث کاهش قابل ملاحظه BMD در گردن فمور (001/0p<) و افزایش قابل ملاحظه BMD در نواحی ward، تروکانتر، تنه و توتال هیپ شد(به ترتیب 001/0 p< ، 001/0 p< ، 001/0 p< و 04/0 p<). نتیجه‌گیری: چرخش غیر طبیعی هیپ یا تنظیم اشتباه ناحیه مورد نظر نواحی پنج گانه می‌توانند از عوامل مخدوش کننده مهم در ارزیابی دانسیتومتری‌های سریال باشند. با توجه به تأثیر کمتر وضعیت غیر طبیعی پا بر نتایج BMD توتال هیپ، شاید بتوان ناحیه توتال هیپ را ناحیه ارجح برای تفسیر دانسیتومتری در نظر گرفت.
مریم حضرتی، مرضیه حسینی، طاهره دژبخش، سیدعلیرضا تقوی، عبدالرضا رجایی فرد،
دوره 9، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده

مقدمه: سندرم روده تحریک پذیر شایع‌ترین اختلال عملکرد روده است. شواهد موجود نشان می‌دهند که اضطراب موجب وخیم‌تر شدن وضعیت بیمار می‌گردد. لذا هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر آرام‌سازی بنسون بر میزان اضطراب و شدت کل علائم گوارشی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود. روش کار: در یک کارآزمایی بالینی، 30 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه کنترل تحت دارو درمانی و گروه آزمایش تحت درمان ترکیبی دارو درمانی و آرام‌سازی به مدت سه ماه قرار گرفتند. میزان اضطراب و شدت کل علائم گوارشی دو هفته قبل از مداخله، یک هفته و سه ماه پس از آن در دو گروه اندازه‌گیری و مقایسه گردید. هم‌چنین از بیماران خواسته شد تا شش علامت شایع گوارشی را روزانه به مدت 13 هفته یادداشت نمایند. سپس در پایان هر هفته شدت هر یک از علایم گوارشی در دو گروه اندازه‌گیری و مقایسه گردید. اطلاعات توسط آزمون های آماری مربع کای، من ویتنی یو و ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میانگین اضطراب موقعیتی و شخصیتی در دو گروه، دو هفته قبل و یک هفته پس از مداخله اختلاف آماری معنی‌داری را نشان نداد، در حالی که سه ماه پس از مداخله به طور معنی‌داری متفاوت بود. شدت کل علائم گوارشی دو هفته قبل از مداخله در گروه آزمایش نسبت به کنترل به طور معنی‌داری بیشتر بود، اما یک هفته پس از درمان اختلاف آماری معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نگردید، در حالی که سه ماه بعد اختلاف به طور معنی‌داری متفاوت بود (گروه کنترل علائم شدیدتری نسبت به گروه آزمایش داشت). مقایسه 6 علامت شایع گوارشی بر اساس خود گزارش دهی روزانه به طور هفتگی به مدت 13 هفته نشان می‌دهد درد شکم، نفخ شکم، آروغ زدن و نفخ معده در گروه آزمایش به طور معنی‌داری نسبت به گروه کنترل کمتر بوده، در حالی که از نظر اسهال و یبوست در دو گروه تفاوت معنی‌داری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: انجام آرام‌سازی بنسون در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر حداقل برای مدت سه ماه اضطراب موقعیتی و شخصیتی فرد را به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش داده و هم‌چنین از شدت علائم گوارشی به طور معنی‌داری می‌کاهد.
نیره باغچقی، حمیدرضا کوهستانی، اکرم دبیریان، حمید علوی مجد،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

مقدمه: امروزه استفاده از طب مکمل و جایگزین در حال افزایش است و لمس به عنوان یکی از این روش‌ها شناخته شده است. لمس از تحریکات حسی مفید برای نوزادان نارس می‌باشد. با این حال نتایج تحقیقات نشان داده‌اند که نوزادان زودرس بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بسیار کم تحت لمس قرار می‌گیرند. هدف این مطالعه تعیین تأثیر لمس بر میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در نوزادان مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی می‌باشد. روش کار: این تحقیق یک مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی با اندازه‌گیری‌های مکرر می‌باشد که بر روی 37 نوزاد مبتلا به سندرم دسترس تنفسی انجام شده است. جهت جمع آوری داده‌ها از یک فرم ثبت اطلاعات که شامل دو بخش اطلاعات دموگرافیک و جدول ثبت میزان اشباع اکسیژن خون شریانی بود، استفاده شد. ابزار دیگر مورد استفاده دستگاه پالس اکسی متر نلکور بود. اطلاعات طی سه روز متوالی جمع‌آوری گردید. اشباع اکسیژن خون شریانی 5 دقیقه قبل از لمس ثبت شده، سپس واحدهای پژوهش به مدت 5 دقیقه لمس شدند و با فاصله 5 و 15 دقیقه بعد از لمس، اشباع اکسیژن خون شریانی مجدداً کنترل شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه‌گیری‌های مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نتایج نشان داد که در روز اول، میانگین میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در 5 دقیقه قبل از لمس، 5 دقیقه بعد از لمس و 15 دقیقه بعد از لمس به ترتیب 67/95 ،91/95 و 96 بود. در روز دوم میانگین میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در 5 دقیقه قبل از لمس، 5 دقیقه بعد از لمس و 15 دقیقه بعد از لمس به ترتیب72/95 ، 05/96 و 08/96 بود. در روز سوم میانگین میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در 5 دقیقه قبل از لمس، 5 دقیقه بعد از لمس و 15 دقیقه بعد از لمس به ترتیب 75/95 ، 16/96 و13/96 بود. در هر یک از سه روز مداخله، میزان اشباع اکسیژن خون شریانی 5 و15 دقیقه بعد از لمس بیشتر از 5 دقیقه قبل از لمس بود(01/0p<). اما تفاوت آماری معنی‌داری بین 5 دقیقه بعد از لمس و 15 دقیقه بعد از لمس وجود نداشت. هم‌چنین میزان اشباع اکسیژن خون شریانی طی سه روز مداخله تفاوت آماری معنی‌داری نداشت. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین لمس و افزایش اشباع اکسیژن خون شریانی ارتباط معنی‌داری وجود دارد. در آموزش پرستاران شاغل در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان باید بر اهمیت لمس حین مراقبت از این گونه نوزادان تاکید کرد. این یافته‌ها نشان داد که لمس برای نوزادان نارس مفید است و می‌تواند نقطه آغازی جهت انجام چنین تحقیقاتی باشد.
رضوان انصاری، منیژه کهبازی، مرتضی آبدار اصفهانی،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1386 )
چکیده

مقدمه: مطالعات نشان داده اند که بین سندرم متابولیک و بیماری عروق کرونر ارتباط وجود دارد. پرفشاری خون یکی از عوامل خطر قلبی متابولیک در افراد دارای سندرم متابولیک می باشد. هدف از این مطالعه تعیین شیوع فنوتیپ‌های سندرم متابولیک در بیماران واجد پرفشاری خون در استان اصفهان و استان مرکزی که دو استان ناحیه مرکزی ایران هستند، می باشد. روش کار: این مطالعه یک پژوهش مقطعی است که روش نمونه گیری آن خوشه‌‌ای - تصادفی می باشد. در این مطالعه،12514 نفر از جمعیت شهری و روستایی بالای 19 سال ساکن در استان‌های اصفهان و مرکزی در نظر گرفته شدند که طبق تعریف سندرم متابولیک 1936 نفر از آنها انتخاب گردیدند. طبق تعریف سندرم متابولیک، این افراد شامل افرادی بودند که حداقل 3 مورد از حالت‌های غیر طبیعیHTN، FBS ، TG ،HDL وWC را دارا باشند. هم چنین در این مطالعه شرط فشارخون بالا در همه گروه‌ها در نظر گرفته شده است. اطلاعات بعد از جمع آوری، از طریق کای دو نسبت شانس و آزمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: شیوع فنوتیپ‌های مورد نظر سندرم متابولیک در مرکز ایران از 6/0 تا5/7 درصد متغیر است که بیشترین آمار شیوع مربوط به زنان فشارخونی با TG و WC بالاتر از حد نرمال و کمترین شیوع مربوط به مردان فشارخونی با دو فنوتیپWC ، FBS بالا و HDL پایین و FBS بالا می باشد(05/0p<). به طورکلی شیوع سندرم متابولیک در افراد با پرفشاری خون، در مناطق شهری استان‌های اصفهان و مرکزی بیشتر از مناطق روستایی محاسبه شد. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از میزان شیوع سندرم متابولیک هم‌زمان با پرفشاری خون، موافق با بسیاری از مطالعات مشابه می باشد و بیان‌گر همراه بودن پرفشاری خون با فنوتیپ‌های مختلف سندرم متابولیک به خصوص در زنان با چاقی مرکزی و دیس لیپیدمی می باشد که مستلزم توجه و دقت بیشتر در مورد پیش‌گیری و درمان این گروه در معرض خطر، می‌باشد.
محمد رفیعی، مهری جمیلیان، علی سالار فیاض، الناز امیری فرد،
دوره 10، شماره 3 - ( 4-1386 )
چکیده

مقدمه: یائسگی مرحله‌ای از زندگی زنان و به معنای قطع دائم قاعدگی و پایان دوره باروری در آنهاست که در سنین 45 الی 52 سالگی رخ می‌دهد. این پدیده یک شاخص مناسب از وضعیت بهداشتی جامعه است زیرا که شیوع اکثر بیماری‌های مزمن زنان بعد از این سن افزایش می‌یابد. این مطالعه به بررسی سن یائسگی پرداخته و متوسط سن یائسگی زنان شهر اراک ( از شهرهای مرکزی ایران) را بر اساس متغیرهای اقتصادی- جمعیتی و رفتارهای بهداشتی آنان مورد بررسی و تحلیل قرار می‌دهد. روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه مشاهده‌ای و مقطعی و بر پایه جمعیت می‌باشد که در سال 1385 انجام گرفت. از روش مصاحبه حضوری و پرسش‌نامه برای جمع‌آوری اطلاعات 458 زن یائسه نمونه ساکن در شهر اراک استفاده شد. نمونه‌گیری به صورت نمونه‌گیری چند مرحله‌ای خوشه‌ای با استفاده از مناطق پستی و انتخاب خانوار در این مناطق بوده است. اطلاعات به دست آمده توسط تحلیل واریانس، رگرسیون چند گانه، آزمون تی و آزمون ضرائب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد، میانگین سن یائسگی طبیعی34/2±20/48 سال ( فاصله اطمینان 95 درصد، 41/48-98/47 سال) با میانه سن یائسگی 49 سال به دست آمد. میانگین سن یائسگی زنانی که هرگز ازدواج نکرده بودند کمتر از میانگین سن یائسگی زنان ازدواج کرده بود(015/0p=). سطح درآمد پائین خانوار (003/0p=)، داشتن فعالیت بدنی (004/0 p=)، تعداد حاملگی (001/0p=)، سن آخرین حاملگی (026/0p=) و محل تولد زنان (003/0p=)؛ عوامل معنی‌دار در سن یائسگی زنان مورد بررسی به دست آمدند. نتیجه گیری: پدیده یائسگی باید در ایران در مطالعات مختلف مورد ارزیابی قرار گیرد زیرا ارتباط زیادی به ابتلاء و مرگ و میر زنانی دارد که در حدود یک چهارم سن زندگی خود را در آن دوران می‌گذرانند. اجرای برنامه‌های بهداشتی به عنوان بهترین راه برای تغییر سبک زندگی زنان در طول زندگی آنان پیشنهاد می‌گردد.

صفحه 1 از 5    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb