جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای سازگاری

محمدعلی شریعت زاده، قاسم مسیبی، ناصر مهدوی شهری، احسان اله غزنوی راد، علی فانی، عبدالرحمان دزفولیان، علی چهریی،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده

مقدمه: دیابت وابسته به انسولین (IDDM) یا دیابت نوع یک، یک بیماری خود ایمنی مختص به عضو است که در آن سلول های سازنده انسولین تخریب می شوند. علت این بیماری مشخص نیست. عوامل محیطی و ژنتیکی در مستعد کردن فرد به دیابت نقش دارند. بین بروز برخی از آنتی ژن های سیستم سازگار نسجی (HLA) و دیابت ارتباط وجود دارد. گزارشاتی نیز مطرح است که بین بروز IDDM و ویژگی های خطوط پوستی دست (درماتوگلیفیک) به نوعی ارتباط وجود دارد. به هر حال این فرضیه مطرح است که بین آنتی ژن های سیستم سازگار نسجی و خصوصیات درماتوگلیفیک در این بیماران ارتباط وجود داشته باشد و با استفاده از این دو خصوصیت بتوان خطر ابتلا به دیابت را مشخص نمود.
روش کار: در این مطالعه فراوانی برخی از آنتی ژن های
 HLA (با روش میکرولنفوسیتوتوکسی) و ویژگی های خطوط دستی 30 بیمار مبتلا به IDDM و 30 فرد شاهد که از نظر جنس و خصوصیت جغرافیایی (نژاد) با گروه بیمار مشابه بودند مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتایج: یافته های این پژوهش نشان داد که درصد فروانی آلل های
 A2، DR3 و HLA-DQ2 در گروه بیماران در مقایسه با افراد کنترل بیش تر است. همچنین بررسی های خطوط پوستی در دو گروه نشان داد خط شماری ab در زنان و مردان دیابتی نسبت به گروه کنترل کاهش نشان می دهد. براساس منحنی مشخصه عملی گیرنده نقطه مثبت شدن خطوط ab برای دست راست، 34/7 و برای دست چپ، 32/25 به دست آمد.
نتیجه گیری: هرچند در این مطالعه ارتباط معنی داری بین دو روش مشاهده نشد اما با توجه به این که ژن های کد کننده آنتی ژن های
 HLA و ژن های تعیین کننده ویژگی های خطوط دستی مجزا می باشند، تعیین آنتی ژن های HLA و درماتوگلیفیک ابزار مناسبی جهت تعیین خطر نسبی ابتلا به دیابت خواهد بود. درهر صورت این اولین مطالعه ای است که در خصوص ارتباط این دو دسته ژن در تعیین استعداد ابتلا به بیماری انجام می شود. پیشنهاد می شود مطالعات بیش تری درخصوص روشن شدن ارتباط این دو ویژگی (HLA و درماتوگلیفیک) در مستعد کردن فرد به بیماری های خود ایمن صورت گیرد. 
 

رضا باقریان سرارودی، مهرآفرین محمودی، غلامحسین احمدزاده،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده

مقدمه: بیماری دیابت و ضروت انجام مراقبت‌های خاص از خویش در بیماران مبتلا، چالش‌های فراوانی را موجب می‌شود که استفاده از رفتارهای مقابله‌ای را به منظور سازگاری لازم می‌سازد. هدف این مطالعه تعیین سبک‌های مقابله‌ای در بیماران ایرانی مبتلا به دیابت بود. روش کار: در یک مطالعه مورد- شاهد یکصد نفر بیمار مبتلا به دیابت مراجعه کننده به مراکز پزشکی امین و صدیقه طاهره اصفهان انتخاب گردیدند و با یکصد نفر فرد سالم از جمعیت عیادت کنندگان بیماران بستری که به صورت تصادفی انتخاب شدند، از لحاظ سبک‌های مقابله‌ای با یکدیگر مقایسه شدند. داده‌های پژوهش از طریق پرسش‌نامه جمعیت شناختی و مقیاس سبک‌های مقابله‌ای جلیوس جمع‌آوری گردید و سپس با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری و تحلیل کواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج: آزمون های آماری تفاوت معنی‌داری بین دو گروه بیمار و سالم نشان داد(005/0= p). تفاوت معنی‌داری بین دو گروه مبتلایان به دیابت و افراد سالم در سبک مقابله‌ای حمایت جوینده (001/0p=) مشاهده نشد. در حالی که این نتایج تفاوت معنی‌داری بین دو گروه بیمار و سالم در سایر سبک‌های مقابله‌ای نشان ندادند. نتیجه‌گیری: احتمالاً بیماران ایرانی مبتلا به دیابت در رویارویی با استرس‌های زندگی و چالش‌های حاصل از بیماری فقط در میزان استفاده از سبک مقابله‌ای حمایت جوینده با افراد سالم متفاوت می‌باشند و در سایر سبک‌های مقابله‌ای شبیه افراد سالم هستند. به علاوه هر دو گروه بیمار و سالم در مواجه با استرس‌ها و چالش‌های زندگی بیشتر از سبک‌های مسئله-مدار مدد می‌جویند. تامل در یافته‌ها نقش بازنمائیهای شناختی در تعیین پاسخ‌های مقابله‌ای را محتمل می‌سازد.
علی یار پیروزی، محمد جعفری، میرزا خلیل بهمنی، محمد آزادی، محمد مهدی فیض آبادی، روحی افکاری،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

زمینه وهدف: کمبود آنزیم گلوکز6 -فسفات دهیدروژناز یک نقص آنزیمی است که به صورت ارثی منتقل می‌شود. کمبود این آنزیم باعث کاهش احیاء انرژی گلبول‌های قرمز و همولیز می‌گرددکه عامل بروز زردی شدید نوزادان است. هدف از این مطالعه بررسی کمبود آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز، هیپربیلی روبینمی و ناسازگاری خونی در نوزادن تازه متولد شده در شهر لارستان واقع درجنوب استان فارس بود که به دنبال برنامه ملی غربال‌گری نوزادن انجام شده است.

مواد و روش‌ها: این مطالعه به صورت توصیفی-مقطعی بر روی 12079 نوزاد متولد شده در شهرستان لارستان که از ابتدای سال 1389تا انتهای سال 1391 به مرکز غربال‌گری این شهرستان مراجعه کرده بودند، انجام شد. از پاشنه پای این نوزادان خون‌گیری به عمل آمد و با استفاده از روش فلوئورسنت لکه‌ای آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدوژناز مورد ارزیابی قرار گرفت. هم‌چنین از نظر گروه خونی، هماتوکریت، هموگلوبین، آزمایش کومبس، شمارش رتیکولوسیت و میزان بیلی روبین و اطلاعات دموگرافی بررسی شدند.

یافته‌ها: در این مطالعه از بین 12079 نوزاد غربال شده تعداد 2345 نوزاد دارای نقص آنزیمی گلوکز 6 فسفات دهیدوژناز بودند که درصد شیوع آن در بین نوزادان این شهرستان 41/19 درصد به دست آمد که نسبت به شهرهای دیگر کشور درصد بالایی است. شیوع گروه خونی O+ در بین فرزندان بیمار و در بین مادران آنها به طور چشم‌گیری بالاتر از گروه‌های خونی دیگر بود(به ترتیب 60 درصد و 56 درصد ). در 52 درصد از فرزندان بیمارهیپربیلی روبینمی و 12 درصد آنها از نظر تست کومبس غیرمستقیم مثبت بودند.

نتیجه‌گیری: درصد شیوع کمبود این آنزیم در دختران شهرستان لارستان کمی بیشتر از پسران این شهرستان است در حالی که با توجه به وابسته به X بودن، شیوع این بیماری باید در بین پسران بیشتر باشد.


اطهر افشار، عباس امان الهی،
دوره 18، شماره 10 - ( 10-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، آزمون مدل فرضی رابطه‌ی باورهای خوداثربخشی با اضطراب والدین و سازگاری زناشویی با میانجی‌گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در والدین دارای فرزند مبتلا به بیماری مزمن اهواز بود.

مواد و روشها: جامعه آماری این پژوهش، کلیه والدین دارای فرزند مبتلا به بیماری مزمن اهواز بودند. نمونه مورد پژوهش با استفاده از روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب گردید. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل پرسش‌نامه خوداثربخشی شرر، پرسش‌نامه اضطراب آشکار اشپیل برگر، مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر و فرم کوتاه پرسش‌نامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی است. برای آزمون الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم‌افزار AMOS نسخه 18 استفاده شد. روابط واسطه‌ای الگوی نهایی نیز با استفاده از بوت استراپ (آزمون خود راه انداز) نرم‌افزار AMOS نسخه 18 آزموده شدند.

یافتهها: نتایج نشان داد که مدل اصلاح شده از برازش خوبی با داده‌ها برخوردار است.

نتیجهگیری: یافته‌های پژوهش نشان داد که باورهای خود اثربخشی با اضطراب والدین، سازگاری زناشویی و راهبردهای تنظیم شناختی مثبت و منفی هیجان ارتباط مستقیم دارند. هم‌چنین راهبردهای تنظیم شناختی مثبت هیجان با اضطراب والدین و سازگاری زناشویی رابطه مستقیم دارند. به علاوه، ارتباط مستقیم منفی بین راهبردهای تنظیم شناختی منفی هیجان با سازگاری زناشویی یافت شد. از سوی دیگر، باورهای خود اثر بخشی تأثیر غیر مستقیمی از طریق راهبرد تنظیم شناختی مثبت هیجان براضطراب والدین و سازگاری زناشویی و تأثیر غیر مستقیمی از طریق راهبرد تنظیم شناختی منفی هیجان برسازگاری زناشویی داشتند.


عاطفه عظیمی، عبدالله امیدی، الهام شفیعی، آرش نادمی،
دوره 20، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: دانشجویان با مشکلات هیجانی و استرس‌های روان­شناختی زیادی روبه رو هستند که سازگاری فردی و اجتماعی و هم­چنین کیفیت زندگی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین بررسی مدل­های درمان برای این­گونه مشکلات از اهمیت بالایی برخوردار است. یکی از این مدل­ها، مدل درمان فراتشخیصی، مبتنی بر مهارت ­های تنظیم هیجان برای دامنه گسترده¬ای از اختلال¬های هیجانی است که قابلیت کاربرد مناسبی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان یکپارچه فراتشخیصی بر سازگاری­ های فردی و اجتماعی و تنظیم هیجان انجام شد.
مواد و روش ­ها: تعداد 70 نفر از دانشجویان دختر، پس از ارزیابی بالینی اولیه و احراز شرایط پژوهش، انتخاب و در دو گروه درمان فراتشخیصی(35 نفر) و کنترل(35 نفر) گماشته شدند. گروه آزمایشی، 12 جلسه درمان هفتگی فراتشخیصی را دریافت کرد. در این پژوهش، ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس سازگاری اجتماعی و پرسش­نامه تنظیم هیجانی گراتز بود. داده­ های پژوهش به کمک روش­های آمار توصیفی و تحلیل کواریانس چند متغیره(مانکوا)تجزیه و تحلیل شدند.
یافته­ ها: تحلیل نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی بر ابعاد تنظیم هیجان شامل عدم پذیرش پاسخ‌های هیجانی (69/120 =F ، 01/0 p <)، مشکلات کنترل تکانه (57/14 =F، 01/0 p<)،کمبود آگاهی هیجانی (82/104 =F ، 01/0 p <)، کمبود وضوح هیجانی (64/42 =F ، 01/0 p <)، مشکلات مشارکت (00/41 =F ، 01/0 p <) و محدودیت در دست­یابی به راه­ کارهای تنظیم هیجانی (33/85 =F ، 01/0 p <)، اثر بخش است. هم­ چنین نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی مبتنی بر تنظیم هیجانی بر سازگاری ­های فردی (76/146 =F ، 01/0 p <) و اجتماعی (02/85 =F ، 01/0 p <) اثربخش بوده است.
نتیجه­ گیری: با توجه به تاثیر مداخله درمان فراتشخیصی مبتنی بر تنظیم هیجان بر سازگاری­ های فردی و اجتماعی و ابعاد تنظیم هیجان دانشجویان، این نتایج برای متخصصان بالینی و مشاوران دست اندرکار در مراکز مشاوره دانشگاهی تلویحات کاربردی دارد.
 

زینب بیرانوند، محبوبه سجادی، مجید طاهری، سهیلا شمسی خانی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف تنش اخلاقی زمانی اتفاق می‌افتد که فردی تصمیم اخلاقی گرفته باشد، اما نتواند به آن عمل کند و اغلب به محدودیت‌های داخل یا خارج سازمانی مربوط می‌شود. آموزش مهارت حل مسئله به‌عنوان یکی از اصول مدیریت تنش ممکن است در کنترل تنش اخلاقی پرستاران مؤثر باشد. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر تنش اخلاقی پرستاران تازه‌کار انجام شد.
مواد و روش ها این پژوهش یک کارآزمایی بالینی است که بر روی 70 پرستار تازه‌کار شاغل در بیمارستان شهدای خرم‌‌آباد انجام شد. نمونه‌ها به‌صورت دردسترس انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها، فرم اطلاعات جمعیت‌شناختی و پرسش‌نامه تنش اخلاقی کورلی بود. مداخله شامل برگزاری کارگاه آموزشی مهارت حل مسئله برای گروه آزمایش طی 6 جلسه 2 ساعته بود. تنش اخلاقی در 2 مرحله قبل و بعد از مداخله اندازه‌گیری شد. نهایتاً داده‌ها با نرم‌افزار SPSS نسخه 16 و با آزمون‌های آماری کای‌اسکوئر و تی‌ مستقل و تی زوجی تجزیه‌و‌تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم ‌پزشکی اراک این مطالعه را با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.449 به تصویب رسانده است. رضایت آگاهانه‌بودن آزمون از شرکت‌کنندگان دریافت و به آن‌ها اطمینان داده شد که اطلاعات ایشان محرمانه خواهد بود.
یافته‌ها در این مطالعه، میانگین سن شرکت‌کنندگان 25 سال بود. همچنین 98/5 درصد نمونه‌ها دارای مدرک تحصیلی لیسانس و 1/5 درصد نمونه‌ها دارای مدرک کارشناسی ارشد بودند. مطالعه نشان داد میانگین تنش اخلاقی در نمونه‌های گروه آزمایش پس از مداخله در مقایسه با قبل تفاوت آماری معناداری داشت (05/P<0).
نتیجه گیری نتایج نشان داد به‌کارگیری آموزش مهارت حل مسئله در روند کاهش تنش اخلاقی پرستاران تازه‌کار در محیط بالین تأثیر زیادی دارد.


هانیه مظفری، فرح لطفی کاشانی، شهرام وزیری، محمد اسماعیل اکبری،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه‌ی کانونی سهم سازگاری ذهنی با سرطان، سواد سلامت و تهدید ادراک شده در پیش‌بینی تشخیص زودرس سرطان پستان انجام پذیرفت.
روش کار: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان تحت درمان مرکز درمان سرطان بیمارستان شهدای تجریش در سال 1402 بود که با استفاده از نرم‌افزار G*Power، 310 نفر تعیین و به روش نمونه‌گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند و به پرسش‌نامه‌های سواد سلامت سرطان پستان Williams، Templin, and Hines، پرسش‌نامه تهدید ادراک شده Champion، سازگاری ذهنی با سرطان Watson و پرسش‌نامه تشخیص زودرس پاسخ دادند. داده‌ها نیز با آزمون همبستگی کانونی و رگرسیون چندگانه تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد بین متغیرهای سهم سازگاری ذهنی، تهدید ادراک شده و سواد سلامت با مؤلفه‌های تشخیص زودرس سرطان(دانش، نگرش و اقدامات) رابطه معناداری وجود دارد (0/01 P). همچنین نتایج نشان داد سواد سلامت8/4 درصد؛ سازگاری ذهنی 3/4 درصد و تهدید ادراک شده 18/7 به تنهایی واریانس تشخیص زودرس سرطان پستان را پیش‌بینی می‌کنند که سهم تهدید ادراک ‌شده، 38/9 درصد و از همه متغیرها بیشتر است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه، می‌توان گفت افزایش سازگاری ذهنی، تهدید ادارک شده و سواد سلامت در تشخیص زودرس بیماری نقش دارند و اهمیت میزان تهدید ادراک ‌شده نسبت به سازگاری ذهنی و سواد سلامت بیشتر است که باید مورد توجه قرار گیرد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb