جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای زنجبیل

فریبا فیضی، شیرین مرادخانی، محمد متینی، فاطمه پرندین، ارسطو روشن، محمد فلاح،
دوره 18، شماره 8 - ( 8-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: هیداتیدوز از بیماری‌های زئونوزخطرناک است که علاوه بر صدمات جدی بر سلامت انسان، باعث خسارات اقتصادی زیادی در صنعت دام‌پروی می‌شود. به دلیل ماهیت چرخه انگلی و ساختمان کیست در انسان، کنترل آن در جامعه دشوار بوده و درمان آن با چالش‌های عمده مواجه است. یکی از این مشکلات از بین بردن پروتواسکولکس‌ها برای درمان یا جلوگیری از ایجاد کیست‌های ثانویه است. مواد شیمیایی مختلفی در این زمینه استفاده شده که اکثر آن‌ها عوارض جانبی برای بیمار دارند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات اسکولکس کشی برخی عصاره‌های گیاهی در شرایط آزمایشگاهی بوده است.

مواد و روشها: کیست‌های هیداتیک کبدی از کشتارگاه جمع‌آوری گردیدند، مایع کیست حاوی پروتواسکولکس زنده تحت شرایط استریل آسپیره گشت و تا زمان استفاده در دمای 4 درجه سانتی‌گراد نگهداری شد. سه غلظت 25، 50 و 100 میلی‌گرم در میلی‌لیتر از هر یک از عصاره‌ها تهیه شد و پروتواسکولکس‌ها در آن در داخل انکوباتور 37 درجه قرار گرفتند و درصد پروتواسکولکس‌های زنده  با رنگ آمیزی حیاتی ائوزین در زمان‌های 5، 10، 25، 40 و 60 دقیقه تعیین گردید.

یافتهها: عصاره متانولی زنجبیل با غلظت 100 میلی‌گرم بر میلی‌لیتر موجب از بین رفتن تمامی پروتواسکولکس‌ها در دقیقه 40 ‌شد، درحالی که عصاره درمنه در هیچ کدام از غلظت‌های مورد بررسی، تاثیر چندانی بر پروتواسکولکس‌ها نداشت.

نتیجهگیری: بررسی مدل‌های حیوانی و آزمایشات تکمیلی نشان داد که عصاره متانولی زنجبیل به دلیل فعالیت زیاد اسکولکسیدال خود می‌تواند به عنوان پروتواسکولکس  کش موثر مورد استفاده قرار گیرد.


نسرین کاظمی پور، سیدمهدی شریعت زاده، سعید نظیفی،
دوره 19، شماره 9 - ( 9-1395 )
چکیده

مقدمه: نانوذرات نقره  قادر به ایجاد سمیت در موجودات زنده هستند. نانو نقره می تواند در کبد به عنوان مرکز سم زدایی بدن اثراتی را القا نماید و با توجه به اثرات گسترده اش می تواند بر روی فاکتورهای کبدی، هماتولوژی و استرس اکسیداتیو موثر باشد. زنجبیل با توجه به ترکیبات آنتی اکسیدانی که دارد می توانند اثرات سمیت نانو نقره را در مناطق مختلف بدن تحت تاثیر قرار دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر حفاظتی عصاره ی هیدروالکلی زنجبیل بر سیتوتوکسیتی نانو ذرات نقره بر روی فعالیت آنزیمها، فاکتورهای  هماتولوژی، شاخص های استرس اکسیداتیو خون و آپوپتوز کبد در موش Balb-c می باشد.

مواد و روش ها: در این پژوهش 4 گروه 12 تایی موش بالب سی نژاد سوری به مدت 35 روز تحت تیمار قرارگرفتند. گروه اول (کنترل) آب مقطر، گروه دوم نانونقره، گروه سوم عصاره زنجبیل و گروه چهارم نانونقره و زنجبیل را بصورت همزمان دریافت کردند. برای اندازه گیری فاکتورهای هماتولوژی، آنزیمهای کبدی و استرس اکسیداتیو خونکیری از قلب انجام گرفت و بافت کبد جهت بررسی میزان آپاپتوزیس  خارج شد. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و به کمک آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA one way) با هم مقایسه شدند .

یافته ها: آنزیمهای AST ، ALT ،  ALP، GGTو  LDH به عنوان فاکتورهای کبدی در گروههای مورد مطالعه دارای اختلاف معنی داری بودند.

فاکتورهای هماتولوژی شامل شاخص‌های WBC ، RBC ، Hb ، HCT ، MCV ، MCH ، Plt ، Lymphocyte  و Monocyte  دارای اختلاف میانگین معنی داری در گروه‌های مختلف آزمایش بودند.

از میان فاکتورهای استرس اکسیداتیو تنها شاخص  GPX درخون دارای اختلاف معنی دار در بین گروههای مورد مطالعه بود و بقیه پارامترهای استرس اکسیداتیو در خون اختلاف معنی داری نداشتند.

تغییرات میزان آپوپتوزیس درتمامی گروههای مورد مطالعه اختلاف معنی داری را نشان داد.

نتیجه گیری : بر اساس مطالعه ی حاضر، نانوذرات نقره  با اثرات سوئی که بر مناطق مختلف بدن می گذارند می توانند تغییراتی را در فاکتورها و آنزیمهای گوناگون اعمال نمایند. زنجیل تا حدودی توانسته این اثرات را جبران و تعدیل نماید که احتمالا این اثر بخشی زنجبیل را بتوان به مواد موثره موجود در آن نسبت داد.

کلمات کلیدی: نانوذرات نقره ، عصاره ی زنجبیل، فاکتورهای هماتولوژی، آنزیمهای کبدی، استرس اکسیداتیو، آپوپتوزیس


سحر دهقانی، لیلا روحی، نوشا ضیاء جهرمی، رضا دهقانی، خلیل خاشعی ورنامخواستی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: قدرت تکثیر، پتانسیل تمایز به رده‌های سلولی مختلف و خودنوسازی بالای سلول‌های بنیادی مزانشیمی (MSCs) باعث شده تا این سلول‌ها به عنوان ابزار مناسبی برای طب ترمیمی مورد توجه قرار گیرند، ولی یکی از مشکلاتی پیش‌رو، ایجاد استرس اکسیداتیو در بافت هدف و آپوپتوز سلول‌های بنیادی منتقل شده پیش از ترمیم بافت مورد نظر است. پیش تیمار سلول‌های بنیادی با آنتی‌اکسیدان‌ها ممکن است آنها را نسبت به شرایط استرس اکسیداتیو مقاوم سازد. زنجبیل از گیاهان دارویی مهم با خاصیت آنتی‌اکسیدانی است. در مطالعه حاضر، اثر آنتی‌اکسیدانی عصاره زنجبیل بر توان زیستی و القاء آپوپتوز ناشی از استرس اکسیداتیو در سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسان و مغز استخوان موش صحرایی بررسی شد. 
مواد و روش ها: در این مطالعه، سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق از بافت چربی انسان و مغز استخوان موش در محیط کشت DMEM با 20 درصد سرم جنین گاوی کشت داده شدند. سلول‌ها جهت پیش تیمار به مدت چهار و شش ساعت با غلظت‌های مختلف عصاره زنجبیل (۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۴۰۰ میلی‌گرم/ میلی‌لیتر) انکوبه و سپس با غلظت ۲۰۰ میکرومولار H2O2 به مدت دو ساعت تیمار شدند. توان زیستی با استفاده از دستگاه الایزا ریدر با روش رنگ سنجی MTS و القای آپوپتوز با استفاده از دستگاه فلوسیتومتری و کیت انکسین- پروپیدیوم یدید (Annexin-PI) طبق دستورالعمل، در هر دو زمان بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم افزار آماری spss، ورژن 18 و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) به انجام رسید.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه، با کد اخلاق IR.IAU.SHK.REC.1397.028به تصویب کمیته اخلاق معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد رسید.
یافته ها: نتایج تست MTS، حاکی از افزایش وابسته به دوز و زمان توان زیستی سلول‌های بنیادی مزانشیمی تحت تیمار، مشتق از بافت چربی انسان است. همچنین تیمار با عصاره زنجبیل، سبب کاهش وابسته به دوز و زمان، میزان آپوپتوز در سلول‌های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان موش صحرایی شد. 
نتیجه گیری: عصاره زنجبیل با کاهش استرس اکسیداتیو در سلول‌های بنیادی مزانشیمی طول عمر آنها در بافت هدف و کارایی این سلول‌ها در ترمیم‌های بافتی را افزایش می‌دهد.

اسما سلیمانی، محمد فتحی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف به تازگی مایوکاینی به نام آیریزین کشف شده که ازطریق قهوه‌ای کردن بافت چربی سفید و گرمازایی برچاقی، متابولیسم و هموستازگلوکز اثرمی‌گذارد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر 4 هفته مصرف مکمل زنجبیل بر آیریزین، شاخص مقاومت انسولین و نیمرخ لیپیدی زنان چاق به دنبال فعالیت حاد برون‌گرا و درون‌گرا بود.
مواد و روش ها تعداد40دختر با نمایه توده بدنی بالای30 کیلوگرم بر مترمربع، سن 2/87±24/86سال، قد 4/20±159/66 سانتی‌متر و وزن 4/61±87/42 کیلوگرم درتحقیق شرکت کردند. بعد از اندازه‌گیری حداکثر اکسیژن مصرفی، آزمودنی‌ها به‌طورتصادفی به 5 گروه مکمل و دارونما تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل 2 جلسه فعالیت حاد فعالیت حاد (برون‌گرا و درون‌گرا) اجراشد.گروه مکمل روزانه 2 گرم پودرزنجبیل را به‌مدت 4 هفته مصرف می‌کردند. نمونه‌های خونی قبل و بلافاصله پس از هر نوع فعالیت جمع‌آوری شد. داده‌ها بااستفاده ازآزمون تی وابسته وتحلیل واریانس یک‌طرفه تجزیه‌وحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی این تحقیق باکد IRCT201104246178N1 در سامانه کارآزمایی بالینی ایران ثبت شد و ازکلیه شرکت‌کنندگان برای شرکت درمطالعه رضایت‌نامه کتبی دریافت شد.
یافته ها با‌توجه‌به نتایج آزمون آماری مشخص شدکه میزان آیریزین، انسولین بین 2 نوع فعالیت برون‌گرا و درون‌گرا همراه با مصرف زنجبیل در همه گروه‌ها به‌ترتیب افزایش معنادار و میزان گلوکز کاهش معناداری یافته است (0/05>P). همچنین مشخص شد شاخص مقاومت به انسولین بین 2 نوع تمرین همراه با مصرف زنجبیل در همه گروه‌ها افزایش جزئی و غیرمعناداراست (0/05>P). علاوه‌براین براساس نتایج تحلیل واریانس یک‌طرفه در بین 2 تمرین همراه با مصرف زنجبیل در همه گروه‌ها سطوح چربی باچگالی بالا افزایش غیرمعنادار (0/05>P) و سطوح تری‌گلیسیرید وکلسترول با چگالی کم کاهش معناداری یافته است (0/05>P). همچنین نتایج نشان داد تغییرات سطوح کلسترول تام در بین 2 نوع تمرین همراه با مصرف زنجبیل درگروه‌های تمرین کاهش غیرمعنادار (0/05>P)وگروه‌های مکمل کاهش معنادار یافته است (0/05>P).
نتیجه گیری ﺑﺮاﺳﺎس ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻪ‌دﺳﺖ‌آﻣﺪه ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد می‌ﺷﻮد ﻣﺼﺮف ﻃﻮﻻنی ﻣﺪت زﻧﺠﺒﻴﻞ به همراه ﺗﻤﺮﻳﻨﺎت ورزشی مداوم می‌ﺗﻮاﻧﺪ ﺷﻴﻮه درﻣﺎنی ﻣﺆﺛﺮی ﺑﺮای کاهش گلوکز و ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻣﻄﻠﻮب در آیریزین، ﻣﻘﺎوﻣﺖ ﺑﻪ اﻧﺴﻮﻟﻴﻦ و نیمرخ‌های لیپیدی در زنان چاق ﺑﺎﺷﺪ.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb