18 نتیجه برای زمان
احمد قدمی،
دوره 3، شماره 4 - ( 10-1379 )
چکیده
جایگزاری وسایل داخل وریدی امروزه یکی از روش های متداول تهاجمی در مراقبت های درمانی است و یکی از شایع ترین عوارض آن فلبیت می باشد. این مطالعه به منظور تعیین میزان شیوع و مقایسه خطر ایجاد فلبیت در بیماران بر حسب زمان جایگزاری وسایل داخل وریدی در طی 24، 48،72 و 96 ساعت انجام شد. 350 بیمار بستری در بخش ارتوپدی با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بود. داده ها با روش های آماری توصیفی تحلیلی و آزمون بقا تجزیه و تحلیل شد. میزان شیوع فلبیت 31% بود. میزان خطر ایجاد فلبیت در فواصل زمانی 24،48،72 و 96 ساعت به ترتیب 0/0034، 0/0046 ، 0/0154 و 0/0187 درصد بود که با افزایش زمان جایگزاری وسایل داخل وریدی افزایش یافته بود. ازمون تحلیل بقا اختلاف معنی داری را بین مقادیر فوق نشان نداد. (P>0/05) با توجه به خط مشی کنونی جهت باقی ماندن وسایل داخل وریدی تا حداکثر 72 ساعت و نتایج به دست آمده (عدم وجود اختلاف معنی دار بین ساعات فوق از نظر ایجاد فلبیت)، لازم است مطالعات وسیع تری در این زمینه انجام گیرد. نتایج مشابه راهی جهت اوقات صرف شده پرسنل پرستاری جهت برقراری خطوط داخل وریدی و کاهش هزینه های تحمیلی به بیمار و جامعه می گردد.
عباسعلی پور مومنی،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1380 )
چکیده
بدون شک یکی از نوروپاتی های فشاری شایع، سندرم کارپال تونل است. علائم عمده این سندرم خواب رفتگی و درد دست و درد شانه و ... هستند. البته علائم در بیماران مشاهده نمی شود و برخی از علائم ممکن است شاخص باشند. هدف این مطالعه تعیین ارزش هریک از علائم سندرم مذکور و ارتباط آنها با یک دیگر است. کلیه بیمارانی که با شکایت درد اندام فوقانی به دو آزمایشگاه الکترودیاگنوسیس دولتی و خصوصی ارجاع گردیدند، در نظر گرفته شدند. شرط ورود به مطالعه اثبات این سندرم به وسیله آزمایش های الکترودیاگنوسیس و رد ضایعات دیگری از قبیل: فشارها و تحریکات (کمپرسیون های) ریشه اعصاب، گیر افتادن اعصاب (اینتراپمنت ها) و ... بود.
جمعیت مورد مطالعه: در بین بیماران مراجعه کننده 1024 اندام دست مربوط به 745 نفر (331 دست راست و 158 دست چپ و مابقی دو طرفه) وارد مطالعه شدند.
در این مطالعه نسبت گرفتاری زنان به مردان نسبت 8 به 1 و سن 64% بیماران بین 30 تا 50 سال بود. گرفتاری دست راست 43/5%، دست چپ 21/2% و دو طرفه 35/3% بود. شایع ترین علامت بالینی (سوبژکتیو) درد و خواب رفتگی شانه (77/9%) بود، در حالی که خواب رفتگی دست 57/1% بود. در بین علائم یافته های بالینی (ابژکتیو)، فالن تست 61%، تینل ساین 48% مثبت و اختلاف حس لمس بین سبابه و انگشت کوچک 43% بود. ارتباط معنی داری بین فالن تست و تینل ساین مشاهده گردید. (P<0/05)
هادی حسن خانی، عیسی محمدی، فرهاد معظمی، منیژه مختاری، محمدمهدی نقی زاده،
دوره 6، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده
مقدمه: هیپوترمی بعد از عمل جراحی با افزایش فشار خون شریانی، ضربان قلب و غلظت کاتکولامین پلاسما همراه است. این عامل به طور فیزیولوژیک استرس زا بوده و خطرات زیادی را برای بیمار به دنبال دارد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر میزان دمای سرم تزریقی بر اوضاع همودینامیک بیمار طی عمل جراحی، لرز بعد از عمل و زمان ریکاوری حین اعمال جراحی ارتوپدی بود.
روش کار: این تحقیق از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی بود. در این بررسی ضربان قلب، فشار خون شریانی، دمای پوستی و ازوفاژیال طی اعمال جراحی ارتوپدی در 60 بیمار داوطلب که به طور تصادفی به دو گروه براساس دمای سرم تزریقی تقسیم شده بودند، اندازه گیری شد. در یک گروه سرم با استفاده از یک گرم کننده سرم حین تزریق گرم شد و به بیمار تزریق می گردید (گروه نورموترم). در گروه دیگر، سرم در دمای محیط تزریق می شد (گروه هیپوترم). بعد از عمل هم زمان ریکاوری وشدت لرز بیماران ثبت گردید.
نتایج: میانگین دمای ازوفاژیال و پوستی حین عمل، میانگین فشار خون شریانی بعد از عمل در گروه هیپوترم در مقایسه با گروه نورموترم به ترتیب کاهش و افزایش معناداری را نشان داد. میزان بروز لرز و زمان ریکاوری به طور معناداری در گروه نورموترم پائین تر بودند.
نتیجه گیری: گرم نمودن سرم تزریقی طی عمل جراحی جهت کاهش میزان تغییرات فشار خون شریانی، دمای بدن، میزان بروز لرز و زمان ریکاوری ضروری است.
محمد رضا دارابی، محمد حسین نصراصفهانی،
دوره 8، شماره 2 - ( 5-1384 )
چکیده
مقدمه: امروزه از الکتروفیوژن جنینهای دو سلولی و ایجاد تتراپلوئیدی به عنوان یکی از مهمترین مراحل در بیوتکنولوژی حیوانی نام میبرند، زیرا از جنینهای تتراپلوئید به عنوان بستری جهت رشد و تکوین سلولهای ترانس ژنیک استفاده میگردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر سرعت فیوژن ایجاد شده به وسیله تحریک الکتریکی بر میزان تکوین جنینهای تتراپلوئید انجام شد.
روش کار: در این مطالعه تجربی پس از بلوغ تودههای تخمک کومولوس و 35-33 ساعت پس از تلقیح، تعدادی از جنینهای دو سلولی به عنوان گروه کنترل جدا گردید (UCG). مابقی جنینهای دو سلولی به روش الکتروفیوژن تحت تاثیر ولتاژ ۰/۷۵ کیلوولت بر سانتیمتر و زمان ۸۰ میلیونیم ثانیه قرار گرفتند و به محیط SOF1 منتقل شدند. سپس در زمانهای 30 و 60 دقیقه بعد از الکتروفیوژن، جنینهای فیوز شده (FG) از فیوز نشده (ECG) ، در دو گروه FG30 و FG60 جدا شدند. میزان تکوین جنینها در گروه های FG30 و FG60 و UCG و ECG با هم مقایسه شد و رابطه سرعت فیوژن و میزان تسهیم و تکوین مورد مطالعه قرار گرفت.
نتایج: سرعت تسهیم تا مرحله 8 سلولی در جنینهای گروه FG60 به طور معنیداری بیشتر از FG30 بود (P<0/05)، در حالیکه میزان بلاستوسیست در دو گروه تفاوت معنیداری با هم نداشت. میزان تسهیم و تکوین به ترتیب در گروه UCG به طور معنیداری بیش از گروههای ECG و FG60 و FG30 بود. گسترش کروموزومی جنینهای الکتروفیوز شده نیز نشان داد که ۷۶ درصد آنها تتراپلوئید واقعی بودند.
نتیجه گیری: در صورت نیاز به تعداد بیشتری جنینهای 8 سلولی و کمتر، احتمالاً جنینهای الکتروفیوز شده در گروه FG60 قادرند نسبت به FG30 ، تعداد بیشتری جنین تولید نمایند. توانایی تسهیمی و تکوینی جنینها با تاثیر پالسهای الکتریکی کاهش می یابد.
دكتر محمد خلیلی، دكتر بیژن یزدی، دكتر هوشنگ طالبی، دكتر اسماعیل مشیری،
دوره 9، شماره 2 - ( 4-1385 )
چکیده
مقدمه: اقامت بیماران در ریکاوری دارای ریسک و عوارض خاص خود بوده و هزینهبر است. کاهش زمان ریکاوری میتواند ضمن بالا بردن ضریب اطمینان، هزینههای بیمارستانی را کاهش دهد. در این رابطه ماسک حنجرهای(LMA) وسیلهای جدید است که کاربرد روز افزونی در کنترل راه هوایی پیدا کرده و در این تحقیق اثر آن روی زمان ریکاوری بررسی میگردد. روش کار: در یک مطالعه بالینی دو سو کور شاهددار،62 بیمار در کلاس ASA І و ІІ، به طور تصادفی به دو گروه 31 نفری (ماسک حنجرهای و لوله تراشه) تقسیم شدند. داروهای مورد استفاده برای القا و نگهداری بیهوشی در تمام بیماران یکسان بود. بیماران مبتلا به عفونتهای تنفسی فوقانی و نیز بیماران انتخاب شده جهت اعمال جراحی توراکس و بالای شکم وارد مطالعه نشدند. بیماران با زمان بیهوشی بالای یک ساعت و نیز زمان لوله گذاری بالای 30 ثانیه از مطالعه خارج شدند. زمان های بیهوشی و ریکاوری (بر حسب دقیقه) و نیز عوارض ریکاوری (بر اساس معیارهای مشخص و استاندارد) اندازهگیری و ثبت گردیدند. یافتهها با آزمونهای مربع کای و من ویتنی یو آنالیز شدند. نتایج: براساس نتایج ثبت شده، بیماران دو گروه از نظر سن، جنس و میانگین زمان بیهوشی تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند، اما میانگین زمان ریکاوری در گروه LMA برابر با 65/10 دقیقه و در گروه لوله تراشه برابر با 71/16 دقیقه بود که از نظر آماری معنیدار بود(007/0=p). در گروه LMA دو نفر (45/6 درصد) از بیماران و در گروه لوله تراشه 11نفر(48/35 درصد) از بیماران دچار عارضه شدند که به لحاظ آماری این اختلاف هم معنیدار است (004/0=p). بحث: ماسک حنجرهای زمان ریکاوری را در مقایسه با لوله تراشه کاهش میدهد. از سوی دیگر عوارض ریکاوری (استریدور، نگهداشتن تنفس، لارنگواسپاسم، افت اشباع اکسیژن خون شریانی) و شدت این عوارض هم در گروه ماسک حنجرهای به طور قابل توجهی از گروه لوله تراشه کمتر بوده است. لذا میتوان به منظور کاهش زمان اقامت بیماران و نیز کاهش عوارض آنان در ریکاوری از ماسک حنجرهای به جای لوله تراشه استفاده نمود.
فرزانه گل آقایی، حسین سرمدیان، محمد رفیعی، نازی نجات،
دوره 11، شماره 2 - ( 4-1387 )
چکیده
مقدمه: انتظار اصلی جامعه از بخشهای فوریتها، ارائه مداخلات درمانی فوری و متناسب با شدت وضعیت بالینی مراجعه کنندگان میباشد. زمان انتظار و مدت اقامت مراجعه کنندگان در بخش فوریتها یک عامل کلیدی در ارزیابی کیفیت مراقبت دربخشهای فوریتهاست. این مطالعه با هدف تعیین زمان انتظار و مدت اقامت مراجعهکنندگان به فوریتها برحسب شدت وضعیت بالینی در مرکز درمانیـ آموزشی ولیعصر شهر اراک درسال 1385 صورت گرفت. روشکار: این مطالعه تحلیلی مقطعی در دو مرحله صورت گرفت. درمرحله اول که از 20 تیر تا 30 مرداد 1385 صورت گرفت، مراجعه کنندگان به بخش فوریتها در نوبت کاری عصرتوسط یک پرستار آموزش دیده و با تائید پزشک عمومی مقیم فوریتها، با استفاده از مقیاس سه دستهای ارائه شده در دستور العمل معاونت سلامت وزارت بهداشت و درمان (1380) بر حسب شدت وضعیت بالینی دستهبندی شدند. همچنین زمان انتظار مراجعهکنندگان از ورود به فوریتها تا معاینه توسط پزشک عمومی مقیم از طریق مشاهده و زمان سنجی ثبت شد. در مرحله دوم یک صد پرونده از بیماران دسته یک و دو، که جهت ارزیابی تخصصی در فوریتها بستری شده بودند از نظر زمان اولین معاینه توسط متخصص و مدت اقامت در بخش فوریتها مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین زمان انتظار بیماران برحسب شدت وضعیت بالینی و تخصص اولین پزشک معاینه کننده با استفاه از آزمون تی و آنالیز واریانس و با در نظر گرفتن 05/0= تجزیه و تحلیل شد. نتایج: در مدت 6 هفته از بین 1963 مراجعه کننده درنوبت عصر، 1393 نفر (71 درصد) از نظرشدت وضعیت بالینی در دسته سه یعنی بیماران سرپایی، 179 نفر(1/9 درصد) در دسته یک یا بیماران فوری و 391 نفر(9/19 درصد) در دسته دو یا بیماران سریع دستهبندی شدند. بررسی یک نمونه صدتایی از بیماران پذیرش شده در فوریتها نشان دادکه میانه زمان انتظار مراجعه کنندگان تا معاینه توسط پزشک عمومی مقیم 5 دقیقه بوده است. میانه و میانگین زمان انتظار بیماران پذیرش شده در بخش فوریتها تا معاینه توسط پزشک متخصص در دسته یک(29=n) به ترتیب برابر با 225 و 156±262 دقیقه و در دسته دو (71=n) 220 و 153± 227 دقیقه بود. میانه و میانگین مدت اقامت بیماران پذیرش شده به ترتیب یک و دو روز بود. با استفاده از آزمون t ، اختلاف معنیداری بین زمان انتظار بیماران تا معاینه توسط متخصص در دسته یک و دو مشاهد نشد. نتیجه گیری: با توجه به طولانی بودن زمان انتظار تا معاینه متخصص، اجرای تریاژ بیماران در بخش فوریتها ضروری به نظر میرسد. این امر مستلزم برنامهریزی و سازماندهی لازم جهت اقامت متخصصین در مرکز درمانی-آموزشی و ارائه اقدامات تشخیصی در همه اوقات شبانه روز میباشد. با توجه به بخش عمده بیماران سرپایی استقرار یک درمانگاه عمومی شبانه روزی در مرکز، میتواند کاهش بار مراجعه به بخش فوریتها را به دنبال داشته باشد.
محمدرضا پالیزوان، یحیی ژند،
دوره 11، شماره 3 - ( 7-1387 )
چکیده
مقدمه: امروزه کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول به عنوان یکی از مدلهای ایجاد صرع به شکل وسیعی مورد استفاده قرار میگیرد. برای رسیدن به کیندلینگ در حیوانات، نیاز به تزریقات مکرر دارو در طی زمان وجود دارد. در این مقاله، نتایج حاصل از آزمایشاتی ارائه شده که این فرضیه را مورد آزمون قرار میدهند که پس از چهار بار تزریق ابتدایی پنتیلن تترازول فقط گذشت زمان میتواند سبب پیشرفت کیندلینگ گردد. روش کار: این تحقیق تجربی بر روی 32 موش نر نژاد ویستار انجام گرفته است. موشها به دو گروه تقسیم شدند، گروه کنترل که با تزریق پشت سر هم پنتیلن تترازول (دوز 5/37 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن حیوان، هر 48 ساعت یک بار) کیندل شدند و گروه آزمون که پس از دریافت 4 دوز پنتیلن تترازول برای مدت 32 روز، وارد استراحت زمانی بدون تزریق دارو شدند. در انتها دو گروه دوزهای یکسانی از پنتیلن تترازول را به شکل همزمان دریافت کرده و متغیرهای تشنجی در دو گروه ثبت شده و دادهها با استفاده از آزمون تی دانش آموزی و آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که بین گروههای کنترل و آزمون در پارامترهای تشنجی همانند مرحله حمله (کنترل26/0±75/4، آزمون 29/0 ± 75/4) مدت زمان لازم برای رسیدن حیوان به مرحله دوم تشنج (کنترل60/16±72/165، آزمون 68/38±22/216)، مدت زمان رسیدن حیوان به مرحله پنجم تشنج (کنترل38/0±13/2، آزمون 64/0±47/3) و مدت زمانی که حیوان در مرحله پنج تشنج بسر میبرد(کنترل42/2 ± 15/21، آزمون 20/1±42/23) اختلاف معنیداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق درک جدیدی را در پیشرفت کیندلینگ شیمیایی با پنتیلن تترازول در طول زمان ارائه میکند.
کورش رضایی، حمیدرضا کوهستانی، نیره باغچقی، محمدرضا یزدان خواه فرد،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1387 )
چکیده
مقدمه: تاخیر در مراجعه و شروع درمان سکته قلبی حاد تاثیر مهمی در توسعه آسیب میوکارد و پیشآگهی بیماران خواهد داشت. این مطالعه با هدف تعیین فاصله زمانی بین شروع علائم تا بستری شدن بیماران مبتلا به سکته قلبی و عوامل مرتبط با آن در بیمارستان فاطمه زهرا بندر بوشهر انجام شده است. روش کار: این مطالعه یک بررسی تحلیلی مقطعی میباشد که بر روی 120 بیمار با تشخیص قطعی سکته قلبی در بیمارستان فاطمه زهراء بندر بوشهر در یک دوره 9 ماهه انجام شد. نمونهگیری به صورت در دسترس بود و جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامهای مشتمل بر مشخصات فردی، فاصله زمانی بین شروع علائم تا بستری شدن و علل تأخیر در مراجعه بیماران به بیمارستان، استفاده گردید که با استفاده از روش مصاحبه تکمیل شد. نتایج: فاصله زمانی بین شروع علائم تا بستری شدن در بخش اورژانس 259± 3/273 دقیقه بود. بین سابقه فامیلی مثبت، سابقه قبلی بیماری عروق کرونر، تحت پوشش بیمه بودن ، شکایت اصلی، مراجعه به مطب پزشک قبل از بستری شدن و سن با فاصله زمانی بین شروع علائم تا بستری شدن در بخش اورژانس رابطه معنی داری وجود داشت(05/0p<). شایعترین علت تاخیر در مراجعه، عدم آگاهی از علائم و بی توجهی نسبت به اهمیت آنها بود. نتیجه گیری: فاصله زمانی حدود 5/4 ساعت بین شروع علائم تا بستری شدن بیماران مبتلا به سکته قلبی حاد رضایت بخش نیست و نیاز به انجام برنامههای آموزشی برای آگاهی بهتر مردم در رابطه با علائم اولیه سکته قلبی و اهمیت آن احساس می گردد.
حسام الدین مدیر، محمد خلیلی، بیژن یزدی، اسماعیل مشیری، علیرضا اکبری،
دوره 14، شماره 6 - ( 11-1390 )
چکیده
مزمینه و هدف: لارنگوسکوپها به علت تماس تیغههای آنها با غشاهای مخاطی دهان، یکی از واسطههای بالقوه انتقال عفونت میباشند. یک روش برای جلوگیری از انتقال عفونت، استفاده از تیغههای یک بار مصرف پلاستیکی میباشد. هدف ما در این مطالعه مقایسه کارایی تیغههای یک بار مصرف پلاستیکی در مقابل تیغههای فلزی برای لولهگذاری داخل تراشه میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، تعداد 320 بیمار بالای 10 سال کاندیدای عمل جراحی الکتیو، وارد مطالعه شدند. پس از القای بیهوشی، لولهگذاری نای به وسیله یکی از تیغههای پلاستیکی یا فلزی برای بیماران انجام میشد و مدت زمان لولهگذاری و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی قبل و بعد از لولهگذاری ثبت گردید و دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تحلیل گردید.
یافته ها: لولهگذاری نای در تمامی بیماران با موفقیت صورت گرفت. میانگین اختلاف زمان لولهگذاری از حد بالای استاندارد در گروه تیغههای فلزی 22/4±87/1- و در گروه تیغههای پلاستیکی 19/8±42/1 بود. همچنین میانگین اختلاف اشباع اکسیژن خون شریانی از حد پایین 90 درصد بعد از لولهگذاری در گروه تیغههای پلاستیکی برابر با 71/2±07/6 و فلزی برابر با 21/1±16/7 بود که هر دو پارامتر از نظر آماری با یکدیگر اختلاف معنیداری داشتند.
نتیجه گیری: در صورت استفاده از تیغههای پلاستیکی، هم زمان لولهگذاری و هم میزان افت اشباع اکسیژن خون شریانی در مقابل تیغههای فلزی افزایش مییابد که این امر میتواند باعث ایجاد عوارضی مانند آسپیراسیون در بیمار گردد.
سید ابوالحسن سیدزاده، محمدرضا توحیدی، احمدرضا نیکی بخش، هاشم محمودزاده، حسین عماد ممتاز، رضا دلیرانی، فرشید کمپانی، اکرم سلیمانی،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک یکی از بیماریهای مزمن در کودکان محسوب میشود. به همین دلیل شناسایی فاکتورهای مؤثر در سیر و پیش آگهی این بیماران بسیار حائز اهمیت است. از این میان تأثیر وزن پایین تولد، به دلیل کاهش تعداد نفرون مادرزادی و هیپرفیلتراسیون گلومرولی بسیار مورد توجه است. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر وزن پایین زمان تولد بر سیر و پیش آگهی بیماران مبتلا به سندرم نفروتیک مادر زادی انجام شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی 170 بیمار مبتلا به سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک از مراکز کرمانشاه، ارومیه، اهواز، همدان و قزوین با توجه به وزن زمان تولد به دو دسته وزن پایین زمان تولد (کمتر از 2500 گرم) و وزن طبیعی زمان تولد (گرم2500>) تقسیم شدند و سیر بالینی این بیماران با توجه به پرونده های موجود بررسی شد.
یافتهها: در بررسی این بیماران، 22 بیمار در گروه وزن پایین زمان تولد و 148 بیمار در گروه وزن طبیعی زمان تولد قرار گرفتند، بعد از بررسیهای آماری، به جز ارتباط وزن پایین زمان تولد با سن تظاهر بیماری(014/0=p)، ارتباط دیگری بین وزن پایین زمان تولد و سیر بالینی بیماران مبتلا به سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک یافت نشد.
نتیجهگیری: بر طبق نتایج این مطالعه، وزن پایین زمان تولد به جز در مورد سن تظاهر بیماری، ارتباطی با سیر و پیش آگهی بیماران مبتلا به سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک در مقایسه با گروه وزن طبیعی زمان تولد، ندارد.
رحمت اله جدیدی، فرشته معماری، زهره عنبری،
دوره 16، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به اینکه هوش سازمانی دستیابی به دانش رادرسازمان ها افزایش داده،باعث پیدایش مزیت رقابتی وگامی مهم درجهت بهبودکارایی واثر بخشی سازمان محسوب میشود ،ولی تحت تاثیر ابعاد ساختاری(تمرکز،رسمیت وپیچیدگی) قرارمی گیرد.این مطالعه باهدف بررسی رابطه بین ساختارسازمانی وهوش سازمانی دربیمارستان های آموزشی تابعه دانشگاه علوم پزشکی اراک انجام گرفت.
مواد و روش ها: دراین مطالعه مقطعی-تحلیلی،جامعه پژوهش راکلیه پرسنل رسمی دارای مدرک تحصیلی دیپلم به بالا،شاغل در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اراک تشکیل می دادندکه به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند.ابزارجمع آوری داده ها،پرسشنامه استاندارد ساختارسازمانی رابینزبا ابعادساختاری(پیچیدگی،رسمیت وتمرکز)و نیزپرسشنامه استاندارد هوش سازمانی آلبرخت بودکه پس از تایید روایی وپایایی پرسشنامه ها،توسط مجریان وهمکاران طرح با حضور در بیمارستانهای آموزشی تابعه دانشگاه توزیع وجمع آوری گردید. اطلاعات جمع آوری شده بااستفاده از نرم افزار 16 SPSS وآزمون آماری ضریب همبستگی اسپیرمن تحلیل شد.
یافته ها: ازتعداد386 پاسخ دهنده،بیشترین آنهادارای مدرک تحصیلی لیسانس بودندکه 284نفر (74%)آنهاسابقه کاربیشتراز5سال داشتند.نتایج تحقیق ارتباط معنی داری رابین ساختارسازمانی باهوش سازمانی دربیمارستان های آموزشی نشان داد (612/0- r= و001/0 p= ) .این ارتباط دربعدپیچیدگی باهوش سازمانی معنی دارنبود (157/0 r = و53/0 p= ) ، ولی دردوبعد دیگرساختار سازمانی(یعنی درجه رسمیت وتمرکزگرایی)با هوش سازمانی ارتباط معنادارومعکوس ( به ترتیب 693/0- r= و001/0 p= ) و(711/0- r= و001/0 p= ) بدست آمد.
نتیجه گیری: براساس یافته های بدست آمده بیمارستان های آموزشی می توانند از طریق بازنگری دروضع موجودابعاد ساختاری خود(بویژه با کاهش رسمیت وتمرکز زدایی)بستر لازم برای ارتقا،استفاده وپیاده سازی هوش سازمانی را فراهم آورند تا کیفیت خدمات درمانی ارائه شده به نحو چشمگیری افزایش یابد .
محمد مهدی رفیعی، نادر شوندی، عباس صارمی، عباس عبدالملکی،
دوره 17، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهشهای مربوط به بررسی اثر تمرینات ورزشی، به ویژه تمرین همزمان بر تغییرات هورمونی در کودکان بسیار اندک است. از این رو، هدف این پژوهش مقایسه اثر 6 هفته تمرین مقاومتی و تمرین همزمان مقاومتی و استقامتی بر توان هوازی، سطوح استراحتی هورمون رشد و کورتیزول در کودکان سالم بود.
مواد و روشها: آزمودنیهای این پژوهش(که به صورت نیمه تجربی به انجام رسید) 35 پسر سالم 9 تا 11 ساله بودند که به صورت تصادفی به 3 گروه تمرین همزمان (12=n)، تمرین مقاومتی (11=n) و کنترل (12=n) تقسیم شدند.گروههای تمرینی 3 جلسه در هفته و به مدت شش هفته به تمرین پرداختند و گروه کنترل تنها فعالیتهای روزمره خود را انجام میداد. 48 ساعت پیش و پس از اجرای پروتکل 6 هفتهای، آزمون توان هوازی و نمونهگیری از همه آزمودنیها به عمل آمد. سنجش سطوح استراحتی هورمون رشد و کورتیزول با روش الایزا به انجام رسید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری تحلیل واریانس یک طرفه و تی همبسته استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که توان هوازی و سطوح استراحتی هورمون رشد در گروه تمرین همزمان به گونه معنیداری افزایش یافته است(به ترتیب 001/0=p، 003/0=p). سطوح استراحتی کورتیزول در گروه تمرین همزمان به گونه معنیداری نسبت به دوگروه دیگر پایینتر بود(05/0>p) و در گروه تمرین همزمان و تمرین مقاومتی نیز به گونه معنیداری کاهش یافته بود( به ترتیب 001/0=p، 036/0=p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که با به کارگیری یک دوره تمرین همزمان با روششناسی تمرینی مناسب در مقایسه با تمرین مقاومتی در کودکان بتوان سودمندیهای بیشتری را در خصوص توان هوازی و سطوح استراحتی هورمون رشد وکورتیزول به دست آورد.
الهام گودرزی، محمود اله دادی سلمانی، تقی لشکربلوکی، ایران گودرزی،
دوره 17، شماره 9 - ( 9-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تشنج یک فعالیت الکتریکی نابجا و ناهماهنگ بین تحریک و مهار در مغز است. پنتیلن تترازول رایج ترین ماده تشنج زا است که به شکل وسیعی برای ایجاد فعالیت صرعی در حیوانات آزمایشگاهی مورد استفاده قرار میگیرد. اثر این ماده تغییر تعادل گلوتامات و گابا در مغز است. این تحقیق برای تعیین مدت ماندگاری این تغییر در هیپوکامپ موش صحرایی صورت پذیرفته است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی تعداد 18 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در سه گروه آزمایشی قرار گرفتند. غلظت 20، 25 و 30 میلیگرم در میلیلیتر پنتیلن تترازول به صورت وریدی جهت تغیین غلظت موثر تزریق شد. رفتار تشنجی به صورت تشنج تونیک کلونیک ثبت گردید. سپس میزان گلوتامات و گابا در هیپوکامپ به روش بیوشیمیایی در دو زمان صفر و 20 دقیقه بعد از قربانی کردن حیوان بررسی گردید.
یافتهها: زمان نهفته در گروه غلظت 20 میلی گرم افزایش و مدت تشنج تونیک- کلونیک کاهش و حجم دریافتی محلول پنتیلن تترازول افزایش یافت. از طرفی، زمان نهفته برای غلظتهای 25 و 30 میلیگرم بالاتر از غلظت 20 میلی گرم گردید و مدت تشنج تونیک کلونیک افزایش داشت، در حالی که حجم محلول دریافتی کاهش یافت. میزان مرگ و میر در گروه 30 میلیگرم در میلیلیتر تا حد 100 درصد افزایش داشت. میزان گلوتامات هیپوکامپی در هر دو زمان صفر و 20 دقیقه کاهش یافت در حالی که میزان گابا فقط 20 دقیقه بعد کاهش یافت.
نتیجهگیری: در غلظت مناسب 25 میلیگرم بر میلیلیتر، نسبت گلوتامات به گابا با گذشت زمان افزایش بیشتری داشته است. بنابراین نتایج این تحقیق پیشنهاد میکند که تغییرات گلوتامات و گابا احتمالا پایه تغییرات بعدی در بافت تشنجی میباشد.
مژگان احمری نژاد، مژده احمری نژاد، حمید رزقیان، محمد قناعتی،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: بازاریابی داخلی یکی از ابزارهای کاربردی مدیران در برنامهریزی نیروی انسانی است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر بازاریابی داخلی بر تعهد سازمانی در یک مرکز درمانی است.
مواد و روشها: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و ماهیتی پیمایشی – علی دارد. جامعه آماری این پژوهش 450 نفر از کارکنان شاغل در بیمارستان قدس اراک میباشد که از این تعداد 207 نمونه به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای در دسترس انتخاب شدند. دادهها به کمک پرسشنامه های استاندارد که پایایی آنها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفته، گردآوری گردید و تجزیه و تحلیل آن ها به روش رگرسیون خطی و با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 19 صورت پذیرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد که بازاریابی داخلی بر تعهد سازمانی تاثیر دارد که مقدار این تاثیر 2/0 بود. پاداش نیز بر تعهد سازمانی تاثیر داشت و مقدار این تاثیر 13/0 بود. ارتباطات بر تعهد سازمانی تاثیر داشت و مقدار این تاثیر 16/0بود، توسعه بر تعهد سازمانی تاثیر داشت که مقدار این تاثیر 16/0 برآورد گشت. به علاوه، محیط کار ایمن بر تعهد سازمانی تاثیر داشت و مقدار آن 12/0 به دست آمد. همچنین، انتخاب و انتصاب بر تعهد سازمانی تاثیرداشت و مقدار این تاثیر 11/0 بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، توجه به پیش نیازها و شرایط لازم جهت فراهم آوردن بستری مناسب برای گسترش بازاریابی داخلی و جلب مشارکت کارکنان جهت ایجاد تعهد سازمانی در کارکنان امری ضروری است.
نهال محرک پور، وهب حبیب پور، داود شمسی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف مدیریت بحران یکی از مقولههای مهم در زمینه مدیریت میباشد و این موضوع در حوزه سلامت و بهداشت اهمیتی دو چندان پیدا میکند . به دلیل جایگاه این موضوع در این تحقیق به بررسی عوامل تأثیرگذار بر توسعه مکانیسمهای مدیریت بحران در بیمارستانهای شهر اراک پرداخته شده است. همچنین تلاش شده است به بررسی تأثیرگذاری سه عامل فرهنگ سازمانی، عدمقطعیت محیط کسب و کار و ریسکپذیری را بر توسعه مکانیزمهای مدیریت بحران پرداخته شود.
مواد و روش ها در همین راستا با طراحی پرسشنامه و توزیع آن در میان کارکنان بیمارستانهای شهر اراک به تعداد 240 فرم به جمعآوری اطلاعات پرداخته شده است.
ملاحظات اخلاقی این مقاله با کد اخلاق 1274.1401.REC.ARAKMU.IR در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است. همه اصول بیانیه هلسینکی ازجمله دریافت رضایت آگاهانه از شرکت کنندگان و محرمانه بودن اطلاعات آنها رعایت شده است.
یافته ها با محاسبه آلفای کرونباخ به میزان 0/897، پایایی پرسشنامه مورد ارزیابی واقع شده است که مقداری مطلوب برای آلفای کرونباخ میباشد.سپس بوسیله مدل تحلیل مسیر و تعیین ضرایب مسیر بهوسیله نرمافزار لیزرل به بررسی مدل طراحیشده پرداخته شده است. سپس با انجام آزمونهای آماری به بررسی فرضیات توجه شده است.
نتیجه گیری نتایج حاکی از آن میباشد که هر سه عامل ارتباط معناداری با توسعه مکانیزمهای مدیریت بحران داشتهاند و بر آن تأثیرگذار بودهاند.
محمود حقیری، وهب حبیب پور، نهال محرک پور، مرتضی قاسمی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان استقلال شغلی پرستاران و تأثیر آن بر کیفیت مراقبت انجام شد.
مواد و روش ها این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است و در دسته تحقیقات علّی قرار دارد. جامعه آماری، کادر پرستاری بیمارستان امام خمینی (ره) اراک بودند. پرستاران بخشهای مراقبتهای ویژه، داخلی، جراحی، اطفال و نوزادان، زنان، ارتوپدی و اورژانس بستری به عنوان جامعه آماری انتخاب و سایر بخشها به دلیل تفاوت در اجرای کار از مطالعه خارج و تعداد 101 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه مقیمی و کرامر و چمالنبرگ است. تجزیهوتحلیل دادهها با نرمافزار آماری SPSS انجام شد.
ملاحظات اخلاقی این مقاله با کد اخلاق به شماره IR.IAU.ARAK.REC 1397,66 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علومپزشکی اراک به تصویب رسیده است. همه اصول بیانیه هلسینکی، ازجمله دریافت رضایت آگاهانه از شرکتکنندگان و محرمانه بودن اطلاعات آنها رعایت شده است.
یافته ها نتایج نشان داد میانگین میزان خودمختاری پرستاران 3/16 با انحرافمعیار 0/35 بود که به طور معناداری مطلوب بودن سطح خودمختاری پرستاران را نشان داد. خودمختاری محدودشده برای تمام بخشها استفاده میشود. در بخش داخلی نوع مختاری به صورت خودمختاری غیرقانونی بود و در بخش جراحی، خودمختاری از نوع مراقبت پرستاری است. الگوی رگرسیون برای تمام بخشها به غیر از بخش داخلی معنادار بود، به نحوی که با افزایش یک واحد در «خودمختاری شغلی محدودشده در بخش مراقبتهای ویژه»، «خودمختاری شغلی در مراقبت پرستاری در بخش جراحی» و «خودمختاری شغلی محدودشده در بخشهای اطفال و نوزادان، زنان، ارتوپدی و اورژانس بستری» بین پرستاران بیمارستان امام خمینی (ره) اراک به ترتیب به اندازه 0/253، 0/187، 0/522، 0/205، 0/466 و 0/129 واحد به «کیفیت مراقبت» افزوده شده است.
نتیجه گیری خودمختاری پرستار به عنوان یک ویژگی سازمانی همراه با چند عامل دیگر موجب افزایش کیفیت مراقبت از بیمار میشود و برای دستیابی به این نتایج سودمند، مدیران پرستاری باید پرستاران را توانمند ساخته و محیطی فراهم کنند تا دانش خود را در تمرین خودمختاری به کار گیرند.
محمدرضا حیدری، مهرداد گودرزوند چگینی، حمیدرضا رضایی کلیدبری، مراد رضایی دیزگاه،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف بینالمللی کردن آموزش عالی، امروزه به عنوان یک استراتژی کارآمد برای مواجهه با نیازهای متنوع جامعه جهانیشده مطرح است. فرهنگ سازمانی دانشگاهها یکی از عوامل تعیین شکست یا موفقیت عملکرد آن را تشکیل میدهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط عوامل فرهنگ سازمانی در بینالمللیسازی دانشگاههای ایران انجام شد.
مواد و روش ها پژوهش از نوع کمّی بوده و جامعه آماری این مطالعه را صاحبنظران، سیاستگذاران، مجریان و دستاندرکاران بینالمللیسازی دانشگاهها تشکیل دادند. پرسشنامه محققساخته، به شکل خوداظهاری و حاوی سؤالات بسته پاسخ طراحی شد و 124 نفر از صاحبنظران آموزش عالی و دست اندرکاران بینالمللیسازی آموزش عالی آن را تکمیل کردند. در مرحله کمّی مدلیابی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم با نرمافزار SPSS و ایموس انجام شد.
ملاحظات اخلاق این مقاله برگرفته از پایاننامه دکترای رفتار سازمانی با کد شناسایی IR.IAU.RASHT.REC.1400.035 مصوب 12/11/1400 دانشگاه آزاد اسلامی است.
یافتهها با توجه به خروجی نرمافزار ایموس، ترتیب عوامل تشکیلدهنده الگوی بینالمللیسازی آموزش عالی بر اساس بار عاملی نشان میدهد بالاترین عامل مربوط به عامل ارتباط و تعامل با بار عاملی (1/03) و کمترین بار عاملی مربوط به منابع انسانی، فیزیکی و مالی با بار عاملی (0/87) است.
نتیجه گیری فرهنگ دانشگاهی در سطح جامعه دانشگاهی و گروههای آموزشی و در تعامل بین آنها معنا مییابد و به شیوههای برقراری ارتباط و تعامل بین اعضای دانشگاه اشاره دارد. این مقوله به عنوان یکی از عوامل اثرگذار در سیاستهای آموزش عالی مطرح است که نقش مهمی در انواع تفکر سیستمی، راهبردی، فرایندی، جهانی و خلاقانه بین مدیران دانشگاهها و توانمندی کارکنان و رؤیتپذیری دانشگاه از نظر نتایج اعتباربخشی و رتبهبندی نقش مهمی در بینالمللیسازی دانشگاهها دارد.
عاطفه نوبخت، آزیتا سالاریان، نادر خالصی،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: در محل کار پرتنش، کارکنان دچار فرسودگی شغلی میگردند، در ضمن حمایت اجتماعی، باعث کاهش فرسودگی شغلی خواهد شد. لذا، پژوهش حاضر، تأثیر جو سازمانی ادراک شده بر فرسودگی شغلی کارکنان پایگاههای سلامت منتخب شهرستان اراک با توجه به نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی در سال 1402 را بررسی نمود.
روش کار: پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی، اکتشافی و توسعهای است. نمونهگیری بصورت تصادفی و بر اساس فرمول کوکران از 134 مراقب سلامت شاغل در پایگاه سلامت، پرسشنامه تکمیل گردید. برای گردآوری دادهها، از فرم اطلاعات جمعیتشناختی، پرسشنامه فرسودگی شغلی Maslach (1993)، پرسشنامه جوسازمانی Halpin و Kraft (1963) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده Zimmet (1988) استفاده شد. نتایج آزمونهای پایایی سازه مدل، مقادیر آلفای کرونباخ، مقادیر پایایی ترکیبی و rho_a که بیانگر همبستگی درونی سؤالات یک متغیر داخل مدل هستند، بالاتر از مقدار 7/0 بوده و از پایایی سازه قابل قبول برخوردار است. کلیه مقادیر شاخص HTMT کمتر از 9/0 و در سطح قابل قبول بودند و بر این اساس روایی واگرا با این آزمون نیز مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SmartPLS استفاده گردید.
یافتهها: نتایج با 001/0 > P و سطح اطمینان 99 درصد جو سازمانی بر خستگی عاطفی و مسخ شخصیت، تأثیر معکوس و بر موفقیت فردی تأثیر مستقیم داشت. متغیر حمایت اجتماعی درک شده بر رابطه علی جو سازمانی با خستگی عاطفی و مسخ شخصیت نقش تعدیلکننده نداشت و جهت آن معکوس بود، ولی با موفقیت فردی و در جهت مستقیم، نقش تقویتکننده داشت. به عبارتی، افراد با حمایت اجتماعی بیشتر، موفقیت فردی قویتری دارند و برعکس.
نتیجهگیری: جو سازمانی، زمینهساز فرسودگی شغلی است و افراد با حمایت اجتماعی بالاتر، در مقابله با مشکلات، فرسودگی شغلی پایینتری دارند. لذا پیشنهاد میشود مدیران، آموزشهای ضمن خدمت با تمرکز بر مؤلفههای فرسودگی شغلی و جو سازمانی ادارک شده برگزار کنند. ضمناً جهت برقراری روابط دوستانه با کارکنان جهت افزایش حمایت اجتماعی، به اعطای پاداش و اقدامات رفاهی، اقدام نمایند.