عبدالرضا یاوری، رحمت اله مرادزاده، حمید دالوند، اکرم ولی زاده، فرهاد فاتحی، محمودرضا نخعی،
دوره 19، شماره 10 - ( 10-1395 )
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از مشکلات کودکان مبتلا به فلج مغزی، اختلال در خوردن غذا و نوشیدن مایعات میباشد. هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر تحریکات دهانی - حرکتی بر عملکرد تغذیهای کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک با استفاده از دو رویکرد پزشکی و رویکرد خانواده محور میباشد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بوده که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف، کودکان فلج مغزی 2 تا 8 ساله شهر اراک و از نمونههای در دسترس کودکان مراجعه کننده به مراکز توانبخشی بودند که از بین آنها 40 کودک مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت ساده و هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، سامانه طبقه بندی عملکرد حرکتی درشت(GMFCSE&R) و مقیاس ارزیابی حرکتی دهان (OMAS) بود. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده ازآزمون کولموگرف اسپیرنوف، گزارش میانگین، انحراف معیار، ترسیم جداول توزیع فراوانی تحلیل دادهها، آزمون تی مستقل، آزمون تی وابسته، آزمون کای دو و مانوا انجام شد.
یافتهها: اختلاف نمرات عملکرد بلع در هر دو گروه تحت درمان توسط درمانگر و تحت درمان توسط خانواده قبل و بعد از انجام مداخله از نظرهردو ارزیاب و از نظر آماری معنادار بود(001/0=p). اختلاف نمرات عملکرد بلع بین دو گروه تحت درمان توسط درمانگر و تحت درمان توسط خانواده، بعد از انجام مداخله از نظر ارزیاب اول و دوم و از نظر آماری معنادار نبود(به ترتیب 89/0=p و 07/0=p).
نتیجه گیری: به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که تحریکات دهانی حرکتی بر عملکرد بلع کودکان فلج مغزی اسپاستیک در هر دو گروه تحت درمان موثر میباشد. همچنین میزان تاثیر این تحریکات بر عملکرد بلع کودکان فلج مغزی چه توسط درمانگر به کار رود و چه توسط خانواده، به یک اندازه میباشد.