جستجو در مقالات منتشر شده


30 نتیجه برای جنس

فرشته شاه محمدی، محمدانور احمدی،
دوره 1، شماره 4 - ( 7-1376 )
چکیده

در این مطالعه 2510 نوزاد زنده به دنیا آمده از 2465 حاملگی یک قلوئی و چند قلوئی در بیمارستان طالقانی اراک به مدت چهار ماه مورد بررسی قرار گرفته اند. هر نوع نقص مادرزادی آشکار در بدو تولد فقط بعد از تایید به وسیله متخصص کودکان به عنوان ناهنجاری مادرزادی در نظر گرفته شده است. بر این اساس رقم 1/4 درصد برای میزان ناهنجاری های آشکار به دست آمده است .شایع ترین سیستم گرفتار، سیستم عضله – اسکلتی بوده است. میزان ناهنجاری های مادرزادی در نوزادان پسر تقریبا دو برابر دختران بود. در نوزادان با سن جنینی کمتر از 38 هفته با اختلاف معنی دار 0/0042P= شایع تر از نوزادان 38 هفته یا بیشتر بود. ناهنجاری های مادرزادی در نوزادان با وزن کمتر از 2500 گرم در هر دو جنس با اختلاف معنی دار 0/0264P= شایعتر از نوزادانی با وزن 2500 گرم یا بیشتر بود. بیم میزان ناهنجاری های مادرزادی در نوزادان با سن مادر و رتبه حاملگی مادر اختلاف معنی داری وجود ندارد. میزان ناهنجاری ها در زایمان های چند قلو با اختلاف معنی دار 0/0244P=  بیش از زایمان های یک قلو می باشد. ناهنجاری های مادرزادی آشکار در نوزادان متولد شده از والدین خویشاوند نسبی با اختلاف معنی دار 05/0P<  شایع تر از نوزادانی است که از والدین غیر خویشاوندی متولد شده اند.

شیما چهریی، پروین رستمی، ژیلا بزادی،
دوره 6، شماره 4 - ( 10-1382 )
چکیده

مقدمه: استرس واکنش طبیعی موجود زنده در مقابل اثر محرک های داخلی و خارجی است که در ضمن آن هورمون های استرس زا از طریق سیستم های قلبی-عروقی، مولد انرژی، ایمن سازی و ... ترشح می شود. از جمله عوامل استرس زا فعالیت های عضلانی، بی هوشی، جراحی، روزه داری، محرومیت از آب و ... را می توان نام برد. در این تحقیق بر آن شدیم تا استرس محرومیت از آب قبل از تولد را بر سطوح هورمونی و هسته دو شکلی جنسی هیپوتالاموس در موش نر نژاد ویستار بررسی نمائیم.
روش کار: طی یک مطالعه تجربی موش های نر و ماده نژاد ویستار بالغ با وزن حدود 180 گرم از انستیتو پاستور ایران تهیه و آمیزش داده شده و موش های ماده پس از بارداری با دو گروه کنترل و تجربی تفکیک شدند. در هر دو گروه شرایط آزمایشگاهی مشابه بود. دمای محیط نگهداری 2±20 سانتی گراد، فتوپریود 11:13 (روشنایی: تاریکی) و غذای مخصوص به اندازه کافی در اختیار آن ها قرار داده شد. نمونه های کنترل برای تمام مدت شبانه روز آب کافی در اختیار داشتند ولی نمونه های تجربی از آغاز هفته سوم بارداری تا پایان این هفته تنها بین ساعات 18 تا 19 به آب دسترسی داشتند. چهل و دو روز پس از تولد نمونه ها جهت تهیه خون تحت بی هوشی خفیف قرار گرفتند. سپس به روش متداول روز تهیه بافت مغز انجام شد.
نتایج: میانگین سطوح تستوسترون در گروه تجربی به میزان معناداری کم تر از گروه کنترل بود (p<0/001)، در حالیکه میانگین پروژسترون در گروه تجربی افزایش معناداری را در مقایسه با کنترل نشان داد (P<0/001). اختلاف آماری معناداری در میزان استرادیول سرم در گروه تجربی و کنترل وجود نداشت. استرس محرومیت از آب قبل از تولد سبب کاهش تراکم و تعداد کلی نرون های تشکیل دهنده هسته های MPO و Sch نسبت به نمونه کنترل شد.
نتیجه گیری: استرس محرومیت از آب قبل از تولد با تاثیر بر هسته های MPO و Sch و مهار نسبی آن ها کاهشی را در ترشح هورمون تستوسترون ایجاد می کند که سبب بروز برخی رفتارهای جنسی غیر معمول و مشابه رفتار جنسی ماده در نرهای تجربی پس از تولد و بلوغ می گردد.

نسرین روزبهانی، فرشته نارنجی، شراره خسروی، مهتاب عطارها، معصومه هاشمی، جمشید مومنی اصفهانی،
دوره 7، شماره 4 - ( 10-1383 )
چکیده

مقدمه: نسبت جنسیت به نسبت تولدهای زنده مذکر به مونث اطلاق میشود که معمولا 1/6 می باشد. این نسبت در چند سال گذشته کاهش یافته است. به نظر می رسد که یکی از علت های این کاهش، سموم و آلودگی های محیطی باشد و چون یکی از سموم مهم دود سیگار است این تحقیق با هدف تعیین ارتباط بین استعمال سیگار توسط پدر و نسبت جنسیت فرزندان طراحی شد.
روش کار: تحقیق حاضر یک مطالعه هم گروهی تاریخی می باشد که جامعه پژوهش آن را متولدین بیمارستان های شهر اراک در تابستان و پاییز 1383 تشکیل می دادند. تعداد نمونه بر اساس 5%=α و 10%=β و 710 نفر تعیین گردید. برای نمونه گیری از روش سرشماری استفاده شد. به این صورت که برای تمام متولدینی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند پرسشنامه تکمیل گردید و سپس به سه گروه 1-پدر غیر سیگاری 2- استعمال کم تر از بیست نخ سیگار در روز توسط پدر 3- استعمال بیست نخ سیگار یا بیش تر در روز توسط پدر (حداقل به مدت سه ماه قبل از لقاح در گروه 2و 3)، تقسیم شدند و نسبت جنسی فرزندان در هر گروه تعیین و با هم مقایسه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS  و شاخص های فراوانی، نسبت، میانگین و انحراف معیار و تست های آماری کی اس، لون، تی، من ویت نی، مربع کای و خطر نسبی استفاده گردید. در تمام مراحل انجام تحقیق مفاد بیانیه هلسینکی رعایت گردید.
نتایج: نسبت جنسی در کل نمونه ها 1/04 به دست آمد. این نسبت برای فرزندان پدران غیر سیگاری 1/272 و برای فرزندان پدران سیگاری 0/77 محاسبه شد. نسبت جنسی فرزندان پدرانی که کم تر از بیست نخ سیگار در روز استعمال می کردند 0/846 و برای فرزندان پدرانی که 20 نخ سیگار یا بیش تر استعمال می کردند 0/60 برآورد گردید. بین سه گروه، از نظر دختر یا پسردار شدن، بر اساس آزمون مربع کای تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (0/00001P<). خطر نسبی در گروهی که کم تر سیگار استعمال می کردند 1/23 و در گروهی که 20 نخ سیگار یا بیش تر سیگار می کشیدند 1/42 به دست آمد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این تحقیق به نظر میرسد که استعمال سیگار توسط پدر در حوالی لقاح باعث کاهش نسبت جنسیت می شود و با افزایش تعداد نخ سیگار استعمال شده، احتمال کاهش یافتن این نسبت بیش تر میشود.

دکتر سرور آرمان، خانم فریبا فهامی، خانم روشنک حسن زهرائی،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده

مقدمه: غریزه جنسی که منشأ بسیاری از تحولات در زندگی انسان می‌باشد می‌تواند در اثر عوامل متعددی دچار اختلال شود که یکی از این عوامل، پدیده یائسگی و افزایش سن است. این مطالعه با هدف مقایسه اختلالات عملکرد جنسی زنان قبل و بعد از یائسگی طراحی گردید.
روش کار: این مطالعه از نوع تحلیلی - مقطعی می‌باشد که در آن اطلاعات مربوط به فعالیت‌های جنسی قبل و بعد از یائسگی 174 زن همسردار یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اصفهان در سال 82 که دارای مشخصات ورود به پژوهش بودند جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت. روش جمع آوری داده‌ها پرسشنامه اختلالات جنسی خود ساخته بود که روایی و پایائی آن با روش اعتبار محتوا و ضریب آلفای کرونباخ تعیین شد. نتایج حاصله با استفاده از روش ‌های آماری توصیفی و استنباطی (مک نمار) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج این پژوهش نشان دادکه فراوانی نسبی اختلالات جنسی در دوران باروری 38 درصد و در دوران یائسگی 72/4 درصد می‌باشد. هم‌چنین ارتباط آماری معنی داری بین اختلالات جنسی قبل و بعد از یائسگی وجود داشت (0/001>P). توزیع فراوانی اختلالات جنسی در دوره باروری این زنان بر اساس شدت اختلال عبارت بود از اختلال در فاز تمایل (49/2 درصد)، دیسپارونی (34/3 درصد)، اختلال در فاز برانگیختگی (26/8 درصد)،اختلال در فاز ارگاسم (23/8 درصد) و واژینیسموس (16/4 درصد). هم‌چنین توزیع فراوانی این اختلالات در دوره یائسگی آنان به ترتیب عبارت بود از اختلال در فاز برانگیختگی (75/3 درصد)، اختلال در فاز تمایل (62/2 درصد)، اختلال در فاز ارگاسم (56/3 درصد)، دیسپارونی (34/9 درصد) و واژینیسموس (15/8 درصد).
نتیجه‌گیری: همان طور که نتایج پژوهش نشان داد درصد قابل توجهی از زنان در سنین باروری و یائسگی اختلالات جنسی را تجربه می‌کنند و پدیده یائسگی می‌تواند عاملی در جهت ایجاد، تداوم و یا مضاعف شدن اختلالات جنسی باشد. لذا بر نقش متخصصین مربوط به این امور در زمینه مشاوره و آموزش تأکید می‌شود.
انتظار محرابی نسب، مظفر خزاعی، صابر خزاعی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

مقدمه: مطالعات بالینی وابستگی بین صرع و هیپوگنادیسم را پیشنهاد می‌کنند. هدف از تحقیق حاضر شناسایی اثرات صرع ناشی از کیندلینگ با پنتیلن تترازول بر هورمون‌ها و برخی پارامترهای تولید مثلی در موش صحرایی نر می‌باشد. روش کار: در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی موش‌های صحرایی نر بالغ از نژاد ان- ماری در دو گروه کنترل و کیندلینگ قرار گرفتند. جهت ایجاد کیندلینگ، پنتیلن با مقدار40 میلی‌گرم بر کیلوگرم با فواصل 48 ساعته به روش تزریق داخل صفاقی تجویز شد. در مجموع هر حیوان 13 مقدار دریافت کرد. در پایان حیوانات توزین و با اتر بیهوش شده و خون‌گیری از قلب انجام و سطح سرمی تستوسترون، پرولاکتین، هورمون محرک فولیکولی و هورمون لوتئینی اندازه‌گیری شد. جهت بررسی تحرک و مورفولوژی اسپرم‌ها نمونه بافتی از اپیدیدیم جدا و در محیط کشت DMEM/F12 خرد و به مدت 15 دقیقه در انکوباتور قرار داده و برررسی شد. بیضه‌ها نیز جدا و وزن آنها بین دو گروه مقایسه گردید. هم‌چنین وزن دو گروه حیوانات با هم مقایسه شد. نتایج: کیندلینگ با پنتیلن تترازول باعث کاهش معنی‌دار سطح سرمی تستوسترون و هورمون لوتئینی و افزایش پرولاکتین شد؛ اما سطح سرمی هورمون محرک فولیکولی در بین دو گروه تفاوتی نداشت. در گروه کیندلینگ حرکات اسپرم کاهش معنی‌داری نسبت به گروه کنترل داشت. وزن بیضه‌ها بین دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت اما میزان وزن گیری حیوانات گروه کیندلینگ کمتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: صرع ناشی از کیندلینگ با پنتیلین تترازول با تغییر سطح سرمی هورمون‌های جنسی و کاهش تحرک اسپرم می‌تواند بر فرایند تولید مثل اثر منفی بگذارد.
صدیقه مقسمی، سعیده ضیائی، زینب حیدری،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت جنسی یکی از جنبه های بسیار مهم کیفیت زندگی است که عوامل متعددی بر آن موثر بوده و باعث اختلال آن می‌شوند. هدف این مطالعه مقایسه تاثیر دو رژیم متفاوت هورمون درمانی بر عملکرد جنسی زنان یائسه است. مواد و روش‎ها: پژوهش حاضر از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی است. 111 زن یائسه سالم که کنترااندیکاسیون قطعی هورمون درمانی نداشتند به دو گروه تقسیم شدند گروه یک روزانه 5/2 میلی‎گرم تیبولون (57 نفر) و گروه دو روزانه 625/0 میلی‎گرم استروژن کونژوگه همراه با 5/2 میلی‎گرم مدروکسی پروژسترون استات (54 نفر) به مدت شش ماه دریافت کردند. در شروع و شش ماه پس از درمان، نمونه خون به منظور تعیین سطح هورمون‎های جنسی گرفته شد و عملکرد جنسی با استفاده از شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) بررسی شد. داده‎ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 تجزیه و تحلیل شدند. یافته‎ها: 45 زن در گروه تیبولون و 32 زن در گروه هورمون درمانی تا انتهای مطالعه مورد پیگیری قرار گرفتند. در مقایسه با شروع درمان، گروه تیبولون در همه شش حیطه FSFI بهبود یافت در حالی که در گروه هورمون درمانی از شش حیطه تنها دو حیطه لغزندگی و درد بهتر شد (05/0>p). افزایش میانگین نمره کل و نمره هر یک از حیطه‎های FSFI به جز حیطه رضایتمندی در گروه تیبولون نسبت به گروه هورمون درمانی به طور معنی‎دار بیشتر بود (05/0>p). در گروه تیبولون، سطح سرمی تستوسترون (003/0=p)، ایندکس تستوسترون آزاد (002/0=p) و ایندکس استرادیول آزاد (021/0=p) نسبت به قبل از درمان افزایش و سطح سرمی SHBG کاهش یافت(001/0>p). در گروه دو، نسبت به قبل از درمان SHBG به طور معنی‎دار افزایش یافت (001/0=p) و رژیم درمانی تیبولون بهتر از هورمون درمانی تحمل شد. نتیجه‎گیری: تیبولون در بهبود نمرات عملکرد جنسی زنان یائسه به خصوص میل، تهییج و ارگاسم، موثرتر از هورمون درمانی مرسوم است ضمن آن که عوارض جانبی آن قابل قبول‎تر است.
خدیجه نصری، محمد رفیعی، زهره پیشگاهی،
دوره 14، شماره 3 - ( 5-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: سلامت مادر و نوزاد یکی ازمهمترین شاخص های بهداشتی هر کشوری محسوب می شود. یکی از معیارهای اصلی سنجش این شاخص بررسی میزان زایمان‌های طبیعی انجام شده در آن کشور می باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط جنسیت جنین با پیشرفت غیر طبیعی زایمان و سزارین ناشی از آن می‌باشد. مواد و روش ها: این مطالعه یک بررسی مشاهده ای مقطعی است که بر روی 1537 مادر باردار که جهت انجام زایمان در بیمارستان طالقانی شهر اراک بستری شدند در یک دوره 6 ماهه انجام شد. جهت جمع‌آوری اطلاعات از چک لیست مشتمل بر شرح حال کامل مامایی، معاینه فیزیکی، سیر زایمان و تست‌های آزمایشگاهی موجود استفاده گردید که با استفاده از روش مصاحبه و مشاهده تکمیل گردید. نتایج حاصله با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 18 مورد آنالیز قرار گرفت. یافته ها: از 1537 مادر باردار 74 درصد زایمان طبیعی و 26 درصد زایمان سزارین داشتند. از مجموع نوزادان 4/47 درصد در گروه زایمان طبیعی و 5/51 درصد در گروه سزارین دارای جنسیت پسر و 5/52 درصد در گروه زایمان طبیعی و 5/48 درصد در گروه سزارین دارای جنسیت دختر بودند که ارتباطی بین جنیست جنین و نوع زایمان وجود نداشت. در این میان 5/36 درصد از موارد سزارین به دلیل اختلال پیشرفت زایمان (دیستوشی) انجام شده که در 1/18 درصد جنسیت پسر و 4/18 درصد جنسیت دختر بودند(934/0=p ). همچنین 3/14 درصد موارد سزارین به دلیل دیسترس جنین پسر و 8/10 درصد دختر بودند (162/0=p) و 5/10 درصد موارد سزارین به دلیل دفع مکونیوم، پسر و 5/8 درصد دختر بودند (953/0=p). نتیجه گیری: به نظر می‌رسد ارتباطی بین جنسیت جنین و اختلالات حین زایمان طبیعی که منجر به سزارین می‌شوند وجود ندارد
هوشنگ نجفی، سعید چنگیزی آشتیانی، سعید خامنه،
دوره 14، شماره 3 - ( 5-1390 )
چکیده

چکیده بارورسپتورها در شریان های کاروتیدی و آئورتی قرار گرفته اند و نقش اساسی در کنترل سیستم قلبی-عروقی بازی می کنند. هدف این مقاله مرور اثرات تحریک بارورسپتورها بر تعداد ضربان قلب در حالت استراحت و ضمن ورزش، میزان جریان خون مغز در افراد جوان و میان سال، و پدیده تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ می باشد..شواهد کافی در دست است که نشان می دهند بارورفلکس شریانی در طول ورزش نیز به وسیله باز تنظیمی فعال باقی می ماند و میزان باز تنظیمی نیز رابطه مستقیم با شدت ورزش دارد. این تنظیمات ممکن است از طریق مسیرهای آوران حسی-پیکری از نواحی محیطی بدن، مسیرهای منشاء گرفته از دستورات مرکزی و یا مسیرهای وازوپرسینی و اکسی توسینی صورت پذیرد که تمام این مسیرها به هسته منزوی ختم می گردند. خود تنظیمی جریان خون مغز فرایندی است که توسط آن میزان جریان خون مغزی، بر خلاف نوسانات فشار پرفیوژن کننده مغز، در حد ثابتی حفظ می گردد. این مکانیسم در افراد مسن نیز، علیرغم تغییرات حساسیت بارورسپتورها، همانند افراد جوان سبب تثبیت میزان جریان خون مغز در یک دامنه خاص می گردد، گر چه با افزایش سن میزان مطلق جریان خون مغز در هر دو جنس کاهش می یابد. همچنین، نشان داده شده که پس از خاتمه تحریک بارورسپتورهای کاروتیدی تعداد ضربان قلب افزایش می یابد که به تاکیکاردی پس از رفع تحریک واگ موسوم است و بنظر می رسد که دو جزء آدرنرژیک و غیر آدرنرژیک در آن درگیر باشند.
نوشین رمضانی، ماهرخ دولتیان، جمال شمس، حمید علوی،
دوره 14، شماره 6 - ( 11-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال عملکرد جنسی در زنان، عارضه‌ای وابسته به سن، پیشرونده و شایع است که بر کیفیت زندگی، کیفیت روابط جنسی و روابط بین فردی اثر می‌گذارد. هدف از این مطالعه بررسی همبستگی عزت نفس با اختلال عملکرد و رضایت‌مندی جنسی در زنان مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهید بهشتی است. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقطعی(توصیفی-تحلیلی)، جمعیت مورد مطالعه شامل 120 نفر از زنان واجد شرایط مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودند. ابزار گردآوری داده‌ها شامل چهار پرسش‎نامه دموگرافیک، سلامت عمومی (GHQ-28)، عزت نفس کویر اسمیت و شاخص عملکرد جنسی زنان (FSFI) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها: شیوع کلی اختلال عملکرد جنسی 64 درصد و بیشترین فراوانی مربوط به حیطه درد (37 درصد) و رضایتمندی جنسی (20 درصد) بود. هم‎چنین 90 درصد افراد دارای عزت نفس بالا و 10 درصد دارای عزت‌ نفس پایین بودند. بین عزت نفس و رضایتمندی جنسی و اختلال عملکرد ارتباط معنی‌دار وجود داشت (05/0p<). نتیجه گیری: یافته‌های مطالعه بیانگر ارتباط عزت نفس با رضایتمندی جنسی و اختلال عملکرد جنسی بود به ویژه در افراد با عزت نفس پایین که اختلالات عملکرد و رضایتمندی جنسی افزایش نشان داد.
علی زارعی، مهرداد شریعتی، شهناز شکرفروش، سعید چنگیزی آشتیانی، فاطمه راسخ،
دوره 15، شماره 7 - ( 9-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به عوارض جانبی و آثار زیان‌بخش داروهای شیمیایی، مسئله بازگشت به استفاده از داروهای گیاهی و طبیعی امروزه مورد توجه جدی واقع شده است. گیاه کاکنج با نام علمی Physalis Alkekengi و متعلق به خانواده سولاناسه، یکی از این گیاهان داروئی است که مانند اکثر داروهای طب سنتی و علیرغم دارا بودن قابلیت‌های داروئی فراوان، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف این مطالعه، مروری گذرا بر روی اثرات عصاره گیاه کاکنج بر میزان غلظت هورمون‎های تیروئیدی، چربی خون، برخی از عوامل بیوشیمیایی پلاسما، عملکرد کبد، سیستم ایمنی و هورمون‎های جنسی می‎باشد. از طرف دیگر به دلیل استفاده زیاد عصاره گیاه کاکنج در طب سنتی جهت درمان امراض مختلف، تعیین نکات مثبت و عوارض جانبی این عصاره نیز از لحاظ فیزیولوژیکی و فارماکولوژیکی دارای اهمیت می‎باشد. عصاره این گیاه بواسطه وجود مواد موثره ای نظیر آلکالوئیدها، لیکوپن، گلوکوکورتیکوئیدها، مواد الکلی و مقدار زیادی ویتامین C و نیز توانایی آنتی اکسیدانی زیاد می تواند به هنگام مصرف نقش قابل توجهی در تغییرات ایجاد شده در هومئوستازی بدن ایجاد نماید. در این مقاله سعی شده است با استفاده از کلید واژه‎های مناسب و جست و جوی وسیع الکترونیکی و دستی به منابع معتبر، به نقش و تاثیر گذاری عصاره گیاه کاکنج در بافت‎های مختلف بدن پرداخته شود. نتایج نشان می‎دهد که عصاره این گیاه باعث تغییرات قابل توجهی در ابعاد مختلف در ارگان‎های مختلف بدن می‎گردد که زوایای مختلف آن تاکنون بخوبی مشخص نشده است. لذا تمرکز بیشتر و گسترده تر بر تحقیقات در این حوزه توصیه می‎گردد.
الهام جعفری، صدیقه کمالی، سعیده مظلوم زاده، فرانک شریفی،
دوره 15، شماره 9 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: سالمندی در مردان با کاهش متوسط و پیشرونده تستوسترون پلاسما همراه است. با این وجود، ارتباط کمبود نسبی آندروژن در مردان سالمند با علایم بالینی هم‎چنان مورد اختلاف نظر است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین علایم کمبود آندروژن بر اساس پرسش‎نامه ADAM و سطح هورمون‎های جنسی در مردان بالای 40 سال می باشد. مواد و روش‎ها: این مطالعه مقطعی بر روی 171 مرد سالم بالای 40 سال انجام شد. اطلاعات دموگرافیک و پرسش‎نامه ADAM توسط هر یک از نمونه‎ها تکمیل شد. هم‎چنین، سطح سرمی هورمون‎های تستوسترون آزاد، استرادیول، LH و FSH با استفاده از روش الایزا اندازه‎گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری مربع کای، من ویتنی و رگرسیون لوجستیک مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‎ها: بر اساس پرسش‎نامه ADAM، علایم بالینی کمبود آندروژن در 85 نفر (7/49 درصد) از نمونه‎ها وجود داشته و سن رابطه معنی داری با نتیجه مثبت پرسش‎نامه ADAM داشت. ارتباط معنی داری بین نمره کلی بدست آمده از این پرسشنامه با هورمون های جنسی مشاهده نشد. در بررسی ارتباط هر یک از علائم سالمندی با سطح هورمون های جنسی، فقط علایم جنسی با سطح پایین تستوسترون ارتباط معنی داری داشتند. نتیجه‎گیری: علایم بالینی کمبود آندروژن نمی تواند به طور دقیق سطوح هورمون های جنسی در مردان سالمند را پیشگویی کند. با این وجود تشخیص هیپوگونادیسم در سالمندان مبتلا به اختلالات جنسی باید مورد توجه قرار گیرد.
منوچهر مهرام، فرناز کریمی،
دوره 16، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف : مغز انسان از دو نیمکره تشکیل گردیده که فعالیت هر نیمه از بدن تحت تأثیر نیمکره طرف مقابل قرار می گیرد. معمولاً فعالیت یک نیمکره نسبت به دیگری غلبه دارد و باعث می گردد توان فعالیت اندامها در یک نیمه بدن بیشتر باشد و از همین خصوصیت راست دست یا چپ دست بودن افراد تا حد زیادی می توان برای تعیین نیمکره غالب مغز استفاده نمود. این مطالعه تحلیلی با هدف تعیین نقش دست غالب و جنسیت بر هوش و آزمون های آمادگی تحصیلی کودکان بدو ورود به دبستان انجام گردید.

  روش‌ بررسی: از میان کودکان شش تا شش و نیم ساله ساکن در محلات طبقه اجتماعی- اقتصادی متوسط شهر قزوین که برای سنجش جسمانی و روانی بدو ورود به دبستان به مراکز سنجش مراجعه نمودند دو گروه 200 نفره چپ دست و راست دست به نسبت برابر از دو جنس به صورت تصادفی و به ترتیب مراجعه انتخاب و نتایج آزمون هوش و آمادگی تحصیلی در دو گروه و به تفکیک دو جنس مقایسه و تحلیل شد. ارزش P کمتر از 05/0 معنی دار تلقی گردید.

  یافته‌ها: میانگین وانحراف معیار نمره آزمون آمادگی تحصیلی در راست دست ها 04/4 ± 15/38 و در چپ دست ها 70/2 ± 71/38 و بدون اختلاف معنی دار بود. این میانگین در پسرها8/3 ± 8/38 و در دخترها نیز 4/3 ± 30/38 و بدون اختلاف معنی دار بود. مقایسه راست دست ها و چپ دست ها در هر یک از دو جنس نیز معنی دار نبود.

  نتیجه‌گیری: هیچگونه اختلاف معنی داری بین نتایج آزمون آمادگی تحصیلی در دو گروه چپ دست و راست دست و بین دو جنس مشاهده نگردید. 


سیمین تعاونی، ندا ناظم اکباتانی، حمید حقانی،
دوره 17، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از شایع‎ترین مشکلات زنان در سنین یائسگی کاهش رضایت جنسی آنان می‎باشد، که کیفیت زندگی ایشان را تحت تاثیر قرار می‎دهد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تاثیرآفرودیت بر رضایت جنسی زنان یائسه بود.

مواد و روش‎ها: در این کارآزمایی بالینی سه سوکور همراه با گروه دارونما، 80 زن داوطلب سالم 60- 50 ساله، مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران، در مطالعه شرکت داده شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه مصرف کننده کپسول آفرودیت و گروه دارونما به مدت یک ماه قرارگرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اندازه‎گیری عملکرد جنسی ساباتسبرگ بود که بخشی از آن وضعیت رضایت جنسی را مورد ارزیابی قرار داد.

یافته‎ها: بعد از گذشت یک ماه از مداخله، بین میانگین نمره رضایت جنسی در دو گروه تفاوت معنی‎داری دیده شد(01/0p=). رضایت جنسی در مقایسه با قبل از یائسگی در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت، نتیجه آزمون تی زوجی نشان داد که تفاوت معنی‎دار آماری قبل و بعد از مداخله در دو گروه وجود ندارد(16/0p=).

نتیجه‎گیری: مصرف آفرودیت می‎تواند رضایت جنسی را درزنان یائسه بهبود ببخشد. بنابراین آشنایی مراقبین بهداشتی با این مکمل‎ها ضروری به نظر می‎رسد.


مریم کاظمی پور، افروز حاجی قاسمی، صنم میربیگی،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: پرمولرهای مندیبل به جهت تنوع آناتومیکی زیادی که دارند، احتمالاً یکی از مشکل ‏ ترین دندان ‏ ها در درمان ریشه به حساب می ‏ آیند. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی و مقایسه ساختار کانال ریشه در دندان ‏ های پرمولر اول مندیبل در دو جنس مذکر و مونث به کمک روش تصویربرداری توموگرافی کامپیوتری اشعه مخروطی (CBCT) در یک جمعیت ایرانی است.

  مواد و روش ها: در این مطالعه تحلیلی – مقطعی، از 230 تصویربرداری CBCT (115تصویر مربوط به جنس مونث و 115 تصویر مربوط به جنس مذکر) استفاده گردید. تصاویر در هر سه صفحه فضایی مورد ارزیابی قرار گرفته و تفاوت تعداد کانال و ریشه از نظر آماری مقایسه و گزارش شد. تحلیل داده ‏ ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 17 و آزمون کای مربع انجام شد و سطح معنی‏داری برابر با 05/0 p< در نظر گرفته شد.

  یافته‏ها: به طور کلی، از 460 دندان پرمولر اول مندیبل، 7/85 درصد تک ریشه، 3/14 درصد دو ریشه، 9/63 درصد تک کاناله و 1/36 درصد دو کاناله بودند. در مقایسه بین دو جنس مذکر و مونث، در جنس مذکر میزان شیوع تک ریشه در پرمولر اول مندیبل 7/78 درصد، دو ریشه 3/21 درصد، تک کانال 60 درصد و دو کانال 40 درصد و در جنس مونث شیوع تک ریشه 6/92 درصد، دو ریشه 4/7 درصد، تک کانال 8/67 درصد و دو کانال 2/32 درصد گزارش شد.

نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، شیوع دو ریشه در پرمولرهای اول مندیبل در جنس مذکر نسبت به جنس مونث به طور معنی‏داری بالاتر بود.


کیانوش امینی، حمید طاهر نشاط دوست، محمد علی مظاهری، محمدعلی نادی،
دوره 18، شماره 12 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: سوء استفاده جنسی از کودکان با عوارض بسیار زیادی مانند اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی، اضطراب و مشکلات رفتاری توام می‌باشد. این مطالعه با هدف به کارگیری درمان مبتنی بر آموزش یادآوری خاص بر میزان افسردگی و اضطراب کودکان دارای اختلال استرس پس از سانحه ناشی از سوء استفاده جنسی انجام شد.

مواد و روش‌ها: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پی‌گیری با گروه کنترل انجام پذیرفت. 34 کودک دارای اختلال استرس پس از سانحه ناشی از سوء استفاده جنسی به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 7 جلسه 5/1 ساعته، آموزش را دریافت کردند. به منظور گردآوری داده‌ها از دو پرسش‌نامه اضطراب اسپنس و افسردگی کودکان استفاده شد. تحلیل داده‌ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 20 و به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره صورت پذیرفت.

یافتهها: یافته‌ها نشان داد که آموزش یادآوری خاص به طور قابل ملاحظه‌ای باعث کاهش نمرات افسردگی و اضطراب می‌شود. داده‌ها در مرحله پی‌گیری نشان دادند که این درمان در طولانی مدت بر افسردگی تاثیر داشته(943/5=F، 021/0=p)، ولی نمی‌تواند اضطراب را به طور موثر کاهش دهد(305/0=F، 585/0=p).

نتیجهگیری: نتایج نشان دادند که آموزش یادآوری خاص برمیزان افسردگی و اضطراب کودکان دارای اختلال استرس پس ازسانحه ناشی از سوء استفاده جنسی تاثیر بسیاری دارد، بنابر این مشاوران و درمان‌گران می‌توانند از این روش در درمان کودکان مبتلا به اختلال مذکور استفاده نمایند.


فیروزه رئیسی، حبیب الله قاسم زاده، نرگس کرمقدیری، ریحانه فیروزی خجسته فر، علی پاشا میثمی، عباسعلی ناصحی، مریم سرایانی، جلیل فلاح، نرگس ابراهیم خانی،
دوره 19، شماره 4 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای اختلال عملکرد جنسی در زنان مبتلا به اختلال وسواس جبری و تأثیر آن بر رضایت‌مندی زناشویی، هدف پژوهش حاضر بررسی عملکرد جنسی و رضایت‌مندی زناشویی در زنان مبتلا به اختلال وسواس جبری است.

مواد و روشها: در این پژوهش مقطعی، 36 زن مبتلا به اختلال وسواس جبری مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان روان پزشکی روزبه (وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران) و چند مطب خصوصی، به صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسش‌نامه‌های جمعیت شناختی، OCI-R ،MOCI ،BDI-II FSFI و پرسش‌نامه محقق ساخته رضایت‌مندی زناشویی را تکمیل نمودند.

یافتهها: 6/80 درصد زنان، اختلال عملکرد جنسی را گزارش کردند. بررسی خرده مقیاس‌های پرسش‌نامه عملکرد جنسی زنان مشخص کردکه 50 درصد زنان در میل جنسی، 3/58 درصد در برانگیختگی، 1/36 درصد در لوبریکاسیون، 4/44 درصد در ارگاسم، 7/41 درصد در رضایت جنسی و 8/52 درصد در خرده مقیاس درد با مشکل مواجه هستند. هم‌چنین، خرده مقیاس‌های برانگیختگی، لوبریکیشن، رضایت جنسی، درد و نمره کلی عملکرد جنسی با رضایت‌مندی زناشویی هم‌بستگی معنی‌داری نشان دادند. در بررسی ارتباط میان وسواس (پرسش‌نامه MOCI) و رضایت‌مندی زناشویی مشخص شد که خرده مقیاس شست و شو با رضایت‌مندی زناشویی هم‌بستگی معنی‌داری دارد. در حالی که رابطه میان وسواس (OCI-R , MOCI ) و عملکرد جنسی زنان (FSFI) معنی‌دار نشد.

نتیجهگیری: شیوع بالای اختلال عملکرد جنسی در زنان مبتلا به و سواس و هم‌بستگی معنی‌دار بین وسواس و رضایت‌مندی زناشویی و نیز عملکرد جنسی و رضایت‌مندی زناشویی،  نشان دهنده ارتباط احتمالی وسواس، رضایت زناشویی و عملکرد جنسی می‌باشد.


عاطفه گشوارپور، عطااله عباسی، عاتکه گشوارپور،
دوره 19، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: تفاوت‌های فردی، به ویژه جنسیت، نقش مهمی در چگونگی پاسخ افراد به احساسات دارد. در تحقیقات علوم شناختی، تحلیل سیگنال‌های بیولوژیکی به عنوان یکی از راه‌های مطمئن در بررسی این پاسخ‌ها معرفی شده است. در این مقاله، با اتخاذ رویکردی جامع بر روش‌های پردازش سیگنال‌های حیاتی، مطالعه دقیقی بر مسأله تفاوت‌های میان زنان و مردان به تحریکات احساسی مختلف از جمله ترس، غم، شادی و آرامش شده است.

مواد و روش‌ها: بر این اساس، روش‌های پردازش سیگنال به سه دسته کلی تحلیل‌های خطی، ویولت و غیرخطی تقسیم می‌شود. در روش پیشنهادی، ویژگی‌های مختلف از هر سه دسته و از سه سیگنال خودمختار (شامل سیگنال‌های قلبی، پالس انگشت و هدایت الکتریکی پوست) استخراج گردید. برای ایجاد احساسات در افراد، قطعات موسیقی معتبر از چهار کلاس احساسی پخش شد.

یافتهها: نتایج بیان‌گر وجود الگوهای متفاوت در پاسخ به تحریکات احساسی مختلف در میان زنان و مردان بوده است. این تفاوت‌ها در ویژگی‌های سیگنال پالس نسبت به دو سیگنال دیگر مشهودتر بود. از میان کلاس‌های احساسی، ترس بیش‌ترین نرخ تمایز در پاسخ‌های احساسی خانم‌ها و آقایان را ایجاد کرده است.

نتیجهگیری: این مطالعه سعی کرده است تا با بررسی جامع سیگنال‌های خودمختار و روش‌های مختلف پردازش، بتوانند بینش جدید و درک بهتری از تفاوت‌های جنسیتی افراد در پاسخ‌های احساسی را ارائه نماید. به علاوه، به محققان کمک می‌‌کند در مواجهه با حجم وسیعی از اطلاعات به دست آمده از تحلیل سیگنال، تصمیمی مناسب در جهت شناسایی روش پردازشی کارآمد اخذ نمایند.


محمد پرستش، علی حیدریان‌پور، محمد بیات، عباس صارمی،
دوره 19، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت ملیتوس با کاهش شاخص‎های باروری همراه است. از طرفی تمرینات مقاومتی با کاهش عوارض دیابت تأثیر مثبتی بر افراد دیابتی دارد. هدف مطالعه حاضر،  بررسی اثر 10 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی هورمونهای جنسی و پارامترهای اسپرم موشهای صحرایی دیابتی نوع 2 بود.

مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 36 سر موش صحرایی نژاد ویستار در محدوده وزنی  200±48 کیلوگرم به طور تصادفی به سه گروه (کنترل سالم، کنترل دیابتی و دیابتی همراه تمرین مقاومتی) تقسیم شدند. گروه دیابتی تمرین مقاومتی یک هفته بعد از القاء دیابت، به مدت 10 هفته تمرینات مقاومتی منظم را به وسیله نردبان انجام دادند. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، اپیدیم چپ جهت بررسی پارامترهای اسپرم و سرم خون موش‎های صحرایی جهت بررسی هورمونهای جنسی جمع‌آوری شد. داده‎ﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن ﺗﺤﻠﯿﻞ واریﺎﻧﺲ یﮏ ﻃﺮﻓﻪ و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 بررسی شدند.  

یافته‏ها: 10 هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش معنادار سطوح سرمی تستوسترون و FSH در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (007/0p<). تمرین مقاومتی تأثیری بر  سطح سرمی LH در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی نداشت. هم چنین پارامترهای اسپرم (تعداد، قابلیت حیات و تحرک) در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه دیابتی بهبود یافت (05/0p<).

نتیجه‌گیری: به نظر میرسد تمرین مقاومتی از طریق افزایش سطوح سرمی هورمونهای جنسی تستوسترون، LH و FSH موجب بهبود پارامترهای اسپرم از جمله تعداد، قابلیت حیات و قابلیت حرکت در موشهای دیابتی نوع 2 میشود.


نعیمه اکبری ترکستانی، پلینوس رمضان نژاد، محمدرضا عابدی، بابک عشرتی، عباس نکوبهر، پانته آ رمضان نژاد،
دوره 19، شماره 12 - ( 12-1395 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: خانواده سلول بنیادی پیکر جامعه است و سلامت آن، تعالی روحی ومعنوی و رشد فکری جامعه را در پی دارد. یکی از مباحث عام جامعه امروز، تقویت پایه‌های زندگی زناشویی است. بیش از نیمی از مشکلات جنسی که باعث نابودی زندگی و روابط زناشویی می‌شود، به علت آگاهی ناکافی یا عقاید نادرست در مورد روابط جنسی ایجاد می‌شود. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر مشاوره قبل از ازدواج با رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر عملکرد جنسی زوجین می‌باشد.

مواد و روشها: مطالعه حاضریک کارآزمایی بالینی می‌باشد. جمعیت هدف این پژوهش، زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره قبل از ازدواج شهر اصفهان در سال 1394 بودند. نمونه‌ای به حجم 60 زوج انتخاب و وارد مطالعه شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه مداخله(30 زوج) و کنترل(30 زوج) جای گرفتند. پس از آموزش، پرسش‌نامه عملکرد جنسی برای دو گروه تکمیل گردید. سپس داده‌ها از طریق نرم افزار spssنسخه 21 و آزمون من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که اختلاف معنا‌داری بین تاثیر مشاوره قبل از ازدواج با رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی عملکرد جنسی زوجین نسبت به روش مرسوم مشاوره قبل از ازدواج وجود نداشت(02/0<p).

نتیجهگیری: نتایج این پژوهش با شرایط مذکور حاکی از عدم تفاوت در عملکرد جنسی زوجین بین مشاوره قبل از ازدواج و رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد بود. از این رو، نیاز به پژوهش‌هایی با تعداد نمونه بیشتر و با انتخاب گروه هدفی که بین یک تا پنج سال از ازدواج آنان گذشته باشد، احساس می‌گردد.


شیرین عبدالوند، مهدی مغنی باشی، پریسا محمدی نژاد،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: شیوع سرطان معده در دو جنس متفاوت و به نسبت ۲ به ۱ در مردان شایعتر است. مهم‌‌ترین دلیل بیولوژیکی آن تفاوت هورمونهای جنسی میباشد که میتواند منجر به تفاوت بیان ژنها در دو جنس گردد و این به نوبه خود باعث تفاوت بروز بیماریها در دو جنس میشود. اخیرا‍‍ مطالعات نشان دادهاند که miRNAها در تفاوت بیان ژنها نقش دارند. با توجه به وجود دو شکلی جنسیتی در بروز سرطان معده و عناصر پاسخ دهنده به هورمونهای جنسی در ناحیه تنظیمی ژنهای  miR-146aو miR-148a ، در این مطالعه بیان این دو ژن در معده مردان و زنان سالم در گروههای سنی مختلف مقایسه شد.

مواد و روشها: با استفاده از آندوسکوپی از ناحیه آنتروم معده ۳۵ زن و ۳۵ مرد سالم نمونهگیری شد. پس از استخراج RNA و سنتز cDNA (Complementary DNA)، بیان ژنهای miR-146a و miR-148a در دو جنس با استفاده از تکنیک Real-time RT-PCR مقایسه شد و دادهها با آزمونهای آماری تی مستقل و آنووا تجزیه و تحلیل گردید.

یافتهها: بیان ژنهای miR-146a و miR-148a در مردان و زنان تفاوت معنیداری را نشان نداد. بیان ژنmiR-146a در مردان زیر ۴۵ سال به طور معنیداری بیشتر از مردان بالای ۴۵ سال بود (p=0.017، 14 df= و t=1.47) و بیان ژن miR-148a در مردان بالای ۴۵ سال به طور معنیداری بیشتر از مردان زیر ۴۵ سال بود (p=0.001، df= 12 و t=1.28); در حالی که بیان هر دو ژن در زنان زیر ۴۵ سال و زنان بالای ۴۵ سال اختلافی را نشان نداد.

نتیجهگیری: بیان ژن miR-146a در معدهی مردان با افزایش سن کاهش مییابد، در حالی که بیان ژن miR-148a در معدهی مردان با افزایش سن افزایش مییابد.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb