جستجو در مقالات منتشر شده


18 نتیجه برای تمرین مقاومتی

عباس صارمی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

مقدمه: توده عضلانی به عنوان یک پیشگوی قوی برای تراکم استخوان شناخته شده است و میوستاتین یک تنظیم کننده منفی قوی رشد عضله است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات تمرین مقاومتی بر تراکم استخوان و میوستاتین سرمی در مردان سالم جوان بود. روش‌کار: در این تحقیق نیمه تجربی 30 مرد جوان انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه تمرین مقاومتی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. گروه تمرین برای 6 ماه در یک برنامه تمرین مقاومتی پیشرونده برای کل بدن شرکت کردند. توده چربی، توده بدون چربی، تراکم استخوان کل بدن، گردن ران و مهره‌های کمری 2 تا 4 قبل و بعد از 6 ماه تمرین مقاومتی با استفاده از روش جذب سنجی اشعه X با انرژی مضاعف اندازه‌گیری شد. بررسی میوستاتین سرمی به روش آنزیم ایمنواسی صورت گرفت. نتایج: تمرین مقاومتی باعث افزایش معنی‌دار قدرت پرس سینه (36/6±66/52 در مقابل 96/8±2/62 کیلوگرم)، پرس پا (77/13±24/135 در مقابل 66/17±91/146کیلوگرم)، توده بدون چربی (96/0±00/61 در مقابل 08/2±58/62 کیلوگرم) و تراکم استخوان گردن ران (078/0±115/1 در مقابل 088/0±131/1 گرم در هر سانتی‌متر مربع) شد، درحالی که میوستاتین سرمی کاهش یافت (18/10±91/102 در مقابل 93/13±03/94 نانو گرم در هر میلی لیتر) (05/0p<). ازسویی تراکم استخوان کل بدن و مهره‌های کمری 2 تا 4 متعاقب تمرین مقاومتی تغییر نکرد. نتیجه‌گیری: 6 ماه برنامه تمرین مقاومتی باعث افزایش قدرت، توده عضلانی و بهبود تراکم استخوان گردن ران در مردان جوان می‌شود و مهار میوستاتین ممکن است نقش مهمی در افزایش تراکم استخوان ناشی از تمرین مقاومتی داشته باشد.
بهرام عابدی، محمد علی آذربایجانی، مقصود پیری، محمد جواد رسایی،
دوره 14، شماره 5 - ( 9-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: اثر تمرین کوتاه مدت و بلند مدت بر شاخص مقاومت به انسولین ممکن است با یک یا چند عامل از جمله تغییرات ریخت شناسی و هورمونی مرتبط باشد. هدف این مطالعه تعیین اثر یک جلسه فعالیت مقاومتی بر سطوح آدیپونکتین و شاخص مقاومت به انسولین تا 24 ساعت پس از فعالیت است. مواد و روش ها: این پژوهش تجربی قبل و بعد بر روی 10 مرد (4/1±23 سال) سالم داوطلب (بدون سابقه فعالیت ورزشی منظم، تغییر در وزن بدن بیشتر از 2 کیلوگرم، بیماری خاص و مصرف سیگار برای حداقل 6 ماه گذشته) و توده بدنی نرمال انجام شد، که در یک جلسه فعالیت مقاومتی (با شدت 70 درصد یک تکرار بیشینه با 10 تکرار در هر حرکت برای سه ست) شرکت کردند. سطوح آدیپونکتین، گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین قبل و 24 ساعت پس از فعالیت اندازه گیری شد. یافته‎ها: تفاوت معنی‎داری در غلظت‎های آدیپونکتین قبل (9/1± 98/6) و بعد (4/1± 07/8 میکرو گرم بر میلی لیتر) و گلوکز قبل (6/7±3/81) و بعد 4/6±7/80 میلی گرم بر میلی لیتر بعد) مشاهده نشد، اما شاخص مقاومت به انسولین قبل (27/0±34/1) در برابر بعد (11/0±06/1) و غلظت انسولین قبل (88/0±64/6) در برابر بعد (43/0± 37/5 میکرو یونیت بر میلی لیتر بعد) به طور معنی‎داری، 24 ساعت پس از پایان فعالیت کاهش یافت(05/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه پیشنهاد می‎شود حتی یک جلسه فعالیت مقاومتی بدون تغییر معنی‎دار در سطح آدیپونکتین می‎تواند اثر مثبتی بر شاخص‎های غلظت گلوکز خون در مردان غیر فعال داشته باشد.
سیدرضا عطارزاده حسینی، مرتضی مطهری راد، نویده معین نیا،
دوره 19، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی مقایسه تأثیر یک دوره تمرین مقاومتی با شدت‌های مختلف بر سطوح سرمی فولیستاتین و مایوستاتین سرمی زنان غیرفعال بود.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه کاربردی و نیمه تجربی، 24 زن جوان غیرفعال 20 تا 30 سال با نمایه توده بدن 22 تا 25 کیلوگرم بر مترمربع به روش نمونه‌گیری دسترس و هدف‌دار انتخاب شدند؛ سپس به روش تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی کم‌شدت (60-40 درصد یک تکرار بیشینه) و تمرین مقاومتی شدید (90-70 درصد یک تکرار بیشینه) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته اجرا شد. نمونه‌های خونی پیش و 48 ساعت پس از مداخله تمرینی (پنج سی‌سی) جمع‌آوری شد؛ هم‌چنین مقادیر سرمی فولیستاتین و مایوستاتین به روش الایزا اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس اندازه‌های مکرر با نرم افزار SPSS در سطح معنی‌داری(05/0p<) تحلیل شدند.

یافته‌ها: مقادیر فولیستاتین و نسبت فولیستاتین به مایوستاتین گروه تمرین شدید افزایش معنی‌داری یافت(05/0p≤)؛ هم‌چنین مقادیر مایوستاتین در این گروه کاهش معنی‌داری را نشان می‌داد(05/0p≤)؛ این در حالی بود که مقادیر فولیستاتین، مایوستاتین و نسبت فولیستاتین به مایوستاتین در گروه تمرین کم‌شدت به لحاظ آماری معنی‌دار نبود(05/0p≥)؛ هم‌چنین مقایسه تغییرات دو گروه در متغیرهای فوق به لحاظ آماری معنی‌دار نبود(05/0p≥).

نتیجهگیری: به نظر می‌رسد فعال‌سازی عوامل مهم مایوژنیک و مایواستاتیک در زنان جوان غیرفعال نیاز به انجام تمرینات مقاومتی با شدت بالا دارد.


محمد پرستش، علی حیدریان‌پور، محمد بیات، عباس صارمی،
دوره 19، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت ملیتوس با کاهش شاخص‎های باروری همراه است. از طرفی تمرینات مقاومتی با کاهش عوارض دیابت تأثیر مثبتی بر افراد دیابتی دارد. هدف مطالعه حاضر،  بررسی اثر 10 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی هورمونهای جنسی و پارامترهای اسپرم موشهای صحرایی دیابتی نوع 2 بود.

مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 36 سر موش صحرایی نژاد ویستار در محدوده وزنی  200±48 کیلوگرم به طور تصادفی به سه گروه (کنترل سالم، کنترل دیابتی و دیابتی همراه تمرین مقاومتی) تقسیم شدند. گروه دیابتی تمرین مقاومتی یک هفته بعد از القاء دیابت، به مدت 10 هفته تمرینات مقاومتی منظم را به وسیله نردبان انجام دادند. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، اپیدیم چپ جهت بررسی پارامترهای اسپرم و سرم خون موش‎های صحرایی جهت بررسی هورمونهای جنسی جمع‌آوری شد. داده‎ﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن ﺗﺤﻠﯿﻞ واریﺎﻧﺲ یﮏ ﻃﺮﻓﻪ و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 بررسی شدند.  

یافته‏ها: 10 هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش معنادار سطوح سرمی تستوسترون و FSH در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (007/0p<). تمرین مقاومتی تأثیری بر  سطح سرمی LH در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی نداشت. هم چنین پارامترهای اسپرم (تعداد، قابلیت حیات و تحرک) در گروه تمرین مقاومتی نسبت به گروه دیابتی بهبود یافت (05/0p<).

نتیجه‌گیری: به نظر میرسد تمرین مقاومتی از طریق افزایش سطوح سرمی هورمونهای جنسی تستوسترون، LH و FSH موجب بهبود پارامترهای اسپرم از جمله تعداد، قابلیت حیات و قابلیت حرکت در موشهای دیابتی نوع 2 میشود.


حمید علی زاده، علی رضا صفرزاده، الهه طالبی گرکانی،
دوره 20، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تغییر فنوتیپ بافت چربی بر اثر تمرین تئوری جدیدی است که به تازگی مطرح گردیده است، با این وجود شناسایی سازوکار سلولی – مولکولی آن در حال بررسی است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرین مقاومتی بر غلظت سرمی هورمون شبه متئورین و شاخص مقاومت به انسولین پسران دارای اضافه ‌وزن بود.
مواد و روش‌ها: 20 پسر نوجوان دارای اضافه ‌وزن با میانگین سن 1±5/18 سال، وزن 5/4±1/81 کیلوگرم و شاخص توده­ی بدن 7/0±7/27 کیلوگرم بر مترمربع در این تحقیق شرکت کرده و به دو گروه کنترل (10نفر) و تمرین مقاومتی (10نفر) تقسیم شدند. آزمودنی­های گروه تمرین مقاومتی، شش هفته تمرین مقاومتی را سه روز در هفته انجام دادند. شاخص­های پیکرسنجی، سطوح ناشتای هورمون شبه متئورین، انسولین و گلوکز سرمی در ابتدا و پایان مطالعه اندازه­گیری شد.
یافته‌ها: غلظت سرمی هورمون شبه متئورین در گروه کنترل کاهش معنی­دار (008/0= p) و در گروه تمرین افزایش غیرمعنی­داری را نشان داد (311/0p=). هم­چنین، تغییرات سطوح هورمون شبه متئورین بین دو گروه تفاوت معناداری داشت (004/0= p). تغییرات مقاومت انسولینی در هر دو گروه افزایش یافت که این افزایش برای گروه کنترل از لحاظ آماری معنی‌دار(032/0p=) و برای گروه تمرین غیرمعنی‌دار (632/0= p) بود. به علاوه، ارتباط بین تغییرات غلظت سرمی هورمون شبه متئورین  با تغییرات شاخص مقاومت به انسولین غیرمعنی­دار بود (273/0= p).
نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد که شش هفته تمرینِ مقاومتی ایستگاهی نمی‌تواند سطح سرمی هورمون شبه متئورین را افزایش و شاخص مقاومت به انسولین و ترکیب بدنی را در پسران نوجوان دارای اضافه‌ وزن بهبود بخشد.
 

معین رحیمی صادق، امیر رشید‌لمیر، علی اکبر حداد مشهد ریزه، محمد سوختانلو،
دوره 20، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات اخیر به دخالت لیزیل­اکسیداز در فرآیند توسعه عضلانی اشاره کرده­اند. با وجود این، تاکنون ارتباط فعالیت این آنزیم با فاکتورهای درگیر در مایوژنز و هایپرتروفی وابسته به تمرین مقاوتی بررسی نشده است. بنابراین، هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر مهار لیزیل­اکسیداز بر هایپرتروفی ناشی از تمرین و نیز بیان ژن­های MyoD1، مایوژنین، TGF-β و LOX درعضله خم کننده شست(FHL)  رت­های ویستار بود.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه تجربی، تعداد 32 سررت نژاد ویستار با میانگین وزنی 15 ± 220 گرم به چهار گروه شامل گروه تمرین مقاومتی، گروه کنترل سالم، گروه کنترل تیمار و گروه تمرینی تیمار تقسیم شدند. تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته و به­ صورت بالا بردن وزنه آویخته شده به دم حیوان از یک نردبان یک متری با شیب 85 درجه بود. هم­چنین به منظور مهار لیزیل­اکسیداز روزانه 120 میلی­ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن محلول بتاآمینوپروپیونیتریل (BAPN) به صورت درون صفاقی ، به رت­ های گروه تیمار تزریق شد. پس از تشریح رت­ها وزن نسبی عضله ­FHL و هم­ چنین بیان نسبی ژن­ ها با روش Real Time- PCR انجام شد.
یافته ­ها: در گروه ­های تیمار شده با BAPN، وزن نسبی عضله FHL به طور معنی­ داری  نسبت به گروه­های سالم کاهش یافت (05/0 > p). بیان ژن LOX متعاقب یک دوره تمرین مقاومتی افزایش معنی­داری را نسبت به گروه کنترل سالم نشان داد(05/0 > p). هم­چنین، مشاهده شد بیان ژن LOX در گروه­های تیمار در مقایسه با گروه کنترل سالم به­طور معنی­داری افزایش یافت (05/0 > p). بیان ژن TGF-β در گروه­های تیمار شده با BAPN افزایش معنی دار(05/0 > p) و مایوژنین در گروه­های تیمار،کاهش معنی­داری را نسبت به گروه­های سالم نشان ­دادند (05/0 > p). بیان ژن MyoD1 در گروه­های تیمار فقط در گروه کنترل تیمار نسبت به کنترل سالم کاهش معنی­دار داشت (05/0 > p).
نتیجه­ گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مهار آنزیم لیزیل­اکسیداز توانست ژن­های دخیل در هایپرتروفی را تحت تاثیر قرار داده و هایپرتروفی ناشی از تمرین مقاومتی را کاهش دهد.

 

امین ممبینی، مهدی بهمن زاده، عباس صارمی، سعید چنگیزی آشتیانی، محمد پرستش،
دوره 21، شماره 4 - ( 5-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: استرس اکسیداتیو در پی فعالیت بدنی در بافتهای مختلف بدن اتفاق ‌‌‌می‌افتد و بر ظرفیت آنتی اکسیدانت اثر میگذارد که می‏تواند بر باروری مردان به صورت منفی اثرگذار باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر تمرین مقاومتی فزاینده بر فشار اکسایشی و کیفیت اسپرماتوژنز بود.
مواد و روش ‏ها: 20 سر موش صحرایی نر از نژاد اسپراگ داولی (وزن 200 تا 250 گرم، سن 4 ماهگی) به طور تصادفی به دو گروه تمرین و کنترل تقسیم شدند. برنامه ورزشی شامل بالا رفتن از نردبان با حمل بار آویزان به دم حیوان به مدت 8 هفته (5 روز در هفته،3 نوبت 4 تکراری) بود. در طول برنامه، وزنه‌ها به تدریج افزایش و این میزان در هفته آخر به 200 درصد وزن حیوان رسید. بعد از این مداخله، موش­ ها بیهوش شدند و بافت بیضه با استفاده از روش فرپ برای ارزیابی شاخص مالون دی آلدئید به عنوان یک مارکر استرس اکسیداتیو و برای تعیین ظرفیت ضد اکسایشی جدا گردید. مراحل تثبیت، پردازش، برش بافت بیضه و در نهایت رنگآمیزی به روش هماتوکسیلین و ائوزین ارزیابی گردید. کیفیت اسپرماتوژنز بر اساس روش جانسون نمره‌دهی شد. برای تحلیل ‌داده‌ها از آزمون تی مستقل استفاده و سطح ‌‌‌‌معنی‌دار 05/0p< منظور گردید.
یافته‏ ها: سطوح مالون‏دی‏آلدئید در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (01/0p=). درگروه تمرین نیز کیفیت اسپرماتوژنز کمتر بود (013/0p=). ظرفیت ضد اکسایشی در گروه تمرین مقداری بیشتر از گروه کنترل بود که تفاوت معناداری وجود نداشت (83/0p=).
نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد که تمرینات مقاومتی فزاینده ممکن است به دلیل افزایش فشار اکسایشی بر کیفیت اسپرماتوژنز و سیستم باروری مردان اثر منفی داشته باشد.

مهدی رستمی زاده، علیرضا علمیه، فرهاد رحمانی نیا،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت بدنی، با ایجاد بار مکانیکی بر سطح استخوان، باعث ترشح شاخصهای بازجذب استخوانی به گردش خون می‌شود که در تعامل با آدیپوکینها میتواند باعث کاهش چاقی و پیشگیری از عوارض آن شوند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر تمرینات هوازی و مقاومتی بر شاخصهای تن سنجی، سطوح استئوکلسین، لپتین و آدیپونکتین در مردان دارای اضافه وزن انجام شد.
مواد و روشها: 40 مرد دارای اضافه وزن (96/0±67/28=شاخص توده بدنی و 23/2±50/31=سن) انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تمرین هوازی (13نفر)، تمرین مقاومتی (13نفر) وگروه شاهد (14نفر) قرارگرفتند. تمرین هوازی با شدت 60 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب و تمرین مقاومتی با شدت 55 تا 75 درصد یک تکرار بیشینه، 8 هفته، 3 جلسه در هفته به مدت60 دقیقه انجام شد. ترکیب بدن و نمونه خونی به صورت ناشتا برای ‌‌‌‌‌‌اندازه‌گیری سطح استئوکلسین، لپتین و آدیپونکتین در ابتدا و پس از 8 هفته تمرین ارزیابی شد. داده‌‌‌ها با استفاده از آزمون آماری تی زوجی و آنالیز واریانس تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.RASHT.REC.1396.124 در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت مورد تایید قرار گرفته است و دارای ثبت کارآزمایی بالینی ایران به شماره IRCT20180226038876N1 می‌باشد.
یافتهها: تمرین هوازی و مقاومتی به ترتیب باعث کاهش شاخصهای تنسنجی (05/0>p)، لپتین(001/0>p، 001/0=p) و افزایش سطح استئوکلسین (001/0p=، 001/0>p) و آدیپونکتین (001/0p=، 001/0>p) شد. در مقایسه بین دو روش تمرینی تفاوت ‌‌معنی‌داری بین دو گروه مشاهده نشد (05/0<p).
نتیجهگیری: با توجه به اثرات مطلوب تمرین هوازی و مقاومتی بر سطح استئوکلسین و آدیپوکینها، به نظر میرسد هر دو روش تمرینی با افزایش بار مکانیکی بر توده استخوانی باعث ایجاد تغییراتی در متابولیسم انرژی و وزن بدن میشود که میتواند فاکتور مهمی در پیشگیری از عوارض چاقی باشد.

محمد پرستش، زهرا نادی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر اثر ۱۰ هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی آنزیم‏های کبدی، رزیستین و کمرین موش‌های صحرایی دیابتی نوع ۲ را بررسی کرده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی ۴۰ سر موش صحرایی از نژاد ویستار در محدوده وزنی ۴۸ ±۲۰۰ به چهار گروه (کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابتی تمرین مقاومتی و سالم تمرین مقاومتی) به طور تصادفی تقسیم شدند. گروه‏های تمرینی به مدت ۱۰ هفته تمرینات مقاومتی منظم را به وسیله نردبان انجام دادند. ۲۴ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، سرم خون موش‎های صحرایی برای بررسی رزیستین، کمرین، انسولین و آنزیم‌های کبدی جمع‌آوری شد. داده‌ها ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن ﺗﺤﻠﯿﻞ واریﺎﻧﺲ یﮏ‌ﻃﺮﻓﻪ و آزمون تعقیبی توکی و تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری ۵ درصد بررسی شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.ARAKMU.REC.۱۳۹۴.۳۲۹ در کمیته پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته‌ها: القاء دیابتی موجب افزایش معنا‎دار شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی آنزیم‏های کبدی، رزیستین و کمرین در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم شد (۰/۰۵>P). همچنین تمرین مقاومتی موجب کاهش معنا‎دار شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی آنزیم‏های کبد، رزیستین و کمرین در گروه دیابتی تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (۰/۰۵>P).
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد تمرین مقاومتی از طریق کاهش شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR)، سطوح سرمی کمرین و رزیستین، آنزیم‏های کبدی در موش‌های دیابتی نوع ۲ را بهبود می‌بخشد.

قاسم محمدنژاد، حسن متین همائی، فرشاد غزالیان،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: تاندون امتداد ماتریکس خارج سلولی عضله است که به صورت مکانیکی و ساختاری با بار مکانیکی سازگاری می‌یابد. سازوکارهای سلولی و مولکولی مربوط به این سازگاری به طور کامل شناخته نشده است؛ ازاین‌رو هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ۶ هفته تمرین مقاومتی بر بیان ژن‌های TGF-β۱ و میوستاتین در تاندون عضلات تند و کند انقباض بود. 
مواد و روش ها: بدین منظور تعداد ۱۲ سر رت نر بالغ نژاد ویستار ۸ هفته‌ای به روش تصادفی ساده به ۲ گروه ورزش (تعداد = ۶ سر) و شاهد (تعداد = ۶ سر) تقسیم شدند. گروه ورزش به مدت ۶ هفته و ۵ بار در هفته، تمرین مقاومتی (حمل وزنه با ۴۰ الی ۱۶۰ درصد وزن بدن روی نردبان) را اجرا کردند. ۴۸ ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، تمامی رت‌ها کشته شدند و تاندون عضلات سولئوس و بازکننده بلند انگشتان (EDL) استخراج شد. بیان mRNA ژن‌های TGF-β۱ و میوستاتین با استفاده از روش RealTime-PCR سنجیده شد و برای تجزیه‌وتحلیل آماری از آزمون t مستقل استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: کلیه مراحل مطالعه با توجه به دستورالعمل اخلاقی و مجوز معاونت پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی با شماره IR.IAU.PS.REC.۱۳۹۸.۲۹۶ انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بیان ژن TGF-β۱ در تاندون عضلات EDL (۰/۰۰۱≥P) و سولئوس (۰/۰۱≥P) به طور معنی‌داری افزایش یافت، درحالی‌که بیان ژن میوستاتین در تاندون عضلات EDL (۰/۰۰۱≥P) و سولئوس (۰/۰۵≥P) به طور معنی‌داری کاهش یافت.
نتیجه گیری: به نظر می‌رسد که تمرین مقاومتی باعث تنظیم مثبت سطوح پایه ژن TGF-β۱ و تنظیم منفی سطوح پایه ژن میوستاتین در تاندون عضلات تند و کند انقباض می‌شود و این اثرات در تاندون عضله تند انقباض به طور قابل‌توجهی بیشتر است. 
آذر حمیدی، امیر رشیدلمیر، رامبد خواجه ای، مهدی زارعی، احمد زنده دل،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری عروق کرونر قلب از مهم‌ترین علل مرگ‌ومیر است. فعالیت‌های ورزشی بعد از عمل بای‌پس عروق کرونر، باعث افزایش چگالی مویرگی عضله قلبی با عنوان آنژیوژنز و بهبود عملکرد قلبی‌عروقی می‌شود. عامل رشد فیبروبلاست پایه، از خانواده عوامل رشدی است و در آنژیوژنز، درمان زخم‌ها، توسعه جنینی و فرایندهای گسترش و تمایز نقش کلیدی دارد. هدف مطالعه حاضر، تأثیر تمرینات هوازی قاومتی بر سطوح پلاسمایی فاکتور رشدی فیبروبلاست پایه در بیماران پیوند بای‌پس عروق کرونری است.
مواد و روش ها: نمونه‌های این پژوهش را سی نفر از مردان با محدوده سنی 60-45 سال که تحت عمل جراحی بای‌پس قرار گرفتند، تشکیل می‌دادند که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش (پانزده نفر) و گروه کنترل (پانزده نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت هشت هفته تمرین مقاومتی هوازی را انجام دادند (سه جلسه در هفته ) و گروه کنترل در این مدت بدون تمرین بودند. به منظور بررسی اندازه‌گیری در لنفوسیت، نمونه‌گیری خونی 24 ساعت قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و همچنین 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی در حالی که همه آزمودنی‌ها ناشتا بودند به عمل آمد. به منظور اندازه‌گیری BFGF از روش آزمایشگاهی الایزا استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون آماری تی استودنت مستقل و هم‌بسته و از آزمون شاپیرو ویلک جهت نرمال کردن داده‌ها در سطح معنی‌داری 0/05 در نرم‌افزار SPSS نسخه 21 استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد اسلامی واحد نیشابور تأیید و در سامانه کارآزمایی بالینی ایران با شماره
IRCT20191228045919N1 ثبت شده است.
یافته ها: هشت هفته تمرین مقاومتی هوازی سبب افزایش معنی‌داری در سطوح BFGF در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (0/002=P). همچنین تغییرات قبل و بعد آزمودنی‌ها در گروه آزمایش نیز افزایش معناداری را در سطوح پلاسمایی BFGF نشان داد (0/002=P) که در گروه کنترل معنادار نبو د (0/758=P).
نتیجه گیری: براساس یافته‌های پژوهش حاضر می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که تمرین ترکیبی (مقاومتی هوازی) ممکن است با افزایش سطوح پلاسمایی BFGF سبب افزایش رگ‌زایی و تراکم مویرگی در بیماران پس از CABG شود.

محمد پرستش، جلیل مرادی،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری ویروس جدید کرونا (کووید 19) تأثیر عمده‌ای بر فعالیت‌های بدنی افراد در کل دنیا گذاشته است. این شرایط باعث شده میزان فعالیت‌های بدنی در بسیاری از افراد کاهش پیدا کند. هدف از این پژوهش، ارائه یک راهنمای کاربردی برای اجرای فعالیت‌های بدنی در خانه بود.
مواد و روش ها: روش کار به صورت کتابخانه‌ای بود و کتاب‌ها و مقالات جدید در مورد اجرای فعالیت‌های بدنی در خانه بررسی شد و سعی شد مبانی علمی اجرای فعالیت‌های بدنی در خانه ارائه شود. نحوه اجرای فعالیت‌های بدنی مختلف با استفاده از دستگاه‌های موجود در منازل و همچنین اجرای تمرینات بدون استفاده از دستگاه بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله یک مقاله مروری است و هیچ نمونه انسانی و حیوانی ندارد.
یافته ها: پیشنهادات کاربردی برای فعال ماندن در خانه، همراه با تمرین ورزشی هوازی شامل راه رفتن، دویدن روی تردمیل، استفاده صحیح از دوچرخه ثابت و تمرینات مقاومتی با وزن بدن است تا بتوان با عوارض جانبی جسمی و روانی ویروس جدید کرونا (کووید 19) مقابله کرد.
نتیجه گیری: این راهنما اطلاعات مفیدی را در مورد فعالیت بدنی در منزل برای افراد کم‌تحرک ارائه می‌دهد که می‌تواند در طول بیماری‌های همه‌گیر انجام شود.

وحید فکری کورعباسلو، علی فکوریان، محسن حیدریان، سید مسعود کشفی،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون می‌تواند اثرات مشابه با تمرین مقاومتی سنتی داشته باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی منتخب با استراحت فعال و غیرفعال، با و بدون محدودیت جریان خون بر سطوح پروتیئن واکنشگر C و لاکتات دهیدروژناز و استقامت عضلانی مردان جوان بود. 
مواد و روش ها: از نمونه‌های دردسترس و داوطلب، 24 سرباز جوان سالم نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سه گروه هشت نفره (تمرین مقاومتی سنتی، تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و استراحت غیرفعال، و تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و استراحت فعال قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته با شدت 70-80 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه مقاومتی سنتی (سه ست ده‌تایی)، 20-30 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه محدودیت با استراحت غیرفعال(30-15-15-15) و 20-30 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه محدودیت با استراحت فعال (30-7-15-7-15) اجرا شد. قبل و بعد از شش هفته شاخص‌های فیزیولوژیکی، انتروپومتریکی، استقامت عضلانی و سطوح هورمونی از آزمودنی‌ها گرفته و نمونه‌های خونی به شیوه الایزا و رنگ‌سنجی آنزیمی اندازه‌گیری شد. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرویی و برای مقایسه درون‌گروهی از تحلیل تی زوجی استفاده شد. 
ملاحظات اخلاقی: در انجام پژوهش، اصول بیانیه هلسینکی، راهنمای عمومی اخلاق در پژوهش‌های دارای آزمودنی انسانی و مقررات حاکم بر آن رعایت شده و کد اخلاق به شناسه IR.SSRC.REC.1398.129 از سوی پژوهشگاه تربیت‌بدنی و علوم ورزشی و کد کارآزمایی بالینی به شناسه IRCT20191207045644N1 از سوی مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران صادر شد. 
یافته ها: نتایج نشان داد که شش هفته تمرین اثر متفاوت و معناداری بر استقامت عضلانی (0/001=P) دارد، اما بر سطوح پروتئین واکنشگر C (0/43=P) و لاکتات دهیدروژناز (0/44=P) اثر متفاوت و معناداری ندارد.
نتیجه گیری: با توجه نتایج این تحقیق به نظر می‌رسد ترکیب تمرینات مقاومتی با محدودیت جریان خون و اینتروال (استراحت فعال) می‌تواند جایگزین مناسبی برای تمرینات سنتی و همچنین در مواردی جایگزین تمرینات مقاومتی با محدودیت و استراحت غیرفعال شود.
ندا کافی، آمنه برجسته یزدی، رامبد خواجه ای، محمدرضا حسین آبادی،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: دیسمنوره اولیه سبب اختلالات در سبک زندگی افراد شدهو موجب افت در عملکرد و استرس‌های روانی روزانه دختران می‌گردد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی و مصرف ملاتونین بر سطوح هورمون‌های جنسی، شدت درد و کیفیت خواب دختران با دیسمنوره اولیه بود.
روش کار: بدین منظور 60 نفر از دختران با اختلال دیسمنوره اولیه متوسط (نمره 4-7) به طور تصادفی در 4 گروه تمرینات مقاومتی+ملاتونین، تمرینات مقاومتی+دارونما، گروه مکمل ملاتونین و گروه کنترل قرار داده شدند. شدت درد توسط پرسشنامه مک گیل و کیفیت خواب توسط پرسشنامه پیتزبورگ ارزیابی شد. روزانه 10 میلی گرم ملاتونین در دو کپسول 5 میلی‌گرمی مصرف گردید و گروه دارونما همین میزان کربوهیدرات در کپسول مشابه دریافت کردند. تمرینات با وزنه سه روز در هفته و به مدت هشت هفته بود. این تمرین به صورت دایره‌ای در 9 ایستگاه و با شدت 30-65 درصد یک تکرار بیشینه در هر ایستگاه بود. نمونه خون صبح ناشتا و 5 سی‌سی از ورید بازویی از دست چپ و در وضعیت نشسته گرفته شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0

یافته‌ها: افزایش معنادار سطح استروژن (001/0 نتیجه گیری: به نظر می‌رسد هم‌افزایی تمرین و ملاتونین بر سطح هورمون‌های جنسی تاثیرگذار بوده است. همچنین ملاتونین احتمالا از طریق تعدیل هورمون‌های جنسی متعاقب دیسمنوره به بهبود کیفیت خواب و شدت درد آزمودنی‌ها کمک نموده است. همچنین تمرین احتمالا با ترشح بتا-اندروفین ها و تاثیرات تمرین به چرخه قاعدگی بر شدت درد و کیفیت خواب موثر بوده است گرچه یافته ها مبهم است.
 


هادی گودرزی، علی حیدریان پور، مریم کشوری،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده

مقدمه: بیماری کبد چرب غیرالکلی (Non-alcoholic Fatty Liver Disease) NAFLD شایع‌ترین اختلال کبدی در جوامع صنعتی می‌باشد. نسفاتین1 به عنوان یک عامل بازدارنده اشتها و تنظیم کننده تعادل انرژی، نقش مهمی در پاتوژنز ناهنجاری‌های مرتبط با چاقی دارد، این مطالعه با هدف تعیین اثرات 12 هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی و تناوبی با شدت بالا (HIIT)) بر سطوح سرمی نسفاتین1 و برخی آنزیم‌های کبدی مردان مبتلا به NAFLD انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، 20 مرد میانسال دارای NAFLD به صورت تصادفی به دو گروه تمرین و شاهد تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته تمرین ترکیبی بود که 2 جلسه در هفته تمرینات مقاومتی و یک جلسه HIIT بود، وزن بدن، شاخص توده بدنی و پپتید نسفاتین1 و آنزیم‌های کبدی ALT، AST، ALP، پروفایل لیپیدی، اکسیژن مصرفی بیشینه، درصد چربی بدن در ابتدا و پس از 12 هفته ارزیابی شدند و از آزمون Paired T-test و Independent sample T-test برای ارزیابی تفاوت درون و بین‌گروهی و سطح معنی‌داری 05/0 > P تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: هفته تمرین ترکیبی مقاومتی و HIIT سبب افزایش نسفاتین و کاهش آنزیم‌های کبدی ALT، AST، ALP گروه تمرین نسبت به گروه شاهد و مرحله قبل از تمرینات شد (05/0 > P). همچنین ما شاهد افزایش VO2max و کاهش وزن، شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن و LDL افراد گروه تمرین نسبت به قبل از اجرای پروتکل تمرینی بودیم (0/05 > P).
نتیجه‌گیری: از نتایج تحقیق حاضر می‌توان اظهار داشت که اجرای تمرینات ترکیبی ورزشی به مدت 12 هفته، موجب افزایش در پلی پپتید نسفاتین1 و کاهش میزان آنزیم‌های کبدی ‌شد و به عنوان یکی از روش‌های درمانی مقرون به صرفه به بیماران NAFLD توصیه می‌شود.
زهرا یوسف وند، مسعود رحمتی، رحیم میرنصوری،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده

مقدمه: با توجه به سنتز و آزادسازی میوکین‌ها از بافت عضلانی در جریان اجرای تمرینات ورزشی و ارتباط میوکین‌ها با توسعه قدرت و افزایش حجم عضلانی، هدف از مطالعه حاضر، بررسی 12 هفته تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی مایونکتین و FGF-21 مردان میانسال بود.
روش کار: در مطالعه‌ی نیمه‌تجربی، 40 نفر از مردان میانسال شهرستان اراک (میانگین سنی 6/02 ± 38/27 سال، وزن 11/23 ± 77/12 کیلوگرم، قد 7/22 ± 174/05 سانتی‌متر) انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی (20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرینی 12 هفته تمرینات مقاومتی را به‏ صورت 3 جلسه در هفته و با شدت 65 تا 80 درصد قدرت بیشینه اجرا کردند. 48 ساعت قبل و پس از مداخله از تمامی آزمودنی‌ها خونگیری انجام و سطوح سرمی مایونکتین و FGF-21 به روش الایزا اندازه‌گیری شد. پس از بررسی نرمال بودن داده‌ها، به ترتیب از آزمون t همبسته و t مستقل در سطح معنیداری کمتر از 05/0 برای تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: تمرین مقاومتی باعث افزایش معنی‌داری در سطح سرمی مایونکتین (0/001 = P)، سطح سرمی FGF-21 (0/001 = P) و همچنین کاهش درصد چربی (0/417 = P) مردان میانسال شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه بهنظر میرسد، تمرین مقاومتی میتواند با ایجاد سازگاری مثبت توسط افزایش سطوح سرمی مایونکتین و FGF-21 در تنظیم توده عضلانی، فرایند هیپرتروفی، فرایند رگ‌زایی و بهبود متابولیسم بدن نقش داشته باشد.
پریان آزاد درخت، محمد فتحی، رحیم میرنصوری، راضیه رضایی،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده

مقدمه: فعالیت ‌بدنی با تأثیر بر برخی فاکتورهای فیزیولوژی، زمینه‌ی تغییرات مثبت را فراهم می‌کند. مایوستاتین و فولستاتین از جمله این فاکتورها است که میزان آنها علاوه بر فعالیت‌ بدنی، تحت تأثیر جنسیت نیز قرار دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تمرین مقاومتی سنتی (Resistance training) RT و تمرین عملکردی شدید (High functional training) HIFT بر سطوح سرمی مایوستاتین و فولیستاتین در زنان ‏جوان انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه نیمهتجربی، 30 زن جوان به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و در سه گروه تمرینات عملکردی شدید، تمرینات مقاومتی سنتی و شاهد قرار گرفتند. خون‌گیری 24 ساعت قبل و 48 ساعت ‏پس از پایان مداخله‌ها برای سنجش سطوح سرمی مایوستاتین و فولستاتین انجام شد.‏ پروتکل‌های تمرین به مدت هشت هفته، هر هفته 3 روز و هر روز به مدت 60 دقیقه اجرا شد. در پایان داده‌های جمع‌آوری شده با استفاده از روش آماری ANOVA با در نظر گرفتن 05/0 > P ارزیابی شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که سطح فولیستاتین در دو گروه RT و HIFT نسبت به گروه شاهد، به طور معنی‌داری بیشتر بود (0/001 = P). همچنین میزان فولیستاتین گروه HIFT نسبت به گروه RT به طوری معنی‌داری بیشتر بود (0/01 = P). نتایج نشان داد که سطح مایوستاتین در گروه RT و HIFT نسبت به گروه شاهد به طور معنی‌داری کمتر بود (0/001 = P) و میزان این فاکتور در گروه HIFT نسبت به گروه RT به طوری معنی‌داری کمتر بود (0/01 = P).
نتیجه‌گیری: بطور کلی یافته‌های مطالعه حاضر نشان می‌دهد انجام تمرینات مقاومتی و عملکردی شدید موجب تغییر مطلوبی در بیان عوامل فیزیولوژیکی مرتبط با رشد عضلات در زنان می‌شود به نظر می‌رسد که تأثیر تمرینات عملکردی شدید بیشتر از تمرینات مقاومتی است.
حمید مقومی، صادق عباسیان، محمد علی سردار،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده

مقدمه: کاهش فعالیت بدنی و دریافت کالری بیش از نیاز بدن، باعث افزایش چاقی و اختلالات مرتبط با آن نظیر سندرم متابولیک می‌شود. لذا، هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثر هشت هفته تمرینات تناوبی شدید و مقاومتی بر AKT2 بافت مغزی و مقاومت انسولینی در رت‎های چاق ویستار بود.
روش کار: 30 رت نر با میانگین وزنی 160 تا 185 گرم، به مدت 12 هفته تحت رژیم غذایی پرچرب قرار گرفتند. پس از تأیید پروتکل چاقی مبنی بر افزایش وزن رت‎ها به بیش از 300 گرم، رت‎ها به سه گروه شاهد (10 سر)، تمرین تناوبی شدید (10 سر) و تمرین مقاومتی (10 سر) تقسیم شدند و تا انتهای مداخله تمرینی، استفاده از رژیم غذایی پرچرب را ادامه دادند. تمرینات تناوبی شدید به مدت هشت هفته و پنج جلسه در هفته، با شدت 80 تا 95 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه روی تردمیل انجام شد. همچنین تمرین مقاومتی با 40 تا
60 درصد یک تکرار بیشینه بر روی نردبان انجام شد. پس از هشت هفته مداخله تمرینی، میزان بیان ژن
AKT2 در بافت مغز به روش Real Time-PCR اندازه‎گیری شد.

یافته‌ها: نتایج تحقیق حاضر بیانگر افزایش معنی‎دار بیان ژن AKT2 در دو گروه تمرین تناوبی شدید و مقاومتی نسبت به گروه شاهد بود (0/05 > P). همچنین، نتایح نشان داد که مقاومت انسولینی رت‎های چاق در هر دو گروه تمرین تناوبی شدید و مقاومتی نسبت به گروه شاهد به طور معنی‎داری کاهش یافت (0/05 > P).
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‎های تحقیق حاضر می‎توان چنین نتیجه‎گیری کرد که احتمالاً تمرینات تناوبی شدید و مقاومتی باعث افزایش در بیان ژن AKT2 شده و احتمالاً در کاهش مقاومت انسولینی و بهبود پروفایل گلوکز می‎تواند مؤثر باشد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb