جستجو در مقالات منتشر شده


13 نتیجه برای تمرین تناوبی

موسی خلفی، فاطمه شب خیز، کریم آزالی علمداری، آفرین بختیاری،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: آیرزین یک مایوکاین القا شده با فعالیت ورزشی می‌باشد که با دیابت نوع 2 کاهش می‌یابد و مقاومت انسولینی را از طریق قهوه‌ای کردن بافت چربی سفید بهبود می‌بخشد. بااین حال پاسخ آیرزین به دو نوع تمرین ورزشی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 ناشناخته است.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه، 22 سر رت نر دیابتی (القاء شده با رژیم غذایی پرچرب و تزریق Stz) به طور تصادفی به سه گروه تمرین تناوبی شدید (HIIT)، تمرین تداومی کم شدت (LICT) و کنترل تقسیم شدند. هر دو گروه HIIT و LICT، 5 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته به فعالیت روی نوار گردان پرداختند. 24 ساعت پس از پایان جلسه تمرین، نمونه خونی گرفته شد و سطوح ایرزین، انسولین و گلوکز پلاسما اندازه‌گیری شد. از آزمون آنووا و تست تعقیبی توکی برای تحلیل داده‌ها استفاده شد. سطح معنی‌داری 0/5 در نظر گرفته شد.

یافتهها: تحلیل داده‌ها نشان داد که سطوح آیرزین پلاسما در گروه HIIT نسبت به گروه کنترل افزایش معنی‌داری دارد (p<0/05). بااین حال، بین سایر گروه‌ها تفاوت معنی‌داری وجود نداشت(p>0/05). گلوکز پلاسما در هر دو گروه HIIT و LICT نسبت به گروه کنترل کاهش معنی‌داری داشت(p<0/05). اما بین گروه‌ها تفاوت معنی‌داری در سطوح انسولین پلاسما و شاخص مقاومت انسولین وجود نداشت(p>0/05).

نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین ورزشی می‌تواند باعث افزایش ایرزین پلاسمایی در رت‌های دیابتی نوع 2 گردد. با این حال، این تغییرات تا حدودی به نوع تمرین ورزشی وابسته می‌باشد.


علی گُرزی، لیلا طاهرخانی،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت ورزشی شدید می‌تواند باعث کاهش اشتها شود. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دریافت مکمل فولات بر میزان گرلین معده و انسولین سرم موش‌های صحرایی نر نژاد ویستار در طول 10 هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) بود.

مواد و روشها: تعداد 27 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (وزن 34/27±94/203 گرم، سن 9 هفته ) پس از یک هفته آشناسازی به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل (n=6)، مکمل فولات (n=6)، تمرین تناوبی شدید (n=7) و تمرین تناوبی شدید + دریافت مکمل فولات (n=8) تقسیم شدند. پروتکل تمرینHIIT با سرعت 30 متر در دقیقه به مدت 1 دقیقه با 10 تکرار و 2 دقیقه استراحت فعال در هفته اول شروع شد و در سه هفته پایانی به سرعت 75 الی80 متر در دقیقه به مدت 1 دقیقه با 7 تکرار و 3 دقیقه استراحت فعال رسید. میزان گرلین آسیل‌دار بافت معده و انسولین سرم به وسیله کیت الایزا اندازه‌گیری شد.

یافتهها: نتایج تجزیه و تحلیل آزمون کروسکال-والیس نشان داد که تمرین تناوبی شدید همراه با مکمل فولات در مقایسه با گروه تمرین تناوبی شدید، گرلین معده را به طور معنی‌داری(p=0/001) افزایش می‌دهد. هم‌چنین انسولین سرم در گروه HIIT+ مکمل نسبت به گروه HIIT و کنترل کاهش معنی‌داری(p=0/001) را نشان داد.

نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، مصرف فولات در طول تمرینات تناوبی شدید، گرلین معده را افزایش میدهد و باعث کاهش میزان انسولین سرم میشود. از این رو، به نظر میرسد مکمل فولات می‌تواند از کاهش اشتها در ورزشکارانی که تمرینات تناوبی با شدت بالا انجام میدهند، جلوگیری کند.


روح اله رنجبر، عبدالحمید حبیبی، فرزانه ابوالفتحی، نجمه نجفیان،
دوره 19، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: التهاب عامل مؤثر شناخته شده در دیابت نوع دو و بروز عوارض تأخیری در آن است و تعدیل این عامل، رویکرد مؤثری در پیش‌گیری از عوارض ناشی از آن می‌باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی بر سطوح سرمی اینترلوکین‌های 6 و 10 در زنان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.

مواد و روش‌ها: در این مطالعه نیمه تجربی 18 زن ( با دامنه سنی 33-53 سال و شاخص توده بدنی 25 – 30 کیلوگرم بر مترمربع) مبتلا به دیابت نوع دو شهر اهواز به طور تصادفی به دو گروه تجربی (n=10) و کنترل (n=8) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته به تمرین تناوبی رکاب زدن روی دوچرخه کارسنج با شدت 65 تا 80 درصد حداکثر توان پا پرداختند. نمونه‌های خون جهت اندازه‌گیری سطوح سرمی اینترلوکین‌های 6 و 10 به روش الایزا در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون تهیه شد.

یافتهها: تحلیل‌های آماری نشان داد پس از هشت هفته تمرین تناوبی سطوح سرمی اینترلوکین‌های 6 و 10 در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنی‌داری پیدا نکرد(0/05<p).

نتیجهگیری: نتایج نشان داد که انجام هشت هفته تمرین تناوبی سه جلسه در هفته و با شدت 65 تا 80 درصد حداکثر توان پا، اثری بر شاخص‌های التهابی و ضدالتهابی زنان دیابتی نوع دو ندارد.


دریا عسکری هزاوه، شاهین ریاحی ملایری، سعید بابایی،
دوره 20، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: استفاده از مکمل های گیاهی و تمرینات ورزشی برای کنترل دیابت رواج یافته است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و متوسط و مصرف آلوئه­ ورا بر مقادیر واسپین و شاخص مقاومت انسولینی در موش های نر دیابتی بود.
مواد و روش­ ها: در این مطالعه تجربی، 32 سر موش صحرایی نژاد ویستار دیابتی شده با استرپتوزتوسین به طور تصادفی به چهار گروه (کنترل، تمرین تناوبی شدید+ مکمل، تمرین تناوبی با شدت متوسط+ مکمل، مکمل) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 8 هفته، 5 جلسه در هفته و هر جلسه 6 تا 12 وهله 2 دقیقه ای با شدت 90 و 60 درصد سرعت ماکزیمم و یک دقیقه استراحت (با سرعت 10 متر بر دقیقه) بود. 300 میلی گرم ژل آلوئه ورا به ازای هر کیلوگرم وزن بدن 5 روز در هفته به مدت 8 هفته به گروه های دریافت کننده مکمل به صورت گاواژ داده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه ارزیابی شد.
یافته ­ها: نتایج نشان داد تمرین تناوبی با شدت بالا و متوسط همراه با مکمل آلوئه ورا، اثر معنی ­داری بر واسپین سرمی نداشت(112/0=p). تمرینات تناوبی با شدت بالا همراه با مکمل آلوئه ورا تأثیر معنی داری بر انسولین در موش ­های نر دیابتی داشت(000/0=p).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، به نظر می­ رسد مصرف توام مکمل آلوئه ورا و انجام تمرینات تناوبی شدید می ­تواند اثرات بهتری بر انسولین سرمی موش های دیابتی داشته باشد.

 

محمد پرستش، نادر شوندی،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: دیابت ملیتوس با کاهش شاخص‎های باروری همراه است. از طرفی، تمرین تناوبی با شدت بالا با کاهش عوارض دیابت تأثیر مثبتی بر افراد دیابتی دارد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر 10 هفته اثر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطوح سرمی هورمونهای جنسی و پارامترهای اسپرم موشهای صحرایی دیابتی نوع 2 بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 36 سر موش صحرایی از نژاد ویستار در محدوده وزنی 48±200 به طور تصادفی به سه گروه (کنترل سالم، کنترل دیابتی و دیابتی همراه با تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. گروه دیابتی تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) یک هفته بعد از القاء دیابت، به مدت 10 هفته تمرینات HIIT منظم را به وسیله تردمیل انجام دادند. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، اپیدیم چپ جهت بررسی پارامترهای اسپرم و سرم خون موش‎های صحرایی جهت بررسی هورمونهای جنسی جمع آوری شد. داده‎ﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن ﺗﺤﻠﯿﻞ واریﺎﻧﺲ یﮏ ﻃﺮﻓﻪ و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 بررسی شدند.
یافته‏ها: 10 هفته تمرین HIIT موجب کاهش معنادار در قند خون ناشتا (001/0p=) و افزایش معنادار سطوح سرمی تستوسترون (001/0p=)، (042/0P=) LHو FSH (024/0p=) در گروه تمرین HIIT نسبت به گروه کنترل دیابتی شد. هم­چنین پارامترهای اسپرم (تعداد، قابلیت حیات و تحرک) در گروه تمرین HIIT نسبت به گروه دیابتی بهبود یافت (05/0p<).
نتیجه‌گیری: به نظر میرسد تمرین HIIT از طریق افزایش سطوح سرمی هورمونهای جنسی تستوسترون، LH و FSH موجب بهبود تعداد، زنده مانی و قابلیت حرکت  اسپرم در موشهای دیابتی نوع 2 میشود.

مهدی بیاتی، رضا قراخانلو، مریم نیکخواه، صادق امانی شلمزاری،
دوره 21، شماره 3 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تمرین تناوبی شدید با حجم کم، ظرفیت هوازی عضله اسکلتی را افزایش می­دهد، اما اطلاعات کمی در مورد سازوکارهای بالقوه در بهبود این سازگاری شناخته شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر چهار هفته تمرین تناوبی شدید بر میزان پروتئین فاکتور فعال کننده همکار گیرنده­ی گامای فعال شده با تکثیر پروگسیزوم (PGC-1α) و فاکتور رشد اندوتلیال عروق (VEGF) در عضله اسکلتی مردان فعال بود.
مواد و روش ­ها: هشت دانشجوی مرد فعال داوطلبانه و به طور هدف­مند در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی­ها یک هفته پیش از آغاز اجرای پژوهش با نحوه اجرا و چگونگی انجام پروتکل آشنا شدند. نمونه­برداری از بافت عضله پهن خارجی، 48 ساعت قبل از تمرینات و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین انجام شد. برنامه تمرین تناوبی شدید شامل 11 تا 15 وهله یک دقیقه­ای با 85 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره­ای و یک دقیقه برگشت به حالت اولیه فعال بین وهله ­ها، سه روز در هفته برای یک دوره چهار هفته­ای بود. متغیرهای مورد بررسی با روش الایزا اندازه ­گیری و داده­ ها با آزمون تی زوجی و در سطح معناداری 05/0p تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که چهار هفته تمرین تناوبی شدید منجر به افزایش معنادارPGC-1α و VEGF می­گردد (001/0p<).
نتیجه‌گیری: یافته­های حاضر حاکی از این است که فعال­سازی VEGF از مسیر
PGC-1α بخشی از سازوکارهای سلولی - مولکولی تمرینات تناوبی شدید می­باشد. بنابراین رگ­زایی در عضله اسکلتی یکی از عوامل موثر در بهبود اجرای هوازی در این گونه تمرینات است که نیازمند مطالعات بیشتری می­باشد.

مهناز نجفی، محمدرضا اسد، مصطفی رحیمی، رحمان سوری، علی آهور،
دوره 21، شماره 4 - ( 5-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر به منظور بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی تداومی با شدت متوسط (MICT) و تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر بیان ژن ناقل غشایی گلوکز (GLUT4) در عضله اسکلتی رت‌های نر چاق انجام شد.
مواد و روشها: 28 رت نژاد ویستار با میانگین وزنی 25 ±150 گرم تهیه و در گروه‌های کنترل پایه (6 رت)، گروه کنترل چاق (6 رت)، گروه تمرین MICT (8 رت) و گروه تمرین HIIT (8 رت) تقسیم شدند. رتهای گروه کنترل پایه در همان ابتدای پژوهش نمونه‌برداری شدند. رت‌های دیگر به مدت 8 هفته تحت رژیم غذایی پر چرب قرار گرفتند. سپس رت‌های گروه تمرین، پس از یک هفته آشناسازی، به مدت 8 هفته و 5 روز در هر هفته بر روی تردمیل حیوانات تمرین کردند. رتها 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین کشته شدند و بافت عضله دوقلوی آن‌ها برداشته شد. بیان ژن GLUT4 به روش
Real-Time PCR اندازهگیری شد.
یافتهها: نتایج نشان داد هشت هفته غذای چرب باعث افزایش معنی‌دار وزن رتها می‌شود (001/0 =p)، با این حال، هر دو نوع فعالیت ورزشی MICT و HIIT به طور معنیداری از این افزایش وزن جلوگیری کرده است (001/0 = p). علاوه بر این، هر دو نوع فعالیت ورزشی باعث افزایش معنیداری بیان ژن GLUT4 در عضله اسکلتی رت‌های چاق شد (001/0 =p)، هر چند تفاوت معنیداری بین دو گروه تمرینی مشاهده نگردید
(99/0 =
p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، هر دو نوع فعالیت ورزشی تداومی با شدت متوسط و تناوبی شدید می‌توانند باعث افزایش بیان ژن انتقال دهنده گلوکز (GLUT4) در عضله ترکیبی تند و کند انقباض رتهای چاق شوند.

محمدرضا اسد، شکوفه خردمند، نرگس خردمند،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده

زمینه و هدف فعالیت ورزشی به دلیل اینکه منجر به کاهش در سطوح برخی آدیپوکاین‌ها از جمله کمرین می‌شود، باعث بهبود در حساسیت به انسولین می‌شود؛ اما تأثیر تمرین استقامتی وتناوبی شدید بر سطوح کمرین و مقاومت به انسولین در موش‌های چاق‌شده ناشناخته است.
مواد و روش ها در این مطالعه 27 سر موش نر، به طور تصادفی به چهار گروه کنترل پایه (6=‌n)، تمرین استقامتی (8=‌n)، تمرین تناوبی شدید (8=‌n) و کنترل چاق بدون مداخل (5=‌n) تقسیم شدند. گروه استقامتی و تناوبی شدید به مدت هشت هفته به فعالیت پرداختند و سطوح کمرین پلاسما به روش الایزا اندازه‌گیری شد.
ملاحظات اخلاقی تمامی مراحل اجرای پژوهش شامل نگهداری، اجرای پروتکل تمرین، کشتار رت‌ها و خون‌گیری بر اساس ضوابط کمیته اخلاقی انجام شد. این تحقیق در دانشکده تربیت‌بدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران تصویب شد و در مرکز کمیته اخلاق پژوهشگاه علوم ورزشی با کد IR.SSRI.REC.1398/559 به ثبت رسید.
یافته ها نتایج نشان داد که کمرین در گروه استقامتی نسبت به گروه موش‌های چاق‌شده بدون مداخله کاهش معنی‌داری داشت (0/01>P)، ولی نسبت به گروه کنترل پایه تغییر معنی‌داری نداشت. همچنین، اختلاف معنی‌داری بین کمرین گروه تناوبی شدید با گروه موش‌های چاق‌شده بدون مداخله و گروه کنترل پایه وجود نداشت (0/05‌P). اختلاف معنی‌داری بین مقاومت به انسولین در گروه تناوبی شدید نسبت به تمرین استقامتی وجود نداشت (0/05P).
نتیجه گیری به نظر می‌رسد تمرین استقامتی و تناوبی شدید باعث کاهش مقاومت به انسولین می‌شود که این کاهش در تمرین استقامتی احتمالاً به واسطه کاهش وزن و کمرین سرمی اتفاق می‌افتد.

محمدرضا زارعلی، ظاهر اعتماد، کمال عزیزبیگی، پوران کریمی،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آپوپتوز یا مرگ برنامه‌ریزی‌شده یک فرایند زیستی فعال و برگشت‌پذیر است که در تنظیم تعادل بین رشد و مرگ سلولی در بافت­‌های مختلف به‌ویژه بافت میوکارد نقش اساسی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) با و بدون محدودیت کالری بر بیان ژن پروتیئن­‌های کاسپاز سه و نه موش­‌های نر صحرایی بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر در قالب یک طرح تجربی چند‌گروهی با گروه کنترل روی 30 سر موش صحرایی نر دو‌ماهه انجام شد. آزمودنی­‌ها در پنج گروه کنترل پایه، کنترل، محدودیت غذایی، تمرین و تمرین + محدودیت غذایی جایگزین شدند. گروه‌­های تمرینی برای پنج روز در هفته به مدت هشت هفته در برنامه­ تمرین تناوبی با شدت بالا شرکت کردند. میزان بیان پروتئین­‌های کاسپاز سه و نه با استفاده از روش RT-PCR بررسی شد. داده­‌ها توسط آزمون آنالیز واریانس یک‌طرفه در سطح معنی­‌داری (05/0>P) تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: پروتکل این مطالعه در کمیته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی سنندج به شماره مرجع IR.MYK.REC.1397.5022 به تایید رسیده است.
یافته ها یافته­‌ها نشان داد گروه تمرین کاهش معنی‌­داری در بیان پروتئین کاسپاز سه نسبت به گروه محدودیت غذایی+ تمرین (0/05>P) داشت. همچنین گروه تمرین و تمرین+ محدودیت غذایی کاهش معنی‌­داری در میزان بیان پروتئین کاسپاز نُه نسبت به گروه محدودیت غذایی، کنترل پایه و کنترل (0/05>P) و کاهش معنی­‌داری در میزان بیان پروتئین کاسپاز سه نسبت به گروه کنترل پایه و کنترل داشت (0/05>P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به نظر می‌رسد که تمرین تناوبی با شدت بالا با و بدون محدودیت کالری سازگاری‌های لازم برای مهار یا توقف آپوپتوز ناشی از تمرینات هوازی را فراهم می‌کند.

خانم فرشته شهیدی، آقا مجید کاشف، خانم زهره دلفانی،
دوره 24، شماره 6 - ( 11-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود بهبود تدریجی در درمان پزشکی و مراقبت های استاندارد، نشان داده شده است که برنامه های توانبخشی مبتنی بر ورزش از طریق یک اثر چند عاملی، اثرات قلبی عروقی مفیدی در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد دارد. این مطالعه مروری با هدف بررسی استراتژی های توانبخشی قلبی مبتنی بر ورزش در بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد با تمرکز ویژه بر تمرین تناوبی با شدت بالا، به عنوان یک زمینه تحقیقاتی رو به رشد انجام شد. 
مواد و روش ها: این یک مطالعه مروری سیستماتیک بر روی مقالات منتشر شده، بدون محدودیت در سال، با جستجو در پایگاه های داده معتبر مانند PabMed، Science Direct، Google Scholar، Scopus، Springer است. همچنین در فرایند جست‌وجوی مقالات از کلیدواژه‌های میکرو RNA ها (miRNA) و انفارکتوس میوکارد "،"توان بخشی قلب و انفارکتوس میوکارد "، "توانبخشی قلبی و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT)  "، تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT)  و انفارکتوس میوکارد"استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: کلیه اصول اخلاقی در نگارش این مقاله، طبق دستورالعمل کمیته ملی اخلاق و آیین نامه COPE رعایت شده است.
یافته ها: تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) یک استراتژی تمرینی  ایمن و موثر برای بهبود عملکرد قلب در MI است و برای جلوگیری از تغییرات غیر طبیعی در جرم، اندازه، هندسه قلب و عملکرد قلب پس ازMI ، تغییرات قابل توجهی در اهداف مولکولی و مسیر سلولی اعمال می کند.
نتیجه گیری: بنابراین، HIITبا هدف قرار دادن نکروپتوز میوکارد ناشی از استرس اکسیداتیو باعث محافظت از قلب در برابر بازسازی نامطلوب بطن چپ پس از MI می‌شود و می تواند بخشی جدایی ناپذیر از برنامه های توان بخشی قلبی پس از MI تلقی شود.
اکرم جوکار، هما شیخانی شاهین، مهرزاد مقدسی، علیرضا جوهری،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده

به­طور متوسط بیمارانی که به NASH مبتلا هستند تقریبا با گذشت هفت سال، بیماری آن­ها به فیبروز تبدیل می­شود و برگشت­پذیری در این مرحله بسیار مشکل می­شود زیرا که این بیماری یک مرحله برگشت­ناپذیر از بیماری کبدچرب غیرالکلی است (2)تحقیقات به این نتیجه رسیده­اند که با فعالیت ورزشی التهاب کبد و مقاومت به انسولین کاهش و حساسیت به انسولین افزایش می­یابد (3). حال آن­که ورزش باعث بالا رفتن پروستاگلاندین­ها و cAMP می­شود. هورمون­های ذکر شده موجب مهار عملکرد TNF-α می­شوند (6). از سوی دیگر سیتوکین­های ضدالتهابی بر اثر ورزش افزایش می­یابد و باعث مهار افزایش TNF-α می­شوند. با افزایش تولید و ترشح TNF-α عوامل التهابی دیگر از جمله سیگنالینگ TGF-β1 فعال می­شود و سیگنالینگ فیبروزیس در سلول­های کبد شروع خواهد شد (5). TGF-β1 (Transforming growth factor beta 1) یکی از اعضای خانواده بزرگ فاکتورهای رشد تغییردهنده بتا (TGF-β) و سایتوکاین کلیدی در چاقی و مقاومت انسولینی می­باشد (7).در پژوهشی، طی 48 هفته اعمال رژیم پرچرب به رت­ها دریافتند که از هفته هشتم به بعد استئاتوزیس در کبد رت­ها به­وجود می­آید و میزان TGF-β1 در آن­ها افزایش معنادار یافت. آن­ها در پایان به این نتیجه رسیدند که این عامل می­تواند از مشخصه­های اصلی تعیین درجه فیبروز کبدی در بیماران مبتلا به NASH باشد (10).  تمرینات تناوبی با شدت بالا (High-intensity interval training, HIIT) از جمله مدل­های جدید تمرینی هستند که تاثیرات مثبت آن­ها در انواعی از بیماری­های متابولیکی مشخص شده است (13).از طرف دیگر پژوهش­های بسیار اندکی درباره تاثیر محیط آبی و شنا بر میزان بهبود متابولیسم و التهاب در بیماران NASH وجود دارند. بر اساس نتایج یک مرور نظامند در سال 2018 نشان داده شد که تمرین استقامتی در آب باعث بهبود التهاب سیتمیک و کنترل وزن شد (18). با وجود نتایج متناقض در این زمینه و اثرات مفید تمرین در آب و هم­چنین علاقه ذاتی انسان به آب، هم­چنان تاثیر تمرین فاصله­ای با شدت بالا در آب در بیماران مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی توسط محققان تحقیق حاضر مشاهده نشده است. از این­رو تاثیر هشت هفته تمرین فاصله­ای با شدت بالا در آب بر عوامل التهابی در بیماران مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش­ها: در این مطالعه رت­ها با سن هشت هفته به دو گروه سالم (20= n) و رژیم پرچرب (HFD) (20= n) تقسیم شدند. پس از هشت هفته و اثبات القا بیماری، گروه HFD به­طور تصادفی به دو گروه کنترل-بیمار (9= n)، تمرین- بیمار (9= n)، تقسیم شدند؛ هم­چنین گروه سالم نیز به دو گروه کنترل-سالم (9= n) و تمرین-سالم (9= n) تقسیم شدند. رت­های گروه تمرین، تمرین HIIT شنا، شامل 20 نوبت 30 ثانیه­ای شنا با 30 ثانیه استراحت بین هر نوبت را به­مدت هشت هفته (سه روز در هفته) انجام دادند. برای مشخص نمودن تفاوت میان گروه­ها از آزمون آماری آنووای یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی (05/0P<) استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پروپوزال این مطالعه، توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شیراز مورد تایید قرار گرفته است (IR.SUMS.REHAB.REC.1400.008).

یافته ها: همان­گونه که در نمودار 1مشخص است؛ بر اساس نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه، می‌توان گفت تفاوت معناداری بین میانگین TNF-α سرم خون وجود داشت (001/0=P). با توجه به نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی این تفاوت­ها در متغیر TNF-α سرم خون، بین گروه­های کنترل-سالم با کنترل-بیمار (001/0=P)، تمرین-بیمار (001/0=P) و تمرین-سالم (002/0=P)، کنترل-بیمار با تمرین-بیمار (012/0=P) و تمرین-سالم (001/0=P)، تمرین-سالم با تمرین-بیمار (002/0=P) بود.  با توجه به نمودار 2این­گونه دریافت می­شود که در هر چهار گروه در متغیر TGFβ1 تفاوت معنادار وجود ندارد (068/0=p). با این­حال با مقایسه میانگین­ها این­گونه دریافت می­شود که میزان پروتئین TGFβ1 به دنبال فعالیت ورزشی تناوبی شنا با شدت بالا در گروه تمرین-بیمار نسبت به کنترل-بیمار به اندازه 1968/49 درصد کاهش یافته است. این در حالی است که این پروتئین در گروه تمرین-سالم نسبت به کنترل-بیمار به اندازه 2741/45 درصد کاهش یافته بود. در شکل ۱ باندهای پروتئینی مربوط به پروتئین TGFβ1 نشان داده شده است.
بحث ونتیجه­ گیری

نتایج تحقیق حاضر نشان دادند که تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا باعث کاهش عوامل التهابی و فیبروزی می­شوند و در مجموع می­توان نتیجه گرفت هشت هفته تمرینات شنای تناوبی باشدت بالا باعث بهبود عوامل التهابی و فیبروزی مرتبط با بیماری استئاتوهپاتیت غیرالکلی می­شود. با این حال برای حصول نتیجه قطعی، می­بایست این نوع تمرینات را در مطالعات انسانی در این جامعه بیمار مورد مطالعه قرار داد.
تقدیر و تشکر
مقاله حاضر برگرفته از پایان­نامه دانشجویی دوره کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی (نویسنده اول) موسسه آموزش عالی زند شیراز با کد اخلاق IR.SUMS.REHAB.REC.1400.008 می­باشد. در پایان از تمامی دوستان و همکارانی که در طی مراحل این پژوهش یاری­کننده ما بودند، صمیمانه سپاسگزاری می­نماییم.
تضاد منافع
نویسندگان این مقاله، هیچ نفع متقابلی از انتشار آن ندارند.
سهم نویسندگان (میزان مشارکت)
هر چهار نویسنده در آماده­سازی این مقاله مشارکت داشته­اند.





 
هادی گودرزی، علی حیدریان پور، مریم کشوری،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1403 )
چکیده

مقدمه: بیماری کبد چرب غیرالکلی (Non-alcoholic Fatty Liver Disease) NAFLD شایع‌ترین اختلال کبدی در جوامع صنعتی می‌باشد. نسفاتین1 به عنوان یک عامل بازدارنده اشتها و تنظیم کننده تعادل انرژی، نقش مهمی در پاتوژنز ناهنجاری‌های مرتبط با چاقی دارد، این مطالعه با هدف تعیین اثرات 12 هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی و تناوبی با شدت بالا (HIIT)) بر سطوح سرمی نسفاتین1 و برخی آنزیم‌های کبدی مردان مبتلا به NAFLD انجام گردید.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، 20 مرد میانسال دارای NAFLD به صورت تصادفی به دو گروه تمرین و شاهد تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 12 هفته تمرین ترکیبی بود که 2 جلسه در هفته تمرینات مقاومتی و یک جلسه HIIT بود، وزن بدن، شاخص توده بدنی و پپتید نسفاتین1 و آنزیم‌های کبدی ALT، AST، ALP، پروفایل لیپیدی، اکسیژن مصرفی بیشینه، درصد چربی بدن در ابتدا و پس از 12 هفته ارزیابی شدند و از آزمون Paired T-test و Independent sample T-test برای ارزیابی تفاوت درون و بین‌گروهی و سطح معنی‌داری 05/0 > P تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: هفته تمرین ترکیبی مقاومتی و HIIT سبب افزایش نسفاتین و کاهش آنزیم‌های کبدی ALT، AST، ALP گروه تمرین نسبت به گروه شاهد و مرحله قبل از تمرینات شد (05/0 > P). همچنین ما شاهد افزایش VO2max و کاهش وزن، شاخص توده بدنی، درصد چربی بدن و LDL افراد گروه تمرین نسبت به قبل از اجرای پروتکل تمرینی بودیم (0/05 > P).
نتیجه‌گیری: از نتایج تحقیق حاضر می‌توان اظهار داشت که اجرای تمرینات ترکیبی ورزشی به مدت 12 هفته، موجب افزایش در پلی پپتید نسفاتین1 و کاهش میزان آنزیم‌های کبدی ‌شد و به عنوان یکی از روش‌های درمانی مقرون به صرفه به بیماران NAFLD توصیه می‌شود.
حمید مقومی، صادق عباسیان، محمد علی سردار،
دوره 27، شماره 5 - ( 10-1403 )
چکیده

مقدمه: کاهش فعالیت بدنی و دریافت کالری بیش از نیاز بدن، باعث افزایش چاقی و اختلالات مرتبط با آن نظیر سندرم متابولیک می‌شود. لذا، هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثر هشت هفته تمرینات تناوبی شدید و مقاومتی بر AKT2 بافت مغزی و مقاومت انسولینی در رت‎های چاق ویستار بود.
روش کار: 30 رت نر با میانگین وزنی 160 تا 185 گرم، به مدت 12 هفته تحت رژیم غذایی پرچرب قرار گرفتند. پس از تأیید پروتکل چاقی مبنی بر افزایش وزن رت‎ها به بیش از 300 گرم، رت‎ها به سه گروه شاهد (10 سر)، تمرین تناوبی شدید (10 سر) و تمرین مقاومتی (10 سر) تقسیم شدند و تا انتهای مداخله تمرینی، استفاده از رژیم غذایی پرچرب را ادامه دادند. تمرینات تناوبی شدید به مدت هشت هفته و پنج جلسه در هفته، با شدت 80 تا 95 درصد اکسیژن مصرفی بیشینه روی تردمیل انجام شد. همچنین تمرین مقاومتی با 40 تا
60 درصد یک تکرار بیشینه بر روی نردبان انجام شد. پس از هشت هفته مداخله تمرینی، میزان بیان ژن
AKT2 در بافت مغز به روش Real Time-PCR اندازه‎گیری شد.

یافته‌ها: نتایج تحقیق حاضر بیانگر افزایش معنی‎دار بیان ژن AKT2 در دو گروه تمرین تناوبی شدید و مقاومتی نسبت به گروه شاهد بود (0/05 > P). همچنین، نتایح نشان داد که مقاومت انسولینی رت‎های چاق در هر دو گروه تمرین تناوبی شدید و مقاومتی نسبت به گروه شاهد به طور معنی‎داری کاهش یافت (0/05 > P).
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‎های تحقیق حاضر می‎توان چنین نتیجه‎گیری کرد که احتمالاً تمرینات تناوبی شدید و مقاومتی باعث افزایش در بیان ژن AKT2 شده و احتمالاً در کاهش مقاومت انسولینی و بهبود پروفایل گلوکز می‎تواند مؤثر باشد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb