3 نتیجه برای تجارب
زهرا قدسی، فریار حاکم زاده،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: هر سال بیش از 150 میلیون زن در کشورهای توسعه یافته حامله میشوند که برای عدهای از آنان، زایمان رضایت بخش نبوده و با درد و ترس همراه است. یکی از راههای تسکین درد زایمان، استفاده از گاز انتونوکس است. به دلیل دیدگاههای متناقض مردم و جامعه، این پژوهش در راستای درک واقعی تجربه افراد و با هدف توصیف تجارب مادران از زایمان با استفاده از گاز انتونوکس انجام شد. مواد و روش ها: در این پژوهش کیفی از رویکرد پدیدار شناسی استفاده شده است. 30 نفر از مادران باردار که در بخش زایمان بیمارستان تأمین اجتماعی شهر همدان از گاز انتونوکس برای تسکین درد زایمان استفاده نمودند، مصاحبه عمیق صورت گرفت و برای تجزیه و تحلیل یافتهها از روش کلایزی استفاده شد. روایی و پایایی مطالعه از طریق توجه به محورهای ارزش واقعی، کاربردی بودن، تداوم و مبتنی بر واقعیت بودن حاصل گشت. یافته ها: بیشترین دلیل انتخاب انتونوکس به علت سهولت استفاده از روش و کم بودن عوارض آن بود. اکثر مادران احساس خوبی به علت خود کنترلی روش داشتند و رضایتمندی اکثر آنها به علت کاهش دردهای زایمانی بدون داشتن عوارض جدی و قطع عوارض به دنبال قطع روش بود. بیشترین شکایت مادران سرگیجه متعاقب استفاده از روش بود. نتیجه گیری: با توجه به تجربه مثبت مادران از زایمان بدون درد با انتونوکس، استفاده از این روش با هدف کاهش درد زایمان و کاهش میزان سزارینهای انتخابی توصیه شده و بررسی این نوع بی حسی در مراکز دیگر، در نمونههای بزرگتر و هم چنین مقایسه آن با دیگر روشهای بیدردی پیشنهاد میشود.
احمد قدمی، ربابه معماریان، عیسی محمدی،
دوره 15، شماره 4 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان شیوع و بروز مرحله نهایی بیماری کلیوی که نیازمند روش درمان جایگزینی کلیه همچون دیالیز و پیوند کلیه میباشد، رو به افزایش است. ولیکن تحقیقی با روش کیفی که به بررسی عمیق تجارب افراد از زندگی با دیالیز و پیوند کلیه بپردازد، صورت نگرفته است. در راستای این مسئله، مطالعهای کیفی به منظور“بررسی تجارب بیماران از زندگی با دیالیز و پیوند کلیه”انجام شد. مواد و روشها: این مطالعه به صورت کیفی با رویکرد تحلیل محتوا انجام شد. نمونهگیری به صورت مبتنی بر هدف آغاز و تا رسیدن به اشباع دادهها ادامه یافت. ابزار اصلی جمعآوری دادها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. در مجموع با 18 مشارکت کننده مصاحبه صورت گرفت. مصاحبهها با روش تحلیل محتوای گرنهایم و لاندمن آنالیز شدند. یافتهها: پس از تجزیه و تحلیل دادهها دو مضمون اصلی شامل دیالیز رویدادی طاقت فرسا، پیوند کلیه رسیدن به زندگی طبیعی با کلیه سالم پدیدار شد. نتیجهگیری: دستیابی به کلیه از طریق انجام پیوند برای بیماران واجد شرایط در مقایسه با انجام همودیالیز، زندگی دلپذیر و خوشایندی را به همراه دارد. در عین حال موانعی در مسیر انجام پیوند و حفظ کلیه پیوندی از منظر گیرندگان پیوند وجود دارد. لذا توصیه میشود مسئولین و دست اندرکاران، برنامههای جهت فراهم سازی امکانات حمایتی، آموزشی به منظور تسریع در انجام فرآیند پیوند کلیه برای واجدین شرایط پیوند حتی قبل از وارد شدن بیمار به مرحله انجام دیالیز تدوین نمایند.
بهاره بیان، کبری راهزانی، داوود حکمت پو،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: بحران ویروس کرونا هرچند در ظاهر ماهیتی صرفاً پزشکی و مرتبط با نظام سلامت دارد، اما پدیدهای چند بعدی است که اثرات خود را در اقتصاد، فرهنگ و حتی خانواده برجای گذاشته است. در این میان به تأثیر وضعیت رخ داده بر مهمترین نهاد جامعه ایرانی یعنی خانواده کمتر پرداخته شده است. در راستای این مسأله، مطالعه ای کیفی به منظور تبیین تجارب خانوادههای دارای بیمار مبتلا به
کووید-19 انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر مطالعهای کیفی با رویکرد تحلیل محتوا است که در سال 1400 انجام گرفت. نمونهگیری به صورت مبتنی بر هدف آغاز و تا رسیدن به اشباع اطلاعات، به صورت نظری ادامه یافت. ابـزار اصـلی جمعآوری داده مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود که در مجموع 10 مشارکتکننده مورد مصاحبه قرار گرفتند. مشارکتکنندگان، افرادی از خـانواده بیمار مبتلا به کووید-19 بودند که ضمن تمایل برای شرکت در مطالعه، یا درگیر مراقبت از بیمار بوده و یا به نحوی به دنبال ابتلای بیمار، دچار نگرانی بودند. علاوه بر آن بیمار آنها از کرونا بهبود یافته و در قید حیات بود. مکان مصاحبه با نظر شرکتکنندگان در منزل آنها و یا مکانی که آنها راحت بودند انتخاب شد. مصاحبه ها به روش Granheim و Lundman به صورت دستی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: به دنبال جمعآوری و تجزیه و تحلیل یافتهها، در ابتدا 391 کد اولیه، 16 زیر طبقه و در نهایت پنج درونمایه اصلی استخراج شد. پنج مقوله پدیدار شده عبارتند از: علائم تجربه شده ابتلا با دو زیرطبقه (علائم ظهور بیماری و سیر علائم)، آشفتگیهای فکری و روحی با هفت زیرطبقه (اضطراب ابتلا، اضطراب مرگ، ترس از ماهیت مبهم بیماری، عذاب وجدان، وسواس، رنج عاطفی و نگرانیهای مالی)، ایثاردر مراقبت با دو زیر طبقه (رنج مراقبت و تعدد نقش)، تابآوری درمسیرمراقبت با سه زیرطبقه (جنبههای حمایتگرانه، کاهش استرس مراقبتی و کسب اطلاعات در مورد بیماری)، تغییر و تحول در مدار زندگی با دو زیرطبقه (رشد فردی و بدست آوردن معنای زندگی).
نتیجهگیری: بر اساس مطالعه حاضر، به دنبال ابتلای یکی از اعضای خانواده به کرونا، سایر اعضاء، دچار بحران شده؛ ابعاد فردی، روانی، اجتماعی و اقتصادی بنیان خانواده با چالش مواجه شده و تحتالشعاع قرار میگیرد که مستلزم حمایت همه جانبه خانواده به عنوان اولین و مهمترین نهاد جامعه است. گرچه مواجهه با این بحران و چالشهای همراه منجر به تجربه مصائب خاص میشود اما زمینهساز رشد فردی و درک بهتر معنای زندگی میشود. از اینرو میتوان گفت تجربه این بحران نه تنها از بعد اجتماعی بلکه از بعد فردی نیز توأم با تحولات شگرف مثبت و منفی است.