جستجو در مقالات منتشر شده


۴ نتیجه برای بیهوشی عمومی

افسانه نوروزی، شیرین پازوکی، مینا دارابی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: انتخاب نوع بیهوشی از نظر سلامت مادر و نوزاد بسیار مهم است. در مورد تأثیر بیهوشی عمومی و بی‌حسی نخاعی بر آپگار نوزادان در مطالعات مختلف اختلاف نظر وجود دارد. این پژوهش به منظور تعیین اثر بیهوشی عمومی و بی‌حسی نخاعی بر آپگار نوزادان متولد شده به روش سزارین انتخابی صورت گرفته است. روش کار: این تحقیق به صورت کارآزمایی بالینی انجام گرفت و ۱۶۸ خانم حامله ترم کاندید عمل سزارین انتخابی به صورت تخصیصی در دو گروه بی‌حسی نخاعی و بیهوشی عمومی قرار گرفتند و نمره آپگار دقیقه اول، پنجم و بیستم نوزادان ثبت گردید. هم‌چنین سن مادر، علت سزارین، جنس نوزاد و مدت زمان سزارین یادداشت شد. اطلاعات توسط آزمون های آماری تی و کای دو تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: متــوسط آپگــار دقیقه اول و پنجم و بیستم در بیهوشی عمومی ۶۸/۰±۶۶/۸ و ۴۱/۰±۸/۹ و ۱۵/۰±۹۷/۹ و در بی‌حسی نخاعی ۳۸/۰±۹ و ۳۲/۰±۸۸/۹ و ۱۰ گزارش شد که از لحاظ آماری تفاوت معنی‌داری بین آپگار دقیقه اول در دو گروه وجود داشت (۰۰۱/۰ p<) و در زمان‌های دیگر تفاوت معنی‌داری بین آپگار دو گروه وجود نداشت. نتیجه‌گیری: آپگار دقیقه اول نوزادان به دنیا آمده از مادرانی که تحت بی حسی نخاعی قرار گرفتند بیشتر از نوزادانی بوده است که مادران آنها بیهوشی عمومی دریافت کرده بودند اما آپگار دقیقه پنجم در دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.
سیده معصومه حسینی ولمی، سیدعباس حسینی جهرمی، فرشید رحیمی بشر،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهم‌ترین عوارض عمل تانسیلکتومی، لارنگواسپاسم می‌باشد که منجر به انسداد راه هوایی، هیپوکسی و هیپرکاربی شریانی می‌شود. این مطالعه به منظور مقایسه اثر پروپوفول با تیوپنتال سدیم به عنوان داروهای القاء کننده بیهوشی بر میزان و شدت بروز لارنگواسپاسم بعد از اکستوباسیون در اعمال جراحی تونسیلکتومی انجام شد. مواد و روش‌ها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، در بیمارستان قدس قزوین بر روی ۶۰ کودک ۱۲-۳ ساله‌ای که کاندید عمل جراحی الکتیو تونسیلکتومی بودند انجام شد. این بیماران به صورن تصادفی به دو گروه مساوی ۳۰ نفری تقسیم شدند. روش انجام بیهوشی در هر دو گروه کاملاً یکسان بود بجز در زمان القاء ‌بیهوشی که بیماران یک گروه پروپوفول و بیماران گروه دیگر تیوپنتال سدیم دریافت کردند. در انتهای عمل، پس از بازگشت تنفس خود به خودی، با حجم جاری و تعداد مناسب بیماران اکستوبه گردیدند. سپس میزان بروز و شدت لارنگواسپاسم مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون‌های آماری تی، مجذور کای و آزمون دقیق فیشر تجزیه و تحلیل گردید. یافته‌ها: ۸۳ درصد بیماران گروه تیوپنتال سدیم و ۹۳ درصد بیماران گروه پروپوفول دچار لارنگواسپاسم نشدند و میزان و شدت بروز لارنگواسپاسم بعد از اکستوباسیون، در دو گروه تفاوت آماری معنی‌داری نداشت(۵۳۵/۰=p). نتیجه‌گیری: پروپوفول و تیوپنتال سدیم به عنوان داروهای القاء کننده بیهوشی بر میزان و شدت بروز لارنگواسپاسم اثر مشابهی دارند.
حسام الدین مدیر، محمد خلیلی، بیژن یزدی، اسماعیل مشیری،
دوره ۱۵، شماره ۶ - ( ۸-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از پروپوفول به تنهایی برای جای‌گذاری وسایل سوپراگلوتیک راه هوایی، می‎تواند منجر به وقایع ناخوشایندی مانند سرفه، اوغ زدن و گرفتگی حنجره شود. برای بهبود شرایط جای‌گذاری این وسایل از داروهای مخدر استفاده می‎گردد. در این مطالعه، اثر دو داروی مخدر رمی فنتانیل و سوفنتانیل بر روی سهولت جای‌گذاری دو نوع وسیله سوپراگلوتیک راه هوایی به همراه القای بیهوشی به وسیله پروپوفول مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روش‎ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، ۲۰۰ بیمار که تحت بیهوشی عمومی قرار گرفتند به روش تصادفی بلوکه‎ای به چهارگروه تقسیم شدند. القاء بیهوشی با ۵/۲ میلی‎گرم بر کیلوگرم پروپوفول انجام و برای گروه اول از رمی فنتانیل و ماسک حنجره‎ای، گروه دوم رمی قنتانیل و اسلیپا، گروه سوم سوفنتانیل و ماسک حنجره‎ای و گروه چهارم سوفنتانیل و اسلیپا استفاده شد. میزان باز شدن فک، سهولت در جای‌گذاری وسیله سوپرا گلوتیک، سرفه، گرفتگی حنجره، اوغ زدن، تعداد ضربان قلب و میزان فشار خون شریانی در یک، سه و پنج دقیقه بعد از جای‌گذاری وسیله سوپراگلوتیک ثبت شد. داده ها استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته‎ها: بین میزان بازشدن دهان، راحتی جایگذاری وسیله سوپراگلوتیک، اوغ زدن، گرفتگی حنجره، سرفه و متغیرهای همودینامیک اندازه‎گیری شده در گروه‎های چهارگانه، هیچ اختلاف معنی‎داری مشاهده نشد. نتیجه‎گیری: بر اساس نتایج مطالعه، برای کنترل راه هوایی با استفاده از وسایل سوپراگلوتیک، استفاده از ماسک حنجره‎ای یا اسلیپا در حضور رمی فنتانیل یا سوفنتانیل، ارجحیتی بر یکدیگر ندارند و باعث اختلال در همودینامیک بیمار نمی‎شوند.
محمدرضا قدرتی، فرانک رختابناک، علیرضا خلدبرین، علیرضا پورنجفیان،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: لرز از عوارض شایع پس از بیهوشی و جراحی است و به دلیل عوارض متعدد متعاقبش، پیشگیری و درمان آن اهمیت ویژه‌ای برای متخصصان بیهوشی دارد. در این مطالعه، اثربخشی و سرِعت اثر داروی مپریدین که بالقوه عامل بروز عوارض همودینامیک و تنفسی است، با داروی اندانسترون مقایسه شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، بیماران دچار لرز پس از بیهوشی در ریکاوری پس از تعیین اسکور لرز به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند و با داروی مپریدین یا اندانسترون درمان شدند. اسکور لرز آن‌ها هر دقیقه تا ۱۰ دقیقه ثبت شد و در انتهای ۱۰ دقیقه در صورت عدم بهبود بیماران از داروی مپریدین در هر دو گروه برای کنترل لرز استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی ایران تأیید و در سامانه کارآزمایی بالینی ایران با شماره IRCT۲۰۱۱۰۹۲۲۴۹۶۹N۳  ثبت شده است.
یافته ها: ۲۷ بیمار در گروه مپریدین و ۲۹ بیمار در گروه اندانسترون تحت آنالیز آماری قرار گرفتند. تعداد بیماران کاملاً درمان‌شده در دقیقه دهم در گروه مپریدین بیشتر بود (P=۰,۰۵) و همچنین کاهش میانیگن اسکور لرز در گروه مپریدین سریع‌تر اتفاق افتاد. (P=۰.۰۴۷)
نتیجه گیری: گرچه اندانسترون در درمان لرز مؤثر نشان داده شده، ولی اثربخشی و سرعت اثر مپریدین در کنترل این عارضه به طور واضح بهتر بوده است.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb