17 نتیجه برای التهاب
علی فانی،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
مقدمه: بیماری های التهابی روده شامل بیماری کرون و کولیت اولسروز از گروه بیماری های التهابی با علت نامشخص هستند که به طور عمده دستگاه گوارش را درگیر می کنند ولی تظاهرات خارج گوارشی نیز دارند. در غرب شیوع سالانه IBD، 15-3% هزار برآورد شده است. با توجه به اینکهIBD در ایران کم تر بررسی شده و در استان مرکزی مطالعه ای در این زمینه وجود ندارد لذا به بررسی الگوی اپیدمیولوژیک بیماری IBD و شاخص های بالینی آن در شهرستان اراک پرداخته ایم.
روش کار: از فروردین 79 لغایت پایان آبان ماه 80 به مدت 20 ماه سعی شده همه بیماران مشکوک به IBD مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی و درمانگاهی مورد بررسی دقیق کلینیکی، پاراکلینیکی، کولونوسکپی و پاتولئژی قرار گیرند و نهایتا تشخیص IBD بر اساس شاخص های کلینیکی، کولونوسکپی و پاتولوژی انجام و مورد آنالیز و تحلیل آماری قرار گرفته است.
نتایج: از 108 بیمار مبتلا به IBD 97 مورد (98/8%) مبتلا به کولیت اولسروز و 11 مورد (10/2%) مبتلا به بیماری کرون بودند. از بیماران مبتلا به کولیت اولسروز 46 نفر (47/4%) زن، 51 مورد (52/6%) مرد و از بیماران مبتلا به بیماری کرون، 8 نفر (82/7%) زن، 3 نفر (3/27%) مرد بودند. در 19 (20/5%) بیمار مبتلا به کولیت اولسروز طول مدت بیماری کم تر از یکسال بود و درگیری رکتوم در 100% آنها وجود داشت. تظاهرات خارج روده ای به جز کم خونی بسیار نادر بود. بیماران مبتلا به بیماری کرون همه زیر سن 30 سالگی بودند و درگیری ایلئوسکال واضح در 8 مورد وجود داشت. تظاهرات عمده بیماری به صورت سندرم سوء جذب و فیستول های مکرر بود که 2 مورد مرگ و میر نیز وجود داشت.
نتیجه گیری: گرچه در این مطالعه سرشماری صورت نگرفته است، سعی شده حداکثر بیمارانIBD شناسایی شوند و با توجه به بروز 19 مورد در یکسال در این مطالعه حداقل بروز سالانه آن نسبت به جمعیت شهرستان اراک 04/3% هزار نفر برآورد می شود. ضمنا عوارض روده ای (کانسر، تنگی، کولون توکسیک) کم تر از غرب به نظر می رسد و در مورد بیماری کرون نسبت به غرب با فراوانی خیلی کم تر ولی عوارض گوارشی جدی تر بروز نموده است لذا به نظر می رسد بیماری های IBD در این منطقه نسبت به غرب نادر نیست، بلکه شاید به علت عدم توجه و گزارش دهی کافی شناخته نمی شوند که باید مورد بررسی و توجه بیش تری قرار گیرند تا الگوی دقیق بیماری در ایران نیز به دست آید.
علیرضا بهرامی، عباس صارمی،
دوره 14، شماره 3 - ( 5-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: افراد مسن، چاق و کم تحرک در معرض خطر بیماریهای دیابت و قلبی عروقی هستند. تمرین ورزشی اختلالات متابولیکی مرتبط با این بیماریها را بهبود میبخشد، اما اثرات اضافه کردن محدودیت کالری به ورزش در معرض خطر روشن نیست. هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثرات یک برنامه 12 هفتهای تعدیل روش زندگی بر پروتئین واکنشی C و شاخصهای سندروم متابولیک در مردان میانسال چاق/اضافه وزن بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون – پس آزمون، 21 مرد کم تحرک به طور تصادفی به دو گروه 12 هفته محدودیت کالری [~500 کیلوکالری] و تمرین ورزشی به همراه محدودیت کالری [~500 کیلوکالری] تقسیم شدند. ترکیب بدنی، نشانگر خطر قلبی عروقی و پروتئین واکنشی C قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد.
یافتهها: بعد از 12 هفته مداخله، در گروه تمرین ورزشی به همراه محدودیت کالری کاهش معنیداری در وزن بدن، چربی شکمی (احشایی، زیر جلدی)، مقاومت به انسولین، نیمرخ چربی خون و پروتئین واکنشی C مشاهده شد (05/0p<). در حالی که در گروه محدودیت کالری، فقط بهبود معنیداری در وزن بدن و شاخص مقاومت به انسولین مشاهده شد (05/0p<).
نتیجهگیری: مداخلات روش زندگی که رژیم غذایی را با تمرین ورزشی ترکیب کند موجب بهبود مقاومت به انسولین، التهاب سیستمیک و ریسک فاکتورهای قلبی عروقی در افراد میانسال چاق/اضافه وزن میشود.
بهرام پورقاسم گرگری، پروین دهقان، الهام میرطاهری، زینب فغفوری، پوران کریمی،
دوره 16، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه وهدف: با توجه به شیوع بالای دیابت و زمینه ساز بودن التهاب و اختلالات لیپیدی در ایجاد بیماری های قلبی و عروقی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر اینولین غنی شده با الیگوفروکتوز بر سطح لیپیدهای سرم و التهاب در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.
مواد وروش ها: در این کارآزمایی بالینی ، 52 بیمار دیابتی نوع 2 به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. افراد گروه آزمون (27n=)، روزانه 10 گرم پودر اینولین غنی شده با الیگو فروکتوز و افراد گروه شاهد (25n=)، روزانه 10 گرم مالتودکسترین به مدت 8 هفته دریافت کردند. دریافت های غذایی، شاخص های تن سنجی، hs-CRP و سطح لیپیدهای سرم در ابتدا و انتهای مطالعه اندازه گیری شد. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 11.5انجام گرفت. آزمون های تی زوج، مستقل و تحلیل کوواریانس برای مقایسه متغیرهای کمی مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: در پایان مطالعه، کاهش معنی دار در میانگین غلظت کلسترول تام (28میلی گرم/دسی لیتر ، 10/14 %)، LDL-c(22 میلی گرم/دسی لیتر، 70/21 %)، کلسترول تام/ HDL-c (73/0، 70/20%) و LDL-c/ HDL-c (55/0،50/27%) در گروه اینولین غنی شده با الیگوفروکتوز در مقایسه با گروه مالتودکسترین مشاهده گردید. کاهش در سطح تری گلیسرید، hs-CRP و افزایش در غلظت HDL-c در گروه اینولین غنی شده با الیگوفروکتوز در مقایسه با گروه مالتودکسترین غیرمعنی دار بود.
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد مکمل اینولین غنی شده با الیگو فروکتوز با بهبود سطح لیپیدهای سرم و التهاب در بیماران دیابتی به کنترل این بیماری و عوارض ناشی از آن کمک می نماید.
حسن فقانی، اکرم انصار،
دوره 17، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: آکنه ولگاریس یک بیماری مزمن التهابی واحدهای پیلوسباسه میباشد. عوامل ژنتیکی، محیطی و تغذیهای در ابتلا به این عارضه نقش دارند. مطالعات اخیر نشانگر نقش اساسی تغذیه در ایجاد آکنه به ویژه با اثر بر استرس اکسیداتیو و پروسههای التهابیاند. مطالعات مقادیر کمتر ابتلا به آکنه در افرادی که رژیم غذایی آنها حاوی مقادیر بیشتری از امگا 3 است را گزارش نمودهاند. بنابراین برآن شدیم که با یک مطالعه کارآزمایی بالینی اثر درمانی احتمالی امگا 3 در درمان آکنه را بررسی کنیم.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی، 60 بیمار مبتلا به آکنه متوسط و شدید صورت به طور تصادفی در دو گروه 30 نفره درمانی: داکسی سیکلین 100 میلیگرم روزانه و یک عدد کپسول پلاسبوی امگا 3 و گروه دوم داکسی سیکلین100 میلیگرم روزانه و یک عدد کپسول امگا 3 به میزان1000 میلیگرمی روزانه، تحت درمان قرار گرفتند و شدت آکنه بر اساس سیستم GAGS در ابتدای شروع درمان و در پایان هفتههای ششم و دوازدهم درمان، بر اساس فتوگرافیهای به دست آمده از بیماران اندازهگیری شد و سپس با هم مقایسه شدند.
یافتهها: یافتههای این مطالعه مشخص کرد که نمره GAGS شدت آکنه در پایان 6 و 12 هفته از شروع درمان، به طور معنیداری در گروه مورد که در آن درمان توسط کپسول امگا 3 انجام شد، نسبت به گروه شاهد کمتر بود.
نتیجهگیری: اسیدهای چرب امگا 3 به علت دارا بودن خاصیت ضد التهابی موجب بهبودی آکنههای التهابی متوسط و شدید میشوند.
بختیار ترتیبیان، بهمن ابراهیمی ترکمانی،
دوره 17، شماره 7 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این تحقیق بررسی ارتباط بین شاخصهای التهابی فیبرینوژن، کراتین کیناز و پروتئین واکنشگر C با شاخصهای تنفسی FEF25_75% و FEV1 در پسران 16- 14 سال شهر ارومیه در پاسخ به فعالیت شدید فزاینده بود.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با طرح اندازههای تکراری بود. 24 پسرسالم 16-14 سال شهر ارومیه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (12 نفر) و گروه کنترل (12نفر) تقسیم شدند. از گروه تمرین در حالت پایه و 2 دقیقه بلافاصله بعد از انجام فعالیت ورزشی اصلاح شده بالک و از گروه کنترل در حالت پایه و 48 ساعت بعد از آن خونگیری به عمل آمد. پاسخهای تهویهای گروه تمرین بلافاصله بعد از انجام فعالیت ورزشی اندازهگیری شد.
یافتهها: سطح پروتئین واکنشگر C و فیبرینوژن در گروه تمرین افزایش معنیداری یافت(01/0p<). این گروه دارای سطح بالایی از این نشانگرها در مقایسه با گروه کنترل بودند. FEV1 و FEF25_75% تغییر معنیداری نیافتند. ارتباط بین پروتئین واکنشگر C با FEF25_75%، فیبرینوژن باFEF25_75% ، کراتین کیناز با FEF25_75% در گروه تمرین معنیدار شد(05/0p<).
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان داد که فعالیت بدنی فزاینده، افزایش عوامل التهابی را در کودکان فعال به همراه دارد. همچنین فعالیت بدنی فزاینده وجود رابطه قوی بین بعضی از شاخصهای التهابی و شاخصهای تنفسی در نوجوانان 16-14 سال را نشان میدهد.
زهرا علیزاده، مسعود فریدونی، مرتضی بهنام رسولی،
دوره 17، شماره 7 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که اثرات ضد التهابی مرفین در دوزهای معمول (10 میلیگرم بر کیلوگرم) ثابت شده و همچنین با توجه به این که نقش فیبرهای C در آزادسازی ماده P و CGRP نیز مشخص شده است و از طرفی اثرات تحریکی دوزهای بسیار ناچیز مرفین (1 میکروگرم بر کیلوگرم) بر فیبرهای C نیز گزارش شده است، پژوهش حاضر نقش این فیبرها و نیز دوزهای معمول و بسیار ناچیز مرفین را در حضور و کاهش فیبرهای C در ادم ناشی از تزریق کفپایی فرمالین مورد بررسی قرار دادهاست.
مواد و روشها: در این مطالعه پژوهشی موشهای صحرایی نر (200-180 گرم) در دو دسته حلال (دریافتکننده نوزادی حلال کپسایسین) و تجربی (دریافتکننده نوزادی کپسایسین) قرارگرفتند. هر دسته شامل سه گروه دریافتکننده سالین، دوز 10 میلیگرم بر کیلوگرم و دوز 1 میکروگرم بر کیلوگرم مرفین طی تجویز درونصفاقی بود. در هر گروه حجم ادم التهابی ناشی از تزریق کفپایی 05/0 میلیلیتر فرمالین 5/2 درصد توسط آزمون پلتیسمومتری سنجش شد.
یافتهها: در گروههای حلال، دوز 10 میلیگرم بر کیلوگرم مرفین اثرات ضد التهابی (01/0p<) و دوز 1 میکروگرم بر کیلوگرم آن اثرات پیشبرنده التهاب (01/0p<) داشت. کاهش فیبرهای C در گروههای تجربی منجر به کاهش التهاب ناشی از فرمالین شد (001/0p<)، همچنین در این گروهها دوز 10 میلیگرم بر کیلوگرم مرفین اثرات ضد التهابی قویتری را نشان داد(001/0p<) و اثرات پیش برنده التهاب دوز 1 میکروگرم بر کیلوگرم آن کاهش یافت(001/0p<).
نتیجهگیری: فیبرهای C با آزاد کردن ماده P و CGRP، نقش مهمی در ایجاد التهاب در محل آسیب بافت دارند. کاهش این فیبرها منجر به کاهش التهاب میشوند. بنابراین حضور فیبرهای C اهمیت بسزایی در پیشرفت التهاب و ایجاد ادم دارند.
باقر سیدعلیپور، نجمه بریمانی، عباسعلی دهپور جویباری، سید محمد حسینی،
دوره 17، شماره 11 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: نانو مواد به دلیل ویژگیهای جدیدشان از جمله مساحت سطحی ویژه و واکنشپذیری بالا توجه فزایندهای را به خود جلب کردهاند. هدف از این مطالعه بررسی اثر سمیت نانو ذره اکسید مس بر مغز، طحال و جنین موش نژاد NMRI میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 42 موش سوری ماده بالغ (3±30 گرم) به طور تصادفی به شش گروه (چهار گروه تجربی، یک گروه شم و یک گروه کنترل) تقسیم شدند. موشهای گروه تجربی در روز 3 و 12 بارداری نانوذرات اکسید روی با غلظتهای 300، 400، 500 و 600 میلیگرم بر کیلوگرم به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. در روز 17 بارداری وزن مغز، طحال و جنین اندازهگیری شد. بافتها جهت بررسی هیستولوژی با روش هماتوکسیلین و ائوزین رنگ آمیزی شدند.
یافتهها: بر اساس مشاهدات ماکروسکوپی وزن جنین با افزایش غلظتهای مختلف نانوذره در مقایسه با کنترل کاهش و اثر سمی آن افزایش یافت(05/0p&le). طحال فقط در غلظت 600 میلیگرم بر کیلوگرم تغییرات معنیداری را در مقایسه با کنترل نشان داد. بررسی هیستوپاتولوژیک مغز و طحال پس از تزریق درون صفاقی نانوذره اکسید مس علائم سمیت سلولی (پرخونی، نکروز، ارتشاح سلولهای التهابی، دژنرسانس واکوئولی) و پرخونی، نکروز و افزایش هموسیدرین را نسبت به گروه کنترل به ترتیب نشان داد.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر به وضوح نشان داد نانوذره اکسید مس میتواند ناهنجاریهای هیستوپاتولوژیک را در بافت مغز و طحال موش NMRI به طور وابسته به دوزایجاد کند.
بهرام پور قاسم گرگری، فرشته علی اصغری، سوسن کلاهی، محمد اصغری جعفرآبادی، الهام میرطاهری،
دوره 17، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: آرتریت روماتوئید یک بیماری التهابی است. پرفشاری خون میتواند در نتیجه التهاب مزمن در بیماران آرتریت روماتوئید اتفاق بیفتد. برخی شواهد حاکی از اثرات ضد التهابی آلفا-لیپوئیک اسید در بیماریهای التهابی است. با این وجود، تعداد مطالعات محدودی اثرات آلفا-لیپوئیک اسید را در آرتریت روماتوئید ارزیابی نمودهاند. بنابراین مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات مکمل یاری آلفا-لیپوئیک اسید بر فشار خون و برخی از فاکتورهای التهابی طراحی گردید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی دو سو کور کنترل شده با دارونما بود که در آن 70 بیمار زن سنین 50-20 سال به طور تصادفی به دو گروه برای دریافت آلفا-لیپوئیک اسید (1200 میلیگرم در روز) یا دارونما تقسیم شدند. مدت مداخله 8 هفته بود. فشارخون سیستولی و دیاستولی قبل و بعد از دوره مداخله اندازهگیری گردید. همچنین اینترلوکین 6 و پروتئین واکنشگر C مورد سنجش قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 13 انجام شد.
یافتهها: 65 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید مطالعه را به پایان رساندند. فشار خون سیستولی و دیاستولی در گروه آلفا-لیپوئیک اسید در مقایسه با گروه دارونما به طور معنیداری کاهش یافت. اما سطوح سرمی اینترلوکین 6 و پروتئین واکنشگر C تغییرات درون گروهی و بین گروهی معنیداری را نشان ندادند.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر مکمل یاری آلفا-لیپوئیک اسید منجر به کاهش معنیدار فشار خون در بیماران آرتریت روماتوئید گردید.
مهیار نوریان، علی محمد اصغریان، حمید اسد زاده عقدایی،
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای التهابی روده(IBD) شامل دو دسته اساسی کولیت اولسرو(UC) و کرون(CD) میباشند که اتیولوژی آنها همچنان مبهم باقی مانده است. پلی مورفیسمهای پروموتر فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا (TNFα) نامزد مناسبی در استعداد ابتلا به IBD میباشند، همچنان که رابطه معنیداری بین آنها وجود دارد. هدف اصلی این مطالعه بررسی ارتباط پلی مورفیسم ژن TNFα در ناحیه 1031- با استعداد ابتلا به IBD در بیماران ایرانی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهدی، 101 نفر بیمار مبتلا به IBD (86 نفر کولیت اولسرو و 15 نفر کرون) و 100 فرد سالم مورد بررسی قرار گرفتند. روش PCR-RFLP برای تعیین ژنوتایپ استفاده شد. در نهایت فرکانس آللی و توزیع ژنوتیپی در پلی مورفیسم T>C ژن TNFα بین دو گروه تعیین گردید.
یافتهها: فراوانی ژنوتیپ TT، TC و CC در بیماران به ترتیب 4/64 ، 7/28 و 9/6 درصد و در گروه شاهد به ترتیب 63 ، 29 و 8 درصد محاسبه گردید. همچنین فرکانس آلل T1031- ژن TNFα در بیماران مبتلا به IBD بالا بود، در حالی که از نظر آماری معنیدار نبود(05/p>0).
نتیجهگیری: ارتباط معنیداری بین پلیمورفیسم ناحیه 1031- در ژن TNFα و استعداد ابتلا به IBD دست نیامد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که پلیمورفیسم مطالعه شده در ژن TNFα به عنوان عامل پیش آگهی در مورد استعداد افراد به ایجاد IBD در جمعیت ایرانی مطرح نمیباشد.
ابوالفضل آهنی، محمد مهدی حسن زاده طاهری، مهران حسینی، محمد حسن پور فرد،
دوره 20، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: ریشه زنبق بیابانی در طب سنتی به عنوان مسکن توصیه می شود. با این وجود، تاکنون اثرات آن مورد ارزیابی علمی قرار نگرفته است. بنابراین، مطالعه حاضر به منظور ارزیابی اثرات ضد دردی و ضد التهابی عصاره الکلی ریزوم زنبق در موش آزمایشگاهی طراحی گردید.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی از موش های نر نژاد بالب-سی استفاده شد. 40 سر موش به پنج گروه مساوی تقسیم شده (کنترل، مورفین 5 میلیگرم بر کیلوگرم ، عصاره در دوزهای 100 و 200، 300 میلیگرم بر کیلوگرم) و با آزمون هات پلیت در زمان های 30، 60 و 120دقیقه بعد از دریافت مداخلات مورد ارزیابی قرار گرفتند. علاوه بر این، 36 موش دیگر به شش گروه مساوی تقسیم (کنترل بدون ایجاد التهاب، مدل التهاب، دگزا متازون 5 میلیگرم بر کیلوگرم، عصاره در دوزهای 100 و 200، 300 میلی گرم بر کیلوگرم) و با آزمون ایجاد التهاب توسط گزیلل بررسی شدند. تمام مداخلات به صورت تزریق درون صفاقی انجام شد. داده ها با آزمون های آماری تحلیل واریانس یکطرفه یا کروسکال والیس و به کمک نرم افزار آماری SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: در قیاس با گروه کنترل، عصاره در تمام دوزها به طور معنی داری زمان پاسخ به محرک حرارتی را افزایش داد (05/0< p). این توانایی در دوزهای بالا و یا زمان بیشتر با مورفین برابر بود. همچنین عصاره در تمام دوزها، مشابه داروی دگزامتازون، به طور معنیداری(001/0< p) سبب کاهش التهاب در موش ها گردید.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه به طور آشکار نشان داد که ریزوم زنبق بیابانی خواص ضد دردی و ضد التهابی در موش کوچک آزمایشگاهی دارد.
سید محمود طباطبائی، غلامرضا چلبیانلو، ندا سیدی،
دوره 20، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: فعال شدن واکنشهای آبشاری التهاب به طور مداوم در پاتوفیزیولوژی بیماری آلزایمر (AD) مشاهده میشود. در میان چندین مکانیسم التهابی عصبی، سیستم سیگنالینگ عامل نکروز دهنده توموری (TNF) نقش مرکزی را در این فرآیند بازی می کند. تولید غیر طبیعی عوامل التهابی ممکن است با پیشرفت از مرحله اختلال شناختی خفیف (MCI) به زوال عقل همراه باشد. این تحقیق ضمن مقایسه سطح سرمی گیرنده محلول TNF (sTNFR1) در بیماران مبتلا به MCI و AD در مقایسه با سالمندان همتا شده سالم، به بررسی نقش سطح غیر طبیعی این سیتوکین در پیش بینی پیشرفت از MCI به AD پرداخته است.
مواد و روشها: بررسی سطح سرمی sTNFR1 ( با روش ELISA) در نمونه ای شامل 150 فرد مسن (30 فرد آلزایمری، 60 فرد با اختلال نقص شناختی خفیف و60 فرد سالم) و ارزیابی مجدد طولی وضعیت بالینی پس از 12 ماه انجام شد.
یافتهها: در شروع مطالعه، تفاوت معنی داری در سطح سرمی sTNFR1 بین دو گروه بیماران مبتلا به MCI و AD در مقایسه با گروه کنترل وجود داشت(05/0 p<). همچنین افراد مبتلا به MCI که با اختلال بیشتر در کارکردهای شناختی پس از یکسال به AD پیشرفت نمودند، مقدار بالاتری از sTNFR1 سرمی را در مقایسه با افرادی که در همان حالت شناختی باقی ماندند، نشان دادند(03/0 p =).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که فعال شدن غیر طبیعی سیستم سیگنالینگ TNF با افزایش بیان sTNFR1 همراه بوده و می تواند به عنوان یک شاخص و مارکر احتمال خطر پیشرفت از MCI به AD در نظر گرفته شود.
مهری جمیلیان، سمیه جمشیدی،
دوره 20، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: مکمل یاری سلنیوم میتواند تاثیرات مفید متعددی از جمله اعمال ضد التهابی داشته باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی اثرات مکمل یاری سلنیوم بر روی سطوح بیان ژن سیتوکینهای التهابی و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) در زنان مبتلا به دیابت بارداری (GDM) بود.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دو سوکور کنترل شده با دارونما بر روی 40 زن باردار مبتلا به GDM در محدوده سنی 18 تا 40 سال انجام شد. شرکتکنندگان، به طور تصادفی برای دریافت روزانه 200 میکروگرم مکمل سلنیوم (20=n) یا پلاسبو (20=n) برای مدت 6 هفته تقسیم شدند. سطوح بیان ژن سیتوکین های التهابی و VEGF در لنفوسیت های زنان مبتلا به GDM به روش RT-PCR تعیین شد.
یافته ها: مکمل یاری سلنیوم بعد از 6 هفته مداخله، در مقایسه با پلاسبو منجر به کاهش معنی دار بیان ژن فاکتور نکروز تومور آلفا (TNF-α) (02/0=p) و فاکتور رشد تغییر دهنده بتا (TGF-β) (01/0=p) و افزایش معنی دار سطوح بیان ژن VEGF (03/0=p) در لنفوسیت های بیماران مبتلا به GDM شد. بیان ژن IL-1β و IL-8 در لنفوسیت های زنان مبتلا به GDM هیچ گونه تغییر قابل توجهی به دنبال مصرف مکمل سلنیوم پیدا نکرد.
نتیجه گیری: مصرف مکمل یاری سلنیوم بعد از 6 هفته در زنان باردار مبتلا به GDM، منجر به کاهش معنی دار بیان ژنTNF-α و TGF-βو افزایش قابل ملاحظه بیان ژن VEGF شد. ولی نتوانست بر بیان
IL-1β و IL-8 تأثیری بگذارد.
افسانه طلایی، مهدی محمودپور، مریم شهدوست،
دوره 21، شماره 4 - ( 5-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به وجود نتایج ضد و نقیض مطالعات در مورد تاثیر آتورواستاتین بر روی فرآیندهای التهابی و متابولیسم، در این مطالعه، اثرات آتورواستاتین بر روی شاخصهای التهابی را در بیماران دیابتی بررسی کردیم.
مواد و روشها: در یک مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور کنترل شده با پلاسبو، 88 بیمار دیابتی نوع دو که تحت درمان با داروهای خوراکی کاهنده قند خون بودند، به صورت تصادفی به دو گروه 44 تایی تقسیم شدند. گروه مداخله روزانه40 میلیگرم آتورواستاتین و گروه کنترل، دارونما به مدت 3 ماه دریافت کردند و شاخصهای قند خون، پروفیل لیپید، لپتین، آدیپونکتین، TNF-α (فاکتور نکروز تومور آلفا) و hsCRP (پروتئین واکنشی C فوق حساس) قبل و بعد از سه ماه در دو گروه سنجیده و مقایسه شد و دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی زوجی و تی استیودنت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: بعد از سه ماه در گروه مداخله، سطح آدیپونکتین در مقایسه با گروه کنترل افزایش قابل ملاحظهای داشت، در حالی که تغییرات لپتین قابل ملاحظه نبود. سطح کلسترول کل و hsCRP و کلسترول LDL (لیپوپروتئین کمچگالی) در مقایسه با گروه کنترل به طور قابل ملاحظهای کاهش یافت در حالی که قندخون ناشتا کاهش معناداری نداشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد آتورواستاتین میتواند در بهبود کاهش شاخصهای التهابی در بیماران دیابتی نقش موثری داشته باشد.
نیما سندگل، محمد شریف زاده، پریسا مالکی،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت معرفی ترکیبات جدید جهت کنترل و یا درمان بیماری ام اس، در این پژوهش اثرات ترکیب طبیعی بنزوآریک اسید (BA) بر التهاب و آپوپتوز سلولهای مغزی در مدل حیوانی ام اس ایجاد شده توسط کوپریزون بررسی گردید.
مواد و روشها: در مطالعه تجربی حاضر، تعداد 35 سر موش بالغ نر نژاد C57BL/6 به پنج گروه تقسیم شدند شامل: کنترل) با مصرف شش هفته غذای معمولی پودر شده بههمراه تزریق داخل صفاقی روزانه 100 میکرولیتر حلال بنزوآریک اسید (بافر فسفات نمکی) در دو هفته آخر، کوپریزون) با مصرف شش هفته غذای پودر شده حاوی 2/0 درصد کوپریزون بههمراه تزریق داخل صفاقی حلال بنزوآریک اسید در دو هفته آخر و کوپریزون درمان) سه گروه کوپریزون که در دو هفته آخر بنزوآریک اسید با دوزهای 20، 40 و 80 میلیگرم بر کیلوگرم را دریافت کردند. درنهایت، ناحیه مدیال کورپوس کالوزوم مغز حیوانات توسط آزمایشات وسترن بلات و روش مولکولی ریل تایم پی سی ار مورد ارزیابی قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: رعایت نکات اخلاقی با توجه به موازین کمیته اخلاق و منطبق با منشور اخلاقی هلسینکی در مورد کلیه حیوانات جهت به حداقل رساندن آزار به حیوانات صورت گرفت (UOZ-GR-9517-13).
یافتهها: تجزیه و تحلیلهای مولکولی نشان داد بنزوآریک اسید 80 با کاهش بیان mRNA (01/0> p) و پروتئین مولکول التهابی فاکتور هستهای کاپابی، باعث افزایش نسبت پروتئینی مهارکننده کاپابی به فاکتور هستهای کاپابی (05/0> p) در مقایسه با گروه کوپریزون و کاهش التهاب میگردد. همچنین، بنزوآریک اسید 80 با کاهش بیان mRNA کاسپاز 9 (01/0> p) و کاسپاز 8 (05/0> p) نسبت پروتئین کاسپاز 8 به کاسپاز 9 را در مقایسه با گروه کوپریزون افزایش داده (01/0> p) و باعث کاهش القای آپوپتوز میگردد.
نتیجهگیری: دوز 80 میلیگرم بر میلیلیتر بنزوآریک اسید با کاهش التهاب و آپوپتوز القاشده توسط کوپریزون دارای اثرات حفاظتی است.
مریم بهرامی، علی قضاوی، علی گنجی، قاسم مسیبی،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: علاوه بر رادیکالهای آزاد مانند نیتریک اکساید، التهاب یکی از مهمترین علل پاتوفیزیولوژیک پریتونیت (التهاب صفاق) است. خارمریم و سیاهدانه دو گیاه با خواص آنتیاکسیدانی و ضدالتهابی شناخته شدهاند. هدف از این پژوهش بررسی اثر تجویز توأم این دو عصاره گیاهی در القای اثرات آنتیاکسیدانی و کاهش شدت التهاب در مدل موشی پریتونیت حاد است.
مواد و روش ها: پس از تهیه عصاره الکلی خارمریم و سیاهدانه به روش سوکسله، میزان سمیت حاد (Acute Toxicity) برررسی شد. سپس موشها Balb/C به پنج گروه تقسیم شدند و دُز مناسب هریک از عصارههای خارمریم، سیاهدانه، ترکیب عصارههای مذکور، DMSO 30 درصد به منزله گروه کنترل و دگزامتازون به منزله گروه کنترل مثبت به مدت 14 روز داده شد. در روز دهم دریافت، پریتونیت حاد با تزریق داخل صفاقی تایوگلیکولات در موشها القا شد. در آخر، قدرت آنتیاکسیدانی توتال هریک از عصارهها در سرم موشهای تیمارشده، با تست FRAP و غلظت نیتریک اکساید به روش گریس سنجیده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه 1397.359.IR.ARAKMU.REC در کمیته پژوهشی دانشگاه علومپزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: در بررسی سمیت حاد تغییری در ظاهر فیزیکی موشها و علائم بیماری دیده نشد، تغییرات وزن معنیدار نبود. استفاده توأم عصاره خارمریم و سیاهدانه باعث افزایش معنیدار قدرت آنتیاکسیدانی توتال شد (0/015=P). این ترکیب همچنین باعث کاهش معنیدار سطح نیتریک اکساید سرمی نسبت به گروه کنترل شد (0/000=P).
نتیجه گیری: ترکیب این دو عصاره اثرات ضدالتهابی خود را با مکانیسم افزایش قدرت آنتیاکسیدانی وکاهش نیتریک اکساید اعمال میکند.
مریم ثقفی اصل، دکتر عظیمه ایزدی، دکتر وحیده ابراهیم زاده عطاری،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سالمندان و بهویژه سـالمندان سـاکن خانـه سالمندان ،گروه آسیبپذیری هستند که نامطلوب بودن وضعیت تغذیهای و عدم کفایت دریافت مواد مغذی آنها زمینه را برای بروز بیماریها و افزایش هزینههای بهداشتی فراهم میکند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه شاخص کیفیت تغذیهای (Index of Nutritional Quality :INQ) بین سالمندان ساکن و غیرساکن خانههای سالمندان و بررسی ارتباط آن با سطح سرمی پروتئین واکنشپذیر C با حساسیت بالا (high sensitive C-reactive protein: hs-CRP) انجام یافت.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد شاهدی در بین 164 سـالمند (76 سالمند ساکن خانههای سالمندان و 88 نفر گروه کنترل غیرساکن در خانههای سالمندان و همسانشده از نظر سن و جنس) در استان آذربایجان شرقی شهر تبریز انجـام شد. شاخصهای تنسنجی اندازهگیری و نمایه توده بدنی محاسبه و جهت ارزیابی دریافت غذایی در سالمندان ساکن خانههای سالمندان از پرسشنامه ثبت غذایی سه روزه و ترازوی دیجیتالی توزین و ثبت شد. سـپس، دادههای غذایی با استفاده از نرمافزار تغذیهای Nutritionist ІV تحلیل شد. نمونه خون جهت اندازهگیری سطح سرمی hs-CRPجمعآوری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی تبریز به ثبت رسیده است (کد اخلاق: TBZMED.REC.1394.152).
یافته ها: در مطالعه حاضر، تفاوت معناداری در امتیاز INQ برای تمام مواد مغذی به جز ویتامینهای A ،D ،E، بیوتین، ویتامین B6، اسید فولیک و آهن بین دو گروه وجود داشت (0/50
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، توجه بیشتر به وضعیت تغذیه سالمندان، بهخصوص سالمندان ساکن خانههای سالمندان توصیه میشود. همچنین به نظر میرسد رژیم غذایی غنی از مواد ریزمغذی، بهویژه ویتامین D، کلسیم و ویتامین B12 ممکن است بتواند از ایجاد التهاب در این گروه سنی پیشگیری کند.
زهرا سادات موسوی، فاطمه ناصرنخعی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده
مقدمه: یونجه پاکلاغی با نام علمی .Lotus corniculatus L (تیره بقولات) به دلیل ترکیبات شیمیایی ارزشمند دارای خواص دارویی متعدد میباشد. این پژوهش، با هدف مروری بر مطالعات انجام شده در زمینه ترکیبات شیمیایی و خواص دارویی این گیاه انجام شده است.
روش کار: این مطالعه با بهرهگیری از منابع کتابخانهای، موتورهای جستجوگر و بانکهای اطلاعاتی مانند Google، Google Scholar، PubMed، PubChem، ScienceDirect، Magiran، ResearchGate و SID انجام گردید، سپس دادهها جمعآوری و طبقهبندی شدند.
یافتهها: نتایج حاکی از آن بود که یونجه پاکلاغی، غنی از ترکیبات با ارزشی نظیر کامپفرول، کوئرستین، ایزورامنتین، اولئامید و لینولئامید است. عصارههای مختلف این گیاه دارای فعالیتهای آنتیاکسیدانی، ضد التهابی، محرک سیستم ایمنی، ضد سرطانی، ضد درد، ضد افسردگی، ضد آمیلازی، ضد قارچی، ضد پروتوزوا، و ضد باکتریایی میباشد. از گیاه مذکور برای التیام زخم، کنترل اضطراب و تهوع، درمان عفونت ادراری، دفع سنگ کلیه و نیز به عنوان ضد اسپاسم و آنتی هموروئید استفاده میگردد. مصرف موضعی این گیاه باعث کاهش سبوم و سطوح پوست چرب انسان شده است.
نتیجهگیری: گیاه یونجه پاکلاغی به صورت مستقیم و غیرمستقیم، میتواند بر زندگی و سلامتی بشر تأثیرگذار باشد. پیشنهاد میشود با توجه به وجود ترکیبات مؤثره و خواص دارویی گزارش شده از این گیاه، مطالعات بیشتری بر روی خواص دارویی آن انجام شود.