6 نتیجه برای اضطراب فراگیر
علیرضا ذوالفقاری، هادی بهرامی، کامران گنجی،
دوره 20، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه میزان اثربخشی دو مداخله پذیرش و تعهد و شناختی- رفتاری بر اختلال اضطراب فرگیر بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویانی تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 96- 95 به دفتر مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد تویسرکان مراجعه کرده بودند. این دانشجویان در مصاحبه تشخیصی توسط روانشناس ملاک های DSM5 را برای اختلال اضطراب فراگیر برآورده کردند و در معاینه بالینی نیز اختلالشان توسط روان پزشک تایید شد. در آزمون اضطراب بک نیز اضطرابشان متوسط و بالاتر بود. آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه بیست نفره قرار داده شدند. بعد از اجرای مداخله های پذیرش و تعهد و شناختی- رفتاری برای هر گروه، داده ها توسط آزمون تی و کوواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین مداخله پذیرش و تعهد 3/12 (01/16 = t و 001/0 = p) و میانگین مداخله شناختی- رفتاری 25/11 (60/10 = t و 001/0 = p) بر روی اختلال اضطراب فراگیر بودند. همچنین، تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله پذیرش و تعهد نسبت به مداخله شناختی رفتاری اثربخشتر بود و f در سطح 03/0معنیدار است. بنابراین هر سه فرضیه ما تایید شدند.
نتیجه گیری: پژوهش نشان داد که هر دو نوع مداخله در درمان اختلال اضطراب فراگیر اثربخش هستند، گرچه مداخله پذیرش و تعهد اثربخش تر از مداخله شناختی- رفتاری بود.
تورج سپهوند، جلیل مرادی،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف بین افسردگی و اضطراب در کودکان ارتباط و همپوشانی زیادی وجود دارد و این متغیرها با وضعیت برتری جانبی نیز مرتبطاند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی در کودکان چپبرتر و راستبرتر دارای علائم افسردگی انجام شد.
مواد و روش ها این پژوهش یک مطالعه دارای طرح علّیمقایسهای بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشآموزان مقطع ابتدایی (پایه چهارم تا ششم) استان مرکزی بود. برای انتخاب نمونه، از روش نمونهگیری دردسترس استفاده شد. ابتدا پرسشنامههای افسردگی، اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی در مورد این کودکان اجرا شد. سپس دو گروه چپبرتر (۳۱ نفر) و راستبرتر (۳۵ نفر) از کودکانی که نمرات آنها در پرسشنامه افسردگی ۱۹ و بالاتر بود، انتخاب شدند و از لحاظ اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی مورد مقایسه قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه بخشی از یک پژوهش انجامشده در دانشگاه اراک است که با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.۱۳۹۷.۲۹۸ در دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها نتایج حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیره، تفاوت معناداری را در ترکیب خطی متغیرهای وابسته دو گروه نشان داد (۰/۰۰۱=P). آزمونهای تکمتغیری تحلیل واریانس نیز نشان داد کودکان چپبرتر افسرده، اضطراب فراگیر بیشتری را نسبت به کودکان راستبرتر افسرده دارند، اما در متغیر اضطراب اجتماعی تفاوت معناداری بین آنها مشاهده نشد.
نتیجه گیری با توجه به آسیبپذیری بیشتر کودکان افسرده چپبرتر در برابر اختلالات اضطرابی، این کودکان به میزان بیشتری نیازمند شیوههای خاص پیشگیری و درمان افسردگی و بهویژه اختلال اضطراب فراگیر هستند.
ملیحه رحمانی، زهرا زنجانی، عبداله امیدی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف پژوهشهای مختلف رابطه بین نگرانی و اضطراب را مطالعه کردند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای تنظیم شناختی هیجان و ذهنآگاهی در رابطه بین نگرانی و اضطراب فراگیر است.
مواد و روش ها پژوهش حاضر پیرو طرحی از مطالعات همبستگی است. نمونه تحقیق، 248 نفر از دانشجویان دانشگاههای شهرستان کاشان را دربر داشت که در سال تحصیلی 1396-1397 مشغول تحصیل بودند. جهت سنجش متغیرهای پژوهش، از مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا، فرم کوتاه نسخه فارسی پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و پرسشنامه 5 وجهی ذهنآگاهی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.KAUMS.REC.1397.001 در کمیته اخلاق شورای پژوهشی دانشگاه علومپزشکی کاشان به تصویب رسیده است.
یافته ها یافتهها بیانگر وجود رابطه معنادار بین نگرانی و اضطراب فراگیر، نگرانی و تنظیم شناختی هیجان، نگرانی و ذهنآگاهی، اضطراب فراگیر و تنظیم شناختی هیجان، و اضطراب فراگیر و ذهنآگاهی بود. یافتههای معادلات ساختاری نقش واسطهای متغیر تنظیم شناختی هیجان را در رابطه بین نگرانی و اضطراب فراگیر تأیید کرد. همچنین ضریب مسیر ذهنآگاهی و اضطراب فراگیر معنادار نبود. برایناساس از مدل حذف شد.
نتیجه گیری درمجموع میتوان گفت در ارتباط نگرانی و اضطراب فراگیر، تنظیم شناختی هیجان نقش واسطهای دارد. بهنظر میرسد این یافته در زمینههای سلامت روان فردی، خانوادگی، تربیتی، درمانی و روابط بینفردی کاربرد داشته باشد.
حمید اخوین محمدی، مجید برادران،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر را میتوان اختلال تضعیف کنندهای دانست که با ارزیابی منفی توسط دیگران، شرم درونی، خودپنداره منفی و همچنین سطح بالای اضطراب و اجتناب در موقعیتهای اجتماعی و عملکردی مشخص میشود. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر هیپنوتراپی در ارتقاء بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.
روش کار: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود که روی 40 فرد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر رشت در سال 1402 اجرا شد و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه کنترل جای گرفتند (20 نفر در هر گروه). هیپنوتراپی طی 6 جلسه اجرا شد، در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت ننمود. دادهها با استفاده از پرسشنامه بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب جمعآوری گردید. برای تجزیه وتحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. این مطالعه با کد IR.PNU.REC.1402.070 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه پیام نور رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که هپینوتراپی بر بهزیستی ذهنی (001/0, P=38/33F=) و کیفیت خواب (03/0, P=10/5F=) در افراد مبتلا به اضطراب فراگیر مؤثر بوده است و باعث افزایش بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب در بیماران شده است.
نتیجه گیری: بر مبنای نتایج مطالعه حاضر، هیپنوتراپی بر ارتقاء بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مؤثر هستند. پیشنهاد میشود از این روش به منظور تقویت بهزیستی ذهنی و کیفیت خواب افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به تنهایی یا در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.
تکتم معصومی، دکتر غلامرضا منشئی، دکتر هادی فرهادی،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی بر سطح کورتیزول در افراد دارای اختلال اضطرابفراگیر انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد داری علائم اضطراب فراگیر مراجعهکننده به کلینیک مرکز خدماتروانشناسی و مشاوره رکن منطقه 3، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی بهزیستی منطقه 6 و خدماتروانشناختی و مشاوره آریاز منطقه 6 تهران از اردیبهشت 1401 تا آخر پاییز 1401 بودند. نمونه شامل 30 نفر (10 مرد و 20 زن) از افراد مبتلا به اختلال اضطرابفراگیر بود که به شیوه هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی به یک گروه درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی (۱۵ نفر) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) گمارده شدند.
روش کار: پیشآزمون، پس آزمون و پیگیری سطح کورتیزول اندازه گیری شده و پرسشنامه اختلال اضطرابفراگیر GAD-7 برای ملاک ورود بوده (اسپیتزیر و همکاران، 2006) و پس از آن گروه آزمایش تحت هشت جلسهی 17 دقیقهای به طور هفتگی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهنآگاهی قرار گرفت.
یافتهها: آزمودنیهای این گروه در حالیکه در یک محیط مجازی غوطهور بودند ویدیوی های 360 درجه واقعیت مجازی "قدمزدن کنار ساحل"، و "سنگریزه در دریاچه"را که، به ترتیب با مراقبه صوتی ذهنآگاهی"جهان بیرون و تنفس" و"ذهن خردمند"صدا گذاری شده بود با استفاده از هدست، واقعیت مجازی ویارباکس مشاهده میکردند و گروه کنترل تحت هیچ نوع درمانی قرار نگرفتند. پس از اتمام مداخلات، پس آزمون و پیگیری دو ماهه اجرا شد. دادهها با آزمون تحلیل-واریانس با اندازهگیری مکرر وبا استفاده از نرم افزار SPSS23 تحلیل شدند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی در میزان کاهش کورتیزول اثربخش بوده است. پیشنهاد میشود از این روش ترکیبی به منظور کاهش سطح اضطراب و کورتیزول افراد مبتلا به -اختلال اضطراب فراگیر به تنهایی یا در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.
یاسمن کثیری، دکتر قدرت اله عباسی، دکتر بهرام میرزاییان،
دوره 26، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده
مقدمه: زن بهعنوان عضوی از جامعه که دارای مسئولیتهای متعدد و مهم است به رشد و توسعه خانواده و جامعه کمک میکند؛ و به دلیل دوران قاعدگی، بارداری و دریافت و جذب ضعیف آهن در برابر کمخونی ناشی از فقر آهن و عوارض روانشناختی آن از جمله افسردگی آسیبپذیر است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر فرایند (Process Based Therapy یا PBT) بر افسردگی زنان مبتلا به کمخونی ناشی از فقر آهن دارای اختلال اضطراب فراگیر بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک طرح آزمایشی تک موردی بود. به این منظور، شش شرکتکننده زن مبتلا به کمخونی ناشی از فقر آهن به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و پروتکل PBT در طی نه جلسه ۶۰ دقیقهای بر روی آنها اجرا گردید. شرکتکنندهها در مرحله پیش از درمان، به نسخه چهارم پرسشنامه اختلال اضطراب فراگیر نیومن و همکاران پاسخ دادند و مصاحبه بالینی شدند. در مراحل درمان نیز به سیاهه افسردگی بک پاسخ دادند. دادهها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل گردید و همچنین ارزیابی اثربخشی درمان با استفاده از ملاکهای اینگرام انجام شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد درصد بهبودی برای آزمودنی اول تا ششم در مرحله درمان به ترتیب ۲۶/۴۹، ۵۴/۵۰، ۲۷/۵۹، ۲۰/۷۶، ۴۱/۵۴ و ۸۳/۵۷ و در مرحله پیگیری به ترتیب ۱۰/۷۰، ۷۰/۶۴، ۹۳/۷۵، ۶۱/۷۸، ۵۷/۷۷ و ۹۳/۸۴ بود. همچنین درصد بهبودی کلی در مرحله درمان و پیگیری به ترتیب برابر با ۹۰/۵۷ و ۳۰/۷۵ بود که نشانه موفقیت در درمان بود.
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر فرایند موجب کاهش افسردگی آزمودنیهای پژوهش گردید. ازاینرو پیشنهاد میشود بهعنوان یکی از شیوههای درمانی و مکمل درمان پزشکی، جهت درمان اختلالات روانی همراه و بهبود عملکرد کلی افراد مبتلا به آنمی به کار رود.