41 نتیجه برای اضطراب
اکبر رستمی نژاد، زهره کریمی،
دوره 5، شماره 3 - ( 7-1381 )
چکیده
مقدمه: امروزه برای بیهوشی مناسب در اعمال جراحی بایستی به شرایط روحی-روانی بیمار نیز توجه شود که از آن جمله، کاهش هیجان، اضطراب و ترس از جراحی در همگان در کودکان پیش دبستانی می باشد که هنگام جدایی از والدین و مواجهه با اتاق عمل، دچار حالات فوق گردیده و به نظر می رسد که این عوامل می توانند بر جراحی و نتایج آن تأثیر سوء داشته باشند. بنابراین بایستی با کمک روش ها و مراقبت های پرستاری مناسب سعی نمود که کودکان به راحتی از والدین جدا شده، ماسک بیهوشی و سوزن وریدی را بهتر تحمل کرده و در بدو بیهوشی و ورود به اتاق عمل، خواب باشند. از جمله این روش ها تجویز پیش داروی بیهوشی خوراکی کتامین می باشد.
روش کار: پژوهش فوق کارآزمایی بالینی دوسوکور بوده و بر روی 66 کودک 7-2 ساله که همگی برای اولین بار جهت جراحی انتخابی (ریسک 1 بیهوشی) غیر از مغز و کبد مراجعه نموده اند، انجام گردیده است. نمونه ها به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شده و نیم ساعت قبل از عمل به گروه مورد 5 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن کتامین به اضافه 0/2 سی سی به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آبمیوه و به گروه شاهد تنها همان مقدار آبمیوه داده شد سپس اطلاعات جمع آوری شده از وضعیت کودک در برگه های مشاهده ثبت گردیده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
نتایج: نتایج نشان داد که 78/8 درصد کودکان گروه مورد هنگام جدایی از والدین گریه نکردند و 78/8 درصد آنان نیز هیچ گونه مقاومتی نداشتند. همچنین نسبت به سوزش وریدی، 34/4 درصد کودکان گروه مورد هیچ عکس العملی نداشتند و 59/4 درصد نیز عکس العمل خفیف داشتند در حالیکه در گروه شاهد تنها 6/1 درصد عکس العمل نداشتند و 78/7 درصد نیز حرکات شدید بدن و کشیدن دست ها را داشتند. همچنین 69/7 درصد گروه مورد هنگام ماسک گیری بیهوشی هم کاری داشته در حالیکه 75/8 درصد از گروه شاهد از پذیرفتن ماسک امتناع نموده و فقط 24/2 درصد همکاری داشتند. 81/8 درصد از گروه مورد قبل از بیهوشی خواب بودند در حالی که کلیه کودکان گروه شاهد بیدار و بی قرار بودند.
نتیجه گیری: از آنجا که نتایج فوق همگی از نظر آماری در سطح 95% معنی دار می باشند، بنابراین استفاده از کتامین به عنوان پیش داروی بیهوشی، از هیجان، اضطراب و ترس کودک هنگام جدایی از والدین کاسته و موجب آرامش، عدم مقاومت، گریه نکردن و خوابیدن در هنگام انتقال به تخت عمل می گردد. |
مریم حضرتی، مرضیه حسینی، طاهره دژبخش، سیدعلیرضا تقوی، عبدالرضا رجایی فرد،
دوره 9، شماره 4 - ( 10-1385 )
چکیده
مقدمه: سندرم روده تحریک پذیر شایعترین اختلال عملکرد روده است. شواهد موجود نشان میدهند که اضطراب موجب وخیمتر شدن وضعیت بیمار میگردد. لذا هدف از انجام این پژوهش تعیین تأثیر آرامسازی بنسون بر میزان اضطراب و شدت کل علائم گوارشی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بود. روش کار: در یک کارآزمایی بالینی، 30 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه کنترل تحت دارو درمانی و گروه آزمایش تحت درمان ترکیبی دارو درمانی و آرامسازی به مدت سه ماه قرار گرفتند. میزان اضطراب و شدت کل علائم گوارشی دو هفته قبل از مداخله، یک هفته و سه ماه پس از آن در دو گروه اندازهگیری و مقایسه گردید. همچنین از بیماران خواسته شد تا شش علامت شایع گوارشی را روزانه به مدت 13 هفته یادداشت نمایند. سپس در پایان هر هفته شدت هر یک از علایم گوارشی در دو گروه اندازهگیری و مقایسه گردید. اطلاعات توسط آزمون های آماری مربع کای، من ویتنی یو و ویلکاکسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میانگین اضطراب موقعیتی و شخصیتی در دو گروه، دو هفته قبل و یک هفته پس از مداخله اختلاف آماری معنیداری را نشان نداد، در حالی که سه ماه پس از مداخله به طور معنیداری متفاوت بود. شدت کل علائم گوارشی دو هفته قبل از مداخله در گروه آزمایش نسبت به کنترل به طور معنیداری بیشتر بود، اما یک هفته پس از درمان اختلاف آماری معنیداری بین دو گروه مشاهده نگردید، در حالی که سه ماه بعد اختلاف به طور معنیداری متفاوت بود (گروه کنترل علائم شدیدتری نسبت به گروه آزمایش داشت). مقایسه 6 علامت شایع گوارشی بر اساس خود گزارش دهی روزانه به طور هفتگی به مدت 13 هفته نشان میدهد درد شکم، نفخ شکم، آروغ زدن و نفخ معده در گروه آزمایش به طور معنیداری نسبت به گروه کنترل کمتر بوده، در حالی که از نظر اسهال و یبوست در دو گروه تفاوت معنیداری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: انجام آرامسازی بنسون در بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر حداقل برای مدت سه ماه اضطراب موقعیتی و شخصیتی فرد را به طور قابل ملاحظهای کاهش داده و همچنین از شدت علائم گوارشی به طور معنیداری میکاهد.
اسماعیل مشیری، بیژن یزدی، محمد خلیلی،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده
مقدمه: اضطراب قبل از عمل رخداد شایعی است. برای رفع آن از روشهای گوناگون، نظیر ویزیت قبل از عمل، اطمینان بخشی توسط روانشناس و یا پیش داروی آرامبخش استفاده میگردد.این مطالعه با هدف تعیین اثر دو داروی پروپوفول و میدازولام به عنوان پیش داروی بیهوشی بر اضطراب بیمارقبل از بیهوشی انجام گردیده است. روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکوربوده که درآن 60 بیمار با کلاس 1 معیار انجمن متخصصین بیهوشی امریکا کاندید عمل جراحی انتخابی شکم انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه 20 نفره پروپوفول (4/0 میلیگرم در هر کیلو گرم وریدی)، میدازولام ( 04/0 میلی گرم در هر کیلو گرم وریدی) و پلاسبو (5 سی سی نرمال سالین وریدی) تقسیم شدند. برای سنجش درجه اضطراب از دو معیار سنجش بصری و روش نمره دهی بالینی عینی استفاده گردید. ضربان قلب، فشار نبض، تعداد تنفس و میزان اشباع اکسیژن شریانی، قبل از تجویزدارو و پس از آن در سه نوبت به فواصل5/2 دقیقه اندازه گیری شدند. یافتهها با آزمونهای آنووا، توکی و 2 آنالیز گردیدند. نتایج: گروهها از نظر متغیرهای زمینهای اختلافی نداشتند. هردو داروی پروپوفول و میدازولام در کمک به کاهش اضطراب بیماران نسبت به پلاسبو مؤثرتر بودند. از این نظر دو دارو اثر یکسانی داشته و بین آنها تفاوت معنیداری وجود نداشت. در اثر برروی علایم حیاتی (فشار خون نبض وتعداد تنفس و میزان اشباع اکسیژن شریانی) بین دو دارو تفاوت معنیداری وجود نداشت(05/0p>). نتیجه گیری:هر دو دارو در کاهش اضطراب از پلاسبو مؤثرتر بودند و از این نظر برتری خاصی بر یکدیگر نداشتند. ملاحظات اقتصادی میتواند باعث ترجیح میدازولام گردد.
اعظم هاشم زاده، گروسی فرشی میرتقی، غلامرضا چلبیانلو، علی اکبر ملکی راد،
دوره 14، شماره 3 - ( 5-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای قلبی و عروقی مستقیماً ناشی از برخی رفتارها و ویژگیهای روانشناختی خاص، همراه با استرس و اضطراب میباشند که در بلند مدت خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و عروقی را بالا برده و در مبتلایان نیز عوارضی را ایجاد مینمایند. این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر تکنیکهای آرام سازی و توجه برگردانی بر کاهش اضطراب بیماران قلبی انجام شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 60 بیمار مبتلا به بیماری قلبی در دامنه سنی40 الی 65 سال از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از این تعداد، 15 نفر به صورت تصادفی تحت آموزش آرام سازی، 15 نفر تحت آموزش توجه برگردانی و 15 نفر هم تحت آموزش هر دو تکنیک قرار گرفته و 15 نفر هم به عنوان گروه در لیست انتظار انتخاب شدند. کلیه شرکت کنندگان پرسشنامه اضطراب صفتی (پنهان) و حالتی (آشکار) اشپیلبرگر را قبل از شروع برنامه آموزشی و پس از آن تکمیل نمودند. در تحلیل دادهها از روش تحلیل واریانس عاملی به روش اندازهگیریهای مکرر استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان دادند که آموزش تکنیکها به طور معنیدار سبب کاهش نشانههای اضطراب پنهان و آشکار در بیماران می شود. همچنین تأثیر آموزشها در بین دو جنس، تفاوتی نداشته و بین سطوح مختلف تحصیلات و نوع تشخیص نیز در کاهش اضطراب، تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج آموزشی تکنیکهای تن آرامی و توجه برگردانی بر کاهش اضطراب بیماران قلبی بستری در بیمارستان، به کارگیری این روشها در کلیه سطوح پیشگیری و درمان بیماریهای کرونری قلبی ضروری به نظر میرسد.
انیس جهانبازی، کریم عسگری، احمد چیت ساز، حسینعلی مهرابی، ندا عاصمی،
دوره 16، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: دیستونی کانونی یک بیماری مزمن با عوارض نامطلوب است. علاوه بر عوارض جسمی، برخی مشکلات روانشناختی به ویژه افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به دیستونی کانونی مزمن شایع است. هدف این پژوهش، مقایسه اثر بخشی دارو درمانی و ترکیب دارو درمانی و بیوفیدبک الکترومیوگرافی بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران زن مبتلا به دیستونی کانونی مزمن می باشد.
مواد و روشها: در این مطالعه مداخلهای با پیش آزمون، پس آزمون 20 بیمار زن مبتلا به تورتیکولی و 10 بیمار زن مبتلا به بلفارواسپاسم با تشخیص متخصص مغز و اعصاب به شیوه تصادفی ساده انتخاب و به طور مساوی در دو گروه گمارده شدند. هر دو گروه تحت درمان با بوتولینوم توکسین نوع A قرار گرفتند و گروه دوم علاوه بر دریافت دارو به مدت 10 هفته در 20 جلسه درمان با بیوفیدبک الکترومیوگرافی نیز شرکت کردند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامهی DASS-42 استفاده شد که در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط افراد تکمیل گردید.
یافتهها: میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس در گروه ترکیب دارو درمانی و بیوفیدبک به طور معناداری نسبت به گروه دارو درمانی کاهش پیدا کرد(05/0>p).
نتیجهگیری: نتایج حاکی از اثر بخشی بیشتر ترکیب دارو درمانی و بیوفیدبک الکترومیوگرافی در مقایسه با دارو درمانی بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران زن مبتلا به دیستونی کانونی مزمن بود.
حسین شکری، داود حکمت پو، حمیدرضا ابراهیمی فخار، اکرم نیازی، محسن آزادی، محسن تقی زاده،
دوره 16، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده
مقدمه: بیماران مبتلابه سکته قلبی با تنش زاهای متـعددی روبرو هستند که میتواند سبب افزایش اضطراب بیمار شده و برسیر بالینی بیماری تاثیر منفی بگذارد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر گیاه مشگک بر اضطراب پس از سکته قلبی انجام گردید.
مواد و روش ها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی است که برروی90 بیمارمبتلا به سکته حاد قلبی، انجام گرفته است. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری آسان انتخاب و به صورت تخصیص تصادفی در دو گروه مداخله وشاهدقرار گرفته اند. پس از 24 ساعت در گروه مداخله دوبار در روز 100 میلی گرم از کپسول نرم حاوی اسانس مشکک و در گروه کنترل نیز دارونما داده شده است. میزان اضطراب بیماران 24 و 96 ساعت پس از بروز سکته قلبی باآزمون اضطراب اشپیلبرگ مورد سنجش قرار گرفت. کلیه داده ها با استفاده از آزمون کای دو و آزمون تی زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین سنی در گروه مداخله68/60 و در گروه شاهد 46/61می باشد.از نظر جنسی در گروه مداخله51%مذکر و 49% مونث و در گروه شاهد71%مذکر و 29% مونث می باشند.
میانگین نمره اضطراب قبل از مداخله در گروه مداخله 91/46 و در گروه شاهد 24/46 بود و اختلاف معنی داری بین میانگین نمره اضطراب در بین دو گروه مشاهده نشد. این در حالی است که میانگین نمره اضطراب بعد از مداخله در گروه مداخله35/33 و در گروه شاهد 48/36بود که اختلاف معنی داری بین میانگین نمره اضطراب در بین دو گروه دیده شد(012/0=p ).
نتیجه گیری: مصرف خوراکی داروی مشگک برمیزان اضطراب بیماران مبتلا به سکته قلبی مؤثربود. لذا میتوان تجویز این دارو را به عنوان یک داروی مؤثر درکنترل اضطراب پس از سکته قلبی، پیشنهادنمود .
علی اکبر ویسی رایگانی، مهناز احمدی، منصور رضایی، بهزاد حیدر پور، پروین تقی زاده،
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای عروق کرونر از شایع ترین بیماریهای قلبی هستند که با وجود موثر بودن روش های طبی فعلی در درمان ، ممکن است بسیاری از مبتلایان نیاز به بازسازی عروقی پیدا کنند. از سویی دیگر اضطراب پیامد مشترک تمام اعمال جراحی است . اضطراب در عمل جراحی پیوند عروق کرونر باعث افزایش میزان سوخت و ساز ، کاهش ایمنی بدن ، افزایش فعالیت دستگاه قلب و عروق و گوارش می گردد. مطالعه اخیر با هدف بررسی تاثیر ماساژ بازتابی پا بر میزان اضطراب آشکار بیماران پس از عمل جراحی پیوند عروق کرونر در بیمارستان امام علی (ع) کرمانشاه انجام شده است.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی است. 88 بیمار به شکل تخصیص تصادفی در دو گروه ازمون و شاهد قرار گرفتند. در گروه آزمون زیر انگشت شست پای راست بیمار به مدت ده دقیقه یک بار در روز در روزهای سوم و چهارم پس از عمل جراحی پیوند عروق کرونر ماساژ داده شد ، در گروه کنترل هیچ گونه اقدامی صورت نگرفت و فقط در زمان های مذکور اضطراب آشکار بیماران با استفاده از پرسشنامه استاندارد اشپیل برگر اندازه گیری شد.
یافته ها: میزان اضطراب آشکار بیماران در گروه مداخله در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنادار آماری را در اولین روز مداخله نشان داد، ولی در گروه کنترل تفاوتی دیده نشد.
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که ماساژ بازتابی کف پا یک مداخله پرستاری موثر و ساده بوده که عوارض و خطرات کمی دارد که می توان از آن در جهت کاهش اضطراب بیماران در مراکز بهداشتی – درمانی استفاده نمود.
جمال عاشوری،
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: «فراشناخت درمانی» و «طرحواره درمانی» دو روش مهم درمان اختلالهای روانی به ویژه درمان اضطراب و افسردگی هستند. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی فراشناخت درمانی و طرحواره درمانی در کاهش علائم اضطراب و افسردگی دانشجویان پرستاری و مامایی انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دختر دانشکده پرستاری و مامایی مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی مشهد بود. در مجموع 60 دانشجوی مبتلا به اضطراب و افسردگی با روش نمونهگیری در دسترس، انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. گروههای آزمایش در 10 جلسه 70 دقیقهای روشهای فراشناخت درمانی و طرحواره درمانی را آموزش دیدند. همه گروهها پرسشنامههای اضطراب کتل و افسردگی بک را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 و با روش کوواریانس چند متغیره (مانکووا) تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد در مرحله پس آزمون، طرحواره درمانی برخلاف فراشناخت درمانی باعث کاهش معنیدار علائم اضطراب و افسردگی شده است. اما در مرحله پیگیری هر دو روش طرحواره درمانی و فراشناخت درمانی به طور معنیداری باعث کاهش اضطراب و افسردگی شدهاند و در مرحله پیگیری تفاوت معنیداری بین دو روش وجود نداشت(05/0>p).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد گرچه تاثیر طرحواره درمانی زودتر از فراشناخت درمانی نمود مییابد، اما در بلندمدت تفاوت معنیداری میان این دو روش درمانی وجود ندارد. بنابراین مشاوران و درمانگران برای کاهش علائم اضطراب و افسردگی میتوانند از فراشناخت درمانی و طرحواره درمانی استفاده کنند.
اطهر افشار، عباس امان الهی،
دوره 18، شماره 10 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، آزمون مدل فرضی رابطهی باورهای خوداثربخشی با اضطراب والدین و سازگاری زناشویی با میانجیگری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در والدین دارای فرزند مبتلا به بیماری مزمن اهواز بود.
مواد و روشها: جامعه آماری این پژوهش، کلیه والدین دارای فرزند مبتلا به بیماری مزمن اهواز بودند. نمونه مورد پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس انتخاب گردید. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه خوداثربخشی شرر، پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل برگر، مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر و فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی است. برای آزمون الگوی پیشنهادی از الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار AMOS نسخه 18 استفاده شد. روابط واسطهای الگوی نهایی نیز با استفاده از بوت استراپ (آزمون خود راه انداز) نرمافزار AMOS نسخه 18 آزموده شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که مدل اصلاح شده از برازش خوبی با دادهها برخوردار است.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش نشان داد که باورهای خود اثربخشی با اضطراب والدین، سازگاری زناشویی و راهبردهای تنظیم شناختی مثبت و منفی هیجان ارتباط مستقیم دارند. همچنین راهبردهای تنظیم شناختی مثبت هیجان با اضطراب والدین و سازگاری زناشویی رابطه مستقیم دارند. به علاوه، ارتباط مستقیم منفی بین راهبردهای تنظیم شناختی منفی هیجان با سازگاری زناشویی یافت شد. از سوی دیگر، باورهای خود اثر بخشی تأثیر غیر مستقیمی از طریق راهبرد تنظیم شناختی مثبت هیجان براضطراب والدین و سازگاری زناشویی و تأثیر غیر مستقیمی از طریق راهبرد تنظیم شناختی منفی هیجان برسازگاری زناشویی داشتند.
احسان کسرائی، محمد رفیعی، سعید موسوی پور،
دوره 18، شماره 11 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه سلامت شغلی پرستاران در نظام سلامت کشور از اهمیت خاصی برخوردار میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه اضطراب مرگ، کیفیت خواب و رضایت شغلی پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر اراک در سال 93-1392 صورت پذیرفت.
مواد و روشها: روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و مقطعی بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستانهای دولتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک و نمونه آماری بر طبق روش تصادفی ساده شامل 309 پرستار بود. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامههای رضایت شغلی هرزبرگ، کیفیت خواب پیترزبورگ و مقیاس اضطراب مرگ بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: رابطهی معنیداری بین رضایت شغلی با کیفیت خواب پرستاران یافت شد، اما بین رضایت شغلی و کیفیت خواب با اضطراب مرگ پرستاران رابطه معنیداری وجود نداشت. همچنین تفاوت معنیداری بین بخشهای مختلف از لحاظ رضایت شغلی و اضطراب مرگ وجود داشت، هرچند این تفاوت از بعد کیفیت خواب معنیدار نبود. به علاوه، تنها رضایت شغلی در گروه با احتمال شرایط کار دشوار تر معنیدار بود.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش به نظر میرسد توجه به کیفیت خواب به منظور بهبود میزان رضایتمندی پرستاران امری مهم است. وضعیت رضایت شغلی نیز متأثر از شرایط دشوار کار و نیازمند توجه بیشتر به پرستارانی است که در چنین وضعیت کاری قرار دارند. همچنین وجود اضطراب مرگ بالاتر از حد معمول در پرستاران نیازمند بررسی و تأمل بیشتر است.
کیانوش امینی، حمید طاهر نشاط دوست، محمد علی مظاهری، محمدعلی نادی،
دوره 18، شماره 12 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سوء استفاده جنسی از کودکان با عوارض بسیار زیادی مانند اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی، اضطراب و مشکلات رفتاری توام میباشد. این مطالعه با هدف به کارگیری درمان مبتنی بر آموزش یادآوری خاص بر میزان افسردگی و اضطراب کودکان دارای اختلال استرس پس از سانحه ناشی از سوء استفاده جنسی انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام پذیرفت. 34 کودک دارای اختلال استرس پس از سانحه ناشی از سوء استفاده جنسی به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 7 جلسه 5/1 ساعته، آموزش را دریافت کردند. به منظور گردآوری دادهها از دو پرسشنامه اضطراب اسپنس و افسردگی کودکان استفاده شد. تحلیل دادهها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 20 و به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره صورت پذیرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد که آموزش یادآوری خاص به طور قابل ملاحظهای باعث کاهش نمرات افسردگی و اضطراب میشود. دادهها در مرحله پیگیری نشان دادند که این درمان در طولانی مدت بر افسردگی تاثیر داشته(943/5=F، 021/0=p)، ولی نمیتواند اضطراب را به طور موثر کاهش دهد(305/0=F، 585/0=p).
نتیجهگیری: نتایج نشان دادند که آموزش یادآوری خاص برمیزان افسردگی و اضطراب کودکان دارای اختلال استرس پس ازسانحه ناشی از سوء استفاده جنسی تاثیر بسیاری دارد، بنابر این مشاوران و درمانگران میتوانند از این روش در درمان کودکان مبتلا به اختلال مذکور استفاده نمایند.
اسماعیل سلیمانی، مجتبی حبیبی، امراه تاج الدینی،
دوره 19، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسهای راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان، حساسیت پردازش حسی و حساسیت اضطرابی در بیماران مبتلا به MS و افراد عادی بود.
مواد و روشها: جامعهی آماری پژوهش حاضر کلیه بیماران مبتلا به MS مراجعهکننده به انجمن MS ایران در شهر تهران بود. نمونهی این پژوهش نیز 30 نفر از بیماران مبتلا به MS مراجعه کننده به انجمن MS ایران در شهر تهران بودند که به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و با 30 نفر از افراد عادی مورد همتاسازی قرار گرفتند. دو گروه پرسشنامهی راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان، پرسشنامهی حساسیت پردازشی حسی بالا و پرسشنامهی حساسیت اضطرابی را پر کردند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس یک طرفه(آنووا) و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تفاوت معنیداری در راهبردهای نظمجویی شناختی هیجان بین دو گروه وجود دارد، به طوری که میانگین نمرات بیماران مبتلا به MS در راهبردهای سازش نیافته ملامت خویش، فاجعهسازی و ملامت دیگران بیشتر از افراد عادی و میانگین نمرات آن ها در راهبردهای سازشیافته تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاهگیری کمتر از افراد سالم بود. نتایج همچنین نشان داد که بین دو گروه در حساسیت اضطرابی و حساسیت پردازش حسی تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتیجهگیری: مشکلات هیجانی بیشتر بیماران مبتلا به MS میتواند در نتیجهی استفادهی بیشتر آن ها از راهبردهای سازش نیافتهی نظمجویی شناختی هیجان، حساسیت پردازش حسی بالا و حساسیت اضطرابی بالای آن ها باشد.
سحر چرغان، هومن اسحق هارونی، احمد علی معاضدی، لطف اله خواجه پور،
دوره 19، شماره 9 - ( 9-1395 )
چکیده
زمینه و هدف:آروماتاز آنزیمی است که تبدیل آندروستندیون و تستوسترون به استرون و استرادیول را کاتالیز میکند. با توجه به نقش تستوسترون و روی در کاهش اضطراب و ارتباط بین عملکرد سیستم آندروژنی و روی، در این تحقیق اثر تزریق کلرایدروی در موشهایی بررسی شد که آنزیم آروماتاز توسط مهارکنندهیآروماتاز (لتروزول) مهار شده است.
مواد و روش ها: از موشهای صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با میانگین وزنی 25±225 گرم استفاده گردید. حیوانات به 12 گروه تقسیم شدند و بر اساس وزن خود بهصورت تزریق زیرجلدی مهارکننده آروماتاز (لتروزول) دریافت کردند. 30دقیقه بعد از تزریق لتروزول، کلرایدروی یا حلال آن سالین را دریافت کردند و 30 دقیقه بعد در دستگاه مازبعلاوهمرتفع تست شدند. فعالیتحرکتی حیوانات توسط دستگاه میدانباز اندازهگیری شد.
یافته ها: نتایج حاصل از تست اضطراب، کاهش معنیداری در درصد زمان حضور در بازوی باز بین لتروزول mg/kg 25/1 و گروه حلال نشان داد. از نظر فعالیت حرکتی کاهش معنیداری بین لتروزول mg/kg 25/1 با گروه حلال مشاهده شد. گروههای دریافتکننده توأم لتروزول mg/kg 5/2 و مقادیر مختلف کلرایدروی، کاهش معنیداری (05/0>P) در درصد زمان حضور در بازوی باز نسبت به گروه حلال نشان دادند. در گروههای دریافتکننده توأم کلرایدروی mg/kg 5/2 و مقادیر مختلف لتروزول، اختلاف معنیداری (05/0>P) از نظر درصد ورود و زمان سپریشده در بازوی باز با گروه حلال مشاهده نشد.
نتیجه گیری: لتروزول بهتنهایی باعث افزایش اضطراب و کاهش فعالیت حرکتی میشود و با اثر ضداضطرابی کلرایدروی تداخل ایجاد میکند.
نسترن زمانی، آزاده اسکندری،
دوره 20، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اضطراب و افسردگی از حالتهای روانشناختی و فیزیولوژیکی هستند که با تغییرات بدنی، هیجانی و رفتاری شناسایی می شوند. با توجه به مطالعات انجام شده، شواهدی مبنی بر تأثیر دوکوزاهگزانوئیک اسید (DHA) در تنظیم شرایط احساسی، حرکتی و عملکردهای شناختی در انسان و حیوانات وجود دارد. در این مطالعه، اثر DHA با مقدار 5/2 میلیگرم بر کیلوگرم بر رفتارهای اضطرابی و افسردگی در موش سوری نر بالغ مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 42 سر موش سوری نر بالغ به طور تصادفی به 6 گروه 7 تایی تقسیم شدند. حیوانات مورد مطالعه به گروه های کنترل، حلال، (تزریق داخل صفاقی روغن کنجد به مدت 14 روز) و تحت درمان با DHA، (تزریق داخل صفاقی DHA با مقدار 5/2 میلیگرم بر کیلوگرم به مدت 1، 3، 5 و 14 روز) تقسیم شدند و سپس با استفاده از دستگاه ماز بعلاوهای شکل مرتفع و آزمون شنای اجباری از نظر رفتارهای اضطرابی و افسردگی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که دوکوزاهگزانوئیک اسید در روزهای 1، 3 و 5 اثر معنیداری بر رفتار اضطرابی نداشت (05/0˃ p)، اما تیمار 14 روز دوکوزاهگزانوئیک اسید منجر به کاهش زمان بیحرکتی در آزمون شنای اجباری گردید (05/0˂ p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت دوکوزاهگزانوئیک اسید در دوز 5/2 میلیگرم بر کیلوگرم تأثیری بر رفتارهای اضطرابی جوندگان ندارد، ولی منجر به کاهش رفتارهای افسردگی می گردد.
علیرضا ذوالفقاری، هادی بهرامی، کامران گنجی،
دوره 20، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه میزان اثربخشی دو مداخله پذیرش و تعهد و شناختی- رفتاری بر اختلال اضطراب فرگیر بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویانی تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 96- 95 به دفتر مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد تویسرکان مراجعه کرده بودند. این دانشجویان در مصاحبه تشخیصی توسط روانشناس ملاک های DSM5 را برای اختلال اضطراب فراگیر برآورده کردند و در معاینه بالینی نیز اختلالشان توسط روان پزشک تایید شد. در آزمون اضطراب بک نیز اضطرابشان متوسط و بالاتر بود. آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه بیست نفره قرار داده شدند. بعد از اجرای مداخله های پذیرش و تعهد و شناختی- رفتاری برای هر گروه، داده ها توسط آزمون تی و کوواریانس تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین مداخله پذیرش و تعهد 3/12 (01/16 = t و 001/0 = p) و میانگین مداخله شناختی- رفتاری 25/11 (60/10 = t و 001/0 = p) بر روی اختلال اضطراب فراگیر بودند. همچنین، تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله پذیرش و تعهد نسبت به مداخله شناختی رفتاری اثربخشتر بود و f در سطح 03/0معنیدار است. بنابراین هر سه فرضیه ما تایید شدند.
نتیجه گیری: پژوهش نشان داد که هر دو نوع مداخله در درمان اختلال اضطراب فراگیر اثربخش هستند، گرچه مداخله پذیرش و تعهد اثربخش تر از مداخله شناختی- رفتاری بود.
سنا آلبوغبیش، لطف الله خواجه پور، مهناز کسمتی،
دوره 21، شماره 3 - ( 3-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: اضطراب یک پاسخ سازش یافته است که در واکنش به تنشهای متعدد فیزیولوژیکی و محیطی ایجاد می شود. واضح است که دخالت سیستمهای متعدد انتقال دهنده عصبی، نقش مهمی در فرآیند اضطراب دارد. ویتامین C، یک آنتی اکسیدان محلول در آب است که در بسیاری از واکنش های فیزیولوژیک بدن نقش دارد. از طرف دیگر، نیکوتین که دریافت آن با مصرف دخانیات در بدن افزایش مییابد، دارای یک اثر اضطرابزایی است. نالوکسان نیز به عنوان آنتاگونیست گیرندههای اپیوئیدی نقش مهمی در ایجاد حالات اضطرابی دارد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی نقش ویتامین C توأم با نالوکسان بر اضطراب القا شده توسط نیکوتین بود.
مواد و روش ها: 84 عدد موش سوری نر (2±30 گرم) به طور تصادفی به دوازده گروه تقسیم شدند. آزمون اضطرابسنجی 30 دقیقه بعد از تزریق داروها (درون صفاقی، ip) توسط دستگاه ماز به علاوه مرتفع انجام و به مدت 5 دقیقه شاخصهای اضطرابی، از جمله درصد تعداد ورود به بازوی باز و درصد زمان ماندن در بازوی باز، ثبت شد و مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: در این پژوهش، تزریق نیکوتین (8/0 میلیگرم بر کیلوگرم، ip) رفتار اضطرابی را افزایش داد. ویتامین C (80 میلیگرم بر کیلوگرم،ip ) اضطراب ناشی از نیکوتین را بهبود بخشید. این اثر ویتامین C توسط مقدار بیاثر نالوکسان (4 میلیگرم بر کیلوگرم،ip ) مهار گردید.
نتیجه گیری: به نظر میرسد ویتامین C در حضور گیرندههای اوپیوئیدی، رفتار اضطرابی ناشی از نیکوتین را کاهش میدهد.
رها زال خانی، احمدعلی معاضدی، زهره قطب الدین، مهدی پورمهدی بروجنی،
دوره 21، شماره 4 - ( 5-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات هیجانی در بسیاری از بیماران مصروع شایع است. از اینرو، در این مطالعه اثربخشی دو روش درمانی تشنج بر رفتار شبه اضطرابی طی روند کیندلینگ در موش صحرایی نر بالغ بررسی شد.
مواد و روشها: 42 سر موش صحرایی نر بالغ به طور تصادفی به 6 گروه تقسیم شدند: کنترل، شاهد جراحی، گروههای سالین-کیندل و دارو-کیندل که سالین یا دارو را 15 دقیقه قبل از تحریکات کیندلینگ دریافت میکردند، گروههای سالین-کیندل-LFS و دارو-کیندل-LFS که سالین یا دارو را 15 دقیقه قبل از کیندلینگ و LFS را بلافاصله پس از پایان تحریکات کیندلینگ دریافت کردند. رفتار شبه اضطرابی با استفاده از دستگاه ماز بعلاوه مرتفع و جعبه میدان باز در روز ششم ارزیابی شد.
یافتهها: کیندلینگ، درصد ورود به بازوهای باز، درصد زمان جستجوی بازوهای باز، افزایش تعداد پریدن از دستگاه ماز بعلاوه مرتفع (001/0p<) و فرکانس ایستادن روی دوپا در دستگاه جعبه باز (05/0p<) را در مقایسه با گروه شاهد به طور معنیداری افزایش داد. والپروات سدیم درصد ورود به بازوهای باز و درصد زمان جستجوی بازوهای باز را در گروه دارو-کیندل در مقایسه با گروه شاهد افزایش داد (001/0p<). اما از نظر تعداد پریدن از دستگاه ماز بعلاوه ارتفاع و فرکانس ایستادن روی دو پا در آزمون میدان باز با گروه شاهد تفاوت معنیداری نداشت. همچنین، اختلاف معنیداری بین گروههای دارو-کیندل، سالین-کیندل-LFS و دارو-کیندل-LFS در این پارامترها وجود نداشت.
نتیجهگیری: والپروات سدیم و LFS به عنوان دو روش درمانی کنترلکننده صرع، اضطراب القاشده توسط تحریکات کیندلینگ را کاهش میدهند.
تورج سپهوند،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی و اضطراب اجتماعی اختلالات شایعی در کودکان هستند که با آسیبشناسی شناختی والدین مرتبط میباشند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه افسردگی و اضطراب اجتماعی کودکان دبستانی مادران با سطح انعطافپذیری شناختی بالا و پایین انجام شده است.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه با طرح علی- مقایسهای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پایه چهارم تا ششم مقطع ابتدایی شهر اراک (و مادران آنها) در سال 96-1395 بودند. به منظور انتخاب نمونه، از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد. بدینترتیب، بر مبنای نمرات مادران در پرسشنامه انعطافپذیری شناختی، دو گروه از مادران با انعطافپذیری شناختی سطح بالا و پایین انتخاب و نمرات کودکان آنها که به پرسشنامههای افسردگی کودکان و اضطراب اجتماعی کودکان و نوجوانان پاسخ داده بودند، با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره مورد مقایسه قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1397.298 در دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج حاصل تفاوت معناداری در ترکیب خطی متغیرهای وابسته در دو گروه مورد بررسی نشان داد (892/0 =لامبدا ویلکز، 474/14 =97،2F، 000/0 =p). آزمونهای تکمتغیره تحلیل واریانس نیز نشان داد که کودکان دارای مادران با انعطافپذیری شناختی پایین دارای افسردگی و اضطراب اجتماعی بیشتری نسبت به کودکان دارای مادران با انعطافپذیری شناختی بالا هستند.
نتیجهگیری: بهطور کلی، انعطافپذیری شناختی مادران احتمالا به واسطه توانایی کنترلپذیر دانستن موقعیتهای دشوار، درک تبیینهای جایگزین برای رفتارهای انسان و ایجاد راهحلهای جایگزین برای موقعیتهای دشوار پاسخدهی به کودکان با افسردگی و اضطراب اجتماعی آنها مرتبط است. بنابراین، مادران نیازمند آموزش و اصلاح بیشتری در توانایی انعطافپذیری شناختی خود جهت بهبود بیشتر در افسردگی و اضطراب اجتماعی کودکان هستند.
مرضیه کامکار، صمد زارع، فرین بابائی،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: محدودیت غذایی در افسردگی و اضطراب دخیل است. مطالعات پیشین به نقش سولپیراید در درمان افسردگی و اضطراب اشاره کردهاند. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش سیستم دوپامینرژیک و محدودیت غذایی در تغییرات اضطراب و افسردگی بود.
مواد و روشها: 42 سر رت نر بالغ نژاد ویستار (180 تا 220 گرم) به 7 گروه کنترل، شم، محدودیت غذایی 25، 50، 75 درصد، محدودیت غذایی 75 درصد با تزریق درون بطن مغزی (icv) سولپراید و گروه سولپراید (icv)(50 میکروگرم در هر موش) تقسیم شدند. دوره تیمار 21 روز بود. روز 19 جراحی و کانولگذاری انجام شد. روز 21، سولپیراید با حجم 3 میکرولیتر تزریق شد. روز 21 تستهای افسردگی و اضطراب (تست آویزانکردن از دم و ماز بعلاوهای شکل مرتفع) از رتها گرفته شد. نتایج براساس آزمون آماری آنوا مقایسه شدند.
ملاحظات اخلاقی: اصول کار با حیوانات آزمایشگاهی مطابق با بیانیه هلسینکی و مصوبات کمیته اخلاق زیستی دانشگاه ارومیه رعایت گردید (Ref No: AECVU-180-2018).
یافتهها: زمان تحرک در گروههای محدودیت غذایی و سولپیراید نسبت به کنترل و گروه 75 درصد با سولپراید نسبت به گروه 75 درصد افزایش معنادار داشت. زمان بیحرکتی در گروههای محدودیت غذایی و گروه سولپیراید نسبت به کنترل کاهش معنادار داشت. درصد ورود به بازوی باز در گروه 75 درصد نسبت به کنترل کاهش معنادار و در گروه 75 درصد با سولپیراید نسبت به گروه 75 درصد افزایش معنادار داشت. درصد زمان ماندن در بازوی باز در گروه 75 درصد با سولپیراید نسبت به گروه 75 درصد افزایش معنادار داشت. فعالیت حرکتی در گروههای تحت محدودیت غذایی و تزریق سولپیراید کاهش داشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد محدودیت غذایی و سولپیراید در بهبود شرایط شبه افسردگی نقش دارند. سولپیراید در مهار رفتار اضطرابی القا شده توسط محدودیت غذایی نیز نقش دارد.
تورج سپهوند، جلیل مرادی،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف بین افسردگی و اضطراب در کودکان ارتباط و همپوشانی زیادی وجود دارد و این متغیرها با وضعیت برتری جانبی نیز مرتبطاند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی در کودکان چپبرتر و راستبرتر دارای علائم افسردگی انجام شد.
مواد و روش ها این پژوهش یک مطالعه دارای طرح علّیمقایسهای بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشآموزان مقطع ابتدایی (پایه چهارم تا ششم) استان مرکزی بود. برای انتخاب نمونه، از روش نمونهگیری دردسترس استفاده شد. ابتدا پرسشنامههای افسردگی، اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی در مورد این کودکان اجرا شد. سپس دو گروه چپبرتر (۳۱ نفر) و راستبرتر (۳۵ نفر) از کودکانی که نمرات آنها در پرسشنامه افسردگی ۱۹ و بالاتر بود، انتخاب شدند و از لحاظ اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی مورد مقایسه قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه بخشی از یک پژوهش انجامشده در دانشگاه اراک است که با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.۱۳۹۷.۲۹۸ در دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها نتایج حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیره، تفاوت معناداری را در ترکیب خطی متغیرهای وابسته دو گروه نشان داد (۰/۰۰۱=P). آزمونهای تکمتغیری تحلیل واریانس نیز نشان داد کودکان چپبرتر افسرده، اضطراب فراگیر بیشتری را نسبت به کودکان راستبرتر افسرده دارند، اما در متغیر اضطراب اجتماعی تفاوت معناداری بین آنها مشاهده نشد.
نتیجه گیری با توجه به آسیبپذیری بیشتر کودکان افسرده چپبرتر در برابر اختلالات اضطرابی، این کودکان به میزان بیشتری نیازمند شیوههای خاص پیشگیری و درمان افسردگی و بهویژه اختلال اضطراب فراگیر هستند.