مسعود نیک فرجام،
دوره ۱۳، شماره ۵ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: اسکیزوفرنی یک اختلال مزمن و یکی از مشکلات بهداشتی عمده در جهان محسوب میشود و انتخاب روشهای درمانی متنوع و متناسب با فرهنگ جامعه از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزههای دینی در بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی میباشد. مواد و روشها: این تحقیق یک مطالعه مداخلهای بوده که در آن ۶۲ بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی بستری در بیمارستان روانپزشکی به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و شاهد قرار گرفتند و مقیاس کیفیت زندگی برای بیماران اسکیزوفرنی (SQLS) برای هر دو گروه اجرا شد. سپس در گروه تجربی آموزههای دینی (نماز، دعا و قصص قرآنی) به مدت ۲ ماه اجرا شد و از هر دو گروه مجدداً آزمون به عمل آمد. دادهها با استفاده از آزمون تی وابسته و نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج پژوهش قبل از مداخله نشان داد که تفاوت معنیداری در میانگین نمرات دو گروه تجربی و شاهد وجود ندارد(۰۸/۰=p) بعد از مداخله تفاوت معنیداری در میانگین نمرات گروه تجربی در مقایسه با قبل از مداخله مشاهده شد(۰۴/۰=p) در حالی که میانگین نمرات قبل و بعد گروه شاهد اختلاف معنیداری را نشان نداد(۱۴/۰=p). نتیجهگیری: همان طور که نتایج مطالعه نشان دادند آموزشهای مذهبی و معنوی در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی میتواند در افزایش رضایت آنها از کیفیت زندگی موثر باشد.
اعظم داودی، حمید طاهر نشاط دوست، حسن پاشا شریفی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات مختلف، نقایص شناختی را به عنوان یکی از جنبه های مهم اسکیزوفرنیا مطرح کرده اند. علاوه بر این وجود روان پریشی در این بیماران می تواند بر میزان نقص در عملکردهای اجرایی تاثیر گذار باشد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه عملکردهای اجرایی در بیماران اسکیزوفرنیا، افسردگی اساسی بدون روان پریشی و افراد بهنجار است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مقطعی می باشد. بدین منظور با روش نمونه گیری در دسترس، ۲۸ بیمار اسکیزوفرنیک، ۲۸ بیمار افسرده بدون روان پریشی و ۲۸ آزمودنی بهنجار از بیمارستان های شهر تهران انتخاب و بر اساس متغیرهای سن، جنس و سطح تحصیلات همسان سازی شدند.عملکردهای اجرایی آزمودنی ها به وسیله آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد.
نتایج: بیماران اسکیزوفرنیا در مقایسه با بیماران افسرده بدون روان پریشی و آزمودنی های بهنجار در همه ی متغیرهای آزمون ویسکانسین عملکرد ضعیف تری داشتند (۰۰۱/۰>p). همچنین بیماران افسرده نسبت به افراد بهنجار خطای در جاماندگی بیشتری نشان دادند(۰۰۱/۰>p)، ولی تفاوت معنی داری بین دو گروه در متغیرهای تعداد طبقات و خطاهای خاص وجود نداشت.
نتیجه گیری: آسیب بیشتر در عملکردهای اجرایی در آزمون ویسکانسین به طور عمده ای با روان پریشی مرتبط می باشد که ممکن است به صورت نیمرخ اختصاصی اسکیزوفرنیا مطرح شود و می توان با توجه به میزان نقص در عملکرد اجرایی در هر گروه از بیماران، پیش آگهی مثبت یا منفی را در ابتدای امر تشخیص داد.