18 نتیجه برای استقامت
الهام وسدی، حامد برزگر، محبوبه برجیان فرد،
دوره 16، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی و رژیم غذای پرچرب بر مقادیر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) در هیپوکمپ رتهای نر بالغ بود.
مواد و روشها: در این پژوهش تجربی 28 سر رت نر نژاد ویستار (با سن 8 هفته و میانگین وزن 10±170 گرم)، در 4 گروه مساوی 7 تایی کنترل، تمرین، غذای چرب و تمرین- غذای پرچرب به طور تصادفی تقسیم شدند. گروه تمرین، تحت تمرین استقامتی روی نوارگردان به مدت 8 هفته قرار گرفتند. گروه غذای پرچرب، به مدت 8 هفته رژیم غذایی در دسترس پرچرب دست ساز (40% چربی اشباع، مشتق شده از روغن سویا) دریافت کردند. گروه تمرین- غذای پرچرب نیز تحت همان برنامه تمرینی قرار گرفتند و روزانه رژیم غذای پرچرب با دسترسی آزاد دریافت کردند. مقادیر BDNF با روش الایزا سنجیده شد و دادهها با استفاده از روش آماری آنالیز واریانس یک راهه با 05/0p < تحلیل شدند.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر BDNF هیپوکمپ پس از 8 هفته، در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل و گروه غذای پرچرب افزایش داشت اما افزایش معنیدار نبود (381/0=P و 318/0=P). در گروه تمرین- غذای پرچرب نیز، مقادیر BDNF هیپوکمپ تغییر معنیداری در مقایسه با گروه کنترل و گروه غذای پرچرب نداشت (481/0=P و 407/0=P). همچنین مقادیر BDNF در گروه غذای پرچرب در پایان هفته هشتم، نسبت به گروه کنترل تغییر معنی-داری نداشت (900/0=P).
نتیجهگیری: با توجه به پارامترهای حاصل از مطالعه به نظر میرسد، فعالیت ورزشی استقامتی میتواند تا حدودی بر افزایش مقادیر BDNF هیپوکمپ رتها تأثیر گذار باشد.
ملیحه آوسه ، روح الله نیکویی ، وحید شیبانی ،
دوره 17، شماره 5 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل تکرر وقوع هیپوگلیسمی در شرایط دیابت، سوبستراهای جایگزین گلوکز نقش مهمی در حفظ متابولیسم مغزی در این بیماری دارند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر بلند مدت تمرین استقامتی بر برداشت مغزی لاکتات در شرایط هیپوگلیسمی در رتهای دیابتی نوع 1 بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی 72 رت نر نژاد ویستار به طور مساوی در چهار گروه کنترل، تمرینی سالم، کنترل دیابتی و تمرینی دیابتی تقسیم شدند. دیابت از طریق ترکیب تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین ایجاد شد. پس از اعمال 8 هفته تمرین استقامتی، هیپوگلیسمی با تزریق درون صفاقی انسولین ایجاد گردید. یک و نیم ساعت بعد از ایجاد هیپوگلیسمی، رتها تزریق درون صفاقی لاکتات (4 میلیمول بر گیلوگرم وزن بدن) را تجربه کردند. سپس حیوانات در فواصل 10، 20 و 30 دقیقه بعد از تزریق لاکتات کشته و غلظت لاکتات و گلوکز در مغز و پلاسما اندازهگیری شد.
یافته ها: اختلاف معنیدار در غلظت لاکتات پلاسما در دقیقه 20 (05/0>p) و 30 (05/0>p) بین گروههای سالم و در دقیقه 30 (05/0>p) بین گروههای دیابتی دیده شد. 30 دقیقه بعد از تزریق، افزایش معنیدار در غلظت لاکتات مغز بین کنترل و تمرینی سالم (05/0>p) و کنترل و تمرینی دیابتی (05/0>p) دیده شد. نسبت لاکتات مغز/ پلاسما نتیجه مشابه با غلظت لاکتات مغز داشت. افزایش غلظت لاکتات مغز تاثیری بر سطوح کاهش یافته گلوکز مغز نداشت.
نتیجه گیری: تمرین استقامتی میتواند برداشت مغزی لاکتات رتهای دیابتی را در شرایط هیپوگلیسمی افزایش دهد.
لیلا وصالی اکبر پور، محمد علی سمواتی شریف،
دوره 19، شماره 4 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیتهای استقامتی میتوانند از طریق ایجاد استرس اکسایشی، منجر به آسیب و تخریب بافتی گردند. اما به نظر میرسد فعالیتهای استقامتی و واماندهساز نتایج متفاوتی با یکدیگر دارند. هدف از این پژوهش بررسی مقایسه دو شیوه تمرین شنای استقامت بر سطوح کراتینکیناز، لاکتات دی هیدروژناز و مالون دی آلدئید رتهای نر ویستار است.
مواد و روشها: تعداد 18 سر رت نر نژاد ویستار با سن 12 هفته و در محدوده 250 تا 300 گرم به طور تصادفی به سه گروه شش تایی شنای استقامت(EN)، شنای واماندهساز (EX) و کنترل (C) تقسیم شدند. هر دو گروه تمرینی به مدت 10 هفته، 5 روز در هفته و هر جلسه یک ساعت شنا کردند. اما از هفته پنجم، 30 دقیقه در هفته به طور فزاینده به زمان شنای گروه واماندهساز افزوده میشد، به طوری که گروه واماندهساز در سه هفته پایانی پروتکل تمرینی، سه ساعت در هر جلسه شنا میکردند. گروه کنترل (C) در این مدت فعالیتی نداشتند. یک روز پس از اتمام پروتکل تمرینی، نمونهگیری خونی از سیاهرگ زیرین رتها انجام شد. فعالیت LDH و CK به روش رنگسنجی(DGKC) و MDA از طریق واکنش با TBA سنجیده شد. نتایج از طریق آزمون آنووای یک طرفه و پس از آن تست تعقیبی توکی با سطح معنیداری(p<0/05) تحلیل شدند.
یافتهها: گروه EN، افزایش معنیداری در سطوح CK سرمی نسبت به گروه EX و گروه C داشتند(0/001=p)، در حالی که سطوح مالون دی آلدئید به طور معنیداری نسبت به گروه C کمتر بود(0/011=p). اما در سطوح LDH تفاوت معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد تمرین استقامتی آسیب بیشتری به عضله وارد میکند، در حالی که پراکسیداسیون لیپید کمتری ایجاد میکند.
بهلول قربانیان،
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه روی موشها نشان داده که برخی سایتوکاینها و پروتئینهای تولید شده به وسیله ماکروفاژها و سلولهای دیگر در تنظیم بیان پروتئین ABCA1 نقش دارند، اما در این زمینه، مطالعهای روی آزمودنیهای انسانی به ویژه متعاقب فعالیت بدنی انجام نگرفته است. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین پروتئین ABCA1 لنفوسیتی با سایتوکاینهای IL-10 و TNF-α متعاقب هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی در نوجوانان پسر دارای اضافه وزن و چاق بود.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 28 دانش آموز(1/89±16/93 سال، 9/98±88/07 کیلوگرم،2/55± 28/35 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی انتخاب و در گروههای کنترل (15 نفر) و تمرین (13 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین شامل تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی (هشت هفته/ چهارروز/ هفتاد دقیقه هر جلسه) بود. سنجش پروتئین ABCA1 به وسیله همولیز سلولی و روش الایزای حساس انجام شد. دادهها با آزمون آماری تی و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافتهها: تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون نشان داد که متعاقب هشت هفته تمرین، پروتئین ABCA1 با IL-10 همبستگی مثبت و معنیدار(0/43=r؛ 0/032=p) و با TNF–α همبستگی منفی و معنیدار(0/53-= r؛ 0/012=p) دارد(p<0/01). همچنین تمرین باعث افزایش معنیدار پروتئین ABCA1 شده ولی افزایش IL-10 و کاهش TNF-α معنیدار نبود.
نتیجهگیری: با توجه به افزایش غلظت پروتئین ABCA1 لنفوسیتی و همبستگی بین متغیرها متعاقب تمرین، نتایج به دست آمده ثابت میکند که احتمالاً TNF–α اثر تنظیمی منفی و IL-10 اثر تنظیمی مثبت بر پروتئین ABCA1 لنفوسیتی دارد.
مرتضی سلیمی آوانسر، عبدالصالح زر،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع چاقی در میان کودکان به صورت نگران کنندهای رو به افزایش است. چاقی با وضعیت التهاب مزمن، با نشانگرهای التهابی مانند کمرین و پروتئین واکنشگر-C همراه است. از این رو، هدف از تحقیق حاضر، مقایسهی تاثیر تمرینات استقامتی و تمرینات تناوبی شدید بر سطوح کمرین و پروتئین واکنشگر-C پلاسما در کودکان چاق میرباشد.
مواد و روشها: 21 کودک چاق 9 تا 12 ساله(با میانگین وزن 5/2±46/61 کیلوگرم و میانگین BMI 7/1±4/31 کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی به سه گروه استقامتی، تمرین تناوبی شدید و کنترل تقسیم شدند(7n=). گروهرهای تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه به فعالیت منظم بدنی پرداختند. به منظور بررسی تفاوتهای مشاهده شده بین گروهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد(05/0p<).
یافتهها: در هر دو گروه تمرینی کاهش معنیداری در وزن، نمایهی تودهی بدنی و درصد چربی نسبت به قبل از تمرینات داشتهایم. در گروه تمرین تناوبی شدید شاهد کاهش معنیدار سطوح کمرین (016/0p=) نسبت به قبل از تمرینات بودهایم. پروتئین واکنشگر-C نیز در هر دو گروه تمرینی کاهش یافته ولی این تغییرات معنیدار نبوده است.
نتیجهگیری: به طور خلاصه، میتوان گفت که هشت هفته تمرین تناوبی شدید نسبت به تمرین استقامتی اثر بیشتری بر کمرین و پروتئین واکنشگر-C پلاسما در کودکان چاق دارد.
نسرین شیخ حسینی، روح الله نیکویی، محسن امینایی،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تمرین استقامتی بر غلظت ایزوفرمهای لاکتات دهیدروژناز (LDHA و LDHB) و ایزوآنزیم های آن در مایع مغزی نخاعی رت های نر نژاد ویستار بود.
مواد و روش ها: 17 سر حیوان براساس وزن همسان سازی و به طور تصادفی به دو گروه کنترل (9n = ) و تمرینی
(8n= ) تقسیم شدند. پروتکل تمرین استقامتی (شروع با 30 دقیقه، 20 متر در دقیقه و رسیدن به 60 دقیقه با سرعت 26 متر در دقیقه در هفته آخر) به مدت 12 هفته بر گروه تمرینی اعمال شد. 72 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، مایع مغزی نخاعی از سیسترنامگنا جمع آوری گردید. ایزوفرم ها و ایزوآنزیم های لاکتات دهیدروژناز با الایزا و الکتروفورز اندازه گیری و مقایسات بین گروه ها با آزمون آماری تی استیودنت مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: هر دو ایزوفرم LDHA و LDHB در مایع مغزی نخاعی رتهای کنترل وجود داشت. بیشترین و کمترین مقدار ایزوآنزیمها به ترتیب به LDH1 و LDH5 مربوط بود. متعاقب تمرین استقامتی، مقادیر LDHB (01/0p <)، LDH1 (01/0p <) و LDH2 (01/0p <) در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش و مقادیر LDH3 (01/0p <) و نسبت LDHA/LDHB (01/0p <) در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت. تمرین استقامتی بر LDHA و LDH4 تاثیری نداشت.
نتیجهگیری: انجام تمرین استقامتی با شیفت اکسیداتیو ایزوفرم ها و ایزوآنزیم های لاکتات در مایع مغزی نخاعی همراه است که می تواند پیش درآمدی بر حمایت متابولیسم هوازی لاکتات در مغز باشد.
امیر خسروی، فاطمه امید علی،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت های بدنی با شدت بالا و وامانده ساز، ممکن است اثرات آسیبزایی بر قلب داشته باشند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر عصاره آبی زعفران بر تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم موش های صحرایی نر متعاقب فعالیت وامانده ساز بود.
مواد و روشها: 64 سر موش صحرایی نر ویستار به 4 گروه مساوی(14= n) تقسیم شدند: گروه 1) بدون تمرین+ 2 میلی لیتر آب مقطر، گروه 2) بدون تمرین+ 50 میلی گرم عصاره آبی کلاله زعفران محلول در 2 میلی لیتر آب مقطر، گروه 3) 8 هفته تمرین استقامتی + 2 میلی لیتر آب مقطر و گروه 4) 8 هفته تمرین استقامتی + 50 میلی گرم عصاره آبی کلاله زعفران محلول در 2 میلی لیتر آب مقطر. در پایان تحقیق نیمی از موشها بلافاصله پیش از وامانده شدن و نیمی دیگر بلافاصله پس از آن بر روی نوار گردان قربانی شدند. تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم به ترتیب با استفاده از روش ELISA و اسپکتوفتومتری سنجیده شدند. داده ها با استفاده از آزمون آنووای یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: مقادیر تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم تمامی گروه ها متعاقب واماندهسازی افزایش نشان داد (05/0p<). کمترین افزایش در گروه 4 و بیشترین افزایش در گروه ۱ مشاهده شد (05/0p<).
نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان داد مصرف عصاره زعفران به همراه تمرین هوازی نسبت به تمرین هوازی و یا مصرف عصاره زعفران به تنهایی در تعدیل افزایش تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم متعاقب یک وهله فعالیت وامانده ساز موثرتر می باشد.
سعید محمدی مولود، علی حیدریان پور، الناز شکری،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرینات ورزشی زیر بیشینه بر غلظت سرمی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و عملکرد توجه پسران دبستانی مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی (ADHD) انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان پسر مقطع ابتدایی بودند که در بررسیهای اولیه دارای علائم نقص توجه و بیش فعالی تشیخص داده شده و جهت بررسی بیشتر و درمان در سال تحصیلی 96-95 به هسته مشاوره و روانشناسی آموزش پرورش منطقه سردرود ارجاع داده شده بودند. از جامعه مذکور، 30 پسر 7 تا 12 ساله به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. برای تشخیص نقص توجه از پرسشنامه کانرز نسخه والدین و مصاحبه بالینی، جهت سنجش میزان توجه از آزمون عملکرد توجه پیوسته(CPT) و برای اندازهگیری سطوح سرمی BDNF از کیت شرکت استوبیوفارم استفاده شد. آزمودنیهای گروه آزمایش به مدت 12 هفته و در قالب 36 جلسه تمرینی 25 تا 75 دقیقهای به تمرینات هوازی با شدت 45 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. دادهها با روش تحلیل کواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ سطوح سرمی BDNF و عملکرد توجه پیوسته تفاوت معنادار وجود دارد (001/0>p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاضر میتوان گفت تمرینات زیربیشینه باعث افزایش BDNF و در نتیجه بهبود توجه در دانشآموزان پسر دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی میگردد.
سارا ولی زاده، پژمان معتمدی، هادی کرمی، حمید رجبی،
دوره 21، شماره 6 - ( 9-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت نوع دو اثرات ضد آنژیوژنزی در بافت قلب اعمال میکند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن VEGF و VEGFR2 در بافت قلب رتهای نر ویستار دیابتی نوع دوم بود.
مواد و روشها: 36 سر رت نر نژاد ویستار بهطور تصادفی به سه گروه دیابتی با تمرین استقامتی (DET)، گروه کنترل دیابتی (DC) و گروه کنترل سالم (HC) تقسیم شدند. القای دیابت نوع دوم از طریق تزریق درون صفاقی STZ صورت گرفت. پروتکل تمرین شامل 10 هفته تمرین استقامتی، 5 جلسه در هفته به مدت 20 تا 30 دقیقه و با سرعت 27 متر بر دقیقه و شدت 75 درصد VO2max در هفته اول بود که به تدریج به 60 دقیقه با سرعت 27 متر بر دقیقه و شدت 75 درصد VO2max در هفته دهم رسید. بیان ژن و پروتئین VEGF و VEGFR2 با روش Real-Time PCR و وسترن بلات بررسی شد.
یافتهها: بر طبق نتایج Real-Time PCR، تمرین استقامتی باعث افزایش بیان ژن VEGF (05/0>p) و VEGFR2 (05/0>p) در مقایسه با گروه DC شد. نتایج وسترن بلات نیز نشان داد که تمرین استقامتی موجب افزایش بیان پروتئین VEGF (05/0>p) در مقایسه با گروه DC میشود و تغییری در بیان پروتئین VEGFR2 وجود ندارد (05/0<p).
نتیجهگیری: دیابت نوع دو فرآیند آنژیوژنز در قلب دیابتی را مختل میکند. به نظر میرسد تمرین استقامتی دارای اثر مثبت بر آنژیوژنز است و میتواند باعث بهبود قلب دیابتی شود.
علی اصغر قربانعلی پور، پژمان معتمدی، حمید رجبی، هادی کرمی،
دوره 21، شماره 7 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: ژن eNOS مسئول تولید نیتریک اکساید و آنژیوستاتین، مهارکننده آنژیوژنز میباشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن آنژیوستاتین و eNOS در بافت قلب رتهای نر ویستار دیابتی نوع دوم بود.
مواد و روشها: در یک مطالعه تجربی، 36 سر رت نر نژاد ویستار بهطور تصادفی به سه گروه دیابتی با تمرین استقامتی (12= n، DET)، گروه کنترل دیابتی (12= n، DC) و گروه کنترل سالم (12= n، HC) تقسیم شدند. القای دیابت نوع 2 از طریق تزریق درون صفاقی STZ صورت گرفت. پروتکل تمرین شامل 10 هفته تمرین استقامتی، 5 جلسه در هفته به مدت 15 دقیقه و با سرعت 27 متر در دقیقه در هفته اول بود که بهتدریج به مدت 60 دقیقه با سرعت 27 متر در دقیقه در هفته نهم رسید. حیوانات 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین قربانی شدند و نمونهها از بافت قلب گرفته شد. بیان ژنهای آنژیوستاتین و eNOS با روش Real-Time PCR بررسی شدند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس یک طرفه استفاده گردید. سطح معنیداری 05/0>p در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد 329 .1394 IR.ARAKMU.REC. به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافتهها: بیان ژن آنژیوستاتین و eNOS در گروه DC در مقایسه با گروه HC افزایش معنیداری را نشان داد (000/0=p). تمرین استقامتی موجب کاهش معنیدار بیان ژن آنژیوستاتین و eNOS در مقایسه با گروه DC شد (000/0=p).
نتیجهگیری: به نظر میرسد بیان ژن آنژیوستاتین و eNOS بافت قلب دیابتی تحت تاثیر مثبت تمرین استقامتی قرار میگیرد.
وحید حدیدی، فرهاد دریانوش، جواد نعمتی، نادر تنیده،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره بیتحرکی اندام تحتانی بر بیان ژنهای PGC-1α، NRF1، Mfn2، PINK1 و Drp1به عنوان تنظیمگرهای اصلی کیفیت و عملکرد میتوکندریایی در عضله نعلی رتهای تمرین کرده استقامتی بود.
مواد و روشها: به همین منظور 15 سر رت نر اسپراگ داولی به سه گروه (کنترل، ورزش+ بیتحرکی و گروه بیتحرکی) تقسیم شدند. رتهای گروه ورزش+ بیتحرکی طی 12 هفته و هر هفته 5 جلسه بر روی تردمیل دویدند. اندام تحتانی حیوانات برای 7 روز با روش قالبگیری بیتحرک شد. عضلهی نعلی استخراج و میزان بیان ژنهای موردنظر به روش RT-PCR اندازهگیری گردید. جهت تعیین تفاوتها از روش آنوای یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 05/0≥α استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.SUMS.REC.1396.S444 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که بیتحرکی در هر دو گروه بیتحرکی و ورزش + بیتحرکی نسبت به گروه کنترل موجب کاهش بیان ژنهای PGC-1α (001/0p= و 045/0p=)، NRF1 (001/0p= و 006/0p=)، Mfn2 (001/0p= و 001/0p=) و افزایش PINK1 (001/0p= و 001/0p=) میشود، اما بیان ژن Drp1 تغییر معناداری نداشت (069/0p= و 223/0p=). همچنین بررسیها مشخص کرد که در گروه ورزش + بیتحرکی، کاهش بیان PGC-1α (013/0p=)، NRF1 (001/0p=) و Mfn2 (001/0p=) کمتر از گروه بیتحرکی بود. همچنین افزایش بیان PINK1 نیز کمتر از گروه بیتحرکی بود (001/0p=).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان میدهد تمرین استقامتی اثر محافظتی بر کیفیت میتوکندریایی در دوره بیتحرکی دارد، اما نمیتواند از بروز نقص میتوکندریایی جلوگیری کند.
محمد ملکی پویا، بهرام عابدی، محمدرضا پالیزوان، عباس صارمی،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع گسترده بیماری انفارکتوس قلبی و افزایش 36 درصدی کل مرگومیرهای ناشی از آن تا سال 1399 و توجه به علل و روشهای درمانی جایگزین بسیار مورد اهمیت است. روشهای متفاوتی در درمان این بیماران وجود دارد که تمرینات استقامتی یکی از آنها است. هدف از این تحقیق بررسی تأثیر 8 هفته تمرین استقامتی فزاینده بر سطوح تغییرات سرمی فاکتورهای TSP1 و MMP1 در موشهای صحرایی مبتلا به میوکارد انفارکتوس بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی کنترلشده با گروه شاهد، 20 سر موش صحرایی نژاد ویستار (8 هفتهای و با وزن 30±230 گرم) پس از القای انفارکتوس با ایزوپروترونول (150 میلیگرم بر کیلوگرم) بهطور تصادفی به دو گروه تمرین استقامتی فزاینده و شاهد تقسیم شدند. گروه تمرین برای مدت 8 هفته تحت مداخله برنامۀ تمرین استقامتی فزاینده قرار گرفت (هفتهای 3 جلسه به مدت 20 تا 50 دقیقه با سرعت 12 تا 18 متر در دقیقه). سپس 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه خون وریدی جهت ارزیابی غلظت سرمی TSP1 و MMP1 جمعآوری و به آزمایشگاه منتقل گردید. برای آنالیز دادهها از آزمون تی مستقل در سطح معنیداری 05/0>p و نرمافزار گرافپد استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.IAU.ARAK.REC.1397.007 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد تمرین استقامتی موجب افزایش معنیدار (048/0p= ) سطوح سرمی MMP1 موشهای صحرایی القاشده به انفارکتوس میشود، درحالیکه اثر معنیداری (092/0p=) متعاقب برنامه ورزشی در مقادیر سرمی TSP1 مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتیجه مطالعه حاضر نشان میدهد تمرین استقامتی فزاینده احتمالاً باعث افزایش MMP1 در موش صحرایی مبتلا به انفارکتوس میوکارد میشود که میتواند نقش مهمی در فرآیندهای آنژیوژنز و جایگزینی مویرگهای بستهشده داشته باشد.
راضیه رضایی، محمد فتحی،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت استقامتی موجب تجدید ساختار قلب میشود، یکی از عواملی که بیان بسیاری از ژنهای قلب را تنظیم میکند، miR-133 است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر تمرین استقامتی بر بیان miR-133 قلب در موشهای صحرایی نژاد ویستار بود.
مواد و روشها: در این پژوهش تجربی، 14 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به مدت 4 هفته در شرایط کنترل شده، نگهداری شدند. بعد از آشناسازی بهطور تصادفی به دو گروه شاهد (7 سر) و تجربی (7 سر) تقسیم شدند. گروه تجربی یک برنامه تمرینی 14 هفتهای، هفتهای 6 جلسه (که بهتدریج به 60 دقیقه و 30 متر بر دقیقه رسید) را روی نوار گردان اجرا نمودند. 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه، بیهوش و تشریح شدند. سپس قلب آنها خارج شده و بعد از هموژن بافت بطن چپ و استخراج RNA و سنتز cDNA با استفاده از روش Real-Time PCR، میزان بیان miR-133 بطن چپ اندازهگیری شد. با استفاده از آزمون آماری تی، میزان بیان miR-133 در سطح 05/0 ارزیابی شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش تجربی با کد اخلاق 52/1396345 در معاونت پژوهشی دانشگاه لرستان تایید شد.
یافتهها: پس از 14 هفته تمرین استقامتی، میزان بیان miR-133 قلب در گروه تمرینی بهطور معنیداری (007/0=p) نسبت به گروه شاهد افزایش یافت که با افزایش معنیدار نسبت توده حجم بطن چپ به وزن بدن همراه بود (012/0=p).
نتیجهگیری: با توجه به تغییرات ساختاری قلب، میتوان گفت که احتمالاً بخشی از سازگاری قلب به تمرین استقامتی ناشی از افزایش بیان miR-133باشد.
محمدرضا اسد، شکوفه خردمند، نرگس خردمند،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف فعالیت ورزشی به دلیل اینکه منجر به کاهش در سطوح برخی آدیپوکاینها از جمله کمرین میشود، باعث بهبود در حساسیت به انسولین میشود؛ اما تأثیر تمرین استقامتی وتناوبی شدید بر سطوح کمرین و مقاومت به انسولین در موشهای چاقشده ناشناخته است.
مواد و روش ها در این مطالعه 27 سر موش نر، به طور تصادفی به چهار گروه کنترل پایه (6=n)، تمرین استقامتی (8=n)، تمرین تناوبی شدید (8=n) و کنترل چاق بدون مداخل (5=n) تقسیم شدند. گروه استقامتی و تناوبی شدید به مدت هشت هفته به فعالیت پرداختند و سطوح کمرین پلاسما به روش الایزا اندازهگیری شد.
ملاحظات اخلاقی تمامی مراحل اجرای پژوهش شامل نگهداری، اجرای پروتکل تمرین، کشتار رتها و خونگیری بر اساس ضوابط کمیته اخلاقی انجام شد. این تحقیق در دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی دانشگاه تهران تصویب شد و در مرکز کمیته اخلاق پژوهشگاه علوم ورزشی با کد IR.SSRI.REC.1398/559 به ثبت رسید.
یافته ها نتایج نشان داد که کمرین در گروه استقامتی نسبت به گروه موشهای چاقشده بدون مداخله کاهش معنیداری داشت (0/01>P)، ولی نسبت به گروه کنترل پایه تغییر معنیداری نداشت. همچنین، اختلاف معنیداری بین کمرین گروه تناوبی شدید با گروه موشهای چاقشده بدون مداخله و گروه کنترل پایه وجود نداشت (0/05
P). اختلاف معنیداری بین مقاومت به انسولین در گروه تناوبی شدید نسبت به تمرین استقامتی وجود نداشت (0/05
P).
نتیجه گیری به نظر میرسد تمرین استقامتی و تناوبی شدید باعث کاهش مقاومت به انسولین میشود که این کاهش در تمرین استقامتی احتمالاً به واسطه کاهش وزن و کمرین سرمی اتفاق میافتد.
محمد پرستش، جلیل مرادی،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری ویروس جدید کرونا (کووید 19) تأثیر عمدهای بر فعالیتهای بدنی افراد در کل دنیا گذاشته است. این شرایط باعث شده میزان فعالیتهای بدنی در بسیاری از افراد کاهش پیدا کند. هدف از این پژوهش، ارائه یک راهنمای کاربردی برای اجرای فعالیتهای بدنی در خانه بود.
مواد و روش ها: روش کار به صورت کتابخانهای بود و کتابها و مقالات جدید در مورد اجرای فعالیتهای بدنی در خانه بررسی شد و سعی شد مبانی علمی اجرای فعالیتهای بدنی در خانه ارائه شود. نحوه اجرای فعالیتهای بدنی مختلف با استفاده از دستگاههای موجود در منازل و همچنین اجرای تمرینات بدون استفاده از دستگاه بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله یک مقاله مروری است و هیچ نمونه انسانی و حیوانی ندارد.
یافته ها: پیشنهادات کاربردی برای فعال ماندن در خانه، همراه با تمرین ورزشی هوازی شامل راه رفتن، دویدن روی تردمیل، استفاده صحیح از دوچرخه ثابت و تمرینات مقاومتی با وزن بدن است تا بتوان با عوارض جانبی جسمی و روانی ویروس جدید کرونا (کووید 19) مقابله کرد.
نتیجه گیری: این راهنما اطلاعات مفیدی را در مورد فعالیت بدنی در منزل برای افراد کمتحرک ارائه میدهد که میتواند در طول بیماریهای همهگیر انجام شود.
فرانک مرادی، علی اکبرنژاد،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلیکیستیک (PCOS) یک بیماری اندوکرینی بین زنان در سنین باروری است. مطالعات مقطعی و طولی، تمرینات ورزشی را راهکاری مؤثر برای درمان و کاهش علائم این سندرم گزارش کردهاند. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تأثیر دو نوع تمرین اختیاری و استقامتی بر برخی فاکتورهای التهابی و هورمونی در موشهای صحرایی مبتلا به PCOS است.
مواد و روش ها: در این پژوهش که از نوع تجربی و به لحاظ هدف کاربردی است، 40 سر موش صحرایی ماده، نژاد ویستار با میانگین وزنی 20±220 گرم به روش تصادفی ساده به چهار گروه ده تایی شامل: 1. گروه کنترل؛ 2. گروه PCOS؛ 3. گروه PCOS+تمرین اختیاری؛ 4. گروه PCOS+تمرین استقامتی تقسیم شدند. موشهای گروه تمرین اختیاری به مدت 8 هفته (5 جلسه در هفته) فعالیت اختیاری روی چرخ گردان و موشهای گروه تمرین استقامتی به مدت 8 هفته (هر هفته 5 جلسه) فعالیت منظم هوازی روی تردمیل را تجربه کردند. نمونههای خونی برای بررسی تغییرات سطوح IL-6 وتستوسترون، از طریق خونگیری از قلب جمعآوری و با روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی :این مطالعه در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه تهران با اختصاص کد IR.UT.REC.1395016 به تأیید رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد بین گروههای تمرین استقامتی و تمرین اختیاری اختلاف معناداری در شاخصهای IL-6 و تستوسترون وجود ندارد (P=0/565)، (P=0/496). هر دو گروه تمرینی (استقامتی و اختیاری) به طور جداگانه منجر به کاهش معنادار IL-6 و تستوسترون نسبت به گروه رتهای مبتلا به PCOS شدند (P=0/002)، (P=0/000)، (P=0/038)، (P=0/007).
نتیجه گیری: در مجموع بر اساس یافتههای تحقیق حاضر میتوان نتیجهگیری کرد که تمرین اختیاری و استقامتی بر فاکتورهایIL-6 ، تستوسترون و وزن رتها تأثیر یکسانی دارد.
وحید فکری کورعباسلو، علی فکوریان، محسن حیدریان، سید مسعود کشفی،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون میتواند اثرات مشابه با تمرین مقاومتی سنتی داشته باشد. هدف از مطالعه حاضر تعیین تأثیر شش هفته تمرین مقاومتی منتخب با استراحت فعال و غیرفعال، با و بدون محدودیت جریان خون بر سطوح پروتیئن واکنشگر C و لاکتات دهیدروژناز و استقامت عضلانی مردان جوان بود.
مواد و روش ها: از نمونههای دردسترس و داوطلب، 24 سرباز جوان سالم نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سه گروه هشت نفره (تمرین مقاومتی سنتی، تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و استراحت غیرفعال، و تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون و استراحت فعال قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته با شدت 70-80 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه مقاومتی سنتی (سه ست دهتایی)، 20-30 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه محدودیت با استراحت غیرفعال(30-15-15-15) و 20-30 درصد یک تکرار بیشینه برای گروه محدودیت با استراحت فعال (30-7-15-7-15) اجرا شد. قبل و بعد از شش هفته شاخصهای فیزیولوژیکی، انتروپومتریکی، استقامت عضلانی و سطوح هورمونی از آزمودنیها گرفته و نمونههای خونی به شیوه الایزا و رنگسنجی آنزیمی اندازهگیری شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرویی و برای مقایسه درونگروهی از تحلیل تی زوجی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: در انجام پژوهش، اصول بیانیه هلسینکی، راهنمای عمومی اخلاق در پژوهشهای دارای آزمودنی انسانی و مقررات حاکم بر آن رعایت شده و کد اخلاق به شناسه IR.SSRC.REC.1398.129 از سوی پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشی و کد کارآزمایی بالینی به شناسه IRCT20191207045644N1 از سوی مرکز ثبت کارآزمایی بالینی ایران صادر شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که شش هفته تمرین اثر متفاوت و معناداری بر استقامت عضلانی (0/001=P) دارد، اما بر سطوح پروتئین واکنشگر C (0/43=P) و لاکتات دهیدروژناز (0/44=P) اثر متفاوت و معناداری ندارد.
نتیجه گیری: با توجه نتایج این تحقیق به نظر میرسد ترکیب تمرینات مقاومتی با محدودیت جریان خون و اینتروال (استراحت فعال) میتواند جایگزین مناسبی برای تمرینات سنتی و همچنین در مواردی جایگزین تمرینات مقاومتی با محدودیت و استراحت غیرفعال شود.
فاطمه تحسینی، علی حیدریان پور، الناز شکری،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: اضافه وزن با افزایش ترشح کورتیزول و به همراه آن افزایش اضطراب و افسردگی همراه است. هدف از این مطالعه، مقایسه اثر شش هفته تمرین همزمان استقامتی-تداومی (MICT) و استقامتی- تناوبی (HIIT) با تمرین HIIT به تنهایی بر ترکیب بدن، سطوح پلاسمایی کورتیزول و سطح اضطراب و افسردگی در دانش آموزان پسر دارای اضافهوزن بود.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی، 27 نفر از دانشآموزان دارای اضافهوزن، انتخاب شدند و بهصورت تصادفی به 3 گروه 9 نفری، تمرین همزمان MICT+HIIT و تمرین HIIT و گروه شاهد تقسیم شدند. تمرین MICT (15 دقیقه در روز با شدت 65 - 60 درصد ضربان قلب بیشینه و با اضافهبار 5 دقیقهای در هر دو هفته) تمرین HIIT (3 دقیقه دویدن با شدت 75-70 درصد ضربان قلب بیشینه، 3 دقیقه استراحت فعال با شدت 50 درصد ضربان قلب بیشینه،3 تکرار در دو هفته اول، 4 تکرار در دو هفته دوم و 5 تکرار در دو هفته آخر) بود.
یافتهها: هر دو نوع پروتکل تمرینی منجر به کاهش وزن، شاخص توده بدنی، کلسترول، لیپوپروتئین با چگالی پایین، کورتیزول، اضطراب و افسردگی و افزایش لیپوپروتئین با چگالی بالا شد (0/05 > P) و تفاوتی بین دو نوع تمرین وجود نداشت؛ تنها اکسیژن مصرفی اوج و تری گلیسیرید در گروه MICT+HIIT با تغییرات بهتری همراه بود.
نتیجهگیری: برای نوجوانان پسر دارای اضافه وزن با هدف کاهش وزن و بهبود سلامت روان، انجام تمرینات HIIT به تنهایی کفایت میکند و افزودن تمرینات MICT از نظر بالینی فواید بیشتری برای آنان به همراه نخواهد داشت.