جستجو در مقالات منتشر شده


5 نتیجه برای اتوگراف

سعید بابایی، سعید چنگیزی آشتیانی، حمید گرامی، علیرضا جمشیدی فرد، محمد رفیعی،
دوره 6، شماره 3 - ( 7-1382 )
چکیده

مقدمه: امروزه پیوند استخوان امری اجتناب ناپذیر است. در واقع اگرچه اتوگرافت از نقطه نظرات گوناگون بهترین انتخاب است اما وجود برخی شرایط مثل انجام دو عمل جراحی به طور همزمان روی یک فرد، محدود بودن اندازه، ابعاد و غیره سبب شده است تا متخصصین امر به جایگزین مناسب اتوگرافت یعنی آلوگرافت نیز بیاندیشند.
روش کار: طی یک مطالعه تجربی 17 از سر خرگوش نیوزلندی به چهار گروه تقسیم شدند. گروه مولد قطعات پیوندی شامل یک سر خرگوش نر بود که از ژنتیکی با خرگوش های دیگر کاملا تفاوت داشت. گروه شم متشکل از 3 سر خرگوش بود که قطعات اتوگرافت مدور به قطر 4 میلی متر از استخوان تیبیای آن ها بدون انجام هرگونه عملیات خاص، بین پای چپ و راست آنها معاوضه و پیوند شد. در همین گروه در استخوان تیبیا سوراخی به قطر 4 میلی متر ایجاد شد تا احتمال پرشدگی خود به خود آن پس از 3 ماه مورد بررسی قرار گیرد.
  در گروه شاهد (3 خرگوش) قطعات استخوانی به قطر 4 میلی متر از تیبیای خرگوش ها پس از انجام عملیات آنتی ژن زدایی دوگانه (دمینرالیزاسیون و فریزدرای یا FD) مجددا به همان ناحیه برداشت قطعات پیوند زده شدند. در گروه آزمایش (10 سر خرگوش) تیبیای چپ آنها یک آلوگرافت کورتیکوکانسلوس (CTC) از منشا جمجمه (داخل غشایی) و تیبیای راست آنها نیز یک آلوگرافت از نوع CTC از منشا لگن (داخل غضروفی) دریافت نمودند و به مدت 3 ماه مورد پیگیری قرار گرفتند.
نتایج: یافته های این پژوهش نشان دهنده آن بود که میزان موفقیت برای گرافت های داخل غشایی جمجمه ای، 80 درصد و برای گرافت های داخل غضروفی لگنی، 60 درصد بوده است. در گروه شم سرعت اتحاد ترمیم بسیار سریع بود (8 هفته). در گروه شاهد روند ترمیم تا هفته ششم پس از انجام پیوند از کندی مشخصی برخوردار بود که تا هفته دوازدهم جبران گردید. سوراخ های خالی در تیبیا گروه شم حتی پس از 3 ماه نیز ترمیم نگردیدند. همچنین احتمال گرفتن پیوند و سرعت روند ترمیم برای هر دو نوع پیوند اختلاف آماری معنی داری را نشان نداد
 (P>0/05).
بحث: اگرچه تعداد موارد موفقیت پیوند در گرافت های CTC از منشا داخل غشایی بیش تر از موارد CTC از منشا داخل غضروفی بوده است، اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. بررسی نتایج میکروسکوپی نیز حاکی از آن بود که استفاده از قطعات استخوانی داخل غشایی از سرعت بهتری در روند ترمیم و اتحاد برخوردار است. 
 

علی حکمت نیا، ایمان فانی، علی فانی، مسعود فاضلی، جواد مرعشی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده

مقدمه: استفاده از مواد کنتراست مناسب در بهبود کیفیت تصاویر تشخیصی، از اقدامات مفید است. در این مطالعه، به بررسی اثر آب توت سیاه در pH بالا به کمک امپرازول در کاهش آرتیفکت ناشی از آب موجود در دستگاه گوارش فوقانی در تصاویر کلانژیو‌پانکراتوگرافی مغناطیسی پرداخته‌ایم. روش‌کار: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی یک سو کور قبل و بعد، با 34 بیمار انجام گرفت. پس از جلب رضایت کتبی و اعمال معیارهای ورود و خروج، هر بیمار روز قبل از مطالعه دو عدد کپسول امپرازول 20 میلی‌گرمی مصرف کرده و با ناشتایی کامل، روز بعد مورد کلانژیو پانکراتوگرافی قرار گرفتند. 15 دقیقه پس از مصرف 300 سی‌سی آب توت سیاه، از بیمار مجدداً گرافی به عمل ‌آمد و کلیشه‌های مربوطه چاپ شد. سه رادیولوژیست به ‌طور جداگانه به ارزیابی کاهش آرتیفکت و کیفیت وضوح تصاویر پرداختند. در پایان میانگین کاهش آرتیفکت در تصاویر قبل و بعد از مصرف آب توت سیاه و میزان وضوح تصاویر با هم مقایسه شد. نتایج: کاهش امتیاز آرتیفکت ناشی از ترشحات گوارشی، قبل از مصرف آب توت سیاه (37/0±97/2) و بعد از مصرف (78/0±89/2) تفاوت معنی‌دار آماری نشان نداد. همچنین وضوح تصاویر کیسه ‌صفرا، آمپول واتر، مـجرای مشـترک کبـدی، مـجرای داخل کبـدی و سر پانکـراس تـغـییر معـنی‌دار نـداشت. افت وضوح تصویر در مجرای مشترک صفراوی وجود داشت(01/0=p ). در مورد تنه و دم مجرای پانکراس بهبود کیفیت مشاهده گردید (به ترتیب 04/0=p و 03/0=p). نتیجه‌گیری: به نظر نمی‌رسد آب توت سیاه حاوی فلزات پارامگنتیگ کافی بوده و به عنوان کنتراست، باعث بهبود کیفیت تصاویر کلانژیوپانکراتوگرافی گردد.
فریبا فرجی، عباس صاحبقدم لطفی، کاووس فلامکی، عبدالامیر علامه، افشین محسنی فر، بتول اعتمادی کیا، علی مطاع،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: افلاتوکسین‎ها و به خصوص افلاتوکسین B1، اثرات مرگ بار و جبران ناپذیری روی سلامت انسان و حیوانات دارند. هدف از انجام این تحقیق، ارایه یک روش حساس، اختصاصی و نسبتاً سریع برای جداسازی، شناسایی و اندازه‎گیری افلاتوکسین متصل به آلبومین در سرم می‎باشد. مواد و روش‎ها: در این تحقیق تجربی- آزمایشگاهی سه گروه رات انتخاب و به عنوان کنترل مثبت (تیمار شده با افلاتوکسین (B1، منفی (بدون تیمار خاص) و استاندارد (تیمار شده با افلاتوکسین B1 رادیواکتیو) مورد استفاده قرار گرفتند. پس از خون‎گیری از رات‎ها، سرم خون و سپس آلبومین سرم جداسازی شد. آلبومین توسط پروناز هیدرولیز گردید و در نهایت افلاتوکسین جدا شده از آلبومین به سیستم کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا تزریق و با آشکارگر فلورسانس مورد شناسایی و اندازه‎گیری قرار گرفت. یافته‎ها: به کمک الکتروفورز روی ژل پلی اکریلامید نشان داده شد که آلبومین جدا شده از سرم کاملا خالص می‎باشد. در روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا، کمترین میزان اندازه‎گیری برای افلاتوکسین متصل به آلبومین 60 پیکوگرم در میلی‎لیتر تعیین گردید. میانگین میزان افلاتوکسین در سرم رات‎های کنترل مثبت، 2/19 نانوگرم بر میلی‎گرم آلبومین محاسبه شد. طی آزمایشات درون-سنجشی و بین سنجشی تکرار پذیری بسیار خوبی برای این روش مشاهده گردید. نتیجه گیری: میزان افلاتوکسین متصل به آلبومین با میزان دریافت افلاتوکسین متناسب است. این تحقیق با استفاده از نمونه سرم رات طراحی شده اما از آنجایی که آلبومین هیدرولیز شده و از افلاتوکسین جدا می‎شود روش فوق قابل استفاده برای اندازه‎گیری افلاتوکسین متصل به آلبومین در نمونه سرم انسانی نیز می‎باشد.
حمید نعمانی، علی ایدی، لیدا حق نظری، داریوش رئیسی،
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: مرحله نهایی بیماری کلیه(ESRD)، از بین رفتن پیش رونده و غیرقابل برگشت عملکرد کلیه است که در آن بدن توانایی حفظ تعادل متابولیک، مایعات و الکترولیت‌ها را از دست می‌دهد. گلوتاتیون s-ترانسفرازP1 عضو یک خانواده چند ژنی است که به عنوان یک آنتی اکسیدانت مهم در سلول ایفای نقش می‌کند. در این مطالعه به بررسی ارتباط ژنوتیپ‌های GSTP1 و استرس اکسیداتیو (میزان MDA) در بیماران ESRD و مقایسه آن با گروه کنترل پرداخته تا ارتباط احتمالی بین پلی مورفیسم ژن این آنزیم و بروز ESRD را بررسی نماییم.

مواد و روش‌ها: تعداد 136 بیمار مبتلا به ESRD و 137 نفر به عنوان گروه کنترل که به بیماری کلیوی مبتلا نبودند، انتخاب و ژنوتیپ‌های پلی مورفیسم GSTP1 با روش PCR-RFLP تعیین شد. میزان مالون‌دی‌آلدئید با استفاده از دستگاه HPLC اندازه-گیری شد.

یافته‌ها: توزیع ژنوتیپی پلی‌مورفیسم A/G ژن GSTP1 برای ژنوتیپ‌های AA، AG و GG در گروه کنترل به ترتیب 70(1/51%)، 56(9/40%) و 11(8%) و در بیماران دیابتی 74(6/55%)، 50(6/37%) و 9(8/6%) بود (744/0=p). میزان MDA در بیماران ESRD بالاتر از گروه کنترل بود (001/0>p).

نتیجه‌گیری: در مورد GSTP1 در بین دو گروه مورد مطالعه و هر کدام از گروه‌ها اختلاف معنی داری با بروز ESRD دیده نشد، احتمالا این آنزیم نقش حفاظتی در ابتلاء به ESRD دارد.


رضا دهقانزاده، نوید صفوی، سید جمال قائم مقامی هزاوه، مجتبی پوراکبر، شهرام نظری،
دوره 17، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: دفع باقی‌مانده‌های مواد دارویی به محیط از طریق فاضلاب‌های بیمارستانی و شهری یکی از مشکلات نوین زیست محیطی به شمار می‌آید. ایمیپنم به عنوان یک آنتی‌بیوتیک بیمارستانی مصرف بسیار وسیعی جهت مقابله با باکتری‌های گرم مثبت و منفی دارد که با راه‌یابی آن به محیط‌های آبی خطراتی از جمله مقاومت باکتریایی، آلرژی، نابودی دافنی‌ها و جلبک‌ها و ایجاد اختلال در فرایندهای تصفیه فاضلاب به وجود می‌آید. بنابراین وجود یک روش استخراج و اندازه‌گیری دقیق و ساده جهت تعیین مقدار ایمیپنم در نمونه‌های زیست محیطی لازم می‌باشد.

مواد و روش‌ها: از ستون‌های استخراج فاز جامد در دو pH 3 و 7 برای استخراج ایمیپنم از نمونه‌های فاضلاب بیمارستانی و تعیین درصد بازیابی آنها استفاده شد. نمونه‌های استخراج شده توسط دستگاه کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا در شرایط نرخ جریان 7/0 میلی‌لیتر در دقیقه، دمای 20 درجه سانتی گراد، فاز متحرک بافر بورات/ متانول و طول موج 280 الی 300 نانومتر اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: بیشترین درصد بازیابی در pH=7 با میانگین 8/68 درصد به دست آمد. بهترین شرایط راهبری دستگاه کروماتوگرافی فاز متحرک با نسبت حجمی 80 به 20 از بافر بورات/ متانول با pH= 5/7 و طول موج 300 نانومتر می‌باشد که در این حالت معیار خطی بودن برابر با 9829/0و هم‌چنین دقت اولیه و ثانویه آنالیز هر دو بیشتر از 95 درصد می‌باشد. آستانه تشخیص و آستانه تعیین مقدار در این مطالعه به ترتیب 3 و 10 میکروگرم در لیتر به دست آمد.

نتیجه‌گیری: روش ارائه شده به سادگی و با قابلیت اعتماد قابل توجه می‌تواند در استخراج و اندازه‌گیری ایمیپنم در نمونه‌های زیست محیطی آبی به کار برده شود.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb