27 نتیجه برای آگاهی
منیژه کهبازی، علیرضا فراهانی،
دوره 1، شماره 5 - ( 10-1376 )
چکیده
امروزه راه تامین سلامت کودکان و در نهایت تامین سلامت جامعه اجرای صحیح برنامه های آموزشی بهداشت است. در این راستا باید اعتقادات و گرایش های مردم شناخته و بررسی شود و در جهت اصلاح و تکمیل آگاهی با توجه به معتقدات آنان، اقدامات لازم ارائه گردد و از آنجا که سلامتی هر جامعه منوط به پرورش کودکان سالم و عاری از هرگونه کمبود مواد غذایی است با استفاده از روش جامعه شناسی مطالعاتی KAP( Knowledge - Attitude - Practice) میزان آگاهی و نگرش مادران دارای کودکان کمتر از یک سال، نسبت به تغذیه تکمیلی آنان در شهرک ولیعصر (عج) اراک قبل و بعد از آموزش مورد سنجش قرار گرفت. در نتیجه میزان آگاهی 3/58% مادران قبل از آموزش خوب، 41/02% متوسط، 55/38% ضعیف بوده است. پس از آموزش لازم، میزان آگاهی مادران نسبت به تغذیه تکمیلی به 80/51% خوب، 19/48% متوسط افزایش یافت. همچنین میزان نگرش مادران قبل از آموزش 95/46% مثبت و 4/46% منفی بوده است که بعد از آموزش صد در صد جمعیت مورد مطالعه نگرش مثبت به تغذیه تکمیلی کودکان خود یافته اند. بر اساس نتایج حاصل از آزمون آماری کای اسکویر (X2)، ارتباط معنی داری بین آگاهی مادران نسبت به تغذیه تکمیلی و تعداد فرزند، سن و شغل مادر وجود نداشت اما با سطح تحصیلات مادر این ارتباط وجود داشت.
لذا نیاز به آموزش بیشتر مادران در منطقه مورد مطالعه بعلت پایین بودن سطح تحصیلات مادر محسوس می باشد.
علی چهرئی، نوید دانایی، بهروز بیرشک،
دوره 2، شماره 9 - ( 1-1378 )
چکیده
امروزه بیماری ایدز یکی از بزرگ ترین مشکلات دنیای پزشکی می باشد و با توجه به عدم وجود درمان و واکسن علیه این بیماری تنها راه مقابله با آن پیشگیری می باشد. بهترین راه پیشگیری از ایدز دادن آموزش های بهداشتی در این زمینه به مردم می باشد. این آموزش زمانی موفق است که بر اساس واقعیت های جامعه باشد و بهترین راه رسیدن به این آگاهی ها تعیین سطح اطلاعات موجود در جامعه می باشد. لذا بر اساس این مفهوم اقدام به بررسی سطح اطلاعات بهداشتی جامعه در رابطه با ایدز شده است. این تحقیق به صورت مقطعی (Cross_ Sectional) انجام پذیرفت. جمع آوری داده ها بر اساس یک پرسشنامه خود ایفا انجام گرفت که سوالات آن از نوع چند گزینه ای (Multiple Choice) بود و برای طراحی آن ابتدا نمودار جریان مورد نظر رسم گردید. سپس با استفاده از نظر اساتید امتیازگذاری شد و در مطالعه مقدماتی اعتبار و پایائی پرسشنامه محاسبه گردید. حجم نمونه تحقیق 1900 نفر محاسبه شد و نمونه گیری چند مرحله ای انجام یافت که مرحله اول آن طبقه ای (Stratified) و مرحله دوم آن خوشه ای (Clustering) بود. آنالیز آماری توسط نرم افزار SPSS انجام یافت. محققین در کلیه مراحل طرح به اصول اخلاقی پژوهش پایبند بودند. 6/55% افراد مورد پژوهش مرد و 46/2% زن بودند و گروه سنی 29-20 سال گروه سنی شاخص بود. 36/2% افراد مورد نظر پژوهش مجرد و 63/8% متاهل بودند . بیشترین امتیازی که افراد مورد پژوهش می توانستند کسب کنند 105 بود که میانگین میزان آگاهی پرسش شوندگان 24/93 (26/18- 23/71) بود . این میزان آگاهی در گروههای مختلف جنسی تفاوت معنی داری نداشت و میزان آگاهی مجردین بیش از متاهلین بود.(P<0/0001 , Eta=0/49) و در گروه های شغلی مختلف نیز اختلاف معنی داری بین میزان آگاهی وجود داشت . (P<0/0001) با توجه به نتایج طرح میزان آگاهی مردم اراک و سمنان به خصوص در مورد سطح دوم و سوم پیشگیری در حد پایینی قرار دارد و این موضوع حتی در کادر پزشکی نیز به چشم می خورد. به نظر می رسد با توجه به گستردگی طیف آگاهی در مورد پیشگیری از ایدز در جامعه ابتدا باید از طریق رسانه های ارتباط جمعی آگاهی های عمومی را در اختیار مردم گذارد سپس آنها را بر اساس شغل به گروه های آموزشی کوچکتر جهت آموزش های تخصصی تقسیم کرد.
زهره عنبری،
دوره 3، شماره 2 - ( 4-1379 )
چکیده
پژوهش حاضر، یک مطالعه مقطعی بوده که تحت عنوان "بررسی آگاهی پرستاران درباره عفونتهای بیمارستانی در مراکز درمانی آموزشی ولیعصر (عج) و امیر کبیر در شهر اراک در نه ماهه اول سال 1378" انجام شده است. هدف از انجام این تحقیق، پی بردن به میزان اگاهی پرستاران در باره عفونت های بیمارستانی و نیز یافتن ارتباط بین مشخصات فردی پرستاران با میزان آگاهی آنان راجع به عفونت های بیمارستانی در مراکز فوق الذکر بوده است. با توجه به پرسشنامه ی توزیع شده، میزان آگاهی پرستاران در باره عفونت های بیمارستانی در مرکز درمانی آموزشی ولیعصر (عج) و امیرکبیر در سطح بالایی بوده است به طوری که 32/6% از پرستاران در سطح آگاهی "متوسط" و 67/4% نیز از سطح آگاهی بالایی برخوردار بودند و این در حالی است که در مرکز درمانی آموزشی امیرکبیر، 44/2% از پرستاران در سطح آگاهی متوسط و 55/8% در سطح آگاهی بالایی قرار داشتند و بدین ترتیب، میزان آگاهی در سطح پایین در 2 مرکز مشاهده نگردید. همچنین ارتباط معناداری بین میزان آگاهی پرستاران با مشخصات فردی آنان (سن، جنسیت و سابقه خدمت) نیز وجود نداشت.
مریم فرخی فر، حمیدرضا غفاریان شیرازی، سیامک یزدان پناه،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1380 )
چکیده
مقدمه: عفونت های بیمارستانی سالیانه مسئول 20/000 مرگ و میر بوده و از کلیه پذیرش های بیمارستانی حداقل 60% منجر به عفونت بیمارستانی می گردد. از این رو بررسی میزان آگاهی و عملکرد پرسنل پرستاری نسبت به پیش گیری از عفونت های بیمارستانی ضروری به نظر می رسد.
روش کار: در این مطالعه تعداد 100 نفر از کادر پرستاری در سطوح تحصیلی دیپلم، فوق دیپلم و لیسانس توسط نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار سنجش نگرش، آگاهی و عملکرد پرسشنامه بود که با استفاده از منابع تهیه و روایی و اعتبار آن نیز توسط یک مطالعه اولیه سنجیده شده بود. پرسش نامه بخش نگرش حاوی 15سوال نگرش بود که بر اساس مقیاس 5 درجه ای لیکرت (از کاملا موافق تا کاملا مخالف) تقسیم شده بود. جهت تجزیه و تحلیل داده های نگرش به هر یک از آزمودنی ها میزان 75-15 اختصاص یافت که بیش ترین نمرات بیانگر نگرش مثبت و کم ترین نمرات بیانگر نگرش منفی بود. نتایج آزمودنی ها بر اساس نمرات به دست آمده به سه گروه با نگرش مثبت، بینظر و منفی تقسیم شد و نتایج نشان داد که اکثریت دارای نگرش موافق (85/4%) نسبت به کنترل عفونت بوند. نمرات آزمودنی ها در دو مورد آگاهی و عملکرد بر اساس حداکثر نمره 100 تنظیم و نمرات کم تر از 50 به عنوان عدم کفایت در نظر گرفته شد.
نتایج: 44% آزمودنی ها از حداقل آگاهی از استانداردهای کنترل عفونت برخوردار بودند و نیز اکثریت آنان در رابطه با کنترل عفونت در هنگام انجام اعمال تهاجمی (تعویض پانسمان 84%، ساکشن نای 81%، سنداژمثانه 83% و تعویض محل وریدی 78%) عملکرد مورد قبول نداشتند. این مطالعه ارتباط آماری بین میزان آگاهی و متغیرهای سطح تحصیلات سمت و تجربه کاری نشان داد(P<0/01) رابطه تجربه کاری با میزان آگاهی منفی بود (r=0/276) همچنین بین متغیرهای تجربه در بخش ویژه اطفال و سابقه بیماری عفونی در خانواده و شرکت در کلاس های آموزشی با نحوه عملکرد رابطه معنی داری مشاهده شد. (P<0/01)
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاکی از آگاهی و عملکرد ضعیف کادر پرستاری در زمینه پیشگیری از عفونت های بیمارستانی در جامعه مورد مطالعه است و توجه جدی به آن در جامعه مورد مطالعه و احتمالا جوامع مشابه ضروری است.
فاطمه دره، محبوبه سجادی،
دوره 7، شماره 3 - ( 7-1383 )
چکیده
مقدمه: کم خونی فقر اهن در کودکان از مشکلات مهم بهداشتی کشورهای در حال توسعه است که با مشکلات تکاملی و شناختی همراه می باشد. برای کاهش فقر اهن مکمل آهن روزانه پیشنهاد می گردد ولی از پذیرش خوبی برخوردار نیست. مطالعه حاضر جهت تعیین علل پذیرش نامناسب مکمل آهن صورت گرفته است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی 400 فرم جمع آوری اطلاعات و پرسشنامه مربوط به آگاهی، نگرش و عملکرد طی مصاحبه حضوری از مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر اراک که کودک 24-6 ماهه داشتند، تکمیل گردید. نمونه گیری به روش آسان بود و نتایج توسط نرم افزار SPSS مورد آنالیز قرار گرفت.
نتایج: 10% کودکان قطره آهن را مصرف نمی کردند، 32/2% مرتب و 56/8% نامرتب مصرف می کردند. میانگین (با 95% فاصله اطمینان) آگاهی و نگرش مادران به ترتیب 32/2 (33/7-32/7) از 70 امتیاز و 25/2 (25/6-24/8) از 40 امتیاز بود. 68/8% مادران در سن مناسب قطره را شروع و 72/3% به میزان مناسب قطره می دادند. فقط 3/3% مادران همه نکات در مورد نحوه تجویز صحیح قطره را رعایت می کردند. سه اولویت شایع مادران از علل مصرف نامنظم قطره آهن به ترتیب عدم پذیرش کودک (40/3%)، استفراغ به دنبال مصرف قطره (16/3%) و فراموش کردن دارو (18/5%) بوده است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه طعم ناخوشایند قطره آهن و عوارض آن و مطلوب نبودن آگاهی و نگرش مادران در خصوص مصرف مکمل آهن از علل مهم مصرف نامنظم آن می باشند.
شراره خسروی، فرزانه جهانی، نفیسه گازرانی، بابک عشرتی، مرتضی مقیمی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1386 )
چکیده
مقدمه: امروزه سوء مصرف مواد به یکی از مشکلات مهم در جهان تبدیل شده است. آمار موجود نشان میدهد که مصرف مواد محرک خصوصاً ترکیبات شبه آمفتامین در کشور افزایش یافته است و به نظر میرسد بررسی آگاهی گروههای در خطر خصوصاً جوانان در این زمینه ضروری باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی آگاهی و نگرش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی در سال 85 بود. روش کار: این مطالعه تحقیقی به روش مقطعی-تحلیلی است که بر روی 100 دانشجوی دانشکدههای پزشکی، پرستاری - مامایی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی اراک در نیمه اول سال 85 انجام شد. این بررسی از طریق پر کردن پرسش نامه خود ایفا مشتمل بر 53 سوال بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی صورت گرفت. اطلاعات به دست آمده از طریق آمار توصیفی و آزمونهای آماری تی و من ویتنی تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میانگین سنی افراد شرکت کننده در این مطالعه 3/22 ( 18/3±) سال بود که 67 نفر زن بودند. با توجه به نتایج به دست آمده بیشترین امتیاز را حساسیت درک شده کسب نموده و با عملکرد رابطه داشت (005/0p=). میانگین بقیه نمرات کسب شده در سطوح مختلف عملکرد اختلاف معنیداری نداشت. در مورد راهنمای عمل در این مطالعه بر اساس نظر افراد شرکت کننده در مطالعه، تلویزیون مهمترین وسیله مورد استفاده برای آموزش در مورد اکستازی بوده است. نتیجه گیری: بر اساس این مطالعه و با توجه به رابطه معنی دار حساسیت درک شده ( خطر ابتلا به مصرف اکستازی ) با عملکرد، بایستی برنامههای آموزشی در جهت بارور نمودن ذهن جوانان نسبت به حساسیت درک شده ایجاد شود.
محمد نریمانی، سعید آریاپوران، عباس ابوالقاسمی، بتول احدی،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: ذهنآگاهی و تنظیم هیجان نقش مهمی در متغیرهای مرتبط با سلامت روان در جانبازان شیمیایی ایفا میکنند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر بخشی آموزشهای ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تنظیم هیجان بر عاطفه و خلق جانبازان شیمیایی میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه مداخلهای که با استفاده از دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد، 47 نفر از جانبازان شیمیایی مرد شهرستان سردشت که دارای نمره بالا در پرسشنامه سلامت عمومی بودند، به صورت تصادفی انتخاب و سپس در سه گروه آموزش ذهنآگاهی، آموزش تنظیم هیجان و گروه کنترل جایگزین شدند. برای گروه اول آموزش ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس و برای گروه دوم آموزش تنظیم هیجان اعمال شد و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکردند. دادههای پژوهش با کمک پرسشنامه سلامت روانی، مقیاس عاطفه مثبت و منفی و مقیاس افسردگی- شادکامی جمعآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزشهای ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس و تنظیم هیجان نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری بر افزایش عاطفه مثبت و خلق و بر کاهش عاطفه منفی اثر بخش بودهاند(01/0>p). نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی آموزشهای ذهنآگاهی و تنظیم هیجان بر عاطفه و خلق جانبازان شیمیایی است. بنابراین توجه به اثربخشی ذهن آگاهی و تنظیم هیجان بر متغیرهای مرتبط با سلامت روان در جانبازان شیمیایی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نرگس اسکندری، زهرا علیپور، می نور لمیعیان، هدی احمری طهران، ابراهیم حاجی زاده، سمیه موخواه،
دوره 15، شماره 10 - ( 12-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پرسشنامه بین المللی ایدز امکان مقایسه آگاهی و نگرش در مورد ایدز را میان جوامع و فرهنگهای مختلف فراهم میسازد. هدف از این مطالعه سنجش روایی و پایایی نسخه فارسی این ابزار در جمعیت دانشجویان ایرانی میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 448 نفر از دانشجویان به روش نمونهگیری آسان از کل دانشگاههای غیر علوم پزشکی قم انتخاب شدند. از دانشجویان خواسته شد تا نسخه فارسی پرسشنامه بین المللی ایدز را در کلاس درس تکمیل نمایند. در این مطالعه برای ارزیابی پایایی و روایی سازه به ترتیب از آلفای کرونباخ و تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی، ضریب همبستگی پیرسون و جهت مقایسه نمرات پرسشنامه بر حسب جنسیت از آزمون تی مستقل استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل عامل تاییدی از روایی چهار بعد پرسشنامه بین المللی ایدز حمایت میکند، نتایج نشان دادند که ابعاد پرسشنامه از برازش مطلوبی برخوردار می باشند (91/0=AGFI، 93/0=GFI، 04/0=RMSEA، 001/0p<). همسانی درونی بالایی با آزمون کرونباخ برای کل پرسشنامه گزارش شد(80/0). آلفای کرونباخ برای مقیاسهای اسطورههای انتقال 78/0، نگرش 78/0، خطر شخصی 79/0 و حقایق 60/0 نشان داده شد. از مطالعه باز آزمایی یک ماه بعد بر روی 41 نفر از دانشجویان دامنه ضریب همبستگی از 36/0تا 75/0به دست آمد(001/0p<). نتیجهگیری: نسخه فارسی پرسشنامه بین المللی ایدز از پایایی و روایی مطلوبی برخوردار است و میان یافتههای این پژوهش با سایر نسخههای اعتبار یابی شده پرسشنامه بین المللی ایدز در زبانهای دیگر همخوانی وجود دارد.
محبوبه خاتون قنبری، محسن شمسی، علی اصغر فرازی، محبوبه خرسندی، بابک عشرتی،
دوره 16، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی و کنترل عفونت های بیمارستانی هم اکنون در سطح دنیا یک اولویت جهانی است که با هدف به حداقل رساندن عفونت ها سبب کاهش مدت بستری بیماران در بیمارستان و نیز کاهش قابل توجه هزینه های درمانی می شود. لذا پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان آگاهی،خود کار آمدی وعملکردپرستاران در در زمینه احتیاطات استاندارد در جهت پیشگیری از عفونت های بیمارستانی صورت پذیرفت.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر به صورت مقطعی - تحلیلی بر روی 130 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال 1392 صورت پذیرفته است. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ای پایا و روا در خصوص سنجش آگاهی ،خود کار آمدی وعملکرد پرستاران در زمینه احتیاطات استاندارد در جهت پیشگیری از عفونت های بیمارستانی جمع آوری شد. داده ها با استفاده از ازمونهای توصیفی و تحلیلی و ضریب همبستگی پیر سون تجزیه شدند.
یافته ها: میانگین نمره آگاهی پرستاران 66/14±92/46 و میانگین عملکرد 96/6±46/ 49 و خودکارامدی در حد متوسط با میانگین 81/10±29/52 مشاهده شد. بین آگاهی وعملکرد ارتباط آماری معنی دار نبود. اما بین خود کارآمدی با آگاهی، عملکرد و تاهل ارتباط آماری معنی دار بود (05/0>p). بین آگاهی وجنس نیز ارتباط معنی دار بود. (p<0.05).
نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه با وجود خود کار امدی متوسط اکثر پرستاران آگاهی وعملکرد خوبی نسبت به پیشگیری عفونتهای بیمارستانی ندارند .با توجه به نقش عمده پرستار درپیشگیری از عفونت های بیمارستانی؛ آموزش برای افزایش رفتارهای پیشگیری لازم است . بنابراین توجه بیشتر مسوولین به طراحی اقدامات لازم در جهت آموزش پرستاران ضروریست.
علیرضا کمالی، مریم شکرپور، شیرین پازوکی، اسماعیل مشیری، محمدرضا طاهری نژاد، نیلوفر داداش پور، مجید گلستانی عراقی،
دوره 17، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه وهدف: عارضه ناخوشایند آگاهی و بیداری در طی بیهوشی عمومی به طور بالقوه به عنوان یک نگرانی مهم و قابل توجه در بیماران محسوب میشود. بیمار ممکن است در حین بیهوشی به خواب رود اما به دلیل عدم سرکوب درد و درک حسی حین عمل، درد بکشد. هدف ما در این مطالعه تعیین اثر مانیتورینگ BIS بر سطح آگاهی حین بیهوشی در زنان کاندید سزارین غیر اورژانس است. مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تـــصــادفــی دوسو کور، 214 بیمار ASA 1 و 2، بالای 15 سال کاندید سزارین انتخابی وارد مطالعه شدند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه دریافت کننده بیهوشی بدون BIS و دریافت کننده بیهوشی با BIS تحت مانیتورینگ تقسیم شدند. بلافاصله پس از عمل، 24 ساعت بعد از عمل و 6-3 روز بعد از عمل میزان بیداری بیمار در حین عمل ارزیابی گردید. یافتهها: از 107 بیمار بدون مانیتور BIS ، 8 نفر (4/7 درصد) دچار آگاهی حین بیهوشی شده بودند و اسکور بیداری در آنها 2 و بیشتر از آن بود. این درحالی است که در گروه بیهوشی با مانیتور BIS هیچ یک از بیماران دچار آگاهی حین بیهوشی نشده بودند. میزان آگاهی حین بیهوشی در گروه کنترل به طور معنیداری بیشتر از گروه BIS بود (000/0p<). نتیجه گیری: بروز اگاهی حین بیهوشی در گروه با مانیتور BIS نسبت به گروه کنترل به طور چشمگیری کمتر میباشد.
رامین حبیبی کلیبر، ابوالفضل فرید، فرناز شبان بسیم،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات یادگیری از عوامل عقب ماندگی تحصیلی دانش آموزان است و نارساخوانی از شایعترین این اختلالات به حساب میآید. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش شامل افراد مبتلا به نارساخوانی تبریز در سال تحصیلی 95-1394 بود. نمونه آماری، شامل 45 نفر از مراجعه کنندگان ارجاع داده شده به عنوان واجدین اختلال یادگیری خواندن و نارساخوانی، از طرف مدارس ناحیه 2 تبریز به مراکز اختلالات یادگیری بودند که به روش نمونهگیری در دسترس جهت انجام این پژوهش انتخاب شدند و سپس در گروههای آزمایشی چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی و یک گروه کنترل با تعداد مساوی هر یک از گروهها(15 نفر) جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس تجدید نظر شده هوش وکسلر کودکان و آزمون تشخیص خواندن و نارساخوانی استفاده شد. سپس مداخلات آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر روی دانشآموزان اجرا گردید. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره(مانکووا) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش آگاهی واج شناختی و آموزش چرخش ذهنی نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر داشتهاند(001/0>p). همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری(05/0<p) بین تاثیر آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر عملکرد خواندن دانشآموزان مبتلا به نارساخوانی وجود ندارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر دقت، سرعت و درک مطلب خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر دارد.
احمد راهبر، ذبیح اله قارلی پور، شهرام ارسنگ جنگ، علی ابرازه، زهره کزازلو،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف خودسرانه دارو یکی از بزرگترین مشکلات اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی جوامع مختلف از جمله ایران به شمار میآید. هدف این مطالعه، تعیین منافع و موانع درک شده در خصوص مصرف خودسرانه داروها در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر قم بود.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی مقطعی بود که روی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر قم انجام شد. نمونهگیری به صورت چند مرحلهای انجام شد و تعداد 226 نفر از بین مراکز بهداشتی درمانی انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه استاندارد مربوط به آگاهی از پیامدهای مصرف خودسرانه دارو، منافع و موانع درک شده و مصرف خودسرانه دارو و به کمک نرم افزارSPSS نسخهی 20 از طریق آزمونهای آماری تی مستقل وکای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: طبق یافته های این مطالعه، 3/74 درصد از زنان سابقه مصرف خودسرانه دارو داشتند که 8/43 درصد از آنان به 6 ماه گذشته مربوط بوده است. میانگین نمره آگاهی از پیامدهای مصرف خودسرانه دارو و موانع درک شده در افرادی که سابقه مصرف خودسرانه دارو داشتند به طور معنی دار بیشتر از افرادی بود که سابقه مصرف خودسرانه دارو نداشتند(05/0>p). درحالی که بین منافع درک شده با سابقه مصرف خودسرانه دارو ارتباط آماری معنیداری مشاهده نشد(79/0p=).
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای مصرف خودسرانه دارو و وجود ارتباط بین آگاهی و موانع درک شده با مصرف خودسرانه دارو، ارائه برنامههای آموزشی لازم از طریق رسانهها برای زنان در خصوص عوارض و پیامدهای مصرف خودسرانه دارو ضروری به نظر میرسد.
اعظم بهرام مصیری، فرحناز کیان ارثی،
دوره 21، شماره 7 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال وسواس فکری-عملی از جمله اختلالات ناتوان کننده است که عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کاهش علائم وسواس فکری و عملی و افزایش رضایت زناشویی زنان متاهل بود.
مواد و روشها: اﻳﻦ پژوهش از ﻧﻮع ﻧﻴﻤﻪ آزمایشی و با طرح پیشآزمون-ﭘﺲآزﻣﻮن با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان متاهل مبتلا به وسواس فکری و عملی شهر تهران در سال 1396 بود. 30 زن متاهل با دامنه سنی20 تا 45 سال به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه گواه، گروه آموزش ذهن آگاهی تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت یک ماه، 8 جلسه60 دقیقهای، ذهن آگاهی را آموزش دیدند. سپس از آنها پس آزمون گرفته شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای علائم وسواس فکری-عملی وسواس اجباری و رضایت زناشویی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون مانکوا در سطح معنیداری کمتر از 05/0 و نرم افزار SPSS نسخه 24 صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه و در اختیار قرار دادن نتایج از اصول اخلاقی در این پژوهش بود.
یافتهها: بررسیهای آماری نشان داد که نمرات رضایت زناشویی پس از مداخله ذهن آگاهی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنیداری افزایش یافته است
(05/0> p). همچنین آموزش ذهن آگاهی کاهش معناداری را در علائم وسواس فکری-عملی زنان متاهل نشان داد (05/0> p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش آموزش ذهن آگاهی میتواند شیوه مناسبی برای کاهش علائم وسواس فکری-عملی و افزایش رضایت زناشویی زنان متاهل باشد
رسول حشمتی، مهدی زمستانی،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به تأثیر بیماری قلبی کرونری (CAD) بر وضعیت سلامتی، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر وضعیت سلامتی و علائم بیماران مبتلا به بیماری قلبی کرونری بعد از عمل جراحی CABG انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش تک آزمودنی بود. جامعه آماری کلیه بیماران قلبی کرونری بیمارستان قلب شهید مدنی تبریز بودند که از مهر تا اسفند 1395 بعد از عمل CABG جهت گذراندن توانبخشی به این بیمارستان مراجعه کرده بودند. از میان این بیماران، 4 نفر مبتلا به CAD بهصورت در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه آنژین سیاتل (SAQ) و مقیاس محقق ساخته علائم بیماری CAD مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها از درصد بهبودی، درصد دادههای ناهمپوش، تفاوت استاندارد میانگین و اندازه اثر و برای تفسیر از تحلیل نمودار چشمی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله با کد 2384411 توسط کمیته اخلاق دانشگاه تبریز به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی در بهبود علایم بیماران مبتلا به CAD از کارایی متوسط و در بهبود وضعیت سلامتی آنان از کارایی نسبتأ اندک و پایینی برخوردار است.
نتیجهگیری: کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی، مداخلهای نسبتاً موثر در کاهش علائم بیماران CAD و مداخلهای نسبتاً ضعیف در بهبود وضعیت سلامتی این بیماران میباشد.
نرگس انسان، اسحق رحیمیان بوگر، سیاوش طالع پسند، فریبرز استیلایی،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف بیماری مولتیپل اسکلروزیس، پیشبینی نشدنی و یکی از بیماریهای تغییردهنده زندگی فرد است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است.
مواد و روش ها جامعه آماری، کلیه زنان و مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهرستان نیشابور بودند. در این پژوهش، نمونه شامل ۴۷ نفر (۲۲ نفر گروه آزمایش، ۲۵ نفر گروه کنترل) بود، که به صورت تصادفی انتخاب شدند. طرح پژوهش از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. گروه آزمایش، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی را به مدت هشت جلسه دریافت کردند، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پیگیری نیز بعد از یک ماه صورت گرفت. آزمودنیها به پرسشنامه ارزیابی ناتوانی سازمان جهانی بهداشت پاسخ دادند و دادهها با آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر با استفاده از نسخه ۲۱ نرمافزار SPSS تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR. NUMS.REC.۱۳۹۷.۰۰۴ به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی نیشابور رسیده است.
یافته ها نتایج حاصل از تحلیل واریانس آمیخته بدین شرح است: آزمون تکمتغیره در مورد اثر زمان، حاکی از آن است که اثر زمان بر مؤلفه ناتوانی کارکردی معنیدار است. اثر تعاملی زمان و گروه بر مؤلفه ناتوانی کارکردی معنیدار است. نتایج تحلیل واریانس بینگروهی در میان دو گروه آزمایش و کنترل (۰/۰۵>P) نشان میدهد که بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۵>P). مقایسه زوجی اثر تعاملی زمان و گروه نشان داد بین مرحله پیشآزمون با پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (P=۰/۰۰۱)، اما میان مرحله پسآزمون با پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری بر طبق نتایج، درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس اثرگذار و پایدار بوده است که از دلایل این پایداری میتوان به سادگی درمان و آموزش سریعتر بیمار و همچنین کوتاهمدتبودن جلسات مداخله اشاره کرد.
یلدا میرمعینی، حمید سرلک، شیما نورمحمدی، افروز نخستین، زهره سلیمی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: پذیرش والدین یک اصل مهم در انتخاب روش کنترل رفتاری مناسب در درمان دندانپزشکی کودکان است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر روشهای مختلف آگاهیبخشی بر پذیرش والدین در خصوص روشهای کنترل رفتاری مورد استفاده در دندانپزشکی کودکان بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 162 نفر از والدین کودکان 7-3 ساله غیرهمکار کاندید درمان دندانپزشکی وارد مطالعه شده و با نمونهگیری تصادفی ساده به 3 گروه تقسیم شدند؛ سپس پذیرش آنها در خصوص 6 تکنیک کنترل رفتاری شامل بیهوشی عمومی، کنترل صدا، جدایی والدین، قرار دادن دست روی دهان کودک، محدودیت فیزیکی فعال و غیرفعال با استفاده از پرسشنامه ارزیابی شد. پس از تعیین میزان پذیرش، آگاهیبخشی والدین در مورد روشهای کنترل رفتاری کودکان با استفاده از 3 روش مختلف شامل روشهای کتبی، شفاهی و نمایش فیلم انجام شد و درنهایت پذیرش آنها نسبت به هر تکنیک و دلایل عدم پذیرش آنها مجدداً ارزیابی شد. نتایج پرسشنامهها نیز با استفاده از آزمونهای آماری ANOVA و t-test و نرمافزار SPSS23 آنالیز شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1398.102 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: روشهای آگاهیبخشی به طور معناداری موجب افزایش پذیرش والدین نسبت به روشهای کنترل رفتاری کودکان شد. طبق نتایج حاصل از این مطالعه، تأثیر نمایش فیلم در بیهوشی عمومی به طور معناداری کمتر از سایر روشها بود (P<0.05)؛ درحالیکه در روش محدودسازی فعال، تأثیر نمایش فیلم بیشتر از سایر روشها بود (P<0.05) و در سایر روشهای کنترل رفتاری، تفاوت آماری معناداری بین تأثیر روشهای آگاهیبخشی مختلف مشاهده نشد.
نتیجه گیری: آگاهیبخشی به والدین به طور چشمگیری، پذیرش روشهای کنترل رفتاری را افزایش می دهد. آگاهیبخشی به کمک فیلم در روش کنترل رفتاری محدودسازی فیزیکی، مؤثرترین روش در افزایش پذیرش والدین است، درحالیکه به نظر میرسد در روش کنترل رفتاری بیهوشی عمومی، سایر روش های آگاهیبخشی مؤثرتر هستند.
عاطفه زراستوند، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهنام ابوالقاسمی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت، بر خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خودانتقادی زنان نابارور بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان نابارور مراجعهکننده به مراکز ناباروری شهرستان چالوس و نوشهر در سال 1397-1398 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری غیراحتمالی آسان سی نفر از زنان نابارور در دو گروه درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت (پانزده نفر) و کنترل (پانزده نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت (هشت جلسه 90 دقیقهای) قرار گرفت. گروه کنترل در طی این مدت هیچگونه مداخله خاصی دریافت نکرد. از پرسشنامههای خودتنظیمی زناشویی ویلسون و همکاران، دلزدگی زناشویی پاینز و خودانتقادی تامپسون و زاروف به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.TON.REC.1397.030 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن به تصویب رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات خودتنظیمی زناشویی زنان نابارور پس از درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت در گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش و همچنین نمرات دلزدگی زناشویی و خودانتقادی کاهش یافته است(0/01<P ).
نتیجه گیری: بنابراین، به مشاوران و درمانگران، استفاده از درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت برای بهبود خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خودانتقادی زنان نابارور پیشنهاد میشود.
محمد رحمانیان، علیرضا کمالی، مهدی فروغیان، نوید کلانی، نفیسه اسماعیل پور، ناصر حاتمی، اسماعیل رعیت دوست،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: پاندمی کووید 19 به طور قابل توجهی بر سلامت روان کارکنان مراقبتهای بهداشتی که در خط مقدم این بحران ایستادهاند، تأثیر میگذارد؛ با این حال کارکنان اداری سازمانهای مراقبت بهداشتی نیز از این خطر مصون نیستند. بنابراین نظارت بر میزان آگاهی و سایر موارد بهداشت روانی به منظور درک عوامل واسطه و آگاهی از مداخلات متناسب، یک اولویت ضروری به شمار میرود. هدف از این مطالعه مقایسه آگاهی، نگرش و عملکرد کادر درمانی و اداری در مواجهه و عدم مواجهه با ویروس کووید 19 بود.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی مقطعی روی 160 نفر از کادر درمانی و اداری بیمارستانهای شهرستان جهرم در سال 1399 انجام شد. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه پژوهشگرساخته آگاهی، نگرش و عملکرد پرسنل درمانی در مورد کووید 19 استفاده شد. تحلیل دادهها توسط نرمافزار spss نسخه 21 و با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه توسط معاون تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی جهرم تأیید شده است (کد: IR.AJUMS.REC.1399.040).
یافته ها: 65 درصد از افراد مورد پژوهش زن و مابقی مرد بودند. اغلب پاسخهای دادهشده به گویهها در هر دو گروه کادر درمان و غیردرمانی نزدیک به هم بود. میانگین نمرات آگاهی کادر درمان (5/27±94/35) به طور معنیداری از کادر اداری (7/77±87/75) بالاتر بود (t=5/96 ،P<0/001). اما عملکرد کادر اداری (12/57±93/14) از کادر درمان (14/80±87/17) به طور معنیداری بهتر بود (t=-2/710 ،P=0/007). بین میانگین نمرات نگرش دو گروه تفاوت معنیداری مشاهده نشد (P=0/438).
نتیجه گیری: سطح آگاهی در مواجهه با ویروس کرونا در افراد کادر اداری نسبت به کادر درمانی به شکل معنیداری پایینتر است، اما کارکنان کادر اداری عملکرد بهتری در مواجهه با ویروس کرونا نسبت به کادر درمانی دارند. انجام اقدامات آموزشی جهت افزایش آگاهی این افراد ضروری به نظر میرسد.
صدیقه صفائیان تیتکانلو، تکتم مالکی شاه محمود، زهرا قیومی انارکی، فاطمه حارث آبادی، مجید حدادی اول، محدثه سلطانی، محسن رجعتی حقی،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: مهارتهای آگاهی واجشناختی به عنوان جزئی از مهارتهای پردازش واجی میتوانند پیشبینیکننده میزان موفقیت در اکتساب مهارتهای نوشتاری و خواندن باشند. آگاهی واجشناختی یکی از حوزههای دارای مشکل در کودکان دروندادی شدید و عمیق است که کمتر در این کودکان مورد پژوهش قرار گرفته است؛ بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی این مهارتها در کودکان کاشت حلزون شده و مقایسه با همتایان طبیعی آنها بود.
مواد و روش ها: جمعیت مورد مطالعه این تحقیق شامل 25 کودک کاشت حلزون شده و 25 کودک طبیعی در محدوده سنی چهار تا شش سال و تکزبانه (فارسیزبان) بود. کودکان کاشت حلزون شده به روش نمونهگیری در دسترس از مرکز توانبخشی نغمه مشهد و کودکان طبیعی نیز از مهد کودکهای شهر مشهد انتخاب شدند. پس از انتخاب آزمودنیها، آزمون آگاهی واجشناختی روی هر کودک اجرا شد. سپس میانگین نمرات مربوط به هریک از خردهآزمونها در دو گروه طبیعی و کاشت حلزون شده محاسبه شد و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 21 و آزمون آماری منویتنی مورد مقایسه قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.MUMS.REC.1396.263 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علومپزشکی مشهد به ثبت رسیده است.
یافته ها: میانگین امتیازات کودکان کاشت حلزون شده در تمام خردهآزمونهای آگاهی واجشناختی از کودکان طبیعی به طور معنیداری پایینتر بود (P<0/05).
نتیجه گیری: کودکان گروه کاشت حلزون شده، عملکرد ضعیفتری در مهارتهای آگاهی واجشناختی نسبت به کودکان طبیعی داشتند. به نظر میرسد ضعف کودکان کاشت حلزون در مهارتهای آگاهی واجی با محرومیت شنیداری قبل از کاشت حلزون در ارتباط باشد که تسریع در انجام عمل در سنین پایین و اجرای یک برنامه توانبخشی کارآمد را میطلبد.
نسرین گودرزی، جاوید پیمانی، حسن عشایری، فرحناز مسچی، مهرداد ثابت، محمداسماعیل اکبری،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در هر عصری از تاریخ، بشر گرفتار ترس از یک بیماری بوده است. بی شک سرطان یکی از نگران کننده ترین بیماری ها است. دردهای سرطانی از مطرح ترین دردها است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر بخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم چندوجهی درد در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود.
مواد و روش ها: پژوهش مذکور از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری دو ماهه و گروه کنترل است. در سال 1397 جامعه آماری، همه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سرطان تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس، مشتمل بر 30 بیمار انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مداخله درمانی (شناختی-رفتاری و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی) و گروه کنترل قرار داده شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر استفاده شد. ابزار پژوهش به منظور بررسی شاخص های چندگانه درد، پرسش نامه چند وجهی درد (وست هیون-ییل) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تجربه درد مؤثر بودند(001/0>P)، اما هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از نظر اثربخشی بر میزان تجربه درد مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای این پژوهش می توان نتیجه گرفت، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مدیریت و شدت درد بیماران مبتلا به سرطان پستان تاثیر داشت.