204 نتیجه برای سر
			
				
				
				
					 شهناز شهرجردی،  صدیقه درویش شفیقی، 
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: سرطان پستان شایع ترین نوع سرطان در بین زنان می باشد. بهبود کیفیت زندگی توسط به حداکثر رساندن عملکرد آنها که خود میتواند متاثر از بیماری و درمان باشد، مهمترین هدف در بیماران سرطانی می باشد. هدف پژوهش بررسی تاثیر ماساژ بر کیفیت زندگی زنان با سرطان پستان بعد از جراحی می باشد.
مواد و روش ها: پژوهش از نوع نیمه تجربی بود. از بین 53 زن مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک های جراحی و انکولوژی شهر اراک ، 30 نفر بطور تصادفی انتخاب و در دو گروه ماساژ (15 نفر) که به مدت 5 هفته(مدت 30 دقیقه، 2 جلسه درهفته) و کنترل (15نفر) قرار گرفتند. اندازه گیری کورتیزول سرم و پر کردن پرسشنامه کیفیت زندگی(SF36) و سلامت روان در هر دو گروه انچام شد. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 16 با استفاده از آزمون های t همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه و در سطح اطمینان 95 درصد (05/0 p<) انجام شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ماساژ در گروه آزمون سبب افزایش معناداری در بهبود بعد جسمی(p=0/001) و روانی-اجتماعی(p=0/002) افراد نسبت به گروه کنترل گردیده است. همچنین ماساژ سبب بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان پستان پس از جراحی شده است( p<0/05). اما میزان کورتیزول سرم بین دو گروه آزمون و کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشدp>0/05).
نتیجه گیری: بطور کلی نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد ماساژ درمانی می تواند به عنوان مداخله ای موثر در راستای بهبود کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران مبتلا به سرطان پستان در بعد از جراحی مورد استفاده قرار گیرد
				 
				
				 
				
				
				
					 حمیدرضا جمیلیان،  مهری جمیلیان، 
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: با توجه به اینکه افسردگی از اختلالات روانی شایع در سنین باوری است، هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر دپوپروورا بر میزان بروز افسردگی در زنان سنین باروری می باشد.
مواد و روش ها : این مطالعه مقطعی تحلیلی بر روی 70 نفر، که دپوپروورا به عنوان روش پیشگیری انتخاب کرده اند انجام شد.آزمون استاندارد بک در بدو ورود و ماه سوم انجام شد و نمرات بدست آمده توسط آزمون تی جفتی با یکدیگر مقایسه گردید.
یافته ها: میانگین نمره بک در آغاز مطالعه برابر با 85/3±89/7 بود و در ماه سوم درمان با دپوپرووا با کاهش معنی داری برابر با 63/3± 09/7 بود.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه دپوپرووا منجر به کاهش علایم افسردگی و عدم افزایش این علایم در زنان با سابقه افسردگی می شود، به نظر می رسد که دپوپرووا انتخابی مناسب جهت جلوگیری از بارداری می باشد.
				 
				
				 
				
				
				
					 محمودرضا باغی نیا،  سیدمهدی شریعت زاده،  ندا باغی نیا، 
دوره 16، شماره 10 - ( 10-1392 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: یکی از ریزمغذی های بحث برانگیز در زمینه سرطان پروستات کلسیم است، دریافت بیش از حد معمول (بالاتر از میزان رژیم نرمال) کلسیم از باعث افزایش خطر بروز سرطان پروستات خواهد شد و در این میان اندازه گیری مقدار کلسیم خون کمک شایانی در بررسی ارتباط مذکور خواهد داشت. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین PSA و کلسیم در مردان مبتلا به سرطان پروستات و هایپرپلازی خوش خیم پروستات انجام گردید.
مواد و روش ها: در این مطالعه ، از میان مردان جامعه اراک به مدت 1سال از مناطق مختلف شهر 400 نفر که در آنها نمونه برداری پروستات انجام شده بود انتخاب و پس از این که معیارهای ورود به مطالعه در آنها مورد تایید قرار گرفت، سطح PSA و کلسیم خون آنها اندازه گیری شد. افراد مورد مطالعه شامل دو گروه دارای سرطان پروستات و دارای هایپرپلازی پروستات بودند. به منظور تعیین اختلاف میانگین بین گروهها T-test و جهت تعیین PSA از کیت های PSA Assay و Tandem- و جهت اندازه گیری کلسیم خون از کیت پارس آزمون استفاده شد.
یافته ها: در هر دو گروه مورد مطالعه بین سن وکلسیم و PSA رابطه معنی داری یافت گردید , بطوریکه بین سن وکلسیم رابطه معنی دار منفی وبین سن و PSA رابطه معنی دار مثبت در هر دو گروه وجود داشت.میانگین PSA در گروه دارای سرطان و در گروه دارای هیپرپلازی پروستات به ترتیب 4/14±5/4و 1/9±8/3 و میانگین کلسیم در دو گروه مذکور به ترتیب01/1 ±7/8 و8/0± 4/8بود.بین میانگین سطح PSA و کلسیم در دو گروه مورد مطالعه ارتباط منفی معنی داری وجود داشت(05/0=&alpha).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه ارتباط معنی داری بین میزان PSAو کلسیم فقط در مبتلایان به سرطان پروستات وجود دارد که با توجه به این مطلب با کنترل میزان کلسیم خون از طرق مختلف میتوان از آن به عنوان عاملی جهت غربالگری و کنترل سرطان پروستات استفاده نمود.
				 
				
				 
				
				
				
					 قدرت اله روشنایی،  اعظم کمیجانی،  عبدالعظیم صدیقی پاشاکی،  جواد فردمال، 
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: برای برآورد بقا میتوان از مدلهای مختلف ناپارامتری، نیمهپارامتری و پارامتری استفاده کرد که بسته به ماهیت دادهها ممکن است برخی از روشها مناسبتر باشد. استفاده از مدل مناسب باعث برآورد دقیقتر بقا و تعیین عوامل موثر بر آن خواهد شد که هدف این مطالعه براورد بقا در بیماران سرطان کولورکتال و تعیین عوامل موثر بر آن است.
مواد و روش ها: در این مطالعه پروندهی بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال از سال 1384-1390 در مرکز دارالایتام همدان تحت درمان بودند مورد بررسی قرار گرفتند. اثر عوامل مختلف دموگرافیکی و بالینی بر بقای بیماران ارزیابی شد. پیگیری تمام بیماران از طریق مراجعات دورهای و تماس تلفنی انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار Rو SPSS16 انجام شد.
یافته ها: میانه بقای بیماران مورد بررسی برابر 4/3±40 ماه بدست آمد. ارزیابی ویژگیهای کلینکی و پاتولوژیک در حالت یک متغیره نشان داد که در بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال، تاثیر متغیرهای مرحله بیماری، درجه تمایزیافتگی تومور، مورفولوژی سرطان، متاستاز و عود بیماری بر بقا معنادار بودهاند ولی در حالت چندمتغیره تنها نوع مورفولوژی سرطان و متاستاز به سایر ارگانها رابطهی معناداری را با بقای افراد بیمار داشت.
نتیجهگیری: استفاده از مدلهای آماری مناسب در جهت شناسایی عوامل خطر موثر بر بقای بیماران سرطان کولورکتال میتواند باعث جلوگیری از پیشرفت این بیماری و افزایش بقای آنها شود.
				 
				
				 
				
				
				
					 زهرا فاضلی،  محبوبه نجفیان زاده،  بابک عشرتی،  امیر الماسی حشیانی، 
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: شیوع و بروز سرطانها در نقاط مختلف جهان دارای الگوهای متفاوتی هستند. شناخت فراوانی بدخیمی ها در گروه های مختلف اجتماعی با توجه به شرایط اقلیمی متفاوت، از اجزای اولیه برنامه ریزی های پیشگیری در سطوح مختلف می باشد. این مطالعه با هدف بررسی اپیدمیولوژی، میزان بقا و اپیدمیولوژی جغرافیایی سرطان سینه در استان مرکزی صورت پذیرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه اپیدمیولوژیک، دادهها با بررسی اطلاعات ثبت سرطان و ثبت مرگ مرکز بهداشت استان مرکزی به دست آمد. تجزیه و تحلیل دادهها نیز با استفاده از نرم افزارهای SPSS 16 و Winpepi در سطح معنی داری 05/0 انجام شد. برای رسم نقشه جغرافیایی و نمایش میزان بروز به تفکیک شهرستان از نرم افزار Arc-view استفاده شد.
یافته ها: از بین 400 مورد ابتلا سرطان سینه ثبت شده 8/5 درصد به علت سرطان سینه فوت کرده بودند. میزان بقا 5 ساله سرطان سینه 87 درصد به دست آمد و ارتباط معنی داری بین میزان بقا و سن مشاهده شد. بیش ترین موارد ثبت شده مربوط به گروه سنی 49-40 سال و بیش ترین میزان بروز مربوط به شهرستان اراک بود. روند معناداری در میزان بروز این سرطان طی سالهای 90-86 مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داده که میزان بقا 5 ساله سرطان سینه در استان مرکزی بیشتر از برخی از مراکز دیگر می باشد که میتواند به دلیل جدید بودن مطالعه و بهبود روشهای درمانی و یا استفاده از روشهای غربالگری و تشخیص زودرس بیماری باشد. سایر جنبه های اپیدمیولوژی این بیماری همانند سایر نقاط می باشد.
				 
				
				 
				
				
				
					 اسدالله عباسی،  مجتبی امانی،  نوروز نجف زاده،  محمد ماذنی، 
دوره 16، شماره 11 - ( 11-1392 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: رتینوئیک اسید تمام ترانس به عنوان یکی از متابولیت های ویتامین A، در القای تمایز، رشد و تکثیر سلول های اپیتلیالی نقش دارد. این ماده باعث توقف چرخه سلولی در مرحله ی G0/G1 و القای آپوپتوز می شود. داروی ضد سرطان سیسپلاتین با اتصال متقاطع به DNA موجب القای آپوپتوز می شود که در درمان سرطان های تخمدان، سر و گردن ، مری ، معده و ملانوما استفاده می شود. مطالعات قبلی بر روی برخی ردههای سلولی سرطان تخمدان و ملانوما بیانگر اثرات افزایشی رتینوئیک اسید با سیسپلاتین می باشد، مطالعه حاضر اولین مطالعه در مورد اثرات همزمان رتینوئیک اسید تمام ترانس و سیسپلاتین بر روی رده سلولی سرطان مری KYSE-30 میباشد.
مواد و روش ها: رده سلولی KYSE30 در حضور و عدم حضورغلظت های مختلف رتینوئیک اسید و ترکیب آن با سیس پلاتین کشت داده شد، سپس مرگ سلولی با روش های کلونوژ&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwj&zwjنیک و رنگ آمیزی آکریدین اورنج/اتیدیوم بروماید بررسی گردید.
یافتهها: نتایج حاکی ازالقاء تمایز سلولی در رقت های 15&le میکرومولار رتینوئیک اسید است. رقت های پائین تر تینوئیک اسید، باعث مرگ سلولی و کاهش تعداد کلونی در حضور و نیز عدم حضور سیس پلاتین گردید(p&le0.05). ترکیب 10 میکرومولار رتینوئیک اسید باµg/ml 5 و10 سیس پلاتین بهترین اثر را در کاهش تعداد کلونی و افزایش مرگ سلولی را نشان داد.
نتیجه گیری: استفاده همزمان از رقت های پایین رتینوئیک اسید و سیسپلاتین باعث افزایش آپوپتوز و نکروز و در نتیجه کاهش تعداد کلونی رده سلولی KYSE30 در مقایسه با سیس پلاتین به تنهایی می شود.
				 
				
				 
				
				
				
					 محمد جواد  مصطفی پور رمی،  سلمان احمدی اسب چین، 
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: بیوسورفکتانتها ترکیبات زیستی آمفیفیلیک بصورت خارج سلولی بوسیله انواع میکروارگانیسم ها هستند. به علت استفاده از آنها در صنایع مختلف از اهمیت ویژهای برخورداراند. هدف از این پژوهش شناسایی یک سویه باکتری از جنس باسیلوس سرئوس تولید کننده بیوسورفکتانت و بررسی اثرات ضد باکتریایی بیوسورفکتانت تولید شده از آن بود.
مواد و روشها: در این پژوهش نمونههای مختلف از نفت، آب و خاک آلوده به نفت تهیه شدند. فعالیت های همولیتیک، امولسیفیه کنندگی و اندازهگیری کشش سطحی استفاده و سویه انتخابی بوسیله تستهای بیوشیمیایی شناسایی شد. همچنین ماهیت بیوسورفکتانت و اثرات ضد باکتریایی نیز برای سویه انتخابی بررسی شد.
یافتهها: در این پژوهش 88 سویه باکتریایی جداسازی شدند. از میان آنها24 سویه دارای فعالیت همولیتیک بودند که از میان آنها 14 سویه فعالیت امولسیفیه کنندگی بالای70 درصد داشتند. و در نهایت از میان آنها 4سویه قادر به رساندن کشش سطحی به کمتر از 40 میلی نیوتن بر متر بودند. براساس تستهای بیوشیمیایی، یک سویه انتخابی در این پژوهش به عنوان باسیلوس سرئوس 43، شناسایی و انتخاب شد. نتایج بررسی ماهیت بیوسورفکتانت مشخص شد که از نوع لیپوپپتید بود. همچنین بیوسورفکتانت تولیدی دارای فعالیت ضد باکتریایی بر علیه 6 باکتری عفونتزا بود. حساسترین و مقاوم ترین باکتری نسبت به تاثیر عصاره بیوسورفکتانت؛ استافیلوکوکوس اورئوس و پروتئوس میرابیلیس میباشد. همچنین نتایج MIC , MBC نشان داد که MIC عصاره در رقت 63 میلی گرم بر میلی لیتر بر روی استافیلوکوکوس اورئوس و استافیلوکوکوس اپیدرمیس موثر بود و MBC عصاره در رقت 125 میلی گرم بر میلی لیتر بر روی استافیلوکوکوس اورئوس، استافیلوکوکوس اپیدرمیس و سودوموناس آئروزینوزا بیشترین اثرداشت.
نتیجهگیری: باسیلوس سرئوس 43؛ قابلیت بالایی در کاهش کشش سطحی و بیوسورفکتانت استخراج شده از آن دارای اثرات ضدباکتریایی بالایی است. بنابراین، دارای پتانسیل فراوانی برای کاربردهای بیوتکنولوژی و زیست محیطی می باشد.
				 
				
				 
				
				
				
					 زهرا اسلامی راد،  رضا حاجی حسین،  بهزاد قربان زاده،  امیر الماسی حشیانی، 
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: توکسوپلاسما گوندی تک یاختهای بیماریزا بوده و میتواند باعث عفونتهای شدید و سقط جنین گردد. ارتباط سطح کلسترول و سایر لیپیدهای خونی در انسان آلوده به انگل مورد توجه افراد مختلفی قرار گرفته است. شواهدی وجود دارد که سطح تستوسترون و لیپیدهای میزبان در پاتوژنز انگل توکسوپلاسما دخیل هستند. لذا در این مطالعه به اندازهگیری و مقایسه سطح تستوسترون و لیپیدهای سرمی و نیز بررسی ارتباط میان این عوامل در مردان دارای آنتی بادی  IgGضد توکسوپلاسما و مردان فاقد این آنتی بادی پرداختیم.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی مورد - شاهدی بر روی مردان 20 تا 29 سال مراجعه کننده به آزمایشگاه قبل از ازدواج اراک انجام شد. پس از تکمیل پرسشنامه، 5 میلیلیتر نمونه خون گرفته شده و سرم آن جدا شد. سپس آزمایش تشخیص آنتی بادی IgG ضد توکسوپلاسما بر روی سرمها انجام شد و 100 نفر از افرادی که دارای آنتی بادی مذکور بودند به عنوان گروه مورد و 100 نفر از افراد فاقد آنتی بادی به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند و اندازه گیری تستوسترون و لیپیدها بر روی سرم آنها انجام شد.
	- یافته ها: نتایج نشان داد که سطح تستوسترون در هر دو گروه مورد و شاهد در حد طبیعی بوده ولی سطح این هورمون در گروه مورد به طور معنیدار پایینتر از گروه شاهد بود. همچنین سطح لیپیدهای سرمی در دو گروه مورد و شاهد تفاوت معنی دار نداشت.
 
نتیجه گیری: مطالعه رابطه بین سطح تستوسترون و لیپیدهای سرم در گروه مورد و شاهد نشان داد که یک همبستگی منفی معنی داری بین سطح این هورمون و تری گلیسرید وجود دارد. همچنین یک همبستگی مثبت و معنی داری بین سطح تستوسترون و لیپو پروتئین با دانسیته بالا وجود دارد.
				 
				
				 
				
				
				
					 اعظم غلامیان،  عادله دیوسالار،  محبوبه  اسلامی مقدم،  مریم سعیدی فر،  علی اکبر صبوری، 
دوره 17، شماره 2 - ( 2-1393 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: کاتالاز یکی از اصلیترین آنزیمهای آنتی اکسیدانت است که در بافتهای انسانی به مقدار زیادی در کبد وجود دارد. کبد بافت اصلی در بدن است که در کاتابولیسم و سم زدایی داروها نقش دارد و هدف اثرات توکسیک و کارسینوژنیک بسیاری از داروها است. در این مطالعه اثرات جانبی ترکیب ضد سرطانی اگزالی پالادیوم بر عملکرد و ساختار آنزیم حیاتی کاتالاز کبدی بررسی شد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، تغییرات در فعالیت آنزیم به واسطه تغییر جذب سوبسترا(هیدروژن پراکسید) در طول موج 240 نانومتر با استفاده از اسپکتروسکوپی مرئی – ماوراء بنفش در غیاب و حضور غلظتهای مختلف اگزالی پالادیوم در دمای اتاق مطالعه شد. همچنین اثر اگزالی پالادیوم بر ساختار سه بعدی کاتالاز از طریق اسپکتروسکوپی فلوئورسانس توسط مطالعه تغییر در نشر ذاتی آنزیم در غیاب و حضور غلظتهای مختلف اگزالی پالادیوم در دو دمای محیط و فیزیولوژیک بررسی شد.
یافتهها: دادههای سینتیکی نشان داد که مقدار Km کاتالاز کبد گاو برابر با 8/26 میلیمولار به دست آمد. همچنین در حضور غلظتهای مختلف اگزالی پالادیوم، فعالیت آنزیم کاهش تدریجی در مسیر وابسته به دوز را نشان داد(001/0>p). دادههای فلوئورسانس تغییر در ساختار سه بعدی آنزیم از طریق خاموشی نشر فلورئورسانس را نشان داد که تغییر در محیط کروموفور در پروتئین را ثابت میکند.
نتیجهگیری: از نتایج این مطالعه میتوان دریافت که مهار آنزیم کاتالاز توسط داروی ضد سرطان اگزالی پالادیوم مقدار گونههای اکسیژن فعال را افزایش میدهد. افزایش گونههای فعال اکسیژن یکی از مکانیسمهای داروهای ضدسرطان مختلف است.
				 
				
				 
				
				
				
					 راضیه  رجبی،  اکرم شریفی،  محسن شمسی،  امیر الماسی حشیانی،  سمیه دژم، 
دوره 17، شماره 5 - ( 5-1393 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: تدوین برنامههای آموزشی درباره پیشگیری از بیماریهایی مانند سرطان از ضرورتهای بهداشتی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزش مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی بر رفتارهای پیشگیری از سرطانهای دستگاه گوارش در شهر اراک صورت گرفته است.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی بود که در آن 88 نفر از مادران شهر اراک شرکت داشتهاند (نمونهها به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد هر کدام 44 نفر تقسیم شدند). معیارهای ورود شامل عدم ابتلا به سرطان، داشتن ملیت ایرانی، سن بالای ۱۸ سال و سکونت در شهر اراک بود. در پژوهش حاضر روش گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست عملکرد مادران در خصوص رفتارهای پیشگیری از سرطانهای دستگاه گوارش بود. مداخله آموزشی برای گروه مورد در طی یک ماه و در قالب 3 جلسه آموزشی 45 دقیقهای انجام گردید. سپس 2 ماه پس از مداخله آموزشی در هر دو گروه مورد و شاهد اطلاعات دوباره گردآوری و تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین سنی گروه مورد و شاهد به ترتیب برابر 6/9± 3/38 و 1/11±3/36 سال بود که با یکدیگر اختلاف معنیداری نداشتند(381/0=p). میانگین نمره آگاهی و عملکرد در گروه مورد در قبل از آموزش به ترتیب برابر با 06/13±8/72 و 2/6±81/30 بود که در بعد از مداخله به ترتیب برابر 2/12±05/88 و 9/8±3/65 بود که در هر دو مورد با یکدیگر اختلاف معنیدای داشتند(05/0>p). همچنین در قبل از مداخله آموزشی میزانهای حساسیت، شدت و منافع درک شده مادران در زمینه انجام رفتارهای پیشگیری کننده در حد متوسط بود ولی پس از مداخله آموزشی بین دو گروه مورد و شاهد در همه متغیرهای ذکر شده اختلاف معنیداری ایجاد شد(05/0> p).
نتیجهگیری: یافتههای این بررسی تاثیر و کارایی مدل اعتقاد بهداشتی را در افزایش رفتارهای پیشگیری از ابتلا به سرطانهای دستگاه گوارش در مادران شهر اراک را نشان میدهد. .
				 
				
				 
				
				
				
					 سمانه خرمی،  احمد زواران حسینی،  سیدجواد مولی،  رضا ملک زاده، 
دوره 17، شماره 5 - ( 5-1393 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: یکی از ویژگیهای سلولهای بنیادی سرطانی توانایی آنها در تشکیل کلنیهای اسفروییدی تحت شرایط غیر چسبان و در محیط فاقد سرم میباشد. هدف از این مطالعه جداسازی سلولهای بنیادی سرطانی با استفاده از روش تشکیل اسفرویید و بررسی خصوصیات عملکردی آنها در رده سلولی سرطانی آدنوکارسینوم کولونی 29HT- میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، شاخصهای سلولهای بنیادی سرطانی کولون شامل 44 CDو EPCAM و میزان بیان ژنهای مرتبط با مسیرهای اختصاصی سلولهای بنیادی سرطانی در اسفروییدها و سلولهای 29HT- مورد بررسی قرار گرفت. جهت تعیین توانایی تومورزایی اسفروییدها نیز، پیوند زنوگرافت در موشهای nude انجام گردید.
یافتهها: بر اساس اطلاعات به دست آمده بیش از 92 درصد از اسفروییدها +44 CD/EPCAM+ بودند در حالی که فقط 37 درصد از سلولهای 29HT- شاخصهای 44 CD/EPCAM را بیان میکردند. در مقایسه با سلولهای 29HT- میزان بیان ژنهای 2,Sox4 OctNanog، 4Klf و C-myc به طور قابل ملاحظهای در سلولهای اسفروییدی افزایش نشان داد(05/0>p). همچنین تزریق2500 سلول اسفروییدی برای شروع و رشد تومور در موشهای nude کافی بود در حالی که 106×1 سلول 29HT- توانایی القاء تومور را داشتند.
نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد اسفروییدهای تشکیل شده از رده سلولی سرطانی کولون 29HT- غنی از سلولهای بنیادی سرطانی میباشند که بیان افزایش یافتهای از ژنهای درگیر در ویژگیهای چند قوهزایی و همچنین توانایی توموزایی در موشهای nude را نشان میدهند.
				 
				
				 
				
				
				
					 بختیار ترتیبیان،  بهمن ابراهیمی ترکمانی، 
دوره 17، شماره 7 - ( 7-1393 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: هدف از این تحقیق بررسی ارتباط بین شاخصهای التهابی فیبرینوژن، کراتین کیناز و پروتئین واکنشگر C با شاخصهای تنفسی FEF25_75% و FEV1 در پسران 16- 14 سال شهر ارومیه در پاسخ به فعالیت شدید فزاینده بود.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با طرح اندازههای تکراری بود. 24 پسرسالم 16-14 سال شهر ارومیه در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنیها به صورت تصادفی به دو گروه تمرین (12 نفر) و گروه کنترل (12نفر) تقسیم شدند. از گروه تمرین در حالت پایه و 2 دقیقه بلافاصله بعد از انجام فعالیت ورزشی اصلاح شده بالک و از گروه کنترل در حالت پایه و 48 ساعت بعد از آن خونگیری به عمل آمد. پاسخهای تهویهای گروه تمرین بلافاصله بعد از انجام فعالیت ورزشی اندازهگیری شد.
یافتهها: سطح پروتئین واکنشگر C و فیبرینوژن در گروه تمرین افزایش معنیداری یافت(01/0p<). این گروه دارای سطح بالایی از این نشانگرها در مقایسه با گروه کنترل بودند. FEV1 و FEF25_75% تغییر معنیداری نیافتند. ارتباط بین پروتئین واکنشگر C با FEF25_75%، فیبرینوژن باFEF25_75% ، کراتین کیناز با FEF25_75% در گروه تمرین معنیدار شد(05/0p<).
نتیجهگیری: یافتههای این پژوهش نشان داد که فعالیت بدنی فزاینده، افزایش عوامل التهابی را در کودکان فعال به همراه دارد. همچنین فعالیت بدنی فزاینده وجود رابطه قوی بین بعضی از شاخصهای التهابی و شاخصهای تنفسی در نوجوانان 16-14 سال را نشان میدهد.
				 
				
				 
				
				
				
					 زمان ارجمند کلوخی،  زیور صالحی،  فرهاد مشایخی،  بهروز نجفی، سيد حسین میرپور، 
دوره 17، شماره 8 - ( 8-1393 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: نیتریک اکسید در سلولهای اندوتلیال توسط eNOS سنتز شده و به عنوان یک تنظیم کننده چندکاره در ایجاد سرطان عمل میکند. بیشتر سرطانهای معده از سلولهای اپیتلیال معده گسترش مییابد، از این رو ممکن است نیتریک اکسید در پیشرفت آنها دارای یک نقش باشد. نشان داده شده پلیمورفیسمهای ژن eNOS با استعداد ابتلا به سرطانهای مختلف در ارتباط میباشد. در مطالعه حاضر، ارتباط ژنوتیپهای eNOS با خطر سرطان معده در جمعیت گیلان مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهد، پلیمورفیسم Glu298Asp eNOS در 87 بیمار مبتلا به سرطان معده و 90 فرد سالم بررسی شد. تعیین ژنوتیپ پلیمورفیسم eNOSبا استفاده از روش واکنش زنجیرهای پلیمراز- چند شکلی طول قطعه محدود شده انجام شد. تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار MedCalc صورت گرفت.
یافتهها: بین ژنوتیپهای eNOS و خطر سرطان معده هیچ ارتباطی یافت نشد. از بین 87 بیمار، 45 نفر Glu/Glu، 38 نفر Glu/Asp، و 4 نفر Asp/Asp بودند. در گروه شاهد، 44 نفر Glu/Glu، 40 نفر Glu/Asp و 6 نفر Asp/Asp بودند. تفاوت قابل ملاحظهای در فراوانیهای ژنوتیپی و آللی بین نمونههای شاهد و بیمار وجود نداشت.
نتیجهگیری: مشخص شد بین این پلیمورفیسم و خطر سرطان معده هیچ ارتباطی وجود ندارد. نتایج پیشنهاد میکند که پلیمورفیسم eNOS ممکن است دارای یک نقش در مهار سرطان معده باشد. اگرچه مطالعات مبتنی بر جمعیت بزرگتر جهت روشن شدن نقش پلیمورفیسم ژن eNOS در سرطان معده مورد نیاز میباشد.
				 
				
				 
				
				
				
					 مرتضی صادقی،  زهره حجتی،  کامران قاعدی، 
دوره 17، شماره 8 - ( 8-1393 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: فاکتور رشد اندوتلیال عروقی یکی از مهمترین تنظیم کنندههای رگزائی است که ارتباط بین افزایش بیان این فاکتور رشد و پیشروی تومور در چندین سرطان گزارش شده است. هدف این مطالعه بررسی میزان بیان چهار ایزوفرم فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در تومور سرطان پستان است.
مواد و روشها: در این مطالعه 25 نمونه تومور سرطان پستان و 25 نمونه بافت سالم مورد استفاده قرار گرفت، از هر نمونه mRNA استخراج شد و سپس cDNA آن ساخته شد. میزان بیان چهار ایزوفرم: 121 , VEGF165, VEGF 183 VEGF و 189 VEGF توسط qRT-PCR و ژل الکتروفورز اندازهگیری شد.
یافتهها: از بین 4 ایزوفرم 165VEGF و 121 VEGF بیشترین و 183 VEGF و 189 VEGF کمترین بیان را در کل نمونهها داشتند. میزان بیان کلی VEGF در نمونههای توموری نسبت به نمونههای کنترل افزایش معنیداری داشت (6/4 برابر، 01/0p<).
نتیجهگیری: ارتباط بسیار معنیداری بین افزایش بیان فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و ایجاد تومور سرطان پستان وجود دارد که احتمالا میتوان در آینده از آن به عنوان مارکر تشخیص زود هنگام سرطان پستان استفاده کرد.
				 
				
				 
				
				
				
					 فرزاد  ناظم،  خسرو پیری،  علی حیدریان پور،  امیرحسین کریمی، 
دوره 17، شماره 10 - ( 10-1393 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: استفاده از فعالیتهای بدنی برای درمان بیماریهای عصبی سالهاست که سابقه دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر تمرین هوازی و استرس صوتی بر میزان سروتونین موشهای صحرایی نر ویستار بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی تعداد 21 سر موش صحرایی نر بالغ با محدوده وزنی 57/20±82/170 انتخاب شد. موشها به طور تصادفی به سه گروه (استرس صوتی، تمرین + استرس صوتی و کنترل) تقسیم شدند. موشها در معرض استرس صوتی، سر و صدای ضبط شده ترافیک (15±100 دسی بل) 60 روز، روزی 5 ساعت (صبح 8 الی 30/10، بعد ازظهر 16 الی 30/18) و تمرین هوازی به صورت پنج روز در هفته و به مدت 60 روز انجام گرفت و پس از 24 ساعت از آخرین جلسه تمرین و سر و صدا ترافیک نمونهگیری خون انجام شد و سطح پلاسمایی سروتونین اندازهگیری گردید. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از آزمونهای تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری 05/0 استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین سروتونین در گروه تمرین هوازی +استرس صوتی(1/3±2/36 نانوگرم بر میلیلیتر) بیشتر از گروه استرس صوتی(1/2±9/21 نانو گرم بر میلیلیتر) و تقریبا نزدیک به گروه کنترل(3/7±8/40 نانوگرم بر میلیلیتر) بود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که تمرین هوازی میزان سروتونین پلاسما ناشی از استرس صوتی را تا حدود زیادی جبران کرده و باعث کاهش اضطراب گردد.
				 
				
				 
				
				
				
					 سعید  موسوی پور،  محبوبه السادات  الحسینی،  سید رضا میر مهدی، 
دوره 17، شماره 10 - ( 10-1393 )
				
    چکیده
				
					
زمینه وهدف: این پژوهش با توجه به نظریه زایندگی و رکود اریکسون به بررسی تأثیر انتقال تجارب سالمندان زن بر میزان افسردگی، احساس پیری و تغییرات جسمانی سالمندان ساکن در مؤسسه خیریه جامع توانبخشی شهر اراک است پرداخته است.
مواد و روشها: در طی یک مطالعه شبه تجربی، 30 سالمند زن ساکن در سرای سالمندان که سن آنها بالای 65 سال بود و در آزمون افسردگی سالمندان نمره 9 به بالا کسب کرده بودند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند. یک گروه به عنوان گواه و گروه دیگر به عنوان آزمایش انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه افسردگی سالمندان و احساس پیری و تغییرات جسمانی بود. برنامه انتقال تجربیات به صورت پیاپی در طی ده جلسه بر روی گروه آزمون اجرا شد و در نهایت برای تحلیل دادهها از آزمون تی همبسته و مستقل استفاده شد.
یافتهها: ده جلسه انتقال تجربه توانسته بود افسردگی واحساس پیری گروه آزمایش رابه طور معنیداری کاهش دهد ولی این کاهش در مقایسه بین گروههای گواه و آزمون معنیدار نبود. همچنین کاهش تغییرات جسمانی نیز در بین دو گروه معنیدار نبود.
نتیجهگیری: هر چند جلسات آموزش به طور معنیداری موجب کاهش میزان افسردگی و احساس پیری شد اما نداشتن مؤلفههای مناسب و مورد نیاز برای برقراری یک ارتباط متقابل اثر بخش برای گروه آزمایش از موانع اثر بخشی جلسات انتقال تجربه در گروه آزمودنیها بوده است بنابراین کار با گروه سالمندان نیازمند بررسی بیشتری دارد.
				 
				
				 
				
				
				
					 مهرنوش طوفان تبریزی،  سعید محمدزاده قره باغی،  لیلی پورافکاری،  افشین  حبیب زاده،  پرستو چایچی،  الهام دلیر عبدالهی، 
دوره 17، شماره 12 - ( 12-1393 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: نارسایی قلبی با کسر جهشی نرمال به طور شایع در بالغین مشاهده میشود. این احتمال وجود دارد که بیماران مسن مبتلا به این بیماری با وضعیت بالینی شدیدتری همراه باشند. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی یافتههای بالینی و اکوکاردیوگرافیک در بیماران مسن در مقایسه با بیماران جوان مبتلا به نارسایی قلبی با کسر جهشی نرمال میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تحلیلی-مقطعی، تعداد 126 بیمار مبتلا به نارسایی قلبی با کسر جهشی نرمال در دو گروه بیماران بیش از 60 سال (52 نفر) و زیر 60 سال (74 نفر) از نظر یافتههای دموگرافیک، بالینی و اکوکاردیوگرافیک مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: بیماران بیش از 60 سال به طور بارزی میزان هیپرلیپیدمی بیشتر، هیپرتانسیون کمتر و FC II بیشتری داشتند. همچنین این بیماران به طور بارزی ضخامت دیواره سپتال بزرگتر، حجم انتهای دیاستولی و سیستولی، قطر انتهای سیستولی، نسبت E/A و سپتال E’ پائینتر، اختلال عملکرد دیاستولیک گرید پائینتر، کسر خروجی بطن چپ، اندکس حجمی دهلیز چپ، نسبت E/E’ و زمان deceleration بالاتری نسبت به بیماران زیر 60 سال داشتند.
نتیجهگیری: بیماران مسن مبتلا به نارسایی قلبی با کسر جهشی نرمال با یافتههای اکوکاردیوگرافیک و بالینی متفاوتی از بیماران جوانتر همراه میباشند که در برخی موارد بیانگر شدت بیماری میباشد. لذا ارزیابی دقیق بیماران میتواند در شناسایی زود هنگام این بیماران و ارائه درمان مناسب در این افراد کمک کند.
				 
				
				 
				
				
				
					 حسن پازکی،  حسین ایمانی،  عبدالحسین شاهوردی،  فرح فرخی،  لیلاسادات طاهایی، 
دوره 17، شماره 12 - ( 12-1393 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: بلوغ تخمک و لقاح در شرایط آزمایشگاهی از مهمترین قدمها در درمان ناباروری میباشد. در این مطالعه محیطهای بلوغ با عصاره پلاکت خون که دارای غلظت بالایی از فاکتورهای رشد میباشد غنی گردید و میزان از سرگیری میوز و بلوغ تخمکها بررسی گردید.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی تخمکها در حالت ژرمینال ویزیکول از موش سوری ماده بالغ نژاد NMRI جمعآوری گردیدند. محیط بلوغ &alphaMEM بوده و محیطهای کنترلی دارای 5 و10 درصد سرم گاوی بودند و محیط مورد آزمایش با 5 و 10 درصد عصاره پلاکت خون و ترکیب 5 درصد عصاره پلاکت خون به همراه 5 درصد سرم گاوی غنی گردیدند. میزان از سرگیری میوز و بلوغ بعد از 18 ساعت در محیطهای متفاوت بررسی گردید.
یافتهها: میزان تخمکهای بالغ شده در محیط آزمایشی حاوی 5 درصد عصاره پلاکت خون هم با سلول گرانولوزا و هم بدون سلول گرانولوزا نسبت به محیطهای کنترل به شکل معنیدار بالاتر بودند(05/0p<). میزان بلوغ تخمکها در محیط حاوی 5 درصد عصاره پلاکت خون برای گروه حاوی سلول گرانولوزا، 61 درصد و 72 درصد برای گروه بدون سلول گرانولوزا بوده است در حالی که این میزان برای گروه کنترلی 5 درصد سرم گاوی به ترتیب 53 و 50 درصد بود.
نتیجهگیری: عصاره پلاکت خون تاثیر معنیداری بر از سرگیری میوز و بلوغ تخمک در حالت ژرمینال ویزیکول داشته است. بر اساس این نتایج، عصاره پلاکت خون میتواند به عنوان یک محرک بلوغ استفاده گردد.
				 
				
				 
				
				
				
					 سمیه سعادتمند،  احمد همتا،  عبدالرحیم صادقی،  فتح الله محقق، 
دوره 17، شماره 12 - ( 12-1393 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: هورمون استروژن تنظیم کننده فیزیولوژیکی تکثیر بافت پستان محسوب میشود. شواهد نشان میدهد که تغییرات در مسیرهای سیگنالینگ استروژن، از جمله گیرنده آلفای آن، در طول سرطان پستان و پیشرفت آن اتفاق میافتد. گیرنده آلفا استروژن (ESR&alpha) در بیشتر تومورهای پستان بیان شده و ارتباطش با پیشرفت تومورهای درجه پایین به اثبات رسیده است. پلی مورفیسمهای تک نوکلئوتیدی (SNPs) در ژنها میتوانند به تفاوت در استعداد ابتلا به سرطان و پاسخ متفاوت به درمان در جمعیتهای مختلف منجر شوند. در مطالعه حاضر بررسی همراهی پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی rs2234693:C/T در ژن ESR&alpha، با سرطان پستان بررسی شد.
مواد و روشها: در این پژوهش مورد- شاهدی، 150 خانم مبتلا به سرطان پستان و 142خانم سالم بدون سابقه خانوادگی سرطان پستان وارد مطالعه شدند. استخراج DNA از نمونههای خون انجام شد. بعد از طراحی پرایمرها، تکنیک PCR-RFLP استفاده شد و با الکتروفورز ژل اکریل آمید، نمونهها ژنوتایپ شدند. از نرم افزار SPSS نسخه 20 و تست کای اسکوئر جهت بررسی آماری استفاده شد.
یافتهها: ژنوتیپهای TTو CT نسبت به CC در جایگاه rs2234693:C/T به ترتیب افزایش خطر 5/5 و 5/1 برابری را نشان دادند. بین دو گروه بیمار و سالم در برخی از ویژگیهای بالینی از جمله پستان فیبروکیستیک و سن منارک تفاوت معنیدار آماری مشاهده شد.
نتیجهگیری: یافتههای ما حاکی از عدم ارتباط معنیدار بین پلی مورفیسم C/T و سرطان پستان است اما ارتباط ژنوتیپهای CC و TT این پلی مورفیسم در ژن گیرنده آلفای استروژن با سرطان پستان وجود دارد که با مطالعات برخی محققین دیگر مطابقت دارد.
				 
				
				 
				
				
				
					 احمدرضا باغستانی،  محمودرضا گوهری،  آرزو اروجی،  محمدامین پورحسینقلی، 
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1394 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: سرطان کولورکتال شایعترین سرطان دستگاه گوارش میباشد. بررسی عوامل مؤثر بر زمان بقای این بیماران حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش مقایسه مدلهای پارامتری با برآورد خطای پیشبینی و شناسایی عوامل مؤثر بر زمان بقای بیماران مبتلا به سرطان روده بزرگ است.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع مطالعات همگروهی بود. در این مطالعه 600 بیمار مبتلا به سرطان روده بزرگ طی سالهای 1380 تا 1385 به بیمارستان طالقانی شهر تهران مراجعه نمودند و حداقل 5 سال پیگیری شدند. برای تعیین عوامل مؤثر بر زمان بقای بیماران مدلهای پارامتری وایبل، نمایی و لگ-لجستیک به دادهها برازش داده شد و این مدلها با برآورد خطای پیشبینی به روش زیان آشکار با یکدیگر مقایسه شدند.
یافتهها: از 600 بیمار، 344(3/57 درصد) نفر مرد و 256(7/42 درصد) نفر زن بودند. از کل بیماران 151(2/25 درصد) نفر فوت کردند که 3/62 درصد آنها مرد بودند. در حالت تک متغیره زمان بقای بیماران با عوامل مرحله بیماری، شاخص توده بدنی، محل سرطان و جنسیت بیمار ارتباط معنیدار داشت اما در حالت چند متغیره تنها مرحله بیماری و شاخص توده بدنی عوامل مؤثر بر بقای این بیماران بودند. با استفاده از برآورد خطای پیشبینی به روش زیان آشکار، مدل لگ لجستیک بهترین مدل بود.
نتیجهگیری: با توجه به این که پیشبینی زمان بقای بیماران از اهمیت بالایی برخوردار است، لذا میتوان نتیجه گرفت برای مقایسه مدلها از برآورد خطای پیشبینی استفاده شود. علاوه بر آن از آنجایی که مرحله بیماری و شاخص توده بدنی از عوامل مؤثر در زمان بقای بیماران شناخته شد میتوان با تشخیص به موقع و رعایت رژیم غذایی مناسب زمان بقای بیماران را افزایش داد.