204 نتیجه برای سر
			
				
				
				
					 نرگس زمانی،  مجتبی حبیبی،  محمد درویشی، 
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1394 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: افسردگی در رأس فهرست بیماریهای روانی قرار دارد که حدود 25 درصد مراجعین به مراکز بهداشتی در جهان را به خود اختصاص میدهند و تاکنون شیوههای مختلفی برای درمان آن ارایه شده است. لذا، هدف پژوهش تعیین میزان اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی در مقایسه با گروه درمانی شناختی رفتاری در کاهش افسردگی مادران کودکان معلول بود.
مواد و روشها: مطالعه حاضر، پژوهشی نیمه تجربی با گروه آزمایش و کنترل میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر مادران بیماران مراجعه کننده به مراکز جسمی حرکتی، کار درمانی، فیزیوتراپی بود که علائم افسردگی را داشتند. با روش نمونهگیری در دسترس در هر گروه تعداد 8 بیمار انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری شامل مصاحبه بالینی ساخت دار برای اختلالهای محور یک بر اساس DSM-IV و فرم بازبینی شده پرسشنامه افسردگی بک بود. گروه آزمایش رفتار درمانی دیالکتیک و رفتاردرمانی-شناختی طی 2ماه (8 جلسه 2 تا 5/2 ساعته) تحت آموزش قرار گرفتند، در حالی که در این مدت گروه کنترل هیچ مداخلهای را دریافت نکردند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین میانگینهای نمرات افسردگی گروه آزمایشی رفتاردرمانی دیالکتیکی و گروه درمانی شناختی با گروه کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد(001/0>p). همچنین بین میانگینهای نمرات افسردگی گروه آزمایشی رفتاردرمانی دیالکتیکی و گروه درمانی شناختی تفاوت معنیداری وجود دارد(001/0>p).
نتیجهگیری: در حوزه درمان و زمینه کار با افراد افسرده و افرادی که در حالت بحران به سر میبرند، رفتاردرمانی دیالکتیکی و رفتاردرمانی شناختی با توجه به ماهیت آن، بسیار کارا و نوید بخش به نظر میرسد.
				 
				
				 
				
				
				
					 منیر شایسته فر،  رضا ماستری فراهانی،  فاطمه فدائی فتح آبادی،  محسن نوروزیان،  امیرحسین معماری، 
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1394 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: یکی از ویژگیهای مورفولوژیک که در افراد دارای اتیسم الگوی متفاوتی با هم سن و سالانشان دارد، اندازه دور سر و فاکتورهای مرتبط با آن (طول و عرض سر) است. هدف ما ارزیابی شاخص دور سر و تعیین ارتباط آن با فاکتورهای شناختی در جمعیت کودکان و نوجوانان دارای اختلالات طیف اُتیسم بوده است.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، نمونه پژوهش شامل 129 دانش آموز 7 تا 18 سال مبتلا به اُتیسم و 103 دانش آموز کم توان ذهنی در گروه کنترل بود. اندازه دور سر توسط متر نواری، طول و عرض سر توسط کولیس اندازهگیری شد. همچنین والدین به پرسشنامه ارزیابی فاکتورهای شناختی- اجتماعی پاسخ دادند.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که دور سر، طول و همچنین عرض سر افراد مبتلا به اُتیسم از افراد مبتلا به کم توانی ذهنی بزرگتر است(001/0=p). افراد مبتلا به اُتیسم در نمره کل و خرده مقیاسهای پرسشنامه فاکتورهای شناختی-اجتماعی، نمره کمتری نسبت به گروه کم توان ذهنی به دست آوردند(001/0>p). همچنین یافتهها نشان دادند که با افزایش اندازه دور سر در افراد دارای اُتیسم، توانایی آنان در مهارتهای شناختی-اجتماعی کاهش مییابد(05/0>p).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که الگوی رشدی و ارتباط شاخصهای آنتروپومتریک مربوط به اندازه دور سر با فاکتورهای شناختی در کودکان و نوجوانان مبتلا به اُتیسم با کودکان کم توان ذهنی تفاوت معنیداری دارد.
				 
				
				 
				
				
				
					 سعید راضی،  حمید صالحی نیا،  مهری فتحعلی لوی دیزجی، 
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1394 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: سرطان یکی از شایعترین علل مرگ و میر در جهان میباشد و میزان بروز و شیوع آن در حال افزایش است. باتوجه به این که بررسی جامعی بر روی سرطانهای شایع در زنان ایرانی صورت نگرفته، این مطالعه با هدف تعیین روند بروز 10 سرطان شایع در بین زنان ایرانی از سال 1382 تا 1388 انجام گرفته است.
مواد و روشها: مطالعه حاضر به صورت مقطعی و با استفاده از تحلیل دادههای موجود صورت گرفته و از دادههای منتشر شده سیستم ثبت کشوری موارد سرطان استفاده گردیده است. در این مطالعه کلیه موارد ثبت شده کشوری سرطان در زنان طی سالهای 82 تا 88 در کل کشور مورد بررسی قرار گرفت. میزان موارد سنی گزارش شده بروز سرطان با روش استاندارد سازی مستقیم و با استفاده از جمعیت استاندارد جهان محاسبه شده است. آزمون روند خطی کوکران-آرمیتاژ نیز جهت بررسی تغییرات روند میزان بروز و با استفاده از نرم افزار Winpepi انجام شد.
یافتهها: یافتهها نشان میدهد که نسبت کل سرطانها در زنان در مقایسه با کل جمعیت در حال افزایش است. سرطانهای پستان، پوست، کولورکتال، معده، مری، تیروئید، لوکومیا، تخمدان، مغز و رحم به ترتیب شایعترین سرطانها در بین زنان ایرانی بودهاند. در طول سالهای مورد بررسی روند افزایشی این سرطانها به طور قابل توجهی نمایان است.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه، میزان بروز انواع سرطانها در زنان دارای سیر صعودی است. به کارگیری برنامههای غربالگری در کاهش روند این بیماریها میتواند مفید باشد.
				 
				
				 
				
				
				
					 فرناز تاج بخش،  فرهاد مشایخی،  زیور صالحی،  حمید سعیدی ساعدی،  مصطفی یوسفی، 
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1394 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: سرطان سینه یکی از شایعترین انواع سرطانها و یکی از اصلیترین دلایل مرگ در اثر سرطان در سرتاسر جهان است که به یک نگرانی جهانی در حوزه سلامت تبدیل شده است. محصول ژن ApE1 (اندونوکئاز آپورینیک/آپیریمیدینیک) یک پروتئین چند عملکردی است که در مسیر ترمیم با برداشت باز (BER) نقش مهمی دارد. پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی T>G در اگزون شماره 5 منجر به جانشینی Asp>Glu در کدون 148 می گردد (Asp148Glu). در این پژوهش مورد- شاهدی به بررسی ارتباط این پلی مورفیسم و خطر ابتلا به سرطان سینه در جمعیت گیلان پرداخته شد.
مواد و روشها: جهت بررسی پلی مورفیسم ژن APE1 مورد-شاهدی، نمونههای خون از 75 فرد مبتلا به سرطان سینه و 75 فرد سالم جمعآوری شد و با استفاده از پرایمرهای اختصاصی طراحی شده با روش AS-PCR مورد بررسی قرار گرفت. همچنین به منظور بررسی ارتباط بین فراوانی ژنوتیپی و آللی در دو گروه بیمار و کنترل از آزمون کای مربع (&chi2) استفاده گردید.
یافتهها: بررسیها در دو گروه بیمار و کنترل نشان داد با توجه به مقدار 1/0p= و همچنین p آللی معادل 6/0 ارتباطی بین پلی مورفیسم کدون 148 ژن ApE1 و سرطان سینه در جمعیت مورد مطالعه وجود ندارد.
نتیجهگیری: یافتههای این تحقیق عدم ارتباط معنیدار بین پلی مورفیسم Asp148Glu با خطر ابتلا به سرطان سینه را نشان داد(1/0p=). این در حالی است که برای روشن شدن نقش پلی مورفیسم Asp148Glu در سرطان سینه به مطالعات بیشتری نیاز است.
				 
				
				 
				
				
				
					 جمال عاشوری، 
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1394 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: «فراشناخت درمانی» و «طرحواره درمانی» دو روش مهم درمان اختلالهای روانی به ویژه درمان اضطراب و افسردگی هستند. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی فراشناخت درمانی و طرحواره درمانی در کاهش علائم اضطراب و افسردگی دانشجویان پرستاری و مامایی انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دختر دانشکده پرستاری و مامایی مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی مشهد بود. در مجموع 60 دانشجوی مبتلا به اضطراب و افسردگی با روش نمونهگیری در دسترس، انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه جایگزین شدند. گروههای آزمایش در 10 جلسه 70 دقیقهای روشهای فراشناخت درمانی و طرحواره درمانی را آموزش دیدند. همه گروهها پرسشنامههای اضطراب کتل و افسردگی بک را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 و با روش کوواریانس چند متغیره (مانکووا) تحلیل شدند.
یافتهها: یافتهها نشان داد در مرحله پس آزمون، طرحواره درمانی برخلاف فراشناخت درمانی باعث کاهش معنیدار علائم اضطراب و افسردگی شده است. اما در مرحله پیگیری هر دو روش طرحواره درمانی و فراشناخت درمانی به طور معنیداری باعث کاهش اضطراب و افسردگی شدهاند و در مرحله پیگیری تفاوت معنیداری بین دو روش وجود نداشت(05/0>p).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد گرچه تاثیر طرحواره درمانی زودتر از فراشناخت درمانی نمود مییابد، اما در بلندمدت تفاوت معنیداری میان این دو روش درمانی وجود ندارد. بنابراین مشاوران و درمانگران برای کاهش علائم اضطراب و افسردگی میتوانند از فراشناخت درمانی و طرحواره درمانی استفاده کنند.
				 
				
				 
				
				
				
					 فاطمه کوهی،  مصطفی عنایت راد،  حمید صالحی نیا، 
دوره 18، شماره 3 - ( 3-1394 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: سرطان در افراد مسن به طور فزایندهای در حال افزایش است. با توجه به ساختار جمعیتی کشور انجام مطالعهای که اپیدمیولوژی و روند تغییرات بروز سرطان را در سالمندان کشور مشخص کند ضروری میباشد، لذا این مطالعه با هدف بررسی اپیدمیولوژی و روند بروز سرطان در سالمندان ایران از سال 1382 تا 1388 صورت گرفته است.
مواد و روشها: مطالعه حاضر به صورت مقطعی و با استفاده از تحلیل دادههای موجود انجام گرفته است و از دادههای منتشر شده سیستم ثبت کشوری موارد سرطان در آن استفاده شده است. در این مطالعه کلیه موارد ثبت شده کشوری سرطان در سالمندان طی سالهای 82 تا 88 در کل کشور مورد بررسی قرار گرفته است. میزان بروز موارد گزارش شده سنی با روش استاندارد سازی مستقیم و با استفاده از جمعیت استاندارد جهان محاسبه شده است. آزمون روند خطی کوکران-آرمیتاژ نیز جهت بررسی تغییرات روند میزان بروز و با استفاده از نرم افزار Winpepi انجام شد.
یافتهها: بررسی آمار مرکز ثبت سرطان نشان میدهد که بروز سرطانها با افزایش سن افزایش یافته و بیشتر موارد سرطان در سالمندان (افراد بالای 60 سال) اتفاق افتاده است، به طوری که حداکثر بروز در سن 80 تا 84 سال بوده است، ولی پس از سن 85 کاهش یافته است. شایعترین سرطان در این فاصله زمانی(82 تا 84) در میان سالمندان سرطان پوست بوده است. همچنین طبق این آمار میزان بروز سرطانها در میان مردان سالمند بالاتر از زنان سالمند بوده است.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج، روند بروز سرطان در سالمندان در حال افزایش میباشد و با افزایش سن، بروز انواع مختلف سرطانها افزایش مییابد. از این رو اجرای برنامههای غربالگری و آموزشهای لازم در زمینه تشخیص زودرس و دوری از مواجهه با عوامل خطر، برای کاهش ابتلا به سرطان در سالمندان ایرانی میتواند مفید باشد.
				 
				
				 
				
				
				
					 فتح الله محقق،  مجتبی احمدلو، 
دوره 18، شماره 4 - ( 4-1394 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: سرطان دهانه رحم، سومین سرطان شایع دستگاه تناسلی زنان است. در بسیاری از کشورهای درحال پیشرفت، شیوع این بدخیمی بالاست. این مطالعه با هدف تعیین شیوع سرطان دهانه رحم در زنان شهرستان اراک طراحی گردید.
 مواد و روشها: این پژوهش از نوع مقطعی- تحلیلی است که بر روی۱۰۰۰ زن متاهل انجام شد. اطلاعات دموگرافیک نظیرسن، تحصیلات، سابقه هیسترکتومی، وضعیت تغذیه، سن ازدواج، سابقه سقط و مصرف سیگار و غیره توسط پرسشگران تکمیل گردید. سپس از همه افراد وارد شده در طرح، آزمایش پاپ اسمیر به عمل آمده و نمونهها به آزمایشگاه پاتولوژی فرستاده شدند. سپس اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه 1/10±38/39 سال، بیشترین فراوانی تعداد دفعات ازدواج یک بار 459 نفر (45 درصد)، میانگین سن ازدواج 3/10±9/17 سال، میانگین سن اولین تماس جنسی 1/15 سال (2/9 درصد)، بیشترین فراوانی تعداد دفعات حاملگی 258 نفر (8/25 درصد) و بیشترین فراوانی تعداد دفعات سقط یک بار 153 نفر (3/15 درصد) بود. شیوع سرطان دهانه رحم در این مطالعه 004/0(4 نفر در هزار نفر) برآورد گردید. ارتباط آماری معنیداری بین سن، هیسترکتومی، تعداد دفعات ازدواج و مقاربت دردناک با سرطان دهانه رحم مشاهده گردید(005/0>p). ولی ارتباط آماری بین مصرف سیگار، رژیم غذایی، مصرف قرصهای بارداری و سایر متغیرهای مطالعه سرطان رحم معنیدار نبود(005/0)
				 
				
				 
				
				
				
					 شهرزاد هادی چگنی،  بهرام گلیایی،  مهرداد هاشمی، 
دوره 18، شماره 7 - ( 7-1394 )
				
    چکیده
				
					
  زمینه و هدف: آلبومین سرم انسانی (HSA) یک پروتئین محلول در خون است که می  تواند به مولکول  های کوچک (نظیر سم  ها و داروها) متصل شده و آن  ها را به جریان گردش خون منتقل کند.
  مواد و روش  ها: طیف سنجی فرابنفش – مرئی برای مشخص کردن ویژگی  های پیوند آلبومین سرم انسانی با دیازینون (سم ارگانوفسفره) و روش طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز (FT-IR) برای بررسی تغییرات ساختار دوم پروتئین در سطح مولکولی و تحت شرایط فیزیولوژی، در روز اول و سی و پنجم استفاده شدند.
  یافته  ها: مقدار ثابت پیوندی اتصال ( M-1 104 367/3 KDiazinon-HSA = ) براساس داده های طیف سنجی فرابنفش - مرئی به دست آمد. در FT-IR ، کاهش ساختار &alpha-Helix برای روز اول از 97/53 درصد بود. به 88/51 درصد سایر ساختارها نظیر Turns ، ß–Sh eet ، ß–anti و r-coils به ترتیب از 49/8 درصد به 21/10 درصد، 94/13 درصد به 81/14 درصد، 2/8 درصد به 25/8 درصد و 4/15 درصد به 24/17 درصد افزایش یافتند. برای روز سی و پنج، ساختارهای &alpha-Helixes ، Turns ، ß-Sheet ، &beta- anti و r-coils به ترتیب از 7/56 درصد به 11/47 درصد، 3/25 درصد به 75/29 درصد، 93/6 درصد به 94/10 درصد، 2 درصد به 83/2 درصد و08/9 درصد به 86/10 درصد تغییرکردند . 
  نتیجه  گیری: از آن  جایی که محتوای ساختار دوم پروتئین ارتباط نزدیکی با فعالیت بیولوژیکی آن دارد، بنابراین کاهش ساختار &alpha-Helix و افزایش &beta-sheet در غلظت  های بالای دیازینون به معنی کاهش فعالیت بیولوژیکی HSA است . نتایج ما بیان می  کنند که دیازینون پیوند نسبتاً خوبی با HSA دارد و تغییرات قابل توجهی در ساختارهای متنوع دوم ایجاد می کند که احتمالأ سبب واسرشتگی پروتئین به خصوص نمونه  های روز سی و پنج می  شود. 
				 
				
				 
				
				
				
					 مرضیه السادات سجادی نژاد،  کریم عسگری،  حسین مولوی،  پیمان ادیبی، 
دوره 18، شماره 10 - ( 10-1394 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: اخیراً نقش علایم روانشناختی در سیر بیماریهای مزمن و به کارگیری درمانهای روانشناختی به عنوان درمانهای مکمل مورد توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی مدیریت استرس شناختی-رفتاری، آموزش خوش بینی و درمان طبی مرسوم بر علائم جسمی، استرس ادراک شده، ادراک بیماری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به کولیت اولسراتیو بوده است.
مواد و روشها: در این مطالعه، 30 نفر از بیماران زن مبتلا به کولیت اولسراتیو به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه مدیریت استرس شناختی-رفتاری(10 نفر)، آموزش خوش بینی(10 نفر) و درمان طبی مرسوم(10 نفر) قرار گرفتند. هر سه گروه به پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه ادراک بیماری، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و شاخص فعالیت بیماری کولیت پاسخ دادند. سپس سه گروه آزمایشی در 9 جلسه مداخله گروهی مدیریت استرس شناختی-رفتاری و آموزش خوش بینی شرکت کردند و پس از آن هر سه گروه مجدداً به مقیاسها پاسخ دادند و این کار در یک پیگیری 6 ماهه تکرار گردید. برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی هر دو شیوه مداخله بر ادراک بیماری، استرس ادراک شده و کیفیت زندگی و عدم اثربخشی مداخلات بر علائم جسمانی بود.
نتیجهگیری: در مجموع میتوان اظهار داشت که مداخلات روانشناختی از جمله مدیریت استرس و آموزش خوش بینی میتواند در بهبود علائم روانشناختی بیماران مبتلا به بیماری کولیت اولسراتیو و درمان جامع آنها سودمند باشد.
				 
				
				 
				
				
				
					 بیژن خادمی،  محبوبه رزمخواه،  ابراهیم افتخار،  احمد حسینی،  حسین حامدی، 
دوره 18، شماره 12 - ( 12-1394 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: سرطان حنجره به دلایل نامشخصی موجب القای سرکوب سیستم ایمنی در ناحیه تومور میشود. مولکولهای گیرنده شبه زنگولهای (TLR) نقش مهمی را در القاء و کنترل پاسخ ایمنی ایفا میکنند. در این راستا اهمیت و نقش TLR های نوع 2، 4 و 9 در کنار هم در سرطان حنجره مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی بیان ژنهای TLR2، TLR4 و TLR9 در بیماران مبتلا به سرطان حنجره میباشد.
مواد و روشها: 89 نمونه تومور و 35 نمونه از بافت سالم مجاور تومور از بیماران مرد مبتلا به سرطان حنجره تهیه شده و میزان بیان ژنهای TLR2، TLR4 و TLR9 به روش واکنش زنجیرهای پلی مراز زمان واقعی (Real time PCR) تعیین شد.
یافتهها: بیان ژن TLR2 به واسطه درگیری غدد لنفاوی و همچنین درگیری بافت اطراف تومور و در نهایت وجود متاستاز ناحیهای افزایش یافت. بیان ژن TLR4  نیز در بیمارانی که درگیری غدد لنفاوی داشتند، حدود 5/1 برابر افزایش داشت. میزان بیان ژن TLR9 با افزایش stage و گسترش تومور افزایش پیدا کرد. بیان TLR2 و TLR4در بافت توموری نسبت به بافت سالم مجاور آن تغییر چندانی نداشت، اما بیان TLR9 افزایش نشان داد. هیچیک از یافتهها از لحاظ آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد میزان بیان ژنهای TLR2، TLR4 و TLR9 در تومورهای جدا شده از بیماران مبتلا به سرطان حنجره با ویژگیهای کلینیکوپاتولوژیک بیماران مرتبط است. علاوه بر این، اگرچه مقایسه بیان این ژنها در بافت توموری نسبت به بافت سالم مجاور آن تغییراتی را نشان داد، اما چشمگیر نبود. 
				 
				
				 
				
				
				
					 کیانوش امینی،  حمید طاهر نشاط دوست،  محمد علی مظاهری،  محمدعلی نادی، 
دوره 18، شماره 12 - ( 12-1394 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: سوء استفاده جنسی از کودکان با عوارض بسیار زیادی مانند اختلال استرس پس از سانحه، افسردگی، اضطراب و مشکلات رفتاری توام میباشد. این مطالعه با هدف به کارگیری درمان مبتنی بر آموزش یادآوری خاص بر میزان افسردگی و اضطراب کودکان دارای اختلال استرس پس از سانحه ناشی از سوء استفاده جنسی انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام پذیرفت. 34 کودک دارای اختلال استرس پس از سانحه ناشی از سوء استفاده جنسی به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 7 جلسه 5/1 ساعته، آموزش را دریافت کردند. به منظور گردآوری دادهها از دو پرسشنامه اضطراب اسپنس و افسردگی کودکان استفاده شد. تحلیل دادهها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 20 و به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره صورت پذیرفت.
یافتهها: یافتهها نشان داد که آموزش یادآوری خاص به طور قابل ملاحظهای باعث کاهش نمرات افسردگی و اضطراب میشود. دادهها در مرحله پیگیری نشان دادند که این درمان در طولانی مدت بر افسردگی تاثیر داشته(943/5=F، 021/0=p)، ولی نمیتواند اضطراب را به طور موثر کاهش دهد(305/0=F، 585/0=p).
نتیجهگیری: نتایج نشان دادند که آموزش یادآوری خاص برمیزان افسردگی و اضطراب کودکان دارای اختلال استرس پس ازسانحه ناشی از سوء استفاده جنسی تاثیر بسیاری دارد، بنابر این مشاوران و درمانگران میتوانند از این روش در درمان کودکان مبتلا به اختلال مذکور استفاده نمایند.
				 
				
				 
				
				
				
					 امیرحسین پازکی،  سیروس چوبینه،  علی اکبرنژاد، 
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1395 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: شواهد نشان میدهد که چاقی سبب التهاب مزمن میگردد. کمرین آدیپوکاین جدیدی است که با چاقی و سندرم متابولیک در ارتباط است. تأثیر تمرینات ترکیبی بر شاخصهای التهابی بهویژه کمرین و امیلوئید A سرمی کمتر بررسیشده است. از این رو، هدف تحقیق حاضر بررسی اثر تمرینات ترکیبی بر سطوح پلاسمایی کمرین، آمیلوئید سرمی A ، پروتئین واکنشگر – C و لیپیدهای پلاسما در مردان چاق است.
مواد و روشها: 18 مرد چاق به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. ویژگیهای عمومی آزمودنیها و سطوح سرمی کمرین، CRP و SAA ، قبل و پس از یک دوره تمرین ترکیبی (با روش الایزا) اندازهگیری شد. پروتکل تمرین شامل ۶ هفته دویدن استقامتی دور پیست با شدت ۶۰ تا ۷۵ درصد HRmax، ۴ جلسه تمرین در هفته به مدت ۲۵ تا ۳۵ دقیقه و تمرین مقاومتی با شدت ۵۰ تا ۷۰ درصد یک تکرار بیشینه در ۶ ایستگاه (۲ ست، ۱۲ تکرار) بر روی عضلات بزرگ بود. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تی مستقل و آزمون تی زوجی برای مقایسه دو گروه آزمایشی و کنترل در پیش و پسآزمون انجام شد و سطح معنیداری برابر با 05/0≤ p در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان میدهد شش هفته تمرین ترکیبی سبب کاهش معنیداری در سطوح پلاسمایی کمرین (p=0/004) و SAA (p=0/009) میشود، ولی مقادیر CRP (p=0/476 ) کاهش معنیداری نداشت. بنابر این میتوان نتیجه گرفت که انجام تمرین ترکیبی در مردان چاق بر برخی از شاخصهای التهابی مؤثر بوده و موجب بهبود آنها میشود.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که اجرای یک دوره تمرین ترکیبی به مدت شش هفته اثر معنیداری بر کاهش سطوح پلاسمایی کمرین و آمیلوئید سرمی A دارد، اما موجب کاهش سطوح پلاسمایی پروتئین واکنشگر – C نمیشود.
				 
				
				 
				
				
				
					 محسن ابراهیمی منفرد،  کیوان قسامی،  علیرضا رضایی آشتیانی،  الهه کاظمینی، 
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1395 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: میگرن از بیماریهای نسبتاً شایع و ناتوان کننده محسوب میگردد. با توجه به تفاوتهای جغرافیایی در اپیدمیولوژی آن و در راستای بهبود مراقبت از مبتلایان، این مطالعه به منظور ارزیابی خصوصیات دموگرافیک، اپیدمیولوژیک و ویژگیهای بالینی بیماران مبتلا به میگرن در اراک انجام گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی-توصیفی به مدت 6 ماه برروی بیماران مبتلا به میگرن مراجعه کننده به دو کلینیک نورولوژی بیمارستان ولی عصر (عج) و درمانگاه امام رضا (ع) شهر اراک انجام گرفت. پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، اپیدمیولوژیک و بالینی توسط بیماران تکمیل شد. در نهایت اطلاعات از طریق نرم افزار آماریSPSS  نسخه 18 تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: از بین 820 بیمار مراجعه کننده با سردرد، 92 نفر (21/11 درصد) میگرن داشتند که 3/54 درصد از آنها زن و 6/45 درصد مرد بودند. میانگین سنی مبتلایان 2/9±9/36 سال بود و 50 درصد از آنها متأهل بودند. شایعترین محرکها استرس (2/78 درصد)، اختلالات خواب (2/65 درصد) و خستگی (63 درصد) بود. میانگین تعداد حملات سردرد در ماه 5/3±9/6 بود و میانگین طول مدت زمان حملات 5/4±1/11 ساعت بود.
نتیجه گیری: براساس نتایج، شیوع میگرن در زنان بیشتر از مردان است. گیجی، اختلالات بینایی، تهوع، عدم وجود اورا، سردرد یک طرفه و ضرباندار، همراهی قابل توجهی با میگرن دارند. تعداد مسکنهای مصرفی در ماه، سابقه تصویربرداری از مغز و هزینه ماهانه سردرد که توسط بیماران متقبل میشود، قابل توجه است. به طور کلی، ویژگیهای بالینی سردرد میگرنی در بیماران، تا حدود زیادی مشابه با معیارهای انجمن بین المللی سردرد (IHS) بود.
				 
				
				 
				
				
				
					 الهام سلیمانی،  ایران گودرزی،  کتانه ابراری،  تقی لشکر بلوکی، 
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1395 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: مطالعات کمی به بررسی راههای ممکن برای جلوگیری از نقصهای ناشی از قرارگیری در معرض سرب طی دوره بارداری و شیردهی پرداختهاند. در این مطالعه اثرات ملاتونین به عنوان هورمونی با ویژگی آنتیاکسیدانتی بر روی استرس اکسیداتیو در هیپوکمپ و اختلال یادگیری و حافظه ناشی ازتجویز سرب مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: موشهای باردار از روز 6 بارداری تا پایان شیردهی در معرض تیمارهای کنترل، استات سرب (2/0 درصد محلول در آب آشامیدنی)، استات سرب + ملاتونین و ملاتونین (10 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت گاواژ) قرار گرفتند. در روز 21 پس از تولد، فعالیت آنزیمهای سوپراکسیددیسموتاز، گلوتاتیون پراکسیداز، کاتالاز و همچنین میزان مالوندیآلدئید در هیپوکمپ 23 موش نر سنجیده شد. جهت مطالعه رفتاری، 30 روز پس از تولد، 57 موش نر به مدت 6 روز در ماز آبی موریس آموزش دیدند و 24 ساعت بعد تست پروب جهت ارزیابی حافظه انجام گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که تجویز سرب در دوران بارداری و شیردهی میتواند سبب افزایش میزان مالوندیآلدئید و کاهش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانت گلوتاتیون پراکسیداز، سوپراکسیددیسموتاز و کاتالاز در فرزندان نر شود. همچنین این تیمار باعث اختلال در اجرای تست ماز آبی موریس گردیده و یادگیری و حافظه فضایی را در فرزندان نر در مقایسه با گروه کنترل کاهش داد. تجویز ملاتونین میزان لیپید پراکسیداسیون را کاهش داد و اختلال یادگیری و حافظه فضایی و فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانت را درگروه دریافت کننده سرب بهبود بخشید.
نتیجهگیری: ملاتونین میتواند به عنوان یک داروی نوروپروتکتیو از هیپوکمپ در مقابل عوارض ناشی از سرب در دوره تکوین محافظت کند.
				 
				
				 
				
				
				
					 رضا پورایمانی،  فریبا اسدپور، 
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1395 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: عناصر پرتوزا با گسیل تابشهای هستهای باعث بروز بیماریهایی نظیر سرطان یا ناهنجاریهای ژنتیکی میگردند. بنابراین مطالعه پرتوزایی خاک و مواد غذایی و همچنین محاسبه ریسک بروز سرطان برای مواد غذایی ضروری به نظر میرسد.
مواد و روشها: در این پژوهش، 9 رقم مختلف لوبیا شامل دانههای لوبیا، قسمتهای هوایی آن و خاک زراعی آنها جمعآوری شدند. با استفاده از روش طیف سنجی گاما و آشکارساز فوق خالص ژرمانیومی با بازدهی نسبی 30 درصد، ویژه فعالیت هستههای پرتوزا 40K 232Th,226Ra , و137Cs در خاک و دانهی لوبیا و قسمتهای هوایی آن تعیین گردید.
یافتهها: مقدار آهنگ دوز جذبی در هوا در ارتفاع یک متری از سطح خاک در محدوده 23/77 تا 78/112 بر حسب نانوگری بر ساعت محاسبه گردید. مقدار دوز موثر جذبی سالیانه ناشی از مصرف لوبیا در کشور برای هر فرد بالغ در محدوده 14/122 تا 86/905 برحسب میکروسیورت در سال به دست آمد. ضریب ریسک ابتلا به سرطان برای ارقام مختلف لوبیا در محدوده 5-10×87/1 تا 4-10×59/1 تغییر نشان داد که کمتر از حد اکثر مقدار مجاز یعنی 3-10 است.
نتیجهگیری: ویژه فعالیت هستههای پرتوزا در نمونههای خاک بیشتر از میانگین جهانی میباشد. مقدار دوز جذبی ناشی از مصرف لوبیا برای بیشتر ارقام آن از مقدار متوسط جهانی بیشتر است. ضریب ریسک ابتلا به سرطان ناشی از مصرف لوبیا کمتر از حداکثر مقدار مجاز میباشد و مصرف لوبیا خطری برای سلامتی افرد ندارد.
				 
				
				 
				
				
				
					 فاطمه طرقی،  فرهاد مشایخی،  وحید منتظری،  حمید سعیدی ساعدی، 
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1395 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: 9MMP یکی از اعضای خانواده ماتریکس متالوپروتئینازها (MMPs) میباشد که پروتئین حاصل از آن قادر است شرایط مناسب برای مهاجرت سلولهای سرطانی و رگزایی درون تومور را فراهم نماید. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط پلیمورفیسم C>T در ناحیه 1562- راه انداز ژن 9MMP و پیشرفت سرطان سینه  در جمعیت شمال غرب ایران میباشد.
مواد و روشها: در این تحقیق مورد- شاهدی، جمعاً 187 زن مشارکت داشتند. پلیمورفیسم مورد نظر با روش PCR-RFLP و با استفاده از آنزیم Pae I بررسی گردید و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار مدکالک انجام گرفت.
یافتهها: توزیع ژنوتیپ CC در گروههای سرطانی و کنترل به ترتیب 44 و 5/62 و توزیع ژنوتیپ CT در گروههای سرطانی و کنترل به ترتیب 56 و 5/37 بود. در تحلیل آماری، مجذور کای و سطح معنیداری به ترتیب4/5 و 01/0 میباشد. علاوه بر این، بین پلیمورفیسم مورد نظر با درگیری غدد لنفاوی بیمار و نیز وجود تومور بزرگتر از 2 سانتیمتر مکعب ارتباط معنیدار وجود دارد(به ترتیب، 005/p=0 و 03/p=0). نتایج این تحقیق نشان داد که مورد مطالعه ما، پلیمورفیسم C>T 1562- ژن 9MMP با سرطان سینه در مرحلهی 2 و بالاتر ارتباط دارد. همچنین وجود ژنوتیپ CT میتواند خطر متاستاز به غدد لنفاوی و خطر وجود تومور بزرگتر از 2 سانتیمتر مکعب را 4 برابر کند.
نتیجهگیری: با توجه به نتیجه دست آمده ممکن است از این پلیمورفیسم به عنوان بیومارکر پیش آگهی استفاده کرد، هرچند نتیجهگیری قطعی نیازمند انجام این تحقیق با جامعه آماری بزرگتر میباشد. 
				 
				
				 
				
				
				
					 پریسا زرگر،  اسماعیل غنی،  فریده جلالی مشایخی،  ابراهیم افتخار، 
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1395 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: درصد کمی از بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال (CRC) به داروی 5- فلورویوراسیل (5-FU)، به عنوان داروی شیمی درمانی رایج، پاسخ میدهند. در مطالعه حاضر با هدف طراحی و مطرح ساختن یک پروتکل شیمی درمانی جدید، تأثیر ترکیب هم زمان اکریفلاوین (ACF) با 5-FU برمیزان مرگ و میر سلولهای CRC مورد مطالعه قرار گرفته است.
مواد و روشها: از تست MTT برای ارزیابی اثر سیتوتوکسیک داروهای 5-FU و ACF بر ردههای سلولی CRC (HCT116،LS174T و  SW480) استفاده شد. سلولها با غلظتهای متفاوت آکریفلاین (07/0 تا 5 میکرومولار) یا 5-FU (5/0 تا 64 میکرومولار) برای 72 ساعت تیمار شدند و سپس درصد زنده ماندن سلولها و IC50 داروها محاسبه شد. برای ارزیابی تأثیر داروی ACF بر خاصیت ضد سرطانی 5-FU، سلولها با غلظتهای متفاوت 5-FU و غلظت IC30 داروی ACF به صورت هم زمان تیمار شدند.
یافتهها: ACF و 5-FU یک اثر مهاری وابسته به دوز بر رشد سلولهای رده CRC داشتند. سلولهای LS174T بیشترین و سلولهای SW480 کمترین حساسیت را در مقابل داروی ACR و 5-FU نشان دادند. تیمار هم زمان دو دارو نشان داد که در حضور ACF حساسیت سلولها در مقابل 5-FU تغییر معنیداری نمییابد(05/0p>).
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که داروی ACF بر هر سه رده سلولهای CRC دارای اثر سیتوتوکسیک بوده و باعث مرگ و میر آنها میشود. با این حال استفاده همزمان از ACF و 5-FU نمیتواند خاصیت ضد سرطانی داروی 5-FU را بهبود بخشد.
				 
				
				 
				
				
				
					 پریسا نوربخش،  رضوان میرزایی،  فاطمه یگانه فرد،  قاسم مسیبی، 
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از علل عمده مرگ مرتبط با سرطان و شایعترین بدخیمی در زنان سراسر جهان است. کمرین آدیپوکاین جدیدی است که در شروع و فرآیند التهاب و کموتاکسی سلولهای دندریتیک و ماکروفاژهای نا بالغ  نقش دارد. هدف از این مطالعه، بررسی این بیومارکر در بیماران مبتلا به سرطان سینه بوده است.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت مقطعی و مورد -شاهدی بود که در آن 45 بیمار مبتلا به سرطان پستان در بیمارستان ولیعصر اراک از خرداد تا آذر 1394 (با محدوده سن 18 تا 60 سال) و 40 داوطلب سالم به عنوان گروه شاهد زن (با محدوده سنی 22 تا 56 سال) مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران دارای کارسینوم مهاجم پستان بوده و قبل از عمل جراحی ماستکتومی انتخاب شدند. سطح سرمی کمرین در هر دو گروه به روش الایزا و بر اساس دستورالعمل کیت اندازهگیری شد.
یافتهها: در این مطالعه، میانگین سطح سرمی کمرین در بیماران (608±1536 نانوگرم بر لیتر) کمتر از گروه شاهد 544±1919 نانوگرم بر لیتر) به دست آمد(0/04=p). ارتباط معنیداری بین میزان کمرین با وزن بدن، مرحله بیماری طول مدت بیماری و تعداد گلبولهای سفید خون محیطی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با توجه به نقش کمرین درفرآیند التهاب، کاهش سطح کمرین در بیماران مبتلا به سرطان سینه ممکن است به دلیل مصرف زیاد آن در واکنشهای التهابی یا سرکوب سیستم ایمنی توسط تومور باشد. این کاهش ممکن است به نفع رشد تومور باشد.
				 
				
				 
				
				
				
					 بهلول قربانیان، 
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: مطالعه روی موشها نشان داده که برخی سایتوکاینها و پروتئینهای تولید شده به وسیله ماکروفاژها و سلولهای دیگر در تنظیم بیان پروتئین ABCA1 نقش دارند، اما در این زمینه، مطالعهای روی آزمودنیهای انسانی به ویژه متعاقب فعالیت بدنی انجام نگرفته است. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط بین پروتئین ABCA1 لنفوسیتی با سایتوکاینهای IL-10 و TNF-α متعاقب هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی در نوجوانان پسر دارای اضافه وزن و چاق بود.
مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 28 دانش آموز(1/89±16/93 سال، 9/98±88/07 کیلوگرم،2/55± 28/35 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی انتخاب و در گروههای کنترل (15 نفر) و تمرین (13 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین شامل تمرین استقامتی تناوبی ترکیبی (هشت هفته/ چهارروز/ هفتاد دقیقه هر جلسه) بود. سنجش پروتئین ABCA1 به وسیله همولیز سلولی و روش الایزای حساس انجام شد. دادهها با آزمون آماری تی و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافتهها: تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون نشان داد که متعاقب هشت هفته تمرین، پروتئین ABCA1 با IL-10 همبستگی مثبت و معنیدار(0/43=r؛ 0/032=p) و با TNF–α همبستگی منفی و معنیدار(0/53-= r؛ 0/012=p) دارد(p<0/01). همچنین تمرین باعث افزایش معنیدار پروتئین ABCA1 شده ولی افزایش IL-10 و کاهش TNF-α معنیدار نبود.
نتیجهگیری: با توجه به افزایش غلظت پروتئین ABCA1 لنفوسیتی و همبستگی بین متغیرها متعاقب تمرین، نتایج به دست آمده ثابت میکند که احتمالاً TNF–α اثر تنظیمی منفی و IL-10 اثر تنظیمی مثبت بر پروتئین ABCA1 لنفوسیتی دارد.
				 
				
				 
				
				
				
					 پگاه پروایی،  مهدیه موندنی زاده،  بهزاد خوانساری نژاد،  امیر نادر امامی رضوی، 
دوره 19، شماره 5 - ( 5-1395 )
				
    چکیده
				
					
زمینه و هدف: میکرو  RNAهای موجود در گردش خون بیومارکرهایی امیدبخش برای تشخیص و ارزیابی بیماران مبتلا به سرطان میباشد. آزمون واکنش زنجیره ای پلی مراز کمی زمان واقعی(RT-qPCR) روشی حساس برای برآورد میزان بیان میکرو RNA ها است. با این وجود، در حال حاضر هیچ توافقی برای انتخاب ژنهای رفرنس مناسب برای آنالیزهای qPCR بر روی میکرو RNA در گردش خون وجود ندارد. از این رو، هدف از این مطالعه انتخاب ژن رفرنس مناسب جهت نرمالیزه کردن نتایج RT-qPCR در نمونههای پلاسمای بیماران مبتلا به سرطان معده بوده است.
مواد و روشها: بر اساس مطالعات پیشین سه مولکول SNORD47، U6 و miR-103 به عنوان ژن رفرنس منتخب مورد بررسی قرار گرفتند. بدین ترتیب بعد از استخراج از نمونههای پلاسمای 40 بیمار مبتلا به سرطان معده و 40 نفر سالم، سطوح بیان این مولکولها به روش Real-time PCR ارزیابی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تستهای طراحی شده قادر به تشخیص حساس اهداف تعیین شده در یک دامنه خطی مناسب میباشند. بر اساس مقایسه دو گروه افراد بیمار و سالم، اگرچه میزان بیان مولکول miR-103 بین دو گروه یکسان نبود (017/0p=)، RNAهای SNORD47 و U6 دارای تغیرات سطوح بیانی مشابه بودند. با این وجود تغییرات در بیان مولکول SNORD47 کمتر از مولکول U6 بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که مولکول SNORD47 دارای سطوح بیانی پایداری در نمونه پلاسمای افراد مبتلا به سرطان معده و افراد سالم است و میتواند به عنوان یک ژن رفرانس مناسب جهت نرمالیزه کردن دادههای کمّی تست qPCR مورد استفاده قرار گیرد.