جستجو در مقالات منتشر شده


107 نتیجه برای تمرین

بهلول قربانیان، احمد بارانی،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: دیابت ملیتوس از شایع‌ترین بیماری‌ها در جوامع بشری است که مقابله با عوارض ناشی از آن هزینه هنگفتی را به سیستم درمانی تحمیل می‌نماید. مطالعات نشان داده‌اند که مارکرهای بیوشیمیایی استخوان می‌توانند جهت ارزیابی میزان پاسخ متابولیسم استخوان به فعالیت بدنی استفاده شوند. هدف از این مطالعه، ارزیابی تأثیر 10هفته تمرین هوازی فزاینده بر سطوح استئوکلسین، پاراتورمون و شاخص‌های گلیسمی و تن سنجی در زنان یائسه دیابتی نوع 2 می‌باشد.

مواد و روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 40 زن یائسه دیابتی نوع 2 (40 تا 60 سال) به صورت آزمودنی‌های در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه تجربی(20) و کنترل(20) قرار گرفتند. تمرین هوازی فزاینده شامل حرکات ایروبیک و پیاده روی به مدت 10 هفته(3 جلسه در هفته، 45 تا60 دقیقه در روز با شدت 45 تا 60 درصد ضربان قلب ذخیره) بود. نمونه‌های خونی قبل و بعد تمرین جهت اندازه‌گیری متغیرهای سرمی گرفته شد. داده‌ها به وسیله آزمون آماری تی تست در سطح معناداری 05/0>p تحلیل شدند.

یافتهها: تمرین باعث افزایش معنادار استئوکلسین (037/0=p) و کاهش معنادار شاخص مقاومت انسولینی(001/0=p)، انسولین(002/0=p) و قند خون ناشتا(001/0=p) در گروه تجربی شد(05/0>p).  تغییرات پاراتورمون، هموگلوبین گلیکوزیله و شاخص‌های تن سنجی معنادار نبود(05/0<p).

نتیجهگیری: با توجه به اثرات مطلوب تمرین روی استئوکلسین و شاخصهای گلسیمی، به نظر میرسد این شیوهی تمرین را میتوان به عنوان روش درمانی غیر تهاجمی برای حفظ تراکم استخوان و کنترل قند خون در بیماران دیابتی توصیه کرد.


علی حیدریان پور، زهرا رضوی، معصومه سیف،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، مطالعه تأثیر تمرین هوازی و آگونیست GnRH بر سطوح اپلین و شاخص مقاومت به انسولین دختران دارای بلوغ زودرس مرکزی می‌باشد.

مواد و روشها: در این مطالعه، 25 دختر (34/0±44/7 سال) دارای بلوغ زودرس وارد پژوهش شدند. آن‌ها به طور تصادفی در سه گروه آزمایش(10 نفر در گروه دارو، 8 نفر در گروه دارو+ورزش، 7 نفر در گروه ورزش) و یک گروه کنترل (10 نفر سالم) قرار گرفتند. در گروه آزمایش، فعالیت هوازی به مدت 12 هفته و سه روز در هفته صورت گرفت که هر دو هفته 5 درصد به شدت فعالیت و 5 دقیقه به مدت زمان فعالیت اضافه شد. هم‌چنین، از آگونیست GnRH به عنوان دارو استفاده شد. شاخص توده‌ی بدنی، میزان اپلین و شاخص مقاومت به انسولین قبل و بعد ورزش بررسی شد.

یافتهها: شاخص مقاومت به انسولین و سطوح اپلین در گروه‌های آزمایش(گروه تمرین و گروه تمرین همراه با مصرف دارو) کاهش معنی‌داری یافت(05/0=p)، در حالی که این شاخص‌ها در گروه کنترل تغییر معنی‌داری نداشت(05/0>p). میزان شاخص توده بدنی در گروه‌های یاد شده تحت تأثیر تمرینات ورزشی به طور معنی‌داری کاهش یافت (00/0=p)، اما گروه مصرف دارو افزایشی را نشان داد(06/0=p).

نتیجهگیری: با توجه به یافته‌های این پژوهش می‌توان بیان کرد که تمرینات ورزشی هوازی و استفاده از آگونیست GnRH می‌تواند منجر به کاهش شاخص توده‌ی بدنی و اپلین و بهبود شاخص مقاومت به انسولین در این افراد شود.


بهمن حسنوند، رحمان سوری، صادق عباسیان، مهسا رستگار مقدم منصوری،
دوره 20، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: در پاسخ به فعالیت ورزشی، تغییرات سایتوکاینهای التهابی و ضد التهابی متفاوتی در درون فضای بافتی و هم‌چنین گردش خون عمومی ایجاد می‎شود. هدف از تحقیق حاضر، تعیین اثر سه هفته تمرین متناوب شدید بر لیپوکالین-2 و اینترلوکین-1 بتا در هیپوکمپ موشهای صحرایی بالغ سالم بود.  

مواد و روش‏ ها: 20 سر موش صحرایی نژاد ویستار در دو گروه تمرین و کنترل قرار گرفتند. گروه تمرین، 15 وهله‎ی 4 دقیقه‎ای تمرینات را به مدت 60 دقیقه با 85 تا 90 درصد VO2max و چهار جلسه در هفته(به مدت سه هفته) اجرا ‏کرد. سپس، نمونه‌گیری خونی جهت ارزیابی کیت‎های الایزا و بافت‏برداری از هیپوکمپ موشهای صحرایی انجام شد و با استفاده از روش Real-Time PCR مورد ارزیابی قرار گرفتند. هم‌چنین، از آزمون‎های تی وابسته و مستقل برای تعیین تفاوت‎های درون گروهی و بین گروهی استفاده شد.

یافته‏ ها: نتایج بیان‌گر کاهش معنادار مقادیر بیان ژنی لیپوکالین-2 و اینترلوکین-1 بتا در هیپوکمپ موشهای صحرایی در گروه تمرینی بود (به ترتیب 0001/0=p و 0001/0=p). هم‌چنین، کاهش معناداری در مقادیر سرمی لیپوکالین-2 و اینترلوکین-1 بتای موشهای صحرایی در گروه تمرینی مشاهده شد(به ترتیب 017/0=p و 003/0=p).

نتیجه گیری: به نظر می‏ رسد علت کاهش معنادار لیپوکالین-2 متعاقب تمرین کوتاه مدت شدید، تغییرات کاهشی و معنادار اینترلوکین-1 بتا باشد. همچنین، استفاده از پروتکل تمرینی روی تردمیل(با شدت و مدت یاد شده) در موش‎های صحرایی قادر است مقادیر سرمی و هیپوکمپیِ لیپوکالین-2 و اینترلوکین-1 بتا را به طور معناداری کاهش دهد. 


مرتضی سلیمی آوانسر، عبدالصالح زر،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع چاقی در میان کودکان به صورت نگران کننده‌ای رو به افزایش است. چاقی با وضعیت التهاب مزمن، با نشان‌گر‌های التهابی مانند کمرین و پروتئین واکنش‌گر-C  همراه است. از این رو، هدف از تحقیق حاضر، مقایسه‌ی تاثیر تمرینات استقامتی و تمرینات تناوبی شدید بر سطوح کمرین و پروتئین واکنش‌گر-C  پلاسما در کودکان چاق میرباشد.

مواد و روشها: 21 کودک چاق 9 تا 12 ساله(با میانگین وزن 5/2±46/61 کیلوگرم و میانگین BMI 7/1±4/31 کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی به سه گروه استقامتی، تمرین تناوبی شدید و کنترل تقسیم شدند(7n=). گروهرهای تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه به فعالیت منظم بدنی پرداختند. به منظور بررسی تفاوت‌های مشاهده شده بین گروه‌ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد(05/0p<).

یافتهها: در هر دو گروه تمرینی کاهش معنی‌داری در وزن، نمایه‌ی توده‌ی بدنی و درصد چربی نسبت به قبل از تمرینات داشته‌ایم. در گروه تمرین تناوبی شدید شاهد کاهش معنی‌دار سطوح کمرین (016/0p=) نسبت به قبل از تمرینات بوده‌ایم. پروتئین واکنش‌گر-C نیز در هر دو گروه تمرینی کاهش یافته ولی این تغییرات معنی‌دار نبوده است.

نتیجهگیری: به طور خلاصه، می‌توان گفت که هشت هفته تمرین تناوبی شدید نسبت به تمرین استقامتی اثر بیش‌تری بر کمرین و پروتئین واکنش‌گر-C پلاسما در کودکان چاق دارد.


علی خواجه لندی، حسین عابد نطنزی، حجت اله نیکبخت،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1396 )
چکیده

چکیده

زمینهو هدف: ویسفاتین آدیپوسیتوکینی است که از بافت چربی ترشح میشود و با میزان گلوکز پلاسما ارتباط دارد و میتواند بر روی بروز دیابت موثر باشد. از سوی دیگر در طب سنتی از آلوئهورا به عنوان داروی ضددیابت استفاده میشود. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثرات تمرین شنا همراه با مصرف عصاره آلوئهورا بر سطوح سرمی ویسفاتین، گلوکز و نسبت تریگلیسرید به لیپوپروتئین پرچگال در موشهای صحرایی دیابتی بود.

مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 28 سر موش صحرایی نر دیابتی انتخاب و در چهار گروه(1) کنترل، (2) تمرین شنا، (3) عصاره آلوئهورا و (4) تمرین شنا همراه با آلوئهورا قرار گرفتند. برنامه تمرین شنا به صورت فزاینده در هفته اول با 6 دقیقه آغاز شد و در هفته ششم به 36 دقیقه افزایش یافت. گروه های 3 و 4 روزانه 300 میلیگرم بر کیلوگرم عصاره آلوئهورا دریافت کردند. گروه کنترل هیچ گونه فعالیت منظم ورزشی نداشته و همچنین عصارهای دریافت نکردهاند. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی مورد تحلیل قرار گرفت.

یافتهها: در هر سه گروه تمرین شنا، گروه عصاره و گروه تمرین و عصاره کاهش معنیدار در گلوگز خون، نسبت تریگلیسرید به لیپوپروتئین پرچگال و سطح ویسفاتین نسبت به گروه کنترل وجود داشت(05/0p).

نتیجه گیری: نتایج نشان داد که تمرین شنا همراه با مصرف عصاره آلوئهورا باعث کاهش نسبت تریگلیسرید به لیپوپروتئین پرچگال، گلوکز و افزایش حساسیت گیرندههای ویسفاتین و در نتیجه کاهش سطح سرمی آن در موشهای صحرایی دیابتی میشود.


حمید علی زاده، علی رضا صفرزاده، الهه طالبی گرکانی،
دوره 20، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تغییر فنوتیپ بافت چربی بر اثر تمرین تئوری جدیدی است که به تازگی مطرح گردیده است، با این وجود شناسایی سازوکار سلولی – مولکولی آن در حال بررسی است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر شش هفته تمرین مقاومتی بر غلظت سرمی هورمون شبه متئورین و شاخص مقاومت به انسولین پسران دارای اضافه ‌وزن بود.
مواد و روش‌ها: 20 پسر نوجوان دارای اضافه ‌وزن با میانگین سن 1±5/18 سال، وزن 5/4±1/81 کیلوگرم و شاخص توده­ی بدن 7/0±7/27 کیلوگرم بر مترمربع در این تحقیق شرکت کرده و به دو گروه کنترل (10نفر) و تمرین مقاومتی (10نفر) تقسیم شدند. آزمودنی­های گروه تمرین مقاومتی، شش هفته تمرین مقاومتی را سه روز در هفته انجام دادند. شاخص­های پیکرسنجی، سطوح ناشتای هورمون شبه متئورین، انسولین و گلوکز سرمی در ابتدا و پایان مطالعه اندازه­گیری شد.
یافته‌ها: غلظت سرمی هورمون شبه متئورین در گروه کنترل کاهش معنی­دار (008/0= p) و در گروه تمرین افزایش غیرمعنی­داری را نشان داد (311/0p=). هم­چنین، تغییرات سطوح هورمون شبه متئورین بین دو گروه تفاوت معناداری داشت (004/0= p). تغییرات مقاومت انسولینی در هر دو گروه افزایش یافت که این افزایش برای گروه کنترل از لحاظ آماری معنی‌دار(032/0p=) و برای گروه تمرین غیرمعنی‌دار (632/0= p) بود. به علاوه، ارتباط بین تغییرات غلظت سرمی هورمون شبه متئورین  با تغییرات شاخص مقاومت به انسولین غیرمعنی­دار بود (273/0= p).
نتیجه‌گیری: یافته‌های پژوهش حاضر نشان داد که شش هفته تمرینِ مقاومتی ایستگاهی نمی‌تواند سطح سرمی هورمون شبه متئورین را افزایش و شاخص مقاومت به انسولین و ترکیب بدنی را در پسران نوجوان دارای اضافه‌ وزن بهبود بخشد.
 

اعظم زرنشان، محمدرضا ذوالفقاری، مهدیا غلام نژاد، مهدی یوسفی،
دوره 20، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: اینترلوکین 4 نقش کلیدی در پاتوژنز آسم دارد و افزایش سطح سرمی آن با شدت آسم و چاقی ارتباط دارد. اینترلوکین 4 باعث ترشح IgE توسط سلول­ های B می‌گردد. مطالعات قبلی حاکی از اثر ضد التهابی تمرینات ورزشی بر
 ریه­های مبتلا به آسم می‌باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر12 هفته تمرینات هوازی منظم بر سطح سرمی اینترلوکین 4 و
IgE در زنان مبتلا به آسم دارای اضافه وزن و چاق است.
مواد و روش ­ها: 21 زن مبتلا به آسم دارای اضافه وزن و چاق انتخاب شدند و به دو گروه تجربی(12 نفر) و کنترل(9 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در برنامه تمرینی هوازی، سه روز در هفته و هر جلسه 60 دقیقه شرکت کردند. نمونه­های خونی ناشتا قبل و دو روز بعد از 12 هفته دوره تمرینی جمع آوری شد، داده­ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه22 تحلیل شدند.
 یافته­ ها: بعد از 12 هفته تمرینات، کاهش معنا­داری در اینترلوکین 4 سرم(015/0=p، 68/2-=t)، شاخص توده بدنی(014/0=p، 72/2-=t) و وزن (001/0=p، 99/3-=t) گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. ارتباط
معنا­داری بین تغییرات چاقی و تغییرات مارکرهای التهابی وجود نداشت(05/0<
p).
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که برنامه تمرینی هوازی مستقل از تغییرات چاقی منجر به کاهش سطح سرمی اینترلوکین 4 زنان مبتلا به آسم دارای اضافه وزن و چاق می گردد.
 

سعید ارشم، فرهاد قدیری، مهدی بابک،
دوره 20، شماره 9 - ( 9-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: اختلالات یادگیری به خصوص اختلال در نوشتن از عوامل ناتوانی تحصیلی دانش آموزان
می­باشد. هدف از تحقیق حاضر، مقایسه کارایی دو روش مداخله تمرینی نوروفیدبک و حرکتی بر عملکرد دست نوشته کودکان 9 تا 11 ساله دارای اختلال نوشتن بود.
مواد و روش ­ها: این یک تحقیق نیمه تجربی مقایسه ای با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. تعداد 30 نفر از دانش آموزان راست دست پسر 9 تا 11 ساله از مدارس ابتدایی و راهنمایی شهر کرج (ناحیه 4) براساس آزمون اختلال نوشتن فلاح چای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در سه گروه 10 نفره تمرینی قرارگرفتند.گروه تمرینات منتخب حرکتی به مدت 4 هفته، هفته ای 3 جلسه (در مجموع 12 جلسه) به انجام فعالیت هایی پرداختند که بر هماهنگی بینایی-حرکتی،کنترل حرکات ظریف، یکپارچگی بینایی-حرکتی و هماهنگی چشم و دست تاکید داشت. گروه تمرینات نوروفیدبک، به مدت 4 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 20 دقیقه به انجام یک پروتکل تمرینی (کاهش موج بتا و افزایش موج آلفا در نقطه 3 C ) پرداختند. گروه کنترل هیچ‌گونه مداخله تمرینی نداشتند.
یافته ­ها: تحلیل داده­ها نشان داد که بین دوگروه مداخله تمرینی و گروه کنترل تفاوت­های معنی داری وجود دارد. دوگروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل از پیشرفت معنی داری برخوردار بودند. هم­چنین، نتایج نشان داد که برنامه تمرینات حرکتی منتخب نسبت به تمرینات نوروفیدبک موثرتر می باشد.
نتیجه­ گیری: به طور کلی، برنامه تمرینات حرکتی منتخب موثرتر از تمرینات نوروفیدبک و گروه کنترل بود. بنابراین، پیشنهاد می شود که از مداخله تمرینات حرکتی منتخب برای بهبود عملکرد دست نوشته دانش آموزان با کیفیت دست نوشته ضعیف استفاده شود.

میرزاحسین نوروزی کمره، محمدرضا ذوالفقاری، فیروز قادری پاکدل، جواد طلوعی آذر،
دوره 20، شماره 9 - ( 9-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: فعالیت آنزیم تلومراز در اثر پیری کاهش می­یابد که منجر به کوتاهی طول تلومر و مرگ سلولی می­شود. شواهد نشان می­دهد که فعالیت بدنی و هم­چنین مصرف چای سبز تأثیرات مثبتی بر جلوگیری از پیری سلولی دارد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر 12 هفته تمرین هوازی همراه با مکمل دهی عصاره چای سبز بر محتوی آنزیم تلومراز بافت قلب رت­های مسن بود.
مواد وروش ­ها: در این مطالعه، 32 سر رت مسن نر به طور تصادفی به 4 گروه 8 تایی کنترل، ورزش، چای سبز و
 ورزش+ چای سبز تقسیم شدند. گروه­های ورزشی 12 هفته و 5 روز در هفته فعالیت هوازی با شدت متوسط انجام دادند، در همین مدت گروه­های دریافت کننده مکمل، مکمل عصاره چای سبز دریافت کردند. برای اندازه­گیری محتوی تلومراز از روش ساندویچ الایزا استفاده شد.

یافته ­ها: نتایج نشان داد که محتوی آنزیم تلومراز در گروه ورزش نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشت (001/0p=)، گروه چای سبز نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری داشت (016/0p=) و در گروه ورزش+چای سبز نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری مشاهده شد (001/0p=).
نتیجه­ گیری: بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر می­توان گفت که 12 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط به همراه مصرف مکمل عصاره چای سبز می­تواند محتوی آنزیم تلومراز را افزایش دهد و از کوتاه شدن طول تلومر و پیری سلولی جلوگیری کند.
 

دریا عسکری هزاوه، شاهین ریاحی ملایری، سعید بابایی،
دوره 20، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: استفاده از مکمل های گیاهی و تمرینات ورزشی برای کنترل دیابت رواج یافته است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و متوسط و مصرف آلوئه­ ورا بر مقادیر واسپین و شاخص مقاومت انسولینی در موش های نر دیابتی بود.
مواد و روش­ ها: در این مطالعه تجربی، 32 سر موش صحرایی نژاد ویستار دیابتی شده با استرپتوزتوسین به طور تصادفی به چهار گروه (کنترل، تمرین تناوبی شدید+ مکمل، تمرین تناوبی با شدت متوسط+ مکمل، مکمل) تقسیم شدند. برنامه تمرینی شامل 8 هفته، 5 جلسه در هفته و هر جلسه 6 تا 12 وهله 2 دقیقه ای با شدت 90 و 60 درصد سرعت ماکزیمم و یک دقیقه استراحت (با سرعت 10 متر بر دقیقه) بود. 300 میلی گرم ژل آلوئه ورا به ازای هر کیلوگرم وزن بدن 5 روز در هفته به مدت 8 هفته به گروه های دریافت کننده مکمل به صورت گاواژ داده شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه ارزیابی شد.
یافته ­ها: نتایج نشان داد تمرین تناوبی با شدت بالا و متوسط همراه با مکمل آلوئه ورا، اثر معنی ­داری بر واسپین سرمی نداشت(112/0=p). تمرینات تناوبی با شدت بالا همراه با مکمل آلوئه ورا تأثیر معنی داری بر انسولین در موش ­های نر دیابتی داشت(000/0=p).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، به نظر می­ رسد مصرف توام مکمل آلوئه ورا و انجام تمرینات تناوبی شدید می ­تواند اثرات بهتری بر انسولین سرمی موش های دیابتی داشته باشد.

 

محمدباقر نیکزاد، شادمهر میردار،
دوره 20، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تصور بر این است که تمرینات ورزشی می تواند تا حدودی بافت ریه را در معرض مواد سرطان­زای شیمیایی ناشی از دود سیگار تحت تأثیر قرار دهد. هدف از پژوهش حاضر، تأثیر دوازده هفته تمرین شنا بر سطح اینترلوکین6 ریه رت ها متعاقب کارسینوژن NNK بود.
مواد و روش­ ها: نوع پژوهش تجربی است. بدین منظور 46 سر رت ویستار به پنج گروه الف) تمرینی(E)، ب)تمرین-NNK  (E.N)، ج)NNK  (N)، د)کنترل(C) و ه)گروه حلال(V) تقسیم شدند. گروه های تمرینی، تمرینات شنا را به مدت دوازده هفته و پنج روز در هفته به مدت 25 تا 60 دقیقه اجرا کردند. تزریق NNK و آب مقطر در گروه های NNK و حلال نیز به صورت زیر جلدی یک بار در هفته به میزان 5/12 میلی­گرم بر کیلوگرم برای 12 هفته انجام شد. سپس نمونه های بافتی ریه برداشته و سطح اینترلوکین6 به روش الایزا اندازه­گیری شد. جهت مقایسه داده­ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و توکی در سطح 05/0p≤ استفاده شد.
یافته­ ها: نتایج بیان­گر کاهش معنی دار اینترلوکین6 در گروه های تمرینی (009/0p=)، تمرین-NNK (006/0p=) و حلال(006/0p=) با گروه  NNKبود. در حالی که تفاوت معنی داری بین گروه تمرینی و کنترل دیده نشد. تمرینات شنا موجب کاهش معنی دار سطح اینترلوکین 6 در بافت ریه در معرض کارسینوژن NNK شد.
نتیجه‌گیری: به نظر می رسد تمرینات استقامتی می تواند به عنوان مکمل تمرینی، با کاهش عاملی التهابی اینترلوکین6 ، در کنار سایر روش های درمانی، در کاهش نقش کارسینوژنی NNK و کاهش تاثیرات منفی ناشی از سیگار ایفای نقش نماید.

 

معین رحیمی صادق، امیر رشید‌لمیر، علی اکبر حداد مشهد ریزه، محمد سوختانلو،
دوره 20، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات اخیر به دخالت لیزیل­اکسیداز در فرآیند توسعه عضلانی اشاره کرده­اند. با وجود این، تاکنون ارتباط فعالیت این آنزیم با فاکتورهای درگیر در مایوژنز و هایپرتروفی وابسته به تمرین مقاوتی بررسی نشده است. بنابراین، هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر مهار لیزیل­اکسیداز بر هایپرتروفی ناشی از تمرین و نیز بیان ژن­های MyoD1، مایوژنین، TGF-β و LOX درعضله خم کننده شست(FHL)  رت­های ویستار بود.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه تجربی، تعداد 32 سررت نژاد ویستار با میانگین وزنی 15 ± 220 گرم به چهار گروه شامل گروه تمرین مقاومتی، گروه کنترل سالم، گروه کنترل تیمار و گروه تمرینی تیمار تقسیم شدند. تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته و به­ صورت بالا بردن وزنه آویخته شده به دم حیوان از یک نردبان یک متری با شیب 85 درجه بود. هم­چنین به منظور مهار لیزیل­اکسیداز روزانه 120 میلی­ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن محلول بتاآمینوپروپیونیتریل (BAPN) به صورت درون صفاقی ، به رت­ های گروه تیمار تزریق شد. پس از تشریح رت­ها وزن نسبی عضله ­FHL و هم­ چنین بیان نسبی ژن­ ها با روش Real Time- PCR انجام شد.
یافته ­ها: در گروه ­های تیمار شده با BAPN، وزن نسبی عضله FHL به طور معنی­ داری  نسبت به گروه­های سالم کاهش یافت (05/0 > p). بیان ژن LOX متعاقب یک دوره تمرین مقاومتی افزایش معنی­داری را نسبت به گروه کنترل سالم نشان داد(05/0 > p). هم­چنین، مشاهده شد بیان ژن LOX در گروه­های تیمار در مقایسه با گروه کنترل سالم به­طور معنی­داری افزایش یافت (05/0 > p). بیان ژن TGF-β در گروه­های تیمار شده با BAPN افزایش معنی دار(05/0 > p) و مایوژنین در گروه­های تیمار،کاهش معنی­داری را نسبت به گروه­های سالم نشان ­دادند (05/0 > p). بیان ژن MyoD1 در گروه­های تیمار فقط در گروه کنترل تیمار نسبت به کنترل سالم کاهش معنی­دار داشت (05/0 > p).
نتیجه­ گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که مهار آنزیم لیزیل­اکسیداز توانست ژن­های دخیل در هایپرتروفی را تحت تاثیر قرار داده و هایپرتروفی ناشی از تمرین مقاومتی را کاهش دهد.

 

فرهاد عظیمی، معرفت سیاه کوهیان، فرناز سیفی اسک شهر، رقیه افرونده،
دوره 20، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف:  H2Sنقش مهمی در پاتوژنز بیماری آلزایمر ایفا می­کند. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر چهار هفته تمرین هوازی ویژه بعد از القای بیماری آلزایمر با تزریق Aβ1-42 بر سطوح CBS و SAM هیپوکمپ رت­های نر نژاد ویستار بود.
مواد وروش ­ها: 20 سر رت نر نژاد ویستار (با سن 8 هفتگی با میانگین وزنی 20±195)، به طور تصادفی در 4 گروه سالم کنترل، آلزایمری کنترل، آلزایمری تمرین وگروه شم قرار گرفتند. برای القای آلزایمر، از تزریق Aβ1-42 به درون هیپوکمپ مغز رت­ها استفاده شد. گروه تمرینی به مدت 4 هفته به تمرین پرداختند. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون واریانس
یک­طرفه و برای تعیین اندازه اثر از آزمون مجذور اتا و مجذور امگا استفاده شد.

یافته ­ها: نتایج نشان داد که چهار هفته تمرین هوازی ویژه، سطوح CBS و SAM هیپوکمپ رت­های آلزایمری را در مقایسه با رت­های آلزایمری کنترل، به طور معنی­داری افزایش می­دهد ( به ترتیب 53 =ES ، 007/0 = p،  22/92 =ES،
 001/0
= p). هم­چنین، نتایج نشان داد که چهار هفته تمرین هوازی ویژه سطوحCBS  هیپوکمپ رت های گروه آلزایمری را نسبت به رت­های گروه سالم کنترل، به طورمعنی داری افزایش می دهد (07/44 =ES، 014/0 = p).
نتیجه­ گیری: با توجه به نتایج، چنین به نظر می­رسد که تمرین هوازی ویژه می­تواند به واسطه تنظیم مثبت سولفید هیدروژن از طریق آنزیم­های CBS و SAM، به عنوان یک روش درمانی غیردارویی سودمند در بهبود بیماران آلزایمری مورد استفاده قرار گیرد.

نسرین شیخ حسینی، روح الله نیکویی، محسن امینایی،
دوره 21، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تمرین استقامتی بر غلظت ایزوفرم­های لاکتات دهیدروژناز (LDHA و LDHB) و ایزوآنزیم های آن در مایع مغزی نخاعی رت های نر نژاد ویستار بود.
مواد و روش ها: 17 سر حیوان براساس وزن همسان سازی و به طور تصادفی به دو گروه کنترل (9n = ) و تمرینی
(8n= ) تقسیم شدند. پروتکل تمرین استقامتی (شروع با 30 دقیقه، 20 متر در دقیقه و رسیدن به 60 دقیقه با سرعت 26 متر در دقیقه در هفته آخر) به مدت 12 هفته بر گروه تمرینی اعمال شد. 72 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، مایع مغزی نخاعی از سیسترنامگنا جمع آوری گردید. ایزوفرم ها و ایزوآنزیم های لاکتات دهیدروژناز با الایزا و الکتروفورز اندازه گیری و مقایسات بین گروه ها با آزمون آماری تی استیودنت مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: هر دو ایزوفرم LDHA و LDHB در مایع مغزی نخاعی رت­های کنترل وجود داشت. بیشترین و کمترین مقدار ایزوآنزیم­ها به ترتیب به LDH1 و LDH5 مربوط بود. متعاقب تمرین استقامتی، مقادیر LDHB (01/0p <LDH1 (01/0p <) و LDH2 (01/0p <) در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش و مقادیر LDH3 (01/0p <) و نسبت LDHA/LDHB (01/0p <) در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی­دار داشت. تمرین استقامتی بر LDHA و LDH4 تاثیری نداشت.
نتیجه­گیری: انجام تمرین استقامتی با شیفت اکسیداتیو ایزوفرم ها و ایزوآنزیم های لاکتات در مایع مغزی نخاعی همراه است که می تواند پیش درآمدی بر حمایت متابولیسم هوازی لاکتات در مغز باشد.
 

فرشید فرزین، مسعود گلپایگانی، فردین فرجی، دکتر شهناز شهرجردی، پرستو قاسمی،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس ناشی از تخریب میلین در سیستم عصبی مرکزی است که منجر به ضایعات کارکـردی می­شود. مشکلات تعادلی از اختلالات شایع و سرگیجه بـه عنوان اولین تظاهر در این بیماران محسوب می­شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر توانبخشی وستیبولار از طریق تمرینات کوکسی و کاوتورن بر تعادل و میزان معلولیت ناشی از سرگیجه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش­ ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. 30 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بدون در نظر گرفتن نوع ام اس و سرگیجه در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند که گروه تجربی تمرینات را به مدت 12 هفته و 3 جلسه در روز به مدت 5 تا 15 دقیقه اجرا کردند. جهت ارزیابی تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه قبل و بعد از مداخله از آزمون­های برگ و پرسشنامه معلولیت ناشی از سرگیجه (DHI) استفاده شد.
یافته ­ها: یافته­ ها حاکی از آن بود که پس از اتمام پروتکل تمرینی در گروه تجربی بین میزان تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه بیماران، قبل و بعد از اجرای تمرینات اختلاف معنی­داری وجود داشت، در حالی که در گروه کنترل تفاوت معنی­داری مشاهده نشد.
نتیجه­ گیری: تمرینات کوکسی و کاوتورن می­تواند بـه عنوان یک روش درمانی غیر تهاجمی، عامل موثر در بهبود تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس شود.

سعید محمدی مولود، علی حیدریان پور، الناز شکری،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تمرینات ورزشی زیر بیشینه بر غلظت سرمی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و عملکرد توجه پسران دبستانی مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی (ADHD) انجام شد.
مواد و روش­ها: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش­آموزان پسر مقطع ابتدایی بودند که در بررسی­های اولیه دارای علائم نقص توجه و بیش فعالی تشیخص داده شده و جهت بررسی بیشتر و درمان در سال تحصیلی 96-95 به هسته مشاوره و روانشناسی آموزش پرورش منطقه سردرود ارجاع داده شده بودند. از جامعه مذکور، 30 پسر 7 تا 12 ساله به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. برای تشخیص نقص توجه از پرسشنامه کانرز نسخه والدین و مصاحبه بالینی، جهت سنجش میزان توجه از آزمون عملکرد توجه پیوسته(CPT) و برای اندازه­گیری سطوح سرمی BDNF از کیت شرکت استوبیوفارم استفاده شد. آزمودنی­های گروه آزمایش به مدت 12 هفته و در قالب 36 جلسه تمرینی 25 تا 75 دقیقه­ای به تمرینات هوازی با شدت 45 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب پرداختند. داده­ها با روش تحلیل کواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل گردید.
یافته­ها: نتایج نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل از لحاظ سطوح سرمی BDNF و عملکرد توجه پیوسته تفاوت معنادار وجود دارد (001/0>p).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاضر می­توان گفت تمرینات زیربیشینه باعث افزایش BDNF و در نتیجه بهبود توجه در دانش­آموزان پسر دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی می­گردد.

محمد پرستش، نادر شوندی،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: دیابت ملیتوس با کاهش شاخص‎های باروری همراه است. از طرفی، تمرین تناوبی با شدت بالا با کاهش عوارض دیابت تأثیر مثبتی بر افراد دیابتی دارد. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر 10 هفته اثر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطوح سرمی هورمونهای جنسی و پارامترهای اسپرم موشهای صحرایی دیابتی نوع 2 بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، 36 سر موش صحرایی از نژاد ویستار در محدوده وزنی 48±200 به طور تصادفی به سه گروه (کنترل سالم، کنترل دیابتی و دیابتی همراه با تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) تقسیم شدند. گروه دیابتی تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) یک هفته بعد از القاء دیابت، به مدت 10 هفته تمرینات HIIT منظم را به وسیله تردمیل انجام دادند. 24 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین، اپیدیم چپ جهت بررسی پارامترهای اسپرم و سرم خون موش‎های صحرایی جهت بررسی هورمونهای جنسی جمع آوری شد. داده‎ﻫﺎ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن ﺗﺤﻠﯿﻞ واریﺎﻧﺲ یﮏ ﻃﺮﻓﻪ و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 بررسی شدند.
یافته‏ها: 10 هفته تمرین HIIT موجب کاهش معنادار در قند خون ناشتا (001/0p=) و افزایش معنادار سطوح سرمی تستوسترون (001/0p=)، (042/0P=) LHو FSH (024/0p=) در گروه تمرین HIIT نسبت به گروه کنترل دیابتی شد. هم­چنین پارامترهای اسپرم (تعداد، قابلیت حیات و تحرک) در گروه تمرین HIIT نسبت به گروه دیابتی بهبود یافت (05/0p<).
نتیجه‌گیری: به نظر میرسد تمرین HIIT از طریق افزایش سطوح سرمی هورمونهای جنسی تستوسترون، LH و FSH موجب بهبود تعداد، زنده مانی و قابلیت حرکت  اسپرم در موشهای دیابتی نوع 2 میشود.

سعید اسماعیلی، وازگن میناسیان، محمد بیات، هادی کرمی،
دوره 21، شماره 3 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت نوع 2، یکی از عوامل موثر و بازدارنده کنترل گلوکز خون و ایجاد اختلالات عروقی است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تغییرات در بیان ژن عامل رشد اندوتلیال عروقی و گیرنده نوع 1 آن در بافت قلبی رت­های نر دیابتی نوع 2 متعاقب سه شیوه مختلف تمرینی است.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه، 60 سر رت به شکل تصادفی در 5 گروه: کنترل سالم، کنترل دیابتی و گروه­های دیابتی با تمرین استقامتی، مقاومتی و ترکیبی تقسیم شدند. القای دیابت از طریق تزریق درون صفاقی استرپتوزوسین صورت گرفت و تمرینات 5 جلسه در هفته، به مدت 8 هفته انجام شد. بررسی سطوح بیان ژن عامل رشد اندوتلیال عروقی و گیرنده 1 آن از طریق آزمایش RT-qPCR انجام شد.
یافته­ ها: نتایج حاکی از کاهش معنیدار بیان عامل رشد اندوتلیال عروقی در گروه­های کنترل دیابتی، تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی و افزایش معنیدار در بیان گیرنده 1 آن در گروه کنترل دیابتی و تمام گروه­های تمرینی نسبت به گروه کنترل سالم بود (001/0p<). مقایسه­ های انجام شده با گروه کنترل دیابتی نشان داد که در تمام گروه­های تمرینی بیان ژن عامل رشد اندوتلیال عروقی افزایش، اما در گیرنده 1 آن کاهش معنی­داری ایجاد شده است (001/0p<).
نتیجه­ گیری: یافته­ ها حاکی از آن است که شیوه­های تمرینی مختلف در بهبود رگ­زایی موثرند، اما تمرینات ترکیبی در مقایسه با دیگر روش­ های تمرینی دارای برتری خاصی می ­باشند.
 

جواد نخ زری خداخیر، امیرحسین حقیقی، محمدرضا حامدی نیا،
دوره 21، شماره 3 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت بدنی و ورزش یکی از عوامل تحریک ترشح فاکتورهای رشد عصبی در بیماران ام اس می­باشد. بنابراین هدف این پژوهش، مطالعه اثر تمرین ترکیبی با غالب هوازی و مصرف مکمل کوآنزیم Q10 بر مقادیر سرمی BDNF و NGF در مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش ­ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 28 بیمار ام اس (5-3=EDSS) با روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تجربی (تمرین ترکیبی+ مکمل Q10، تمرین ترکیبی+ دارونما، مکمل Q10) و یک گروه کنترل (دارونما) تقسیم شدند. دو گروه تجربی یک برنامه تمرین ترکیبی شامل دو جلسه تمرین هوازی و یک جلسه تمرین مقاومتی را سه جلسه در هفته به مدت هشت هفته انجام دادند. مکمل Q10 به مقدار روزانه 200 میلی­گرم تجویز شد. نمونه خون 24 ساعت قبل از اولین جلسه و هم­چنین 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و پس از 10 ساعت ناشتایی شبانه به منظور اندازه­گیری مقادیر سرمی BDNF و NGF جمع­آوری شد. داده­ ها با استفاده از آزمون­های تحلیل کواریانس و تی همبسته در سطح معنی­داری 05/0>p تجزیه و تحلیل شد.
یافته­ ها: نتایج حاکی از عدم تغییر معنی­دار مقادیر سرمی BDNF و NGF در هر سه گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بود (05/0 p).
نتیجه­ گیری: تمرین ترکیبی همراه با مصرف مکمل Q10 منجر به تغییر غلظت BDNF و NGF در بیماران مبتلا به ام اس نشد. بنابراین، لازم است مدت و شدت این نوع تمرینات و هم­چنین دوز مکمل Q10 تغییر یابد.
 

مهدی بیاتی، رضا قراخانلو، مریم نیکخواه، صادق امانی شلمزاری،
دوره 21، شماره 3 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تمرین تناوبی شدید با حجم کم، ظرفیت هوازی عضله اسکلتی را افزایش می­دهد، اما اطلاعات کمی در مورد سازوکارهای بالقوه در بهبود این سازگاری شناخته شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر چهار هفته تمرین تناوبی شدید بر میزان پروتئین فاکتور فعال کننده همکار گیرنده­ی گامای فعال شده با تکثیر پروگسیزوم (PGC-1α) و فاکتور رشد اندوتلیال عروق (VEGF) در عضله اسکلتی مردان فعال بود.
مواد و روش ­ها: هشت دانشجوی مرد فعال داوطلبانه و به طور هدف­مند در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی­ها یک هفته پیش از آغاز اجرای پژوهش با نحوه اجرا و چگونگی انجام پروتکل آشنا شدند. نمونه­برداری از بافت عضله پهن خارجی، 48 ساعت قبل از تمرینات و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین انجام شد. برنامه تمرین تناوبی شدید شامل 11 تا 15 وهله یک دقیقه­ای با 85 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره­ای و یک دقیقه برگشت به حالت اولیه فعال بین وهله ­ها، سه روز در هفته برای یک دوره چهار هفته­ای بود. متغیرهای مورد بررسی با روش الایزا اندازه ­گیری و داده­ ها با آزمون تی زوجی و در سطح معناداری 05/0p تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد که چهار هفته تمرین تناوبی شدید منجر به افزایش معنادارPGC-1α و VEGF می­گردد (001/0p<).
نتیجه‌گیری: یافته­های حاضر حاکی از این است که فعال­سازی VEGF از مسیر
PGC-1α بخشی از سازوکارهای سلولی - مولکولی تمرینات تناوبی شدید می­باشد. بنابراین رگ­زایی در عضله اسکلتی یکی از عوامل موثر در بهبود اجرای هوازی در این گونه تمرینات است که نیازمند مطالعات بیشتری می­باشد.


صفحه 3 از 6     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb