جستجو در مقالات منتشر شده


53 نتیجه برای مسیبی

قاسم مسیبی، فاضل شکری،
دوره 1، شماره 2 - ( بهار 1376 )
چکیده

با استفاده از روش حساسELISA) )Enzyme-linked  Immonosorbent  Assayygzj غلظت ایزوتیپ های IgARF,IgMRF و توتال IgM و  IgA در سرم و مایع مفصل 45 بیمار مبتلا به  RA سنجیده شد.در سرم بیش از 93 درصد این بیماران فاکتور روماتوئید وجود داشت . نتایج نشان می دهد که تفاوتی بین میزان IgMRF  و IgARFدر سرم و مایع مفصل وجود ندارد . با محاسبه نسبت درصد غلظت Rf  به توتال ایمونوگلوبین مشخص گردید که نسبت درصد غلظت RF  در سرم بیشتر از مایع مفصل است . این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود . ممکن است جایگاه اصلی تولید RF  در مفاصل بیماران مبتلا به RA باشد.

قاسم مسیبی، محسن خاکی، کامران مشفقی،
دوره 1، شماره 4 - ( پائیز 1376 )
چکیده

سرم 121 فرد وازکتومی شده و 45 فرد نرمال غیر وازکتومی از نظر آنتی بادی ضداسپرم با روش آگلوتیناسیون(Tray  Agglutination  Test) مورد بررسی قرار گرفت. در سرم بیش از 63% افراد وازکتومی شده و 6/5% افراد شاهد آنتی بادی ضد اسپرم وجود داشت که این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود. ( P<0/0001) با مقایسه افراد وازکتومی شده بر حسب مدت زمان پس از وازکتومی مشخص گردید که با افزایش طول زمان پس از وازکتومی تیتر آنتی بادی ضد اسپرم نیز افزایش می یابد.

مهدی مسیبی، احمد شاهمرادی،
دوره 2، شماره 7 - ( تابستان 1378 )
چکیده

بررسی حاضر در سال 74-1373 جهت بررسی میزان آلودگی های انگلی روده ای در کودکان کم وزن زیر 5 سال مناطق روستایی در 21 روستای شهرستان برخوار و میمه بر روی 954  کودک زیر 5 سال در دو گروه مساوی کم وزن (زیر صدک 3) و با وزن مناسب انجام گردید. نتایج حاصله نشان داد که:
در کل 44/5 درصد کودکان آلودگی انگلی روده ای داشتند که شایع ترین آنها به ترتیب ژیاردیالامبلیا  (25/5%)، انتاموباکسولی (13/2%)، اندولیماکس نانا (5%)، بلاستوسیتیس مومینیس (3/5%) و هیمنولیپس نانا (2/3%) بود.
اختلاف میزان آلودگی و تنوع آن در کودکان کم وزن (49/9%) و کودکان با وزن مناسب (39/2%) معنی دار بود.P<0/0005  , P<0/01)
بیشترین تنوع انگلی در گروه سنی 5-4 سال بود. P<0.0005)
آلودگی به ژیاردیالامبلیا و هیمنولیپس نانا در کودکان کم وزن بیشتر بود.
پراکندگی آلودگی در روستاها یکسان بود.(P=0)
6/2% کودکان زیر 5 سال روستایی این شهرستان کم وزن بودند.

زهرا اسلامی راد، مهدی مسیبی، محمودرضا خزاعی،
دوره 2، شماره 8 - ( پائیز 1378 )
چکیده

در بررسی حاضر که به منظور توصیف وضعیت آلودگی به انگل های روده ای در بین دانش آموختگان ابتدایی شهر اراک انجام شد، جمعا 394  دانش آموز مقطع ابتدایی از 30 مدرسه منتخب در سطح شهر مورد مطالعه قرار گرفتند. انتخاب کلاس و دانش آموز به روش طبقه ای و آزمایش مدفوع با دو روش مستقیم و غیر مستقیم بود. نتایج حاصل از سه بار آزمایش مدفوع آنها نشان داد که 63/5% آنها آلوده به انگل (اعم از بیماریزا و غیر بیماریزا) بود و در بین انگل های بیماری زا آلودگی به ژیاردیا 27/7% و های منولیپس نانا با 6/3% بیشترین شیوع را دارد. میزان آلودگی به سایر انگل های روده ای نیز به قرار زیر بود :
آسکاریس 1/5%، اکسیور 1/5% ( با روش غیر اختصاصی)، آنتامباهیستولیتکا 2/5% ، آنامباکلی 29/2% ، انتامباهارتمنی 2/2% ف یدآموبا 3/5% ، بلاستوسیستیس 2/2% ، کیلوماستیکس 2%
در این مطالعه ارتباط معنی داری بین میزان آلودگی و عوامل دموگرافیک مانند سن، جنس، شغل ، تحصیلات والدین و منطقه جغرافیایی محل سکونت مشاهده نگردید.

محمد حسن دوامی، مهدی مسیبی، عباس مهدوی پور،
دوره 3، شماره 2 - ( تابستان 1379 )
چکیده

بیماری های انگلی کماکان از مشکلات مهم کشورهای در حال توسعه می باشند. طیف گسترده ای از آلودگی های انگلی روده ای شامل انواعی می باشند که از طریق آب، خاک و مواد غذایی آلوده به انسان منتقل می شوند. خوردن سبزیجات به صورت خام که در ایران رایج می باشد همواره افراد را در خطر آلودگی قرار می دهد. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان آلودگی انگلی سزیجات مصرفی در شهر اراک به تفکیک نوع سبزی و منطقه کشت سبزیجات بوده است. تعداد 150 نمونه سبزی به روش نمونه برداری تصادفی از سطح شهر جمع آوری و با روش رسوبی جهت بررسی آلودگی انگلی مورد آزمایش قرار گرفتند. از کل نمونه های فوق تعداد 120 نمونه مربوط به سبزیجات وارداتی بود که از این تعداد 68/3% (82 نمونه) آلوده به انگل بودند. بیشترین آلودگی انگلی در سبزیجات وارداتی مربوط به سبزیجات کشت شده در اصفهان بود. از 30 نمونه مربوط به سبزیجات کشت شده در شهرستان اراک، 56/6% (17 نمونه) آلوده به انگل بودند. میزان کل آلودگی انگلی سبزیجات 66% بود. از نظر نوع کود مصرفی در کشت سبزیجات در مناطق مورد مطالعه، کود حیوانی بیشترین مورد مصرف را داشته است.

مهدی مسیبی، زهرا اسلامی راد،
دوره 4، شماره 1 - ( بهار 1380 )
چکیده

انگل کریپتوسپوریدیوم با انتشار جهانی، عامل مهم بیماری زا به ویژه در کودکان شناخته شده است. این انگل در افرادی که نقص ایمنی دارند، اسهال مداوم و شدید ایجاد می کند و در برخی جوامع به عنوان سومین یا چهارمین عامل مولد اسهال محسوب می شود. به منظور آشنایی با وضعیت آلودگی به این انگل در کودکان زیر 5 سال شهرستان اراک، مطالعه ای بر روی 405 کودک زیر 5 سال که در ماه های اردیبهشت تا آبان سال 1376 جهت آزمایش مدفوع به آزمایشگاه بیمارستان امیرکبیر اراک مراجعه کرده بودند و یا نمونه آن ها ارسال شده بود از نظر ابتلای به انگل کریپتوسپوریدیوم مورد بررسی قرار گرفت. از 405 کودک مورد مطالعه، 31 کودک (7/7%) به این انگل آلوده بودند، این میزان در کودکان اسهالی 5/66% بود. میزان آلودگی در دختران و پسران به ترتیب 6 و 8/7% بود و این میزان در شهریور و مهرماه بالاترین حد را داشت. آلودگی در کودکانی که در منزل آنها دام یا طیور نگهداری می شد یا آب غیر لوله کشی مصرف می کردند، بیش تر بود. موارد اسهال در ماه های مختلف اختلاف معنی دار داشت که با وفور کریپتوسپوریدوم در آن ماه ها تناسب داشت. آلودگی به کریپتوسپوریدیوم در گروه سنی 5-4 سال بیش ترین میزان و در گروه سنی 4-3 سال کم ترین میزان را داشت.
 

محمدعلی شریعت زاده، قاسم مسیبی، ناصر مهدوی شهری، احسان اله غزنوی راد، علی فانی، عبدالرحمان دزفولیان، علی چهریی،
دوره 6، شماره 3 - ( پائیز 1382 )
چکیده

مقدمه: دیابت وابسته به انسولین (IDDM) یا دیابت نوع یک، یک بیماری خود ایمنی مختص به عضو است که در آن سلول های سازنده انسولین تخریب می شوند. علت این بیماری مشخص نیست. عوامل محیطی و ژنتیکی در مستعد کردن فرد به دیابت نقش دارند. بین بروز برخی از آنتی ژن های سیستم سازگار نسجی (HLA) و دیابت ارتباط وجود دارد. گزارشاتی نیز مطرح است که بین بروز IDDM و ویژگی های خطوط پوستی دست (درماتوگلیفیک) به نوعی ارتباط وجود دارد. به هر حال این فرضیه مطرح است که بین آنتی ژن های سیستم سازگار نسجی و خصوصیات درماتوگلیفیک در این بیماران ارتباط وجود داشته باشد و با استفاده از این دو خصوصیت بتوان خطر ابتلا به دیابت را مشخص نمود.
روش کار: در این مطالعه فراوانی برخی از آنتی ژن های
 HLA (با روش میکرولنفوسیتوتوکسی) و ویژگی های خطوط دستی 30 بیمار مبتلا به IDDM و 30 فرد شاهد که از نظر جنس و خصوصیت جغرافیایی (نژاد) با گروه بیمار مشابه بودند مورد مطالعه قرار گرفتند.
نتایج: یافته های این پژوهش نشان داد که درصد فروانی آلل های
 A2، DR3 و HLA-DQ2 در گروه بیماران در مقایسه با افراد کنترل بیش تر است. همچنین بررسی های خطوط پوستی در دو گروه نشان داد خط شماری ab در زنان و مردان دیابتی نسبت به گروه کنترل کاهش نشان می دهد. براساس منحنی مشخصه عملی گیرنده نقطه مثبت شدن خطوط ab برای دست راست، 34/7 و برای دست چپ، 32/25 به دست آمد.
نتیجه گیری: هرچند در این مطالعه ارتباط معنی داری بین دو روش مشاهده نشد اما با توجه به این که ژن های کد کننده آنتی ژن های
 HLA و ژن های تعیین کننده ویژگی های خطوط دستی مجزا می باشند، تعیین آنتی ژن های HLA و درماتوگلیفیک ابزار مناسبی جهت تعیین خطر نسبی ابتلا به دیابت خواهد بود. درهر صورت این اولین مطالعه ای است که در خصوص ارتباط این دو دسته ژن در تعیین استعداد ابتلا به بیماری انجام می شود. پیشنهاد می شود مطالعات بیش تری درخصوص روشن شدن ارتباط این دو ویژگی (HLA و درماتوگلیفیک) در مستعد کردن فرد به بیماری های خود ایمن صورت گیرد. 
 

علی قضاوی، افسانه زرگنج فرد، قاسم مسیبی، بهاره قاسمی، شیما غزالی،
دوره 6، شماره 4 - ( زمستان 1382 )
چکیده

مقدمه: پره اکلامپسی حالت ویژه ای از بارداری است که با افزایش فشار خون، دفع پروتیین از ادرار و ادم منتشر مشخص می شود. این حالت معمولا در سه ماهه سوم بارداری رخ می دهد و یکی از متداول ترین عوامل مرگ و میر و ایجاد بیماری در مادران سراسر دنیا است. در ایران مطالعه ای در مورد اتیولوژی و پاتوژنز ایمونولوژیک پره اکلامپسی انجام نشده است.
روش کار: این پژوهش از نوع مقطعی تحلیلی بود.  در این تحقیق میزان C3 و C4 کمپلمان وIgA ، IgG و IgM در 20 خانم مبتلا به  پره اکلامپسی، 20 خانم باردار طبیعی و 20 خانم غیرباردار که از نظر سن، نمایه توده بدن، تعداد زایمان و سن بارداری همسان شده بودند، اندازه گیری شد. پس از گرفتن رضایت نامه کتبی آگاهانه، از افراد مورد مطالعه، نمونه خون گرفته شد. سرم جمع آوری شده جهت بررسی شاخص های ایمونولوژیک توسط روش انتشار ایمنی شعاعی منفرد مانسینی آنالیز شد.
نتایج: میزان C4 در خانم های مبتلا به پره اکلامپسی شدید به طور معنا داری نسبت به خانم های مبتلا به پره اکلامپسی خفیف و بارداری های طبیعی کاهش یافته بود، در حالی که میزان C3 تفاوتی در بین گروه ها نشان نداد. میانگین غظلت IgG در خانم های غیرباردار نسبت به خانم های مبتلا به پره اکلامپسی و باردارهای طبیعی افزایش معناداری داشت. کاهش معناداری نیز در میانگین غلظت IgA خانم های باردار طبیعی در مقایسه باخانم های غیر باردار وجود داشت. تفاوت معناداری بین میانگین غلظت IgM بین گروه های مختلف مورد مطالعه مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان دهنده تغییراتی در عوامل ایمونولوژیک خانم های مبتلا به پره اکلامپسی می باشد که احتمالا در پاتوژنز این بیماری در خانم های ایرانی نقش دارد.

قاسم مسیبی، محمد موذنی،
دوره 7، شماره 2 - ( تابستان 1383 )
چکیده

مقدمه: سلول های دنریتیک در القاء پاسخ ایمنی سلولی نقش اساسی را ایفا می کنند. مطالعات نشان می دهد که در بافت های مختلف نوع پاسخ ایمنی متفاوت می باشد. این احتمال وجود دارد که توانایی سلول های دنریتیک در القاء پاسخ تکثیری در بافت های مختلف یکسان نباشد و ممکن است خصوصیت تولروژنیک ذاتی کبد نیز بخاطر عدم توانایی سلول های دنریتیک کبدی در القاء پاسخ ایمنی باشد.
روش کار: در این مطالعه سلول های دنریتیک طحال (بافت لنفاوی) و کبد (بافت غیر لنفاوی) موش نرمال C57BL/6 با روش هضم آنزیمی و محیط گرادیان نایکودنز جدا و در محیط کشت با غلظت مناسبی از پپتنید میلین الیگودندروسیت گلیکوپروتئین 55-35 پالس گردید. حدود 6 ضربدر ده به توان 5 سلول دنریتیک کبدی و طحالی پالس شده به طور مجزا و به صورت زیر جلدی به کف پای هر موش تجویز گردید. به گروه های کنترل نیز سلول های دنریتیک پالس نشده تزریق شد. پس از گذشت 5 روز، سلول های تک هسته ای غدد لتفاوی ناحیه ای پشت زانویی موش های ایمونیزه جدا و میزان پاسخ تکثیری این سلول ها در حضور و عدم حضور پپتید 35-55MOG ارزیابی گردید.
نتایج: نتایج نشان داد که میزان پاسخ تکثیری در موش های ایمونیزه شده با سلول های دنریتیک کبدی یا طحالی پالس شده با پپتید MOG35-55  در مقایسه با گروه های کنترل مربوطه به طور قابل ملاحظه ای بیش تر بود (p<0/004). از طرفی تفاوت معنی داری در میزان تکثیر سلولی بیم موش های ایمونیزه شده با سلول های دنریتیک و طحال مشاهده نشد.
نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که سلول های دنریتیک کبد و طحال به خوبی قادرند در محیط کشت با آنتی ژن پالس شده و پاسخ تکثیری مناسبی را القاء کنند. عدم تفاوت در توانایی سلول های دندریتیک کبد و طحال در القاء پاسخ تکثیری ممکن است مبین این موضوع باشد که نوع پاسخ در شرایط داخل بدن و خارج بدن متفاوت است و فاکتورهای ریز محیطی بافتی می توانند بر سرنوشت پاسخ ایمنی تاثیرگذار باشند.

قاسم مسیبی، کامران مشفقی، محمد موذنی، فاضل شکری،
دوره 7، شماره 4 - ( زمستان 1383 )
چکیده

مقدمه: به دنبال ورود آنتی ژن به بدن، بر علیه آن آنتی بادی از کلاس های مختلف ساخته می شود. شناسایی و سنجش کلاس های مختلف آنتی بادی بر علیه یک آنتی ژن از ارزش خاصی برخوردار است. هدف از این تحقیق طراحی یک روش الیزا بر مبنای مهار فعالیت آنزیم کونژوگه شده با استفاده از مهار کننده های غیر رقابتی است. بر این اساس از فاکتور روماتوئید به عنوان یک مدل به منظور سنجش سایر کلاس های آنتی بادی بر ضد آنتی ژن استفاده شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی تحلیلی از سرم ده بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید که با تست لاتکس مثبت بودند به منظور سنجش فاکتور روماتوئید از کلاس IgM و IgA  با روش الیزای توام و الیزای متداول استفاده گردید. در روش الیزای توام پس از اضافه نمودن کونژوگه اختصاصی ضد یک کلاس و سوبسترای مربوطه و ثبت نتایج، به جای توقف واکنش با اسید، از سیانید سدیم به عنوان مهار کننده غیر رقابتی استفاده شد و سپس بر روی همین مجموعه، گونژوگه ضد کلاس دیگری اضافه گردید و مجددا با سنجش جذب نوری، نتایج حاصله با الیزای متداول مورد مقایسه قرار گرفت.
نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که هر چند میانگین جذب نوری و غلظت فاکتورهای روماتوئیدی از کلاس IgM  وIgA  در روش الیزای توام در مقایسه با روش الیزای متداول کم تر است ولی این اختلاف معنی دار نمی باشد و تفاوتی بین دو روش جهت سنجش این دو کلاس آنتی بادی وجود ندارد. همچنین همبستگی معنی داری بین دو روش در سنجش این دو ایزوتیپ وجود دارد (0/001=P، 0/9=r).
نتیجه گیری: به نظر می رسد که علت کاهش جذب نوری در روش جدید ناشی از پدیده ممانعت فضایی است که توسط کونژوگه اول ایجاد می شود. با توجه به عدم اختلاف معنی دار بین دو روش و از طرفی با توجه به این مسئله که در روش مطرح شده نیاز به پوشاندن مجدد پلیت با آنتی ژن و اضافه نمودن سرم نمی باشد، بنابراین در روش توام هم در وقت و هم در مصرف آنتی ژن و پلیت صرفه جویی خواهد شد و این روش به عنوان جایگزینی برای روش الیزای متداول پیشنهاد می شود.

دكتر قاسم مسیبی، آقاي احسان اله غزنوی راد، دكتر علی فانی، دكتر سید محمد مؤذنی،
دوره 8، شماره 3 - ( 11-1384 )
چکیده

مقدمه: دیابت وابسته به انسولین یا دیابت نوع1 جزء بیماری‌های خود ایمن می‌باشد. فاکتورهای ژنتیکی از جمله برخی از ژن‌های کد کننده آنتی ژن های لکوسیتی در استعداد ابتلا به آن دخالت دارند. البته ارتباط بین دیابت و نوع آنتی‌ژن‌های لکوسیتی، به جمعیت (نژاد) مورد مطالعه بستگی دارد. هدف از این مطالعه تعیین آنتی ژن‌های لکوسیتی است که در استعداد ابتلا به دیابت وابسته به انسولین در جمعیت این منطقه جغرافیایی(اراک) نقش دارند. روش کار:در این مطالعه توصیفی که در آن از روش نمونه‌گیری آسان استفاده شده است، فراوانی آنتی ژن‌های لکوسیتی کلاس I وII در سال 1382 در31 بیمار مبتلا به دیابت وابسته به انسولین ( مراجعه کننده به کلینیک دیابت بیمارستان ولیعصر اراک) و 57 فرد سالم با زمینه نژادی و جغرافیایی مشابه، با روش میکرولیمفوسیتوتوکسیسیتی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که فراوانی آنتی ژن‌های لکوسیتی A2 (04/0p<)، A3 (05/0p<)، B21 (05/0p<)، DR3 (01/0p<) وDQ2(01/0p<) در بیماران مبتلا به دیابت وابسته به انسولین در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی‌داری بیشتر است. در مقابل فراوانی آنتی ژن‌های D‏R2 (04/0p<)،DR7 (05/0p<) و B53 (05/0p<) در گروه کنترل بیشتر از بیماران دیابتی بود. نتیجه گیری: بین بروز آنتی ژن های لکوسیتی A2 ، A3 ، B21 ، DR3 و DQ2 و استعداد ابتلا به دیابت به طور مستقل ارتباط مثبت وجود دارد و خطر نسبی ابتلا به دیابت در افراد واجد این آنتی ژن‌ها بالا است. آنتی ژن‌های D‏R2 ، DR7 و B53 ممکن است در جلوگیری از ابتلا به دیابت وابسته به انسولین در جامعه مورد مطالعه دخالت داشته باشند.
دكتر قاسم مسیبی، آقاي علی قضاوی، آقاي محمود رضا خزاعی، آقاي محمد علی پایانی،
دوره 9، شماره 1 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: پراکسیداسیون مولکول‌های بیولوژیک از جمله لیپیدها با واسطه رادیکال‌های آزاد در پاتوژنز بیماری مولتیپل اسکلروزیس و آنسفالومیلیت خودایمن تجربی) (EAE، مدل حیوانی مولتیپل اسکلروزیس، مؤثر است. ویتامین E به عنوان یک آنتی اکسیدان ممکن است با کاهش عوامل اکسیدان از جمله نیتریک اکساید در مهار بیماری مؤثر باشد. در این مطالعه اثر ویتامین E بر روی روند بیماری EAE و میزان نیتریک اکساید و اسید اوریک مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این مطالعه تجربی موش‌های نر نژاد C57BL/6 در دو گروه درمانی (هر گروه 8 سر) با شرایط سنی و وزنی مشابه قرار گرفتند. 1) موش‌های مبتلا به EAE تحت درمان با ویتامینE ، که 10 میلی گرم بر حسب وزن ویتامین E هر دو روز یک بار به صورت داخل صفاقی از سه روز قبل تا 19 روز پس از ایجاد بیماری دریافت کردند 2) موش‌های مبتلا به EAE درمان نشده که تنها حلال ویتامین را با همان جدول زمانی دریافت نمودند. هم‌چنین 5 سر موش نر نژاد C57BL/6 با شرایط سنی و وزنی مشابه به عنوان گروه سالم در نظر گرفته شد. شدت بیماری، میزان اسید اوریک و نیتریک اکساید در گروه‌ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که شدت علائم کلینیکی در موش‌های تحت درمان با ویتامینE (8/0±4) در مقایسه با گروه درمان نشده(44/0±3/5) به طور معنی‌داری کمتر می باشد(01/0p<). هم‌چنین بین روز شروع حمله بیماری در گروه تحت درمان با ویتامینE و درمان نشده (به ترتیب روز 1±13و روز1±11پس از القا بیماری) اختلاف وجود داشت که البته معنی‌دار نبود. غلظت اسید اوریک در موش‌های تحت درمان با ویتامینE در مقایسه با گروه درمان نشده به طور معنی‌داری کمتر بود (001/0p<). تفاوتی در میزان نیتریک اکساید در بین دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری: ویتامینE تأثیری بر میزان نیتریک اکساید ندارد اما موجب کاهش سطح اسید اوریک می گردد. به نظر می‌رسد که ویتامینE از طریق افزایش مصرف اسید اوریک می‌تواند سبب تأخیر شدت شروع بیماری و کاهش شدت بیماری شود.
مهدی مسیبی، احسان اله غزنوی راد، عبدالحسین دلیمی اصل، سید محمد موذنی، قاسم مسیبی، محمودرضا خزایی،
دوره 9، شماره 3 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: تفاوت در حساسیت و مقاومت به ابتلا و عود در بیماری‌های عفونی از جمله کیست هیداتیک و آلوئولار در حیوانات وانسان دیده شده است که به دلیل تفاوت در فاکتورهای فردی و پاسخ‌های ایمنی، مبتنی بر تفاوت در ژن‌های کد کننده آنتی ژن‌های لوکوسیت‌های انسان(HLA) و یا حیوان، می‌باشد. هدف از این تحقیق شناسایی HLA در منطقه است که در ایجاد مقاومت یا حساسیت به آلودگی کیست هیداتیک نقش دارند. روش کار: در این مطالعه تحلیلی (مورد - شاهدی) از 60 بیمار مبتلا به کیست هیداتیک که کیست های تشخیص داده شده و یا جراحی شده داشتند و 30 فرد سالم خون‌گیری به عمل آمد و نمونه‌ها به روش لنفوسیتو توکسیسیته آزمایش شدند. ابتدا کیت‌های تشخیصی با آنتی سرم‌های اختصاصی هر آنتی ژن (28 آنتی ژن) توسط محقق تهیه و سپس لنفوسیت‌ها جداسازی گردید. برای شناسایی آنتی ژن‌های کلاس II با استفاده از ستون نایلون وول لنفوسیت‌های B‏ جدا گردیدند. پس از اتمام مراحل مختلف واکنش و رنگ پذیری و تثبیت با فرمالین و بر اساس مورفولوژی سلول‌ها نتایج با میکروسکوپ Invert خوانده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با محاسبه نسبت شانس (OR)، خطر نسبی (RR)، کسر پیش‌گیری کننده (PF)، کسر علیتی (AF) و آزمون کای دو صورت گرفت. نتایج: HLA کلاس I به تعداد 18 آنتی ژن و HLA کلاس II به تعداد 10 آنتی ژن در دو گروه بیمار و سالم بررسی شد. نتایج حاصله نشان داد که HLA-A1 با اختلاف معنی‌داری در گروه بیماران بالاتر است(05/0 p<) و دارندگان این آنتی ژن استعداد بیشتری در ابتلا و رشد کیست دارند. در مقابل فراوانی HLA-A10 در افراد سالم شیوع بالاتری داشت(05/0p<) که نشان دهنده نقش پیش‌گیرنده آن در ابتلا افراد به بیماری کیست هیداتیک است. سایر آنتی ژن‌های بررسی شده در دو گروه علی‌رغم تفاوت در برخی از آنها، اختلاف معنی دار نداشتند و برای بررسی دقیق‌تر مطالعات مولکولی لازم است. نتیجه گیری: در دارندگان آلل HLA-A1 امکان استقرار و رشد کیست در صورت مواجهه با عامل بیماری بیشتر از افراد فاقد این آلل می‌باشد و این افراد استعداد بیشتری در ابتلا به کیست هیداتیک دارند. در حالی که در دارندگان HLA-A10 امکان استقرار و رشد کیست در صورت مواجهه با عامل بیماری کمتر از افراد فاقد این آلل می‌باشد و این آنتی ژن در این افراد نقش پیش‌گیرنده در برابر کیست هیداتیک دارد.
محمدرضا پالیزوان، شادی خادمی، علی قضاوی، قاسم مسیبی،
دوره 9، شماره 4 - ( فصلنامه 1385 )
چکیده

مقدمه: استرس اکسیداتیو نقش مهمی را در بیماری‌های تخریب کننده سیستم اعصاب بازی می‌کند, با این حال تاکنون ارتباط بین توانایی شرطی شدن و استرس اکسیداتیو در موش‌های سالم مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از انجام این تحقیق بررسی ارتباط بین استرس اکسیداتیو و یادگیری احترازی فعال دوطرفه در موش‌های صحرایی نژاد ویستار است. روش کار: این مطالعه از نوع تجربی است. در این مطالعه توانایی یادگیری 14 موش صحرایی‌ نر نژاد ویستار در شاتل باکس مورد ارزیابی قرار گرفت. یک روز پس از یادگیری در شاتل باکس از موش‌ها نمونه مایع مغزی نخاعی و خون گرفته شد. غلظت نیتریک اکساید و فعالیت آنتی اکسیدانی تام سرم و مایع مغزی نخاعی اندازه گیری شد و ارتباط آنها با میزان یادگیری مورد ارزیابی و داده‌ها با آزمون همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج این تحقیق نشان داد که بین میزان یادگیری و غلظت نیتریک اکساید (724/0r = ، 001/0p<) و فعالیت آنتی اکسیدانی تام (664/0r = ، 001/0p<) سرم رابطه مستقیم وجود دارد، در حالی که رابطه‌ای بین میزان یادگیری و غلظت نیتریک اکساید و فعالیت آنتی اکسیدانی تام مایع مغزی نخاعی وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که افزایش فعالیت آنتی اکسیدانی سرم می‌تواند یادگیری شاتل باکس را در موش‌ها افزایش دهد.
قاسم مسیبی، علی قضاوی، حسین صالحی، محمدعلی پایانی،
دوره 10، شماره 1 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: آنسفالومیلیت خودایمن تجربی) (EAE مدل حیوانی مولتیپل اسکلروزیس می‌باشد که با ارتشاح لکوسیتی به داخل سیستم عصبی مرکزی مشخص می‌گردد. تغییر در ترکیبات یا مقادیر اسیدهای چرب غیر اشباع می‌تواند بر عملکرد سد خونی- مغزی موثر باشد. در این مطالعه اثر روغن کنجد که غنی از اسیدهای چرب غیر اشباع است بر میزان ارتشاح لکوسیتی به مغز موش‌های مبتلا به EAE مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: در این پژوهش تجربی موش‌های نر نژاد C57BL/6 در دو گروه درمانی (هر گروه 10 سر) با شرایط سنی و وزنی مشابه قرار گرفتند. موش‌های گروه مطالعه، موش‌های مبتلا به EAE بودند که به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 4 میلی لیتر روغن کنجد روزانه به صورت داخل صفاقی، سه روز قبل تا 20 روز پس از ایجاد بیماری دریافت کردند و گروه شاهد، موش‌های مبتلا به EAE بودند که به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به آنها 4 میلی لیتر بافر فسفات، طبق برنامه تجویز شد. بیماری EAE از طریق ایمونیزاسیون موش‌ها با پپتید MOG 35-55 همراه با ادجوانت کامل فروند ایجاد شد. بعد از گذشت بیست روز از زمان ایمونیزاسیون میزان ارتشاح لکوسیتی به مغز با میکروسکوپ مورد بررسی قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون من ویتنی یو استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که شدت علائم کلینیکی در موش‌های تحت درمان با روغن کنجد(4/0±6/2) در مقایسه با گروه درمان نشده(6/0±2/4) به طور معنی‌داری کمتر می‌باشد(001/0p<). هم‌چنین اختلاف معنی‌داری در تعداد سلول‌های ارتشاح یافته به مغز، بین موش‌های مبتلا به EAE درمان شده با روغن کنجد(20±80) و درمان نشده(30±150) مشاهده شد (01/0p< ). نتیجه گیری: این نتایج مشخص می‌نماید که روغن کنجد با کاهش ارتشاح لوکوسیت‌ها به مغز موش‌های مبتلا به EAE سبب کاهش ضایعات پاتولوژیک و علائم کلینیکی و تعدیل بیماری می‌گردد.
حمید ابطحی، قاسم مسیبی، علی هاتف سلیمانیان،
دوره 10، شماره 3 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده

مقدمه: استرپتولیزین O از جمله پروتئین‌های ترشحی استرپتوکک پیوژن بوده که دارای قدرت آنتی ژنیک می‌باشد. امروزه با ردیابی آنتی‌بادی‌های ضد این پروتئین روند عفونت ناشی از این باکتری پی‌گیری می‌شود. تاکنون تولید نوترکیب این پروتئین با استفاده از ناقلین بیانی دارای پروتئین الحاقی صورت گرفته است. در این تحقیق سعی گردیده تا تولید پروتئین با استفاده از ناقلین بدون پروتئین الحاقی انجام پذیرد. روش کار: در این تحقیق تجربی با طراحی پرایمر اختصاصی و استفاده از روش PCR، ژن استرپتولیزینO از استرپتوکک پیوژن تکثیر گردید. پس از تخلیص، ژن فوق در ناقل پلاسمیدی pET28a جهت بیان کلون گردید. سپس ساختار پلاسمیدی pET28a-SLO وارد باکتری اشریشیا کلی سویه BL21- DE3-plySs شد. تولید پروتئین با القا توسط IPTG و بهینه سازی شرایط صورت گرفت. پروتئین نوترکیب با استفاده از کیتNi-NTA خالص و میزان پروتئین با استفاده از روش براد فورد اندازه گیری شد. آزمایش وسترن بلات برای تایید پروتئین نوترکیب انجام شد. نتایج: ترادف نوکلئوتیدی ژن تکثیر شده توسط روش PCR با ژن استرپتولیزینO استرپتوکک پیوژن یکسان بود. تولید پروتئین نوترکیب استرپتولیزینO با القا پلاسمید pET28a-SLO توسط IPTG انجام گردید. تخلیص پروتئین با روش کروماتوگرافی تمایلی و با استفاده از کیت Ni-NTA انجام شد. میزان پروتئین خالص شده برابر 100 میکرو گرم در میلی لیتر به دست آمد. سرم موش واجد آنتی استرپتولیزین O در روش وسترن بلات با پروتئین تولید شده واکنش داد. نتیجه گیری: تولید پروتئین نوترکیب استرپتولیزین O بدون استفاده از پروتئین الحاقی در میزبان اشریشیا کلی نیز امکان‌پذیر است. پروتئین تولید شده خاصیت آنتی‌ژنیک خود را به خوبی حفظ می‌کند. بنابر این می‌توان از آن در تشخیص آنتی بادی ضد استرپتولیزین O در بیماران مبتلا به عفونت استرپتوککی استفاده کرد.
ابوالحسن سخایی، علی قضاوی، حسینعلی هادی، قاسم مسیبی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

مقدمه: آلکالین فسفاتاز (ALP) سرمی، گلیکو پروتئین مترشحه اوستئو بلاستی است. در شکستگی‌ها میزان ALP تغییر می‌کند. امواج اولتراسوند متناوب و با شدت پایین، رشد و بازسازی استخوا ن را در شکستگی‌ها تسریع می‌کنند. با این حال ارتباط بین اولتراسوند متناوب و تغییرات میزان ALP سرمی در خرگوش نیوزیلندی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از انجام این ‌مطالعه بررسی اثرات اولتراسوند متناوب با شدت پایین، بر سطح سرمی ALP در خلال روند جوش خوردگی تیبیای خرگوش نیوزیلندی است. روش کار: این مطالعه تجربی بود. تعداد 54 سر خرگوش نر بالغ نژاد نیوزیلندی به طور تصادفی در شش گروه (سه گروه آزمایش و سه گروه کنترل) قرار داده شدند. تمام شش گروه برای ایجاد یک مدل شکستگی تحت جراحی قرار گرفتند. بعد از ترمیم زخم‌ها، ساق پای حیوانات گروه‌های آزمایش به ترتیب به مدت2، 4 و6 هفته، تحت تاثیر امواج اولتراسوند قرار داده شد. حیوانات گروه‌های کنترل نیز بدون هیچ‌گونه دخالتی طی همین دوره زمانی نگه‌داری شدند. بعد از طی این زمان‌ها، پس از بیهوش کردن حیوانات از قلب آنها خون‌گیری و کشته شدند. سپس سرم آنها جدا گردید و آنزیم ALP سرم توسط اسپکتروفتومتر قرائت گردید. داده‌ها با آزمون‌های من ویتنی یو و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد که میانگین سطح سرمی ALP در گروه آزمایشی که به مدت 4 هفته امواج اولتراسوند متناوب را دریافت کردند نسبت به گروه کنترل خودش، به طور معنی‌داری افزایش یافته بود (03/0p=). در سایر گروه‌ها تغییرات معنی‌داری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که امواج اولتراسوند متناوب و با شدت پایین، سطح سرمی ALP را افزایش داده وجوش خوردگی استخوان را تسریع می‌نماید.
محسن قاصدی، الهام فرهادی، رضا ملک زاده، قاسم مسیبی، علی قضاوی، بابک عشرتی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

مقدمه: بیماری سیلیاک یا آنتروپاتی حساس به گلوتن، سوء جذب مواد غذایی بر اثر ازدیاد حساسیت به گلوتن است. در اتیولوژی این بیماری عوامل محیطی، ایمنی و ژنتیک مطرح هستند. با توجه به این که در منطقه مرکزی و غربی ایران شیوع بیماری سیلیاک بررسی نشده، این مطالعه به منظور تعیین فراوانی بیماری سیلیاک در جمعیت عمومی ساکنین روستاهای شهر اراک در سال 1385، طراحی شده است. روش کار: این مطالعه توصیفی - مقطعی بوده و در آن 700 نفر به صورت تصادفی چند مرحله ای در روستاهای شهرستان اراک در گروه سنی 65-20 سال انتخاب شدند که 336 نفر مرد و 364 نفر زن بودند. بعد از تکمیل پرسش‌نامه از هر یک از افراد خون‌گیری شد. سطح IgA سرم در تمامی افراد به منظور حذف افراد دچار کمبود IgA اندازه‌گیری شد. در همه افراد نمونه سرم از نظر آنتی‌بادی ترانس گلوتامیناز بافتی از نوع IgA (IgA t-TGA) بررسی شد. در تمام کسانی که سرولوژی مثبت داشتند و نیز در کسانی که شک بالینی سیلیاک در آنها بالا بود و سرولوژی مرزی داشتند، اندوسکوپی و بیوپسی قسمت دوم دئودنوم به عمل آمد و هیستولوژی بیوپسی مطالعه شد.درآنالیزنتایج،میانگین،انحراف معیارودرصد فراوانی محاسبه شد. نتایج: سطـح IgA در ســـرم تمـــامی افراد نرمـــال بود. 8 نفر ســرولوژی مثبت داشتند و 38 نفــر ســرولـــوژی با حداکثر مقدار نرمال و سایر افراد سرولوژی کمتر از Au/ml 6 داشتــند. تنها در بین افراد با سرولوژی مثبت، یافته‌های هیستولوژی مثبت شد. 1 درصد (10 در 1000 نفر جمعیت) از کل جمعیت مورد بررسی تغییرات روده باریک به نفع سیلیاک داشتند. شایع‌ترین علامت در این افراد بی‌علامتی بود. نتیجه‌گیری: شیوع بیماری سیلیاک در روستاهای شهرستان اراک در محدوده سنی 65- 20 سال 10 نفر در 1000 نفر جمعیت بود که این نتیجه مشابه نتایج مطالعات انجام شده در ساری و جنوب کشور بود ولی در مقایسه با سایر نقاط جهان از شیوع بالاتری برخوردار بود، که این مسئله اهمیت غربال‌گری این بیماری در ایران را می‌رساند. هم چنین این نکته که در تمامی افراد با هیستولوژی مثبت ، سرولوژی نیز مثبت بود، تأییدی بر اختصاصیت و حساسیت بالای تست t-TGA و مناسب‌ بودن آن جهت غربال‌گری بیماری سیلیاک است.
عصمت مشهدی، مرجان رفیق، علی قضاوی، محمد رفیعی، قاسم مسیبی،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده

مقدمه: اختلالات پرفشاری خون شایع‌ترین عارضه طبی حاملگی به شمار می‌روند و پره اکلامپسی از علل مهم مرگ و میر در طول حاملگی می‌باشد. با وجود این که پاتوژنز این بیماری تاکنون به طور دقیق شناخته نشده ولی شواهدی در مورد نقش هورمون‌های جنسی به خصوص تستوسترون در روند این بیماری موجود است. پژوهش حاضر نیز با هدف مقایسه تستوسترون سرم خانم‌های مبتلا به پره اکلامپسی با خانم‌های حامله با فشار خون طبیعی انجام شد. روش کار: در این مطالعه موردی – شاهدی 27 خانم حامله تک قلوی مبتلا به پره اکلامپسی که شامل 11 مورد پره اکلامپسی شدید و 16 مورد پره اکلامپسی خفیف بوده با 62 زن باردار سالم مشابه که از نظر سن مادر، سن بارداری و نمایه توده بدنی با هم شبیه بودند انتخاب شدند و تستوسترون سرم آنها به روش الایزا اندازه‌گیری شد. جهت بررسی تفاوت‌ها در دو گروه از t-test استفاده شد و 05/0p< معنی‌دار تلقی گردید. نتایج : میانگین تستوسترون در بیماران مبتلا به پره اکلامپسی 66/1 و در گروه کنترل 26/1 نانوگرم در میلی‌لیتر بود. ولی اختلاف دو گروه از نظر آماری معنی‌دار نبود. هم‌چنین میانگین تستوسترون در گروه پره اکلامپسی شدید 083/2 و در پره اکلامپسی خفیف 37/1 نانوگرم در میلی لیتر بوده که این اختلاف نیز معنی‌دار نبود. نتیجه‌گیری : نتایج این مطالعه نشان داد که به نظر نمی‌رسد تستوسترون در پاتوفیزیولوژی بیماری پره اکلامپسی نقش عمده‌ای را دارا باشد.
محسن خاکی، علی قضاوی، کیوان قسامی، محمد رفیعی، محمد علی پایانی، قاسم مسیبی،
دوره 12، شماره 2 - ( 7-1388 )
چکیده

مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس از بیماری‌های خود ایمنی سیستم اعصاب مرکزی است. علل ایجاد این بیماری ناشناخته است ولی عوامل محیطی از جمله عفونت‌های ویروسی در ایجاد آن نقش دارند. در این مطالعه بیماران مبتلا مولتیپل اسکلروزیس در استان مرکزی از نظر میزان آنتی بادی علیه هرپس ویروس انسانی تیپ 6 مورد بررسی قرار گرفتند. روش کار: در مطالعه مورد شاهدی حاضر 31 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس که در مراحل اولیه تشخیص بودند و هیچ گونه برنامه درمانی خاصی روی آنها انجام نشده بود و 60 فرد سالم با شاخصهای دموگرافیک نظیر سن، جنس و محل سکونت همسان با گروه بیمار، از نظر آنتی بادی G و M ضد هرپس ویروس انسانی تیپ 6 با روش الیزا و ایمونوفلورسانس مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده‌های حاصله با استفاده از رگرسیون لجستیک و نسبت شانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: 2/74 درصد از گروه مورد و 2/34 درصد گروه شاهد از نظر آنتی بادی M ضد هرپس ویروس انسانی تیپ-6 مثبت بودند و این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار بود(001/0=p). احتمال وقوع مولتیپل اسکلروزیس در موارد مثبت حضور آنتی بادی M‏ ضد هرپس ویروس انسانی تیپ-6 بیش از 5 برابر افراد فاقد این آنتی بادی بود. هم‌چنین از نظر میانگین تیتر آنتی بادی G علیه این ویروس در بین دو گروه اختلاف آماری معنی‌دار مشاهده شد(019/0=p). نتیجه گیری: عفونت حاد هرپس ویروس انسانی تیپ 6 می‌تواند عاملی برای ایجاد مولتیپل اسکلروزیس باشد.

صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb