جستجو در مقالات منتشر شده



آزاده نجارزاده، هادی عطارد، حسن مظفری خسروی، علی دهقانی، فواد عسجدی،
دوره 18، شماره 4 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: کوفتگی عضلانی تأخیری پس از اجرای فعالیت‌های مقاومتی یا تمرینات برون‌گرا احتمالاً در اثر آسیب ساختار عضلانی به وجود می‌آید و تغذیه با ایفای نقش حیاتی در هر دو فرآیند سنتز و تجزیه پروتئین می‌تواند بر آسیب عضلانی موثر باشد. هدف از این مطالعه، تعیین اثر مصرف یک وعده مکمل گلوتامین بر شاخص‌های آسیب عضلانی پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی برون‌گرا بود.

مواد و روش‌ها: 80 مرد داوطلب غیر ورزش‌کار (سن 2/2±2/22 سال، قد 5±175سانتی‌متر، وزن 9±64/71 کیلوگرم، نمایه توده بدن 2/2±2/23 کیلوگرم بر مترمربع و چربی بدن 4/2±5/17 درصد) به صورت تصادفی و دوسوکور به دو گروه مکمل (40=n) (روزانه 1/0 گرم گلوتامین در هر کیلوگرم وزن بدن) و دارونما (40=n) (روزانه 1/0 گرم مالتودکسترین در هر کیلوگرم وزن بدن) تقسیم شدند. کراتین‌کیناز سرم از طریق روش فتومتریک، درد عضلانی با استفاده از مقیاس استاندارد PAS و هم‌چنین دامنه حرکتی مفصل زانو به وسیله گونیامتر در زمآن‌های پیش از آزمون و 24 و 48 ساعت پس از آزمون مقاومتی که شامل حرکت فلکشن زانو بود، اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: در هیچ یک از زمآن‌های اندازه‌گیری، مصرف مکمل گلوتامین تفاوت معنی‌داری در کاهش میزان کراتین‌کیناز نداشت، اما نسبت به گروه دارونما سبب کاهش میزان درد عضلانی در زمآن‌های 24 و 48 ساعت پس از آزمون مقاومتی گردید، از طرفی دامنه حرکتی مفصل زانو در زمان 24 ساعت پس از آزمون به طور معنی‌دار بهبود یافت.

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که مکمل یاری گلوتامین از طریقی به جز کاهش شاخص‌های آسیب عضلانی سبب بهبود علایم ظاهری گردیده است.


الناز واقف مهربانی، لیلا واقف مهربانی، شراره نوروزی، سمیه زیادی، عزیز همایونی راد،
دوره 18، شماره 9 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم متابولیک که به مجموعه‌ای از اختلالات شامل وزن بالا و توزیع شکمی چربی‌ها، نقصان متابولیسم گلوکز و انسولین، دیس‌لیپیدمی و افزایش فشار خون اتلاق می‌شود، از مهم‌ترین مسائل پیش روی بشر در عصر حاضر است. پروبیوتیک‌ها میکروارگانیسم‌های زنده‌ای هستند که در صورت مصرف کافی، موجب بروز اثرات سلامت بخش در میزبان می‌شوند. هدف از مطالعه‌ی حاضر، مرور شواهد بالینی موجود در ارتباط با نقش پروبیوتیک­ها در بهبود اختلالات وابسته به سندرم متابولیک می‌باشد.

مواد و روشها: در این تحقیق، مطالعات بالینی چاپ شده بین سال های 2000 تا 2014 در Pubmed و ScienceDirect مورد بررسی قرار گرفتند. «پروبیوتیک»، «سندرم متابولیک» و اجزای آن به عنوان واژگان کلیدی به کار رفتند.

یافتهها: پروبیوتیک‌ها با تغییر فلور باکتریایی روده می‌توانند وزن را کاهش دهند و از طریق تعدیل عملکرد سیستم ایمنی و کاهش التهاب، منجر به کاهش مقاومت انسولینی ‌شوند. بهبود پروفایل لیپیدی به دنبال مصرف پروبیوتیک‌ها ناشی از کاهش جذب کلسترول، تولید اسیدهای چرب کوتاه زنجیر، تجزیه‌ی اسیدهای صفراوی و تبدیل کلسترول به کوپروستانول می‌باشد. هم‌چنین اظهار شده است که پروبیوتیک‌ها با عمل پروتئولیتیک خود و از طریق آزاد سازی پپتید مهاری آنزیم مبدل آنژیوتانسین منجر به کاهش فشار خون می‌شوند.

نتیجهگیری: با وجود آن که کارآزمایی‌های بالینی اغلب از دستیابی به اثرات مفید پروبیوتیک‌ها بر اجزاء سندرم متابولیک عاجز مانده‌اند، اما اکثر مطالعات انجام گرفته در این زمینه نتایج مثبتی را برای این میکروارگانیسم‌ها ارائه کرده‌اند. از این رو، می‌توان استفاده از پروبیوتیک‌ها را به عنوان رویکردی نوین در پیش‌گیری یا بهبود اجزای سندرم متابولیک در نظر گرفت.


جمال سرایی، زهرا اسماعیلی، زهرا تجری، شادی خدایارنژاد، عارف نکوفر، مهدیه عباسعلیزاد فرهنگی،
دوره 18، شماره 10 - ( 10-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: سوء تغذیه اثرات نامطلوبی بر رشد و نمو کودکان داشته و شیوع آن به ویژه بین کودکان بستری در بیمارستان بالاست. نظر به این که بررسی ناامنی غذایی در جوامع یکی از مهم‌ترین شاخص‌های ارزیابی وضعیت سوء تغذیه می‌باشد، از این رو هدف از مطالعه حاضر، تعیین شیوع ناامنی غذایی و عوامل اجتماعی، اقتصادی و تغذیه‌ای موثر بر آن در کودکان بستری در بیمارستان کودکان تبریز می‌باشد.

مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی 236 کودک بستری در بیمارستان کودکان تبریز انجام گرفت. اطلاعات جمعیت شناختی شامل سن، وزن، قد، بعد خانوار ، رتبه تولد و در آمد خانوار از طریق مصاحبه حضوری با والدین کودک جمع‌آوری شد و وضعیت امنیت غذایی با استفاده از پرسش‌نامه امنیت غذایی خانوار بررسی شد. تحلیل آماری داده‌ها با استفاده از نرم افزارهایExcel 2007، Epi-info و IBM SPSS Statistics 21 صورت گرفت.

یافتهها: شیوع نا امنی غذایی در بین کودکان بستری در بیمارستان کودکان تبریز 9/44 درصد بود که 3/26 درصد دچار ناامنی غذایی متوسط و 6/18 درصد دچار ناامنی غذایی شدید بودند و شیوع آن در دختران  بیش از پسران بود. از عوامل مهم ‌تأثیرگذار بر ناامنی غذایی کودکان، درآمد پایین خانوار، سطح تحصیلات والدین، سکونت در روستا و بعد خانوار بود(05/0>p). شاخص‌های تعیین وضعیت تغذیه‌ای نیز در کودکان گروه ناامن غذایی کمتر از گروه امن بود، هر چند این اختلاف از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجهگیری: در مطالعه حاضر، شیوع بالای ناامنی غذایی در کودکان بستری در بیمارستان گزارش شد که انجام مداخلات مناسب جهت کاهش شیوع آن ضروری به نظر میرسد.


آزیتا محسن نژاد، محبوبه خورسندی، نسرین روزبهانی، بابک عشرتی،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف:اصلاح و بهبود تغذیه از جمله ماهی و فرآورده‌های دریایی در پیش‌گیری از بیماری‌های غیرواگیر موثر است. مدل فرانظری یکی از مدل‌های موثر در بررسی رفتارهای تغذیه‌ای است. این مطالعه با هدف بررسی مصرف ماهی در زنان 30 تا 50 سال براساس مدل فرانظری انجام گردید.

مواد و روشها: این مطالعه از نوع مقطعی- تحلیلی است که در سال 1393 بر روی 360 نفر از زنان 30 تا 50 سال شهر اراک انجام شد. داده‌ها با استفاده از پرسش‌نامه محقق ساخته براساس مدل فرانظری که روایی و پایایی آن سنجیده شد، با مراجعه به درب منازل جمع‌آوری گردید و سپس با استفاده از آزمون هم‌بستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.

یافتهها: میانگین سن افراد 5/7±34/39 سال بود. میانگین مصرف ماهی 83/0±62/0 وعده در هفته بود. 64 درصد افراد در مصرف حداقل دو وعده ماهی در هفته در دو مرحله اول تغییر(پیش تفکر و تفکر) قرار داشتند. میانگین نمره خودکارآمدی مصرف ماهی در کل 12/3±58/10 از 15 و میانگین نمره موانع درک شده 78/4±35/26 از 40 و میانگین نمره منافع درک شده 67/2±6/21 از 25 بود. هم‌بستگی پیرسون نشان داد که میزان مصرف ماهی با سازه‌های خودکارآمدی، مراحل تغییر موانع و منافع درک شده به ترتیب بیشترین هم‌بستگی مثبت را دارد(05/0≥p). مصرف ماهی با سن، تحصیلات، شاخص توده بدنی، شغل، میزان درآمد ماهیانه و وضعیت تاهل اختلاف معنی‌داری نداشت(05/0≤p).

نتیجهگیری: میزان مصرف ماهی علیرغم بالا بودن نمره منافع درک شده، بسیار پایین است و آموزش برای رفع موانع و فرهنگ‌سازی، به خصوص در خانم‌ها که افراد تأثیرگذار بر تغذیه‌ی خانواده هستند ضروری به نظر می‌رسد.


علی گُرزی، لیلا طاهرخانی،
دوره 19، شماره 6 - ( 6-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت ورزشی شدید می‌تواند باعث کاهش اشتها شود. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دریافت مکمل فولات بر میزان گرلین معده و انسولین سرم موش‌های صحرایی نر نژاد ویستار در طول 10 هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) بود.

مواد و روشها: تعداد 27 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (وزن 34/27±94/203 گرم، سن 9 هفته ) پس از یک هفته آشناسازی به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل (n=6)، مکمل فولات (n=6)، تمرین تناوبی شدید (n=7) و تمرین تناوبی شدید + دریافت مکمل فولات (n=8) تقسیم شدند. پروتکل تمرینHIIT با سرعت 30 متر در دقیقه به مدت 1 دقیقه با 10 تکرار و 2 دقیقه استراحت فعال در هفته اول شروع شد و در سه هفته پایانی به سرعت 75 الی80 متر در دقیقه به مدت 1 دقیقه با 7 تکرار و 3 دقیقه استراحت فعال رسید. میزان گرلین آسیل‌دار بافت معده و انسولین سرم به وسیله کیت الایزا اندازه‌گیری شد.

یافتهها: نتایج تجزیه و تحلیل آزمون کروسکال-والیس نشان داد که تمرین تناوبی شدید همراه با مکمل فولات در مقایسه با گروه تمرین تناوبی شدید، گرلین معده را به طور معنی‌داری(p=0/001) افزایش می‌دهد. هم‌چنین انسولین سرم در گروه HIIT+ مکمل نسبت به گروه HIIT و کنترل کاهش معنی‌داری(p=0/001) را نشان داد.

نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، مصرف فولات در طول تمرینات تناوبی شدید، گرلین معده را افزایش میدهد و باعث کاهش میزان انسولین سرم میشود. از این رو، به نظر میرسد مکمل فولات می‌تواند از کاهش اشتها در ورزشکارانی که تمرینات تناوبی با شدت بالا انجام میدهند، جلوگیری کند.


فواد عسجدی، حمید محبی، ابراهیم میرزاجانی، عظیمه ایزدی،
دوره 20، شماره 4 - ( 4-1396 )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر افزودن BCAA و پروتئین وی به نوشیدنی کربوهیدراتی بر شاخص‌های آسیب عضلانی پس از فعالیت مقاومتی برونگرا بود.

مواد و روشها: 24 مرد سالم غیر ورزشکار به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه 8 نفره شامل: گروه 1) مکمل اسیدهای آمینه شاخه‌دار(1/0 گرم بر کیلوگرم) + گلوکز(1/0 گرم بر کیلوگرم)، گروه 2) مکمل پروتئین وی(1/0 گرم بر کیلوگرم) + گلوکز(1/0 گرم بر کیلوگرم) و گروه 3) دارونما- مالتودکسترین (2/0 گرم بر کیلوگرم) تقسیم شدند.  آزمودنی ها در هر گروه،30 دقیقه قبل از انجام فعالیت عضلانی مورد نظر، 300 سیسی نوشیدنی مخصوص خود را به صورت دوسوکور مصرف نمودند. اندازهگیری سطوح آنزیمهای کراتین کیناز (CK) ولاکتات دهیدروژناز LDH)) سرم و درد عضلانی در زمانهای پیش از آزمون و 24، 48 و 72 ساعت پس از آزمون انجام شد. برای بررسی نتایج، از روش تجزیه و تحلیل واریانس (آنووا) با اندازهگیری مکرر و در صورت معنادار شدن از آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. 24

یافتهها: 24 ساعت پس از آزمون، سطوح CK و LDH و درد عضلانی در هر دو گروه مکمل نسبت به دارونما تفاوت معنیدار داشت (به ترتیب، 015/0، 001/0 و 001/0)؛ همچنین، 48 ساعت پس از آزمون، سطوح CK و LDH در هر دو گروه مکمل نسبت به گروه دارونما تغییرات معنیداری داشت (به ترتیب، 001/0 و 015/0).

نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که هم مکمل اسیدهای آمینهی شاخهدار و هم مکمل پروتئین وی میتوانند به خوبی آسیب عضلانی و احساس درد ایجاد شده پس از تمرین مقاومتی را کاهش دهند.


امیر خسروی، فاطمه امید علی،
دوره 21، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: فعالیت های بدنی با شدت بالا و وامانده ساز، ممکن است اثرات آسیب‌زایی بر قلب داشته باشند. هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر عصاره آبی زعفران بر تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم موش های صحرایی نر متعاقب فعالیت وامانده ساز بود.
مواد و روش‌ها: 64 سر موش صحرایی نر ویستار به 4 گروه مساوی(14= n) تقسیم شدند: گروه 1) بدون تمرین+ 2 میلی لیتر آب مقطر، گروه 2) بدون تمرین+ 50 میلی گرم عصاره آبی کلاله زعفران محلول در 2 میلی لیتر آب مقطر، گروه 3) 8 هفته تمرین استقامتی + 2 میلی لیتر آب مقطر و گروه 4) 8 هفته تمرین استقامتی + 50 میلی گرم عصاره آبی کلاله زعفران محلول در 2 میلی لیتر آب مقطر. در پایان تحقیق نیمی از موش‌ها بلافاصله پیش از وامانده شدن و نیمی ‌دیگر بلافاصله پس از آن بر روی نوار گردان قربانی شدند. تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم به ترتیب با استفاده از روش ELISA و اسپکتوفتومتری سنجیده شدند. داده ها با استفاده از آزمون آنووای یک طرفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: مقادیر تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم تمامی گروه ها متعاقب وامانده‌سازی افزایش نشان داد (05/0p<). کمترین افزایش در گروه 4 و بیشترین افزایش در گروه ۱ مشاهده شد (05/0p<).
نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان داد مصرف عصاره زعفران به همراه تمرین هوازی نسبت به تمرین هوازی و یا مصرف عصاره زعفران به تنهایی در تعدیل افزایش تروپونین T قلبی و ایزوآنزیم قلبی کراتین کیناز سرم متعاقب یک وهله فعالیت وامانده ساز موثرتر می باشد. 

محسن ثالثی، محمد مهرتاش، فرهاد دریانوش، نادر تنیده،
دوره 21، شماره 5 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تجمع بیش‌ از حد چربی یکی از مهمترین مکانیسم‌های ابتلا به دیابت نوع 2 و ایجاد مقاومت به انسولین است. بر همین اساس، در این مطالعه تأثیر محدودیت کالری بر پروتئین‌های پوشش‌دهنده بافت چربی که از لیپولیز بافت چربی جلوگیری می‌کنند را مورد بررسی قرار میدهیم.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه، از 30 سر رت نر بالغ نژاد اسپراگوداولی (وزن 20±200) استفاده شد. ابتدا رت‌ها به دو گروه (غذایی استاندارد و رژیم غذایی پرکالری) تقسیم شدند. سپس گروه رژیم غذایی پرکالری پس از 8 هفته به‌صورت تصادفی در دو زیرگروه کنترل و محدودیت کالری قرار گرفتند. در نهایت، مقدار بیان ژن پری‌لیپین 1 و 5 به روش Pcr و مقاومت به انسولین نیز با استفاده از شاخص هما مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: وزن و مقاومت به انسولین گروه غذای پرچرب افزایش معنی‌داری نسبت به گروه محدودیت کالری و غذای استاندارد داشت (005/0p≤). مقاومت به انسولین بین گروه محدودیت کالری و غذای استاندارد اختلاف معنیداری نداشت (394/0=p). بیان ژن پری‌لیپین 1 در بافت چربی گروه پرکالری به‌صورت معنی‌داری ‌بیش‌تر از گروه محدودیت کالری بود (005/0p≤). بیان ژن پری‌لیپین 1 در بافت عضلانی در گروه غذای پرچرب نسبت به گروه محدودیت کالری و غذای استاندارد افزایش معنی‌داری داشت (005/0p≤). گروه محدودیت کالری از بیان ژن پری‌لیپین 5 ‌بیش‌تری نسبت به گروه غذای پرچرب و گروه غذای استاندارد برخوردار بود (005/0 p≤).
نتیجه‌گیری: محدودیت کالری احتمالاً از طریق تأثیر بر پروتئین‌های پوشش‌دهنده بافت چربی و درنتیجه کاهش تجمع چربی می‌تواند از ایجاد مقاومت به انسولین جلوگیری کند.

لیلا دهقان، حمید دالوند، مجتبی بیانی، علیرضا شمس الدینی،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مشکلات تغذیه ای میتوانند مشارکت کودکان فلج مغزی در فعالیتهای روزمره زندگی بهویژه غذاخوردن را محدود کنند. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین فراوانی انواع بازتابهای اولیه و اختلال عملکرد حرکتی دهانی کودکان فلج مغزی انجام گردید.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی به روش مقطعی بود. این مطالعه بر روی کودکان فلج مغزی 2 تا 15 ساله که بهصورت در دسترس و از نوع آسان از کلینیکهای توانبخشی شهر اراک در سال 1396 انتخاب شدند انجام گرفت. وجود بازتابهای غیر طبیعی اولیه شامل بازتابهای Bite، Rooting وTongue Thrust  و عملکرد حرکتی دهانی کودک با مقیاس ارزیابی حرکتی دهانی (Oral motor assessment scale-OMAS) ارزیابی گردید. جهت تجزیه تحلیل دادهها از آزمون خی دو استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1395.82 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد بیشترین تعداد افراد دارای بازتابهای اولیه دهانی غیرطبیعی (Bite، Rooting و Tongue Thrust) در سطح IV و V عملکرد حرکتی درشت و در سطح III توانایی دستی و نوع کوادروپلژی اسپاستیک قرار دارند. بیشترین فراوانی فقدان عملکرد در مهارت حرکتی دهانی در سطح عملکرد حرکتی درشت V و عملکرد کامل در عملکرد تغذیه دهانی در سطح عملکرد حرکتی درشت I و II مشاهده گردید. بین مهارت حرکتی دهانی با سطح عملکرد حرکتی درشت اختلاف معناداری مشاهده شد (04/0= p).
نتیجهگیری: مطالعه نشان داد که تفاوت معناداری بین عملکرد حرکتی دهانی و سطوح عملکرد حرکتی درشت وجود دارد. بنابراین پیشنهاد میگردد که در ارزیابی عملکرد حرکتی دهانی کودکان دارای فلج مغزی، توجه خاصی به سطح عملکرد حرکتی درشت این کودکان شود.

شهره مرتضایی شمیرانی، باقر ثنایی ذاکر، بیوک تاجری، شیدا سوداگر، فرحناز مسچی،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود پیشرفت‌های فراوان در درمان بسیاری از بیماری‌ها و افزایش امیدبه‌زندگی، چاقی اولین علت کاهش امید خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت اثربخشی گروه‌درمانی مبتنی‌بر پذیرش ‌و ‌تعهد و گروه‌درمانی شناختی رفتاری بر عادات‌زندگی، رفتار خوردن آشفته و سبک ‌زندگی ارتقادهنده سلامت در زنان مبتلا به چاقی انجام ‌شد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌‌آزمون و پس‌آزمون و گروه کنترل، با پیگیری دوماهه انجام شد. جامعه‌آماری شامل کلیه زنان مراجعه‌کننده به کلینیک‌های چاقی منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بود. از میان مراجعه‌کنندگان، به ‌روش نمونه‌گیری دردسترس 45 نفر انتخاب‌شده و در سه گروه پانزده‌نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) به صورت تصادفی جایگزین ‌شدند. شرکت‌کنندگان با پرسش‌نامه‌های ارزیابی عادات‌زندگی (2005)، بازخورد خوردن گارنر و گارفینکل (1979) و سبک‌ زندگی ارتقادهنده سلامت والکر (1977) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس شرکت‌کنندگان گروه‌درمانی مبتنی‌‌بر پذیرش ‌و ‌تعهد نُه جلسه 90دقیقه‌ای و گروه‌درمانی شناختی رفتاری هشت جلسه 90‌دقیقه‌ای مورد آموزش ‌قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. داده‌ها با استفاده از طرح آمیخته به وسیله نرم‌افزار SPSS مورد تجزیه ‌‌و‌ تحلیل قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با شناسه IR.IAU.K.REC.1398.039 به‌ تصویب کمیته ‌اخلاق در پژوهش دانشگاه‌ آزاد اسلامی واحد کرج رسیده ‌است. 
یافته ها: نتایج تحقیق نشان ‌داد که گروه‌درمانی مبتنی ‌بر پذیرش ‌و ‌تعهد و گروه‌درمانی شناختی رفتاری بر عادات‌زندگی، رفتار خوردن آشفته و سبک‌زندگی ارتقادهنده سلامت در افراد مبتلا به چاقی اثربخش ‌بوده و تغییر ایجادشده در مرحله ‌پیگیری همچنان پایدار بود (0/001 نتیجه گیری: با ‌توجه به ‌تأثیر معناداری گروه درمانی مبتنی ‌بر پذیرش ‌و ‌تعهد و گروه‌درمانی شناختی رفتاری، پیشنهاد می‌شود از این ‌روش در جهت افزایش سلامت ‌روان افراد چاق استفاده شود.
مریم ثقفی اصل، دکتر عظیمه ایزدی، دکتر وحیده ابراهیم زاده عطاری،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سالمندان و به‌ویژه سـالمندان سـاکن خانـه سالمندان ،گروه آسیب‌پذیری هستند که نامطلوب بودن وضعیت تغذیه‌ای و عدم کفایت دریافت مواد مغذی آنها زمینه را برای بروز بیماری‌ها و افزایش هزینه‌های بهداشتی فراهم می‌کند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه شاخص کیفیت تغذیه‌ای (Index of Nutritional Quality :INQ) بین سالمندان ساکن و غیرساکن خانه‌های سالمندان و بررسی ارتباط آن با سطح سرمی پروتئین واکنش‌پذیر C با حساسیت بالا (high sensitive C-reactive protein: hs-CRP) انجام یافت.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد شاهدی در بین 164 سـالمند (76 سالمند ساکن خانه‌های سالمندان و 88 نفر گروه کنترل غیر‌ساکن در خانه‌های سالمندان و همسان‌شده از نظر سن و جنس) در استان آذربایجان شرقی شهر تبریز انجـام شد. شاخص‌های تن‌سنجی اندازه‌گیری و نمایه توده بدنی محاسبه و جهت ارزیابی دریافت غذایی در سالمندان ساکن خانه‌های سالمندان از پرسش‌نامه ثبت غذایی سه روزه و ترازوی دیجیتالی توزین و ثبت شد. سـپس، داده‌های غذایی با استفاده از نرم‌افزار تغذیه‌ای Nutritionist ІV تحلیل شد. نمونه خون جهت اندازه‌گیری سطح سرمی hs-CRPجمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی تبریز به ثبت رسیده است (کد اخلاق: TBZMED.REC.1394.152).
یافته ها: در مطالعه حاضر، تفاوت معناداری در امتیاز INQ برای تمام مواد مغذی به جز ویتامین‌های A ،‌D ،‌E، بیوتین، ویتامین B6، اسید فولیک و آهن بین دو گروه وجود داشت (0/50 نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، توجه بیشتر به وضعیت تغذیه سالمندان، به‌خصوص سالمندان ساکن خانه‌های سالمندان توصیه می‌شود. همچنین به نظر می‌رسد رژیم غذایی غنی از مواد ریز‌مغذی، به‌ویژه ویتامین D، کلسیم و ویتامین B12 ممکن است بتواند از ایجاد التهاب در این گروه سنی پیشگیری کند.
ندا کافی، آمنه برجسته یزدی، رامبد خواجه ای، محمدرضا حسین آبادی،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: دیسمنوره اولیه سبب اختلالات در سبک زندگی افراد شدهو موجب افت در عملکرد و استرس‌های روانی روزانه دختران می‌گردد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی و مصرف ملاتونین بر سطوح هورمون‌های جنسی، شدت درد و کیفیت خواب دختران با دیسمنوره اولیه بود.
روش کار: بدین منظور 60 نفر از دختران با اختلال دیسمنوره اولیه متوسط (نمره 4-7) به طور تصادفی در 4 گروه تمرینات مقاومتی+ملاتونین، تمرینات مقاومتی+دارونما، گروه مکمل ملاتونین و گروه کنترل قرار داده شدند. شدت درد توسط پرسشنامه مک گیل و کیفیت خواب توسط پرسشنامه پیتزبورگ ارزیابی شد. روزانه 10 میلی گرم ملاتونین در دو کپسول 5 میلی‌گرمی مصرف گردید و گروه دارونما همین میزان کربوهیدرات در کپسول مشابه دریافت کردند. تمرینات با وزنه سه روز در هفته و به مدت هشت هفته بود. این تمرین به صورت دایره‌ای در 9 ایستگاه و با شدت 30-65 درصد یک تکرار بیشینه در هر ایستگاه بود. نمونه خون صبح ناشتا و 5 سی‌سی از ورید بازویی از دست چپ و در وضعیت نشسته گرفته شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه‌گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0

یافته‌ها: افزایش معنادار سطح استروژن (001/0 نتیجه گیری: به نظر می‌رسد هم‌افزایی تمرین و ملاتونین بر سطح هورمون‌های جنسی تاثیرگذار بوده است. همچنین ملاتونین احتمالا از طریق تعدیل هورمون‌های جنسی متعاقب دیسمنوره به بهبود کیفیت خواب و شدت درد آزمودنی‌ها کمک نموده است. همچنین تمرین احتمالا با ترشح بتا-اندروفین ها و تاثیرات تمرین به چرخه قاعدگی بر شدت درد و کیفیت خواب موثر بوده است گرچه یافته ها مبهم است.
 


خانم زهرا مرتضایی، دکتر سمیه رجبی، دکتر سید جواد ضیاءالحق،
دوره 26، شماره 3 - ( 6-1402 )
چکیده

مقدمه: مت آمفتامین سبب افزایش رهایش دوپامین از پایانه‌های عصبی می‌شود. اتصال دوپامین به گیرنده‌های دوپامینی باعث افزایش فسفوریلاسیون پروتئین متصل‌شونده به عنصر واکنش دهنده به آدنوزین مونوفسفات حلقوی (CREB) و تغییر رونویسی ژنهای پایین دستی می‌شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر القاء مت آمفتامین و پس از آن به کارگیری تمرین هوازی و بربرین بر بیان ژن گیرنده دوپامین 4 و CREB در بافت قلب موش‌های ماده در دوره ترک مت آمفتامین می‌باشد.
روش کار: سر موش صحرائی به طور تصادفی به 5 گروه کنترل، مت آمفتامین، مت آمفتامین + فعالیت هوازی، مت آمفتامین + بربرین، مت آمفتامین + فعالیت هوازی+ بربرین تقسیم‌بندی شدند. تزریق درون صفاقی مت آمفتامین ۱۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم به مدت 5 روز انجام شد و در دوره ترک به مدت 4 هفته تمرین هوازی و همزمان مصرف بربرین 100 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت محلول در آب آشامیدنی در نظر گرفته شد. برای سنجش بیان ژن‌ها از روش Real Time PCR استفاده شد. برای تحلیل داده‌ها از آزمون T مستقل و آزمون کروسکال والیس و نرم افزار SPSS24 در سطح 05/0 استفاده شد. کد اخلاق در پژوهش با شماره IR.IAU.SHAHROOD.REC.1402.015 دریافت گردید.
یافته‌ها: نتایج نشان داد مصرف مت‌آمفتامین سبب افزایش غیرمعنادار (97 درصدی) بیان CREB و کاهش غیرمعنادار (52 درصدی) گیرنده دوپامین 4 نسبت به گروه کنترل شد (05/0P>). اجرای مداخلات در دوره ترک همچون مصرف بربرین به تنهایی و در ترکیب با تمرین هوازی، به ترتیب اثرات افزایشی و کاهشی غیرمعنادار بر بیان ژن گیرنده دوپامین 4 و CREB در بافت قلب موش‌های معتاد به مت‌آمفتامین ایجاد کرد (05/0P>).
نتیجه گیری: القاء کوتاه مدت مت آمفتامین، تغییر چندانی در بیان ژن‌های گیرنده دوپامین 4 و CREB در قلب ایجاد نکرد. لذا این ژن‌ها در اثر مداخلاتی همچون بربرین و ورز


صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb