جستجو در مقالات منتشر شده


111 نتیجه برای بیمار

فاطمه حیدری سروشجانی، مجید خیرالهی، پریچهره یغمایی، فتاح ستوده‌نژاد نعمت‌اللهی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری آلزایمر یک بیماری مغزی ازبین‌برنده اعصاب است که به مرور حافظه و مهارت‌های شناختی را تخریب می‌کند. در این بیماری تجمع بتا آمیلوئید، استرس اکسیداتیو، نقص در سیستم کولینرژیک و التهاب منجر به مرگ نورون‌ها و نهایتاً ‌انحطاط مغزی می‌شود. دونپزیل و هیوسیاموزید دارای تأثیرات مهاری بر این عوامل بیماری‌زا هستند. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر این دو ترکیب بر حافظه و یادگیری موش‌های صحرایی آلزایمری بود.
مواد و روش ها: در مطالعه تجربی حاضر، شصت رت نر نژاد ویستار با سن تقریبی هفت هفته در گروه‌های کنترل (آب و غذای معمولی دریافت کردند)؛ PBS (تحت عمل جراحی قرار گرفته و PBS دریافت کردند)؛ آلزایمر اول (تحت عمل جراحی آلزایمری، بتا آمیلوئید دریافت کردند)؛ آلزایمر دوم (پس از جراحی آلزایمری روزانه یک سی‌سی نرمال‌سالین دریافت می‌کردند) و گروه‌های تیمار که پس از آلزایمری شدن به مدت 28 روز، روزانه 10 میلی‌گرم بر کیلوگرم هیوسیاموزید (گروه هیوسیاموزید) و 4 میلی‌گرم بر کیلوگرم دونپزیل (گروه دونپزیل) به صورت گاواژ دریافت کردند، تقسیم شدند. برای ارزیابی یادگیری و حافظه از آزمون ماز آبی موریس استفاده شد. داده‌ها توسط آزمون آنالیز آماری وان وی آنووا (One way) و آزمون Post Hoc (پست هاک) بررسی شدند.
ملاحظات اخلاقی: مجوز تحقیق توسط کمیته اخلاق در پژوهش‌های زیست‌پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات با کد IR.IAU.SRB.REC 1397.057 صادر شد.
یافته ها: تزریق بتا آمیلوئید موجب آسیب بسیار به حافظه شد. گروه‌های تیمار با هیوسیاموزید و دونپزیل نسبت به گروه آلزایمری، زمان و مسافت کمتری را برای یافتن سکوی پنهان سپری کردند (001/P<0) و در مرحله یادآوری که قبلاً سکوی پنهان قرار داشت نیز زمان بیشتری را در ربع محلی گذراندند (001/P<0).
نتیجه گیری: تیمار با هیوسیاموزید و دونپزیل موجب بهبود حافظه فضایی در موش‌های آلزایمری می‌شود. به نظر می‌رسد این ترکیبات در پیشگیری و درمان بیماری آلزایمر نقش بارزی داشته باشند.

سیدمصطفی مرتضوی، غلامرضا شریفی راد، سیامک محبی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش‌های بالینی، آموزش‌هایی هستند به واسطه آن‌ها دانشجویان بالینی در بیمارستان‌ها، دروس تئوری آموخته‌شده را به صورت عملی فرا‌می‌گیرند و نقش مهمی در بهبود فرایند‌های درمانی و ارائه بهتر خدمات به بیماران دارند. بنابراین هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی در بیمارستان‌های شهر ساوه بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع مطالعات ترکیبی و از جمله طرح‌های اکتشافی است. در مرحله کیفی برای تبیین موضوع کیفیت آموزش‌های بالینی از روش کیفی گراندد اشتراوس و کوربین 1998 استفاده شد. با توجه به جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه 140 نفر تعیین شد که 20 نفر در مصاحبه شرکت کرده و 120 نفر نیز پرسش‌نامه کاغذی و الکترونیکی را تکمیل کردند. مصاحبه‌های نیمه‌ساختارمند و پرسش‌نامه محقق‌ساخته با ضریب آلفای کرونباخ 0/958 به عنوان ابزار جمع‌آوری داده‌ها انتخاب شدند. با استفاده از نرم‌افزارهای MAZQDA نسخه 10 و SPSS نسخه 26 گویه‌های حاصل از تحقیقات کیفی تجزیه و تحلیل شد و جهت شناسایی عوامل از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش طبق نامه شماره 1809/30/د/98 جزو اولویت‌های پژوهشی معاونت درمان دانشکده علوم‌پزشکی ساوه است و همچنین طی نامه شماره127/44/د/99 اجازه انجام این پژوهش در دانشکده علوم‌پزشکی ساوه داده شده است.
یافته‌ها: پنج عامل به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی به دست آمد. عامل اول، فضا و امکانات شامل امکانات رفاهی جهت دانشجویان و ایجاد اتاق‌های آموزشی در هر بخش و اجازه استفاده دانشجویان از تجهیزات و لوازم مصرفی، عامل دوم، بهبود فرایندهای آموزشی برای رسیدن به اهداف بیمارستان و رضایتمندی و ایمنی بیمار، عامل سوم، کمبودهای آموزشی و مدیریتی شامل عدم وجود طرح درس مشخص، کمبود هیأت علمی و عدم مشارکت دانشجو و استاد در فرایند تدریس، عامل چهارم، ارزیابی استاد شامل کمبود استادان باتجربه و ایجاد روحیه مشارکتی در تدریس و عامل پنجم، ارتقای کیفی آموزش شامل ایجاد انگیزه مادی و معنوی در دانشجویان و استادان و امکانات جدید آموزشی و توانمندسازی استادان بود.
نتیجه گیری: پنج عامل شامل فضا و امکانات، پیامدهای بهبود فرایندهای آموزشی، کمبودهای آموزشی و مدیریتی، ارزیابی استاد و ارتقاء کیفی آموزش و بهبود فرایندهای آموزشی به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی در بیمارستان‌های شهر ساوه شناسایی شدند که توجه به آن‌ها می‌تواند در بهبود فرایند آموزش و بهبود کیفیت ارائه خدمات به مردم مفید باشد.
آمنه امیدی، سمیه شاطی زاده ملک شاهی، پارسا ویسی،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: کروناویروس‌ها خانواده بزرگی از ویروس‌ها هستند که در انسان عمدتاً به عنوان عوامل ایجاد‌کننده عفونت‌های دستگاه تنفسی شناخته می‌شوند. SARS-CoV-2 نوعی جدید از این خانواده است که در اواخر سال 2019 در جهان معرفی شده و بیماری مرتبط با آن تحت عنوان کووید 19 نام‌گذاری شده است. علائمی چون تب، سرفه، خستگی، درد عضلانی، درد مفاصل و تنگی نفس به عنوان علائم رایج ناشی از بیماری‌زایی این ویروس گزارش شده‌اند. 
مواد و روش ها: این مطالعه مروری روایتی، با استفاده از مقالات مرتبط با علائم خارج ریوی ایجادشده توسط SARS-CoV-2 در پایگاه‌های علمی معتبر انگلیسی در بازه زمانی دسامبر 2019 تا 10 می 2020 انجام شد. 
ملاحظات اخلاقی: موضوعات اخلاقی (از جمله سرقت ادبی و اجتناب از سوء رفتار، داده‌سازی، جعل، انتشار یا ارسال همزنان مقاله برای نشریات دیگر) توسط نویسندگان کاملاً رعایت شده است..
یافته ها: علاوه بر علائم تنفسی، درگیری ارگان‌های مختلف بدن از قبیل دستگاه گوارشی، سیستم عصبی، پوست، سیستم بویایی، سیستم قلبی عروقی، کبد، کلیه و چشم نیز طی بیماری کووید 19 وجود دارد. از عوارض خارج ریوی می‌توان به از بین رفتن حس بویایی، از بین رفتن حس چشایی، بثورات پوستی به شکل اریتماتوز، کهیر گسترده و تاول‌های شبه آبله‌مرغان، آسیب حاد قلبی همراه با بالا رفتن قابل توجه سطح تروپونین‌های قلبی، التهاب و ادم کلیوی، علائم معمول دستگاه گوارشی مانند اسهال، تهوع و استفراغ، بالارفتن سطوح آنزیم‌های کبدی، عوارض عصبی از قبیل سکته مغزی تا علائم غیراختصاصی مانند سردرد، سرگیجه و کاهش سطح هوشیاری اشاره نمود. 
نتیجه گیری: مکانیسم‌های فرضی درگیری اندام‌های مختلف شامل التهاب با واسطه ایمنی مانند طوفان سیتوکینی، اختلال عملکرد تنفسی و هیپوکسمی ناشی از بیماری کووید 19، آسیب مستقیم سلولی به واسطه SARS-CoV-2 یا ترکیبی از این مکانیسم‌ها هستند. مطالعات بیشتری باید در مورد دلایل آسیب‌های مختلف ایجادشده به واسطه کووید 19 صورت گیرد تا ارتباط دقیق با پاتوژنز، پیش‌آگهی و شدت بیماری مشخص شود.

مهرداد نصرالله زاده ثابت، محمد خانعلی پور، میلاد غلامی، عبدالعظیم سارلی، عارفه رحیمی خرمی، عمران اسماعیل زاده،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع کرونا ویروس جدید (Covid-19) در اواخر دسامبر ۲۰۱۹ از ووهان چین باعث ایجاد تهدیدات بهداشتی بزرگی برای سلامت عمومی جهانی شد. از آنجایی که بیماران دارای فشار خون بالا، دیابت و اختلالات قلبی عروقی از گروه‌های اصلی در معرض خطر ابتلا برای بیماری Covid-19 هستند، این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین شدت بیماری، تظاهرات بالینی و میزان مرگ‌ومیر در این بیماران در مقایسه با دیگر افراد مبتلا به بیماری کروناویروس انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه روی ۱۴۰۸ بیمار بستری مبتلا به Covid-19 در بیمارستان‌های گلستان، هاجر، خانواده و بعثت شهر تهران انجام شد. داده‌های مورد نیاز از قبیل شدت بیماری، تظاهرات بالینی و میزان مرگ‌ومیر در بیماران دارای اختلالات زمینه‌ای با دیگر بیماران گردآوری و به کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 26 تجزیه و تحلیل شد. ضریب اطمینان برای تمامی آزمون‌ها 95 درصد و سطح معنی‌داری 0/05 در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه توسط دانشگاه علوم پزشکی ارتش تأیید شده است (کد: IR.AJAUMS.REC.1399.091). اصول اخلاقی مطابق با رهنمودهای کمیته اخلاق ملی و مقررات COPE رعایت شده است.
یافته ها: در این مطالعه 912 مرد (64/8 درصد) و 496 زن (35/2 درصد) شرکت داشتند. دامنه سنی بیماران از 18 تا 98 سال و میانگین سن بیماران 57/8 سال بود. 39/2 درصد سابقه مصرف سیگار داشتند. 27 درصد از بیماران اینتوبه شدند و 21/9 درصد فوت کردند. میزان اکسیژن خون 53/7 درصد از بیماران از 93 میلی‌گرم در دسی‌لیتر کمتر بود. 36/1 درصد از بیماران سابقه فشارخون بالا، 24/1 درصد دیابت و 21/7 درصد سابقه بیماری قلبی عروقی داشتند. 
نتیجه گیری: شدت بیماری و تظاهرات بالینی و میزان مرگ‌ومیر بیماران مبتلا به کرونا در زیرگروه‌های قلبی عروقی، دیابت و فشار خون بالا نسبت به سایر افراد مبتلا به بیماری کروناویروس دارای اختلاف معنی‌داری است.

بهزاد سلمانی، جعفر حسنی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه مقایسه‌ی کارآمدی رفتار درمانی شناختی، زولپیدم 10 میلی‌گرم و لیست انتظار روی ادراک بیماری و بازدهی خواب در افراد مبتلا به اختلال بی‌خوابی مزمن بود. 
مواد و روش ها: شرکت‌کنندگان شامل هفتاد و چهار (43 نفر زن) بیمار مبتلا به اختلال بی‌خوابی مزمن بودند که با استفاده از نمونه‌گیری هدفمند در بازه زمانی آذر 1397 تا بهمن 1398 با استفاده از ملاک‌های ورود و خروج، انتخاب شده و به شکل تصادفی در یکی از سه گروه رفتار درمانی شناختی (25 نفر)، دارو درمانی (زولپیدم 10 میلی‌گرم؛ 29 نفر) و لیست انتظار (20 نفر) قرار گرفتند. تمامی بیماران در سه نوبت پیش از درمان، پس از درمان و پی گیری سه ماهه توسط نسخه‌ی فارسی فرم کوتاه پرسش‌نامه‌ی ادراک بیماری و شاخص بازدهی خواب مورد سنجش قرار گرفتند. سپس داده‌ها با استفاده تحلیل واریانس مختلط همراه با آزمون تعقیبی بونفرونی و تحلیل واریانس با تدابیر مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. 
ملاحظات اخلاقی: تمامی مراحل این پژوهش تحت نظارت و تایید کمیته‌ی اخلاق در پژوهش دانشگاه خوارزمی تهران صورت گرفته است (کد اخلاق: IR.KHU.REC.1398.008). 
یافته ها: بیمارانی که رفتار درمانی شناختی دریافت کرده بودند، در دو مرحله‌ی پس از درمان و پی گیری سه ماهه در ادراک بیماری و بازدهی خواب، نمرات به طور معنادار کم‌تری نسبت به گروه لیست انتظار دریافت کردند. کارآمدی دارو درمانی تنها در مرحله‌ی پس از درمان مشاهده شد، اما در مرحله‌ی پی گیری سه ماهه، بین گروه های دارو درمانی و لیست انتظار تفاوت معناداری وجود نداشت. 
نتیجه گیری: رفتار درمانی شناختی برای بی‌خوابی، ادراک بیماری و بازدهی خواب را در طول مدت 3 ماه به طور معنادار کاهش داد. دستاوردهای درمانی تا 3 ماه پس از پایان درمان همچنان حفظ شدند. عدم دریافت درمان در گروه لیست انتظار و قطع تدریجی درمان در گروه دارو درمانی منجر به کاهش بازدهی خواب و افزایش ادراک بیماری می‌گردد. 
انیس مرادی، پویا رامین،
دوره 24، شماره 5 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات اپیدمیولوژیک نـشان می‌دهد که مصرف دخانیات علاوه بر بروز عوارض قلبی و تنفسی، خطر پریودنتیت را نیز افزایش می‌دهد. سیگار خطر پوسیدگی دندان را افزایش داده و عاملی مهم در بیماری پریودنتال است. اختلال فوق بیش از نیمی از موارد پریودنتال در انسان را تشکیل می‌دهد. یافته‌های میدانی و کوهورت، استعمال دخانیات را عاملی خطرناک در پریودنتیت اپیکال دانسته، اما هنوز چنین ارتباطی کاملاً قطعی نشده است. بنابراین این مطالعه در راستای تعیین ارتباط بین مصرف تنباکو و پریودنتیت اپیکال در روش تصویربرداری پانورامیک در بندرعباس انجام شد.
مواد و روش ها: ۱۹۸ تصویر پانورامیک در گروه فاقد و دارای پریودنتیت مطالعه شدند. تصاویر توسط متخصص از نظر تعداد دندان، دندان با درمان ریشه، کیفیت و طول پُرکردگی ریشه به صورت مناسب یا نامناسب بررسی شدند. سن، جنس، تعداد دندان‌ها، مصرف سیگار، قلیان و جرم دندان مشخص شدند. داده‌ها توسط مربع کای، تی مستقل و رگرسیون لجستیک آنالیز شدند. 
ملاحظات اخلاقی: با توجه به عدم مداخله درمانی و محفوظ بودن مشخصات بیماران (مشاهده‌گر و محقق مشخصات بیمار را مد نظر قرار نداده‌اند) ملاحظات اخلاقی با کد اخلاق IR.HUMS.REC.1399.384 شامل حال این پژوهش نیست.
یافته ها: تنباکو، قلیان، تعداد دندان و تعداد دندان با درمان نامناسب در بین گروه‌ها معنی‌دار (P<0/01) بود، ولی سیگار، جرم دندان، ریشه درمان‌شده و تعداد آن‌ها و سن متفاوت نبودند. خانم‌ها در گروه پریودنتیت، مصرف تنباکو، قلیان و تعداد دندان با درمان نامناسب بیشتری (P<0/05) داشتند. رگرسیون لجستیک نشان داد بر اساس نسبت شانس (Odd Ratio) تعداد دندان با درمان ریشه (7/39)، تعداد دندان با درمان نامناسب (36/8)، قلیان (8/1)، تنباکو (6/57)، جرم دندان (3/62)، سیگار (3/59)، دندان با درمان ریشه (1/4) و تعداد دندان (0/98) بالاترین تأثیر (P<0/01) را داشتند. سن و جنس بدون تأثیر بودند. 
نتیجه گیری: مصرف قلیان در مقایسه با سیگار، بیشترین تأثیر منفی را در بافت پری‌اپیکال داشت‌. کاهش تعداد دندان‌ها، افزایش جرم دندان‌ها و دندان‌های با درمان ریشه، از عوارض مصرف دخانیات بر بافت پری‌اپیکال بود. پریودنتیت اپیکال با سن و جنس مرتبط نیست.

محبوبه درزی پور، رضا توکلی، داود شجاعی زاده، زهرا رضاقلی زاده عمران،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف عفونت بیمارستانی معضل بهداشتی تمام کشورهاست و با‌توجه‌‌به نقش ماماها در کنترل عفونت‌های بیمارستانی، این پژوهش با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنی بر مدل رفتارهای پیشگیری‌کننده از عفونت‌های بیمارستانی توسط ماماهای شاغل در بیمارستان‌های شهر بابل انجام شد.
مواد و روش ها پژوهش حاضر یک مطالعه مداخله‌ای نیمه‌تجربی با گروه آزمایش وکنترل است. مداخلات به‌صورت 3 جلسه 40 دقیقه‌ای در بیمارستان شهید یحیی‌نژاد در ماه فروردین و اردیبهشت سال 1398 انجام شد. ابزار جمع‌آوری داده‌ها شامل پرسش‌نامه مبتنی بر سازه‌های مدل اعتقاد بهداشتی (آگاهی، سازه‌های مدل و رفتار) بود که روایی و پایایی آن انجام شد و ماما‌ها آن را در دو نوبت قبل و یک ماه بعد از آموزش تکمیل کردند. اطلاعات جمع‌آوری و با نرم‌افزار SPSS نسخه 24 و آزمون‌های تحلیل واریانس، تی‌زوجی و تحلیل کوواریانس یک‌طرفه تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی این مقاله پژوهشی دارای تأییدیه کمیته اخلاق با کد IR.IAU.TMU.REC.1398.068 است. از شرکت‌کنندگان در پژوهش رضایت‌نامه آگاهانه گرفته شد؛ در ضمن اطلاعات افراد محرمانه باقی خواهد ماند.
یافته ها قبل از انجام مداخله دو گروه ازنظر میانگین نمرات سازه‌های مختلف، الگوی متفاوت معناداری با هم نداشتند. بعد از مداخله آموزشی، تفاوت معناداری در میانگین و انحراف معیار نمره آگاهی (0/3±1)، حساسیت درک‌شده (1/5±‌2/8)، شدت درک‌شده (1/7±‌3/6)، موانع درک‌شده (1/3±‌6/4-)، منافع درک‌شده (4‌±‌5/1)، خودکارآمدی (2/6±‌4/6) و رفتار (1/1‌±‌3/1) گروه آزمایش دیده شد (05/P<0).
نتیجه گیری با افزایش میزان نمرات حاصل از سازه‌ها، به‌خصوص خودکارآمدی و کاهش موانع درک‌شده، طراحی و اجرای برنامه آموزشی مبتنی‌بر مدل در ماما‌ها می‌تواند سبب افزایش عملکرد آنان در انجام رفتارهای پیشگیری‌کننده از عفونت بیمارستانی شود.
مجید مهراد، مجید نوجوان، صدیق رئیسی، مهرداد جوادی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف اکثر بیماری‌های قلبی در نوار قلبی (ECG) نشانه‌هایی از خود نمایش می‌دهند، اما تشخیص وجود بیماری قلبی به کمک ECG نیازمند دانش و تجربه پزشکان متخصص است. از آنجائی که ممکن است همواره این متخصصان دردسترس نباشد، ضرورت دارد ابزار‌هایی طراحی شود تا در این شرایط به‌عنوان دستار به کادر درمان امکان تشخیص بیماری قلبی فراهم شود. در این مقاله یک رویکرد دومرحله‌ای مبتنی بر شبکه‏‌های عصبی مصنوعی برای تشخیص بیماران قلبی با استفاده از اطلاعات ECG طراحی شده است.
مواد و روش ها برای طراحی رویکرد دومرحله‌ای پیشنهادی، ابتدا اطلاعات نوار قلبی 861 مراجعه‌کننده به تعدادی از مراکز درمانی شهر اراک جمع‌آوری و با مشاوره متخصصین، پردازش و آماده‌سازی داده‌ها انجام شده است. آن‌گاه ۱۵۴ ویژگی در نوار قلبی به‌عنوان متغیر‌های ورودی به رویکرد پیشنهادی مشخص شده است. در مرحله اول از رویکرد پیشنهادی یک شبکه عصبی مصنوعی برای تشخیص وضعیت نوار قلبی به دو صورت قابل‌استفاده و یا غیرقابل استفاده طراحی شده است. آن‌گاه در مرحله دوم با استفاده از اطلاعات نوار‌های قلبی قابل‌استفاده، یک شبکه عصبی مصنوعی برای تشخیص وجود یا عدم‌وجود بیماری قلبی طراحی شده است. درنهایت، عملکرد رویکرد دو مرحله‌ای بررسی و صحت و دقت آن در تشخیص وضعیت نوار قلبی و همچنین وضعیت بیماری مراجعه‌کننده تعیین شده است.
ملاحظات اخلاقی این مقاله در کمیته تحقیقات با کد شناسه IR.ARAKMU.REC.1400.138 به تأیید رسیده است.
یافته ها در رویکرد دو مرحله‌ای پیشنهادی، شبکه عصبی تشخیص وضعیت نوار قلبی دارای دقت 97/1 درصد و صحت 97/3 درصد بوده و همچنین شبکه عصبی تشخیص وجود بیماری قلبی نیز دارای دقت 95/8 درصد و صحت 95/4 درصد می‌باشد. 
نتیجه گیری باتوجه‌به کارایی بالای رویکرد پیشنهادی در تعیین وضعیت نوار قلبی و همچنین تشخیص بیماری قلبی، می‌توان از این رویکرد به‌عنوان یک دستیار قابل‌اعتماد برای کمک به کادر درمان استفاده کرد.

نهال محرک پور، وهب حبیب پور، داود شمسی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف مدیریت بحران یکی از مقوله‌های مهم در زمینه مدیریت می‌باشد و این موضوع در حوزه سلامت و بهداشت اهمیتی دو چندان پیدا می‌کند . به دلیل جایگاه این موضوع در این تحقیق به بررسی عوامل تأثیرگذار بر توسعه مکانیسم‌های مدیریت بحران در بیمارستان‌های شهر اراک پرداخته شده است. همچنین تلاش شده است به بررسی تأثیرگذاری سه عامل فرهنگ سازمانی، عدم‌قطعیت محیط کسب و کار و ریسک‌پذیری را بر توسعه مکانیزم‌های مدیریت بحران پرداخته شود.
مواد و روش ها در همین راستا با طراحی پرسش‌نامه و توزیع آن در میان کارکنان بیمارستان‌های شهر اراک به تعداد 240 فرم به جمع‌آوری اطلاعات پرداخته شده است. 
ملاحظات اخلاقی این مقاله با کد اخلاق 1274.1401.REC.ARAKMU.IR در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است. همه اصول بیانیه هلسینکی ازجمله دریافت رضایت آگاهانه از شرکت کنندگان و محرمانه بودن اطلاعات آنها رعایت شده است.
یافته ها با محاسبه آلفای کرونباخ به میزان 0/897، پایایی پرسش‌نامه مورد ارزیابی واقع شده است که مقداری مطلوب برای آلفای کرونباخ می‌باشد.سپس بوسیله مدل تحلیل مسیر و تعیین ضرایب مسیر به‌وسیله نرم‌افزار لیزرل به بررسی مدل طراحی‌شده پرداخته شده است. سپس با انجام آزمون‌های آماری به بررسی فرضیات توجه شده است.
نتیجه گیری نتایج حاکی از آن می‌باشد که هر سه عامل ارتباط معناداری با توسعه مکانیزم‌های مدیریت بحران داشته‌اند و بر آن تأثیرگذار بوده‌اند.


محمود حقیری، وهب حبیب پور، نهال محرک پور، مرتضی قاسمی،
دوره 25، شماره 2 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان استقلال شغلی پرستاران و تأثیر آن بر کیفیت مراقبت انجام شد.
مواد و روش ها این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است و در دسته تحقیقات علّی قرار دارد. جامعه آماری، کادر پرستاری بیمارستان امام خمینی (ره) اراک بودند. پرستاران بخش‌های مراقبت‌های ویژه، داخلی، جراحی، اطفال و نوزادان، زنان، ارتوپدی و اورژانس بستری به ‌عنوان جامعه آماری انتخاب و سایر بخش‌ها به ‌دلیل تفاوت در اجرای کار از مطالعه خارج و تعداد 101 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده‌ها پرسش‌نامه مقیمی و کرامر و چمالنبرگ است. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با نرم‌افزار آماری SPSS انجام شد.
ملاحظات اخلاقی این مقاله با کد اخلاق به شماره IR.IAU.ARAK.REC 1397,66 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم‌پزشکی اراک به تصویب رسیده است. همه اصول بیانیه هلسینکی، ازجمله دریافت رضایت آگاهانه از شرکت‌کنندگان و محرمانه بودن اطلاعات آن‌ها رعایت شده است.
یافته ها نتایج نشان داد میانگین میزان خودمختاری پرستاران 3/16 با انحراف‌معیار 0/35 بود که به ‌طور معناداری مطلوب بودن سطح خودمختاری پرستاران را نشان داد. خودمختاری محدودشده برای تمام بخش‌ها استفاده می‌شود. در بخش داخلی نوع مختاری به ‌صورت خودمختاری غیرقانونی بود و در بخش جراحی، خودمختاری از نوع مراقبت پرستاری است. الگوی رگرسیون برای تمام بخش‌ها به ‌غیر از بخش داخلی معنادار بود، به ‌نحوی‌ که با افزایش یک واحد در «خودمختاری شغلی محدودشده در بخش مراقبت‌های ویژه»، «خودمختاری شغلی در مراقبت پرستاری در بخش جراحی» و «خودمختاری شغلی محدودشده در بخش‌های اطفال و نوزادان، زنان، ارتوپدی و اورژانس بستری» بین پرستاران بیمارستان امام خمینی (ره) اراک به ‌ترتیب به اندازه 0/253، 0/187، 0/522، 0/205، 0/466 و 0/129 واحد به «کیفیت مراقبت» افزوده شده است.
نتیجه گیری خودمختاری پرستار به ‌عنوان یک ویژگی سازمانی همراه با چند عامل دیگر موجب افزایش کیفیت مراقبت از بیمار می‌شود و برای دست‌یابی به این نتایج سودمند، مدیران پرستاری باید پرستاران را توانمند ساخته و محیطی فراهم کنند تا دانش خود را در تمرین خودمختاری به ‌کار گیرند.

نگار تقی پور، علی زینالی،
دوره 25، شماره 4 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه: کیفیت خواب یکی از متغیرهای مؤثر در سایر ویژگی‌های روانشناختی به‌ویژه در بیماران مالتیپل اسکلروزیس است. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش مشکلات بین‌فردی و ادراک از بیماری در پیش‌بینی کیفیت خواب با میانجی تحمل پریشانی در بیماران مالتیپل اسکلروزیس انجام شد.
روش کار: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش تمام بیماران عضو انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهرستان ارومیه در سه ماهه اول سال ۱۴۰۰ بودند. حجم نمونه ۳۱۵ نفر برآورد که با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. داده‌های پژوهش با نسخه کوتاه سیاهه مشکلات بین‌فردی بارخام و همکاران (۱۹۹۶)، پرسشنامه کوتاه ادراک از بیماری برادبنت و همکاران (۲۰۰۶)، شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ بویسی و همکاران (۱۹۸۹) و مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵) جمع‌آوری و با روش‌های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم‌افزارهای SPSS-۱۹ و PLS-۳ تحلیل شدند.
یافته‌ها: این پژوهش با کد اخلاق IR.IAU.URMIA.REC.۱۴۰۰.۰۲۲ مصوب کمیته اخلاق در پژوهش‌های زیست‌پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه است. یافته‌ها نشان داد که افزایش مشکلات بین‌فردی و ادراک منفی از بیماری سبب کاهش تحمل پریشانی و افت کیفیت خواب شد و افزایش تحمل پریشانی، کیفیت خواب را بهبود بخشید. علاوه بر آن، کاهش مشکلات بین‌فردی و ادراک منفی از بیماری با میانجی تحمل پریشانی باعث بهبود کیفیت خواب شدند (۰۱/۰>P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج، برای بهبود کیفیت خواب بیماران مالتیپل اسکلروزیس می‌توان میزان مشکلات بین‌فردی و ادراک از بیماری آنها را کاهش و میزان تحمل پریشانی آنها را افزایش داد.

دکتر مهدی زمستانی، خانم اعظم سعیدیان،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: از آنجا که بیماری‌های پوستی در جامعه شیوع نسبتأ بالایی داشته و با پیامدهای روان‌شناختی مختلفی همراه هستند، مطالعه حاضر به منظور مقایسه دشواری تنظیم هیجان، انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و کیفیت زندگی در بیماران پوستی مبتلا به لیکن سیمپلکس کرونیکوس و جمعیت نرمال انجام شده است.
روش کار: در این تحقیق از روش علی-مقایسه‌ای استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمام زنان و مردان مبتلا به بیماری لیکن سیمپلکس کرونیکوس بودند که به کلینیک‌های پوست در شهرهای تهران، کرج و قم مراجعه کردند. نمونۀ بیمار شامل 199 فرد مبتلا به لیکن سیمپلکس کرونیکوس بود که از طریق نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. علاوه بر این، برای گروه مقایسه ۲۰۰ نفر بدون بیماری پوستی به عنوان جامعه نرمال انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS)، پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم (AAQ-II)، فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی (SF-36) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها، از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. این مطالعه با کد اخلاق IR.UOK.REC.1401.015 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه کردستان رسیده است.
یافته‌ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که از نظر دشواری در تنظیم هیجان، انعطاف‌پذیری روان‌شناختی و کیفیت زندگی، بین بیماران و افراد نرمال تفاوت معنی‌دار آماری وجود دارد به‌طوری که میانگین نمرات در دشواری تنظیم هیجان و انعطاف‌پذیری روان‌شناختی در گروه بیماران بیشتر و در کیفیت زندگی، میانگین نمرات گروه بیماران کمتر از گروه نرمال بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاضر احتمالأ عوامل روان‌شناختیی کژتنظیمی هیجان و انعطاف‌ناپذیری روان‌شناختی در تداوم مشکلات پوستی بیماری لیکن سیمپلکس کرونیکوس نقش دارند. از آنجا که در اغلب مواقع در ایجاد و تداوم بیماری‌های پوستی عوامل زیربنایی روان‌شناختی نیز دخیل هستند، پیشنهاد می‌شود به طور هم‌زمان از مداخلات روان‌شناختی نیز برای این بیماران استفاده شود.
خانم فاطمه جهانشاهی، دکتر مرتضی قاسمی، آقای پویان فلاحی، خانم ندا قاسمی،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف «بررسی نقش کادر درمان در سیاست گذاری‌های حوزه سلامت در دوره پاندمی بیماری کرونا»، انجام شد.
روش کار: این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، از نوع پژوهش‌های اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کادر درمان شهر اراک می‌باشد.
یافته‌ها: از آنجایی که دسترسی به تمامی این افراد امکانپذیر نیست؛ لذا از روش نمونه گیری استفاده می‌شود. ابزار گردآوری داده‌ها در این پژوهش پرسشنامه بود. این پژوهش با استفاده از مدل تحلیل عاملی انجام شد.
نتیجه‌گیری: داده‌ها و اطلاعات استخراج شده از آزمون تحلیل عاملی نشان داد که: برقراری ارتباط مناسب با بیماران، تعامل با شهروندان و دولت، توجه به قوانین و ترغیب دیگران به رعایت آن، فراگیری آموزش‌های تخصصی برای مهار کرونا، توضیح وضعیت به مردم نگران، رعایت پروتکل‌های بهداشتی و آگاهی بخشی به دیگران، ادراک عدل سازمانی، همسویی بین اهداف فرد و سازمان، انتقال احساس مسئولیت به محیط کار، وجود نظام کارآمد ارزشیابی و تشویق به تزریق واکسن به ترتیب مهم‌ترین نقش کادر درمان در سیاست گذاری‌های حوزه سلامت در دوره پاندمی بیماری کرونا بودند.
 
محمدامین عبداله پور، فاتح رحمانی، امید عیسی نژاد،
دوره 26، شماره 4 - ( 8-1402 )
چکیده

چکیده

مقدمه: استرس ملاک مهم و تاثیرگذار بر شخصیت در سطح کلی و جزئی است.
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی نقش واسطه­ای استرس در دو ملاک­ تشخیصی اختلال شخصیت شامل سطوح کنش­وری (ملاک A) و رگه­های بیماری­زا (ملاک B) انجام شد.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانشجویان در حال تحصیل در دانشگاه کردستان سال تحصیلی 1399-1400 بودند. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 313 نفر (08/50% بانوان) انتخاب و به پرسشنامه­های آنلاین سنجش شخصیت (2013)، آزمون سطوح کنش­وری شخصصیت (2017) و مقیاس استرس ادراک شده (1994) جواب دادند. به منظور تحلیل داده­ها از روش معادلات ساختاری از نرم افزار SPSS نسخه 26 و AMOS استفاده شد.
یافته­ها: نتایج حاصل از مسیر مستقیم حاکی از تاثیر نقش واسطه­ای استرس بر شخصیت در سطح رگه­های گسستگی (85/0) و ستیزه جویی (88/0) است. درحالی­که در رگه­های روان­گسسته­گرایی، عدم بازداری و هیجان پذیری منفی استرس نقش واسطه­ای را ایفا نمی­کند. در کل، ارتباط مثبتی بین استرس و سطوح کنش­وری (45/0) و رگه­های بیماری­زای شخصیت (27/0) مشاهده شد.
نتیجه گیری: تاثیر استرس بر سطوح کنش­وری شخصیت و رگه­های بیماری­زای شخصیت غیرقابل انکار است. به طور کلی، استرس بر مدل جایگزین اختلالات شخصیت و ملاک­های A و B تاثیر دارد.
کلیدواژه­ها: استرس، رگه­های شخصیت، سطوح کنش­وری شخصیت، مدل جایگزین اختلالات شخصیت (AMPD)، طبقه­بندی بین المللی بیماری­های روانی اروپا (ICD-11) .
 
سعید پژوهان، فاطمه عباسی فیجانی، عبدالطیف معینی، سعید حاجی هاشمی،
دوره 26، شماره 6 - ( 12-1402 )
چکیده

بیماری انسداد مزمن ریه (COPD) یک وضعیت پیشرونده و ناتوان کننده است. افراد مبتلا به COPD اغلب دچار دوره‌هایی از وخامت بیماری می‌شوند که ممکن است نیازمند بستری شدن در بیمارستان باشند. تجزیه و تحلیل الگوی تغییرپذیری تنفسی می‌تواند دانشی ارزشمندی را در مورد پیچیدگی سیستم کنترل تنفسی در این بیماران ارائه دهد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تغییر پذیری الگوی تنفسی در مراحل پایدار و وخامت در بیماران مبتلا به COPD است.
ما داده‌های سیگنال تنفسی 14 بیمار مبتلا به COPD را در مراحل وخامت و پایدار علایم، تجزیه و تحلیل کردیم و نتایج آنها را با نتایج داده‌های تنفسی 12 فرد کنترل که از نظر سن و جنس با گروه COPD یکسان بودند مقایسه کردیم. تجزیه و تحلیل تغییرپذیری سری‌های زمانی فواصل بین تنفس‌ها (IBI) در دوره 30 دقیقه‌ ثبت تنفسی با استفاده از روش آنالیزsample entropy  و تحلیل نوسانات بدون روند انجام شد.
تجزیه و تحلیل sample entropy  فواصل بین تنفس‌ها نشان داد که تغییرپذیری سیگنال تنفس در هر دو مرحله وخامت و پایدار بیماری در بیماران مبتلا به COPD منظم‌تر می باشد.  همچنین، شاخص همبستگی شبه فرکتالی کوتاه مدت (α1) و بلندمدت (α2) در هر دو مرحله وخامت و پایدار در بیماران COPD در مقایسه با گروه کنترل سالم بطور معناداری کاهش یافته است.
تغییرپذیری سیستم کنترل تنفسی در بیماران مبتلا به COPD  کاهش یافته (آنتروپی و همبستگی فراکتالی کمتر) است. کاهش  شاخص‌های تغییرپذیری سیگنال تنفسی حتی با تثبیت وضعیت بیماری همچنان کمتر از افراد سالم است.

مهدی اصغری، ملیکا عزیزی،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

عدم آمادگی در برابر حریق، می‌تواند خسارات غیر قابل جبرانی بجا بگذارد. از همین رو، پیشگیری از وقوع حریق، بهترین روش مقابله با آن است. لذا وجود تمهیدات مقابله با حریق ضروری بنظر می‌رسد. ایمنی حریق در محیط‌های بیمارستانی به دلایلی مثل وجود افراد ناتوان و عدم آشنایی آن‌ها به محل دسترسی خروج اضطراری و همچنین وجود تجهیزات درمانی خاص، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. وقوع آتش‌سوزی در محیط‌های بیمارستانی می‌تواند موجب آسیب‌های گسترده‌ای نظیر آسیب دیدن کارکنان و بیماران و سلب اعتماد مقامات محلی شود و به موجب آن خدمات سلامت به طور صحیح ارائه نگردد. با بهره‌گیری از اصول و مبانی ایمنی حریق می‌توان آسیب‌پذیری ناشی از آن را در همه مکان‌ها به خصوص مراکز درمانی کاهش داد.
 
علیرضا رضایی آشتیانی، علی جدیدی، علی خانمحمدی هزاوه، سیدمحمد آقایی‌پور،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: یکی از تظاهرات بالینی بیماری کروناویروس، علائم نورولوژیک می‌باشد. با این‌حال به دلیل نوظهور بودن این ویروس، اطلاعات چندانی در خصوص علائم آن در دسترس نیست. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی توصیفی شیوع علائم نورولوژیک در بیماران مبتلا به کرونا ویروس در بیمارستان‌های شهرستان اراک انجام شد.
روش کار: در این مطالعه، تمام بیماران بستری مبتلا به کرونا در دو مرکز درمانی شهرستان اراک که حاضر به شرکت در مطالعه بودند، به صورت سرشماری انتخاب شدند. پرسشنامه‌ها شامل دو قسمت اطلاعات دموگرافیک و شیوع و شدت علائم نورولوژیک بود که توسط مصاحبه با بیماران تکمیل شدند.
یافته‌ها: 208 نفر از بیماران مبتلا با میانگین سنی 14/1 ± 60/5 سال در مطالعه شرکت کردند. از 20 مورد علامت نورولوژیک مورد بررسی فقط دو مورد (گزگز اطراف دهان و فلج اعصاب جمجمه) در بیماران وجود نداشت. بیشترین علائم شایع نورولوژیک در بیماران بستری به ترتیب شامل سردرد (82/5 درصد)، خستگی (81 درصد) و درد عضلانی (74/9 درصد) بود. از طرفی بر اساس مقیاس بصری، بیشترین شدت علائم مربوط به سردرد با میانگین شدت 7/5، خستگی با میانگین شدت 7/03 و ضعف عضلانی با شدت 6/9 به دست آمد.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد، شایع‌ترین علائم نورولوژیک در بیماران مبتلا به کرونا شامل سردرد، خستگی و درد عضلانی و شدیدترین علائم نورولوژیک در این بیماران سردرد، خستگی و ضعف عضلانی می‌باشد. با توجه به یافته‌های حاصل از این مطالعه، می‌توان از این نتایج در تشخیص بیماران و پیگیری آنها بهره برد.
لیلا قنبری افرا، مینا گائینی، جعفر شهباز پور،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: نقش بنیادین رضایت زناشویی در تشکیل خانواده و بقای ازدواج، اهمیت بسزایی دارد. نارضایتی زناشویی می‌تواند زوجین را در حل تعارضات خود ناکام کند. نارضایتی زناشویی در کنار استرس‌های شغلی برخی حرف مانند اورژانس پیش‌بیمارستانی، می‌تواند افزایش تعارض در وظایف شغلی را به همراه داشته باشد که همین امر منجر به متضرر شدن پرسنل، بیماران و خانواده‌های آنها می‌گردد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت رضایت زناشویی پرسنل اورژانس پیش‌بیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1402 صورت پذیرفت.
روش کار: این پژوهش به صورت مقطعی بر روی 200 نفر از پرسنل پیش‌بیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی قم در سال 1402 انجام شد. روش نمونه‌گیری خوشه‌ای طبقه‌ای بود. ابزار جمع‌آوری اطلاعات در این مطالعه شامل چک‌لیست اطلاعات جمعیت‌شناختی و پرسشنامه رضایت زناشویی Enrich بود. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های توصیفی، Independent T-test و رگرسیون انجام شد.
یافته‌ها: متوسط سن شرکت‌کنندگان 7/06 ±37/3 بود. بیش از نیمی از افراد شرکت کننده، تحصیلات کارشناسی داشتند. اکثر افراد دارای شیفت در گردش بودند. متوسط نمره رضایت زناشویی 22/21 ± 145/94 بود. بر اساس نتایج حاصل از آزمون رگرسیون چند متغیره، متغیرهای تحصیلات، وضعیت استخدام، سابقه کار، نوع شیفت، داشتن شغل دوم و داشتن شغل غیر از کادر درمانی 63 درصد از تغییرات واریانس رضایت زناشویی پرسنل پیش‌بیمارستانی را تبیین می‌کند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته‌های مطالعه حاضر، به طور کلی رضایت زناشویی پرسنل اورژانس پیش‌بیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی قم در سطح متوسط رو به بالا قرار دارد. افراد با شیفت ثابت، دارای شغل دوم، تجربه کاری بالا، فاقد وضعیت شغلی ثابت و کارشناسی و کاردانی رضایت زناشویی کمتری نسبت به سایرین داشتند. لذا ضرورت دارد که مدیران و سیاستگزاران حوزه سلامت توجه بیشتری را به کیفیت زندگی خانوادگی بویژه زندگی زناشویی کارکنان حوزه اورژانس پیش‌بیمارستانی با شرایط ذکر شده، داشته باشند.
علی خزایی، محمدعلی سپهوندی، فضل اله میردریکوند،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: پیامد اصلی نارسایی قلبی، اختلال در توانایی عملکردی بیماران، ایجاد محدودیت در وظایف شغلی، خانوادگی- اجتماعی و نقص در متغیرهای شناختی، هیجانی و در نهایت افت کیفیت زندگی است. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و امید به زندگی بیماران قلبی- عروقی مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهرستان خرم‌آباد انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر با استفاده از طرح نیمه‌ تجربی از نوع پیش‌آزمون- پس‌آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه آزمایش و شاهد انجام شد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه بیماران مبتلا به بیماری‌های قلبی- عروقی مراجعه‌کننده به مراکز بهداشت شهرستان خرم‌آباد در سال 1401 بود. از میان جامعه آماری تعداد 40 نفر به روش نمونه‌گیری درسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش
(20 نفر) و شاهد (20 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه‌ای تحت آموزش تنظیم هیجان به مدت 8 هفته قرار گرفتند. هر دو گروه پرسشنامه‌های
کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHO-QOL-BREF) و پرسشنامه امید به زندگی Schneider و همکاران (1991) را در پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری تکمیل کردند. برای تحلیل نتایج از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی Bonferroni استفاده شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجان بر بهبود کیفیت زندگی و امید به زندگی بیماران قلبی- عروقی مؤثر است (0/01 > P) و این تأثیر در مرحله پیگیری سه ماهه نیز پایدار مانده است (0/01 > P).
نتیجه‌گیری: آموزش تنظیم هیجان، موجب بهبود کیفیت زندگی و امید به زندگی آزمودنی‌های پژوهش گردید. از این‌رو پیشنهاد می‌شود از آموزش تنظیم هیجان جهت بهبود کیفیت زندگی و امید به زندگی بیماران قلبی- عروقی در مراکز درمانی و بیمارستان‌ها استفاده شود.
اعظم میوه فروشان، رقیه افسرقره باغ،
دوره 27، شماره 4 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: چربی خون بالا یا هیپرلیپیدمی، یک اختلال متابولیکی مزمن با مشخصه افزایش سطح چربی‌های خون، نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی بیماری‌های قلبی- عروقی در افراد مبتلا به دیابت، فشارخون بالا و چاقی ایفا می‌کند. با وجود وجود داروهای شیمیایی، عواملی مانند عوارض جانبی داروها، هزینه‌ها و رویکرد فزاینده به طب سنتی، مطالعات بر روی پتانسیل درمانی گیاهان دارویی در کاهش سطح چربی‌های خون را تقویت کرده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی و ایمنی این عوامل گیاهی در کاهش سطح چربی‌های خون انجام شده است.
روش کار: جهت انجام این مطالعه مروری، جستجویی جامع در پایگاه‌های اطلاعاتی معتبر نظیر PubMed، Science Direct، Google Scholar و سایر پلتفرم‌های آنلاین مرتبط صورت گرفت. با استفاده از کلید واژه‌هایی همچون «هیپرلیپیدمی»، «طب گیاهی»، «طب سنتی»، «عصاره گیاهی» و «گیاه درمانی» و بدون اعمال محدودیت زمانی تا سال 2024، مقالات پژوهشی مرتبط شناسایی شدند. معیار ورود مطالعات به این بررسی، گزارش اثرات گیاهان دارویی بر تغییرات پروفایل لیپیدی بود.
یافته‌ها: بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد که گیاه دارویی آویشن معمولی (Thymus vulgare)، کرفس (Apium graveolens کاسنی (Cichorium intybus)، شاه‌تره (Fumaria officinali)، پنجه مرغی (Cynodon dactylon)، گل پر
(
Heracleum rawianum)، بابونه قدبلند (Anthemis altissima)، کنگر (Gundelia tourneforttii)، جعفری وحشی جنگلی (Anthriscus sylvestrianum)، تاج‌ریزی (Solanum nigrum)، زرشک معمولی (Berberis vulgaris)، شیرین بیان (Glycyrrhiza glabra)، شیپوری طویل سربریده (Arum elongatum)، ریواس (Rheum ribes)، نعناع (Mentha spicata) و چندین گیاه دارویی دیگر استفاده می‌شود.

نتیجه‌گیری: استفاده از گیاهان دارویی بومی ایران برای مدیریت چربی خون، ریشه عمیقی در تاریخ باستانی کشور دارد که تحقیقات علمی معاصر به طور فزاینده‌ای مورد تأیید قرار گرفته است. ترکیبات طبیعی موجود در گیاهان دارویی بومی ایران، از طریق مکانیسم‌های مختلفی از جمله مهار جذب چربی‌ها و افزایش سرعت متابولیسم، توانایی کاهش سطح چربی‌های خون را دارند. گرایش روزافزون به طب سنتی و گیاهان دارویی، به دلیل مزایای ذاتی آن‌ها مانند کاهش عوارض جانبی در مقایسه با داروهای سنتزی، مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. تحقیقات علمی در حال انجام در این زمینه راه‌های امیدوارکننده‌ای را برای توسعه درمان‌های گیاهی نوآورانه و مؤثر ارائه می‌دهد.

صفحه 5 از 6     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb