جستجو در مقالات منتشر شده


91 نتیجه برای سرطان

نسرین گودرزی، جاوید پیمانی، حسن عشایری، فرحناز مسچی، مهرداد ثابت، محمداسماعیل اکبری،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: در هر عصری از تاریخ، بشر گرفتار ترس از یک بیماری بوده است. بی­ شک سرطان یکی از نگران کننده ­ترین بیماری­ ها است. دردهای سرطانی از مطرح ­ترین دردها است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر بخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم چندوجهی درد در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود. 
مواد و روش ها: پژوهش مذکور از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری دو ماهه و گروه کنترل است. در سال 1397 جامعه آماری، همه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سرطان تهران بودند که با روش نمونه ­گیری در دسترس، مشتمل بر 30 بیمار انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مداخله درمانی (شناختی-رفتاری و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی) و گروه کنترل قرار داده شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ­ها از طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر استفاده شد. ابزار پژوهش به منظور بررسی شاخص ­های چندگانه درد، پرسش نامه چند وجهی درد (وست هیون-ییل) بود. 
یافته ها: نتایج نشان داد، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تجربه درد مؤثر بودند(001/0>P)، اما هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از نظر اثربخشی بر میزان تجربه درد مشاهده نشد. 
نتیجه گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش می ­توان نتیجه گرفت، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مدیریت و شدت درد بیماران مبتلا به سرطان پستان تاثیر داشت.
مجتبی اسعد سامانی، مریم پیمانی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: پروتئین کدگذاری‌شده با ژن SGO1 عضو خانواده پروتئین shugoshin است و در هنگام میتوز از سانترومر محافظت می‌کند. lncRNAها، RNAهای غیرکننده‌ای با طول بیش از دویست نوکلئوتیدی هستند که در تنظیم بیان ژن‌ها نقش دارند. هدف از این مطالعه بررسی بیان SGO1 و SGO1-AS1 در مراحل متفاوت پیشرفت بیماری و مقایسه الگوی بیانی آن‌ها در بافت‌های توموری در مقایسه با بافت‌های سالم در بیماران سرطان کلورکتال است.
مواد و روش ها: چهل نمونه بافت بیماران مبتلا به سرطان کلورکتال با تأییدیه پزشک متخصص پاتوبیولوژیست طبق معاینه و معیار گزارش شده و چهل بافت نرمال از بخش کاملاً سالم روده همان افراد بیمار نمونه‌گیری بافت به عمل آمد. پس از استخراج RNA و سنتز cDNA برای بررسی بیان ژن‌های موردنظر، از تکنیک Real time RT-PCR در گروه‌های مطالعه‌شده استفاده شد. همچنین آنالیز ROC curve در راستای تعیین توانایی هرکدام از ژن‌های انتخاب‌شده برای تشخیص بیماری استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: در همه مراحل این تحقیق کدهای اخلاق تحقیق و نشر رعایت شده است.
یافته ها: در این پژوهش نشان داده شد که SGO1 در نمونه‌های توموری سرطان کلورکتال کاهش معنی‌دار (0/001>P) و SGO1 -AS1 LncRNA افزایش معنی‌داری در مقایسه با بافت‌های سالم مجاور پیدا می‌کنند. همچنین در گروه سنی کمتر از ۶۰ سال در مقایسه با گروه سنی بیشتر از ۶۰ سال بیماران، بیان SGO1 افزایش و بیانSGO1-AS1 کاهش نشان داد. بر اساس AUC به‌دست‌آمده از نمودار ROC، مشخص شد که ژن SGO1 با 0/8041=AUC وSGO1-AS1 با 0/6364=AUC به طور معنی‌داری قابلیت تشخیص جمعیت سالم از بیمار را در سرطان کلورکتال دارند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه می‌توان گفت که SGO1-AS1 و SGO1 به طور چشمگیری در بافت توموری به ترتیب کاهش و افزایش می‌یابند ولی تنها ژن SGO1 به‌منزله یک مارکر خوب برای تشخیص سرطان کلورکتال معرفی می‌شود.
فاطمه سادات حسینی پور ابرده، ماندانا نیکنام،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب از جمله اختلالات شایع و تأثیرگذار بر فرایند درمان در مبتلایان به سرطان سینه است. با توجه به اهمیت نقش سلامت معنوی بر اضطراب در مبتلایان به سرطان، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سلامت معنوی با اضطراب هستی و اضطراب مرضی در بیماران زن مبتلا به سرطان سینه بود. 
مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه بیماران زن مبتلا به سرطان سینه مراجعه‌کننده به مرکز آنکولوژی و رادیوتراپی امام رضا شهر مشهد در سال 1397 بود که با روش نمونه‌گیری تصادفی 195 نفر از بیماران مبتلا به سرطان سینه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه اضطراب بک (1990)، پرسش‌نامه اضطراب هستی لارنس و گود (1974) و پرسش‌نامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (1982) بود. داده‌ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی :این مطالعه با کد 950261902191 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد واحد الکترونیک به ثبت رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان دادند که بین هر دو بعد مذهبی و وجودی سلامت معنوی با اضطراب هستی رابطه مثبت معناداری وجود داشت (0/010).
نتیجه گیری: با توجه به نقش سلامت معنوی در اضطراب هستی و اضطراب مرضی، تقویت سلامت معنوی می‌تواند بر بهبود اضطراب بیماران سرطانی نقش مؤثری داشته باشد.

مرجان حاجی مرادی جاورسیانی، جواد ساجدیان فرد، شقایق حق جوی جوانمرد،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان را نمی‌توان تنها با تغییرات ژنتیکی توضیح داد، بلکه شامل فرایندهای اپی ژنتیکی نیز می‌شود. ترمیم هیستون‌ها با استیلاسیون نقش کلیدی در تنظیم اپی ژنتیک بیان ژن دارد و توسط تعادل بین هیستون داستیلاسیون‌ها (HDAC) و هیستون استیل ترانسفرازها (HAT) کنترل می‌شود. بیان و فعالیت هیستون داستیلازها به وسیله چندین مکانیسم باعث تومورزایی می‌‌شود و مهارکننده‌های HDAC سبب بیان ژن‌های آپوپتوزی شده، بنابراین مهار آن‌ها موجب توقف تکثیر سلول‌های سرطانی و مهاجرت می‌شود.
مواد و روش ها: کویزینوستات (Quisinostat) یک داروی مهارکننده نسل دوم از هیدروکسامیک اسید است که می‌تواند بر گروه یک و دو آنزیم‌های داستیلاز تأثیر بگذارد. این دارو به دلیل کارایی بالا در IC 50 پایین برای این تحقیق انتخاب شد. سلول‌های سرطانی با کوئیزینوستات 200 nM تیمار و میزان مهاجرت سلولی به کمک میکروسکوپ فلوروسنت اندازه‌گیری شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه حاصل حاصل طرح تحقیق با شماره 96GCU3M1293 از دانشگاه شیراز است. 
یافته ها: داده‌ها نشان داد که تیمار سلول‌های سرطانی با کویزینوستات موجب کاهش معنی‌دار (0/05>P) مهاجرت سلولی می‌شود. DMSO تأثیری بر کاهش مهاجرت سلولی نداشته است.
نتیجه گیری: در این مطالعه سعی شده است تا اثر مهارکننده‌های HDACs بر کنترل مهاجرت سلول‌های سرطانی کولون بررسی شود. این مطالعه نشان داد کویزینوستات مهاجرت سلولی را به طور معناداری کاهش می‌دهد.
رضا هاشمی، مریم پیمانی، کامران قائدی، هانا صفار،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف PBK یک پروتئین کیناز فعال‌شده با میتوژن (MAPKK) بین MEK1/2 و MEK7 است و می‌تواند P38 ،JNK و ERK را در بسیاری از عملکردهای سلولی فسفوریله کند. خانواده عوامل رونویسی E2F نیز به گروهی از کلاس تنظیم‌کننده‌های سلولی متعلق هستند که هم به‌صورت انکوژن و هم به شکل سرکوب‌کننده تومور عمل می‌کنند. هدف از این مطالعه بررسی بیان PBK و E2F7 در مراحل اولیه سرطان روده بزرگ یا کلورکتال در مقایسه با مراحل بالاتر بر اساس مطالعات آزمایشگاهی و اطلاعات پایگاه اطلس ژنوم سرطان است.
مواد و روش ها تعداد 32 نمونه بافت بیماران مبتلا به سرطان کلورکتال با تأییدیه پزشک متخصص پاتوبیولوژیست طبق معاینه و معیار گزارش‌شده از استیج‌های مختلف، جمع‌آوری شد. پس از استخراج RNA و سنتز cDNA برای بررسی بیان ژن‌های موردنظر، از تکنیک RT-qPCR در گروه‌های مطالعه استفاده شد. همچنین از آنالیز ROC curve درجهت تعیین توانایی هرکدام از ژن‌های انتخاب‌شده برای تفکیک دو جمعیت Stage I+II وStage III+IV  استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد شهرکرد با کد IR.IAU.SHK.REC.1399.022 به تصویب رسیده است.
یافته ها در این پژوهش نشان داده شد PBK و E2F7 در نمونه‌هایStage I+II در مقایسه با Stage III+IV سرطان کلورکتال افزایش بیان معنا‌دار پیدا می‌کنند. این داده‌ها با اطلاعات آزمایشگاهی و اطلاعات استخراج‌شده از اطلس ژنوم سرطان تأیید شد. همچنین بر اساس AUCی به‌دست‌آمده از نمودار ROC مشخص شد این دو ژن، به‌طور معنا‌داری در دو جمعیت Stage I+II و Stage III+IV و در سرطان کلورکتال تفکیک‌شدنی هستند.
نتیجه گیری با‌توجه‌به نتایج حاصل از این مطالعه می‌توان گفت دو ژن PBK و E2F7 مارکرهای خوبی در تشخیص بیماری در مراحل اولیه سرطان کلورکتال هستند.

آندیا سیدی مقدم، مهدیه سلیمی، نجمه رنجی، حسین مزدارانی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف miRNAها دسته ای از RNA‌های کوچک غیررمزگذار (17-25 نوکلئوتید) هستند که در بسیاری از بیماری‌ها محققان به آن‌ها توجه کردند. مطالعات miRNA‌ها در سرطان‌های مختلف نشان داده است که برخی از آن‌ها به‌عنوان انکوژن و برخی مهارکننده تومور عمل می‌کنند. تا به امروز، بسیاری از مطالعات نشان دادند miR-17-5p و miR-93-5p مولکول‌های تنظیم‌کننده مهمی برای برخی رفتارهای بیولوژیکی، ازجمله فرایندهای تکثیر سلولی هستند که در تشکیل سرطان مهم هستند. هدف از این مطالعه بررسی سطح بیان miR-17-5p و miR-93-5p در بافت و پلاسمای بیماران مبتلا به سرطان مجاری پستان در مقایسه با گروه کنترل بود.
مواد و روش ها استخراج RNA (مشتمل بر miRNA) از نمونه‌های بافت پستان و پلاسمای متشکل از نمونه‌های سرطانی و نرمال انجام شد. درصد خلوص و غلظت آن‌ها با سنجش میزان جذب نوری تأیید شد. cDNA ساخته شد و سطح بیان miR-17-5p و miR-93-5p به‌صورت نیمه‌کمی با روش  واکنش PCR در زمان واقعی با استفاده از رنگ سایبر گرین در نمونه‌های بافت تومور و پلاسما در قیاس با گروه کنترل نرمال و در حضور نرمال‌کننده SNORD47 بررسی شد. تحلیل آماری با استفاده از نرم‌افزار Graphpad Prism نسخه 8/0/2 تجزیه‌و‌تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی ملاحظات اخلاقی این مطالعه را کمیته اخلاق مؤسسه پژوهشگاه ملی و مهندسی ژنتیک و زیست فناوری با کد (IRAN 52d/4922, 6.10.2016) تأیید کرد. کلیه افراد شرکت‌کننده در مطالعه، فرم رضایت‌نامه‌ جهت استفاده از نمونه‌های بالینی و داده‌های شخصی تحت نظارت پزشک را امضا کردند.
یافته ها میزان بیان miR-17-5p در بافت و پلاسمای بیماران مبتلا به داکتال کارسینوما در مقایسه با گروه کنترل افزایش بیان معنا‌داری را نشان داد به‌طور قابل‌توجهی با مرحله تومور و غدد لنفاوی، وضعیت گیرنده پروژسترون و  استروژن ارتباط داشت (P<0/0001). این در حالی است که کاهش بیان miR-93-5p در بافت‌های پلاسما و تومور به‌طور قابل‌توجهی با مرحله تومور و درگیری غدد لنفاوی مرتبط است (P<0/0001). 
نتیجه گیری یافته‌های این پژوهش مبین این امر است که بیان بالای miR-17-5p و کاهش بیان miR-93-5p احتمالاً با پیش‌آگهی ضعیف سرطان پستان مرتبط است. با وجود این miR-17-5p به دلیل اختلاف بیان بیشتر و سهولت ردیابی در پلاسما، به‌عنوان یک کاندیدای احتمالی زیست، نشانگر پیش‌آگهی ضعیف بیماری تلقی می‌شود. مطالعات فرجام‌یابی بالینی بیشتر برای تأیید این موضوع لازم است.

سیده زهرا شیفته، دکتر احمد همتا،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: سرطان پستان یک بیماری به شدت هتروژن بوده. مولکول آنتی ژن 4 لنفوسیت T سایتوتوکسیک در مهار پاسخ سلول T و تنظیم پاسخ ایمنی نقش دارد. پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی در ژن CTLA4 می‌تواند بر بیان مولکول مذکور تأثیر بگذارد. هدف از این مطالعه بررسی پلی مورفیسم های rs4553808 و rs733618 ژن CTLA4 با خطر ابتلا به سرطان پستان است.
روش کار: در این مطالعه جهت بررسی پلی مورفیسم ها از خون محیطی 80 بیمار مبتلا به سرطان پستان و 80 فرد سالم ساکن استان مرکزی استخراج DNA انجام شد. سپس از تکنیک PCR-RFLP استفاده گردید. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزارهای SPSS و SNP Analyzer آنالیز گردید.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق (1396.25Ir.arakmu.rec.) در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافته‌ها: آنالیز آماری پلی مورفیسم rs4553808 هیچ افزایش خطر چشمگیری در بیماران با ژنوتیپ GG در مقایسه با گروه کنترل نشان نمی‌دهد (OR=2/013،CI=95% 1/721-2/353). همچنین آنالیز ژنوتیپ هتروزیگوت AG هیچ ارتباطی بین تنوع ژنتیکی و سرطان پستان نشان نداد (OR=1/204، CI=95% 0/604-2/402). ترکیب ژنوتیپ های AG+GG نیز هیچ ارتباط معنی داری نشان ندادند (OR=1/130،CI=95% 0/569-2/242). آنالیز آماری برای پلی مورفیسم rs733618 نشان دهنده‌ی خطر افزایش یافته برای سرطان پستان است. نتایج حاصل بیانگر این است که ژنوتیپ TC (OR=2/992، CI= 95% 1/280-1/998) ارتباط معناداری بین تنوع ژنتیکی و سرطان پستان را نشان می‌دهد. آنالیز ژنوتیپ‌های ترکیب‌شده CC و TC با خطر افزایش یافته برای سرطان پستان در مقایسه با ژنوتیپ TT مرتبط بود (OR=0/334, CI=95%; 0/143- 0/782, P=0.009). با توجه به اینکه توزیع ژنوتیپ‌های CC و TC بین دو گروه کنترل و بیمار معنی‌دار بود؛ بنابراین فراوانی ژنوتیپ TT نیز با همین میزان P=0.001 بین دو گروه کنترل و بیمار معنی‌دار است.
نتیجه‌گیری: ارتباط معنی‌داری میان ژنوتیپ‌های پلی‌مورفیسم rs733618 و سرطان پستان مشاهده شد. این در حالی بود که هیچ‌گونه ارتباط معنی‌داری میان ژنوتیپ‌های پلی‌مورفیسم rs4553808 و خطر ابتلا به سرطان پستان مشاهده نشد.
زهرا قنبری زرندی،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده

مقدمه: بیماری سرطان پستان موجب بروز مشکلات روان‌شناختی و کاهش سلامت روان در افراد می‌شود، برای رفع این مشکلات به مداخلات درمانی نیاز است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله معنادرمانی گروهی بر کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش کار: روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه‌کننده به بیمارستان افضلی‌پور کرمان در سال 1402 بود. از بین آن‌ها تعداد 30 نفر با رضایت کتبی آگاهانه به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و با روش قرعه‌کشی در دو گروه آزمایش و شاهد (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه شاهد) جایگزین شدند. افراد حاضر در گروه آزمایش مداخله معنادرمانی گروهی (10 جلسه) و هر هفته دو جلسه و به مدت 90 دقیقه دریافت نمودند .پرسشنامه‌های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه‌های کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی بود که در دو مرحله پیش‌آزمون و پس‌آزمون اجرا شدند. داده‌های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد قبل از مداخله تفاوت معنی‌داری بین میانگین نمرات کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی گروه مداخله و شاهد وجود ندارد، ولی بین میانگین این نمرات در گروه مداخله و شاهد بعد از مداخله تفاوت معنی‌دار آماری وجود داشت. میانگین و انحراف معیار کیفیت زندگی در پس‌آزمون 29/75 ± 6/91، تنظیم هیجان 98/28 ± 10/25 و امید به زندگی 39/51 ± 6/49 به دست آمد (0/001 P <).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش معنادرمانی گروهی موجب افزایش کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان شده بود. از آن‌جایی که وضعیت روانی مطلوب بیماری در بهبودی آن‌ها تأثیر دارد، بنابراین استفاده از این روش به عنوان یک استراتژی اثربخش برای کاهش مشکلات روان‌شناختی بیماران توصیه می‌شود.
هانیه مظفری، فرح لطفی کاشانی، شهرام وزیری، محمد اسماعیل اکبری،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه‌ی کانونی سهم سازگاری ذهنی با سرطان، سواد سلامت و تهدید ادراک شده در پیش‌بینی تشخیص زودرس سرطان پستان انجام پذیرفت.
روش کار: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان تحت درمان مرکز درمان سرطان بیمارستان شهدای تجریش در سال 1402 بود که با استفاده از نرم‌افزار G*Power، 310 نفر تعیین و به روش نمونه‌گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند و به پرسش‌نامه‌های سواد سلامت سرطان پستان Williams، Templin, and Hines، پرسش‌نامه تهدید ادراک شده Champion، سازگاری ذهنی با سرطان Watson و پرسش‌نامه تشخیص زودرس پاسخ دادند. داده‌ها نیز با آزمون همبستگی کانونی و رگرسیون چندگانه تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد بین متغیرهای سهم سازگاری ذهنی، تهدید ادراک شده و سواد سلامت با مؤلفه‌های تشخیص زودرس سرطان(دانش، نگرش و اقدامات) رابطه معناداری وجود دارد (0/01 P). همچنین نتایج نشان داد سواد سلامت8/4 درصد؛ سازگاری ذهنی 3/4 درصد و تهدید ادراک شده 18/7 به تنهایی واریانس تشخیص زودرس سرطان پستان را پیش‌بینی می‌کنند که سهم تهدید ادراک ‌شده، 38/9 درصد و از همه متغیرها بیشتر است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه، می‌توان گفت افزایش سازگاری ذهنی، تهدید ادارک شده و سواد سلامت در تشخیص زودرس بیماری نقش دارند و اهمیت میزان تهدید ادراک ‌شده نسبت به سازگاری ذهنی و سواد سلامت بیشتر است که باید مورد توجه قرار گیرد.
زهرا سادات موسوی، فاطمه ناصرنخعی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: یونجه پاکلاغی با نام علمی .Lotus corniculatus L (تیره بقولات) به دلیل ترکیبات شیمیایی ارزشمند دارای خواص دارویی متعدد می‌باشد. این پژوهش، با هدف مروری بر مطالعات انجام شده در زمینه ترکیبات شیمیایی و خواص دارویی این گیاه انجام شده است.
روش کار: این مطالعه با بهره‌گیری از منابع کتابخانه‌ای، موتورهای جستجوگر و بانک‌های اطلاعاتی مانند Google، Google Scholar، PubMed، PubChem، ScienceDirect، Magiran، ResearchGate و SID انجام گردید، سپس داده‌ها جمع‌آوری و طبقه‌بندی شدند.
یافته‌ها: نتایج حاکی از آن بود که یونجه پاکلاغی، غنی از ترکیبات با ارزشی نظیر کامپفرول، کوئرستین، ایزورامنتین، اولئامید و لینولئامید است. عصاره‌های مختلف این گیاه دارای فعالیت‌های آنتی‌اکسیدانی، ضد التهابی، محرک سیستم ایمنی، ضد سرطانی، ضد درد، ضد افسردگی، ضد آمیلازی، ضد قارچی، ضد پروتوزوا، و ضد باکتریایی می‌باشد. از گیاه مذکور برای التیام زخم‌، کنترل اضطراب و تهوع، درمان عفونت ادراری، دفع سنگ کلیه و نیز به عنوان ضد اسپاسم و آنتی هموروئید استفاده می‌گردد. مصرف موضعی این گیاه باعث کاهش سبوم و سطوح پوست چرب انسان شده است.
نتیجه‌گیری: گیاه یونجه پاکلاغی به صورت مستقیم و غیرمستقیم، می‌تواند بر زندگی و سلامتی بشر تأثیرگذار باشد. پیشنهاد می‌شود با توجه به وجود ترکیبات مؤثره و خواص دارویی گزارش شده از این گیاه، مطالعات بیش‌تری بر روی خواص دارویی آن انجام شود.


ناصر پولادی، نرمین جوادی، سما دیده ور تبریزی،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده

مقدمه: سرطان تیروئید، یکی از شایع‌ترین انواع بدخیمی‌های غدد درون‌ریز است. FAS یکی از مهم‌ترین لیگاندهای آپوپتوز است که توسط لنفوسیت‌های مهاجم تومور بیان می‌شود. این لیگاند مرگ از طریق القای آپوپتوز در مسیر Fas/FasL نقش مهمی را در حذف سلول‌های سرطانی با بازی می‌کند و اختلال در آن موجب القای تومورزایی می‌شود. این مطالعه همراهی چندشکلی ژن
 
FASL - INV2nt-124A/G (rs5030772) با خطر ابتلا به سرطان تیروئید را در منطقه آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار داد.

روش کار: در این مطالعه مورد- شاهدی، 115 بیمار مبتلا به سرطان تیروئید و 125 فرد سالم بدون سابقه خانوادگی سرطان از شهر تبریز به عنوان گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. 5 میلی‌لیتر خون محیطی از هر یک از این شرکت‌کنندگان جمع‌آوری شد. برای استخراج DNA از روش پروتئیناز K استفاده شد و چندشکلی ژن FASL  (rs5030772) با تکنیک ARMS-PCR تحلیل گردید. نتایج به‌دست‌آمده با استفاده از نرم‌افزار آنلاین Javastat statistics package مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: فراوانی ژنوتیپی AA، AG و GG در افراد بیمار به ترتیب 40/35، 49/12 و 10/53 درصد و در گروه شاهد به ترتیب 41/6، 52/8 و 5/6 درصد به‌ دست آمد. فراوانی ژنوتیپی و آللی تفاوت معنی‌داری در بین گروه‌های بیمار و شاهد نشان نداد (0/05 < P). با بررسی ویژگی‌های کلینیکی- پاتولوژیکی بیماران، ارتباط معنی‌داری بین مشخصات بالینی بیماران و توزیع ژنوتیپ‌های این چندشکلی دیده‌ نشد (0/05 > P).
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که چندشکلی ژن FASL -INV2nt-124A/G (rs5030772) نمی‌تواند به عنوان یک عامل خطر برای ابتلا به سرطان تیروئید در جمعیت مورد بررسی در استان آذربایجان شرقی تلقی شود.

صفحه 5 از 5    
5
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb