جستجو در مقالات منتشر شده


91 نتیجه برای سرطان

زهرا احمدی گنجه، محمد اسلامی کلانتری، علی اصغر مولوی،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجا که در بسیاری از کارهای شبیه‌سازی، از یک فانتوم ساده آب و همچنین گهگاه از فانتوم بافت نرم در محاسبات دزیمتری استفاده می‌شود، این مطالعه به بررسی تفاوت‌های بین دو فانتوم ذکرشده با فانتوم متشکل از مواد و عناصر واقعی کبد، در پروتون‌تراپی سرطان کبد پرداخته است. 
مواد و روش ها: سه فانتوم با عناصر متفاوت برای کبد، شامل آب، بافت نرم و فانتوم شامل عناصر اصلی کبد در نظر گرفته شد. توموری کروی‌شکل به شعاع دو سانتی‌متر در کبد در نظر گرفته شده و قله براگ پهن‌شده جهت پوشاندن کل تومور برای سه فانتوم ذکرشده محاسبه شد. شیوه توزیع دز و نسبت دز تخلیه‌شده در تومور و اندام‌های اطراف آن با استفاده از کد مونت کارلوی MCNPX محاسبه شد.
ملاحظات اخلاقی: در این مورد قبلا مکاتبات انجام شده است. با توجه به شبیه سازی بودن مطالعه، نیازی به کد اخلاق وجود نداشت.
یافته ها: نتایج نشان دادند برای بافت نرم و بافت اصلی کبد، قله‌های براگ در بازه انرژی MeV ۱۲۰ MeV - ۹۰ و برای فانتوم آب بازه MeV ۱۱۶ MeV - ۸۸ محدوده تومور را می‌پوشاند. تفاوت مکان تخلیه دز برای فانتوم آب در هر انرژی نسبت به دو فانتوم دیگر به صورت تقریبی ۵/۴ میلی‌متر در هر نقطه است. پارامترهای ارزیابی دز طبق گزارش کمیسیون بین‌المللی واحدهای تابش (ICRU) به دست آمدند که تفاوت چندانی بین نتایج دیده نشد. توزیع دز در تومور و اندام‌های اطراف آن نشان می‌دهند برای هر سه فانتوم، توزیع دز اطراف تومور بسیار ناچیز است.
نتیجه گیری: نتایج نشان می‌دهند استفاده از فانتوم بافت نرم نتایج قابل قبول‌تری برای شبیه‌سازی درمان نسبت به فانتوم آب برای جایگزینی بافت واقعی کبد دارد و در طراحی درمان باید بیشترین تلاش برای استفاده از فانتوم‌های واقعی‌تر باشد.


راحله فیروزی، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهره قربان شیرودی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی کیفیت زندگی زناشویی در رابطه بین راهبردهای مقابله با تنیدگی با دشواری در تنظیم هیجان زنان مبتلا به سرطان پستان است.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع همبستگی است که در آن روابط بین متغیرهای پژوهش با استفاده از روش مدل‌یابی معادلات ساختاری بررسی شده است. شرکت‌کنندگان پژوهش 385 نفر از زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان مراجعه‌کننده به مراکز درمانی شهرستان آمل و بابل در سال 1397 بودند که بر اساس روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه‌های راهبردهای مقابله‌ای، دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر و کیفیت زندگی زناشویی را تکمیل کردند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم‌افزار لیزرل انجام گرفت. برای آزمون روابط غیر‌مستقیم از روش بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.TON.REC.1397.029 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن رسیده است.
یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/57=RMSEA). به‌طورکلی نتایج نشان داد که تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند (0/05>P)؛ همچنین نتایج نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم راهبردهای مقابله با تنیدگی نیز از طریق کیفیت زندگی زناشویی با دشواری در تنظیم هیجان معنادار بود.
نتیجه گیری: مدل ارزیابی‌شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر دشواری در تنظیم هیجان زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان است؛ بنابراین می‌تواند به عنوان الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامه‌های پیشگیری از مشکلات هیجانی زنان مبتلا به سرطان پستان مفید باشد.

فاطمه توکلی، سمیه رئیسی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: RNA های بلند غیرکدکننده (lncRNA) به عنوان یک کلاس مهم از RNA ها با نقش‌های بنیادی در تنظیم بیان ژن گزارش شده‌اند و بنابراین در تکوین انواع سرطان‌ها درگیر هستند. مطالعه گسترده ژنومی GWAS برای شناسایی لوکوس‌های وابسته به فنوتیپ در توالی‌های غیرکدکننده استفاده می‌شود. باوجوداین عملکردهای بیولوژیک و ارتباطات دقیق میان لوکوس‌های وابسته به فنوتیپ و lncRNA ها هنوز به طور کامل شناسایی نشده‌اند. تاکنون هیچ داده‌ای در ارتباط با همراهی میان پلی‌مورفیسم lincRNA-NR_024015 (rs8506C>T) در جایگاه اتصالی miR-526b و استعداد ابتلا به سرطان پستان (BC) و فاکتورهای بالینی گزارش نشده است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثر rs8506 روی ریسک سرطان پستان است.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه همراهی میان پلی‌مورفیسم rs8506 C>T و استعداد ابتلا به BC در یک مطالعه مورد-شاهدی (120 نمونه سرطانی و 120 شاهد سالم) بررسی شده است. ژنوتیپ پلی‌مورفیسم با روش واکنش زنجیره‌ای پلیمراز-پلی‌مورفیسم طولی قطعات محدودشونده (PCR-RFLP) بررسی شد. در مرحله بعد میان‌کنش بین پلی‌مورفیسم و فاکتورهای بالینی ارزیابی و میزان OR برای محاسبه خطر مشخص شد. 
ملاحظات اخلاقی: نمونه‌های مورد بررسی در مطالعه از سوی کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد با کد 0215-91 تأیید شده‌اند.
یافته ها: نتایج ما ارتباطی بین پلی‌مورفیسم rs8506 C>T و خطر وقوع BC در مدل غالب را نشان داد (CC در برابر CT+TT؛ 0/027=P؛ 1/84=OR؛ 95%CI، 067/3/1-201). در مدل هم‌غالب، ژنوتیپ CT یک همراهی معناداری را با BC نشان داده است (0/038 =P). علاوه‌براین مشخص شد که افراد با آلل T در rs8506 خطر افزایش‌یافته‌ای برای سرطان پستان دارند  (0/031=P؛ 1/69=OR؛ 95%CI، 047/1-731/2). هیچ نوع ارتباطی میان rs8506 و فاکتورهای بالینی شامل متاستاز، درجه توموری و HER2 مشاهده نشد. 
نتیجه گیری: به‌طورکلی، حضور پلی‌مورفیسم rs8506 در توالی lincRNA-NR_024015 ممکن است به خطر وقوع سرطان پستان نسبت داده شود. آلل T در این واریانت، افزایش خطر برای وقوع سرطان پستان را ارائه می‌کند؛ بنابراین برای آشکارسازی مکانیسم جزئی همراهی مشاهده‌شده، آنالیزهای کاربردی بیشتری نیاز است. 

علی اصفهانی، شیرین زینالی، رقیه کیانی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان سینه بیماری شایعی در بین زنان است که تأثیر عمیقی بر سلامت روان، تجربه درد می‌گذارد و باعث می‌شود بیماران از افکار مرتبط اجتناب کنند؛ بنابراین هدف از این طرح، ارزیابی اثربخشی روش گروه‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تهعد بر اضطراب مرتبط با درد و تنظیم شناختی هیجانی در بیماران سرطان سینه است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع بررسی‌های نیمه‌تجربی از نوع آزمایشی بود. ۶۸ زن مبتلا به سرطان سینه به صورت نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند و پس از اعلام آمادگی، پرسش‌نامه اضطراب درد و تنظیم شناختی هیجان را تکمیل کردند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۳۴ نفر گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و گروه کنترل (۳۴ نفر) تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش در فرایند ۸ جلسه گروه‌درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. پیش از درمان و یک هفته پس از آن، پرسشنامه‌های اضطراب درد و تنظیم شناختی هیجان در اختیاران گروه آزمایش و کنترل قرار گرفت. داده‌های جمع‌آوری‌شده با کمک آزمون‌های t، x2 و تحلیل کوورایانس تک‌متغیره و چندمتغیره  با نرم‌افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، تمامی اصول اخلاق در پژوهش رعایت شده است.
یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود اضطراب درد (5/1±44/8:Mean±SD)، تنظیم شناختی هیجان منفی (1/5±40/8:Mean±SD) مثبت (5/7±39/8:Mean±SD) شده است (0/001=P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که درمان‌های روان‌شناختی بر مؤلفه های روانی مرتبط با بیماری‌های سرطان تأثیرگذار است و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می‌تواند به بیمار کمک کند تا افکار منفی و شرایط بیماری خود را بپذیرد.

ناصر صفدریان، شادی یوسفیان دزفولی نژاد،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان سینه  به دلیل رشد غیرقابل کنترل سلول های غیرطبیعی در سینه ایجاد می شود. در هر دو نوع تومورهای سرطانی خوشخیم و بدخیم، رشد سریع و زیاد سلول ها وجود دارد. امروزه، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ به ﮔﺴﺘﺮش ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی، ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺑﯿﻤﺎریﻫﺎ از ﺣﺎﻟﺖ تهاﺟمی ﺧﺎرج ﺷﺪه و تلاش ﭘﺰﺷﮑﺎن و ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﺑﺮ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﺨﯿﺺ بیماری را ﺑﺪون ﺟﺮاﺣﯽ و از روی ﺗﺼﺎویﺮ ارﮔﺎنﻫﺎی داﺧﻠﯽ اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ. 
مواد و روش ها: پژوهش حاضر مطالعه ‏ای بر اساس بررسی اطلاعات پایگاه داده‏ی تصاویر دیجیتال ماموگرافی ( (DDSM می‏ باشد، که روشی جدید برای تشخیص و آشکارسازی توده ‏های سرطانی تصاویر ماموگرافی با استفاده از استخراج ویژگی های هندسی و بهینه‏ سازی پارامترهای الگوریتم ماشین بردار پشتیبان (SVM)، به منظور طبقه بندی خودکار توده های سرطان سینه ارائه شده است. در ابتدا پیش ‏پردازش تصاویر ماموگرافی انجام می شد، سپس با استفاده از روش آستانه‏ گذاری، مرزهای توده ها مشخص شد و سپس با عملگرهای مورفولوژی این مرزها بهبود یافته و درنهایت قطعه بندی تصاویر برای طبقه ‏بندی نوع توده ‏های سرطانی بافت سینه انجام شد. در مرحله نهایی با استفاده از روش بهینه‏ سازی پارامترهای طبقه‏ بندی کننده‏ی SVM با کمک الگوریتم بهینه ‏سازی ملخ، و استفاده از روش اعتبارسنجی 4-fold طبقه بندی داده‌ها به دو دسته ‏ی خوشخیم و بدخیم انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش از تصاویر پایگاه داده‏ ی DDSM استفاده شده است. لازم به ذکر است که تصاویر موجود در این پایگاه داده بصورت رایگان جهت دسترسی وجود دارند.
یافته ها: بهترین نتایج شاخص ‏های صحت، حساسیت و اختصاصیت (ویژگی) به ازای به‌کارگیری تابع کرنل (RBF) پیش از انجام عملیات بهینه‏ سازی پارامترهای طبقه ‏بندی کننده ‏ی SVM به ترتیب برابر با 97%، 100% و %96 بدست آمد. همچنین، بهترین نتایج شاخص‏ های صحت، حساسیت و اختصاصیت به ازای به‌کارگیری تابع کرنل خطی، پس از انجام عملیات بهینه‏ سازی پارامترهای طبقه‏ بندی کننده ‏ی SVM با الگوریتم بهینه ‏سازی ملخ، به ترتیب برابر با %100، %100 و %100 بدست آمد که نشان ‏دهنده ی دقت بالای روش پیشنهاد شده در این مقاله است.. متوسط مقادیر شاخص ‏های صحت، حساسیت و اختصاصیت به ازای بکارگیری هر سه تابع کرنل SVM و پس از اعمال الگوریتم بهینه‏ سازی، به ترتیب برابر با 95/83، 100 و 94/81 درصد به دست آمد.
نتیجه گیری: بر اساس روش پیشنهاد شده در این مقاله، ویژگی های هندسی به‌دست آمده از بافت توده‏ های سرطانی سینه جهت آموزش مدل و تشخیص نوع توده سرطان سینه دارای کارایی بالایی است و روش  بهینه سازی ملخ  با انجام بهینه سازی پارامترهای طبقه ‏بندی کننده، دقت کلی تشخیص روش ارائه شده را بهبود بخشیده است. بنابراین نتایج حاصل از این پژوهش نشان ‏دهنده ‏ی عملکرد بالای روش پیشنهاد شده در مقاییسه با سایر پژوهش های پیشین انجام شده در این زمینه است.

طاهره عظیمی، ملیحه باقری، مهدی پریان، بهزاد خوانساری نژاد، اشرف زمانی، مهدیه موندنی زاده،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان دهانه رحم (CC) سومین بدخیمی شایع در خانم‌هاست که عمده‌ترین علت ایجاد آن، ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) است. دو انکوژن E6 و E7 این ویروس در روند تومورزایی آن نقش مهمی ایفا می‌کنند. امروزه، روش‌های موجود برای غربالگری CC توانایی تشخیص بیماری را در مراحل اولیه ندارند؛ بنابراین، شناسایی بیومارکر‌های جدید جهت تشخیص به‌موقع این سرطان حائز اهمیت است. بدین منظور، در مطالعه حاضر، miRNA‌های هدف‌گیرنده دو انکوژن E6 و E7 ویروس پاپیلومای انسانی (تیپ 16 و 18) در CC با روش‌های بیوانفورماتیکی مورد بررسی قرار گرفتند. 
مواد و روش ها: ابتدا با استفاده از پایگاه NCBI توالی ژن‌های E6 و E7 برای هر دو تیپ 16 و 18 ویروس پاپیلومای انسانی به دست آمد. سپس با استفاده از پایگاه‌های بیوانفورماتیکی miRBase و RNA22 مناسب ترین miRNA‌های هدف‌گیرنده ژن‌های مذکور انتخاب شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه علوم‌پزشکی اراک تصویب شد.
یافته ها: با توجه به میزان p-value به‌دست‌آمده از پایگاه‌های بیوانفورماتیکی، miRNA‌های (p-value=7/51e-2) miR-92a-5p miR-195-3p (p-value=2.24e-1) ،‌miR-34a-5p (p-value=2.73e-1) و miR-155-5p (p-value=4.95e-2) برای دو ژن E6 و E7 معرفی شدند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از بررسی‌های بیوانفورماتیکی نشان داد از بین چهار miRNA شناسایی‌شده، احتمالاً miR-155-5p و miR-92a-5p به ترتیب به عنوان miRNA‌های هدف‌گیرنده اختصاصی ژن‌های E6 و E7 هستند؛ بنابراین، به نظر می‌رسد این miRNA‌ها می‌توانند کاندید مناسبی برای مطالعات آزمایشگاهی در بیماران مبتلا به CC باشند.

احمد همتا، سحر عدل،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان، شایع‌‌‌ترین نوع سرطان و علت اصلی مرگ‌و‌میرهای ناشی از سرطان در زنان در سراسر جهان است. گیرنده فاکتور رشد فیبروبلاست 2 (FGFR2) یک گیرنده تیروزین کینازی است که نقش مهمی در رشد، تهاجم، حرکت و آنژیوژنز سلول‌‌‌های توموری دارد.  چندین پلی‌‌‌مورفیسم تک نوکلئوتیدی در ناحیه اینترون ۲ ژن FGFR2 یافت شده است که همراهی معناداری با خطر ابتلا به سرطان پستان نشان می‌‌‌دهند. تنوع ژنتیکی در این گیرنده یک عامل خطر جدید برای سرطان پستان است. هدف از این مطالعه، بررسی همراهی پلی‌‌‌مورفیسم تک نوکلئوتیدی rs2981582C/T در جمعیت زنان استان مرکزی با سرطان پستان بود.
مواد و روش ها: هشتاد زن مبتلا به سرطان پستان و هشتاد زن سالم (کنترل) از جمعیت زنان استان مرکزی انتخاب شدند. پلی‌‌‌مورفیسم rs2981582 جهت بررسی همراهی با سرطان پستان تجزیه ‌و تحلیل شد. استخراج DNA از نمونه‌‌‌های خونی افراد از طریق کیت انجام شد. حضور این چندشکلی‌های تک نوکلئوتیدی از طریق تکنیک RFLP-PCR مشخص شد. آنالیزهای آماری توسط نرم‌افزار SPSS نسخه ۱۹ (آزمون آماری کای‌اسکوئر) انجام شد و مقادیر 0/05≤P معنادار در نظر گرفته شدند. 
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق 1395.288.IR.ARAKMU.REC در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافته ها: تفاوت آماری معناداری در فراوانی پلی‌‌‌مورفیسم rs2981582 در ژن FGFR2 بین گروه کنترل و بیمار مشاهده شد (0/000=P). در گروه بیمار ژنوتیپ TT به میزان قابل توجهی با خطر ابتلا به سرطان پستان مرتبط بود (or‌=‌566/3 ;P=0/000). از طرفی آلل C یک نقش حفاظتی در برابر ابتلا به بیماری از خود نشان داد (0/000=P)
نتیجه گیری: مطالعه ما ارتباط معناداری میان پلی‌‌‌مورفیسم rs2981582C/T و خطر ابتلا به سرطان پستان نشان داد و پیشنهاد می‌‌‌کند که این پلی‌‌‌مورفیسم تک نوکلئوتیدی می‌‌‌تواند به عنوان یک بیومارکر جهت پیشگویی سرطان پستان مورد استفاده قرار گیرد.
سیف اله آقاجانی، سحر خوش سرور، سارا تقی زاده هیر،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان سینه یکی از رایج‌‌‌ترین سرطان‌‌‌ها در زنان است که مشکلات جسمانی و روانی فراوانی را به همراه دارد. پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه‌‌‌آزمایشی و به صورت پیش‌‌‌آزمون پس‌‌‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه­‌ی آماری شامل کلیه‌­ی مبتلایان به سرطان سینه پس از جراحی ماستکتومی است که در بخش شیمی­‌درمانی بیمارستان امام خمینی اردبیل در سال 1399 تحت درمان بودند. با روش نمونه‌‌‌گیری در ‌‌‌دسترس، تعداد سی زن مبتلا به سرطان سینه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش ضمن دریافت درمان دارویی، تحت درمان پردازش مجدد هولوگرافیک به صورت گروهی در نُه جلسه یک ساعته (هفته‌‌‌ای دو جلسه)، به مدت پنج هفته قرار گرفت، اما گروه کنترل صرفاً درمان دارویی را دریافت کرد. هر دو گروه در شرایط پیش‌‌‌آزمون پس‌‌‌آزمون با پرسش‌نامه انعطاف‌‌‌پذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) و پرسش‌نامه رشد پس از سانحه (تدسکی و کالون، 1996) ارزیابی شدند. در‌نهایت، داده‌‌‌ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند‌متغیره (MANCOVA) در نرم‌‌‌افزار SPSS نسخه‌23 تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این مطالعه با کُد IR.ARUMS.REC.1399.393 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اردبیل رسیده است.
یافته ها: یافته‌‌‌ها نشان داد که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطاف‌‌‌پذیری شناختی (42/319=P<0/01 ، F) و رشد پس از سانحه (18/300=P<0/01 ، F) در زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است و باعث افزایش انعطاف‌‌‌پذیری شناختی و رشد پس از سانحه در بیماران شده است.
نتیجه گیری: توجه به عوامل روان‌‌‌شناختی و شیوه‌‌‌ پردازش اطلاعات در بیماران سرطانی، از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ بنابراین به مشاوران و روان‌‌‌درمانگران پیشنهاد می‌‌‌شود که از درمان پردازش مجدد هولوگرافیک به ‌‌‌عنوان درمان مکمل و بدون عارضه‌‌‌ جانبی در کنار درمان‌‌‌های پزشکی جهت کاستن از معضلات روانی و اجتماعی که توسط بیماری ایجاد می‌‌‌شود، استفاده کنند.

الهه فینی، ندا نصیریان، بهرام حسین بیگی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان تخمدان یکی از شایع‌ترین سرطان‌های بانوان در دنیا است. CA-125 بیشترین بیومارکر استفاده‌شده در غربالگری سرطان تخمدان است. با اینکه بر اساس مطالعات انجام‌شده، CA-125 حساسیت و ویژگی چندان بالایی ندارد که به عنوان تست غربالگری در جامعه پزشکی استفاده شود، ولی به دلیل ساده و غیر‌تهاجمی بودن تقریباً همیشه انجام می‌شود و خصوصاً نقش مهمی در فرایند درمان، بعد از درمان و تعیین پیش‌آگهی و بازگشت بیماری ایفا می‌کند. هدف از این مطالعه، تعیین ارتباط سطح بالای تومور مارکر CA-125 با وجود سرطان تخمدان، تعیین حساسیت، اختصاصی بودن و ارزش اخباری مثبت و منفی این تست در بیماران ایرانی است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی همه موارد تست CA-125 انجام ‌شده در بیمارستان ولایت قزوین طی سال‌های 1394 تا 1397(چهارصد مورد) از نظر ابتلا به سرطان تخمدان بررسی شدند. به علاوه میزان CA-125 در میان افراد سالم و بیماران مبتلا به سرطان تخمدان مقایسه شد. در‌نهایت داده‌های حاصل با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. 
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق شمارهIR.QUMS. REC.1396.316 به تأیید شورای اخلاقی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی قزوین رسیده است. 
یافته ها: در این مطالعه 35/3 درصد دارای تشخیص قطعی بیماری سرطان تخمدان بودند. به طور کلی مقادیر CA-125 در 41/8 درصد منفی و در 58/2 درصد مثبت گزارش شد. حساسیت آزمون 80/1 درصد، ویژگی 53/6 درصد، ارزش اخباری مثبت 48/4 درصد و ارزش اخباری منفی 83 درصد به دست آمد. سن و وجود سرطان تخمدان با سطوح سرمی CA-125 از ارتباط آماری معنادار داشتند. 
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سن و سطوح سرمی CA-125 ارتباط آماری معناداری داشتند و در‌نهایت مشخص شد که سطوح CA-125 با وجود سرطان تخمدان ارتباط آماری معناداری دارد. این تست حساسیت و ویژگی متوسط و ارزش اخباری مثبت پایین و ارزش اخباری منفی بالا دارد. پس به عنوان یک تومور مارکر، برای غربالگری مناسب نیست، ولی برای از بین بردن تومور ارزش دارد.
نسرین گودرزی، جاوید پیمانی، حسن عشایری، فرحناز مسچی، مهرداد ثابت، محمداسماعیل اکبری،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: در هر عصری از تاریخ، بشر گرفتار ترس از یک بیماری بوده است. بی­ شک سرطان یکی از نگران کننده ­ترین بیماری­ ها است. دردهای سرطانی از مطرح ­ترین دردها است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر بخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم چندوجهی درد در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود. 
مواد و روش ها: پژوهش مذکور از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری دو ماهه و گروه کنترل است. در سال 1397 جامعه آماری، همه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سرطان تهران بودند که با روش نمونه ­گیری در دسترس، مشتمل بر 30 بیمار انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مداخله درمانی (شناختی-رفتاری و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی) و گروه کنترل قرار داده شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ­ها از طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر استفاده شد. ابزار پژوهش به منظور بررسی شاخص ­های چندگانه درد، پرسش نامه چند وجهی درد (وست هیون-ییل) بود. 
یافته ها: نتایج نشان داد، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تجربه درد مؤثر بودند(001/0>P)، اما هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از نظر اثربخشی بر میزان تجربه درد مشاهده نشد. 
نتیجه گیری: بر اساس یافته‌های این پژوهش می ­توان نتیجه گرفت، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مدیریت و شدت درد بیماران مبتلا به سرطان پستان تاثیر داشت.
مجتبی اسعد سامانی، مریم پیمانی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: پروتئین کدگذاری‌شده با ژن SGO1 عضو خانواده پروتئین shugoshin است و در هنگام میتوز از سانترومر محافظت می‌کند. lncRNAها، RNAهای غیرکننده‌ای با طول بیش از دویست نوکلئوتیدی هستند که در تنظیم بیان ژن‌ها نقش دارند. هدف از این مطالعه بررسی بیان SGO1 و SGO1-AS1 در مراحل متفاوت پیشرفت بیماری و مقایسه الگوی بیانی آن‌ها در بافت‌های توموری در مقایسه با بافت‌های سالم در بیماران سرطان کلورکتال است.
مواد و روش ها: چهل نمونه بافت بیماران مبتلا به سرطان کلورکتال با تأییدیه پزشک متخصص پاتوبیولوژیست طبق معاینه و معیار گزارش شده و چهل بافت نرمال از بخش کاملاً سالم روده همان افراد بیمار نمونه‌گیری بافت به عمل آمد. پس از استخراج RNA و سنتز cDNA برای بررسی بیان ژن‌های موردنظر، از تکنیک Real time RT-PCR در گروه‌های مطالعه‌شده استفاده شد. همچنین آنالیز ROC curve در راستای تعیین توانایی هرکدام از ژن‌های انتخاب‌شده برای تشخیص بیماری استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: در همه مراحل این تحقیق کدهای اخلاق تحقیق و نشر رعایت شده است.
یافته ها: در این پژوهش نشان داده شد که SGO1 در نمونه‌های توموری سرطان کلورکتال کاهش معنی‌دار (0/001>P) و SGO1 -AS1 LncRNA افزایش معنی‌داری در مقایسه با بافت‌های سالم مجاور پیدا می‌کنند. همچنین در گروه سنی کمتر از ۶۰ سال در مقایسه با گروه سنی بیشتر از ۶۰ سال بیماران، بیان SGO1 افزایش و بیانSGO1-AS1 کاهش نشان داد. بر اساس AUC به‌دست‌آمده از نمودار ROC، مشخص شد که ژن SGO1 با 0/8041=AUC وSGO1-AS1 با 0/6364=AUC به طور معنی‌داری قابلیت تشخیص جمعیت سالم از بیمار را در سرطان کلورکتال دارند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه می‌توان گفت که SGO1-AS1 و SGO1 به طور چشمگیری در بافت توموری به ترتیب کاهش و افزایش می‌یابند ولی تنها ژن SGO1 به‌منزله یک مارکر خوب برای تشخیص سرطان کلورکتال معرفی می‌شود.
فاطمه سادات حسینی پور ابرده، ماندانا نیکنام،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب از جمله اختلالات شایع و تأثیرگذار بر فرایند درمان در مبتلایان به سرطان سینه است. با توجه به اهمیت نقش سلامت معنوی بر اضطراب در مبتلایان به سرطان، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سلامت معنوی با اضطراب هستی و اضطراب مرضی در بیماران زن مبتلا به سرطان سینه بود. 
مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه بیماران زن مبتلا به سرطان سینه مراجعه‌کننده به مرکز آنکولوژی و رادیوتراپی امام رضا شهر مشهد در سال 1397 بود که با روش نمونه‌گیری تصادفی 195 نفر از بیماران مبتلا به سرطان سینه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش‌نامه اضطراب بک (1990)، پرسش‌نامه اضطراب هستی لارنس و گود (1974) و پرسش‌نامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (1982) بود. داده‌ها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی :این مطالعه با کد 950261902191 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد واحد الکترونیک به ثبت رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان دادند که بین هر دو بعد مذهبی و وجودی سلامت معنوی با اضطراب هستی رابطه مثبت معناداری وجود داشت (0/010).
نتیجه گیری: با توجه به نقش سلامت معنوی در اضطراب هستی و اضطراب مرضی، تقویت سلامت معنوی می‌تواند بر بهبود اضطراب بیماران سرطانی نقش مؤثری داشته باشد.

مرجان حاجی مرادی جاورسیانی، جواد ساجدیان فرد، شقایق حق جوی جوانمرد،
دوره 24، شماره 3 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان را نمی‌توان تنها با تغییرات ژنتیکی توضیح داد، بلکه شامل فرایندهای اپی ژنتیکی نیز می‌شود. ترمیم هیستون‌ها با استیلاسیون نقش کلیدی در تنظیم اپی ژنتیک بیان ژن دارد و توسط تعادل بین هیستون داستیلاسیون‌ها (HDAC) و هیستون استیل ترانسفرازها (HAT) کنترل می‌شود. بیان و فعالیت هیستون داستیلازها به وسیله چندین مکانیسم باعث تومورزایی می‌‌شود و مهارکننده‌های HDAC سبب بیان ژن‌های آپوپتوزی شده، بنابراین مهار آن‌ها موجب توقف تکثیر سلول‌های سرطانی و مهاجرت می‌شود.
مواد و روش ها: کویزینوستات (Quisinostat) یک داروی مهارکننده نسل دوم از هیدروکسامیک اسید است که می‌تواند بر گروه یک و دو آنزیم‌های داستیلاز تأثیر بگذارد. این دارو به دلیل کارایی بالا در IC 50 پایین برای این تحقیق انتخاب شد. سلول‌های سرطانی با کوئیزینوستات 200 nM تیمار و میزان مهاجرت سلولی به کمک میکروسکوپ فلوروسنت اندازه‌گیری شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه حاصل حاصل طرح تحقیق با شماره 96GCU3M1293 از دانشگاه شیراز است. 
یافته ها: داده‌ها نشان داد که تیمار سلول‌های سرطانی با کویزینوستات موجب کاهش معنی‌دار (0/05>P) مهاجرت سلولی می‌شود. DMSO تأثیری بر کاهش مهاجرت سلولی نداشته است.
نتیجه گیری: در این مطالعه سعی شده است تا اثر مهارکننده‌های HDACs بر کنترل مهاجرت سلول‌های سرطانی کولون بررسی شود. این مطالعه نشان داد کویزینوستات مهاجرت سلولی را به طور معناداری کاهش می‌دهد.
رضا هاشمی، مریم پیمانی، کامران قائدی، هانا صفار،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف PBK یک پروتئین کیناز فعال‌شده با میتوژن (MAPKK) بین MEK1/2 و MEK7 است و می‌تواند P38 ،JNK و ERK را در بسیاری از عملکردهای سلولی فسفوریله کند. خانواده عوامل رونویسی E2F نیز به گروهی از کلاس تنظیم‌کننده‌های سلولی متعلق هستند که هم به‌صورت انکوژن و هم به شکل سرکوب‌کننده تومور عمل می‌کنند. هدف از این مطالعه بررسی بیان PBK و E2F7 در مراحل اولیه سرطان روده بزرگ یا کلورکتال در مقایسه با مراحل بالاتر بر اساس مطالعات آزمایشگاهی و اطلاعات پایگاه اطلس ژنوم سرطان است.
مواد و روش ها تعداد 32 نمونه بافت بیماران مبتلا به سرطان کلورکتال با تأییدیه پزشک متخصص پاتوبیولوژیست طبق معاینه و معیار گزارش‌شده از استیج‌های مختلف، جمع‌آوری شد. پس از استخراج RNA و سنتز cDNA برای بررسی بیان ژن‌های موردنظر، از تکنیک RT-qPCR در گروه‌های مطالعه استفاده شد. همچنین از آنالیز ROC curve درجهت تعیین توانایی هرکدام از ژن‌های انتخاب‌شده برای تفکیک دو جمعیت Stage I+II وStage III+IV  استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این پژوهش در کمیته اخلاق دانشگاه آزاد شهرکرد با کد IR.IAU.SHK.REC.1399.022 به تصویب رسیده است.
یافته ها در این پژوهش نشان داده شد PBK و E2F7 در نمونه‌هایStage I+II در مقایسه با Stage III+IV سرطان کلورکتال افزایش بیان معنا‌دار پیدا می‌کنند. این داده‌ها با اطلاعات آزمایشگاهی و اطلاعات استخراج‌شده از اطلس ژنوم سرطان تأیید شد. همچنین بر اساس AUCی به‌دست‌آمده از نمودار ROC مشخص شد این دو ژن، به‌طور معنا‌داری در دو جمعیت Stage I+II و Stage III+IV و در سرطان کلورکتال تفکیک‌شدنی هستند.
نتیجه گیری با‌توجه‌به نتایج حاصل از این مطالعه می‌توان گفت دو ژن PBK و E2F7 مارکرهای خوبی در تشخیص بیماری در مراحل اولیه سرطان کلورکتال هستند.

آندیا سیدی مقدم، مهدیه سلیمی، نجمه رنجی، حسین مزدارانی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده

زمینه و هدف miRNAها دسته ای از RNA‌های کوچک غیررمزگذار (17-25 نوکلئوتید) هستند که در بسیاری از بیماری‌ها محققان به آن‌ها توجه کردند. مطالعات miRNA‌ها در سرطان‌های مختلف نشان داده است که برخی از آن‌ها به‌عنوان انکوژن و برخی مهارکننده تومور عمل می‌کنند. تا به امروز، بسیاری از مطالعات نشان دادند miR-17-5p و miR-93-5p مولکول‌های تنظیم‌کننده مهمی برای برخی رفتارهای بیولوژیکی، ازجمله فرایندهای تکثیر سلولی هستند که در تشکیل سرطان مهم هستند. هدف از این مطالعه بررسی سطح بیان miR-17-5p و miR-93-5p در بافت و پلاسمای بیماران مبتلا به سرطان مجاری پستان در مقایسه با گروه کنترل بود.
مواد و روش ها استخراج RNA (مشتمل بر miRNA) از نمونه‌های بافت پستان و پلاسمای متشکل از نمونه‌های سرطانی و نرمال انجام شد. درصد خلوص و غلظت آن‌ها با سنجش میزان جذب نوری تأیید شد. cDNA ساخته شد و سطح بیان miR-17-5p و miR-93-5p به‌صورت نیمه‌کمی با روش  واکنش PCR در زمان واقعی با استفاده از رنگ سایبر گرین در نمونه‌های بافت تومور و پلاسما در قیاس با گروه کنترل نرمال و در حضور نرمال‌کننده SNORD47 بررسی شد. تحلیل آماری با استفاده از نرم‌افزار Graphpad Prism نسخه 8/0/2 تجزیه‌و‌تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی ملاحظات اخلاقی این مطالعه را کمیته اخلاق مؤسسه پژوهشگاه ملی و مهندسی ژنتیک و زیست فناوری با کد (IRAN 52d/4922, 6.10.2016) تأیید کرد. کلیه افراد شرکت‌کننده در مطالعه، فرم رضایت‌نامه‌ جهت استفاده از نمونه‌های بالینی و داده‌های شخصی تحت نظارت پزشک را امضا کردند.
یافته ها میزان بیان miR-17-5p در بافت و پلاسمای بیماران مبتلا به داکتال کارسینوما در مقایسه با گروه کنترل افزایش بیان معنا‌داری را نشان داد به‌طور قابل‌توجهی با مرحله تومور و غدد لنفاوی، وضعیت گیرنده پروژسترون و  استروژن ارتباط داشت (P<0/0001). این در حالی است که کاهش بیان miR-93-5p در بافت‌های پلاسما و تومور به‌طور قابل‌توجهی با مرحله تومور و درگیری غدد لنفاوی مرتبط است (P<0/0001). 
نتیجه گیری یافته‌های این پژوهش مبین این امر است که بیان بالای miR-17-5p و کاهش بیان miR-93-5p احتمالاً با پیش‌آگهی ضعیف سرطان پستان مرتبط است. با وجود این miR-17-5p به دلیل اختلاف بیان بیشتر و سهولت ردیابی در پلاسما، به‌عنوان یک کاندیدای احتمالی زیست، نشانگر پیش‌آگهی ضعیف بیماری تلقی می‌شود. مطالعات فرجام‌یابی بالینی بیشتر برای تأیید این موضوع لازم است.

سیده زهرا شیفته، دکتر احمد همتا،
دوره 26، شماره 1 - ( 2-1402 )
چکیده

مقدمه: سرطان پستان یک بیماری به شدت هتروژن بوده. مولکول آنتی ژن 4 لنفوسیت T سایتوتوکسیک در مهار پاسخ سلول T و تنظیم پاسخ ایمنی نقش دارد. پلی مورفیسم های تک نوکلئوتیدی در ژن CTLA4 می‌تواند بر بیان مولکول مذکور تأثیر بگذارد. هدف از این مطالعه بررسی پلی مورفیسم های rs4553808 و rs733618 ژن CTLA4 با خطر ابتلا به سرطان پستان است.
روش کار: در این مطالعه جهت بررسی پلی مورفیسم ها از خون محیطی 80 بیمار مبتلا به سرطان پستان و 80 فرد سالم ساکن استان مرکزی استخراج DNA انجام شد. سپس از تکنیک PCR-RFLP استفاده گردید. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزارهای SPSS و SNP Analyzer آنالیز گردید.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق (1396.25Ir.arakmu.rec.) در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافته‌ها: آنالیز آماری پلی مورفیسم rs4553808 هیچ افزایش خطر چشمگیری در بیماران با ژنوتیپ GG در مقایسه با گروه کنترل نشان نمی‌دهد (OR=2/013،CI=95% 1/721-2/353). همچنین آنالیز ژنوتیپ هتروزیگوت AG هیچ ارتباطی بین تنوع ژنتیکی و سرطان پستان نشان نداد (OR=1/204، CI=95% 0/604-2/402). ترکیب ژنوتیپ های AG+GG نیز هیچ ارتباط معنی داری نشان ندادند (OR=1/130،CI=95% 0/569-2/242). آنالیز آماری برای پلی مورفیسم rs733618 نشان دهنده‌ی خطر افزایش یافته برای سرطان پستان است. نتایج حاصل بیانگر این است که ژنوتیپ TC (OR=2/992، CI= 95% 1/280-1/998) ارتباط معناداری بین تنوع ژنتیکی و سرطان پستان را نشان می‌دهد. آنالیز ژنوتیپ‌های ترکیب‌شده CC و TC با خطر افزایش یافته برای سرطان پستان در مقایسه با ژنوتیپ TT مرتبط بود (OR=0/334, CI=95%; 0/143- 0/782, P=0.009). با توجه به اینکه توزیع ژنوتیپ‌های CC و TC بین دو گروه کنترل و بیمار معنی‌دار بود؛ بنابراین فراوانی ژنوتیپ TT نیز با همین میزان P=0.001 بین دو گروه کنترل و بیمار معنی‌دار است.
نتیجه‌گیری: ارتباط معنی‌داری میان ژنوتیپ‌های پلی‌مورفیسم rs733618 و سرطان پستان مشاهده شد. این در حالی بود که هیچ‌گونه ارتباط معنی‌داری میان ژنوتیپ‌های پلی‌مورفیسم rs4553808 و خطر ابتلا به سرطان پستان مشاهده نشد.
زهرا قنبری زرندی،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده

مقدمه: بیماری سرطان پستان موجب بروز مشکلات روان‌شناختی و کاهش سلامت روان در افراد می‌شود، برای رفع این مشکلات به مداخلات درمانی نیاز است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی مداخله معنادرمانی گروهی بر کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش کار: روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه‌کننده به بیمارستان افضلی‌پور کرمان در سال 1402 بود. از بین آن‌ها تعداد 30 نفر با رضایت کتبی آگاهانه به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی و با روش قرعه‌کشی در دو گروه آزمایش و شاهد (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه شاهد) جایگزین شدند. افراد حاضر در گروه آزمایش مداخله معنادرمانی گروهی (10 جلسه) و هر هفته دو جلسه و به مدت 90 دقیقه دریافت نمودند .پرسشنامه‌های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه‌های کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی بود که در دو مرحله پیش‌آزمون و پس‌آزمون اجرا شدند. داده‌های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد قبل از مداخله تفاوت معنی‌داری بین میانگین نمرات کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی گروه مداخله و شاهد وجود ندارد، ولی بین میانگین این نمرات در گروه مداخله و شاهد بعد از مداخله تفاوت معنی‌دار آماری وجود داشت. میانگین و انحراف معیار کیفیت زندگی در پس‌آزمون 29/75 ± 6/91، تنظیم هیجان 98/28 ± 10/25 و امید به زندگی 39/51 ± 6/49 به دست آمد (0/001 P <).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش معنادرمانی گروهی موجب افزایش کیفیت زندگی، تنظیم هیجان و امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان شده بود. از آن‌جایی که وضعیت روانی مطلوب بیماری در بهبودی آن‌ها تأثیر دارد، بنابراین استفاده از این روش به عنوان یک استراتژی اثربخش برای کاهش مشکلات روان‌شناختی بیماران توصیه می‌شود.
هانیه مظفری، فرح لطفی کاشانی، شهرام وزیری، محمد اسماعیل اکبری،
دوره 27، شماره 3 - ( 5-1403 )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه‌ی کانونی سهم سازگاری ذهنی با سرطان، سواد سلامت و تهدید ادراک شده در پیش‌بینی تشخیص زودرس سرطان پستان انجام پذیرفت.
روش کار: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان تحت درمان مرکز درمان سرطان بیمارستان شهدای تجریش در سال 1402 بود که با استفاده از نرم‌افزار G*Power، 310 نفر تعیین و به روش نمونه‌گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند و به پرسش‌نامه‌های سواد سلامت سرطان پستان Williams، Templin, and Hines، پرسش‌نامه تهدید ادراک شده Champion، سازگاری ذهنی با سرطان Watson و پرسش‌نامه تشخیص زودرس پاسخ دادند. داده‌ها نیز با آزمون همبستگی کانونی و رگرسیون چندگانه تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد بین متغیرهای سهم سازگاری ذهنی، تهدید ادراک شده و سواد سلامت با مؤلفه‌های تشخیص زودرس سرطان(دانش، نگرش و اقدامات) رابطه معناداری وجود دارد (0/01 P). همچنین نتایج نشان داد سواد سلامت8/4 درصد؛ سازگاری ذهنی 3/4 درصد و تهدید ادراک شده 18/7 به تنهایی واریانس تشخیص زودرس سرطان پستان را پیش‌بینی می‌کنند که سهم تهدید ادراک ‌شده، 38/9 درصد و از همه متغیرها بیشتر است.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه، می‌توان گفت افزایش سازگاری ذهنی، تهدید ادارک شده و سواد سلامت در تشخیص زودرس بیماری نقش دارند و اهمیت میزان تهدید ادراک ‌شده نسبت به سازگاری ذهنی و سواد سلامت بیشتر است که باید مورد توجه قرار گیرد.
زهرا سادات موسوی، فاطمه ناصرنخعی،
دوره 27، شماره 6 - ( 11-1403 )
چکیده

مقدمه: یونجه پاکلاغی با نام علمی .Lotus corniculatus L (تیره بقولات) به دلیل ترکیبات شیمیایی ارزشمند دارای خواص دارویی متعدد می‌باشد. این پژوهش، با هدف مروری بر مطالعات انجام شده در زمینه ترکیبات شیمیایی و خواص دارویی این گیاه انجام شده است.
روش کار: این مطالعه با بهره‌گیری از منابع کتابخانه‌ای، موتورهای جستجوگر و بانک‌های اطلاعاتی مانند Google، Google Scholar، PubMed، PubChem، ScienceDirect، Magiran، ResearchGate و SID انجام گردید، سپس داده‌ها جمع‌آوری و طبقه‌بندی شدند.
یافته‌ها: نتایج حاکی از آن بود که یونجه پاکلاغی، غنی از ترکیبات با ارزشی نظیر کامپفرول، کوئرستین، ایزورامنتین، اولئامید و لینولئامید است. عصاره‌های مختلف این گیاه دارای فعالیت‌های آنتی‌اکسیدانی، ضد التهابی، محرک سیستم ایمنی، ضد سرطانی، ضد درد، ضد افسردگی، ضد آمیلازی، ضد قارچی، ضد پروتوزوا، و ضد باکتریایی می‌باشد. از گیاه مذکور برای التیام زخم‌، کنترل اضطراب و تهوع، درمان عفونت ادراری، دفع سنگ کلیه و نیز به عنوان ضد اسپاسم و آنتی هموروئید استفاده می‌گردد. مصرف موضعی این گیاه باعث کاهش سبوم و سطوح پوست چرب انسان شده است.
نتیجه‌گیری: گیاه یونجه پاکلاغی به صورت مستقیم و غیرمستقیم، می‌تواند بر زندگی و سلامتی بشر تأثیرگذار باشد. پیشنهاد می‌شود با توجه به وجود ترکیبات مؤثره و خواص دارویی گزارش شده از این گیاه، مطالعات بیش‌تری بر روی خواص دارویی آن انجام شود.


ناصر پولادی، نرمین جوادی، سما دیده ور تبریزی،
دوره 28، شماره 2 - ( 2-1404 )
چکیده

مقدمه: سرطان تیروئید، یکی از شایع‌ترین انواع بدخیمی‌های غدد درون‌ریز است. FAS یکی از مهم‌ترین لیگاندهای آپوپتوز است که توسط لنفوسیت‌های مهاجم تومور بیان می‌شود. این لیگاند مرگ از طریق القای آپوپتوز در مسیر Fas/FasL نقش مهمی را در حذف سلول‌های سرطانی با بازی می‌کند و اختلال در آن موجب القای تومورزایی می‌شود. این مطالعه همراهی چندشکلی ژن
 
FASL - INV2nt-124A/G (rs5030772) با خطر ابتلا به سرطان تیروئید را در منطقه آذربایجان شرقی مورد بررسی قرار داد.

روش کار: در این مطالعه مورد- شاهدی، 115 بیمار مبتلا به سرطان تیروئید و 125 فرد سالم بدون سابقه خانوادگی سرطان از شهر تبریز به عنوان گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. 5 میلی‌لیتر خون محیطی از هر یک از این شرکت‌کنندگان جمع‌آوری شد. برای استخراج DNA از روش پروتئیناز K استفاده شد و چندشکلی ژن FASL  (rs5030772) با تکنیک ARMS-PCR تحلیل گردید. نتایج به‌دست‌آمده با استفاده از نرم‌افزار آنلاین Javastat statistics package مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: فراوانی ژنوتیپی AA، AG و GG در افراد بیمار به ترتیب 40/35، 49/12 و 10/53 درصد و در گروه شاهد به ترتیب 41/6، 52/8 و 5/6 درصد به‌ دست آمد. فراوانی ژنوتیپی و آللی تفاوت معنی‌داری در بین گروه‌های بیمار و شاهد نشان نداد (0/05 < P). با بررسی ویژگی‌های کلینیکی- پاتولوژیکی بیماران، ارتباط معنی‌داری بین مشخصات بالینی بیماران و توزیع ژنوتیپ‌های این چندشکلی دیده‌ نشد (0/05 > P).
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که چندشکلی ژن FASL -INV2nt-124A/G (rs5030772) نمی‌تواند به عنوان یک عامل خطر برای ابتلا به سرطان تیروئید در جمعیت مورد بررسی در استان آذربایجان شرقی تلقی شود.

صفحه 4 از 5     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb