91 نتیجه برای سرطان
فتح الله محقق، مهران محسنی، نسرین رباط میلی، محمدرضا بیاتیانی، فاطمه سیف، نیرسادات مصطفوی،
دوره 21، شماره 6 - ( 9-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: پرتودرمانی، نابودی سلولهای سرطانی است و در تمام بیماران مبتلا به سرطان پستان باعث کاهش عود مجدد در آینده، تسکین درد در تومورهای موضعی و علائم متاستازها میشود. روشهای درمانی مختلفی مانند فیلدهای الکترونی یا فوتونی یا ترکیبی از هر دو نوع فیلد وجود دارد.
مواد و روشها: در این مطالعه برای درمان غدد لنفاوی ناحیهای سوپراکلاویکل از دو روش درمانی 1) درمان فوتون و 2) ترکیب فوتون–الکترون در پرتودرمانی استفاده شد. 30 بیمار مبتلا به سرطان پستان (راست) همراه با درگیری غدد لنفاوی ناحیهای انتخاب شدند. با استفاده از نرمافزار ایزوگری اطلاعات طراحی درمان بیماران با دو روش مذکور بهدست آمد.
یافتهها: ماکزیمم و میانگین دوز رسیده به سوپراکلاویکل در روش اول 64/1±08/52 و 51/59±0/42 گری و برای روش دوم 64/1±24/54 و 43/0±67/43 گری گزارش شد. V90 (درصدی از حجم سوپراکلاوکل که 90 درصد دوز تجویزی را دریافت کرده است) در روش اول 94/1±74/59 درصد و در روش دوم 94/0±26/70 درصد محاسبه و مقدار p، 004/0 گزارش شد. ماکزیمم دوز رسیده به نخاع در دو روش اول 9/1±66/14 و 92/22±0/10 و برای تیروئید به ترتیب 1/3±62/42 و 02/5±67/37 گری بود.
نتیجهگیری: طبق نتایج ماکزیمم دوز رسیده به نخاع و تیروئید در روش جدید با سطح معنیداری کاهش داشت. ماکزیمم و میانگین دوز رسیده به سوپراکلاویکل در درمان جدید افزایش داشت. پوشش دهی حجم تومور در روش جدید بهینهتر گزارش شد.
اعظم احمدی، علی آرش انوشیروانی،
دوره 21، شماره 6 - ( 9-1397 )
چکیده
سرطان یک بیماری چند عاملی است که در اثر عوامل محیطی و ژنتیکی متعدد ایجاد میشود. ژنهای دخیل در بروز سرطان را به چند گروه شامل پروتوآنکوژنها، ژنهای سرکوبگر تومور، ژنهای دخیل در پایداری ژنوم و مهاجرت سلول طبقهبندی میکنند. در اثر تجمع تغییرات ژنتیکی، توده توموری ایجادشده، منبع خونی برای تغذیه و تداوم رشد خود را کسب میکند. توده توموری مجموعهای از سلولهای منفرد نیست و برهم کنشهای دوطرفه با محیط در برگیرنده خود دارد. محیط دربرگیرنده تومور (TME) عملکرد مشابهی با کنام سلولهای بنیادی داشته که پیشرفت تومور و ایجاد متاستاز را متاثر مینماید. مطالعه ماهیت این محیط در تشخیص و درمان مولکولی سرطان موثر است و اطلاعات ارزشمند و جدیدی برای کنترل بدخیمی تومور و ارزیابی خطر فراهم میکند (1). در این مقاله به بررسی عناصر تشکیلدهنده TME و اهداف مولکولی درمان سرطان پرداخته میشود.
شناسایی TME توسط پروفایلهای سلولی و مولکولی نشان میدهد که در این محیط انواع متفاوت سلول وجود دارند که ضمن تحریک تغییر نئوپلاستیک و متاستاز، تومور را از سیستم ایمنی میزبان محافظت نموده و منجر به مقاومت به درمان میشوند (2). از میان انواع متفاوت سلولهای حاضر در TME، شامل سلولهای پارانشیمال تومور، فیبروبلاست، سلولهای اپیتلیال و التهابی، ماتریکس خارج سلولی و مولکولهای پیامرسان، خون و رگهای لنفی، فیبروبلاستها بیشترین تعداد سلول را به خود اختصاص میدهند. در مراحل اولیه سرطانزایی، فیبروبلاستهای نرمال از رشد تومور جلوگیری میکنند. به مرور با ایجاد تغییرات ژنتیکی، این سلولها با کمک عوامل التهابی، فاکتورهای رشدی را آزاد میکنند که یا مستقیماً سلولهای تحریککننده تکثیر تومور را متاثر مینمایند و یا بهصورت غیرمستقیم آپپتوز را با تحریک رشد و القای آنژیوژنز مهار میکنند. در مجموع، با درگیرشدن تعداد متنوعی از عوامل سلولی و پیامهای مولکولی، سیستم پیچیدهای از برهمکنشها ایجاد میشود
(3، 4).
در یک TME، میانکنشهای دوطرفه سلولهای توموری با ماتریکس خارج سلولی (ECM)، ماکروفاژهای مرتبط با تومور (TAM)، فیبروبلاستهای تمایزیافته (CAF)، سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSC) و سلولهای اندوتلیال (EC) به اثبات رسیده است. این ارتباطات با کمک کموکاینها، فاکتورهای رشد، ماتریکس متالوپروتئازها (MMP) و پروتئینهای ECM برقرار شده و نهایتاً منجر به مهاجرت، حمله به اندامهای دوردست و ایجاد متاستاز میشود (5). TME با ایجاد تغییرات در فراخوانی سلولهای استرومال و ایمنی، بافت را بازسازی کرده و در تومور تغییرات متابولیکی ایجاد میکند. این بازسازی در یک محیط القایی پیشبرنده تومور، مشابه ناحیه اطراف یک زخم است که توسط مجموعهای از سلولها احاطه میشود (6). بسته به نوع سرطان، بیش از ۴۰ درصد CAFها میتوانند مشتق از سلولهای پیشساز مغز استخوان باشند که به مکان تومور در حال رشد فراخوانده میشوند. اگرچه، CAFها همچنین ممکن است ناشی از سلولهای سرطانی اپی تلیالی یا فیبروبلاستهای ساکنی باشند که به میوفیبروبلاست تمایز یافتهاند. در تومورهای اپیتلیالی، فیبروبلاستها عمدتاً از طریق ترشح فاکتورهای رشد و کموکاینها منجر به ایجاد یک ماتریکس خارج سلولی تغییریافته شده و سیگنالهای تکثیر و متاستاز را افزایش داده و نهایتاً منجر به تحریک پیشرفت تومور میشوند (7). ماتریکس خارج سلولی نیز داربستی از سلولهای التهابی، رگهای لنفی و عصب را تشکیل میدهد. بهطورکلی، در پدیده متاستاز، تومورهای مهاجم بایستی توانایی حرکت، ظرفیت تجزیه ماتریکس خارج سلولی بافت، تشکیل رگهای خونی جدید، بقا در خون و تثبیت در یک محیط بافتی جدید را کسب کنند. در مطالعاتی که برای شناخت چگونگی کسب این قابلیتها در سلولهای سرطانی انجام شده، مشخص شده است TME اهمیت حیاتی در ایجاد این پدیده دارد. TME با ارسال سیگنالهایی به سلولهای استرومایی یا غیر بدخیم و فعالکردن رونویسی برخی از ژنها، حمله تومور به بافتهای دوردست و محیط جدید را تثبیت میکند (8، 9). همچنین، سلولهای پیشساز آنژیوژنز که تحت شرایط هیپوکسی به TME فراخونده شدهاند با متاستاز در ارتباط هستند. برخی از مطالعات نشان میدهند که مولکولهایی تحت عنوان miRNA تنظیمکننده اصلی این فعالیت بوده و منجر به تغییر فیبروبلاستها در TME میشوند. MiR-21، miR-31، miR-214 و miR-155 نقش مهمی در تمایز فیبروبلاستهای نرمال به CAF دارند (10). هرچند عملکرد miRNAها در TME هنوز هم بهطور کامل شناسایی نشده است، اما مطالعات حاکی از این است که miRNAهای تولیدشده توسط سلولهایTME ، بهخصوص CAFها، روی رشد تومور اثر میگذارند (11). موسومسی و همکاران نقش miRNAها در TME را در سرطان پروستات نشان دادند. در مطالعه آن ها مشخص شد در این سرطان بیان miR-15aوmiR-16 در فیبروبلاستهای حاضر در TME کاهش مییابد و آنکوژنهایی مانند Bcl-2 و اجزای مسیر WNT توسط این miRNAها هدفگیری میشوند (12).
استراتژیهای مختلفی برای هدف قرار دادن اجزای TME در درمان سرطان پیشنهاد شده است (2). مسدود نمودن فراخوانی و فعالسازی سلولهای استرومال در TME یکی از این راهکارهاست و داروی Avastin در درمان سرطان کلون و گلیوبلاستوما بر همین اساس طراحی شده است. برخی داروها نیز میانکنش بین سلولهای TME با تومور و یا آنژیوژنز، ECM و ترکیبات التهابی در TME را مورد هدف قرار میدهند. siltuximab یک آنتی بادی ضد IL-6 انسانی است که مسیر فعالیت IL-6/STAT3 را در سلولهای سرطانی مهار میکند و اثرات درمانی آن در مدلهای زنوگرافت گزارش شده است. اثر این دارو نیز در فاز II کلینیکال تریال در سرطان تخمدان مقاوم به platinum در دست مطالعه است. شناسایی دقیق تر شبکه های ژنی و مسیرهای سلولی به بهبود درک ما از پاتوژنز سرطان و پیشرفت روشهای درمانی کمک میکند. بنابراین علاوه بر کنترل مسیرهای پیامرسان در داخل تومور، شناسایی TME مرتبط با آن نیز ضرورت دارد. اگرچه علی رغم شناسایی اهمیت TME در سرطانزایی، با توجه به تعدد سلولهای درگیر در آن، منشا ایجاد جهش های مولکولی در اجزای آن هنوز هم بهطور کامل مشخص نشده است و نیازمند اجرای مطالعات گسترده در این زمینه میباشد.
زهره السادات طباطبایی، مسعود همایونی تبریزی، علی نعمتی،
دوره 21، شماره 7 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش متابولیسم و تولید رادیکالهای آزاد در بدن از جمله عوامل ایجادکننده استرس اکسیداتیو، تضعیف سیستم آنتی اکسیدانی و بروز بعضی بیماریها از جمله سرطان است. هدف از این مطالعه، بررسی فعالیت آنتی اکسیدانی و اثر سمیت ترکیب شیف باز کمپلکس منگنزII از شیف باز Nو Nʹ-دی پیریدوکسیل (1 و 4 بوتان دی آمین) است.
مواد و روشها: ظرفیت آنتی اکسیدانی ترکیب شیف باز کمپلکس منگنزII از شیف باز
N و Nʹ-دی پیر یدوکسیل (1 و 4 بوتان دی آمین) در غلظتهای 5/62، 125، 250 و 500 میکروگرم بر میلیلیتر به روش DPPH (1،1-دیفنیل-2 -پیکریل- هیدرازیل) بررسی شد. همچنین، اثر سمیت ترکیب شیف باز ذکرشده در غلظتهای صفر، 5/62، 125، 250 و 250 میکروگرم بر میلیلیتر به روش MTT (3- ]4- دیمتیل تیازول- 2- ئیل[ -2-5-دیفنیل تترازولیوم برومید) در 24، 48 و 72 ساعت بر روی سلولهای سرطان پستان (MCF7Michigan Cancer Foundation-7) بررسی شد.
ملاحظات اخلاقی: در این مطالعه، تمامی اصول اخلاق در پژوهش رعایت شده است.
یافتهها: ظرفیت آنتی اکسیدانی ترکیب شیف باز کمپلکس منگنزII از شیف باز NوNʹ- دی پیر یدوکسیل (1 و 4 بوتان دی آمین) در غلظت 500 میکروگرم بر میلیلیتر 83/38 درصد بهدست آمد و اثر سمیت شیف باز موردنظر روی رده سلولی MCF7 IC50 در 24، 48 و 72 ساعت به ترتیب حدود 124، 245 و 470 میکروگرم بر میلیلیتر بوده است.
نتیجهگیری: ظرفیت آنتی اکسیدانی ترکیب شیف باز کمپلکس منگنزII از شیف باز Nو Nʹ-دی پیریدوکسیل (1 و 4 بوتان دی آمین) در مقایسه با BHA (Butylated hydroxyanisole) قابلیت مهار رادیکال آزاد را دارد.
رسول نجفی، فاطمه امیری، قدرت ا... روشنایی، محمد عباسی،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
مقدمه: سرطان کولون یکی از شایعترینسرطانهای دستگاه گوارش است. این سرطان در بین سرطانها سومین امار مرگ را دارد؛ هدف این مطالعه براورد بقا و تعیین عوامل مؤثربر بقایبیماران سرطان کولون است.
مواد و روشها:در این تحقیق از اطلاعات 193 بیمار مبتلا به سرطان کولونمراجعهکننده به کلینیک امام خمینی همدان طی سالهای1382 تا 1396 در قالب یک مطالعه کوهورت گذشتهنگر استفاده شد. پیگیری تمام بیماران از طریق مراجعه دورهای و تماس تلفنی تا سال 96 انجام شد. برای براورد بقای بیماران از روشکاپلان مایر استفاده شد،همچنین اثر عوامل پیشآگهی دهنده بر بقا توسط مدل رگرسیون کاکس بهدست آمد. نرمافزارمورداستفاده برای تجزیه و تحلیل دادههاSTATA نسخه 11 و سطح معنیداری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها:میانگین سنی بیماران در زمان تشخیص 9/12±09/57 سال بود. احتمال بقای 1، 3 و 5 ساله کل بیماران به ترتیب 82/0، 61/0 و 48/0 بود. همچنین متغیر مرحله سرطان در مدل کاکس تعیینکنندهمدت زمان بقای بیماران بود.
نتیجهگیری:بر اساس مدل کاکس تنها مرحله سرطان بر زمان بقای بیماران مبتلا بهسرطان کولون این مطالعه تأثیرگذار بود.لذا تشخیص بهموقع بیماری باعث پیشگیری از پیشرفت بیماری همچنین افزایش مدت زمان بقای افراد بیمار، بهویژه در سنین بالا میگردد.
مهسا کاوسی، احسان رحیمی، جلیل فلاح مهرآبادی،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان ریه یکی از همهگیرترین سرطانها در سراسر جهان است. اخیراً چند انکوژن بالقوه شناخته شدهاند که شامل EGFR، BRAF، KRAS و ژن ALK هستند. با توجه به شیوع بالای سرطان ریه، میزان مرگ ناشی از آن، عوارض شیمیدرمانی و تلاش برای یافتن داروهای مؤثر و با عوارض کمتر، تحقیق حاضر با این هدف انجام شد که تأثیر یک عصاره گیاهی را بررسی کرده تا نتایج آن در اختیار مراکز تولیدی قرار گیرد.
مواد و روشها: در این تحقیق، تأثیر عصاره اوکالیپتوس و داروی سیسپلاتین بر روی میزان بیان ژن KRAS در رده سلولی A549 سرطان ریه بررسی شد. به منظور تعیین زندهمانی سلولها از روش MTT استفاده و IC50 تعیین شد. پس از تعیین IC50سلولها به مدت 48 ساعت در معرض تأثیر غلظتی کمتر از IC50 عصاره و دارو قرار گرفتند. سپس میزان بیان ژن KRAS نسبت به ژن کنترل β-ACTIN در گروههای کنترل و تیمار با عصاره و دارو تعیین شد. بدین منظور، پرایمر اختصاصی برای ژنβ-ACTIN و KRAS طراحی و Real-Time PCR انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد IR.IAU.East Tehran.REC.1396.3 در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شرق به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد میزان IC50 عصاره و دارو به ترتیب 7/85 و 77/1 میلیگرم بر میلیلیتر بوده است. همچنین، میزان بیان ژنها در سلولهای تیمار شده و کنترل با عصاره و دارو مقایسه گردید. بیان نسبی ژنKRAS به ژن مرجع در رده سلولی سرطانی تیمارشده با عصاره و دارو به ترتیب به میزان 89/2 و 25/9 برابر طی 48 ساعت بهطور معنیدار (0=p) کاهش یافت.
نتیجهگیری: با توجه به کاهش بیان نسبی ژن در رده A549 تیمار شده میتوان به مطالعات آینده در خصوص درمان هدفمند سرطان ریه امیدوار بود و از اینرو پتانسیل استفاده از ترکیبات گیاهی آشکارتر شود.
عزیز اقبالی، حسن طاهراحمدی، شهلا ذبیح زاده، مرتضی موسوی حسن زاده،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان دومین علت مرگومیر کودکان زیر 14 سال محسوب میشود. هدف از این مطالعه بررسی اپیدمیولوژی و عوامل مستعدکننده سرطانهای کودکان میباشد.
مواد و روشها: در یک مطالعهی مشاهدهای-توصیفی 82 کودک مراجعهکننده به بخش انکولوژی بیمارستان امیرکبیر شهر اراک بین سالهای 1390 تا 1395 بررسی شدند. اطلاعات مربوط به سن، جنس، نوع بدخیمی و عوامل مستعدکننده بهصورت مصاحبه حضوری و یا از پرونده بیماران استخراج و در چک لیست وارد شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.2.46.87 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافتهها: 1/56 درصد بیماران در دامنه سنی صفر تا 5 سال، 1/74 درصد ساکن شهر و 2/90 درصد آنها زنده، 99 درصد تک قلو، 7/92 درصد ترم، 3/46 درصد آنان فرزند اول و 9/87 درصد وزن هنگام تولد بیش از 2500 داشتند. رابطه معنیداری بین روش زایمان و مشکلات زایمانی، جنس بیماران و عوامل محیطی (همچون مصرف مواد کنسروشده، سوسیس و کالباس، استفاده از حشرهکشها، مصرف دارو هنگام بارداری و میزان ابتلا به بیماریهای عفونی) با ابتلا به سرطان وجود نداشت، اما بین افزایش سن پدر و مادر و بالا بودن سطح
اقتصادی–اجتماعی با ریسک ابتلا به سرطان ارتباط مستقیم دیده شد.
نتیجهگیری: ریسک ابتلا به سرطانهای اطفال در استان مرکزی بیشتر در ارتباط با عوامل ژنتیکی میباشد و عوامل محیطی ایجادکننده سرطانهای اطفال در این مطالعه کمتر دخیل است.
ریحانه خوش چهره جمالی، مهدی توتونچی، حسین بهاروند، مرضیه ابراهیمی،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: شواهدی وجود دارد که سلولهای سرطانی در طی فرآیند شکلگیری و پیشرفت سرطان، ناهنجاریهای اپیژنتیکی را نیز علاوه بر جهشهای ژنتیکی چندگانه متحمل میشوند. استفاده از فنآوری بازبرنامهریزی به عنوان ابزاری برای اعمال «فشار» و ایجاد تغییرات در تنظیمکنندههای اپیژنتیکی، میتواند به روشن کردن رفتار اپیژنتیکی منحصر به سلولهای سرطانی منجر شود. تاکنون، سلولهای iPS از سلولهای پرایمری نرمال تولید شدهاند، اما مشخص نیست که آیا سلول سرطانی اولیه انسانی نیز میتواند به سلول iPS بازبرنامهریزی شود یا خیر. در این مطالعه، تولید سلولهای iPS از سلولهای آدنوکارسینومای پانکراس با استفاده از عوامل رونویسی مورد بررسی قرار دادیم.
مواد و روشها: سلولهای حاصل از نمونههای زنوگرفت PDAC انسانی، با لنتی ویروس حاوی عوامل Yamanaka (OSKM) القا شده و در ادامه سلولهای القا شده توسط رنگآمیزی آلکالین فسفاتاز، Real-Time PCR و ایمونوسیتوشیمی تعیین هویت شدند.
ملاحظات اخلاقی: مطالعه حاضر با کد اخلاقی EC/93/1025 در کمیته اخلاق پزشکی پژوهشگاه رویان پذیرفته شده است.
یافتهها: رنگآمیزی آلکالین فسفاتاز، Real-Time PCR و ایمونوسیتوشیمی نشان داد که القاء با عوامل رونویسی OSKM منجر به تولید سلولهای iPS از سلولهای فیبروبلاستی میشود، اما نه از سلولهای PDAC PDX. سلولهای PDAC نمیتوانند بهطور کامل با بیان چهار عامل رونویسی مجدد برنامهریزی شوند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که سلولهای سرطانی PDAC-PDX، با توجه به الگوی بیان ژنهای اصلاحکننده اپیژنتیکی آنها، از سلولهای القاشده PDAC متفاوت بودند، هرچند بیان ژنهای تکامل یافته در سلولهای PDAC القاشده بهطور قابل توجهی افزایش نیافت.
محمد خلیلی کلاکی، روح الله کریم زاده، ندا سلیمانی، سید مسعود حسینی، مقصود ارشدی،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: نوردرمانی پویا روشی با حداقل تهاجم در از بین بردن سلولهای سرطانی است که از ترکیب مواد حساس به نور غیرسمی و نور مرئی برای تولید گونههای فعال اکسیژن و تخریب تومورها استفاده میشود. این مطالعه با هدف بررسی اثر گرافناکساید بهعنوان یک ماده آلی که دارای گروههای اکسیژنی زیادی است جهت از بین بردن سلولهای سرطان MCF-7 انجام شد.
مواد و روشها: این بررسی در شرایط برونتنی تجربی بر روی سلولهای سرطان پستان
(MCF-7) انجام شد. گروههای موردمطالعه عبارت بودند از: گروه اول) تاثیر دارو با غلظتهای متفاوت گرافناکساید (6/47، 9/90، 6/166، 7/230، 7/285 و 3/333 میکروگرم بر میلیلیتر)، گروه دوم) اثر همزمان دارو و تحت تابش نور لیزر، گروه کنترل) شامل سلولهایی صرفا تحت تابش لیزر و گروه شاهد بدون تیمار در نظر گرفته شد. سلولها در معرض تابش لیزر مرئی (۴۰۵ نانومتر) با توان W/cm2 1/0 قرار گرفتند. توان زیستی سلولها با استفاده از روش MTT تعیین شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد SBU/S.1397.46A به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی تهران رسیده است.
یافتهها: نتایج آزمایشات در شرایط برونتنی نشان داد که سمیت تاریکی گرافناکساید در غلظتهای کمتر از 9/90 میکروگرم بر میلیلیتر، اثر قابل توجهی بر سلولهای سرطانی نداشت. همچنین نور لیزر به تنهایی فاقد اثر سمی بر سلولها است. اما نوردرمانی پویا با واسطه گرافناکساید، توان زیستی سلولهای سرطانی را بهطور میانگین به میزان ۲۱ درصد نسبت به سمیت تاریکی کاهش داده است. نتایج بهصورت میانگین سه تکرار مســتقل± خطای استاندارد نمایش داده شده و 05/0 > p معنیدار درنظر گرفته شده است.
نتیجهگیری: در این مطالعه، گرافن اکساید در غلظتهای کم کاملاً زیستپذیر است، ولی با افزایش غلظت، اثر سمیت افزایش می یابد. با اعمال تابش نور به همراه گرافن اکساید، مقدار زندهمانی کاهش یافته که جهت پژوهشهایی در زمینه درونتنی اثربخشی بیشتری خواهد داشت.
علی گنجی، امیر محمد سعیدی، علی قضاوی، قاسم مسیبی،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده
سرطان یکی از علتهای اصلی مرگومیر در سراسر جهان است، بنابراین دستیابی به روشهای درمانی جدید، انتخابی و کارآمدتر اهمیت فراوانی دارد. یکی از این روشها، استفاده از پپتیدهای ضدسرطان است که با توجه به انتخابیبودن، عوارض کمتر و اثربخشی بیشتر نسبت به سلولهای سرطانی مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. یکی از انواع این پپتیدها، پپتیدهای ضدمیکروبی است که اخیراً استفاده از آنها به عنوان عوامل ضدسرطان به عنوان یک روش درمانی نوین در نظر گرفته شده است. پپتیدهای ضدمیکروبی در چندین دهه قبل فقط به عنوان یکی از اجزای سیستم ایمنی ذاتی به حساب میآمدند، اما اکنون با توجه به مکانیسمها و ویژگیهای کشفشده آنها، میتوانند به عنوان پپتیدهای ضدسرطانی استفاده شوند. این روش درمانی نوین میتواند مسیری رو به پیشرفت را جهت درمان بهینه سرطان با عوارض کمتر برای این بیماری ارائه دهد.
هاله سادات توکل افشاری، مسعود همایونی تبریزی، توران اردلان،
دوره 22، شماره 4 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف از بین نانوداروهای تولیدشده، نانوامولسیون یک ابزار مهم درعرصه فناوری نانو است که جهت کاربرد بالینی و درمانی طراحی شده است. از آنجا که اثربخشی درمانی سرطان از طریق توانایی دارو برای کاهش و ازبینبردن تومورها بدون آسیبرساندن به بافت سالم اندازهگیری میشود، نانوامولسیون به عنوان حامل دارویی هدفمند در این زمینه میتواند مفید واقع شود. بنابراین در این پژوهش اثرات آنتیاکسیدانی و ضدسرطان نانوامولسیون تولیدشده توسط اسانس گیاه شوید بررسی شده است.
مواد و روش ها جهت سنجش ویژگیهای آنتیاکسیدانی از آزمونهای دیپیپیاچ (1،1- دیفنیل-2- پیکریل- هیدرازیل) و ایبیتیاس (2،2-آزینو بیس (3-اتیل بنزوتیازولین 6- سولفونیک اسید)) استفاده شد و جهت ارزیابی سمیت سلولی القاشده به سلولهای سرطانی کبد
(HepG2) و سلولهای نرمال اندوتلیال سیاهرگ بند ناف انسان آزمون MTT به کار گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی تمامی آزمایشهای این تحقیق با رعایت موازین اخلاقی و طبق تأیید کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد با شناسه مصوبه IR.IAU.MSHD.REC.1398.027 انجام گرفت.
یافته ها یافتههای این مطالعه نشان داد نانوامولسیون تولیدشده توسط اسانس گیاه شوید دارای پتانسیل خوبی برای مهار رادیکالهای دیپیپیاچ (IC50=500 µg/ml) و ایبیتیاس (IC50=420 µg/ml) است. همچنین نتایج حاصل از آزمون MTT روی رده سرطانی HepG2 و رده نرمال HUVEC نشان داد میزان بقای سلولها در غلظت 50 میکروگرم بر میلیلیتر به ترتیب 21/73 و 77/86 میکروگرم بر میلیلیتر است. نانوامولسیون بقای سلولها را به صورت وابسته به دُز کاهش داد؛ سمیت اعمالشده بر سلولهای سرطانی از سلولهای نرمال بیشتر بود.
نتیجه گیری مطالعه حاضر نشانگر پتانسیل تبدیلشدن نانوامولسیون سنتزشده توسط اسانس گیاه شوید به یک استراتژی درمانی برای بیماریهای ناشی از استرس اکسیداتیو در آینده است.
سعید چنگیزی آشتیانی، مجید رمضانی، حسین پورچراغی، سید محمد افضلی، پرند پیروزی، سینا آتشی، علی زارعی،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف از جمله گیاهان با خواص درمانی متعدد، سابقه مصرف طولانی و متداول در طب ایرانی، نسترن کوهی یا گل سرخ وحشی با نام علمی Rosa canina از خانواده Rosace است. در این تحقیق به بررسی اثربخشی گیاه نسترن کوهی در بافتها و اندامهای مختلف بدن با تأکید بر مکانیسم درمانی آن، پرداخته شده است.
مواد و روش ها مقاله حاضر یک مقاله مروری است. ۱۷۶ مقاله در محدوده سالهای۲۰۱۰ تا ۲۰۱۸ میلادی از بانکها و موتورهای جستوجوگر اطلاعاتی چون سید، مگایران، آوید، گوگل اسکالر، اسکوپوس، ساینس دایرکت و پابمد، با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط استخراج و پس از مطالعه و فیشبرداری مورد استفاده قرار گرفتند.
ملاحظات اخلاقی در کلیه مراحل پژوهش، کدهای اخلاق تحقیق و نشر رعایت شد.
یافته ها در این مطالعات، به اهمیت نسترن کوهی به عنوان یک گیاه دارویی محافظتکننده کبدی، کاهنده قند و چربی خون، با خواص آنتیاکسیدانتی و ضدالتهابی اشاره شده است. درواقع بیشترین میزان فعالیت فلاونوئیدی در خانواده رزاسه مربوط به نسترن کوهی است. مصرف عصاره گیاه در درمان بیماریهای شایعی نظیر دیابت، کبد چرب، سنگهای ادراری و آلزایمر توصیه شده است.
نتیجه گیری وجود تنوع کمّی و کیفی بالایی از مواد مؤثر، سهولت دسترسی، نبود عوارض سوء ناشی از مصرف و بومیبودن این گیاه، ضرورت بهرهمندی از آن جهت کنترل و درمان بیماریهای شایع انسانی را دو چندان میکند.
زهرا احمدی گنجه، محمد اسلامی کلانتری، علی اصغر مولوی،
دوره 22، شماره 6 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که در بسیاری از کارهای شبیهسازی، از یک فانتوم ساده آب و همچنین گهگاه از فانتوم بافت نرم در محاسبات دزیمتری استفاده میشود، این مطالعه به بررسی تفاوتهای بین دو فانتوم ذکرشده با فانتوم متشکل از مواد و عناصر واقعی کبد، در پروتونتراپی سرطان کبد پرداخته است.
مواد و روش ها: سه فانتوم با عناصر متفاوت برای کبد، شامل آب، بافت نرم و فانتوم شامل عناصر اصلی کبد در نظر گرفته شد. توموری کرویشکل به شعاع دو سانتیمتر در کبد در نظر گرفته شده و قله براگ پهنشده جهت پوشاندن کل تومور برای سه فانتوم ذکرشده محاسبه شد. شیوه توزیع دز و نسبت دز تخلیهشده در تومور و اندامهای اطراف آن با استفاده از کد مونت کارلوی MCNPX محاسبه شد.
ملاحظات اخلاقی: در این مورد قبلا مکاتبات انجام شده است. با توجه به شبیه سازی بودن مطالعه، نیازی به کد اخلاق وجود نداشت.
یافته ها: نتایج نشان دادند برای بافت نرم و بافت اصلی کبد، قلههای براگ در بازه انرژی MeV ۱۲۰ MeV - ۹۰ و برای فانتوم آب بازه MeV ۱۱۶ MeV - ۸۸ محدوده تومور را میپوشاند. تفاوت مکان تخلیه دز برای فانتوم آب در هر انرژی نسبت به دو فانتوم دیگر به صورت تقریبی ۵/۴ میلیمتر در هر نقطه است. پارامترهای ارزیابی دز طبق گزارش کمیسیون بینالمللی واحدهای تابش (ICRU) به دست آمدند که تفاوت چندانی بین نتایج دیده نشد. توزیع دز در تومور و اندامهای اطراف آن نشان میدهند برای هر سه فانتوم، توزیع دز اطراف تومور بسیار ناچیز است.
نتیجه گیری: نتایج نشان میدهند استفاده از فانتوم بافت نرم نتایج قابل قبولتری برای شبیهسازی درمان نسبت به فانتوم آب برای جایگزینی بافت واقعی کبد دارد و در طراحی درمان باید بیشترین تلاش برای استفاده از فانتومهای واقعیتر باشد.
راحله فیروزی، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهره قربان شیرودی،
دوره 23، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی کیفیت زندگی زناشویی در رابطه بین راهبردهای مقابله با تنیدگی با دشواری در تنظیم هیجان زنان مبتلا به سرطان پستان است.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع همبستگی است که در آن روابط بین متغیرهای پژوهش با استفاده از روش مدلیابی معادلات ساختاری بررسی شده است. شرکتکنندگان پژوهش 385 نفر از زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان مراجعهکننده به مراکز درمانی شهرستان آمل و بابل در سال 1397 بودند که بر اساس روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامههای راهبردهای مقابلهای، دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر و کیفیت زندگی زناشویی را تکمیل کردند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار لیزرل انجام گرفت. برای آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ در دستور کامپیوتری ماکرو پریچر و هیز استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.TON.REC.1397.029 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن رسیده است.
یافته ها: بر اساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/57=RMSEA). بهطورکلی نتایج نشان داد که تمام مسیرهای مستقیم معنادار شدند (0/05>P)؛ همچنین نتایج نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم راهبردهای مقابله با تنیدگی نیز از طریق کیفیت زندگی زناشویی با دشواری در تنظیم هیجان معنادار بود.
نتیجه گیری: مدل ارزیابیشده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر دشواری در تنظیم هیجان زنان متأهل مبتلا به سرطان پستان است؛ بنابراین میتواند به عنوان الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامههای پیشگیری از مشکلات هیجانی زنان مبتلا به سرطان پستان مفید باشد.
فاطمه توکلی، سمیه رئیسی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: RNA های بلند غیرکدکننده (lncRNA) به عنوان یک کلاس مهم از RNA ها با نقشهای بنیادی در تنظیم بیان ژن گزارش شدهاند و بنابراین در تکوین انواع سرطانها درگیر هستند. مطالعه گسترده ژنومی GWAS برای شناسایی لوکوسهای وابسته به فنوتیپ در توالیهای غیرکدکننده استفاده میشود. باوجوداین عملکردهای بیولوژیک و ارتباطات دقیق میان لوکوسهای وابسته به فنوتیپ و lncRNA ها هنوز به طور کامل شناسایی نشدهاند. تاکنون هیچ دادهای در ارتباط با همراهی میان پلیمورفیسم lincRNA-NR_024015 (rs8506C>T) در جایگاه اتصالی miR-526b و استعداد ابتلا به سرطان پستان (BC) و فاکتورهای بالینی گزارش نشده است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثر rs8506 روی ریسک سرطان پستان است.
مواد و روشها: در این مطالعه همراهی میان پلیمورفیسم rs8506 C>T و استعداد ابتلا به BC در یک مطالعه مورد-شاهدی (120 نمونه سرطانی و 120 شاهد سالم) بررسی شده است. ژنوتیپ پلیمورفیسم با روش واکنش زنجیرهای پلیمراز-پلیمورفیسم طولی قطعات محدودشونده (PCR-RFLP) بررسی شد. در مرحله بعد میانکنش بین پلیمورفیسم و فاکتورهای بالینی ارزیابی و میزان OR برای محاسبه خطر مشخص شد.
ملاحظات اخلاقی: نمونههای مورد بررسی در مطالعه از سوی کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد با کد 0215-91 تأیید شدهاند.
یافته ها: نتایج ما ارتباطی بین پلیمورفیسم rs8506 C>T و خطر وقوع BC در مدل غالب را نشان داد (CC در برابر CT+TT؛ 0/027=P؛ 1/84=OR؛ 95%CI، 067/3/1-201). در مدل همغالب، ژنوتیپ CT یک همراهی معناداری را با BC نشان داده است (0/038 =P). علاوهبراین مشخص شد که افراد با آلل T در rs8506 خطر افزایشیافتهای برای سرطان پستان دارند (0/031=P؛ 1/69=OR؛ 95%CI، 047/1-731/2). هیچ نوع ارتباطی میان rs8506 و فاکتورهای بالینی شامل متاستاز، درجه توموری و HER2 مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بهطورکلی، حضور پلیمورفیسم rs8506 در توالی lincRNA-NR_024015 ممکن است به خطر وقوع سرطان پستان نسبت داده شود. آلل T در این واریانت، افزایش خطر برای وقوع سرطان پستان را ارائه میکند؛ بنابراین برای آشکارسازی مکانیسم جزئی همراهی مشاهدهشده، آنالیزهای کاربردی بیشتری نیاز است.
علی اصفهانی، شیرین زینالی، رقیه کیانی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان سینه بیماری شایعی در بین زنان است که تأثیر عمیقی بر سلامت روان، تجربه درد میگذارد و باعث میشود بیماران از افکار مرتبط اجتناب کنند؛ بنابراین هدف از این طرح، ارزیابی اثربخشی روش گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تهعد بر اضطراب مرتبط با درد و تنظیم شناختی هیجانی در بیماران سرطان سینه است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع بررسیهای نیمهتجربی از نوع آزمایشی بود. ۶۸ زن مبتلا به سرطان سینه به صورت نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و پس از اعلام آمادگی، پرسشنامه اضطراب درد و تنظیم شناختی هیجان را تکمیل کردند. سپس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (۳۴ نفر گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و گروه کنترل (۳۴ نفر) تقسیم شدند. افراد گروه آزمایش در فرایند ۸ جلسه گروهدرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفتند. گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. پیش از درمان و یک هفته پس از آن، پرسشنامههای اضطراب درد و تنظیم شناختی هیجان در اختیاران گروه آزمایش و کنترل قرار گرفت. دادههای جمعآوریشده با کمک آزمونهای t، x2 و تحلیل کوورایانس تکمتغیره و چندمتغیره با نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، تمامی اصول اخلاق در پژوهش رعایت شده است.
یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود اضطراب درد (5/1±44/8:Mean±SD)، تنظیم شناختی هیجان منفی (1/5±40/8:Mean±SD) مثبت (5/7±39/8:Mean±SD) شده است (0/001=P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که درمانهای روانشناختی بر مؤلفه های روانی مرتبط با بیماریهای سرطان تأثیرگذار است و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند به بیمار کمک کند تا افکار منفی و شرایط بیماری خود را بپذیرد.
ناصر صفدریان، شادی یوسفیان دزفولی نژاد،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان سینه به دلیل رشد غیرقابل کنترل سلول های غیرطبیعی در سینه ایجاد می شود. در هر دو نوع تومورهای سرطانی خوشخیم و بدخیم، رشد سریع و زیاد سلول ها وجود دارد. امروزه، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ به ﮔﺴﺘﺮش ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی، ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺑﯿﻤﺎریﻫﺎ از ﺣﺎﻟﺖ تهاﺟمی ﺧﺎرج ﺷﺪه و تلاش ﭘﺰﺷﮑﺎن و ﻣﺘﺨﺼﺼﺎن ﺑﺮ ایﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﺸﺨﯿﺺ بیماری را ﺑﺪون ﺟﺮاﺣﯽ و از روی ﺗﺼﺎویﺮ ارﮔﺎنﻫﺎی داﺧﻠﯽ اﻧﺠﺎم دﻫﻨﺪ.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر مطالعه ای بر اساس بررسی اطلاعات پایگاه دادهی تصاویر دیجیتال ماموگرافی ( (DDSM می باشد، که روشی جدید برای تشخیص و آشکارسازی توده های سرطانی تصاویر ماموگرافی با استفاده از استخراج ویژگی های هندسی و بهینه سازی پارامترهای الگوریتم ماشین بردار پشتیبان (SVM)، به منظور طبقه بندی خودکار توده های سرطان سینه ارائه شده است. در ابتدا پیش پردازش تصاویر ماموگرافی انجام می شد، سپس با استفاده از روش آستانه گذاری، مرزهای توده ها مشخص شد و سپس با عملگرهای مورفولوژی این مرزها بهبود یافته و درنهایت قطعه بندی تصاویر برای طبقه بندی نوع توده های سرطانی بافت سینه انجام شد. در مرحله نهایی با استفاده از روش بهینه سازی پارامترهای طبقه بندی کنندهی SVM با کمک الگوریتم بهینه سازی ملخ، و استفاده از روش اعتبارسنجی 4-fold طبقه بندی دادهها به دو دسته ی خوشخیم و بدخیم انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش از تصاویر پایگاه داده ی DDSM استفاده شده است. لازم به ذکر است که تصاویر موجود در این پایگاه داده بصورت رایگان جهت دسترسی وجود دارند.
یافته ها: بهترین نتایج شاخص های صحت، حساسیت و اختصاصیت (ویژگی) به ازای بهکارگیری تابع کرنل (RBF) پیش از انجام عملیات بهینه سازی پارامترهای طبقه بندی کننده ی SVM به ترتیب برابر با 97%، 100% و %96 بدست آمد. همچنین، بهترین نتایج شاخص های صحت، حساسیت و اختصاصیت به ازای بهکارگیری تابع کرنل خطی، پس از انجام عملیات بهینه سازی پارامترهای طبقه بندی کننده ی SVM با الگوریتم بهینه سازی ملخ، به ترتیب برابر با %100، %100 و %100 بدست آمد که نشان دهنده ی دقت بالای روش پیشنهاد شده در این مقاله است.. متوسط مقادیر شاخص های صحت، حساسیت و اختصاصیت به ازای بکارگیری هر سه تابع کرنل SVM و پس از اعمال الگوریتم بهینه سازی، به ترتیب برابر با 95/83، 100 و 94/81 درصد به دست آمد.
نتیجه گیری: بر اساس روش پیشنهاد شده در این مقاله، ویژگی های هندسی بهدست آمده از بافت توده های سرطانی سینه جهت آموزش مدل و تشخیص نوع توده سرطان سینه دارای کارایی بالایی است و روش بهینه سازی ملخ با انجام بهینه سازی پارامترهای طبقه بندی کننده، دقت کلی تشخیص روش ارائه شده را بهبود بخشیده است. بنابراین نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده ی عملکرد بالای روش پیشنهاد شده در مقاییسه با سایر پژوهش های پیشین انجام شده در این زمینه است.
طاهره عظیمی، ملیحه باقری، مهدی پریان، بهزاد خوانساری نژاد، اشرف زمانی، مهدیه موندنی زاده،
دوره 23، شماره 3 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان دهانه رحم (CC) سومین بدخیمی شایع در خانمهاست که عمدهترین علت ایجاد آن، ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) است. دو انکوژن E6 و E7 این ویروس در روند تومورزایی آن نقش مهمی ایفا میکنند. امروزه، روشهای موجود برای غربالگری CC توانایی تشخیص بیماری را در مراحل اولیه ندارند؛ بنابراین، شناسایی بیومارکرهای جدید جهت تشخیص بهموقع این سرطان حائز اهمیت است. بدین منظور، در مطالعه حاضر، miRNAهای هدفگیرنده دو انکوژن E6 و E7 ویروس پاپیلومای انسانی (تیپ 16 و 18) در CC با روشهای بیوانفورماتیکی مورد بررسی قرار گرفتند.
مواد و روش ها: ابتدا با استفاده از پایگاه NCBI توالی ژنهای E6 و E7 برای هر دو تیپ 16 و 18 ویروس پاپیلومای انسانی به دست آمد. سپس با استفاده از پایگاههای بیوانفورماتیکی miRBase و RNA22 مناسب ترین miRNAهای هدفگیرنده ژنهای مذکور انتخاب شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی اراک تصویب شد.
یافته ها: با توجه به میزان p-value بهدستآمده از پایگاههای بیوانفورماتیکی، miRNAهای (p-value=7/51e-2) miR-92a-5p miR-195-3p (p-value=2.24e-1) ،miR-34a-5p (p-value=2.73e-1) و miR-155-5p (p-value=4.95e-2) برای دو ژن E6 و E7 معرفی شدند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از بررسیهای بیوانفورماتیکی نشان داد از بین چهار miRNA شناساییشده، احتمالاً miR-155-5p و miR-92a-5p به ترتیب به عنوان miRNAهای هدفگیرنده اختصاصی ژنهای E6 و E7 هستند؛ بنابراین، به نظر میرسد این miRNAها میتوانند کاندید مناسبی برای مطالعات آزمایشگاهی در بیماران مبتلا به CC باشند.
احمد همتا، سحر عدل،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان، شایعترین نوع سرطان و علت اصلی مرگومیرهای ناشی از سرطان در زنان در سراسر جهان است. گیرنده فاکتور رشد فیبروبلاست 2 (FGFR2) یک گیرنده تیروزین کینازی است که نقش مهمی در رشد، تهاجم، حرکت و آنژیوژنز سلولهای توموری دارد. چندین پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی در ناحیه اینترون ۲ ژن FGFR2 یافت شده است که همراهی معناداری با خطر ابتلا به سرطان پستان نشان میدهند. تنوع ژنتیکی در این گیرنده یک عامل خطر جدید برای سرطان پستان است. هدف از این مطالعه، بررسی همراهی پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی rs2981582C/T در جمعیت زنان استان مرکزی با سرطان پستان بود.
مواد و روش ها: هشتاد زن مبتلا به سرطان پستان و هشتاد زن سالم (کنترل) از جمعیت زنان استان مرکزی انتخاب شدند. پلیمورفیسم rs2981582 جهت بررسی همراهی با سرطان پستان تجزیه و تحلیل شد. استخراج DNA از نمونههای خونی افراد از طریق کیت انجام شد. حضور این چندشکلیهای تک نوکلئوتیدی از طریق تکنیک RFLP-PCR مشخص شد. آنالیزهای آماری توسط نرمافزار SPSS نسخه ۱۹ (آزمون آماری کایاسکوئر) انجام شد و مقادیر 0/05≤P معنادار در نظر گرفته شدند.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق 1395.288.IR.ARAKMU.REC در کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک به تصویب رسیده است.
یافته ها: تفاوت آماری معناداری در فراوانی پلیمورفیسم rs2981582 در ژن FGFR2 بین گروه کنترل و بیمار مشاهده شد (0/000=P). در گروه بیمار ژنوتیپ TT به میزان قابل توجهی با خطر ابتلا به سرطان پستان مرتبط بود (or=566/3 ;P=0/000). از طرفی آلل C یک نقش حفاظتی در برابر ابتلا به بیماری از خود نشان داد (0/000=P)
نتیجه گیری: مطالعه ما ارتباط معناداری میان پلیمورفیسم rs2981582C/T و خطر ابتلا به سرطان پستان نشان داد و پیشنهاد میکند که این پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی میتواند به عنوان یک بیومارکر جهت پیشگویی سرطان پستان مورد استفاده قرار گیرد.
سیف اله آقاجانی، سحر خوش سرور، سارا تقی زاده هیر،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان سینه یکی از رایجترین سرطانها در زنان است که مشکلات جسمانی و روانی فراوانی را به همراه دارد. پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطافپذیری شناختی و رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان سینه انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمهآزمایشی و به صورت پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری شامل کلیهی مبتلایان به سرطان سینه پس از جراحی ماستکتومی است که در بخش شیمیدرمانی بیمارستان امام خمینی اردبیل در سال 1399 تحت درمان بودند. با روش نمونهگیری در دسترس، تعداد سی زن مبتلا به سرطان سینه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه پانزده نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش ضمن دریافت درمان دارویی، تحت درمان پردازش مجدد هولوگرافیک به صورت گروهی در نُه جلسه یک ساعته (هفتهای دو جلسه)، به مدت پنج هفته قرار گرفت، اما گروه کنترل صرفاً درمان دارویی را دریافت کرد. هر دو گروه در شرایط پیشآزمون پسآزمون با پرسشنامه انعطافپذیری شناختی (دنیس و وندروال، 2010) و پرسشنامه رشد پس از سانحه (تدسکی و کالون، 1996) ارزیابی شدند. درنهایت، دادهها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) در نرمافزار SPSS نسخه23 تجزیه و تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این مطالعه با کُد IR.ARUMS.REC.1399.393 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اردبیل رسیده است.
یافته ها: یافتهها نشان داد که درمان پردازش مجدد هولوگرافیک بر انعطافپذیری شناختی (42/319=P<0/01 ، F) و رشد پس از سانحه (18/300=P<0/01 ، F) در زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است و باعث افزایش انعطافپذیری شناختی و رشد پس از سانحه در بیماران شده است.
نتیجه گیری: توجه به عوامل روانشناختی و شیوه پردازش اطلاعات در بیماران سرطانی، از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ بنابراین به مشاوران و رواندرمانگران پیشنهاد میشود که از درمان پردازش مجدد هولوگرافیک به عنوان درمان مکمل و بدون عارضه جانبی در کنار درمانهای پزشکی جهت کاستن از معضلات روانی و اجتماعی که توسط بیماری ایجاد میشود، استفاده کنند.
الهه فینی، ندا نصیریان، بهرام حسین بیگی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان تخمدان یکی از شایعترین سرطانهای بانوان در دنیا است. CA-125 بیشترین بیومارکر استفادهشده در غربالگری سرطان تخمدان است. با اینکه بر اساس مطالعات انجامشده، CA-125 حساسیت و ویژگی چندان بالایی ندارد که به عنوان تست غربالگری در جامعه پزشکی استفاده شود، ولی به دلیل ساده و غیرتهاجمی بودن تقریباً همیشه انجام میشود و خصوصاً نقش مهمی در فرایند درمان، بعد از درمان و تعیین پیشآگهی و بازگشت بیماری ایفا میکند. هدف از این مطالعه، تعیین ارتباط سطح بالای تومور مارکر CA-125 با وجود سرطان تخمدان، تعیین حساسیت، اختصاصی بودن و ارزش اخباری مثبت و منفی این تست در بیماران ایرانی است.
مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی همه موارد تست CA-125 انجام شده در بیمارستان ولایت قزوین طی سالهای 1394 تا 1397(چهارصد مورد) از نظر ابتلا به سرطان تخمدان بررسی شدند. به علاوه میزان CA-125 در میان افراد سالم و بیماران مبتلا به سرطان تخمدان مقایسه شد. درنهایت دادههای حاصل با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق شمارهIR.QUMS. REC.1396.316 به تأیید شورای اخلاقی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی قزوین رسیده است.
یافته ها: در این مطالعه 35/3 درصد دارای تشخیص قطعی بیماری سرطان تخمدان بودند. به طور کلی مقادیر CA-125 در 41/8 درصد منفی و در 58/2 درصد مثبت گزارش شد. حساسیت آزمون 80/1 درصد، ویژگی 53/6 درصد، ارزش اخباری مثبت 48/4 درصد و ارزش اخباری منفی 83 درصد به دست آمد. سن و وجود سرطان تخمدان با سطوح سرمی CA-125 از ارتباط آماری معنادار داشتند.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سن و سطوح سرمی CA-125 ارتباط آماری معناداری داشتند و درنهایت مشخص شد که سطوح CA-125 با وجود سرطان تخمدان ارتباط آماری معناداری دارد. این تست حساسیت و ویژگی متوسط و ارزش اخباری مثبت پایین و ارزش اخباری منفی بالا دارد. پس به عنوان یک تومور مارکر، برای غربالگری مناسب نیست، ولی برای از بین بردن تومور ارزش دارد.