ندا مخبریان، فروزنده محجوبی، راضیه پوراحمد، مجتبی علیوندی،
دوره 16، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: دلیل اصلی عدم مو فقیت شیمی درمانی ، مقاومت دارویی چند گانه می باشد. مهمترین علت مقاومت دارویی ،پمپهای وابسته به ATP مانند MDR1 هستند که باعث خروج دارو از سلول ها می شوند.ژن MDR1 بسیار پلی مورفیک می باشد و به نظر می رسد این پلی مورفیسم ها بر روی بیان ژن و در نتیجه پاسخ به درمان موثر است.هدف از این مطالعه بررسی پلی مورفیسم C1236Tژن MDR1 و ارتباط آن با پاسخ به درمان درکودکان مبتلا به لوسمی لنفوبلاستیک حاد بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی پلی مورفیسم C1236T ژن MDR1 در 44 کودک مبتلا به لوسمی لنفوبلاستیک حاد و 40 فرد سالم توسط تکنیک ARMS-PCR مورد بررسی قرار گرفت .همچنین ارتباط این پلی مورفیسم با پاسخ به درمان نیز مورد بررسی قرار گرفت.از نرم افزار SPSS و تست مربع کای برای آنالیز داده ها استفاده گردید و 05/0 P< معنی دار محسوب شد.
یافته ها: گروه کنترل و بیماران از نظر فراوانی آلل ها و ژنوتیپ تفاوت معنی داری با هم نداشتند (876/0=P ).همچنین بین کسانی که به درمان پاسخ داده بودند و آنهایی که به درمان پاسخ نداده بودند از نظر فراوانی ژنوتیپ تفاوت معنی داری دیده نشد (304/0= P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد که بین پلی مورفیسم C1236T با پاسخ به درمان ارتباط ندارد و نقش این پلی مورفیسم در بیان ژن MDR1 در لوسمی لنفوبلاستیک حاد کودکان و پاسخ به درمان مورد سوال می باشد.
حبیب سهیلی، پارسا یوسفی چایجان، آنیتا علاقمند، بهمن صادقی سده، امین توسلی، مهدیه نظیری،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه وهدف:رینیت آلرژیک در حدود 40 درصد جمعیت عمومی را تحت تاثیر قرار میدهد و شیوع آن نیز در حال افزایش میباشد. اختلال خواب یک مشکل اساسی در بیماران مبتلا به رینیت آلرژیک میباشد. در مطالعات اخیر که بر روی افراد مبتلا به رینیت آلرژیک انجام شده اند، 68 افراد با رینیت دائمی و 48 درصد افراد مبتلا به رینیت فصلی اعلام کردند که بیماری آنها با خوابشان تداخل دارد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد- شاهدی تعداد 33 کودک 18- 6 ساله مبتلا به رینیت آلرژیک وارد مطالعه شدند. 35 کودک دیگر که مبتلا به رینیت آلرژیک نبودند نیز به عنوان گروه شاهد وارد مطالعه شدند و به روش بلوکی همسان سازی شدند. سپس پرسشنامه ای حاوی اطلاعات دموگرافیک و انواع اختلالات خواب از والدین کودک پرسیده شد.
یافته ها: به غیر از اختلالات تنفسی حین خواب، بین دو گروه در اختلالات دیگر خواب اختلاف معنادار مشاهده نشد. شانزده کودک (5/48 درصد) گروه مورد در خواب دچار اختلال تنفسی بودند در حالی که هیچ کودکی در گروه شاهد مبتلا به این اختلال نبود (p=0/002).
نتیجه گیری: احتقان بینی اصلی ترین عامل بروز اختلال خواب در کودکان مبتلا به رینیت آلرژیک به شمار میرود. بنابراین به نظر میرسد که اولین علامتی که باید برای رفع آن در این بیماری تلاش شود، احتقان بینی است.
سیدابوالحسن سیدزاده، مهرداد بختیاری، اکرم سلیمانی،
دوره 17، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بازگشت ادرار از مثانه به حالب، شایعترین نقص دستگاه ادراری در کودکان است. علیرغم تجویز آنتیبیوتیک پروفیلاکسی در کودکان مبتلا به ریفلاکس ادراری، در برخی موارد عفونت ادراری حین دریافت آنتیبیوتیک پروفیلاکسی(BTI) اتفاق میافتد که میتواند منجر به پیلونفریت و ایجاد اسکار کلیوی متعاقب آن گردد.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 288 کودک مبتلا به ریفلاکس اولیه مثانه به حالب که با کوتریموکسازول تحت درمان پروفیلاکسی بودند، به مدت حداقل یک سال تحت نظر گرفته شدند .بر اساس اطلاعات جمعآوری شده، اثر پیشبینی کننده برخی عوامل مانند جنسیت، میانگین سن تشخیص ریفلاکس، درجه ریفلاکس، یک طرفه یا دوطرفه بودن ریفلاکس و وجود اسکار کلیه بر وقوع عفونت ادراری حین دریافت آنتیبیوتیک پروفیلاکسی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: عفونت ادراری حین دریافت آنتیبیوتیک پروفیلاکسی در 111 نفر (5/38 درصد) از بیماران اتفاق افتاد که 88 نفر آنها دختر (28/79 درصد) و 23 نفر پسر (72/20 درصد) بودند. درجات متوسط و شدید ریفلاکس مثانه به حالب (درجه 3 تا 5)، وجود اسکار کلیوی و جنس مونث عوامل خطر مهم در بروز عفونتهای ادراری بودند. هرچند ارتباط آماری معنیداری بین میانگین سن تشخیص ریفلاکس ادراری و یک طرفه یا دوطرفه بودن ریفلاکس با بروز عفونتهای ادراری دیده نشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه به بالا بردن آگاهی پزشکان و والدین درمورد عوامل مساعد کننده بروز عفونتهای ادراری، که به طور بالقوه میتواند منجر به آسیب کلیوی گردد، کمک خواهد نمود.
پارسا یوسفی چایجان، بهمن صالحی، علی خسروبیگی، ملیکا حاجی رحیمی، محمد رفیعی، حسن طاهراحمدی،
دوره 17، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دربرخی کودکان شروع ناگهانی تکرر شدید ادراری وجود دارد به نحوی که هر ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ادرار میکنند بدون این که سوزش ادرار، عفونت مجاری ادراری و شب ادراری یا بیاختیاری طی روز داشته باشند. این حالت به سندرم تکرر روزانه کودکی یا پولاکیوری نیز موسوم است. این وضعیت عملکردی است نه یک مشکل آناتومیک، اختلال وسواسی جبری به وسیله وسواس، اجبار و یا هر دو مشخص میشود. باتوجه به این که دفع ادرار نیاز به مراجعه به سرویس بهداشتی دارد و این امر باعث ایجاد وسواس میشود بنابراین میتواند باعث ایجاد علائم شود. در صورت مشاهده ارتباط معنیدار بین این دو اختلال میتوان با درمان اختلالات وسواسی جبری بیماری فوق را نیز درمان نمود.
مواد و روشها: این مطالعه مورد– شاهدی برروی کودکان مبتلا به اختلالات ادرار کردن بدون بیاختیاری مراجعه کننده به بیمارستان امیرکبیر اراک و کودکان غیر مبتلا انجام شد و این دو گروه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. انجام معاینات و تکمیل پرسشنامه تنظیم شده توسط افراد آموزش دیده انجام شد. تشخیص اختلال وسواسی جبری با انجام مصاحبه و تستCCI-CV وتأیید روانپزشک راهنما شناخته شد و براساس ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافتهها: 6/6 درصد از مواردی که اختلال تکرر ادرار داشتند وسواس جبری هم داشتند، اما در گروه شاهد یعنی گروهی که اختلال تکرر ادراری نداشتند، 5/10درصد افراد مبتلا به وسواس جبری بودند(282/0p=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج آماری به دست آمده، در مطالعه ما ارتباط مشخصی بین وسواس و مشکلات ادراری دیده نشد.
علی یار پیروزی، محمد جعفری، میرزا خلیل بهمنی، محمد آزادی، محمد مهدی فیض آبادی، روحی افکاری،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
زمینه وهدف: کمبود آنزیم گلوکز6 -فسفات دهیدروژناز یک نقص آنزیمی است که به صورت ارثی منتقل میشود. کمبود این آنزیم باعث کاهش احیاء انرژی گلبولهای قرمز و همولیز میگرددکه عامل بروز زردی شدید نوزادان است. هدف از این مطالعه بررسی کمبود آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز، هیپربیلی روبینمی و ناسازگاری خونی در نوزادن تازه متولد شده در شهر لارستان واقع درجنوب استان فارس بود که به دنبال برنامه ملی غربالگری نوزادن انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت توصیفی-مقطعی بر روی 12079 نوزاد متولد شده در شهرستان لارستان که از ابتدای سال 1389تا انتهای سال 1391 به مرکز غربالگری این شهرستان مراجعه کرده بودند، انجام شد. از پاشنه پای این نوزادان خونگیری به عمل آمد و با استفاده از روش فلوئورسنت لکهای آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدوژناز مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین از نظر گروه خونی، هماتوکریت، هموگلوبین، آزمایش کومبس، شمارش رتیکولوسیت و میزان بیلی روبین و اطلاعات دموگرافی بررسی شدند.
یافتهها: در این مطالعه از بین 12079 نوزاد غربال شده تعداد 2345 نوزاد دارای نقص آنزیمی گلوکز 6 فسفات دهیدوژناز بودند که درصد شیوع آن در بین نوزادان این شهرستان 41/19 درصد به دست آمد که نسبت به شهرهای دیگر کشور درصد بالایی است. شیوع گروه خونی O+ در بین فرزندان بیمار و در بین مادران آنها به طور چشمگیری بالاتر از گروههای خونی دیگر بود(به ترتیب 60 درصد و 56 درصد ). در 52 درصد از فرزندان بیمارهیپربیلی روبینمی و 12 درصد آنها از نظر تست کومبس غیرمستقیم مثبت بودند.
نتیجهگیری: درصد شیوع کمبود این آنزیم در دختران شهرستان لارستان کمی بیشتر از پسران این شهرستان است در حالی که با توجه به وابسته به X بودن، شیوع این بیماری باید در بین پسران بیشتر باشد.
زهرا جلوداری، ناهید مسعودپور، محمد اسدپور، میثم حاضری بغداد آباد، سید حسین شاهچراغی،
دوره 18، شماره 4 - ( 4-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: تولد با وزن کمتر از 2500 گرم، شاخص عمده ارزیابی سلامت نوزادی و شیرخواری میباشد. با توجه به بررسیهای صورت گرفته روی حیوانات، کمبود مس و روی در بارداری با توقف رشد جنینی و ناهنجاریهای مادرزادی ارتباط دارد. از این رو، این پژوهش به منظور ارزیابی نقش این دو عنصر بر روی جنین انسان صورت گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی در مدت یک سال خون بند ناف کلیه نوزادان متولد شده در زایشگاه نیک نفس رفسنجان گرفته شد، سپس سرم آن جدا و ذخیره شد. در مجموع 64 نمونه شامل 9 نوزاد با ناهنجاری مادرزادی،21 نوزاد با وزن مساوی یا کمتر از 2500 گرم و 34 نوزاد سالم به عنوان شاهد به روش تصادفی ساده انتخاب شد. پس از آن، میزان مس و روی خون بند ناف آنها به روش اسپکتروفوتومتری اندازهگیری شد و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS نسخه 17 و روشهای آماری کای اسکوئر، تی- تست و آنالیز واریانس استفاده شد.
یافتهها: ارتباط معنیداری بین سطح مس و روی با وزن هنگام تولد و ناهنجاریهای مادرزادی به دست نیامد. همچنین ارتباط معنیداری بین مس و روی با برخی از عوامل خطرزای حاملگی نظیر نوع زایمان، پارگی زودرس کیسه آب، کنده شدن زودرس جفت، جفت سرراهی، مسمومیت حاملگی، رتبه تولد، قد، دور سر و آپگار وجود نداشت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان میدهد که سطح سرمی مس و روی خون بند ناف ارتباطی با وزن تولد و بروز ناهنجاریهای مادرزادی و عوامل خطرزای حاملگی ندارد.
مجتبی هاشمی، جواد جواهری، مرجان حبیبی، پارسا یوسفی چایجان، مهدیه نظیری،
دوره 18، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان شیوع یبوست در دوران کودکی 7/0درصد تا 6/29 درصد است. علل غیرارگانیک از شایعترین علل یبوست اطفال است. پلی اتیلن گلیکول (PEG) موثرترین و کم عارضهترین ملین است که به صورت طولانی مدت در اطفال قابل استفاده میباشد. این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه تأثیر درمانی PEG و پروبیوتیک باسیلوس کواگولانس و بیفیدو باکتریوم و پرو بیوتیک جهت افزایش رشد پروبیوتیک صورت گرفته است.
مواد و روش ها: در این کارآزمایی بالینی (مطالعه مداخله ای) دوسو کور، 120 کودک 2 تا 16 ساله مبتلا به یبوست مزمن عملکردی، بر اساس معیارهای ROME III وارد مطالعه شدند. با مصرف پارافین مایع رودهها خالی شد. سپس کودکان به صورت تصادفی به سه گروه دریافت کننده پلی اتیلین گلیکول+پلاسبو، پروبیوتیک+پلاسبو و پلی اتیلین گلیکول + پروبیوتیک تقسیم شدند. پس از 6 هفته درمان، میزان موفقیت درمان بین سه گروه، قبل و بعد از مطالعه مقایسه گردید. سپس دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج بررسی به عمل آمده روی سه گروه درمانی برای درمان یبوست نشان داد که تأثیر پلی اتیلن گلیکول و پروبیوتیک بر درمان در مقایسه قبل و بعد از درمان چشمگیر بود، اما در مقایسه گروهها میزان تاثیر یکسان بود. استفاده همزمان از دو دارو تأثیر بیشتری از دریافت تک دارو داشت.
نتیجه گیری: به طور کلی، نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که استفاده همزمان از پلی اتیلن گلیکول و پروبیوتیک در درمان یبوست بسیار مؤثرتر میباشد.
مهری جمیلیان، معصومه حیدری،
دوره 18، شماره 9 - ( 9-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سقط فراموش شده به معنای باقی ماندن محصولات حاملگی مرده با سن کمتر از 20 هفته در رحم به مدت چندین هفته میباشد. این پژوهش به منظور بررسی اثر بخشی روغن کرچک بر آمادگی سرویکس در درمان سقط طراحی شد.
مواد و روشها: این کارآزمایی بالینی سه سوکور بر روی 72 زن باردار با سقط فراموش شده صورت گرفت که بر اساس زوج یا فرد بودن شماره پرونده به دو گروه 36 نفری تقسیم شدند. گروه مورد 800 میکروگرم میزوپروستول واژینال و 60 میلیلیتر روغن کرچک خوراکی توام با آب میوه و گروه شاهد 800 میکروگرم میزوپروستول واژینال و 60 میلیلیتر دارونما توام با آب میوه دریافت نمودند. در هر دو گروه ، در صورت نیاز، 3 دوز شیاف واژینال به میزان 800 میکروگرم و با فاصله حداقل 24 ساعت تکرار شد. پس از دفع محصولات بارداری، سونوگرافی صورت گرفت و در صورت لزوم کورتاژ انجام شد.
یافتهها: در طول مداخله، مدت زمان باز شدن دهانه رحم در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد کوتاه تر بود و اختلاف آماری معنیدار بود(032/0=p). همچنین، گروه شاهد به تعداد دفعات تجویز میزوپروستول بیشتری نسبت به گروه مداخله نیاز داشتند و اختلاف آماری معنیدار بود(037/0=p).
نتیجه گیری: به نظر میرسد که روغن کرچک بتواند بر آمادگی سرویکس در درمان سقط مؤثر باشد.
لیلا دهقان، حمید دالوند، عبدالرضا یاوری، فخرالدین شریعتمداری، اکرم ولی زاده،
دوره 19، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: شناخت نیازهای واقعی کودکان فلج مغزی و خانوادههای آن ها، به درمانگران جهت ارایه خدمات درمانی مناسب کمک شایانی میکند. هدف از این مطالعه، تعیین نیازهای آموزشی هندلینگ مادری به مراقبان خانوادگی و کودکان فلج مغزی در منزل بر اساس سطح عملکرد حرکتی درشت میباشد.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بود که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف کودکان فلج مغزی 4 تا 12 ساله شهر اراک و نمونههای در دسترس کودکان مراجعه کننده به مراکز توان بخشی بودند که از بین آن ها 186 کودک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت ساده و هدف مند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، سامانه طبقهبندی عملکرد حرکتی درشت (GMFCSE&R)، برای ارزیابی شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت و مقیاس عملکرد کاری کانادایی (COPM) برای تعیین نیازها بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارههای توصیفی و آنالیز واریانس دو طرفه استفاده شد.
یافتهها: بیشترین نیاز آموزشی هندلینگ، آموزش در حیطه مراقبت از خود به ویژه آموزش در زمینههای سرویس بهداشتی، غذا دادن و تحرک و جا به جایی بود که به سطح V سامانه عملکرد حرکتی درشت (جا به جایی با صندلی چرخ دار دستی توسط دیگران) مربوط می شد. تفاوت معنیداری بین نیازهای آموزشی هندلینگ مادری کودکان فلج مغزی از لحاظ سن و شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت وجود نداشت(05/0p>).
نتیجهگیری: به نظر میرسد درمانگران بهتر است همراه با استفاده از سایر مداخلات درمانی، آموزشهای هندلینگ مادری را به ویژه در حیطه مراقبت از خود در برنامه درمانی خود اعمال کنند.
فاطمه دره، آناهیتا نامداری،
دوره 19، شماره 9 - ( 9-1395 )
چکیده
مقدمه: برونشیولیت شایعترین عفونت تنفسی تحتانی اطفال و از علل بستری ایشان است. با توجه به شیوع بالای بیماری و عدم قطعیت اثر بخشی درمان های موجود، مطالعه حاضر با هدف بررسی تک دوز دگزامتازون تزریقی و اپی نفرین استنشاقی در بیماران مبتلا به برونشیولیت حاد تحت درمان با سالبوتامول استنشاقی طراحی شده است.
مواد و روش ها: دراین کارآزمایی بالینی دوسوکور90 شیرخوار 2-24 ماهه مبتلا به برونشیولیت حاد بررسی شدند. همه بیماران سالبوتامول استنشاقی(mg/kg15/0) دریافت نموده وبه صورت تصادفی به سه گروه (30=n) دگزامتازون تزریقی(mg/kg6/0)، اپی نفرین استنشاقی( mg/kg15/0) و شاهد(آب مقطر) تقسیم شدند. تعداد ضربان قلب و تنفس، میزان اشباع اکسیژن خون شریانی و نمره دیسترس تنفسی در ابتدای مراجعه، 30، 60 و 120 دقیقه بعد، ساعت 24 پس از دریافت دارو در سه گروه ثبت و مقایسه شد.
نتایج: میانگین تعداد ضربان قلب، تعداد تنفس در دقیقه و نمره دیسترس تنفسی در طول زمان در همه گروه ها بهبود معنی داری داشت(05/0>p). میانگین میزان اشباع اکسیژن خون نیز در سه گروه روند صعودی و بهبود معنی داری داشت(05/0>p). میانگین تعداد ضربان قلب اطفال گروه اپی نفرین در همه زمان های مورد بررسی از گروه پلاسبو بالاتر بود(001/0:p). نمره دیسترس تنفسی بیماران گروه اپی نفرین در کل زمان های مورد بررسی به صورت معنی داری از گروه دگزامتازون (002/0=p و 69/2-58/0CI:) و گروه پلاسبو (014/0=p و 80/2-27/0CI:) بیشتر بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد تجویز اپی نفرین استنشاقی و دگزامتازون تزریقی ارجحیتی برپلاسبو دردرمان برونشیولیت حاد اطفال نداشته و تجویز آن توصیه نمی شود.
کلمات کلیدی: برونشیولیت حاد، دگزامتازون، اپی نفرین استنشاقی، اطفال
مرتضی سلیمی آوانسر، عبدالصالح زر،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع چاقی در میان کودکان به صورت نگران کنندهای رو به افزایش است. چاقی با وضعیت التهاب مزمن، با نشانگرهای التهابی مانند کمرین و پروتئین واکنشگر-C همراه است. از این رو، هدف از تحقیق حاضر، مقایسهی تاثیر تمرینات استقامتی و تمرینات تناوبی شدید بر سطوح کمرین و پروتئین واکنشگر-C پلاسما در کودکان چاق میرباشد.
مواد و روشها: 21 کودک چاق 9 تا 12 ساله(با میانگین وزن 5/2±46/61 کیلوگرم و میانگین BMI 7/1±4/31 کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی به سه گروه استقامتی، تمرین تناوبی شدید و کنترل تقسیم شدند(7n=). گروهرهای تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه به فعالیت منظم بدنی پرداختند. به منظور بررسی تفاوتهای مشاهده شده بین گروهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد(05/0p<).
یافتهها: در هر دو گروه تمرینی کاهش معنیداری در وزن، نمایهی تودهی بدنی و درصد چربی نسبت به قبل از تمرینات داشتهایم. در گروه تمرین تناوبی شدید شاهد کاهش معنیدار سطوح کمرین (016/0p=) نسبت به قبل از تمرینات بودهایم. پروتئین واکنشگر-C نیز در هر دو گروه تمرینی کاهش یافته ولی این تغییرات معنیدار نبوده است.
نتیجهگیری: به طور خلاصه، میتوان گفت که هشت هفته تمرین تناوبی شدید نسبت به تمرین استقامتی اثر بیشتری بر کمرین و پروتئین واکنشگر-C پلاسما در کودکان چاق دارد.
مسعود رضاقلی ضامنجانی، پارسا یوسفی چایجان،
دوره 21، شماره 7 - ( 11-1397 )
چکیده
سندرم نفروتیک
سندرم نفروتیک به عنوان تظاهری از بیماری گلومرولی به صورت پروتئینوری در حد نفروتیک و تریاد هیپوآلبومینمی، ادم، هیپرلیپیدمی و از دست دادن پروتئین در ادرار به میزان بالا شناخته میشود. پروتئینوری در حد نفروتیک به صورت دفع پروتئین بیش از 40 میلیگرم به ازای هر مترمربع وزن بدن در ساعت یا نسبت پروتئین به کراتینین بیش از 3-2 به 1 در اولین نمونه ادرار صبحگاهی تعریف میشود. بروز سالیانهی آن در بیشتر کشورهای غربی 2 تا 3 مورد به ازای هر 100000 کودک در سال است و در کشورهای توسعه نیافته غالباً به دلیل مالاریا میزان آن بالاتر است (1). یافتههای جدید در این زمینه اغلب درباره درمان بوده است که در ادامه مورد ارزیابی و بررسی قرار گرفتهاند.
اتیولوژی
اکثر مبتلایان سندرم نفروتیک به فرم اولیه یا ایدیوپاتیک آن مبتلا هستند. سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک همراه با صدمات گلومرولی شامل بیماری با حداقل تغییرات (شایعترین) گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال، گلومرولونفریت ممبرانوپرولیفراتیو، نفروپاتی ممبرانو و پرولیفراسیون منتشر مزانشیال هستند. این اتیولوژیها توزیع سنی متفاوتی دارند. سندرم نفروتیک همچنین میتواند یک آسیب ثانویه به بیماریهای سیستمیکی چون لوپوس اریتماتو، هنوخ شوئن لاین پورپورا، بدخیمی (لنفوم و لوکمی) و عفونتها (هپاتیت، HIV و مالاریا) باشد (2).
پاتوفیزیولوژی
اختلال زمینهای در سندرم نفروتیک به صورت افزایش نفوذپذیری دیوارهی مویرگی گلومرولی است و به پروتئینوری ماسیو و هیپوالبومینمی منجر میشود. افاسمان وسیع زواید پایی پدوسیتها در بیوپسی (علامت بارز سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک) نقش محوری پدوسیتها را مطرح میکند. سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک با اختلالات پیچیدهای در سیستم ایمنی به ویژه ایمنی وابسته به سلول T همراهی دارد. در گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال، فاکتوری درپلاسما که احتمالاً از گروهی از لنفوسیتهای فعالشده تولید میشود، مسئول افزایش نفوذپذیری دیوارهی مویرگی است. از طرف دیگر، جهشهایی در پروتئینهای پدوسیتی (پدوسین و آلفا الکتین 4) و MYH4 (ژن پدوسیت) با گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال همراهی دارند. سایر جهشها در سندرم نفروتیک وابسته به استروئید در ژنهای NPHS2 (پدوسین) و WT1، سایر اجزاء دستگاه تصفیه گلوومرولی مثل شیارهای سوراخدار شامل نفرین، NEPH1 و پروتئین وابسته به CD2 اتفاق میافتد (3).
در وضعیت نفروتیک به دو دلیل سطح سرمی لیپید (کلسترول و تری گلیسریدها) افزایش یافته است. سنتز جنرالیزه هیپوآلبومینمی موجب افزایش پروتئینها از جمله لیپوپروتئینها در کبد میشود. دلیل افزایش فاکتورهای انعقادی و متعاقباً افزایش ریسک ترومبوز نیز همین مطلب است. به علاوه، کاتابولیسم لیپید نیز در نتیجهی کاهش سطح لیپوپروتئین لیپاز وابسته به افزایش دفع ادراری این آنزیم رو به کاهش گذاشته است. مبتلایان به سندرم نفروتیک تحت خطر ابتلا به عفونتها (سپسیس، پریتونیت، پیلونفریت) خصوصاً با ارگانیسمهای کپسولداری چون استرپتوکوک پنومونیه و هموفیلوس آنفلوآنزا هستند. دلیل این مسئله از دست رفتن فاکتور کمپلمان C3b و اپسونینهایی چون فاکتور B پروپردین و ایمونوگلوبولینها از ادرار است (4).
پاتولوژی
در این قسمت اطلاعات جدیدی وجود ندارد که بتواند در این مقاله مورد بحث و ارزیابی قرار بگیرد. در سندرم نفروتیک با حداقل تغییرات (MCNS)، حدود 85 درصد کل موارد سندرم نفروتیک کودکان گلومرولها یا طبیعی بوده یا افزایش مختصری در سلولهای مزانشریال و ماتریکس نشان میدهند. یافتههای میکروسکوپ ایمونوفلورسانس به طور تیپیک منفی بود. ولی در میکروسکوپ الکترونی افاسمان زواید پایی سلولهای اپیتلیال به آسانی قابل رؤیت است. میکروسکوپ الکترونی نشانگر افزایش تعداد سلولهای مزانشیال و ماتریکس در کنار افاسمان زواید پایی سلولهای اپی تلیال است. قریب به 50 درصد بیماران مبتلا به این نوع آسیب بافتی به درمان کورتیکواستروئید پاسخ میدهند. در گلومرولواسکلروز فوکال سگمنتال (FSGS) آسیب گلومرولی هم فوکال است. آسیبهای ثانویه به عفونت HIV، ریفلاکس مثانه به حالب، مصرف تزریقی هروئین و سایر مواد مخدر دیده میشود. بیماری در این حالت غالباً پیشرونده است و به درگیری گلومرولها منجر شده و در اکثر مبتلایان باعث بیماری کلیوی مرحله انتهایی (ESRD) میشود (5).
تظاهرات بالینی
علایمی چون آنورکسی، تحریکپذیری، درد شکم و اسهال شایع هستند. از مشخصههای شایع سندرم نفروتیک ایدیوپاتیک با تغییرات حداقل، فقدان فشار خون بالا و هماچوری گروس میباشد. تشخیصهای افتراقی در کودک با ادم واضح شامل انتروپاتی از دستدهنده پروتئین، نارسایی کبدی، نارسایی قلبی، گلومرولونفریت حاد یا مزمن و سوء تغذیه پروتئین میشود (6). تشخیص افتراقی دیگری به جز نفروتیک با حداقل تغییرات بایستی در کودکان زیر یکسال با سابقهی خانوادگی سندرم نفروتیک با حضور یافتههای خارج کلیوی (چون آرتریت، راش، آنمی) فشار خون بالا یا ادم ریوی، بیکفایتی کلیوی حاد یا مزمن و هماچوری واضح مدنظر قرار میگیرد (5).
تشخیص
در آنالیز ادراری، پروتئینوری در حد 3+ یا 4+ مشاهده شد. در 20 درصد کودکان هماچوری میکروسکوپی وجود دارد. در نمونه ادرار، نسبت پروتئین به کراتینین از 2 و دفع پروتئین ادراری به ازای مترمربع در ساعت از 40 فراتر میرود. میزان کراتینین سرم معمولاً طبیعی است، ولی ممکن است در صورت کاهش کارکرد کلیه ناشی از کاهش حجم داخل عروقی به طور غیرطبیعی بالا رود. آلبومین سرم کمتر از 5/2 گرم بر دسیلیتر و سطوح کلسترول و تری گلیسرید سرم بالا است. سطح کمپلمان سرم طبیعی است. در صورت تطابق تظاهرات بیمار با تابلوی بالینی استاندارد سندرم نفروتیک با حداقل تغییرات انجام بیوپسی کلیه مرسوم نیست. آسیب در میکروسکوپ نوری به صورت پرولیفراسیون سلول مزانشیال و اسکارهای سگمنتال دیده میشود. در میکروسکوپ ایمونوفلورسانس مناطق اسکلروز سگمنتال از نظر رنگ پذیری IgM و C3 مثبت هستند. در میکروسکوپ الکترونی اسکار سگمنتال در کلافه گلومرولی و انسداد لومن مویرگی گلومرولی رؤیت میشود (7).
درمان
در این بخش، ابتدا روشهای معمول و روتین درمان این بیماران ارزیابی شده و در ادامه روشهای جدید مورد بحث قرار میگیرند. کودکان با بروز سندرم نفروتیک غیرعارضهدار بین 1 تا 8 سالگی احتمالاً به MCNS پاسخ دهنده به استروئید مبتلا هستند و درمان با استروئید را میتوان در آنان بدون بیوپسی تشخیصی کلیه آغاز کرد. کودکانی با تظاهرات غیرمنطبق با MCNS (هماچوری واضح، فشار خون بالا، نارسایی کلیه، افت کمپلمان سرم، سن زیر یکسال یا بالای 8 سال) را باید قبل از درمان کاندید بیوپسی کلیه کرد. با فرض تشخیص MCNS بایستی (پس از تأیید تست PPD منفی و تجویز واکسن پنوموکوک پلی والان) پردنیزولون را با تک دوز 60 میلیگرم بر مترمربع روزانه (با دوز حداکثر 80 میلیگرم) برای 4 تا 6 هفته پیاپی تجویز کرد (8). چنین دورهی درمانی 6 هفتهای با استروئید روزانه در مقایسه با دورههای کوتاهتر درمان روزانه توصیه شده قبلی، منجر به نمودهای واضحاً کمتری میشود. قریب 80 تا 90 درصد کودکان طی 3 هفته به درمان استروئیدی پاسخ میدهند (بهبود کیفیت، دیورز، ادرار منفی یا مختصر از نظر پروتئین در 3 روز پیاپی). تعداد قابلتوجهی از مبتلایان طی 5 هفتهی اول به درمان پردنیزولون پاسخ میدهند (9).
دربارهی روشهای جدید درمانی در این بیماران، از داروهایی که در مقالات جدید تاثیر درمانی آنها بر روی سندرم نفروتیک ارزیابی شده است، اثر متفاوتی مشاهده شده است. از این داروها میتوان به رتوکسیماب اشاره کرد که در بیماران متفاوت وابسته به استروئید یا مقاوم به آن استفاده شده و اثرات مفیدی نیز از آن گزارش شده است (12-10). از سایر عوامل درمانی که در این دسته از بیماران میتوانند مورد استفاده قرار گیرند، میتوان به سیکلوسپورین (10)، ویتامین دی (13، 14)، کلسیم (15) و سایر روشهای جدید در این زمینه اشاره کرد. تمامی این موارد اهمیت توجه به استفاده از روشهای درمانی جدید در این دسته از بیماران را مشخص میکند.
سمیه دلاور، نیلوفر شادمهری، حمید دالوند،
دوره 22، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کودکان فلج مغزی به خاطر وضعیت نامناسب هنگام خواب ممکن است دچار اختلالات اسکلتی-عضلانی شوند. هدف مطالعه، طراحی تجهیزات برای وضعیتدهی خواب کودکان دارای فلج مغزی بود.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع طراحی وسیله برای وضعیتدهی خواب کودکان دارای فلج مغزی بود. طراحی در سه مرحلهی نیازسنجی، ایده پردازی و طرح نهایی اجرا گردید. 17 کودک دارای فلج مغزی 2 تا 12 ساله که در سطوح 3 تا 5 سامانه طبقهبندی عملکرد حرکتی درشت (GMFCS E&R) Gross Motor Measure Function Classification System Expanded and Revised قرار داشتند از کلینیکهای توانبخشی شهرهای تهران و کرج به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پارهای اطلاعات جمعیتشناختی و مقیاس GMFCS E&R استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد اخلاق IR. ART U.REC.1394.118 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشکده هنرهای کاربردی دانشگاه تهران تصویب شد.
یافتهها: در فرآیند نیازسنجی، از پرسشنامه محققساخته و عکسهای وضعیت خواب کودکان دارای فلج مغزی حین خواب استفاده شد. در مرحله ایده پردازی، ایدههای آزاد و خلاقانه تحت عنوان بلک باکس و همچنین اتودها در مرحله شفاف سازی با عنوان ترکیب ایدههای خلاقانه ارایه شدند. در مرحله طرح نهایی، با استفاده از مواد اولیه، وضعیتدهی و بستهبندی به طرح برتر دست یافتیم. نتیجهگیری: طرح پیشنهادی به عنوان یک ابزار مداخله گر بر اساس نیاز کودکان دارای فلج مغزی ایرانی طراحی شده و نمونه مشابه داخلی و خارجی ندارد. طرح نهایی تجهیزات خواب شامل مجموعه تشک و وسایل متعدد وضعیت دهی به سبک مدولار است که بر اساس رویکرد خانواده محور طراحی شده تا ضمن امکان مداخله فعال والدین هنگام خواب و استراحت بتواند به وضعیتدهی مناسب کودک کمک نماید.
عزیز اقبالی، حسن طاهراحمدی، شهلا ذبیح زاده، مرتضی موسوی حسن زاده،
دوره 22، شماره 3 - ( 5-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان دومین علت مرگومیر کودکان زیر 14 سال محسوب میشود. هدف از این مطالعه بررسی اپیدمیولوژی و عوامل مستعدکننده سرطانهای کودکان میباشد.
مواد و روشها: در یک مطالعهی مشاهدهای-توصیفی 82 کودک مراجعهکننده به بخش انکولوژی بیمارستان امیرکبیر شهر اراک بین سالهای 1390 تا 1395 بررسی شدند. اطلاعات مربوط به سن، جنس، نوع بدخیمی و عوامل مستعدکننده بهصورت مصاحبه حضوری و یا از پرونده بیماران استخراج و در چک لیست وارد شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.2.46.87 به تصویب کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک رسیده است.
یافتهها: 1/56 درصد بیماران در دامنه سنی صفر تا 5 سال، 1/74 درصد ساکن شهر و 2/90 درصد آنها زنده، 99 درصد تک قلو، 7/92 درصد ترم، 3/46 درصد آنان فرزند اول و 9/87 درصد وزن هنگام تولد بیش از 2500 داشتند. رابطه معنیداری بین روش زایمان و مشکلات زایمانی، جنس بیماران و عوامل محیطی (همچون مصرف مواد کنسروشده، سوسیس و کالباس، استفاده از حشرهکشها، مصرف دارو هنگام بارداری و میزان ابتلا به بیماریهای عفونی) با ابتلا به سرطان وجود نداشت، اما بین افزایش سن پدر و مادر و بالا بودن سطح
اقتصادی–اجتماعی با ریسک ابتلا به سرطان ارتباط مستقیم دیده شد.
نتیجهگیری: ریسک ابتلا به سرطانهای اطفال در استان مرکزی بیشتر در ارتباط با عوامل ژنتیکی میباشد و عوامل محیطی ایجادکننده سرطانهای اطفال در این مطالعه کمتر دخیل است.
یزدان قندی، نوشین سجادی، سید مجتبی هاشمی، جواد فراهانی،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت چاقی کودکان و همچنین اصلاح آسانتر عوامل مرتبط با آن در این دوره سنی، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش برخی از عوامل مربوط به خانواده، تغذیه و سبک زندگی بر چاقی کودکان انجام شد.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه مورد شاهدی همسانشده سنی است که بر 150 کودک چاق و 150 کودک با وزن طبیعی 2 تا 15 سال مراجعهکننده به بیمارستان امیرکبیر شهر اراک انجام شده است. چاقی بر اساس شاخص توده بدنی محاسبه شد. اطلاعات مورد نیاز شامل اطلاعات مربوط به عوامل خانواده، عوامل تغذیهای و عوامل مربوط به سبک زندگی از طریق یک چکلیست جمعآوری شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه دارای کد اخلاق از کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک به شماره IR.ARAKMU.REC.1396.119 است.
یافته ها: نتایج نسبت شانس برای سن 25 تا 35 و بیشتر از 35 سال پدر 0/24، اضافه وزن و چاقی پدر به ترتیب 3/87 و 3/57، اضافه وزن و چاقی مادر به ترتیب 3/81 و 5/57، تعداد بیشتر از سه فرزند خانوار 3/33، مصرف کم و زیاد میوه و سبزی به ترتیب 0/3 و 0/19، خوردن صبحانه 0/43، مصرف مکمل غذایی 2/68، خوردن فست فود 3/98، بازی رایانهای بیش از دو ساعت 3/5، خوب جویدن غذا 0/38، استفاده از غذا به شکل جایزه 1/89 و مشارکت در تهیه و چیدن غذا 3/14 به دست آمد.
نتیجه گیری: چاقی با برخی از عوامل مربوط به خانواده، تغذیه، انجام بازیهای رایانهای و عوامل مربوط به سبک زندگی ارتباط دارد. با توجه به وجود داشتن عوامل مختلف خطر و محافظتکننده تعدیلشونده لازم است آموزش صحیح به خانوادهها و کودکان در راستای کاهش چاقی داده شود.
مریم بهشتی فرد، دکتر سعید عالی نژاد، دانیال حبیبی، یزدان قندی،
دوره 24، شماره 4 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مجرای شریانی باز به عنوان یکی از مشکلات شایع در نوزادان پرهترم شناخته شده و تشخیص زودهنگام و درمان به موقع آن اهمیت ویژهای دارد. یکی از روشهای غیرتهاجمی که برای درمان مجرای شریانی باز وجود دارد، دارودرمانی با ایبوپروفن است؛ بنابراین این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی رژیم ایبوپروفن خوراکی در بستن مجرای شریانی در نوزادان پرهترم انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعهی نیمهتجربی روی چهل نوزاد با سن تولد کمتر از 28 روز و مبتلا به مجرای باز شریانی (تشخیص توسط اکوکاردیوگرافی) مراجعهکننده به بیمارستان امیرکبیر اراک در سال 1398 انجام شد. در این نوزادان پرهترم رژیم ایبوپروفن خوراکی (روز اول، ده و روزهای دوم و سوم، پنج میلیگرم / کیلوگرم / روز) استفاده شد. در پایان دوره درمانی سه روزه، میزان مجاری باز شریانی ارزیابی و در صورت عدم پاسخ درمانی در دوره اول، یک دوره دیگر با همان دوز و با همان روش دوره درمانی تکرار شده است.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه مورد تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک به شماره IR.ARAKMU.REC.1396.265 قرار گرفته است.
یافته ها: 32 بیمار (80 درصد) در اولین دوره دریافت ایبوپروفن بهبود داشتند و هشت بیمار (20درصد) نیاز به تکرار دوره درمانی ایبوپروفن داشتند. بین دورههای مصرف ایبوپروفن با سن بارداری (0/06=P)، وزن هنگام تولد (0/08=P)، نوع زایمان (0/068=P) و چندقلویی (0/061=P) ارتباط معنادار وجود نداشت.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر، بیشتر نوزادان پرهترم مبتلا به مجرای باز شریانی در اولین نوبت استفاده از ایبوپروفن به این دارو پاسخ دادند، همچنین تمامی نوزادان پرهترم، درنهایت به این دارو پاسخ درمانی دادند؛ بنابراین این دارو احتمالاً در بهبود نوزادان پرهترم مبتلا به این بیماری مؤثر است.
خانم راضیه پیغمبردوست، خانم ثریا سهیلی،
دوره 25، شماره 4 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: نوزادان کم وزن، گروه در معرض خطرات زیادی نسبت به نوزادان طبیعی هستند و برای کسب روند رشد طبیعی نیازمند مراقبت هستند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر مراقبت پیگیرپس از زایمان، در منزل بر رشد و تکامل نوزادان کم وزن انجام شده است.
روش کار: مطالعه حاضر نوع کارآزمایی بالینی یک سویه کور بود که برای 90 نوزاد کم وزن انجام گرفت. ابزار گردآوری دادهها شامل برگه ثبت اطلاعات دموگرافیک و فرم ثبت شاخصهای رشد و پرسشنامه تکامل نوزاد کم وزن بود. تجزیه وتحلیل دادهها بهوسیله نرمافزار SPSS نسخه 20 و با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی انجام شد. سطح معناداری 05/0>P میباشد. ملاحظات اخلاقی: این مطالعه دارای کد اخلاق به شماره 4217/4/5 از دانشگاه علوم پزشکی تبریز است.
یافتهها: میانگین وزن نوزادان گروه مداخله 12/223±08/2313 و گروه کنترل 61/247 ± 84/2308 گرم بود. بعد از مداخله میانگین وزن و دور سر نوزادان در دو گروه اختلاف معنیداری نداشتند؛ اما میانگین قد و دور سینه در دو گروه مداخله و کنترل در ماه دوم و سوم اختلاف معنادار آماری داشت (05/0>P). همچنین میانگین امتیاز کل تکامل (0001/0P<) نوزادان کم وزن در ماه سوم بر اساس فرم (ASQ Ages Stages Questionnaires) در دو گروه تفاوت معنا دار داشت، به طوری که میانگین امتیاز حیطه حل مسئله، حیطه شخصی و اجتماعی و میانگین امتیاز تکامل نوزادان در ماه سوم در گروه مداخله بیشتر از کنترل بود.
نتیجه گیری: مراقبت پیگیر بس از زایمان باعث رشد شاخصهای تکامل نوزادان کم وزن میشود.
محمد شامحمدی، فرزانه جوانمرد،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: هلیکوباکتر پیلوری شایعترین عفونت باکتریایی در جهان است. آلودگی به این باکتری در طی 5 سال اول زندگی ایجاد میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی فراوانی عفونت هلیکوباکتر پیلوری در کودکان و انواع تغییرات هیستوپاتولوژیک مرتبط با آن در نمونههای بیوپسی اندوسکوپیک معده کودکان انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی-توصیفی، فراوانی هلیکوباکترپیلوری و یافتههای هیستوپاتولوژیک 169 کودک مبتلا به آن در نمونههای بیوپسی اندوسکوپیک معده که در فاصله سالهای 1398 تا 1400 به بخش پاتولوژی بیمارستان شهید مطهری ارومیه ارسال شده بود، بررسی شد. این مطالعه با کد اخلاق IR.UMSU.REC.1400.227 درکمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی ارومیه مورد تأیید قرار گرفت.
یافتهها: از 571 بیمار مورد بررسی، 169 کودک (5/29%) مبتلا به عفونت هلیکوباکتر پیلوری بودند، بیشترین ضایعهی هیستوپاتولوژیک chronic gastritis بود. 3/40% بیماران التهاب مزمن فعال در نتیجه بیوپسی معده داشتند. رابطه معناداری بین هلیکوباکترپیلوری و جنسیت کودکان یافت نشد (29/0P=)، ولی رابطه معناداری بین نتایج هلیکوباکترپیلوری و سن کودکان مشاهده شد (04/0P=). بین عفونت هلیکوباکتر پیلوری و شدت گاستریت مزمن نیز رابطه معناداری مشاهده گردید (0001/0P=).
نتیجه گیری: با توجه به اینکه تغییرات هیستوپاتولوژیک التهابی معده در تمام کودکان مبتلا به عفونت هلیکوباکتر پیلوری دیده میشود و در بیش از 40 درصد موارد این التهاب از نوع فعال میباشد، لازم است تشخیص و درمان زودرس این عفونت در کودکان مورد توجه ویژه قرار گیرد.
آقای مهدی پناهیان،
دوره 26، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: نقایص دهلیزی، سرگیجه و گیجی ممکن است منجر به تأخیر در کنترل وضعیتی، عدم هماهنگی، ایجاد حملات سرگیجه و در نهایت عدم تعادل در کودکان شود. در این مطالعه مروری نظام مند، عوامل تاثیرگذار بر اختلال تعادل کودکان و آزمونهای مؤثر در ارزیابی این کودکان مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: مقالات معتبر در بازه زمانی سال 2000 تا 2023 در پایگاههای اطلاعاتی Pubmed، Google Scholar، Elsevier با استفاده از کلیدواژههای Balance، Vertigo، Dizziness، Vestibular، Children جستجو شدند. در مطالعه حاضر، مقالات پژوهشی، مروری روایی، مرورهای سیستماتیک، متاآنالیز مرتبط با هدف مطالعه مورد ارزیابی و وارد مطالعه شدند.
یافتهها: در مطالعه حاضر به طور کلی تعداد 95 مقاله یافت شد. با تکرار گیری، تعداد 13 مقاله حذف و 82 مقاله در مطالعه باقی ماند. با بررسی عناوین این مقالات، 7 مقاله به دلیل مرتبط نبودن عنوان با هدف این مطالعه و تعداد 9 مقاله به دلیل مرتبط نبودن متن کامل مقاله حذف شدند و 66 مقاله مرتبط باقی ماندند. تعداد 8 مطالعه به دلیل معیارهای خروج از مطالعه حاضرخارج شدند. بنابراین در مجموع 58 مقاله وارد این مطالعه مروری نظام مند شد و عوامل مؤثر در بروز اختلال تعادل و ارزیابی مؤثر در شناسایی این اختلالات یافت گردید.
نتیجه گیری: تشخیص صحیح اختلالات تعادلی در کودکان با استفاده از آزمونهای مناسب، نه تنها از بررسیهای غیر ضروری جلوگیری میکند و نگرانیهای والدین را کاهش میدهد، بلکه پیشنیاز درمان موفقیتآمیز است.
زهرا جودی، زهرا فکور، علی آقایار ماکویی، رسول قره آقاجی اصل،
دوره 28، شماره 1 - ( 1-1404 )
چکیده
مقدمه: یکی از شایعترین مشکلات نوزادان، آپنه نارس است. با توجه به اهمیت پیشگیری از وقوع آپنه در نوزادان بسیار نارس، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر پیشگیرانه کافئین بر کاهش فراوانی وقایع آپنه در نوزادان بسیار نارس طراحی و اجرا گردید.
روش کار: این کارآزمایی بالینی تصادفیسازی، دوسوکور و کنترل شده بر روی نوزادان نارس بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان شهید مطهری ارومیه انجام شد. نوزادان به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. گروه مداخله به مدت 14 روز، کافئین را به صورت وریدی با دوز اولیه 20 میلیگرم بر کیلوگرم و دوز نگهدارنده 5 میلیگرم بر کیلوگرم دریافت کردند. در مقابل، گروه شاهد به مدت مشابه، حجم برابری نرمالسالین به صورت وریدی دریافت نمودند. وقایع آپنه، حملات سیانوز و برادیکاردی در یک چکلیست استاندارد توسط محققان ثبت گردید.
یافتهها: از مجموع 50 نوزاد در هر گروه، 2 درصد از نوزادان گروه کافئین و 4 درصد از نوزادان گروه شاهد به ترتیب به اکسیژن درمانی طولانیمدت نیاز پیدا کردند. همچنین، 6 درصد از نوزادان گروه کافئین و 4 درصد از نوزادان گروه شاهد دچار خونریزی داخل بطنی شدند. علاوه بر این، 4 درصد از نوزادان گروه کافئین و 2 درصد از نوزادان گروه شاهد به جراحی برای بستن مجرای شریانی باز نیاز داشتند و 14 درصد از نوزادان گروه کافئین و 18 درصد از نوزادان گروه شاهد دچار وقایع آپنه شدند. با این حال، تفاوت آماری معنداری بین دو گروه از نظر بروز آپنه مشاهده نشد (0/58 = P). در نهایت، 20 درصد از نوزادان گروه کافئین و 14 درصد از نوزادان گروه شاهد فوت نمودند.
نتیجهگیری: اگرچه یافتههای مطالعه حاضر از لحاظ آماری معنیدار نبود، ولی نشاندهنده کاهش فراوانی وقایع آپنه در گروه نوزادان نارس دریافتکننده کافئین نسبت به گروه شاهد بود.