زمینه و هدف: اختلالات رفتاری حرکتی خواب از شیوع نسبتاً بالایی در کودکان برخوردار است و تاثیر بسزایی در کارهای روزمره و کیفیت زندگی دارد. از طرفی خرخر در کودکان یکی از مهمترین دلایل اختلالات خواب میباشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین خرخر و اختلالات رفتاری حرکتی خواب در کودکان 2-12 ساله شهر قم صورت گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه که به صورت مورد شاهد در طی سه ماه صورت گرفته، 100 کودک مبتلا به خرخر و 100 کودک غیر مبتلا به خرخر به روش نمونهگیری در دسترس مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده دو پرسشنامه استاندارد برلین و Childhood Sleep بود. اطلاعات توسط مصاحبه سازمان یافته از والدین کودکان گردآوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: میانگین اختلالات رفتاری حرکتی در گروه مورد و شاهد به ترتیب 15/3 ± 78/13و 72/3 ± 45/11 بود. آزمون تی مستقل اختلاف معنیداری را بین میانگین نمره اختلالات رفتاری حرکتی بین دو گروه مورد و شاهد نشان داد(001/0>p). همچنین رابطه معنیداری بین خرخر و سابقه بزرگی آدنوئید (001/0>p) و آپنه و اختلالات رفتاری حرکتی (036/0=p) مشاهده گردید. ولی بین سن کمتر و بیشتر از 7 سال با اختلالات رفتاری حرکتی (231/0=p) و شدت خرخر با اختلالات رفتاری حرکتی (202/0=p) رابطه معنیداری دیده نشد.
نتیجه گیری: این مطالعه اهمیت اختلالات خواب به ویژه خرخر و اختلالات رفتاری حرکتی و ارتباط این دو را نشان میدهد. اهمیت دادن به این موضوعات موجب آگاهی والدین و همکاران در جهت تشخیص و درمان به موقع اختلالات خواب خواهد شد. واژگان کلیدی: خرخر، اختلالات رفتاری حرکتی خواب، کودکان
زمینه و هدف: استئوپنی عارضه شایع و ناتوانکننده درمان بیماریهای نئوپلاستیکی چون لوسمی لنفوبلاستیک حاد و لنفوم اطفال میباشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی میزان تاثیر آلندرونیت در پیشگیری از استئوپنی کودکان مبتلا به لوسمی لنفوبلاستیک حاد و لنفوم غیر هوچکین میباشد.
مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی 30 کودک مبتلا به لوسی لنفوبلاستیک حاد و لنفوم غیر هوچکین به صورت هدفمند انتخاب شدند. پروتکل شیمی درمانی همه بیماران در دوره اینداکشن یکسان بود. سپس بیماران به صورت تصادفی به دوگروه همسان مورد و شاهد تقسیم شدند. همه بیماران 400 واحد در روز ویتامین D و40 -30 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در روزکلسیم دریافت کرده و بیماران گروه مورد علاوه برآن هر هفته یک کپسول آلندرونیت(35 میلیگرم در هفته برای6ماه)دریافت نمودند. تراکم استخوان مهرههای کمری(L1- 4) و کل بدن قبل و بعد از مداخله همه بیماران بررسی شد.
یافتهها: میانگین تراکم استخوان مهرههای کمری و کل بدن و اسکورZ آنها در ابتدا و انتهای مطالعه بین دو گروه تفاوت آماری معنی داری نداشت(05/0<p). انجام مداخله سبب بهبود متغیرهای تراکم استخوان در هر دو گروه گردید. که در گروه مورد بیشتر بود ولی این میزان از نظر آماری معنیدار نبود(05/0<p).
نتیجهگیری: تجویز هفتگی 35 میلیگرم آلندرونیت به مدت 6 ماه تغییر معنیداری در معیارهای تراکم استخوان کودکان مبتلا به لوسمی لنفوبلاستیک حاد و لنفوم غیر هوچکین ایجاد نمینماید.
زمینه و هدف: هیپرتروفی آدنوئید از مشکلات شایع دوران کودکی میباشد که علایم انسدادی ایجاد میشود آدنوئیدکتومی اندیکاسیون دارد در مواردی که بیمار کاندید عمل جراحی نمیباشد درمانهای غیرجراحی اندیکاسیون دارد. کورتیکواستروئیدهای داخل بینی ممکن است باعث کاهش علایم انسدادی در این بیماران شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر قطره بتامتازون داخل بینی برروی علایم انسدادی بیماران مبتلا به هیپرتروفی آدنوئید میباشد.
مواد و روش ها: 77 کودک بین سنین 12-1 ساله که دارای علایم کلینیکی هیپرتروفی آدنوتید و با گرافی لترال گردن اثبات شده بوده و کاندید عمل جراحی نبودند انتخاب و به دو گروه مساوی تقسیم شدند در گروه اول تحت درمان با قطره بتامتازون داخل بینی 3 بار در روز به مدت 3 هفته و در گره دوم تحت درمان با کلرو سدیم با مدت مشابه قرار گرفتند علایم انسدادی شامل خرخر شبانه، تنفس دهانی رینوه چرکی و آبکی و علایم سینوزیت همچنین معاینه گوش قبل از درمان، در پایان ماه اول و 3 ماه پس از درمان مورد ارزیابی قرار گرفتند و اطلاعات متوسط نرم افزار SPSS ver 19 تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: قطره بتامتازون داخل بینی باعث بهبود علایم انسدادی مخصوصاً خرخر شبانه شد که این بهبودی از نظر آماری معنی دار بوده اما برروی علایم دیگر و همچنین عوارض عفونی شامل رینوره چرکی تاثیر معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: قطره بتامتازون بینی میتواند به عنوان یک درمان جایگزین در بیماران مبتلا به هیپرتروفی آدنوتید بکار رود.
زمینه وهدف: تشخیص و درمان زودرس در پیشگیری از عقب ماندگی ذهنی در کم کاری تیروئید ضروری است. هدف از این مطالعه ارزیابی برنامه غربالگری کم کاری تیروئید نوزادی در استان مرکزی است.
مواد وروش ها: در این مطالعه توصیفی مقطعی از اطلاعات ثبت شده در مرکز بهداشت استان استفاده شده است. از سال 85 تا سال 91 ، 127112 نوزاد با اندازهگیری TSH سرم از پاشنه پا غربالگری شدند. نوزادان با TSHمساوی یابیشتر از 5میلی واحد درلیتر برای ارزیابی بیشتر فراخوان شدند و نوزادانی که کم کاری تیروئید در آنها ثابت شد تحت درمان قرار گرفتند.
یافته ها: از 127112 نوزاد که تحت غربالگری قرار گرفتند، 414 نوزاد مبتلا به کم کاری تیروئید (هم گذرا و هم دائمی) بودند. بروز بیماری 1 در307 در استان بود. میزان فراخوان 8/4درصد بود. در 4/94 درصد بیماران درمان قبل از 40 روزگی شروع شده بود. از سال دوم برنامه درصد پوشش 100 درصد بوده است.
نتیجه گیری: میزان بروز بیماری و فراخوان در استان بالاتر از سایر مطالعات در کشور و سایر کشورهاست. میانگین سن شروع درمان و درصد پوشش در استان مطلوب میباشد.
زمینه و هدف: دلیل اصلی عدم مو فقیت شیمی درمانی ، مقاومت دارویی چند گانه می باشد. مهمترین علت مقاومت دارویی ،پمپهای وابسته به ATP مانند MDR1 هستند که باعث خروج دارو از سلول ها می شوند.ژن MDR1 بسیار پلی مورفیک می باشد و به نظر می رسد این پلی مورفیسم ها بر روی بیان ژن و در نتیجه پاسخ به درمان موثر است.هدف از این مطالعه بررسی پلی مورفیسم C1236Tژن MDR1 و ارتباط آن با پاسخ به درمان درکودکان مبتلا به لوسمی لنفوبلاستیک حاد بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی تحلیلی پلی مورفیسم C1236T ژن MDR1 در 44 کودک مبتلا به لوسمی لنفوبلاستیک حاد و 40 فرد سالم توسط تکنیک ARMS-PCR مورد بررسی قرار گرفت .همچنین ارتباط این پلی مورفیسم با پاسخ به درمان نیز مورد بررسی قرار گرفت.از نرم افزار SPSS و تست مربع کای برای آنالیز داده ها استفاده گردید و 05/0 P< معنی دار محسوب شد.
یافته ها: گروه کنترل و بیماران از نظر فراوانی آلل ها و ژنوتیپ تفاوت معنی داری با هم نداشتند (876/0=P ).همچنین بین کسانی که به درمان پاسخ داده بودند و آنهایی که به درمان پاسخ نداده بودند از نظر فراوانی ژنوتیپ تفاوت معنی داری دیده نشد (304/0= P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد که بین پلی مورفیسم C1236T با پاسخ به درمان ارتباط ندارد و نقش این پلی مورفیسم در بیان ژن MDR1 در لوسمی لنفوبلاستیک حاد کودکان و پاسخ به درمان مورد سوال می باشد.
زمینه وهدف:رینیت آلرژیک در حدود 40 درصد جمعیت عمومی را تحت تاثیر قرار میدهد و شیوع آن نیز در حال افزایش میباشد. اختلال خواب یک مشکل اساسی در بیماران مبتلا به رینیت آلرژیک میباشد. در مطالعات اخیر که بر روی افراد مبتلا به رینیت آلرژیک انجام شده اند، 68 افراد با رینیت دائمی و 48 درصد افراد مبتلا به رینیت فصلی اعلام کردند که بیماری آنها با خوابشان تداخل دارد.
مواد و روش ها: در این مطالعه مورد- شاهدی تعداد 33 کودک 18- 6 ساله مبتلا به رینیت آلرژیک وارد مطالعه شدند. 35 کودک دیگر که مبتلا به رینیت آلرژیک نبودند نیز به عنوان گروه شاهد وارد مطالعه شدند و به روش بلوکی همسان سازی شدند. سپس پرسشنامه ای حاوی اطلاعات دموگرافیک و انواع اختلالات خواب از والدین کودک پرسیده شد.
یافته ها: به غیر از اختلالات تنفسی حین خواب، بین دو گروه در اختلالات دیگر خواب اختلاف معنادار مشاهده نشد. شانزده کودک (5/48 درصد) گروه مورد در خواب دچار اختلال تنفسی بودند در حالی که هیچ کودکی در گروه شاهد مبتلا به این اختلال نبود (p=0/002).
نتیجه گیری: احتقان بینی اصلی ترین عامل بروز اختلال خواب در کودکان مبتلا به رینیت آلرژیک به شمار میرود. بنابراین به نظر میرسد که اولین علامتی که باید برای رفع آن در این بیماری تلاش شود، احتقان بینی است.
زمینه و هدف: بازگشت ادرار از مثانه به حالب، شایعترین نقص دستگاه ادراری در کودکان است. علیرغم تجویز آنتیبیوتیک پروفیلاکسی در کودکان مبتلا به ریفلاکس ادراری، در برخی موارد عفونت ادراری حین دریافت آنتیبیوتیک پروفیلاکسی(BTI) اتفاق میافتد که میتواند منجر به پیلونفریت و ایجاد اسکار کلیوی متعاقب آن گردد.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 288 کودک مبتلا به ریفلاکس اولیه مثانه به حالب که با کوتریموکسازول تحت درمان پروفیلاکسی بودند، به مدت حداقل یک سال تحت نظر گرفته شدند .بر اساس اطلاعات جمعآوری شده، اثر پیشبینی کننده برخی عوامل مانند جنسیت، میانگین سن تشخیص ریفلاکس، درجه ریفلاکس، یک طرفه یا دوطرفه بودن ریفلاکس و وجود اسکار کلیه بر وقوع عفونت ادراری حین دریافت آنتیبیوتیک پروفیلاکسی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: عفونت ادراری حین دریافت آنتیبیوتیک پروفیلاکسی در 111 نفر (5/38 درصد) از بیماران اتفاق افتاد که 88 نفر آنها دختر (28/79 درصد) و 23 نفر پسر (72/20 درصد) بودند. درجات متوسط و شدید ریفلاکس مثانه به حالب (درجه 3 تا 5)، وجود اسکار کلیوی و جنس مونث عوامل خطر مهم در بروز عفونتهای ادراری بودند. هرچند ارتباط آماری معنیداری بین میانگین سن تشخیص ریفلاکس ادراری و یک طرفه یا دوطرفه بودن ریفلاکس با بروز عفونتهای ادراری دیده نشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه به بالا بردن آگاهی پزشکان و والدین درمورد عوامل مساعد کننده بروز عفونتهای ادراری، که به طور بالقوه میتواند منجر به آسیب کلیوی گردد، کمک خواهد نمود.
زمینه و هدف: دربرخی کودکان شروع ناگهانی تکرر شدید ادراری وجود دارد به نحوی که هر ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ادرار میکنند بدون این که سوزش ادرار، عفونت مجاری ادراری و شب ادراری یا بیاختیاری طی روز داشته باشند. این حالت به سندرم تکرر روزانه کودکی یا پولاکیوری نیز موسوم است. این وضعیت عملکردی است نه یک مشکل آناتومیک، اختلال وسواسی جبری به وسیله وسواس، اجبار و یا هر دو مشخص میشود. باتوجه به این که دفع ادرار نیاز به مراجعه به سرویس بهداشتی دارد و این امر باعث ایجاد وسواس میشود بنابراین میتواند باعث ایجاد علائم شود. در صورت مشاهده ارتباط معنیدار بین این دو اختلال میتوان با درمان اختلالات وسواسی جبری بیماری فوق را نیز درمان نمود.
مواد و روشها: این مطالعه مورد– شاهدی برروی کودکان مبتلا به اختلالات ادرار کردن بدون بیاختیاری مراجعه کننده به بیمارستان امیرکبیر اراک و کودکان غیر مبتلا انجام شد و این دو گروه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. انجام معاینات و تکمیل پرسشنامه تنظیم شده توسط افراد آموزش دیده انجام شد. تشخیص اختلال وسواسی جبری با انجام مصاحبه و تستCCI-CV وتأیید روانپزشک راهنما شناخته شد و براساس ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافتهها: 6/6 درصد از مواردی که اختلال تکرر ادرار داشتند وسواس جبری هم داشتند، اما در گروه شاهد یعنی گروهی که اختلال تکرر ادراری نداشتند، 5/10درصد افراد مبتلا به وسواس جبری بودند(282/0p=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج آماری به دست آمده، در مطالعه ما ارتباط مشخصی بین وسواس و مشکلات ادراری دیده نشد.
زمینه وهدف: کمبود آنزیم گلوکز6 -فسفات دهیدروژناز یک نقص آنزیمی است که به صورت ارثی منتقل میشود. کمبود این آنزیم باعث کاهش احیاء انرژی گلبولهای قرمز و همولیز میگرددکه عامل بروز زردی شدید نوزادان است. هدف از این مطالعه بررسی کمبود آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدروژناز، هیپربیلی روبینمی و ناسازگاری خونی در نوزادن تازه متولد شده در شهر لارستان واقع درجنوب استان فارس بود که به دنبال برنامه ملی غربالگری نوزادن انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت توصیفی-مقطعی بر روی 12079 نوزاد متولد شده در شهرستان لارستان که از ابتدای سال 1389تا انتهای سال 1391 به مرکز غربالگری این شهرستان مراجعه کرده بودند، انجام شد. از پاشنه پای این نوزادان خونگیری به عمل آمد و با استفاده از روش فلوئورسنت لکهای آنزیم گلوکز 6 فسفات دهیدوژناز مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین از نظر گروه خونی، هماتوکریت، هموگلوبین، آزمایش کومبس، شمارش رتیکولوسیت و میزان بیلی روبین و اطلاعات دموگرافی بررسی شدند.
یافتهها: در این مطالعه از بین 12079 نوزاد غربال شده تعداد 2345 نوزاد دارای نقص آنزیمی گلوکز 6 فسفات دهیدوژناز بودند که درصد شیوع آن در بین نوزادان این شهرستان 41/19 درصد به دست آمد که نسبت به شهرهای دیگر کشور درصد بالایی است. شیوع گروه خونی O+ در بین فرزندان بیمار و در بین مادران آنها به طور چشمگیری بالاتر از گروههای خونی دیگر بود(به ترتیب 60 درصد و 56 درصد ). در 52 درصد از فرزندان بیمارهیپربیلی روبینمی و 12 درصد آنها از نظر تست کومبس غیرمستقیم مثبت بودند.
نتیجهگیری: درصد شیوع کمبود این آنزیم در دختران شهرستان لارستان کمی بیشتر از پسران این شهرستان است در حالی که با توجه به وابسته به X بودن، شیوع این بیماری باید در بین پسران بیشتر باشد.
زمینه و هدف: تولد با وزن کمتر از 2500 گرم، شاخص عمده ارزیابی سلامت نوزادی و شیرخواری میباشد. با توجه به بررسیهای صورت گرفته روی حیوانات، کمبود مس و روی در بارداری با توقف رشد جنینی و ناهنجاریهای مادرزادی ارتباط دارد. از این رو، این پژوهش به منظور ارزیابی نقش این دو عنصر بر روی جنین انسان صورت گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی در مدت یک سال خون بند ناف کلیه نوزادان متولد شده در زایشگاه نیک نفس رفسنجان گرفته شد، سپس سرم آن جدا و ذخیره شد. در مجموع 64 نمونه شامل 9 نوزاد با ناهنجاری مادرزادی،21 نوزاد با وزن مساوی یا کمتر از 2500 گرم و 34 نوزاد سالم به عنوان شاهد به روش تصادفی ساده انتخاب شد. پس از آن، میزان مس و روی خون بند ناف آنها به روش اسپکتروفوتومتری اندازهگیری شد و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS نسخه 17 و روشهای آماری کای اسکوئر، تی- تست و آنالیز واریانس استفاده شد.
یافتهها: ارتباط معنیداری بین سطح مس و روی با وزن هنگام تولد و ناهنجاریهای مادرزادی به دست نیامد. همچنین ارتباط معنیداری بین مس و روی با برخی از عوامل خطرزای حاملگی نظیر نوع زایمان، پارگی زودرس کیسه آب، کنده شدن زودرس جفت، جفت سرراهی، مسمومیت حاملگی، رتبه تولد، قد، دور سر و آپگار وجود نداشت.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان میدهد که سطح سرمی مس و روی خون بند ناف ارتباطی با وزن تولد و بروز ناهنجاریهای مادرزادی و عوامل خطرزای حاملگی ندارد.
زمینه و هدف: میزان شیوع یبوست در دوران کودکی 7/0درصد تا 6/29 درصد است. علل غیرارگانیک از شایعترین علل یبوست اطفال است. پلی اتیلن گلیکول (PEG) موثرترین و کم عارضهترین ملین است که به صورت طولانی مدت در اطفال قابل استفاده میباشد. این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه تأثیر درمانی PEG و پروبیوتیک باسیلوس کواگولانس و بیفیدو باکتریوم و پرو بیوتیک جهت افزایش رشد پروبیوتیک صورت گرفته است.
مواد و روش ها: در این کارآزمایی بالینی (مطالعه مداخله ای) دوسو کور، 120 کودک 2 تا 16 ساله مبتلا به یبوست مزمن عملکردی، بر اساس معیارهای ROME III وارد مطالعه شدند. با مصرف پارافین مایع رودهها خالی شد. سپس کودکان به صورت تصادفی به سه گروه دریافت کننده پلی اتیلین گلیکول+پلاسبو، پروبیوتیک+پلاسبو و پلی اتیلین گلیکول + پروبیوتیک تقسیم شدند. پس از 6 هفته درمان، میزان موفقیت درمان بین سه گروه، قبل و بعد از مطالعه مقایسه گردید. سپس دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: نتایج بررسی به عمل آمده روی سه گروه درمانی برای درمان یبوست نشان داد که تأثیر پلی اتیلن گلیکول و پروبیوتیک بر درمان در مقایسه قبل و بعد از درمان چشمگیر بود، اما در مقایسه گروهها میزان تاثیر یکسان بود. استفاده همزمان از دو دارو تأثیر بیشتری از دریافت تک دارو داشت.
نتیجه گیری: به طور کلی، نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که استفاده همزمان از پلی اتیلن گلیکول و پروبیوتیک در درمان یبوست بسیار مؤثرتر میباشد.
زمینه و هدف: سقط فراموش شده به معنای باقی ماندن محصولات حاملگی مرده با سن کمتر از 20 هفته در رحم به مدت چندین هفته میباشد. این پژوهش به منظور بررسی اثر بخشی روغن کرچک بر آمادگی سرویکس در درمان سقط طراحی شد.
مواد و روشها: این کارآزمایی بالینی سه سوکور بر روی 72 زن باردار با سقط فراموش شده صورت گرفت که بر اساس زوج یا فرد بودن شماره پرونده به دو گروه 36 نفری تقسیم شدند. گروه مورد 800 میکروگرم میزوپروستول واژینال و 60 میلیلیتر روغن کرچک خوراکی توام با آب میوه و گروه شاهد 800 میکروگرم میزوپروستول واژینال و 60 میلیلیتر دارونما توام با آب میوه دریافت نمودند. در هر دو گروه ، در صورت نیاز، 3 دوز شیاف واژینال به میزان 800 میکروگرم و با فاصله حداقل 24 ساعت تکرار شد. پس از دفع محصولات بارداری، سونوگرافی صورت گرفت و در صورت لزوم کورتاژ انجام شد.
یافتهها: در طول مداخله، مدت زمان باز شدن دهانه رحم در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد کوتاه تر بود و اختلاف آماری معنیدار بود(032/0=p). همچنین، گروه شاهد به تعداد دفعات تجویز میزوپروستول بیشتری نسبت به گروه مداخله نیاز داشتند و اختلاف آماری معنیدار بود(037/0=p).
نتیجه گیری: به نظر میرسد که روغن کرچک بتواند بر آمادگی سرویکس در درمان سقط مؤثر باشد.
زمینه و هدف: شناخت نیازهای واقعی کودکان فلج مغزی و خانوادههای آن ها، به درمانگران جهت ارایه خدمات درمانی مناسب کمک شایانی میکند. هدف از این مطالعه، تعیین نیازهای آموزشی هندلینگ مادری به مراقبان خانوادگی و کودکان فلج مغزی در منزل بر اساس سطح عملکرد حرکتی درشت میباشد.
مواد و روشها: این پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی بود که به صورت مقطعی انجام شد. جامعه هدف کودکان فلج مغزی 4 تا 12 ساله شهر اراک و نمونههای در دسترس کودکان مراجعه کننده به مراکز توان بخشی بودند که از بین آن ها 186 کودک که شرایط ورود به مطالعه را داشتند به صورت ساده و هدف مند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، سامانه طبقهبندی عملکرد حرکتی درشت (GMFCSE&R)، برای ارزیابی شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت و مقیاس عملکرد کاری کانادایی (COPM) برای تعیین نیازها بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارههای توصیفی و آنالیز واریانس دو طرفه استفاده شد.
یافتهها: بیشترین نیاز آموزشی هندلینگ، آموزش در حیطه مراقبت از خود به ویژه آموزش در زمینههای سرویس بهداشتی، غذا دادن و تحرک و جا به جایی بود که به سطح V سامانه عملکرد حرکتی درشت (جا به جایی با صندلی چرخ دار دستی توسط دیگران) مربوط می شد. تفاوت معنیداری بین نیازهای آموزشی هندلینگ مادری کودکان فلج مغزی از لحاظ سن و شدت ضایعه عملکرد حرکتی درشت وجود نداشت(05/0p>).
نتیجهگیری: به نظر میرسد درمانگران بهتر است همراه با استفاده از سایر مداخلات درمانی، آموزشهای هندلینگ مادری را به ویژه در حیطه مراقبت از خود در برنامه درمانی خود اعمال کنند.
مقدمه: برونشیولیت شایعترین عفونت تنفسی تحتانی اطفال و از علل بستری ایشان است. با توجه به شیوع بالای بیماری و عدم قطعیت اثر بخشی درمان های موجود، مطالعه حاضر با هدف بررسی تک دوز دگزامتازون تزریقی و اپی نفرین استنشاقی در بیماران مبتلا به برونشیولیت حاد تحت درمان با سالبوتامول استنشاقی طراحی شده است.
مواد و روش ها: دراین کارآزمایی بالینی دوسوکور90 شیرخوار 2-24 ماهه مبتلا به برونشیولیت حاد بررسی شدند. همه بیماران سالبوتامول استنشاقی(mg/kg15/0) دریافت نموده وبه صورت تصادفی به سه گروه (30=n) دگزامتازون تزریقی(mg/kg6/0)، اپی نفرین استنشاقی( mg/kg15/0) و شاهد(آب مقطر) تقسیم شدند. تعداد ضربان قلب و تنفس، میزان اشباع اکسیژن خون شریانی و نمره دیسترس تنفسی در ابتدای مراجعه، 30، 60 و 120 دقیقه بعد، ساعت 24 پس از دریافت دارو در سه گروه ثبت و مقایسه شد.
نتایج: میانگین تعداد ضربان قلب، تعداد تنفس در دقیقه و نمره دیسترس تنفسی در طول زمان در همه گروه ها بهبود معنی داری داشت(05/0>p). میانگین میزان اشباع اکسیژن خون نیز در سه گروه روند صعودی و بهبود معنی داری داشت(05/0>p). میانگین تعداد ضربان قلب اطفال گروه اپی نفرین در همه زمان های مورد بررسی از گروه پلاسبو بالاتر بود(001/0:p). نمره دیسترس تنفسی بیماران گروه اپی نفرین در کل زمان های مورد بررسی به صورت معنی داری از گروه دگزامتازون (002/0=p و 69/2-58/0CI:) و گروه پلاسبو (014/0=p و 80/2-27/0CI:) بیشتر بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد تجویز اپی نفرین استنشاقی و دگزامتازون تزریقی ارجحیتی برپلاسبو دردرمان برونشیولیت حاد اطفال نداشته و تجویز آن توصیه نمی شود.
کلمات کلیدی: برونشیولیت حاد، دگزامتازون، اپی نفرین استنشاقی، اطفال
زمینه و هدف: شیوع چاقی در میان کودکان به صورت نگران کنندهای رو به افزایش است. چاقی با وضعیت التهاب مزمن، با نشانگرهای التهابی مانند کمرین و پروتئین واکنشگر-C همراه است. از این رو، هدف از تحقیق حاضر، مقایسهی تاثیر تمرینات استقامتی و تمرینات تناوبی شدید بر سطوح کمرین و پروتئین واکنشگر-C پلاسما در کودکان چاق میرباشد.
مواد و روشها: 21 کودک چاق 9 تا 12 ساله(با میانگین وزن 5/2±46/61 کیلوگرم و میانگین BMI 7/1±4/31 کیلوگرم بر مترمربع) به طور تصادفی به سه گروه استقامتی، تمرین تناوبی شدید و کنترل تقسیم شدند(7n=). گروهرهای تمرینی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه به فعالیت منظم بدنی پرداختند. به منظور بررسی تفاوتهای مشاهده شده بین گروهها از تحلیل کوواریانس استفاده شد(05/0p<).
یافتهها: در هر دو گروه تمرینی کاهش معنیداری در وزن، نمایهی تودهی بدنی و درصد چربی نسبت به قبل از تمرینات داشتهایم. در گروه تمرین تناوبی شدید شاهد کاهش معنیدار سطوح کمرین (016/0p=) نسبت به قبل از تمرینات بودهایم. پروتئین واکنشگر-C نیز در هر دو گروه تمرینی کاهش یافته ولی این تغییرات معنیدار نبوده است.
نتیجهگیری: به طور خلاصه، میتوان گفت که هشت هفته تمرین تناوبی شدید نسبت به تمرین استقامتی اثر بیشتری بر کمرین و پروتئین واکنشگر-C پلاسما در کودکان چاق دارد.
مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک
ایران، اراک، سردشت، میدان بسیج، دانشگاه علوم پزشکی اراک، مجتمع دانشگاهی پیامبر اعظم
ایمیل:amujournal@gmail.com, journal@arakmu.ac.ir,
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشگاه علوم پزشکی اراک می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Arak University of Medical Sciences
Designed & Developed by : Yektaweb