27 نتیجه برای آگاهی
نرگس اسکندری، زهرا علیپور، می نور لمیعیان، هدی احمری طهران، ابراهیم حاجی زاده، سمیه موخواه،
دوره 15، شماره 10 - ( 12-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: پرسشنامه بین المللی ایدز امکان مقایسه آگاهی و نگرش در مورد ایدز را میان جوامع و فرهنگهای مختلف فراهم میسازد. هدف از این مطالعه سنجش روایی و پایایی نسخه فارسی این ابزار در جمعیت دانشجویان ایرانی میباشد. مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 448 نفر از دانشجویان به روش نمونهگیری آسان از کل دانشگاههای غیر علوم پزشکی قم انتخاب شدند. از دانشجویان خواسته شد تا نسخه فارسی پرسشنامه بین المللی ایدز را در کلاس درس تکمیل نمایند. در این مطالعه برای ارزیابی پایایی و روایی سازه به ترتیب از آلفای کرونباخ و تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی، ضریب همبستگی پیرسون و جهت مقایسه نمرات پرسشنامه بر حسب جنسیت از آزمون تی مستقل استفاده شد. یافتهها: نتایج تحلیل عامل تاییدی از روایی چهار بعد پرسشنامه بین المللی ایدز حمایت میکند، نتایج نشان دادند که ابعاد پرسشنامه از برازش مطلوبی برخوردار می باشند (91/0=AGFI، 93/0=GFI، 04/0=RMSEA، 001/0p<). همسانی درونی بالایی با آزمون کرونباخ برای کل پرسشنامه گزارش شد(80/0). آلفای کرونباخ برای مقیاسهای اسطورههای انتقال 78/0، نگرش 78/0، خطر شخصی 79/0 و حقایق 60/0 نشان داده شد. از مطالعه باز آزمایی یک ماه بعد بر روی 41 نفر از دانشجویان دامنه ضریب همبستگی از 36/0تا 75/0به دست آمد(001/0p<). نتیجهگیری: نسخه فارسی پرسشنامه بین المللی ایدز از پایایی و روایی مطلوبی برخوردار است و میان یافتههای این پژوهش با سایر نسخههای اعتبار یابی شده پرسشنامه بین المللی ایدز در زبانهای دیگر همخوانی وجود دارد.
محبوبه خاتون قنبری، محسن شمسی، علی اصغر فرازی، محبوبه خرسندی، بابک عشرتی،
دوره 16، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی و کنترل عفونت های بیمارستانی هم اکنون در سطح دنیا یک اولویت جهانی است که با هدف به حداقل رساندن عفونت ها سبب کاهش مدت بستری بیماران در بیمارستان و نیز کاهش قابل توجه هزینه های درمانی می شود. لذا پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان آگاهی،خود کار آمدی وعملکردپرستاران در در زمینه احتیاطات استاندارد در جهت پیشگیری از عفونت های بیمارستانی صورت پذیرفت.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر به صورت مقطعی - تحلیلی بر روی 130 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال 1392 صورت پذیرفته است. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ای پایا و روا در خصوص سنجش آگاهی ،خود کار آمدی وعملکرد پرستاران در زمینه احتیاطات استاندارد در جهت پیشگیری از عفونت های بیمارستانی جمع آوری شد. داده ها با استفاده از ازمونهای توصیفی و تحلیلی و ضریب همبستگی پیر سون تجزیه شدند.
یافته ها: میانگین نمره آگاهی پرستاران 66/14±92/46 و میانگین عملکرد 96/6±46/ 49 و خودکارامدی در حد متوسط با میانگین 81/10±29/52 مشاهده شد. بین آگاهی وعملکرد ارتباط آماری معنی دار نبود. اما بین خود کارآمدی با آگاهی، عملکرد و تاهل ارتباط آماری معنی دار بود (05/0>p). بین آگاهی وجنس نیز ارتباط معنی دار بود. (p<0.05).
نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه با وجود خود کار امدی متوسط اکثر پرستاران آگاهی وعملکرد خوبی نسبت به پیشگیری عفونتهای بیمارستانی ندارند .با توجه به نقش عمده پرستار درپیشگیری از عفونت های بیمارستانی؛ آموزش برای افزایش رفتارهای پیشگیری لازم است . بنابراین توجه بیشتر مسوولین به طراحی اقدامات لازم در جهت آموزش پرستاران ضروریست.
علیرضا کمالی، مریم شکرپور، شیرین پازوکی، اسماعیل مشیری، محمدرضا طاهری نژاد، نیلوفر داداش پور، مجید گلستانی عراقی،
دوره 17، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه وهدف: عارضه ناخوشایند آگاهی و بیداری در طی بیهوشی عمومی به طور بالقوه به عنوان یک نگرانی مهم و قابل توجه در بیماران محسوب میشود. بیمار ممکن است در حین بیهوشی به خواب رود اما به دلیل عدم سرکوب درد و درک حسی حین عمل، درد بکشد. هدف ما در این مطالعه تعیین اثر مانیتورینگ BIS بر سطح آگاهی حین بیهوشی در زنان کاندید سزارین غیر اورژانس است. مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تـــصــادفــی دوسو کور، 214 بیمار ASA 1 و 2، بالای 15 سال کاندید سزارین انتخابی وارد مطالعه شدند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه دریافت کننده بیهوشی بدون BIS و دریافت کننده بیهوشی با BIS تحت مانیتورینگ تقسیم شدند. بلافاصله پس از عمل، 24 ساعت بعد از عمل و 6-3 روز بعد از عمل میزان بیداری بیمار در حین عمل ارزیابی گردید. یافتهها: از 107 بیمار بدون مانیتور BIS ، 8 نفر (4/7 درصد) دچار آگاهی حین بیهوشی شده بودند و اسکور بیداری در آنها 2 و بیشتر از آن بود. این درحالی است که در گروه بیهوشی با مانیتور BIS هیچ یک از بیماران دچار آگاهی حین بیهوشی نشده بودند. میزان آگاهی حین بیهوشی در گروه کنترل به طور معنیداری بیشتر از گروه BIS بود (000/0p<). نتیجه گیری: بروز اگاهی حین بیهوشی در گروه با مانیتور BIS نسبت به گروه کنترل به طور چشمگیری کمتر میباشد.
رامین حبیبی کلیبر، ابوالفضل فرید، فرناز شبان بسیم،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلالات یادگیری از عوامل عقب ماندگی تحصیلی دانش آموزان است و نارساخوانی از شایعترین این اختلالات به حساب میآید. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان بود.
مواد و روشها: طرح پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش شامل افراد مبتلا به نارساخوانی تبریز در سال تحصیلی 95-1394 بود. نمونه آماری، شامل 45 نفر از مراجعه کنندگان ارجاع داده شده به عنوان واجدین اختلال یادگیری خواندن و نارساخوانی، از طرف مدارس ناحیه 2 تبریز به مراکز اختلالات یادگیری بودند که به روش نمونهگیری در دسترس جهت انجام این پژوهش انتخاب شدند و سپس در گروههای آزمایشی چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی و یک گروه کنترل با تعداد مساوی هر یک از گروهها(15 نفر) جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس تجدید نظر شده هوش وکسلر کودکان و آزمون تشخیص خواندن و نارساخوانی استفاده شد. سپس مداخلات آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر روی دانشآموزان اجرا گردید. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره(مانکووا) استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش آگاهی واج شناختی و آموزش چرخش ذهنی نسبت به گروه کنترل به طور معنیداری بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر داشتهاند(001/0>p). همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری(05/0<p) بین تاثیر آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر عملکرد خواندن دانشآموزان مبتلا به نارساخوانی وجود ندارد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که آموزش چرخش ذهنی و آگاهی واج شناختی بر دقت، سرعت و درک مطلب خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر دارد.
احمد راهبر، ذبیح اله قارلی پور، شهرام ارسنگ جنگ، علی ابرازه، زهره کزازلو،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف خودسرانه دارو یکی از بزرگترین مشکلات اجتماعی، بهداشتی و اقتصادی جوامع مختلف از جمله ایران به شمار میآید. هدف این مطالعه، تعیین منافع و موانع درک شده در خصوص مصرف خودسرانه داروها در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر قم بود.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی مقطعی بود که روی زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر قم انجام شد. نمونهگیری به صورت چند مرحلهای انجام شد و تعداد 226 نفر از بین مراکز بهداشتی درمانی انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه استاندارد مربوط به آگاهی از پیامدهای مصرف خودسرانه دارو، منافع و موانع درک شده و مصرف خودسرانه دارو و به کمک نرم افزارSPSS نسخهی 20 از طریق آزمونهای آماری تی مستقل وکای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: طبق یافته های این مطالعه، 3/74 درصد از زنان سابقه مصرف خودسرانه دارو داشتند که 8/43 درصد از آنان به 6 ماه گذشته مربوط بوده است. میانگین نمره آگاهی از پیامدهای مصرف خودسرانه دارو و موانع درک شده در افرادی که سابقه مصرف خودسرانه دارو داشتند به طور معنی دار بیشتر از افرادی بود که سابقه مصرف خودسرانه دارو نداشتند(05/0>p). درحالی که بین منافع درک شده با سابقه مصرف خودسرانه دارو ارتباط آماری معنیداری مشاهده نشد(79/0p=).
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای مصرف خودسرانه دارو و وجود ارتباط بین آگاهی و موانع درک شده با مصرف خودسرانه دارو، ارائه برنامههای آموزشی لازم از طریق رسانهها برای زنان در خصوص عوارض و پیامدهای مصرف خودسرانه دارو ضروری به نظر میرسد.
اعظم بهرام مصیری، فرحناز کیان ارثی،
دوره 21، شماره 7 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: اختلال وسواس فکری-عملی از جمله اختلالات ناتوان کننده است که عملکرد فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کاهش علائم وسواس فکری و عملی و افزایش رضایت زناشویی زنان متاهل بود.
مواد و روشها: اﻳﻦ پژوهش از ﻧﻮع ﻧﻴﻤﻪ آزمایشی و با طرح پیشآزمون-ﭘﺲآزﻣﻮن با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان متاهل مبتلا به وسواس فکری و عملی شهر تهران در سال 1396 بود. 30 زن متاهل با دامنه سنی20 تا 45 سال به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه گواه، گروه آموزش ذهن آگاهی تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت یک ماه، 8 جلسه60 دقیقهای، ذهن آگاهی را آموزش دیدند. سپس از آنها پس آزمون گرفته شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای علائم وسواس فکری-عملی وسواس اجباری و رضایت زناشویی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون مانکوا در سطح معنیداری کمتر از 05/0 و نرم افزار SPSS نسخه 24 صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه و در اختیار قرار دادن نتایج از اصول اخلاقی در این پژوهش بود.
یافتهها: بررسیهای آماری نشان داد که نمرات رضایت زناشویی پس از مداخله ذهن آگاهی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معنیداری افزایش یافته است
(05/0> p). همچنین آموزش ذهن آگاهی کاهش معناداری را در علائم وسواس فکری-عملی زنان متاهل نشان داد (05/0> p).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش آموزش ذهن آگاهی میتواند شیوه مناسبی برای کاهش علائم وسواس فکری-عملی و افزایش رضایت زناشویی زنان متاهل باشد
رسول حشمتی، مهدی زمستانی،
دوره 22، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به تأثیر بیماری قلبی کرونری (CAD) بر وضعیت سلامتی، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر وضعیت سلامتی و علائم بیماران مبتلا به بیماری قلبی کرونری بعد از عمل جراحی CABG انجام شد.
مواد و روشها: روش پژوهش تک آزمودنی بود. جامعه آماری کلیه بیماران قلبی کرونری بیمارستان قلب شهید مدنی تبریز بودند که از مهر تا اسفند 1395 بعد از عمل CABG جهت گذراندن توانبخشی به این بیمارستان مراجعه کرده بودند. از میان این بیماران، 4 نفر مبتلا به CAD بهصورت در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه آنژین سیاتل (SAQ) و مقیاس محقق ساخته علائم بیماری CAD مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها از درصد بهبودی، درصد دادههای ناهمپوش، تفاوت استاندارد میانگین و اندازه اثر و برای تفسیر از تحلیل نمودار چشمی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله با کد 2384411 توسط کمیته اخلاق دانشگاه تبریز به تصویب رسیده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی در بهبود علایم بیماران مبتلا به CAD از کارایی متوسط و در بهبود وضعیت سلامتی آنان از کارایی نسبتأ اندک و پایینی برخوردار است.
نتیجهگیری: کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی، مداخلهای نسبتاً موثر در کاهش علائم بیماران CAD و مداخلهای نسبتاً ضعیف در بهبود وضعیت سلامتی این بیماران میباشد.
نرگس انسان، اسحق رحیمیان بوگر، سیاوش طالع پسند، فریبرز استیلایی،
دوره 22، شماره 5 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف بیماری مولتیپل اسکلروزیس، پیشبینی نشدنی و یکی از بیماریهای تغییردهنده زندگی فرد است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است.
مواد و روش ها جامعه آماری، کلیه زنان و مردان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهرستان نیشابور بودند. در این پژوهش، نمونه شامل ۴۷ نفر (۲۲ نفر گروه آزمایش، ۲۵ نفر گروه کنترل) بود، که به صورت تصادفی انتخاب شدند. طرح پژوهش از نوع پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. گروه آزمایش، مداخله کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی را به مدت هشت جلسه دریافت کردند، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پیگیری نیز بعد از یک ماه صورت گرفت. آزمودنیها به پرسشنامه ارزیابی ناتوانی سازمان جهانی بهداشت پاسخ دادند و دادهها با آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر با استفاده از نسخه ۲۱ نرمافزار SPSS تحلیل شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR. NUMS.REC.۱۳۹۷.۰۰۴ به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی نیشابور رسیده است.
یافته ها نتایج حاصل از تحلیل واریانس آمیخته بدین شرح است: آزمون تکمتغیره در مورد اثر زمان، حاکی از آن است که اثر زمان بر مؤلفه ناتوانی کارکردی معنیدار است. اثر تعاملی زمان و گروه بر مؤلفه ناتوانی کارکردی معنیدار است. نتایج تحلیل واریانس بینگروهی در میان دو گروه آزمایش و کنترل (۰/۰۵>P) نشان میدهد که بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۵>P). مقایسه زوجی اثر تعاملی زمان و گروه نشان داد بین مرحله پیشآزمون با پسآزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (P=۰/۰۰۱)، اما میان مرحله پسآزمون با پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیری بر طبق نتایج، درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر کاهش ناتوانی کارکردی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس اثرگذار و پایدار بوده است که از دلایل این پایداری میتوان به سادگی درمان و آموزش سریعتر بیمار و همچنین کوتاهمدتبودن جلسات مداخله اشاره کرد.
یلدا میرمعینی، حمید سرلک، شیما نورمحمدی، افروز نخستین، زهره سلیمی،
دوره 23، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: پذیرش والدین یک اصل مهم در انتخاب روش کنترل رفتاری مناسب در درمان دندانپزشکی کودکان است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر روشهای مختلف آگاهیبخشی بر پذیرش والدین در خصوص روشهای کنترل رفتاری مورد استفاده در دندانپزشکی کودکان بود.
مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 162 نفر از والدین کودکان 7-3 ساله غیرهمکار کاندید درمان دندانپزشکی وارد مطالعه شده و با نمونهگیری تصادفی ساده به 3 گروه تقسیم شدند؛ سپس پذیرش آنها در خصوص 6 تکنیک کنترل رفتاری شامل بیهوشی عمومی، کنترل صدا، جدایی والدین، قرار دادن دست روی دهان کودک، محدودیت فیزیکی فعال و غیرفعال با استفاده از پرسشنامه ارزیابی شد. پس از تعیین میزان پذیرش، آگاهیبخشی والدین در مورد روشهای کنترل رفتاری کودکان با استفاده از 3 روش مختلف شامل روشهای کتبی، شفاهی و نمایش فیلم انجام شد و درنهایت پذیرش آنها نسبت به هر تکنیک و دلایل عدم پذیرش آنها مجدداً ارزیابی شد. نتایج پرسشنامهها نیز با استفاده از آزمونهای آماری ANOVA و t-test و نرمافزار SPSS23 آنالیز شد.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1398.102 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علوم پزشکی اراک به ثبت رسیده است.
یافته ها: روشهای آگاهیبخشی به طور معناداری موجب افزایش پذیرش والدین نسبت به روشهای کنترل رفتاری کودکان شد. طبق نتایج حاصل از این مطالعه، تأثیر نمایش فیلم در بیهوشی عمومی به طور معناداری کمتر از سایر روشها بود (P<0.05)؛ درحالیکه در روش محدودسازی فعال، تأثیر نمایش فیلم بیشتر از سایر روشها بود (P<0.05) و در سایر روشهای کنترل رفتاری، تفاوت آماری معناداری بین تأثیر روشهای آگاهیبخشی مختلف مشاهده نشد.
نتیجه گیری: آگاهیبخشی به والدین به طور چشمگیری، پذیرش روشهای کنترل رفتاری را افزایش می دهد. آگاهیبخشی به کمک فیلم در روش کنترل رفتاری محدودسازی فیزیکی، مؤثرترین روش در افزایش پذیرش والدین است، درحالیکه به نظر میرسد در روش کنترل رفتاری بیهوشی عمومی، سایر روش های آگاهیبخشی مؤثرتر هستند.
عاطفه زراستوند، طاهر تیزدست، جواد خلعتبری، شهنام ابوالقاسمی،
دوره 23، شماره 4 - ( 7-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت، بر خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خودانتقادی زنان نابارور بود.
مواد و روش ها: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان نابارور مراجعهکننده به مراکز ناباروری شهرستان چالوس و نوشهر در سال 1397-1398 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری غیراحتمالی آسان سی نفر از زنان نابارور در دو گروه درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت (پانزده نفر) و کنترل (پانزده نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت (هشت جلسه 90 دقیقهای) قرار گرفت. گروه کنترل در طی این مدت هیچگونه مداخله خاصی دریافت نکرد. از پرسشنامههای خودتنظیمی زناشویی ویلسون و همکاران، دلزدگی زناشویی پاینز و خودانتقادی تامپسون و زاروف به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات بهدستآمده از اجرای پرسشنامهها از طریق نرمافزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد IR.IAU.TON.REC.1397.030 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تنکابن به تصویب رسیده است.
یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات خودتنظیمی زناشویی زنان نابارور پس از درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت در گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش و همچنین نمرات دلزدگی زناشویی و خودانتقادی کاهش یافته است(0/01<P ).
نتیجه گیری: بنابراین، به مشاوران و درمانگران، استفاده از درمان ذهنآگاهی مبتنی بر شناخت برای بهبود خودتنظیمی زناشویی، دلزدگی زناشویی و خودانتقادی زنان نابارور پیشنهاد میشود.
محمد رحمانیان، علیرضا کمالی، مهدی فروغیان، نوید کلانی، نفیسه اسماعیل پور، ناصر حاتمی، اسماعیل رعیت دوست،
دوره 23، شماره 5 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: پاندمی کووید 19 به طور قابل توجهی بر سلامت روان کارکنان مراقبتهای بهداشتی که در خط مقدم این بحران ایستادهاند، تأثیر میگذارد؛ با این حال کارکنان اداری سازمانهای مراقبت بهداشتی نیز از این خطر مصون نیستند. بنابراین نظارت بر میزان آگاهی و سایر موارد بهداشت روانی به منظور درک عوامل واسطه و آگاهی از مداخلات متناسب، یک اولویت ضروری به شمار میرود. هدف از این مطالعه مقایسه آگاهی، نگرش و عملکرد کادر درمانی و اداری در مواجهه و عدم مواجهه با ویروس کووید 19 بود.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی مقطعی روی 160 نفر از کادر درمانی و اداری بیمارستانهای شهرستان جهرم در سال 1399 انجام شد. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامه پژوهشگرساخته آگاهی، نگرش و عملکرد پرسنل درمانی در مورد کووید 19 استفاده شد. تحلیل دادهها توسط نرمافزار spss نسخه 21 و با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی صورت گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه توسط معاون تحقیقات دانشگاه علوم پزشکی جهرم تأیید شده است (کد: IR.AJUMS.REC.1399.040).
یافته ها: 65 درصد از افراد مورد پژوهش زن و مابقی مرد بودند. اغلب پاسخهای دادهشده به گویهها در هر دو گروه کادر درمان و غیردرمانی نزدیک به هم بود. میانگین نمرات آگاهی کادر درمان (5/27±94/35) به طور معنیداری از کادر اداری (7/77±87/75) بالاتر بود (t=5/96 ،P<0/001). اما عملکرد کادر اداری (12/57±93/14) از کادر درمان (14/80±87/17) به طور معنیداری بهتر بود (t=-2/710 ،P=0/007). بین میانگین نمرات نگرش دو گروه تفاوت معنیداری مشاهده نشد (P=0/438).
نتیجه گیری: سطح آگاهی در مواجهه با ویروس کرونا در افراد کادر اداری نسبت به کادر درمانی به شکل معنیداری پایینتر است، اما کارکنان کادر اداری عملکرد بهتری در مواجهه با ویروس کرونا نسبت به کادر درمانی دارند. انجام اقدامات آموزشی جهت افزایش آگاهی این افراد ضروری به نظر میرسد.
صدیقه صفائیان تیتکانلو، تکتم مالکی شاه محمود، زهرا قیومی انارکی، فاطمه حارث آبادی، مجید حدادی اول، محدثه سلطانی، محسن رجعتی حقی،
دوره 23، شماره 6 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: مهارتهای آگاهی واجشناختی به عنوان جزئی از مهارتهای پردازش واجی میتوانند پیشبینیکننده میزان موفقیت در اکتساب مهارتهای نوشتاری و خواندن باشند. آگاهی واجشناختی یکی از حوزههای دارای مشکل در کودکان دروندادی شدید و عمیق است که کمتر در این کودکان مورد پژوهش قرار گرفته است؛ بنابراین هدف از این مطالعه، بررسی این مهارتها در کودکان کاشت حلزون شده و مقایسه با همتایان طبیعی آنها بود.
مواد و روش ها: جمعیت مورد مطالعه این تحقیق شامل 25 کودک کاشت حلزون شده و 25 کودک طبیعی در محدوده سنی چهار تا شش سال و تکزبانه (فارسیزبان) بود. کودکان کاشت حلزون شده به روش نمونهگیری در دسترس از مرکز توانبخشی نغمه مشهد و کودکان طبیعی نیز از مهد کودکهای شهر مشهد انتخاب شدند. پس از انتخاب آزمودنیها، آزمون آگاهی واجشناختی روی هر کودک اجرا شد. سپس میانگین نمرات مربوط به هریک از خردهآزمونها در دو گروه طبیعی و کاشت حلزون شده محاسبه شد و با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 21 و آزمون آماری منویتنی مورد مقایسه قرار گرفت.
ملاحظات اخلاقی: این مطالعه با کد اخلاق IR.MUMS.REC.1396.263 در کمیته اخلاق پژوهش دانشگاه علومپزشکی مشهد به ثبت رسیده است.
یافته ها: میانگین امتیازات کودکان کاشت حلزون شده در تمام خردهآزمونهای آگاهی واجشناختی از کودکان طبیعی به طور معنیداری پایینتر بود (P<0/05).
نتیجه گیری: کودکان گروه کاشت حلزون شده، عملکرد ضعیفتری در مهارتهای آگاهی واجشناختی نسبت به کودکان طبیعی داشتند. به نظر میرسد ضعف کودکان کاشت حلزون در مهارتهای آگاهی واجی با محرومیت شنیداری قبل از کاشت حلزون در ارتباط باشد که تسریع در انجام عمل در سنین پایین و اجرای یک برنامه توانبخشی کارآمد را میطلبد.
نسرین گودرزی، جاوید پیمانی، حسن عشایری، فرحناز مسچی، مهرداد ثابت، محمداسماعیل اکبری،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در هر عصری از تاریخ، بشر گرفتار ترس از یک بیماری بوده است. بی شک سرطان یکی از نگران کننده ترین بیماری ها است. دردهای سرطانی از مطرح ترین دردها است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثر بخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر علائم چندوجهی درد در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود.
مواد و روش ها: پژوهش مذکور از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری دو ماهه و گروه کنترل است. در سال 1397 جامعه آماری، همه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز تحقیقات سرطان تهران بودند که با روش نمونه گیری در دسترس، مشتمل بر 30 بیمار انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه مداخله درمانی (شناختی-رفتاری و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی) و گروه کنترل قرار داده شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر استفاده شد. ابزار پژوهش به منظور بررسی شاخص های چندگانه درد، پرسش نامه چند وجهی درد (وست هیون-ییل) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تجربه درد مؤثر بودند(001/0>P)، اما هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی از نظر اثربخشی بر میزان تجربه درد مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای این پژوهش می توان نتیجه گرفت، درمان شناختی-رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مدیریت و شدت درد بیماران مبتلا به سرطان پستان تاثیر داشت.
سید مهرزاد شاددل، مسعود بیات، مجتبی بیانی، وحیده نظری،
دوره 24، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به استفاده روزافزون از ایمپلنتهای دندانی در جایگزین کردن دندانهای ازدسترفته، احتمال وقوع شکست این درمان در گذر زمان، مشابه سایر درمانهای دندانپزشکی، اجتنابناپذیر است و جهت کاهش این مشکلات نیاز به فالوآپهای دقیق و منظم است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف تعیین آگاهی و نگرش دندانپزشکان عمومی درباره فالوآپ ایمپلنتهای دندان به منظور ایجاد پایهای از اطلاعات برای برنامهریزی دورههای بازآموزی ایمپلنتهای دندانی انجام شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه تحلیلی مقطعی، 98 نفر از دندانپزشکان عمومی شهر اراک در سال 1397 بررسی شدند. پرسشنامهها در سه بخش جمعیتشناختی، آگاهی و نگرش طراحی شدند. بعد از بررسی روایی و پایایی، پرسشنامهها در اختیار شرکتکنندگان قرار گرفت. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آنالیز توصیفی و آزمونهای کایاسکوئر و تی مستقل آنالیز آماری شدند. حد معناداری 05/0 در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی: این مقاله مورد تأیید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اراک است (کد: IR.ARAKMU.REC.1397.283).
یافته ها میانگین نمره آگاهی برای تمام نمونههای مورد مطالعه 10/8 (بر اساس نمره صفر تا نوزده) و میانگین نمره نگرش 12/8 (بر اساس نمره هفت تا 21) بود. 53 نفر از دندانپزشکان قبلاً درمان ایمپلنت را انجام داده بودند که آگاهی و نگرش آنها از فالوآپ درمان ایمپلنت به طور معناداری بالاتر از دندانپزشکانی بود که درمان ایمپلنت را انجام نداده بودند (0/0005=P). تجربه کاری اثر معناداری روی آگاهی و نگرش دندانپزشکان نداشت (0/05
نتیجه گیری: دندانپزشکان عمومی نسبت به فالوآپ ایمپلنت آگاهی و نگرش کمی دارند و از آنجا که فالوآپ نقش مهمی در موفقیت طولانیمدت درمان ایمپلنت دارد، برنامههای آموزشی / بازآموزی دندانپزشکان در این زمینه باید مورد بازنگری و تأکید بیشتر قرار گیرد.
ملیحه رحمانی، زهرا زنجانی، عبداله امیدی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف پژوهشهای مختلف رابطه بین نگرانی و اضطراب را مطالعه کردند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای تنظیم شناختی هیجان و ذهنآگاهی در رابطه بین نگرانی و اضطراب فراگیر است.
مواد و روش ها پژوهش حاضر پیرو طرحی از مطالعات همبستگی است. نمونه تحقیق، 248 نفر از دانشجویان دانشگاههای شهرستان کاشان را دربر داشت که در سال تحصیلی 1396-1397 مشغول تحصیل بودند. جهت سنجش متغیرهای پژوهش، از مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر، پرسشنامه نگرانی ایالت پنسیلوانیا، فرم کوتاه نسخه فارسی پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و پرسشنامه 5 وجهی ذهنآگاهی استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با کد اخلاق IR.KAUMS.REC.1397.001 در کمیته اخلاق شورای پژوهشی دانشگاه علومپزشکی کاشان به تصویب رسیده است.
یافته ها یافتهها بیانگر وجود رابطه معنادار بین نگرانی و اضطراب فراگیر، نگرانی و تنظیم شناختی هیجان، نگرانی و ذهنآگاهی، اضطراب فراگیر و تنظیم شناختی هیجان، و اضطراب فراگیر و ذهنآگاهی بود. یافتههای معادلات ساختاری نقش واسطهای متغیر تنظیم شناختی هیجان را در رابطه بین نگرانی و اضطراب فراگیر تأیید کرد. همچنین ضریب مسیر ذهنآگاهی و اضطراب فراگیر معنادار نبود. برایناساس از مدل حذف شد.
نتیجه گیری درمجموع میتوان گفت در ارتباط نگرانی و اضطراب فراگیر، تنظیم شناختی هیجان نقش واسطهای دارد. بهنظر میرسد این یافته در زمینههای سلامت روان فردی، خانوادگی، تربیتی، درمانی و روابط بینفردی کاربرد داشته باشد.
نغمه شکوهی نژاد، محمدرضا بیات، فیروزه زنگنه مطلق،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1401 )
چکیده
زمینه و هدف سندرم فیبرومیالژیا یک بیماری مزمن همراه با درد گسترده اسکلتیعضلانی است که در درجه اول زنان را مبتلا میکند و بر بسیاری از ابعاد زندگی روانشناختی و اجتماعی فرد تأثیر منفی میگذارد. این پژوهش با هدف همسنجی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و شفقتدرمانی بر افکارخودآیند منفی، علائم روانشناختی، شدت درد و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه، یک مطالعه نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمونـپسآزمون با 2 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش را تمامی افراد دارای علائم فیبرومیالژیای مراجعهکننده به کلینیک درد مهرگان منطقه 3 میرداماد، کلیلینک درد سیدخندان منطقه 4 تهران و کلینیک درد بیمارستان طالقانی منطقه 1 تهران تشکیل دادند. از این جامعه 30 نفر بهصورت دردسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی ساده در 3 گروه آزمایشی 1، گروه آزمایشی 2 و کنترل قرار داده شدند. تعداد افراد نمونه 30 نفر بودند که هرکدام از این گروهها شامل 10 نفر بودند. ابزارهای بهکاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، پرسشنامه شدت درد، پرسشنامه علائم روانشناختی (اضطراب، استرس و افسردگی) ، پرسشنامه افکارخودآیند منفی بود.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR. IAU. ARAK. REC. 1400.005 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک رسیده است.
یافته ها تجزیهوتحلیل دادهها بهروش تحلیل کوواریانس اثربخشی هر دو مداخله شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و شفقتدرمانی بر 4 متغیر شدت درد، علائم روانشناختی، افکار خودآیند منفی و کیفیت زندگی را تأیید کرد (0/05>P). مقایسه دو روش مداخله نشان داد دو مداخله اجراشده، اثربخشی تقریباً یکسانی بر شدت درد، علائم روانشناختی و افکار خودآیند منفی داشتند (0/05
P).
نتیجه گیری نتایج بیانگر آن است که رویکردهای درمانی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی و شفقتدرمانی برای افراد دارای بیماری فیبرومیالژیای تحت درمان مناسب است.
فائزه عزتی، احسان بخشی، الهه عزتی، نوشین سلیمی،
دوره 25، شماره 3 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف سلامت دهان و دندان نقش مهمی در سلامت عمومی افراد دارد و متأثّر از عوامل مختلفی همچون آگاهی و نگرش فرد درخصوص رعایت بهداشت دهان و دندان است. بهبود آگاهی و نگرش افراد در این خصوص باعث توجه بیشتر نسبت به رعایت بهداشت دهان و دندان میشود. از این رو، مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان پوسیدگی دندان و ارتباط آن با آگاهی، نگرش و رفتار در دانشآموزان متوسطه اول شهرستان اسلامآباد غرب انجام شد.
مواد و روش ها این مطالعه یک مطالعه مقطعی بین 348 نفر از دانشآموزان دوره اول متوسطه در شهرستان اسلام آبادغرب بود که از طریق نمونهگیری در 2 مرحله خوشهای و تصادفی انتخاب شدند. دادهها با استفاده از معاینه بالینی و پرسشنامه استاندارد جمعآوری با استفاده از آماره توصیفی، تیتست مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه، تست تعقیبی شفه و ضریب همبستگی اسپیرمن در سطح معناداری کمتر از 0/05 با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 آنالیز شد.
ملاحظات اخلاقی این مطالعه با شناسه IR.KUMS.REC.1397.548 به تصویب کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علومپزشکی کرمانشاه رسیده است.
یافتهها میانگین شاخص پوسیدگی دندان 3/47±6/07 و میانگین دندانهای پوسیده 2/90±5/31 بود. 96/3 درصد دانشآموزان دندان پوسیده داشتند. شاخص پوسیدگی دندان (0/124-=P=0/021،r) و تعداد دندانهای پوسیده (0/131-=P=0/015, r) با عملکرد دانشآموزان درخصوص رعایت بهداشت دهان و دندان ارتباط معناداری داشت. بین شاخص پوسیدگی دندان و تعداد دندانهای پوسیده با آگاهی و نگرش دانشآموزان درخصوص رعایت بهداشت دهان و دندان اختلاف معناداری دیده نشد (P>0/05). شاخص پوسیدگی دندان (0/749=P) و میزان دندانهای پوسیده (0/614=P) در 2 جنس تفاوت معناداری نداشت.
نتیجه گیری شاخص پوسیدگی و تعداد دندانهای پوسیده در این مطالعه نسبتاً بالاست و این موضوع ضرورت طراحی آزمایشات آموزشی در نوجوانان به منظور پیشگیری از پوسیدگی دندان را نشان میدهد.
دکتر زهرا میرکی، دکتر معصومه رستمزاده، آقا آراس فیضی ، دکتر آزاد شکری، دکتر محمدعزیز رسولی،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: سطح آگاهی و تواناییهای دندانپزشک، از عوامل تعیینکننده در انتخاب و کاربرد صحیح سمانهای دندانپزشکی است. هدف این مطالعه، بررسی میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دندانپزشکان عمومی و متخصص درباره سمانهای دندانپزشکی بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی-تحلیلی، از نوع مقطعی بوده که بر روی 150 نفر از دندانپزشکان متخصص و عمومی در مراکز دولتی و خصوصی استان کردستان (1399) که درمانهای پروتز ثابت را انجام میدادند، از طریق سرشماری و نمونهگیری در دسترس، انجام شد. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمونهای T-test و ANOVA در نرمافزار SPSS-22 استفاده گردید. سطح معنیداری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد. ملاحظات اخلاقی: این مطالعه پس از تأیید پروتکل در کمیته اخلاق در پژوهش و دریافت کد اخلاق به شماره IR.MUK.REC.1398.302 و با توجه به بیانیه هلسینکی، انجام شد.
یافتهها: نمره میانگین کلی آگاهی دندانپزشکان، 5/6 بدست آمد که نزدیک و بالاتر از متوسط نمرات بود و با مقطع تحصیلی و محل اشتغال، رابطه معناداری داشت (05/0>P). نمره میانگین کلی نگرش، 4/3 محاسبه گردید که تقریباً مساوی با متوسط نمرات بود. بین مقطع تحصیلی و جنسیت با نمره نگرش، ارتباط معناداری وجود داشت (05/0>P). نمره میانگین کلی عملکرد دندانپزشکان، 5 حساب شد که بالاتر از متوسط نمرات بود و نمره عملکرد با جنسیت، محل اشتغال و مقطع تحصیلی، رابطه معناداری داشت (05/0>P).
نتیجه گیری: میانگین نمره آگاهی، نگرش و عملکرد دندانپزشکان در حد متوسط بود و در مجموع، نمرات متخصصین بالاتر از دندانپزشکان عمومی بود. خانمها، نمره نگرش و عملکرد بالاتری داشتند. افراد شاغل در بخش خصوصی، نمره آگاهی بالاتری داشتند. برای افزایش آگاهی، نگرش و عملکرد دندانپزشکان عمومی نیاز به برگزاری دورههای آموزشی وجود دارد.
تکتم معصومی، دکتر غلامرضا منشئی، دکتر هادی فرهادی،
دوره 26، شماره 5 - ( 10-1402 )
چکیده
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی بر سطح کورتیزول در افراد دارای اختلال اضطرابفراگیر انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد داری علائم اضطراب فراگیر مراجعهکننده به کلینیک مرکز خدماتروانشناسی و مشاوره رکن منطقه 3، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی بهزیستی منطقه 6 و خدماتروانشناختی و مشاوره آریاز منطقه 6 تهران از اردیبهشت 1401 تا آخر پاییز 1401 بودند. نمونه شامل 30 نفر (10 مرد و 20 زن) از افراد مبتلا به اختلال اضطرابفراگیر بود که به شیوه هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی به یک گروه درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی (۱۵ نفر) و یک گروه کنترل (۱۵ نفر) گمارده شدند.
روش کار: پیشآزمون، پس آزمون و پیگیری سطح کورتیزول اندازه گیری شده و پرسشنامه اختلال اضطرابفراگیر GAD-7 برای ملاک ورود بوده (اسپیتزیر و همکاران، 2006) و پس از آن گروه آزمایش تحت هشت جلسهی 17 دقیقهای به طور هفتگی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهنآگاهی قرار گرفت.
یافتهها: آزمودنیهای این گروه در حالیکه در یک محیط مجازی غوطهور بودند ویدیوی های 360 درجه واقعیت مجازی "قدمزدن کنار ساحل"، و "سنگریزه در دریاچه"را که، به ترتیب با مراقبه صوتی ذهنآگاهی"جهان بیرون و تنفس" و"ذهن خردمند"صدا گذاری شده بود با استفاده از هدست، واقعیت مجازی ویارباکس مشاهده میکردند و گروه کنترل تحت هیچ نوع درمانی قرار نگرفتند. پس از اتمام مداخلات، پس آزمون و پیگیری دو ماهه اجرا شد. دادهها با آزمون تحلیل-واریانس با اندازهگیری مکرر وبا استفاده از نرم افزار SPSS23 تحلیل شدند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیتمجازی و ذهنآگاهی در میزان کاهش کورتیزول اثربخش بوده است. پیشنهاد میشود از این روش ترکیبی به منظور کاهش سطح اضطراب و کورتیزول افراد مبتلا به -اختلال اضطراب فراگیر به تنهایی یا در کنار سایر مداخلات روانشناختی و دارویی، به عنوان یک مداخله بالینی استفاده گردد.
مهناز شکری، نبی الله اکبرنتاج شوب، جمال صادقی، ارسلان خانمحمدی اطاقسرا،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: عوامل متعددی در شکلدهی به رفتارها و رشد انگیزه در دانشآموزان مؤثر است. در این بین نقش عامل شناختی مانند سرمایههای روانشناختی پررنگتر از بقیه میباشد و شناخت عوامل اثرگذار بر آنها ضروری است. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی مداخله ذهنآگاهی و بازیدرمانی شناختی- رفتاری بر سرمایههای روانشناختی دختران نوجوان شهرستان آمل بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دختر متوسطه اول پایه هفتم مدارس دولتی شهرستان آمل در سال تحصیلی 1402-1401 بود. از بین آنها تعداد 45 نفر با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی و با روش قرعهکشی در دو گروه آزمایش و کنترل (30 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل) جایگزین شدند. افراد حاضر در گروه آزمایش اول مداخله مداخله ذهنآگاهی (8 جلسه) و هر هفته دو جلسه و به مدت
60 دقیقه و گروه آزمایش دوم مداخله بازیدرمانی شناختی-رفتاری (10 جلسه) و هر هفته دو جلسه و به مدت 30 دقیقه دریافت نمودند. پرسشنامه مورد استفاد در این پژوهش شامل سرمایههای روانشناختی (Lutans و همکاران، 2007)، بود .دادههای پژوهش با روش تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر ANOVA تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که مداخله ذهنآگاهی و بازی درمانی شناختی- رفتاری بر سرمایههای روانشناختی، دانشآموزان دختر متوسطه اول شهرستان آمل اثر داشت (01/0 > P). همچنین آموزش ذهنآگاهی بر سرمایههای روانشناختی اثربخشتر از بازیدرمانی شناختی- رفتاری بود (0/01 > P).
نتیجه گیری: اگرچه هر دو روش آموزش ذهنآگاهی و بازیدرمانی موجب بهبود سرمایههای روانشناختی دانشآموزان شد، اما رویکرد و روش استفاده شده در هر کدام متفاوت است. آموزش ذهنآگاهی بیشتر بر تمرکز بر آگاهی و حضور ذهن در لحظه حال تمرکز دارد، در حالی که بازیدرمانی بیشتر بر تقویت مهارتها و تواناییهای روانشناختی از طریق فعالیتها و بازیهای تعاملی تمرکز دارد که این موارد بهتر میتواند سرمایههای روانشناختی را افزایش دهد.