22 نتیجه برای شیخ
سید حمزه حسینی، فاطمه شیخ مونسی،
دوره 10، شماره 4 - ( فصلنامه 1386 )
چکیده
مقدمه: حمله انقباضی عضلات چشم(Oculogyric crisis) یک نوع دیس تونی حاد ناشی از نورولپتیک محسوب میشود. این عارضه در مصرف داروهای آنتی سایکوتیک آتیپیک به خصوص کلوزاپین که دارای خواص آلتی کلینرژیک است نادر میباشد. در این مقاله یک مورد حمله انقباضی چشم به دنبال مصرف کلوزاپین گزارش شده است. مورد: بیماری که در این گزارش معرفی میشود خانم 25 سالهای است که به دلیل توهمات شنوایی، سست شدن تداعی و بدبینی به اطرافیان با تشخیص اسکیزوفرنی تحت درمان قرار گرفت. وی به علت عدم پاسخ به داروهای آنتی سایکوتیک تی پیک تحت درمان با کلوزاپین قرار گرفت و بعد از آن دچار دفعات مکرر حمله انقباضی چشم شد که نهایتاً با تجویز آنتی کلینرژیک (قرص آرتان) بهبود یافت. نتیجه گیری: در این مورد خاص، کلوزاپین مسئول ایجاد دیستونی حاد به صورت حمله انقباضی چشم بوده است. هر چند این عارضه نادر است، باید به عنوان یک عارضه جانبی کلوزاپین مد نظر پزشکان باشد. براساس مورد گزارش شده، به نظر میرسد که قرص آرتان درمان مناسبی برای این عارضه باشد.
مریم دلفان بیرانوند، محمود محمودی، مریم راستین، علی شیخیان،
دوره 12، شماره 1 - ( 3-1388 )
چکیده
مقدمه: افراد مبتلا به آرتریت روماتویید دارای اتوآنتی بادیهایی بر علیه پپتیدهای سیترولین داری که توسط آنزیمهای پپتیدیل آرژینین دایمیناز (رمز شده توسط آللهای مختلف ژنهای پپتیدین آرژنین دایمیناز) تغییر ماهیت یافتهاند، میباشند. محققین پلیمورفیسمهای تک نوکلئوتیدی ژنهای پپتیدیل آرژینین دایمیناز 1، 2، 3 و 4 را بررسی کردند و ارتباطی را میان بیماری آرتریت روماتویید و آلل پپتیدیل آرژینین دایمیناز 4 گزارش نمودند. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین آللهای مختلف ژن پپتیدیل آرژینین دایمیناز 4 و حساسیت ابتلابه آرتریت روماتویید در نژاد خراسانی میباشد. روش کار: در این مطالعه مقطعی از نمونه خون 50 بیمار مبتلا به آرتریت روماتویید (براساس معیارهای انجمن روماتولوژی آمریکا) مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) مشهد و 50 فرد سالم که از نژاد خراسانی بودند، DNA ژنومی به روش غیر آنزیمی رسوب نمکی استخراج و با استفاده از تکنیک واکنش زنجیره پلی مراز- توالی پرایمرهای اختصاصی، تعیین ژنوتیپ گردید. داده ها با استفاده از آزمونهای 2 و تست دقیق فیشر تجزیه و تحلیل شد. نتایج: 58 درصد از بیماران دارای ژنوتیپ 2،1ص 38 درصد دارای ژنوتیپ 4،1؛ 2 درصد دارای ژنوتیپ 2،b1 و 2 درصد دارای ژنوتیپ 4،2 میباشند. در حالی که در گروه کنترل 72 درصد دارای ژنوتیپ 2،1؛ 22 درصد دارای ژنوتیپ 4،1؛ 6 درصد دارای ژنوتیپ 2،b1 بودند. هیچ کدام ژنوتیپ 4،2 را نداشتند. نتیجهگیری: ارتباط آماری معنیداری میان وجود ژنوتایپ های مختلف پپتیدیل آرژینین دایمیناز 4 و بیماری آرتریت روماتویید در نژاد خراسانی وجود ندارد.
شهناز شهرجردی، نادر شوندی، رحمان شیخ حسینی،
دوره 12، شماره 4 - ( 12-1388 )
چکیده
مقدمه: دیابت شیرین گروهی هتروژن از بیماریهای متابولیک است که مشخصه آنها افزایش مزمن قند خون و اختلال متابولیسم کربوهیدرات، چربی و پروتئین میباشد. هدف از این پژوهش تعیین تاثیر 8 هفته تمرینات هوازی بر فاکتورهای متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت روان زنان دیابتی نوع 2 می باشد. روش کار: در این تحقیق نیمه تجربی از بین زنان مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به کلینیک شرکت نفت اراک، تعداد 18 نفر انتخاب و در دو گروه هوازی (10 نفر) و کنترل (8 نفر) قرار گرفتند. گروه تمرینات هوازی به مدت 8 هفته (3 جلسه در هفته و هر جلسه 50-30 دقیقه) تمرینات را اجرا نمودند. در این پژوهش از فاکتورهای متابولیک (کلسترول کل، تری گلیسیرید، کلسترول باچگالی بالا، لیپوپروتئین با چگالی خیلی پایین، لیپوپروتئین با چگالی پایین، قند خون ناشتا، هموگلوبین A1c و انسولین سرم)، پرسشنامههای کیفیت زندگی SF-36 و سلامت روان GHQ استفاده گردید. 05/0>p معنی دار در نظر گرفته شد. نتایج: بین میانگین دادههای پیش آزمون و پس آزمون قند خون ناشتا، هموگلوبین A1c، انسولین سرم، کیفیت زندگی و سلامت روان گروه هوازی اختلاف معنیداری وجود دارد. بین میانگین دادههای پیش آزمون و پس آزمون کلسترول کل، لیپوپروتئین باچگالی بالا، لیپوپروتئین با چگالی پایین، لیپوپروتئین با چگالی خیلی پایین و تری گلیسرید در گروه هوازی و همه فاکتورها در گروه کنترل اختلاف معنیداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: تمرینات هوازی بر فاکتورهای متابولیک، کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران دیابتی نوع 2 تأثیر دارد و باعث بهبود آنها میشود.
فرشته جهدی، فاطمه شیخان، عفت السادات مرقاتی خوئی، حمید حقانی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: درد متعاقب اپی زیاتومی کیفیت زندگی و سلامت روانی مادر را تحت تاثیر قرار میدهد. ژل پد روش جدیدی است که به منظور تسکین درد کاربرد دارد ولی هنوز به طور روتین از ضد درد خوراکی برای درمان درد استفاده میشود. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر ژل پد بر شدت درد محل اپی زیاتومی زنان نخستزا بستری در بیمارستان کمالی کرج انجام گردید. مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی یک سو کور بر روی 60 زن نخستزا که جهت زایمان طبیعی به بیمارستان کمالی کرج مراجعه کرده بودند، انجام گردید. نمونهها به روش تخصیص تصادفی به دو گروه گیرنده ژل پد (به مدت 20 دقیقه، 4 ساعت پس از زایمان و سپس در صورت لزوم تا 5 روز) و کنترل (روتین بیمارستان) تقسیم شدند. دو گروه از نظر شدت درد اپی زیاتومی توسط خط کش دیداری درد و مصرف مسکن بررسی شدند. یافتهها: دو گروه از نظر مشخصات دموگرافیک و سایر متغیرهای مداخلهگر اختلاف آماری معنیداری نداشتند. از نظر کاهش شدت درد 4 ساعت بعد (014/0p=) ، 12 ساعت بعد (002/0p=) و 5 روزبعد از اپی زیاتومی (001/0> p) تفاوت آماری معنیداری داشتند. مصرف مسکن در طی 5 روز بعد از زایمان در گروه مصرف ژل پد به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود(001/0>p). نتیجه گیری: استفاده از ژل پد شدت درد ناشی از زخم اپی زیاتومی و میزان نیاز به مسکن را کاهش میدهد.
احمد رحمانی، محمود شیخ، رسول حمایت طلب، ناصر نقدی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: ورزش میتواند با اثرات منفی استرس مقابله کند، اما پروتکلهای مختلف و شدتهای متفاوت تمرین، برای تعدیل اثرات استرس، نتایج گوناگونی را در برداشته است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر استرس بیحرکتی بر عملکرد شناختی و نقش تعدیل کننده ورزش بود.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع تجربی میباشد که در آن رتهای نر بالغ نژاد آلبینو- ویستار به صورت تصادفی در 5 گروه جایگزین شدند و بر حسب نوع گروه در معرض مداخله استرس از نوع بیحرکتی(2 ساعت در روز×7 روز)، ورزش ملایم (30 دقیقه در روز×7 روز) و یا بدون مداخله، قرار گرفتند. آموزش و آزمون حیوانات با استفاده از ماز آبی موریس انجام شد.
یافتهها: گروه استرس در مراحل اکتساب(05/0>p) و به یادآوری (05/0>p) عملکرد ضعیفتری نسبت به گروه کنترل در ماز آبی موریس داشت. گروه ورزش- استرس و گروه کنترل نیز عملکرد متفاوتی نداشتند. استرس، سطح کورتیکوسترون سرم را به طور معنیداری افزایش داد(001/0>p)، اما ورزش باعث کاهش معنیدار سطوح کورتیکوسترون شد(001/0>p). همچنین، بین عملکرد گروه ورزش و شم در مرحله اکتساب تفاوتی وجود نداشت. اما در مرحله به یادآوری، عملکرد شناختی گروه ورزش بهتر از گروه شم بود(05/0>p).
نتیجهگیری: یک هفته استرس بی حرکتی موجب تخریب یادگیری در مرحله اکتساب میشود و ورزش با شدت پایین میتواند از اثرات منفی استرس جلوگیری کند. در تاثیر حفاظتی ورزش در برابر اثرات تخریبی استرس، ممکن است کورتیکوسترون واسطه اصلی باشد. همچنین، نقش ورزش در به یادآوری تجربیات گذشته مشهودتر از اکتساب آن تجربیات است.
بنفشه قاهری، محمود شیخ، امیرحسین معماری، رسول حمایت طلب،
دوره 16، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به خطر بالای کمتحرکی و عوارض منفی ناشی از آن در کودکان مبتلا به اُتیسم، ارزیابی سطح فعالیت فیزیکی آنها با استفاده از تکنولوژی شتابسنجی و نیز بررسی رابطهی آن با سن و شدت اختلال آنها یک ضرورت به حساب می آید.
مواد و روشها: در مطالعه مقطعی حاضر 52 پسر و 16 دختر 14-7 ساله از مدارس ابتدایی اُتیسم شهر تهران شرکت داشتند. سطح فعالیت فیزیکی روزانه به مدت هفت روز پیاپی و توسط شتابسنجها ارزیابی شد. همچنین شدت اختلال اُتیسم در چهار حیطهی مهارت ارتباطی- کلامی، میزان مهارت اجتماعی، میزان آگاهی شناختی- حسی و سلامتی و رفتار با استفاده از چک لیست ارزیابی درمان اُتیسم ارزیابی شد.
یافتهها: در مجموع 91 درصد از آزمودنیها، با کمتحرکی روبهرو بودند. دختران به طور معناداری فعالیت فیزیکی کمتری داشته و بیتحرکتر از پسران بودند. با افزایش سن، به طور معناداری فعالیتهای فیزیکی این کودکان رو به کاهش رفت. سطح فعالیت فیزیکی آزمودنیها با شدت اختلال آنها در حیطهی آگاهی شناختی- حسی و نیز سطح فعالیت فیزیکی شدید آنها با نمرهی کلی شدت اختلالشان، رابطه منفی و معنادار نشان داد. در نهایت سن، جنسیت و میزان آگاهی شناختی- حسی این کودکان تا حدودی به عنوان پیشبینیکنندههای سطح فعالیت فیزیکی آنان شناخته شدند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد کودکان مبتلا به اُتیسم با عملکرد بالا دچار کمتحرکی بوده و نیز با افزایش سن در فعالیتهای ساکن بیشتری درگیر میشوند. سن و جنسیت میتوانند به عنوان فاکتورهای تعیینکنندهی فعالیت فیزیکی در این جمعیت در نظر گرفته شوند.
مریم فتحی شیخی، محسن شمسی، محبوبه خورسندی، مهدی رنجبران،
دوره 18، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سوانح و حوادث یکی از عوامل اصلی مرگ و ناتوانی در دنیا و از مهمترین علل مراجعه کودکان به بیمارستان میباشد. لذا پژوهش حاضر با هدف سنجش سازههای مدل اعتقاد بهداشتی و عملکرد، در مادران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر خرم آباد در خصوص رفتارهای پیشگیری کننده از سوانح و حوادث در کودکان صورت پذیرفته است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر مطالعه مقطعی- تحلیلی بر روی 261 نفر از مادران دارای کودک کمتر از 5 سال مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهر خرم آباد در سال 1393 میباشد. روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه تنظیم شده بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بوده است. اطلاعات جمعآوری شده توسط نرم افزار SPSS نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه میانگین و انحراف معیار سن مادران 37/5±98/28 سال، میانگین نمره عملکرد و خودکارآمدی مادران به ترتیب برابر 74/14±1/59 و 07/11±14/69 مشاهده شد. همچنین میانگین نمرات سایر سازههای مدل اعتقاد بهداشتی شامل حساسیت، شدت، منافع و موانع درک شده نیز بیش از حد متوسط مشاهده شد. بین خودکارآمدی و موانع درک شده همبستگی منفی و معنیدار (r=-0.256 ، P<0.01) و بین موانع درک شده و عملکرد نیز همبستگی منفی و معنیداری (r=-0.391، P<0.01) وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به میزان میزان عملکرد مادران و سایر سازههای نگرشی مدل اعتقاد بهداشتی، پیشنهاد میشود تا برنامههای آموزشی بر مبنای این مدل به صورت مستقیم و غیر مستقیم در قالب بستههای آموزشی چند رسانهای به منظور ارتقاء رفتارهای پیشگیری کننده از سوانح و حوادث در کودکان صورت گیرد.
اسماعیل سلیمانی، مجتبی حبیبی عسگرآباد، سجاد بشر پور، علی شیخالاسلامی، رقیه نوری پور لیاولی،
دوره 19، شماره 3 - ( خرداد 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: میگرن یکی از اختلالات نورولوژیک مزمن است که سبب ناتوانی و دوری از هر گونه فعالیت افراد میگردد. از آنجاییکه عوامل مختلفی در بروز و ایجاد میگرن نقش دارند، تنوع داروهایی که در پیشگیری و درمان میگرن به کار میروند نیز زیاد میباشد. درمانهای ترکیبی نیز در تسکین میگرن کاربرد دارند. هدف این پژوهش اثربخشی آموزش کنترل خود بر ابعاد کیفیت زندگی بیماران مبتلا به میگرن بود.
مواد و روشها: جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به میگرن شهر اردبیل در سال 1393 تشکیل میدهند (برآورد تقریبی: 1150N=). نمونه این پژوهش شامل 40 بیمار مبتلا به میگرن بود که از میان بیماران مبتلا به میگرن شهر اردبیل به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه جمعیت شناختی و اطلاعات بیماری و نیز پرسشنامه کیفیت زندگی (36 سوال) برای جمعآوری دادهها در مراکز درمانی استفاده شد. از آنجاکه پژوهش حاضر یک مطالعه آزمایشی با کار آزمایی بالینی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد است، برای تحلیل دادهها از تجزیه و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین دو گروه بیماران مبتلا به میگرن و گروه کنترل در ابعاد کیفیت زندگی تفاوت معنیداری وجود دارد و این بدان معنی است که ابعاد سلامت جسمانی و سلامت روانی کیفیت زندگی بین دو گروه آزمایش و کنترل بعد از آموزش کنترل خود متفاوت است.
نتیجهگیری: آموزش کنترل خود میتواند برای ارتقای کیفیت زندگی بیماران مبتلا به میگرن استفاده شود. این نتایج کاربرد مؤثر و مهمی در درمان بیماران مبتلا به میگرن دارد. بهطورکلی، متخصصان مراکز درمانی میتوانند از این روش در کنار سایر مداخلات درمانی استفاده کنند.
اسلام ذبیحی، سید اقبال متولی باشی، خیام بامداد، فایقه پیله ور عبادی، حمید شیخکانلوی میلان،
دوره 20، شماره 3 - ( خردادماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: بیماری مالتیپل اسکلروزیس یک بیماری مزمن دستگاه عصبی مرکزی است. از آنجایی که سطح هورمونهای جنسی و بیماری مولتیپل اسکلروزیس(MS) تحت تأثیر هم قرار میگیرند. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر عصاره هیدروالکلی قارچ دنبلان بر سطح هورمون استروژن و پروژسترون در موش صحرایی ماده مدل ام اس تجربی است.
مواد و روشها: دراین پژوهش تجربی، 42 سر موش صحرایی ماده بالغ نژاد ویستار با وزن تقریبی 10±180 گرم در 6 گروه 7 تایی مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه کنترل نرمال بدون تیمار دارویی بود و گروههای تجربی 1 تا 5 به مدت 40 روز کوپریزون دریافت کردند. گروه تجربی 2 تا 5 علاوه بر کوپریزون به ترتیب نرمال سالین و 110، 220 و 330 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن عصارهی هیدروالکلی قارج دنبلان را به صورت تزریق داخل صفاقی به مدت 12 روز با حجم 2/0 میلیلیتر بعد از ایجاد ام اس دریافت کردند. در پایان روز دوازدهم از همهی گروهها خونگیری به عمل آمده و میزان هورمونهای جنسی اندازهگیری گردید.
یافتهها: نتایج به دست آمده نشان داد که کوپریزون باعث کاهش سطح استروژن، پروژسترون و وزن میشود؛ همچنین تزریق عصاره هیدروالکلی دنبلان باعث شد میزان غلظت سرمی هورمون استروژن در گروه تجربی 4 و پروژسترون در گروه تجربی 4 و 5 نسبت به گروه ام اس افزایش معناداری داشته است.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که عصارهی هیدروالکلی دنبلان در دوز 220 و 330 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن موش صحرایی، میزان استروژن و پروژسترون را در موشهای مدل تجربی مولتیپل اسکلروزیس افزایش میدهد.
نازلی خواجه نصیری، همایون خزعلی، فرزام شیخ زاده،
دوره 20، شماره 5 - ( مردادماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: اثرات مفید فعالیت بدنی(ورزش) متوسط و منظم بر بهبود عملکرد تولید مثل مشخص شده است، اما تاکنون تغییرات بیان ژنهای تاثیرگذار بر محور تولید مثلی موجود در هسته قوسی هیپوتالاموس در پاسخ به این نوع ورزش بررسی نشده است. از این رو، در مطالعه حاضر، تاثیرات فعالیت بدنی متوسط و منظم یک ماهه بر بیان ژن نوروکینین B و تغییرات هورمونی محور تولیدمثلی بررسی شد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، چهارده سر موش صحرائی نر بالغ نژاد ویستار50±250 به طور تصادفی به دو گروه کنترل و ورزش متوسط و منظم یک ماهه تقسیم شدند. هسته قوسی حیوانات پس از یک ماه فعالیت بدنی با شدت 20 متر در دقیقه از کل مغز جدا شده و برای سنجش بیان ژن نوروکینین B به کمک روش Real time -PCR در فریزر 80- نگهداری شدند. هم چنین، نمونه سرم نیز از طریق روش الایزا برای ارزیابی سطوح هورمونهای لوتئینه کننده، کورتیکواسترون و تستوسترون تهیه شد. دادهها به روش تی تست در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافتهها: بیان ژن نوروکینین B در گروه تیمار با ورزش نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری یافت(05/0>p). سطح سرمی هورمون کورتیکواسترون در گروه تیمار با ورزش نیز کاهش داشت(05/0>p). در حالیکه سطوح سرمی هورمون لوتئینه کننده و تستوسترون در گروه ورزش نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری نشان داد(05/0>p).
نتیجهگیری: فعالیت بدنی متوسط و منظم با کاهش سطح هورمون کورتیکواسترون و کاهش بیان نوروکینین B احتمالا"موجب بهبود عملکرد محور تولید مثلی جنس مذکر میگردد.
رقیه خاکپای، هانیه فیضی، فرزام شیخ زاده حصاری،
دوره 20، شماره 7 - ( مهرماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: 17بتا-استرادیول درک درد را از طریق اتصال به گیرنده های استروژنی یا گیرنده های غشایی سایر نوروترانسمیترها مثل گیرنده های NMDA تعدیل می نماید. هسته ی پاراژیگانتوسلولاریس کناری (LPGi) نیز در تعدیل درد نیز نقش دارد. در این پژوهش، نقش گیرنده های NMDAی این هسته در تعدیل درد ناشی از 17بتا- استرادیول در موشهای صحرایی اوارکتومی شده بررسی شده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه از موش های صحرایی مادهی نژاد ویستار در محدوده ی وزنی 200 تا 270 گرم استفاده شد. برای بررسی نقش گیرنده های NMDA در تعدیل درد ناشی از 17بتا- استرادیول در موشهای صحرایی اوارکتومی شده، ابتدا موش های صحرایی به صورت دوطرفه اوارکتومی شده و بلافاصله کانول گذاری هسته ی LPGi انجام شد. سپس داروها تزریق و پس از 15 دقیقه 50 میکرولیتر فرمالین ۵ درصد به پنجهی پای حیوان تزریق شد و رفتار تکان های ناگهانی پای ملتهب ناشی از تزریق فرمالین به مدت 60 دقیقه ثبت گردید.
یافته ها: نتایج مطالعه ی اخیر نشان داد که تزریق 17بتا- استرادیول به داخل هسته ی LPGi تکان دادن پا را هم در فاز اول و هم در فاز دوم آزمون فرمالین کاهش داد. پیشتیمار هستهی LPGi با آنتاگونیست گیرنده های NMDA (AP5) اثر ضددردی 17بتا- استرادیول روی فرکانس تکان دادن پای ملتهب را طی هر دو فاز آزمون فرمالین خنثی نموده و سبب القای پردردی در هر دو فاز این رفتار شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند که تزریق 17بتا- استرادیول به داخل هسته ی LPGi، بی دردی متوسطی روی درد التهابی القاشده با فرمالین ایجاد می کند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که احتمالاً گیرنده های NMDA هسته ی LPGi در اثر ضددردی 17بتا- استرادیول در موش های صحرایی اوارکتومی شده درگیر هستند.
علی زکی یی، فرامرز مروتی، پیمان حاتمیان، اشکان باقری، دلنیا شیخ اسمعیلی،
دوره 20، شماره 10 - ( دی ماه 1396 1396 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: امروزه اضافهوزن عاملی آسیبزا است که سلامت عمومی و روان افراد را تهدید میکند. از این رو پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ویژگیهای شخصیتی( نوروتیسم، سایکوتیک) و خودکارآمدی در کنترل وزن با وزن افراد انجام شد.
مواد و روشها: در این پژوهش توصیفی- همبستگی، نمونهای به حجم 459 نفر به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای از بین کلیه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال 96- 95 انتخاب شد. ابزار پژوهش، پرسشنامههای خودکارآمدی سبک زندگی مؤثر بر وزن و پرسشنامه شخصیت آیزنک بود.
یافتهها: نتایج تحلیل نشان داد که یک همبستگی منفی بین سایکوتیک و نوروتیسم با وزن وجود دارد (001/0p<)، اما بین نوروتیسم و وزن، همبستگی معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان داد که مؤلفههای خودکارآمدی در کنترل وزن میتوانند وزن افراد را پیشبینی کنند. بر این اساس، پرخوری، رژیم لاغری و مهار دهانی به ترتیب با ضرایب تأثیر 001/0، 28/0 و 13/0- توان پیشبینی وزن افراد را نشان دادند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج میتوان گفت که شخصیت سایکوتیک و خودکارآمدی در کنترل وزن افراد نقش دارد.
نسرین شیخ حسینی، روح الله نیکویی، محسن امینایی،
دوره 21، شماره 1 - ( فروردین ماه 1397 1397 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تمرین استقامتی بر غلظت ایزوفرمهای لاکتات دهیدروژناز (LDHA و LDHB) و ایزوآنزیم های آن در مایع مغزی نخاعی رت های نر نژاد ویستار بود.
مواد و روش ها: 17 سر حیوان براساس وزن همسان سازی و به طور تصادفی به دو گروه کنترل (9n = ) و تمرینی
(8n= ) تقسیم شدند. پروتکل تمرین استقامتی (شروع با 30 دقیقه، 20 متر در دقیقه و رسیدن به 60 دقیقه با سرعت 26 متر در دقیقه در هفته آخر) به مدت 12 هفته بر گروه تمرینی اعمال شد. 72 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی، مایع مغزی نخاعی از سیسترنامگنا جمع آوری گردید. ایزوفرم ها و ایزوآنزیم های لاکتات دهیدروژناز با الایزا و الکتروفورز اندازه گیری و مقایسات بین گروه ها با آزمون آماری تی استیودنت مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: هر دو ایزوفرم LDHA و LDHB در مایع مغزی نخاعی رتهای کنترل وجود داشت. بیشترین و کمترین مقدار ایزوآنزیمها به ترتیب به LDH1 و LDH5 مربوط بود. متعاقب تمرین استقامتی، مقادیر LDHB (01/0p <)، LDH1 (01/0p <) و LDH2 (01/0p <) در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش و مقادیر LDH3 (01/0p <) و نسبت LDHA/LDHB (01/0p <) در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیدار داشت. تمرین استقامتی بر LDHA و LDH4 تاثیری نداشت.
نتیجهگیری: انجام تمرین استقامتی با شیفت اکسیداتیو ایزوفرم ها و ایزوآنزیم های لاکتات در مایع مغزی نخاعی همراه است که می تواند پیش درآمدی بر حمایت متابولیسم هوازی لاکتات در مغز باشد.
اسلام ذبیحی، سید اقبال متولی باشی، حمدالله پناهپور، حمید شیخکانلوی میلان،
دوره 22، شماره 6 - ( بهمن و اسفند 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: غده تیروئید هورمونهای تیروکسین T۴)) و تری یدوتیرونین (T۳) را ترشح میکند. این دو هورمون بر تنظیم سوخت و ساز و کنترل متابولیسم پایه بسیار مؤثر است. بنابراین این مطالعه با هدف ارزیابی اثر عصاره هیدروالکلی قارچ دنبلان بر سطح سرمی هورمونهای تیروئیدی موشهای صحرایی انجام شد.
مواد و روش ها: در تحقیق تجربی حاضر ۳۰ سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار، با وزن ۱۰±۲۰۰ گرم به پنج گروه ششتایی کنترل، شم (دریافتکننده سرم فیزیولوژیک) و گروههای دریافتکننده عصاره دنبلان با دزهای ۷۵، ۱۵۰ و ۳۰۰ (میلی گرم به ازای کیلوگرم وزن)
تقسیم شدند. عصاره به مدت ۱۴ روز به شکل داخل صفاقی تجویز شد. بعد از پایان این دوره ۱۴روزه، جهت بررسی هورمونهای تیروئیدی خونگیری به صورت مستقیم از قلب انجام شد و اطلاعات بهدستآمده با استفاده از نسخه ۲۱ نرمافزار SPSS و آزمونهای واریانس یکطرفه و تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (۰۵/۰P<).
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش در کمیته اخلاقی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل با کد IR-ARUMS-REC-۱۳۹۶-۴۸ تصویب شده است.
یافته ها: تجویز عصاره قارچ دنبلان موجب تغییر معنیدار هورمونهای تیروئید و TSH شد. T۳ و T۴ در گروههای آزمایش ۲ ( ۱۵۰میلیگرم به ازای کیلوگرم وزن) و ۳ (۳۰۰میلیگرم به ازای کیلوگرم وزن) نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری نشان دادند (۰۰۱/۰P<)، (۰۱/۰P<). همچنین TSH در گروههای آزمایش ۱ (۷۵میلیگرم به ازای کیلوگرم وزن)، ۲ (۱۵۰میلیگرم به ازای کیلوگرم وزن) و ۳ (۳۰۰ میلیگرم به ازای کیلوگرم وزن) کاهش معنیداری نسبت به گروه کنترل داشت (۰۵/۰P<)، (۰۰۱/۰P<) و (۰۰۱/۰P<).
نتیجه گیری: عصاره قارچ دنبلان باعث افزایش سطح هورمونهای تیروئیدی و کاهش میزان سرمی TSH میشود.
محبوبه شیخان، محمد رضا کردی، حمید رجبی،
دوره 23، شماره 4 - ( مهر و آبان 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: microRNAsهای متعددی در تنظیم توده عضلانی دخیل هستند که در هایپرتروفی و آتروفی عضلات اسکلتی نقشی اساسی را ایفا میکنند. پژوهش حاضر بیان برخی از ژنها را به عنوان تنظیمگرهای آتروفی عضلانی در پی یک دوره کوتاه بیتحرکی در رتهای تمرینکرده استقامتی مورد بررسی قرار میدهد.
مواد و روش ها: به همین منظور هجده سر رت نر اسپراگ داولی به سه گروه (کنترل، تمرین + بیتحرکی و بیتحرکی) تقسیم شدند. رتهای گروه تمرین طی شش هفته و هر هفته پنج جلسه روی تردمیل دویدند. اندام تحتانی حیوانات برای هفت روز با روش قالبگیری بیتحرک شد. عضله نعلی استخراج و میزان بیان ژنهای موردنظر به روش RT-PCR اندازهگیری شد. جهت تعیین تفاوتها از روش آنووا یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنیداری (0/05≥α) استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: این پژوهش با کد اخلاق IR.SUMS.REC.1396.S463 توسط کمیته اخلاق پژوهشی دانشگاه علومپزشکی تهران به تصویب رسید.
یافته ها: نتایج نشان میدهد، در گروه ورزش + بیتحرکی و گروه بیتحرکی نسبت به گروه کنترل، شاهد افزایش بیان ژنهای (miR-1(P=0/010)، FOXO3a (P=0/001 و کاهش بیان (miR-206 (P=0/007 و (IGF-1 (P=0/001 بودیم که این اختلافات از لحاظ آماری معنادار بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافتههای پژوهش حاضر، میتوان عنوان کرد که احتمالاً تغییرات بیان میکروRNAها در شرایط بیتحرکی موجب تغییر بیان ژنهای تنظیمگر توده عضلانی میشود. تمرینات استقامتی اثر محافظتی دارند، اما موجب پیشگیری از این تغییرات نمیشوند.
فرزین باقری شیخانگفشه، عباس ابوالقاسمی، سید موسی کافی ماسوله،
دوره 24، شماره 2 - ( خرداد و تیر 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: به مفهوم استحکام روانی طی سالهای اخیر در زمینه مطالعات ورزشی بسیار توجه شده است، به طوری که در اکثر پژوهشهای کیفی برای کشف دیدگاههای مربیان، ورزشکاران و روانشناسان ورزشی از استحکام روانی استفاده میکنند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف پیشبینی استحکام روانی در دانشجویان ورزشکار بر اساس رگههای تاریک شخصیت و بهزیستی روانشناختی انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را همه دانشجویان مرد دانشکده تربیت بدنی دانشگاه گیلان در نیمسال اول تحصیلی سال 99-1398 تشکیل میدانند. نمونهای به حجم دویست نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شد و سپس دادهها با استفاده از مقیاس استحکام روانی شیرد و همکاران، پرسشنامه رگههای تاریک شخصیت جوناسون و وبستر و مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف-18 گویهای جمعآوری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 24 و با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد.
ملاحظات اخلاقی: کسب رضایت آگاهانه و اشتراکگذاری نتایج از اصول اخلاقی در این پژوهش بود. این مطالعه با کُد IR.GUMS.REC.1398.121 به تصویب کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گیلان رسیده است.
یافتهها: نتایج بهدستآمده نشان داد رابطه استحکام روانی دانشجویان ورزشکار با خودشیفتگی (0/495=P<0/001 ، r)، پذیرش خود (0/598=P<0/001 ، r)، هدفمندی در زندگی (0/598=P<0/001 ، r)، رشد شخصی (0/648=P<0/001 ، r)، تسلط بر محیط (0/645=P<0/001 ، r)، ارتباط مثبت با دیگران (0/569=P<0/001 ، r) و استقلال (0/381=P<0/001 ، r) مثبت و معنادار است. از سویی دیگر، همبستگی منفی و معناداری نیز بین رفتار ضداجتماعی (0/577=P<0/001 ، r) و ماکیاولیسم (0/604=P<0/001 ، r) با استحکام روانی دانشجویان ورزشکار به دست آمد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص کرد رگههای تاریک شخصیت و بهزیستی روانشناختی 62 درصد از استحکام روانی را پیشبینی میکنند.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از ارتباط و همبستگی معنادار رگههای تاریک شخصیت و بهزیستی روانشناختی با استحکام روانی در دانشجویان ورزشکار است. با توجه به این یافتهها، لازم است مربیان و استادان به نقش بهزیستی روانشناختی و ابعاد گوناگون شخصیت ورزشکاران در ارتقای سلامت و عملکرد ورزشی دانشجویان توجه بیشتری داشته باشند.
سوسن صالحی، مریم ترامشلو، سعید میراحمدی، ساغر هاشم نیا، میلاد حسن شیخی،
دوره 25، شماره 3 - ( مرداد و شهریور 1401 )
چکیده
زمینه و هدف کودکان با آسیب شنوایی در مهارتهای کاربردشناسی زبان با مشکل روبهرو هستند. کاربردشناسی، مرتبطترین مؤلفه زبان با تعامل اجتماعی است. به علاوه، این مهارتها بر شخصیت و عزت نفس کودکان تأثیر دارد. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین مهارتهای کاربردشناسی و عزت نفس در کودکان با آسیب شنوایی است.
مواد و روش ها تعداد 60 کودک 6 تا 7 ساله با آسیب شنوایی با سمعک و کاشت حلزون بر اساس معیارهای ورورد و خروج وارد مطالعه شدند. شرکتکنندگان به 3 گروه، خفیف، متوسط و شدید تقسیم شدند. سپس پرسشنامههای مهارتهای کاربردشناسی زبان و عزت نفس توسط والدین یا مراقبین اصلی تکمیل و ارتباط بین امتیاز ثبتشده در مهارتهای کاربردشناسی و عزت نفس بررسی شد. برای این بررسی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده و مقادیر 0/05>P معنادار در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی این طرح تحقیقاتی در دانشگاه علومپزشکی اراک با کد اخلاق IR.ARAKMU.REC.1399.150 تصویب شده است. از والدین تمام کودکان شرکتکننده در این طرح تحقیقاتی رضایتنامه کتبی گرفته شده است.
یافته ها نتایج این مطالعه نشان میدهد بین عزت نفس و کاربردشناسی در کل افراد شرکتکننده، بدون لحاظ گروهبندی، همبستگی معنادار وجود دارد (05/0>P). ارتباط بین عزت نفس و کاربردشناسی با لحاظ گروهبندی بر اساس شدت بررسی شد و نشان داده شد بین عزت نفس و کاربردشناسی در گروههای کمشنوایی خفیف و متوسط همبستگی معنادار وجود دارد (0/05>P).
نتیجه گیری بین مهارتهای کاربردشناسی و عزت نفس در کودکان آسیبدیده شنوایی ارتباط وجود دارد. این ارتباط در آسیب شنوایی با شدت کمتر، بیشتر دیده میشود.
فرزین باقری شیخانگفشه، فرشته رضازاده خلخالی،
دوره 25، شماره 5 - ( آذر و دی 1401 )
چکیده
کووید- 19 به عنوان یک بیماری همه گیر می تواند مجموعه ای از احساسات و هیجانات نگرانی، اضطراب و استرس را در جامعه به وجود آورد (1). در واقع، تأثیر منفی بیماری های همه گیر به مشکلات سلامت جسمانی محدود نمی شود و می تواند پیامدهای گرانباری همچون اضطراب و نا امیدی را در افراد موجب شود
اکرم جوکار، هما شیخانی شاهین، مهرزاد مقدسی، علیرضا جوهری،
دوره 26، شماره 5 - ( آذر و دی 1402 )
چکیده
بهطور متوسط بیمارانی که به NASH مبتلا هستند تقریبا با گذشت هفت سال، بیماری آنها به فیبروز تبدیل میشود و برگشتپذیری در این مرحله بسیار مشکل میشود زیرا که این بیماری یک مرحله برگشتناپذیر از بیماری کبدچرب غیرالکلی است (2). تحقیقات به این نتیجه رسیدهاند که با فعالیت ورزشی التهاب کبد و مقاومت به انسولین کاهش و حساسیت به انسولین افزایش مییابد (3). حال آنکه ورزش باعث بالا رفتن پروستاگلاندینها و cAMP میشود. هورمونهای ذکر شده موجب مهار عملکرد TNF-α میشوند (6). از سوی دیگر سیتوکینهای ضدالتهابی بر اثر ورزش افزایش مییابد و باعث مهار افزایش TNF-α میشوند. با افزایش تولید و ترشح TNF-α عوامل التهابی دیگر از جمله سیگنالینگ TGF-β1 فعال میشود و سیگنالینگ فیبروزیس در سلولهای کبد شروع خواهد شد (5). TGF-β1 (Transforming growth factor beta 1) یکی از اعضای خانواده بزرگ فاکتورهای رشد تغییردهنده بتا (TGF-β) و سایتوکاین کلیدی در چاقی و مقاومت انسولینی میباشد (7).در پژوهشی، طی 48 هفته اعمال رژیم پرچرب به رتها دریافتند که از هفته هشتم به بعد استئاتوزیس در کبد رتها بهوجود میآید و میزان TGF-β1 در آنها افزایش معنادار یافت. آنها در پایان به این نتیجه رسیدند که این عامل میتواند از مشخصههای اصلی تعیین درجه فیبروز کبدی در بیماران مبتلا به NASH باشد (10). تمرینات تناوبی با شدت بالا (High-intensity interval training, HIIT) از جمله مدلهای جدید تمرینی هستند که تاثیرات مثبت آنها در انواعی از بیماریهای متابولیکی مشخص شده است (13).از طرف دیگر پژوهشهای بسیار اندکی درباره تاثیر محیط آبی و شنا بر میزان بهبود متابولیسم و التهاب در بیماران NASH وجود دارند. بر اساس نتایج یک مرور نظامند در سال 2018 نشان داده شد که تمرین استقامتی در آب باعث بهبود التهاب سیتمیک و کنترل وزن شد (18). با وجود نتایج متناقض در این زمینه و اثرات مفید تمرین در آب و همچنین علاقه ذاتی انسان به آب، همچنان تاثیر تمرین فاصلهای با شدت بالا در آب در بیماران مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی توسط محققان تحقیق حاضر مشاهده نشده است. از اینرو تاثیر هشت هفته تمرین فاصلهای با شدت بالا در آب بر عوامل التهابی در بیماران مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه رتها با سن هشت هفته به دو گروه سالم (20= n) و رژیم پرچرب (HFD) (20= n) تقسیم شدند. پس از هشت هفته و اثبات القا بیماری، گروه HFD بهطور تصادفی به دو گروه کنترل-بیمار (9= n)، تمرین- بیمار (9= n)، تقسیم شدند؛ همچنین گروه سالم نیز به دو گروه کنترل-سالم (9= n) و تمرین-سالم (9= n) تقسیم شدند. رتهای گروه تمرین، تمرین HIIT شنا، شامل 20 نوبت 30 ثانیهای شنا با 30 ثانیه استراحت بین هر نوبت را بهمدت هشت هفته (سه روز در هفته) انجام دادند. برای مشخص نمودن تفاوت میان گروهها از آزمون آماری آنووای یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی (05/0P<) استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پروپوزال این مطالعه، توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شیراز مورد تایید قرار گرفته است (IR.SUMS.REHAB.REC.1400.008).
یافته ها:
همانگونه که در نمودار 1مشخص است؛ بر اساس نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه، میتوان گفت تفاوت معناداری بین میانگین TNF-α سرم خون وجود داشت (001/0=P). با توجه به نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی این تفاوتها در متغیر TNF-α سرم خون، بین گروههای کنترل-سالم با کنترل-بیمار (001/0=P)، تمرین-بیمار (001/0=P) و تمرین-سالم (002/0=P)، کنترل-بیمار با تمرین-بیمار (012/0=P) و تمرین-سالم (001/0=P)، تمرین-سالم با تمرین-بیمار (002/0=P) بود. با توجه به نمودار 2اینگونه دریافت میشود که در هر چهار گروه در متغیر TGFβ1 تفاوت معنادار وجود ندارد (068/0=p). با اینحال با مقایسه میانگینها اینگونه دریافت میشود که میزان پروتئین TGFβ1 به دنبال فعالیت ورزشی تناوبی شنا با شدت بالا در گروه تمرین-بیمار نسبت به کنترل-بیمار به اندازه 1968/49 درصد کاهش یافته است. این در حالی است که این پروتئین در گروه تمرین-سالم نسبت به کنترل-بیمار به اندازه 2741/45 درصد کاهش یافته بود. در شکل ۱ باندهای پروتئینی مربوط به پروتئین TGFβ1 نشان داده شده است.
بحث ونتیجه گیری
نتایج تحقیق حاضر نشان دادند که تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا باعث کاهش عوامل التهابی و فیبروزی میشوند و در مجموع میتوان نتیجه گرفت هشت هفته تمرینات شنای تناوبی باشدت بالا باعث بهبود عوامل التهابی و فیبروزی مرتبط با بیماری استئاتوهپاتیت غیرالکلی میشود. با این حال برای حصول نتیجه قطعی، میبایست این نوع تمرینات را در مطالعات انسانی در این جامعه بیمار مورد مطالعه قرار داد.
تقدیر و تشکر
مقاله حاضر برگرفته از پایاننامه دانشجویی دوره کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی (نویسنده اول) موسسه آموزش عالی زند شیراز با کد اخلاق IR.SUMS.REHAB.REC.1400.008 میباشد. در پایان از تمامی دوستان و همکارانی که در طی مراحل این پژوهش یاریکننده ما بودند، صمیمانه سپاسگزاری مینماییم.
تضاد منافع
نویسندگان این مقاله، هیچ نفع متقابلی از انتشار آن ندارند.
سهم نویسندگان (میزان مشارکت)
هر چهار نویسنده در آمادهسازی این مقاله مشارکت داشتهاند.
محسن برغمدی، سارا ایمانی بروج، حامد شیخعلی زاده،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: امروزه ورزش معلولین تبدیل به یکی از مقولههای مهم دنیای ورزش شده است. در این میان، ورزش نابینایان و افراد دچار اختلال بینایی اهمیت ویژهای دارد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، تأثیر وزن لباس بر دامنه فعالیت الکتریکی عضلات منتخب اندام تحتانی طی اجرا مهارت تیروکمان در افراد نابینا بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمهتجربی و آزمایشگاهی است. نمونه آماری پژوهش حاضر شامل 30 پسر نابینا و سالم شهر اردبیل بودند که به طور هدفمند و داوطلبانه انتخاب شدند. آزمودنیها به طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. هدف تیراندازی در فاصله 10 متری از آزمودنی قرار گرفت. آزمون آماری آنالیز واریانس دوسویه و آزمون t در سطح معناداری 0/05 برای تجزیه و تحلیل آماری دادهها استفاده شد.
یافتهها: با توجه به نتایج بدست آمده، اثر عامل زمان در فعالیت الکتریکی عضله پهن داخلی هنگام رها کردن زه کمان از نظر آماری معنادار بود. اثر عامل گروه در فعالیت الکتریکی عضله درشتنئی قدامی هنگام رهاکردن زه کمان از نظر آماری دارای اختلاف معناداری بود. همچنین اثر عامل گروه در هنگام گرفتن کمان در عضله راست رانی و دو سررانی از نظر آماری دارای اختلاف معناداری بود.
نتیجه گیری: در نهایت با توجه به تمامی نتایج بدست آمده میتوان اینگونه گفت که احتمالاً استفاده از لباس تیراندازی با تأثیر بر فعالیت الکتریکی عضلات اندام تحتانی میتواند موجب بهبود تعادل در هنگام تیراندازی شود که این به نوبه خود میتواند یکی از دلایل مهم و کارآمد در موفقیت تیراندازان با کمان شود.