73 نتیجه برای موش
مینا رمضانی، احمد حسینی، بهرام کاظمی، ارغوان جانان،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از روشهای نگهداری جنین، انجماد است ولی این فرایند خود میتواند سبب از دست رفتن جنین و ایجاد ناهنجاری کروموزومی شود؛ این امر باعث گرایش محققان به تکنیکهایی برای حفظ جنین در دمای صفر تا 10 درجه سانتیگراد به صورت کوتاه مدت شده است. هدف این پژوهش تعیین اثر کوتاه مدت دمای 4 درجه سانتیگراد بر پروفایل بیان ژنهای انتقال دهندههای مونوکربوکسیلیک 1 ،2، 3 و4 در جنین 4 سلولی موش است. مواد و روشها: در این پژوهش بنیادی تعداد 40 جنین 4 سلولی موش کوچک آزمایشگاهی از نژاد ان ماری به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول شامل جنینهای 4 سلولی موش به صورت تازه و گروه دوم شامل جنینهای 4 سلولی موش بودند که به مدت 24 ساعت در دمای 4 درجه سانتیگراد قرار گرفتند. پس از RT-PCR و سپس واکنش زنجیره پلی مراز، نمونهها برای بیان ژنهای فوق الکتروفورز شدند. یافته ها: بیان ژنهای انتقال دهنده مونوکربوکسیلیک 1، 2 و 3 در گروه اول مشاهده شد ولی در گروه دوم نتایج حاکی از عدم بیان این 4 ژن بود. نتیجهگیری: نگهداری جنینهای 4 سلولی به مدت 24 ساعت در دمای 4 درجه سانتیگراد، سبب عدم بیان ژنهای انتقال دهنده مونوکربوکسیلیک 1، 2 و 3 میشود. نگهداری جنین ها در این شرایط روش مفیدی برای نگهداری کوتاه مدت آن نمیباشد.
اکرم عیدی، مهسا آل ابراهیم، مریم عیدی، علی حائری روحانی، پژمان مرتضوی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مولیبدن عنصری کمیاب و ضروری برای جانوران و گیاهان است. مولیبدن به عنوان یک کوفاکتور در تعداد محدودی از آنزیمهای پستانداران شامل گزانتین دهیدروژناز، آلدئید اکسیداز و سولفیت اکسیداز عمل میکند و اعتقاد بر این است که یک عنصر کمیاب ضروری در تغذیه جانوران است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی توانایی محافظت کبدی سدیم مولیبدات در مقابل آسیب کبدی القاء شده با تتراکلرید کربن میباشد. مواد و روشها: در یک مطالعه تجربی، موشهای صحرایی نر بالغ دو بار در هفته و به مدت 28 روز تتراکلریدکربن (50% تتراکلرید کربن در روغن زیتون، 1 میلیلیتر بر کیلوگرم وزن بدن) را به صورت تزریق درون صفاقی دریافت کردند و به طور همزمان طی 28 روز سدیم مولیبدات را روزانه به صورت خوراکی با دوزهای 05/0، 1/0 و 2/0 گرم بر کیلوگرم وزن بدن دریافت نمودند. یافتهها: آزمایشات بافتی پاتولوژیکی در موشهای صحرایی تیمار شده با تتراکلریدکربن آسیب کبدی گستردهای را به شکل تخریب سلول های کبدی و نکروز، دژنراسیون چربی و نفوذ سلولهای التهابی نشان داد، در حالی که تغییرات بافتی پاتولوژیکی القاء شده با تتراکلریدکربن در اثر تیمار با سدیم مولیبدات به شکل معنیداری کاهش یافته است. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه پیشنهاد میکند که سدیم مولیبدات میتواند از کبد موشهای صحرایی در برابر آسیب اکسیداتیو ناشی از تتراکلریدکربن محافظت نماید و احتمالاً اثر حفاظت کنندگی خود را با مهار برهم کنشهای شیمیایی سموم که آغاز کننده استرس اکسیداتیو، پراکسیداسیون لیپید و تغییرات مولکولی هستند و نهایتاً به نکروز بافت کبد منجر میشوند، اعمال نماید.
مریم یادگاری، مظفر خزاعی، یزدان حمزوی، علی رضا طلوعی،
دوره 14، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه غازیاقی خواص متنوعی داشته و در غرب کشور مصرف غذایی و داروئی دارد. در مطالعات قبلی ما خواص درمانی و حفاظتی آن در مقابل زخم معده ثابت شد. هدف تحقیق حاضر شناسایی اثرات جانبی این گیاه بر باروری موش ماده صحرایی است.
مواد و روشها:در این مطالعه تجربی ، موشهای صحرایی ماده نزائیده از نژاد NMRI (190-160 گرم) در سه بخش به شکل دو زیر گروه آزمایش که عصاره گیاه (150 میلی گرم بر کیلوگرم) و کنترل که آب مقطر (2 میلیلیتر بر کیلوگرم) را به روش داخل صفاقی دریافت کردند. تعداد حیوانات در تمام گروههای نهایی مساوی بود (8n=). در آزمایش اول، موشهای ماده، تک دوز عصاره و یا آب مقطر را دریافت کردند ، در آزمایش دوم: موشهای ماده حامله در دوره قبل از لانه گزینی (روزهای 5-1 بارداری) و در آزمایش سوم در مرحله لانه گزینی (روزهای 7-5 بارداری)، عصاره و یا آب مقطر گرفتند. در هر سه آزمایش مکانهای لانه گزینی و نوزادان شمارش شدند. برای مقایسه بین گروهها از آزمون تی استفاده شد و 05/0p< معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: در هر سه گروه آزمایش، بین تعداد نوزادان و تعداد مکانهای لانه گزینی در گروه مورد با کنترل خود اختلاف آماری معنیدار وجود داشت. این تفاوت در آزمایش اول و سوم، بارزتر بود.
نتیجهگیری: عصاره غازیاقی دارای اثرات ضد باروری بارز در موش صحرایی است.
سهیلا نطاق، مسعود فریدونی، ناصر مهدوی شهری،
دوره 14، شماره 3 - ( 5-1390 )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: تحقیقات نشان میدهد، برخی افرادی که زندگی پراسترسی دارند علیرغم دارا نبودن عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی، دچار این بیماری میشوند. بنابراین استرس، یکی از مهمترین عوامل در ایجاد این بیماری است. در مطالعه حاضر، اثر احتمالی استرس مزمن شنای اجباری و استرس صدا در القای تغییرات بافتی عروق قلب، مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی از موشهای صحرائی نر نژاد ویستار استفاده شد. دو نوع متفاوت استرس مزمن، شامل استرس جسمانی شنای اجباری و استرس روانی صدا در نظر گرفته شد. در هر گروه پس از پایان دوره استرس، شاخصهایی همچون نسبت قطر لومن به قطر خارجی رگ، نسبت قطر مدیا به قطر خارجی رگ، نسبت قطر آدوانتیس به قطر خارجی رگ و نسبت ضخامت دیواره به قطر خارجی رگ مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: استرس شنای اجباری و استرس صدا هر یک به تنهایی سبب افزایش نسبت قطر مدیا به قطر خارجی رگ (001/0p<) و کاهش قطر لومن به قطر خارجی رگ (05/0p<) شدند. افزایش ضخامت دیواره به قطر خارجی رگ در گروه استرس شنای اجباری (01/0p<) و گروه استرس صدا (05/0p<) مشاهده شد. همچنین افزایش قطر آدوانتیس به قطر خارجی رگ در گروه استرس شنای اجباری (05/0p<) مشاهده شد.
نتیجه گیری: این یافتهها پیشنهاد میکند که استرس مزمن میتواند عامل بروز تغییرات ساختاری رگهای کرونر بوده، که این امر زمینه را برای بروز آترواسکلروزیس و بیماری قلبی عروقی فراهم میآورد.
اکرم عیدی ، سارا مقدم کیا ، جلال زرین قلم مقدم ، شمسعلی رضا زاده ، مریم عیدی،
دوره 14، شماره 4 - ( 7-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: زیتون ((Olea europaea L. از خانواده Oleaceae است و در طب سنتی روغن زیتون به عنوان یک ماده تسکین دهنده درد معرفی شده است، در این تحقیق اثر ضد دردی روغن زیتون در موش کوچک آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: دراین مطالعه تجربی ، اثر ضد دردی روغن زیتون توسط آزمون فرمالین و آزمون اسید استیک مورد بررسی قرار گرفت. روغن زیتون در مقادیر حجمی ١، ٥ و ١٠ میلیلیتر بر کیلوگرم وزن بدن، مرفین در دوز ١٠ میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن و ایندومتاسین در دوز ١٠ میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به عنوان داروهای ضد درد استاندارد به صورت درون صفاقی تزریق گردیدند. حیوانات گروه کنترل هیچ گونه تیماری دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: روغن زیتون تنها موجب کاهش معنیداری در درد القاء شده در فاز ثانویه آزمون فرمالین شد(001/0 p< ). روغن زیتون در آزمون اسید استیک نیز، تعداد انقباضات شکمی را به صورت معنیداری کاهش داد (001/0>p).
نتیجهگیری: روغن زیتون موجب کاهش درد التهابی (فاز ثانویه آزمون فرمالین و آزمون اسید استیک) میشود، اما تاثیری بر کاهش درد نوروژنیک (فاز اولیه آزمون فرمالین) ندارد، هر چند مطالعات بیشتری برای تعیین اثرات درمانی آن مورد نیاز است
سید مهدی شریعت زاده، حمیدرضا مومنی، شهربانو عریان، ندا باغی نیا،
دوره 14، شماره 5 - ( 9-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مورفین یکی از مشتقات آلکالوئیدهای موجود در تریاک میباشد. گزارش های متناقضی دال بر اثرات مورفین بر روی گلوکز خون وجود دارد. هدف از این پژوهش، بررسی نقش گیرندههای اپیوئیدی دخیل در تغییرات گلوکز خون موشهای بالب سی تیمار شده با مورفین میباشد.
مواد و روش ها: این تحقیق تجربی بر روی 8 گروه موش نر نژاد بالب سی (6=n) انجام گرفت که به گروه اول مورفین، گروه دوم نالوکسان به همراه مورفین، گروه سوم نالتریندول به همراه مورفین، گروه چهارم نوربینالتورفیمین به همراه مورفین، گروه پنجم CTOP (D-phe-cys- Tyr- D- Trp- orn- Thr- pen- Thr- NH2) به همراه مورفین، گروه ششم سالین، گروه هفتم سالین به همراه سالین و گروه هشتم سالین به همراه مورفین تزریق شد. نمونه های خونی از سینوس چشمی در زمانهای صفر، 1، 2 و 3 ساعت پس از تزریق گرفته شد. میزان گلوکز خون به روش آنزیمی سنجیده شد و آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت.
نتایج: تزریق مورفین سبب کاهش معنی دار گلوکز خون نسبت به گروه کنترل پس از تزریق شد و این کاهش گلوکز خون توسط نالوکسان به طور معنی دار در مقایسه با گروه مورفین جبران گردید. کاربرد نالتریندول توانست کاهش گلوکز خون ایجاد شده توسط مورفین را نسبت به گروه کنترل به طور معنی دار مهار نماید در حالی که CTOP و نوربینالتورفیمین قادر به انجام این امر نبودند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه نالتریندول توانست کاهش گلوکز خون ایجاد شده توسط مورفین را جبران نماید، این احتمال وجود دارد که کاهش گلوکز خون ناشی از مورفین از طریق گیرندههای اپیوئیدی دلتا انجام شده باشد.
مرتضی بهنام رسولی، نرگس غیور، محمدباقر غیور، محمد مهدی اجتهادی،
دوره 14، شماره 6 - ( 11-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه چرخه (Launaea acanthodes) از گیاهان داروئی مرسوم مناطق مرکزی ایران است. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات هیپوگلیسمیک احتمالی تجویز عصارۀ آبی- الکلی گیاه چرخه و همچنین ﺗٲثیر آن بر سطوح سرمی انسولین و فاکتورهای بیوشیمیایی خون در موشهای صحرایی سالم و دیابتی انجام گرفته است.
مواد و روشها: در این تحقیق تجربی- آزمایشگاهی ٢۴ سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با وزن تقریبی ٢٥٠ تا ٣٠٠ گرم به طور تصادفی در چهار گروه شش تایی، شامل: گروه کنترل سالم، گروه دیابتی، گروه دیابتی+انسولین و گروه دیابتی+عصاره آبی- الکلی چرخه تقسیم شدند. تیمار حیوانات هر گروه به صورت روزانه و به مدت ٢١ روز انجام شد. نمونهگیری خون در روز اول آزمایش از طریق دم (سنجش قند خون به روش گلوکومتری) و در روزهای 15 و 30 آزمایش از طریق سینوس وریدی گوشه چشم به منظور اندازهگیری سطوح سرمی گلوکز، انسولین و فاکتورهای بیوشیمیایی (کلسترول، تری گلیسرید، LDL و HDL) انجام شد.
یافته ها: نتایج حاصل نشان دهنده کاهش معنیدار (001/0p<) میزان قند خون و افزایش معنیدار (05/0p<) سطح انسولین خون در گروه دیابتی+عصاره آبی- الکلی، در مقایسه با سایر گروههای دیابتی، در پایان دوره آزمایش است.
نتیجه گیری: عصاره آبی- الکلی گیاه چرخه قادر به پائین آوردن قند خون و برگشت حیوانات به شرایط یوگلیسمیک است. اثرات هیپوگلیسمیک عصاره گیاه احتمالا ناشی از تحریک سنتز و ترشح انسولین و یا هیپرپلازی سلولهای بتای باقیمانده در پانکراس است. اثرات مشاهده شده ممکن است به خواص آنتی اکسیدانی ترکیبات فلاونوییدی عصاره گیاه نیز مربوط باشد.
اکرم عیدی، طاهره اشراقی، علی حائری روحانی، مریم عیدی، مهسا جولاییان،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: گزارشات مبتنی بر ارتباط بین ویتامین 12B و عملکرد شناختی وجود دارد. در بیماران با کاهش حافظه، اندازهگیری ویتامین 12B سرم به صورت روزمره جهت تشخیص اولیه انجام میشود. با توجه به نقش سیستم کولینرژیک و ویتامین 12B در فرایند حافظه، در تحقیق حاضر اثر میانکنش بین ویتامین 12B و نیکوتین بر به یادآوری حافظه با استفاده شیوه احترازی غیرفعال در موشهای صحرایی نر بالغ مورد ارزیابی قرار گرفت.
مواد و روشها: تحقیق حاضر مطالعهای تجربی است. داروها شامل ویتامین 12B (دوزهای 01/0، 02/0، 03/0، 05/0، 1/0 و 1 میکروگرم بر رت) و نیکوتین (دوزهای 1/0، 5/0 و 1 میکروگرم بر رت) میباشند که تیمار به صورت درون بطن مغزی بلافاصله بعد از جلسه آموزش انجام گردید. تمامی داروها به صورت درون بطن مغزی در حجم 1 میکرولیتر بلافاصله پس از جلسه آموزش تیمار گردید. ارزیابی میزان به یادآوری حافظه با استفاده از شیوه احترازی غیر فعال صورت گرفت. آزمون بیادآوری 24 ساعت پس از جلسه آموزش جهت تعیین حافظه دراز مدت انجام گردید. دادهها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ویتامین 12B و نیکوتین موجب افزایش معنیداری در به یادآوری حافظه در حیوانات گردیده است. نیکوتین موجب افزایش معنیداری در پاسخ ویتامین 12B در به یادآوری حافظه در حیوانات میگردد.
نتیجهگیری: احتمالا ویتامین 12B از طریق تحت تأثیر قرار دادن سیستم کولینرژیک در فرایند به یادآوری حافظه عمل میکند.
سیما نصری، فاطمه شاهی صدرآبادی، محمد کمالی نژاد، طاهره ربانی،
دوره 15، شماره 5 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجائی که در مطالعات قبلی، شواهدی دال بر اثر ضد دردی عصاره هیدروالکلی کرفس دیده شده است، در پژوهش حاضر، مکانیزمهای احتمالی اثر این عصاره مورد ارزیابی قرار گرفته است. مواد و روشها: در این پژوهش تجربی از موش کوچک نر استفاده شد. به منظور بررسی اثر ضد دردی عصاره تست فرمالین مورد استفاده قرار گرفت و با تداخل سه دارو (نالوکسان با دوز 2 میلیگرم بر کیلو گرم، دکسترومتورفان با دوز 20 میلیگرم بر کیلوگرم و L-NAME با دوز 10 میلیگرم بر کیلو گرم) و عصاره هیدروالکلی میوه کرفس (400 میلیگرم بر کیلو گرم) مکانیزم احتمالی عصاره بررسی شد. یافتهها: تجویز نالوکسان تاثیری بر اثر ضد دردی عصاره هیدروالکلی میوه کرفس نداشت. تداخل دکسترومتورفان و کرفس نشان میدهد که بین گروه دریافت کننده دکسترومتورفان و عصاره نسبت به گروه دریافت کننده دارو به تنهایی تفاوت معنیداری در فاز اول وجود ندارد. پیش تیماری با NAME L- سبب کاهش اثر ضددردی عصاره میوه کرفس در فاز دوم تست فرمالین شد(05/0 p<). نتیجهگیری: با توجه به این که دکسترومتورفان خود در فاز حاد اثر ضددردی دارد، تداخل دکسترومتورفان و عصاره نشان میدهد که ممکن است حداقل بخشی از اثر ضد دردی عصاره در فاز حاد از طریق گیرندههای NMDA باشد. از طرف دیگر، احتمالاً بخشی از اثرات ضددردی عصاره در فاز مزمن مربوط به مهار آنزیم نیتریک اکسیدسنتتاز است. عصاره کرفس ممکن است از طریق مسیرهای عصبی دیگر نظیر مسیرهای دوپامینی، نورآدرنالین یا سروتونین نیز اثر کند که نیاز به پژوهش بیشتر دارد.
ذات اله عاصمی، اشرف خرمی راد، محسن تقیزاده، زهرا عابدینی، علی اکبر رشیدی،
دوره 15، شماره 6 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سوء تغذیه پروتئین- انرژی به عنوان یک مشکل بهداشتی در کشورهای در حال توسعه، در نتیجه کم غذایی ناشی از فقر محسوب میشود. این مطالعه با هدف مقایسه کیفیت پروتئینی دو نمونه غذای صنعتی کودک شامل سرلاک (بر پایه شیر خشک، گندم و موز حاوی باکتری پروبیوتیک بیفیدوباکتریوم لاکتیس) و غنچه (بر پایه شیر خشک، گندم و عسل) در موشهای صحرایی انجام گرفت. مواد و روشها: این مطالعه تجربی بر روی 64 موش صحرائی 23 روزه در گروههای 8 تایی تحت 8 رژیم غذایی شامل: 2 رژیم تست (سرلاک حاوی پروبیوتیک بیفیدوباکتریوم لاکتیس و غنچه)، یک رژیم استاندارد (کازئین) و یک رژیم پایه (بدون پروتئین) برای مطالعه قابلیت حقیقی هضم پروتئین و قابلیت هضم ظاهری و 2 رژیم تست، یک رژیم استاندارد و یک رژیم پایه برای مطالعه نسبت خالص پروتئین، نسبت کارآیی پروتئین و نسبت کارآیی غذا انجام شد. یافتهها: میزان قابلیت حقیقی هضم پروتئین برای پروتئینهای کازئین، سرلاک و غنچه به ترتیب 77/93، 23/84 و 82/89 بود و نتایج بین گروهها معنیدار بود(001/0p<). میزان نسبت خالص پروتئین برای پروتئینهای کازئین، سرلاک و غنچه به ترتیب 38/4، 1/4 و 17/3 بود و نتایج بین گروهها معنیدار بود(009/0=p). نسبت کارآیی پروتئین برای پروتئینهای کازئین، سرلاک و غنچه به ترتیب 05/3، 59/2 و 01/2 بود و نتایج بین گروهها معنیدار بود(001/0p<). نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که ارزش پروتئینی سرلاک حاوی بیفیدوباکتریوم لاکتیس در مقایسه با غنچه بالاتر می باشد.
محمد فلاح، ایر حسین مقصود، امیر افراه،
دوره 15، شماره 10 - ( 12-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: در مورد امکان آلودگی انسان از طریق ورود اتفاقی پروتواسکولکس موجود در مایع هیداتیک از طریقی به جز پارگی کیست در احشاء و بروز آلودگی، مطالعات اندکی موجود است. هدف مطالعه حاضر بررسی امکان آلودگی موش با تلقیح پروتواسکولکس از طریق خراش، صفاقی و گوارشی به کیست هیداتیک می باشد. مواد و روشها: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، کبد حاوی کیستهای هیداتیک از کشتارگاه جمعآوری گردید. پروتواسکولکسها از نظر زنده و پاک بودن از آلودگی میکروبی تایید و 3 بار با سرم فیزیولوژی شسته شدند. سپس به سه روش خراش پوستی، گوارشی و داخل صفاقی به سه گروه از موشها تلقیح، خورانده و تزریق شد. همه موشها به مدت چهار ماه نگهداری و در پایان، تمامی آنها تشریح و اندامهای مختلف از نظر وجود کیست هیداتیک بررسی ماکروسکوپی شدند. پس از تشریح و خونگیری، آزمایش الیزا از نظر شواهد آلودگی بر روی سرم موشها انجام شد. یافتهها: تمامی موشها در تست الایزا سرم منفی بودند به استثناء موشهایی که از طریق داخل صفاقی آلوده گردیده بودند که همگی با میانگین تیتر 80/0±92/11 دارای سرم مثبت بودند. در دو تا از موشها که از طریق داخل صفاقی آلوده شده بودند کیستهایی به اندازه حدود 3 میلیمتر مشاهده گردید و در بقیه موشها کیستی مشاهده نشد. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که امکان آلودگی به کیست هیداتیک از طریق خراش پوستی و خوراکی وجود ندارد گرچه با تلقیح به داخل صفاق آلودگی موش امکان پذیر است.
محسن سقا، ابراهیم اسفندیاری، شهناز رضوی، سمیه تنهایی، محمد حسین نصر اصفهانی، حسین بهاروند،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اسید رتینوئیک یکی از مشتقات ویتامین A و یکی از مهمترین سیگنالهای القایی در مهرهداران است که در تمایز، مورفوژنز، آپوپتوز و تولید مثل نقش دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش این ماده در الگویابی عصبی سلولهای بنیادی جنینی موش در محیط آزمایشگاهی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، پس از تشکیل ساختارهای شبه جنینی، از سلولهای بنیادی جنینی رده Royan B1، اسید رتینوئیک با غلظت یک میکرومول به مدت چهار روز بر ساختارهای شبه جنینی تاثیر داده شد و پس از آن سلولها به مدت هشت روز گسترش داده شدند. محیط کشت سلولی در گروه کنترل فاقد اسید رتینوئیک بود. در پایان کشت، القاء عصبی و الگویابی نورونها در سلولهای هر دو گروه با روشهای ایمونوسیتوشیمی، فلوسایتومتری و RT-PCR مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: مطالعه حاضر نشان داد که اسید رتینوئیک نورونزائی را در سلولهای بنیادی القا نمود و توانست سبب بروز نشانگر MAP2 در 35 درصد از این سلولها شود. نتایج RT-PCR نیز مشخص کرد که همزمان، نورونهای حاصل از سلولهای بنیادی جنینی تحت تاثیر اسید رتینوئیک توانستند نشانگرهای Mash1، Pax6، Pax7 و Dbx1/2 مربوط به هویتیابی عصبی نورونها در جهت پشتی، شکمی و نیز Hoxb4، Hoxc5 و Hoxc8 مربوط به الگویابی عصبی نورونها حول محور سری، دمی لوله عصبی را بیان نمایند.
نتیجهگیری: اسید رتینوئیک همزمان با القای عصبی سلولهای بنیادی جنین موش در محیط آزمایشگاهی قادر به ایجاد هویت عصبی این نورونها نیز میباشد. واژگان کلیدی: سلولهای بنیادی جنینی موش، الگویابی عصبی، اسید رتینوئیک
عاطفه بابایی، جواد آرشامی، علی رضا حق پرست، محسن دانش مسگران،
دوره 16، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: گلبرگ زعفران حاوی مقادیر زیادی از ترکیبات گلیکوزیدی، فلاونوئیدی و آنتوسیانین ها می باشد. با توجه به افزایش مصرف گیاهان دارویی در درمان بیماری ها و شناسایی اثرات جانبی آنها بر اندام های مختلف، تحقیق حاضر جهت بررسی اثرات عصاره گلبرگ زعفران بر برخی متابولیت های خون در موش صحرایی نر انجام گرفته است.
مواد و روش ها: بدین منظور پنج گروه شش تایی از موش های نر جنس ویستار مورد استفاده قرار گرفت. گروه کنترل نرمال سالین و چهار گروه دیگر دوزهای (mg/kg body weight) 75، 150، 225 و450 از عصاره الکلی گلبرگ زعفران را به مدت 14 روز به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. وزن بدن در روز 0، 7 و 14 اندازه گیری شد. پس از پایان دوره میزان کلسترول، تری گلیسرید، کراتینین، پروتئین تام، آلبومین و آنزیم های ALT و AST سرم خون با استفاده از کیت های بیوشیمیایی اندازه گیری شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که، میزان آلبومین به طور معنی داری افزایش و کلسترول و AST به صورت وابسته به دوز نسبت به گروه کنترل کاهش یافتند (p<0.05). مقادیر تری گلیسرید، کراتینین و پروتئین تام و همچنین میانگین افزایش وزن روزانه تغییرات معنی داری را نشان ندادندp>0.05)).
نتیجه گیری: میزان افزایش درمقدار آلبومین و کاهش آنزیم های کبدی می تواند نشان دهنده ی عدم آسیب در بافت کبد می باشد. کاهش در کلسترول که احتمالا ناشی از ترکیبات فلاونوئیدی عصاره گلبرگ زعفران می باشد و عدم تاثیر بر وزن بدن، می توانند مزیتی در استفاده از گلبرگ زعفران باشند.
سعید عباسی ملکی، رضا بخردی، ژینوس عسگر پناه، فرید عباسی ملکی، نیلوفر ملکی آهنگری،
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اسطوخودوس دارای خواص آرام بخشی و ضد اضطراب می باشد. در مطالعه حاضر اثر ضد افسردگی عصاره های آبی و هیدروالکلی اسطوخودوس درآزمون شنای اجباری(FST )و آزمون معلق ماندن دم(TST) در موش سوری نر بررسی شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی ، 72 سر موش سوری نر به طور تصادفی به 9 گروه 8 تایی تقسیم شدند: گروه های کنترل منفی و مثبت به ترتیب نرمال سالین (10 میلی لیتر بر کیلوگرم) ، فلوکستین( 20 میلی گرم بر کیلوگرم) و ایمی پیرامین (30 میلی گرم بر کیلوگرم) و گروه های تحت درمان عصاره های اسطوخودوس ( 100 ،200 و400 میلی گرم بر کیلوگرم) را دریافت کردند. رفتار های بی حرکتی ، شنا کردن و صعود کردن در طی 6 دقیقه ثبت گردیدند.
یافتهها: عصاره های اسطوخودوس (بجز دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره آبی در FST) در مقایسه با گروه کنترل بصورت وابسته به دوز و معنی داری سبب کاهش مدت زمان بی حرکتی در هر دو آزمون می شوند(001/0 p< ). این عصاره ها بصورت وابسته به دوز و معنی داری سبب افزایش مدت زمان شنا کردن(بجز دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره آبی در FST )(001/0p< ) بدون تغییر معنی دار در زمان صعود کردن می شوند .
نتیجهگیری: اسطوخودوس از اثر ضد افسردگی قابل توجهی برخوردار بوده و اثرات آن شبیه فلوکستین می باشد.
سیده سارا هاشمی، غلامعلی جلودار، علیرضا رفعتی،
دوره 17، شماره 2 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: داروی پروزاک یا فلوکستین مهارکننده جذب مجدد سروتونین میباشد. با توجه به اهمیت این دارو در درمان بیماریهای عصبی مثل اختلالات وسواس ناخواسته، پر اشتهایی عصبی و افسردگی اثرات جانبی آن بر محورهای اندوکرینی بدن بسیار مهم است. این مطالعه به منظور تاثیر داروی فلوکستین بر میزان هورمونهای تیروئیدی، کورتیزل و تغییرات وزن در موش صحرایی نر انجام شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، ۳۰ سر موش صحرایی نر بالغ با وزن تقریبی ۲۰±۲۳۰ گرم انتخاب و به ۳ گروه ۱۰ تایی(کنترل، شاهد و درمان) تقسیم شدند. گروه کنترل، در شرایط طبیعی در خانه حیوانات نگهداری شدند. گروه شاهد و درمان، روزانه به مدت 35 روز به ترتیب، 9/0 میلیلیتر سرم فیزیولوژی و 32 میلیگرم فلوکستین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، به صورت تزریق درون صفاقی دریافت کردند. در طول این مدت وزن موشها به طور مرتب اندازه گیری شده و بعد از پایان 35 روز خونگیری از قلب به عمل آمده و پس از جداسازی سرم، میزان هورمونهای تری یدوتیرونین آزاد، تیروکسین، تیروکسین آزاد و کورتیزل به روش رادیو ایمنو اسی مورد سنجش قرار گرفت. نتایج آزمایشات از نظر آماری توسط آزمون آنالیز واریانس یک طرفه آنووا مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: مصرف فلوکستین در مدت 35 روز باعث کاهش معنی داری در سطح (p<0/05)در غلظت سرمی هورمونهای تری یدوتیرونین آزاد، تیروکسین، تیروکسین آزاد و کورتیزل نسبت به گروه کنترل و شاهد شد، اما اختلاف معنی داری در غلظت سرمی هورمون تری یدوتیروئین آزاد درگروه درمان نسبت به گروه کنترل مشاهده نگردید. همچنین مصرف دارو سبب کاهش معنی داری در میانگین وزن موشهای گروه درمان نسبت به گروه کنترل گردید (p<0/05).
نتیجهگیری: فلوکستین با تاثیر بر فعالیت سطوح مختلف محور هیپوتالاموس- هیپوفیز-آدرنال، میزان ترشح هورمون کورتیزول را کاهش میدهد. همچنین باعث کاهش فعالیت غده تیروئید شده که احتمالا ناشی از افزایش ترشح پرولاکتین توسط این دارو و از این طریق مهار ترشح هورمون آزاد کننده تیروتروپین و کاهش تولید تیروتروپین و هورمونهای تیروئیدی شده است.
حمید رضا مومنی، ملک سلیمانی مهرنجانی، نجمه اسکندری، وحید حمایت خواه جهرمی،
دوره 17، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ارسنیک به عنوان یک آلاینده زیست محیطی منجر به ناباروری در جنس نر میگردد. کورکومین با خاصیت آنتی اکسیدانتی قوی قادر به مهار استرس اکسیداتیو میباشد. این تحقیق با هدف بررسی اثر کورکومین بر روی بافت بیضه و تعداد اسپرم موشهای بالغ تیمار شده با سدیم ارسنیت انجام گرفت.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی موشهای بالغ در چهار گروه کنترل، سدیم ارسنیت (5 میلی گرم بر کیلوگرم)، کورکومین (100 میلی گرم بر کیلوگرم) و کورکومین+ سدیم ارسنیت تقسیمبندی شدند و تیمارها به صورت تزریق داخل صفاقی به مدت پنج هفته صورت گرفت. پس از تیمار، وزن بدن و بیضه چپ ثبت و بیضه چپ جهت مطالعه هیستوپاتولوژی لولههای سمی نیفر استفاده شد. همچنین اسپرمهای اپیدیدیمی جهت شمارش تعداد اسپرم مورد استفاده قرار گرفتند.
یافتهها: در موشهای تیمار شده با سدیم ارسنیت نسبت به گروه کنترل تعداد اسپرم و قطر لولههای سمی نیفر به طور معنیداری کاهش و میانگین قطر لومن لولههای سمی نیفر به طور معنیداری افزایش یافت. در گروه کورکومین+سدیم ارسنیت، کورکومین توانست اثرات نامطلوب ایجاد شده توسط سدیم ارسنیت را به طور معنیداری در خصوص بافت بیضه و تعداد اسپرم نسبت به گروه سدیم ارسنیت جبران نماید. با این وجود، تفاوت معنیداری در وزن بدن، وزن بیضه، مورفولوژی و قطر هسته اسپرماتوگونیها بین هیچ یک از گروهها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: کورکومین قادر است اختلالات القا شده توسط سدیم ارسنیت را در تعداد اسپرم و بافت بیضه موش بالغ جبران نماید.
علی اصغر یعقوبی، علی سیروس، محمود امینی، علی شجاعی، سعید حاج هاشمی، فاطمه علیان فینی، مجتبی احمدلو،
دوره 17، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: صدمات اعصاب محیطی از درگیریهای شایعی میباشد. اعصاب پس از صدمه قابلیت رشد و ترمیم داشته که ترمیم فوری انتها به انتهای عصب صدمه دیده انتخاب اولین راه ترمیم است اما تنها حدود 50 درصد این فیبرها پس از ترمیم کیفیت مناسب دارد. به همین علت روشهای درمانی ترمیم اعصاب محیطی همیشه چالش برانگیز بوده و روشهای متفاوتی جهت ترمیم اعصاب ابداع شده که از جمله ترکیب پیوند عصب و تیوبهای سیکلونی، استفاده از کانالهای بیولوژیک و سنتتیک میباشند. هدف از مطالعه حاضر مقایسه تأثیر روش Facial Flap با روش استاندارد میباشد.
مواد و روشها :طی این مطالعه تجربی 20 رت را انتخاب و در شرایط مساوی غذایی نگهداری و عصب سیاتیک سمت چپ آنها قطع شد و عصب سیاتیک سمت راست به عنوان کنترل استفاده گردید. در گروه اول از روش fascial flap و در گروه دوم از روش vein conduit استفاده و پس از 45 روز نتایج ترمیم عصب از نظر هیستولوژیکی بررسی گردید.
یافتهها: در هر 3 قسمت پروگزیمال، میانی و دیستال عصب، میانگین ترمیم در روش Fascial Flap مؤثرتر از روش Vein Conduit بود(05/0p<). در روش Fascial Flap ترمیم عصب در هر 3 قسمت، با گروه کنترل که عصب سالم بود تفاوت معنیداری وجود نداشت که بدین معناست که در روش Fascial Flap ترمیم عصب همانند عصب سالم دست نخورده میباشد.
نتیجهگیری: ترمیم اعصاب آسیب دیده به روش Fascial Flap نسبت به روش استاندارد روش مؤثرتری بوده و میتواند به عنوان یک روش مؤثر در ترمیم اعصاب آسیب دیده به کار رود.
پریا کرم پور، مهناز آذرنیا، غدیره میرابوالقاسمی، فرزانه علیزاده،
دوره 17، شماره 5 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: گیاه رازیانه دارای اثرات استروژنیک، ضد التهاب و آنتیاکسیدان بوده و به طور سنتی برای درمان زنان نابارور به کار میرود. سندرم تخمدان پلیکیستیک شایعترین اختلال اندوکرین در زنان میباشد که 5 تا 10 درصد آنها را در سنین باروری مبتلا میکند. مطالعه حاضر به بررسی اثرات عصاره هیدروالکلی رازیانه بر سندرم تخمدان پلیکیستیک القا شده در موشهای صحرایی(رت) ماده نژاد ویستار پرداخته است.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، به تعداد 30 سر رت ماده با میانگین وزنی 20±200 گرم، مقدار 2 میلیلیتر استرادیول والرات(EV) به صورت زیر جلدی تزریق شد و 6 سر نیز به عنوان کنترل سالم در نظر گرفته شدند. پس از 60 روز رتها به گروههای کنترل، شاهد و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی تزریق درون صفاقی عصاره رازیانه را در دوزهای 1000 ،500،250 میلیگرم بر کیلوگرم وزن بدن به مدت 10 روز دریافت کردند. غلظت سرمی هورمونهای تستوسترون، هورمون محرک فولیکولی و هورمون زردهای با روش الایزا مورد سنجش قرار گرفت و مقادیر سرمی این هورمونها بین گروههای درمانی با تست آنووا یک طرفه و در سطح معنیداری 05/0 مقایسه شدند.
یافتهها: دادهها نشان دادند که عصاره رازیانه باعث افزایش غلظت سرمی هورمون محرک فولیکولی و کاهش هورمون زردهای و تسترسترون در گروههای درمانی میشود به نحوی که هورمون محرک فولیکولی در دوزهای 1000 و 500 میلیگرم بر کیلوگرم و هورمون زردهای و تسترسترون در دوز 1000 میلیگرم بر کیلوگرم اختلاف معنیداری را با گروههای کنترل نشان دادند.
نتیجهگیری: با توجه به تأثیر مثبت افزایشی عصاره رازیانه بر غلظت سرمی هورمون محرک فولیکولی و کاهش دادن هورمون زردهای و تسترسترون در رتهای مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک، این ترکیب احتمالاً میتواند جهت درمان بیماران مبتلا در نظر گرفته شود.
سعید بابائی، محمد رضا دارابی، محمد بیات، محمود رضا نخعی، پرویندخت بیات، مریم با عزم، مینا قدمیان، سهیلا بناصادق،
دوره 17، شماره 7 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مبتلایان به دیابت تا سال 2030 به 439 میلیون نفر افزایش مییابند که 15 درصد این بیماران از بیماری زخم مزمن پا رنج میبرند. تحقیقات روز افزون بیانگر اثرات مثبت پنتوکسیفیلین بر روند بهبود زخمهای پوستی است. پنتوکسی فیلین یک مشتق گزانتینی است که سبب تعدیل و یا مهار عملکرد فاکتورهای التهابی، کاهش ویسکوزیته خون، بهبود جریان خون محیطی و افزایش اکسیژن رسانی به بافتها میگردد. در این مطالعه اثر پنتوکسیفیلین بر شاخصهای بیو مکانیک پوست در فاز حاد زخم پوستی موش صحرایی دیابتی مورد توجه قرار گرفته است.
مواد و روشها: مطالعه اخیر از نوع تجربی- مداخلهای بوده و طی آن چهارده سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به گروه تجربی (7 سر) دریافت کننده پنتوکسیفیلین داخل صفاقی و کنترل (7 سر) دریافت کننده آب مقطر تقسیم شد. بیماری دیابت با تزریق داخل صفاقی استرپتوزوتوسین در موشهای هر دو گروه ایجاد شد، سپس برش پوستی به طول 20 میلیمتر با الگوی یکسان در ناحیه پشت موشها ایجاد شد. پس از 15 روز نوارهای پوستی حاوی زخم جدا شده و برای سنجش شاخصهای بیومکانیک (نیروی کار انجام شده و استرس حد اکثر) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصله به کمک نرم افزارSPSS نسخه 19 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافتهها: تجویز پنتوکسیفیلین سبب بهبود شاخصهای بیومکانیک پوست پس از گذشت 15 روز از زمان ایجاد زخم پوستی شد و اختلاف بین شاخصها در گروههای تجربی و کنترل معنی دار بود(05/0p<).
نتیجه گیری: پنتوکسیفیلین سبب تسریع التیام زخم پوستی و بهبود استحکام کششی پوست در موشهای دیابتی گروه تجربی شده است.
سید علیرضا طلائی، محمود سلامی، سید مجتبی بنی طباء،
دوره 17، شماره 7 - ( 7-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: سیگنالهای حسی محیطی نقش مهمی در تکامل ساختار و عملکرد مغز در دوران بحرانی تکامل مغز دارند. در این مطالعه اثر تکاملی محرومیت از بینایی بر روی پدیده شکل پذیری سیناپسی در نورنهای ناحیه شکنج دندانهای هیپوکامپ مورد بررسی قرار گرفته است.
مواد و روشها: در مطالعه تجربی حاضر 48 سر موش صحرائی نر در دو گروه روشنائی و تاریکی قرار گرفتند. حیوانات گروه روشنائی از بدو تولد تا لحظه آزمایش در شرایط معمول حیوانخانه و حیوانات گروه تاریکی در شرایط تاریکی کامل قرار گرفتند. سپس، حیوانات هر گروه به 3 زیر گروه 2، 6 و 10 هفته (هر گروه 8 سر) تقسیم شدند. با تحریک مسیر پریفورنت، پاسخهای میدانی نورونها در ناحیه شکنج دندانهای برای مدت 30 دقیقه ثبت شدند. سپس تحریک تتانیک بر کولترالهای شافر اعمال شد و آزمایش به مدت 120 دقیقه دیگر ادامه یافت.
یافتهها: همزمان با افزایش سن از اندازه پاسخهای پایه حیوانات گروه روشنائی کاسته شد و بر اندازه پاسخهای حیوانات گروه تاریکی افزوده گردید. پس از القای LTP نیز اندازه دامنه پاسخ در همه گروهها افزایش یافت ولی میزان افزایش و ماندگاری آن در حیوانات گروه تاریکی کمتر از حیوانات گروه روشنائی بود.
نتیجهگیری: تغییر در سیگنالهای محیطی بینائی باعث ایجاد اختلال در فعالیت پایه و نیز القای LTP در نورونهای ناحیه شکنج دندانهای هیپوکامپ میشود.