74 نتیجه برای Eta
محمد مهدی هزاوه ای، محمد علی عروجی، عبدالرحمان چرکزی، اکبر حسن زاده،
دوره 13، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف روغنهای جامد گیاهی به دلیل این که حاوی مقادیر بالایی از اسیدهای چرب اشباع و ترانس هستند، یکی از مهمترین ریسک فاکتورهای بیماریهای قلبی و عروقی به حساب میآیند. هدف از این مطالعه اصلاح الگوی مصرف روغن بر اساس الگوی پرسید در خانوارهای تحت پوشش مراکز بهداشتی و درمانی شهر خمین می باشد. مواد و روشها: این مطالعه به صورت نیمه تجربی مورد- شاهدی می باشد. جمعیت مورد مطالعه 136نفر از زنان خانوار شهرهای خمین و محلات بودند که به طور تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بر اساس سازههای الگوی پرسید بود. مداخله آموزشی در طی سه جلسه، به صورت یک بار در هفته و به مدت 60 الی 90 دقیقه بر اساس سازههای مدل پرسید صورت گرفت و نمونههای پژوهش به مدت 2 ماه پیگیری شدند. یافتهها: میانگین نمرات عوامل مستعد کننده(آگاهی و نگرش)، عوامل تقویت کننده، عوامل قادر ساز در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل تفاوت معنیدار آماری را نشان داد(05/0>p). همچنین میزان مصرف روغن جامد از 72 درصد به63 درصد کاهش و روغن مایع از28درصد به 37درصدافزایش نشان داد(05/0>p). نتیجه گیری: طراحی و اجرای برنامه آموزشی بر اساس الگوی پرسید میتواند در کاهش مصرف روغنهای جامد موثر باشد.
محمود سراجی،
دوره 13، شماره 5 - ( 12-1389 )
چکیده
امروزه مرگ مغزی در پزشکی، مرگ مطلق تلقی می شود.پذیرش این امر، خصوصاً برای کسانی که ارتباط عاطفی با فردی که دچار مرگ مغزی شده دارند؛ در حالی که ضربان و نبض دارد، نفس می کشد و رنگ چهره اش عادی است و به ظاهر فقط به خواب عمیق فرو رفته است، بسیار مشکل است. برخی عالمان دین نیز، آن را مرگ مطلق نمی دانند و بنابراین، آثار مرگ را بر آن مترتب نمی کنند. بررسی این امر امروزه در مباحثات حقوقی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی، فلسفی و پزشکی جایگاه مهمی دارد، به گونهای که سمینارهای متعددی در سطح بینالمللی در اینباره برگزار شده است و موضعگیریهای متفاوتی نسبت به آن وجود دارد. شناخت ماهیت مرگ مغزی با آرا و اشکال های فراوانی مواجه است. بدیهی است که اگر مرگ مغزی مرگی قطعی تلقی نشود، پیوند اعضا از مردگان مغزی که منبع بزرگ تأمین اعضاست با مشکل جدی روبه رو خواهد شد. با تقسیم بندی مراحل حیات به حیات کامل جسد حیات نباتی مستمر حیات اعضا و حیات سلولی و تشریح هر یک به این نتیجه دست می یابیم که مرگ انسان در سه مرحله به وقوع می پیوندد:
1. توقف قلب و ریه ها 2.مردن سلول های مغزی بعد از چند دقیقه محرومیت ازدریافت خون حامل اکسیژن 3. مرگ سلول های جسم که نسبت به اعضا متفاوت است.این ترتیب، در حالت مرگ طبیعی وجود دارد ولی در حالت مرگ مغزی،مرگ از مرحله دوم، یعنی مردن سلول های مغزی، آغاز و به تبع آن به توقف فعالیت قلب و ریه ها و در نهایت مرگ سلول ها منجر می گردد. با این حال، حالت های مشتبه شونده با مرگ مغزی نظیر کمای عمیق هم قابل پیش بینی است . تحقیق حاضر ضمن تشریح مرگ مغزی و تفاوت آن با کمای عمیق و حالت های مشتبه شونده با مرگ مغزی، در نهایت به این نتیجه دست می یابد که مرگ مغزی، مرگ قطعی است و می توان آثار مرگ حقیقی را بر آن مترتب ساخت. در فرضیه پژوهش،این مقاله با پی گیری مرگ مغزی از طریق خواب، کما، زندگی نباتی و مرگ قلبی به دنبال تحلیل واقعی مرگ در پزشکی است و سپس از طریق آیات و روایات رابطه خواب و مرگ و حققیت مرگ را بررسی می کند تا بتواند شواهدی را برای تشخیص مرگ از نگاه وحی به دست آورد و آن را با تلقی پزشکی از مرگ مقایسه کند. بر اساس این فرضیه مرگ مغزی همان مرگ قطعی است.
روش بررسی: این مطالعه مرور منابع موجود در بانکهای اینترنتی اطلاعات تفسیری نویسنده، مقالات و منابع کتابخانه ای به صورت توصیفی تحلیلی می باشد.
اسماعیل مشیری، افسانه نوروزی، شیرین پازوکی، نفیسه گازرانی، مصطفی چقایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: درد پس از عمل جراحی، آثار نامطلوبی از جمله عوارض طبی، افزایش هزینههای درمانی و تجویز مخدرها را در پیدارد. این مطالعه با هدف تعیین اثر دوز کم کتامین وریدی (15/0میلی گرم به ازای هر کیلو گرم) در مقایسه با دارونما بر کاهش نیاز به مسکن پس از عمل جراحی انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 120 خانم حامله که تحت عمل سزارین انتخابی قرار گرفتند، به صورت تصادفی ساده به دو گروه 60 نفری تقسیم شدند. بیماران گروه مداخله و شاهد بلافاصله پس از بیحسی نخاعی، به ترتیب 15/0 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن کتامین و به همان حجم دارونما (نرمال سالین) دریافت کردند. تکنیک جراحی و بیحسی نخاعی در دو گروه یکسان بود. آنالیز دادهها با استفاده از از نرم افزار SPSS نسخه 11 ، انجام شد.
یافتهها: متوسط سنی در گروه کتامین 81/4±85/28 و در گروه کنترل 62/5±87/28 بود. میزان مصرف مسکن، شدت درد، علایم همودینامیکی، خواب آلودگی مادر و آپگار نوزاد پس از سزارین در هر دو گروه یکسان بود و تفاوتی بین گروه مشاهده نشد( 05/0p>). البته فشار متوسط شریانی در ساعات اولیه پس از عمل در گروه کتامین (02/8±22/80 )کاهش قابل توجهای نسبت به پلاسبو( 16/9±33/83 )نشان داد(03/0p>). میانگین زمان اولین درخواست مسکن پس از عمل در گروه کتامین و پلاسبو به ترتیب 88/68±75/99 دقیقه و 59/52±1/96 دقیقه به دست آمد(05/0p>).
نتیجه گیری : به نظر میرسد دوز 15/0 میلی گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن کتامین در این مطالعه تاثیر قابل ملاحظهای در کاهش درد پس از سزارین ندارد. بنابر این توصیه میشود جهت دستیابی به اثر کاهنده درد این دارو مطالعات بیشتر با میزان دوز بیشتر و یا استفاده ترکیبی این دارو با داروهای مخدر دیگر صورت گیرد.
خدیجه نصری، محمد رفیعی، زهره پیشگاهی،
دوره 14، شماره 3 - ( 5-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت مادر و نوزاد یکی ازمهمترین شاخص های بهداشتی هر کشوری محسوب می شود. یکی از معیارهای اصلی سنجش این شاخص بررسی میزان زایمانهای طبیعی انجام شده در آن کشور می باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط جنسیت جنین با پیشرفت غیر طبیعی زایمان و سزارین ناشی از آن میباشد.
مواد و روش ها: این مطالعه یک بررسی مشاهده ای مقطعی است که بر روی 1537 مادر باردار که جهت انجام زایمان در بیمارستان طالقانی شهر اراک بستری شدند در یک دوره 6 ماهه انجام شد. جهت جمعآوری اطلاعات از چک لیست مشتمل بر شرح حال کامل مامایی، معاینه فیزیکی، سیر زایمان و تستهای آزمایشگاهی موجود استفاده گردید که با استفاده از روش مصاحبه و مشاهده تکمیل گردید. نتایج حاصله با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 18 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته ها: از 1537 مادر باردار 74 درصد زایمان طبیعی و 26 درصد زایمان سزارین داشتند. از مجموع نوزادان 4/47 درصد در گروه زایمان طبیعی و 5/51 درصد در گروه سزارین دارای جنسیت پسر و 5/52 درصد در گروه زایمان طبیعی و 5/48 درصد در گروه سزارین دارای جنسیت دختر بودند که ارتباطی بین جنیست جنین و نوع زایمان وجود نداشت. در این میان 5/36 درصد از موارد سزارین به دلیل اختلال پیشرفت زایمان (دیستوشی) انجام شده که در 1/18 درصد جنسیت پسر و 4/18 درصد جنسیت دختر بودند(934/0=p ). همچنین 3/14 درصد موارد سزارین به دلیل دیسترس جنین پسر و 8/10 درصد دختر بودند (162/0=p) و 5/10 درصد موارد سزارین به دلیل دفع مکونیوم، پسر و 5/8 درصد دختر بودند (953/0=p).
نتیجه گیری: به نظر میرسد ارتباطی بین جنسیت جنین و اختلالات حین زایمان طبیعی که منجر به سزارین میشوند وجود ندارد
مجید اسلامی، شهین نجار پیرایه،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: آنزیمهای بتالاکتاماز TEM، VEBو PERاز آنزیمهای بتالاکتاماز وسیعالطیف هستند که قادر به هیدرولیز پنیسیلینها، سفالوسپورینها و آزترئونام میباشند. هدف از این بررسی تعیین فراوانی اشریشیاکلیهای تولیدکننده بتالاکتاماز وسیعالطیف و ارزیابی مولکولی بتالاکتامازهای TEM، PER و VEB در سویههای باکتری اشیرشیاکلی بود.
مواد و روشها: تعداد 200 سویه اشریشیاکلی از نمونههای کلینیکی جدا شد و حساسیت آنتیبیوتیکی سویهها با روش دیسک دیفیوژن تعیین گردید. تولید آنزیمهای بتالاکتاماز وسیعالطیف با استفاده از روش دیسک ترکیبی و با آنتیبیوتیکهای سفوتاکسیم و سفتازیدیم همراه با کلاولانیک اسید و به تنهایی تعیین گردید و حداقل غلظت مهار کنندگی سفتازیدیم و سفوتاکسیم همراه با کلاولانیک اسید و به تنهایی با استفاده از روش رقیق سازی آگار مشخص شد. در نهایت حضور ژنهای blaTEM،blaVEB و blaPER با استفاده از پرایمرهای اختصاصی توسط روش واکنش زنجیرهای پلی مراز شناسایی گردید.
یافتهها: با آزمون دیسک ترکیبی 94 سویه (47 درصد) تولید کننده آنزیم بتالاکتاماز وسیعالطیف بودند. از بین 94 سویه تولیدکننده بتالاکتاماز وسیعالطیف حداقل غلظت مهار کنندگی برای سفتازیدیم در 36 نمونه 16، در 44 نمونه 256-32 و در 10 نونه 512≤ و حداقل غلظت مهار کنندگی برای سفوتاکسیم در 8 نمونه 16، در 68 نمونه 256-32 و در 21 نمونه512≤ مشخص شد. فراوانی آنزیم TEM 44 درصد به دست آمد، اما در سویههای تولیدکننده بتالاکتاماز وسیعالطیف ژنهای کد کننده آنزیمهای PER و VEBشناسایی نشد.
نتیجهگیری: تولید آنزیمهای بتالاکتاماز وسیعالطیف در سویههای مورد مطالعه، 47 درصد است و روش واکنش زنجیرهای پلی مراز فراوانی بالایی از آنزیم TEM را نشان داد ولی آنزیمهای PER و VEB خوشبختانه هنوز در سویههای مورد بررسی مشاهده نمیشوند.
زینب مقدمی فرد، جمیله ابوالقاسمی، محسن اسدی لاری، مهدی محمدی، محمود رضا گوهری، مسعود صالحی،
دوره 15، شماره 8 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: عوامل متعددی برای بروز متاستاز وجود دارند که در مطالعات مختلف بررسی و شناخته شدهاند اما با این وجود با معلوم بودن این عوامل همیشه نمیتوان بروز متاستاز را به طور دقیق پیشبینی نمود. یکی از انواع مدلهایی که برای تحلیل دادههای بازگردنده و در نظر گرفتن عدم همگنی بین بیماران به کار میرود، مدل شکنندگی است. هدف این مطالعه کاربرد یک مدل شکنندگی بر دادههای سرطان پستان و به دست آوردن عوامل موثر بر متاستاز است. مواد و روشها: در این مطالعه بقا، 133 زن مبتلا به سرطان پستان که طی سالهای 1384 تا 1386 برای درمان به بیمارستان شهید فیاض بخش تهران مراجعه نمودند مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران تا فروردین سال 1390 مورد پیگیری قرار گرفته و آخرین وضعیت آنان ثبت گردید. برای تحلیل دادهها از مدل بقای شکنندگی استفاده شد. توزیع مولفه شکنندگی گاما با میانگین یک و واریانس θ فرض شد واجرای مدل و تحلیل دادهها در نرم افزار R انجام شد. یافتهها: نرخ بقای سه ساله و پنج ساله بدون بیماری برای بیماران، به ترتیب برابر با 78/0 و 72/0 بود. خطر وقوع متاستاز در طول دوره پیگیری حداکثر 43 درصد برآورد گردید. درجه بدخیمی تومور و تعداد گرههای درگیر، عامل پیش آگهی دهنده در بروز متاستاز شناخته شدند و واریانس شکنندگی برابر با 27/4 به دست آمد(001/0= p). نتیجهگیری: با توجه به معنیداری واریانس مولفه شکنندگی، بیمارانی که دارای متغیرهای توضیحی یکسانی هستند نیز دارای خطر وقوع متاستاز متفاوتی هستند و ویژگیهای فردی و اختصاصی بیماران در بروز متاستاز اثر معنیدار دارد.
محمد نریمانی، سوران رجبی، سیما دلاور،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به ارتباط ریتم بتا (30-13 هرتز) با حالت هوشیاری و توجه و ارتباط تتا (8-4 هرتز) با حالت خواب واره و بی توجهی، در این مطالعه امکان آموزش افراد دارای علایم بیش فعالی و نقص توجه برای بهبود ویژگیهای آنها بررسی شد. بنابراین هدف این تحقیق بررسی تأثیر نوروفیدبک در کاهش علایم بیش فعالی و نقص توجه دانشجویان میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه مداخلهای که با استفاده از یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد، 34 نفر از دانشجویان دختر که دارای نمره بالا در پرسشنامه بیش فعالی کانرز و نسبت تتا-بتا بودند، به صورت تصادفی انتخاب و سپس در دو گروه آموزش نوروفیدبک و گروه کنترل جایگزین شدند. برای گروه اول آموزش نوروفیدبک در 20 جلسه اعمال شد و گروه کنترل هیچ نوع آموزشی دریافت نکرد. دادههای پژوهش با کمک دستگاه نوروفیدبک (NFT)، پرسشنامه تشخیصی کوتاه اختلال بیش فعالی – کم توجهی بزرگسالان کانرز، و آزمون عملکرد پیوسته (CPT) جمعآوری شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد.
یافتهها: نتایج بیانگر بهبودی معنیدار در همه ابعاد آزمون عملکرد پیوسته یعنی (پاسخهای صحیح، خطای حذف و خطای ارائه) و ابعاد آزمون بیش فعالی یعنی (مشکل بیتوجهی/حافظه، بیشفعالی/ بیقراری، تکانهای /هیجانی بودن، تصور کلی از خود و شاخص ADHD) در گروه نوروفیدبک بود(001/0p<).
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش حاکی از کارآیی نوروفیدبک به عنوان یک شیوه درمانی در درمان مشکلات توجه و کاهش علایم بیش فعالی در دانشجویان دختر مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه در مقایسه با گروه کنترل است.
حسام الدین مدیر، افسانه نوروزی، شیرین پازوکی،
دوره 16، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: لرز بعد از عمل جراحی یکی از شایعترین دلایل ناراحتی بیماران در هنگام پس از هوشیاری میباشد وشیوعی بین 5 تا 65 درصد دارد و میتواند باعث افزایش درد، افزایش مصرف اکسیژن و افزایش کار قلب شود. هدف از این مطالعه مقایسه اثر بخشی استفاده از دستههای دارویی متفاوت پیشگیری از لرز بعد از عمل جراحی میباشد.
مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی دو سو کور، بیماران تحت عمل جراحی لاپاراتومی الکتیو بر اساس الگوی تصادفی بلوکهای به شش گروه 40 نفره تقسیم شدند. گروههای شش گانه به ترتیب هیدروکوتیزون، کتامین، ترامادول، سولفات منیزیوم، پتدین، نرمال سالین هم دما با اتاق عمل، دریافت کردند. بعد از اتمام عمل جراحی، میزان دمای بدن و میزان بروز لرز و شدت آن در دقایق0و10و 20 ستجیده شد.
یافتهها: تعداد بیمارانی که در لحظه ورود به ریکاروی دچار لرز نشدند در گروه دریافت کننده پتدین برابر با 17 نفر بود که از سایر گروهها به طور معنیداری بیشتر بود(00002/0=&chi2) همچنین در گروه دریافت کننده پتدین در دقیقه دهم و بیستم ورود به ریکاوری، تعداد بیمارانی که دچار لرز شدند به طور معنیداری از سایر گروهها کمتر بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه ما میتوان نتیجهگیری کرد در بین داروهای مورد استفاده برای کنترل لرز، پتدین میتواند به طور موثری باعث پیشگیری از لرز بعد از عمل جراحی شود و داروهای دیگر نمیتوانند به اندازه آن این تاثیر را داشته باشند.
محمود رضا نخعی، امیر الماسی حشیانی، بهروز ابراهیم زاده کر،
دوره 16، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی وضعیت تغذیهای، ابزاری برای اجرای مراقبتهای تغذیهای است. هدف از اجرای این روش تعیین نیازهای تغذیهای و رفع آنها در جهت ارتقای سلامتی افراد است. مادران باردار و شیرده جزو گروههای آسیبپذیر هستند، کاربرد این روش به خصوص از دیدگاه تعیین کالری و پروتئین دریافتی بر روی رشد نوزاد تاثیرات مثبتی دارد. هدف از این مطالعه مقاله بررسی وضعیت تغذیهای مادران باردار است.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی 80 مادر باردار از بین زایشگاههای خصوصی، تامین اجتماعی و زایشگاههای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اراک، انتخاب شد. مشخصات دموگرافیک مادران با استفاده از پرونده پزشکی ثبت شد و اطلاعات مربوط به رژیم غذایی با استفاده از پرسشنامه دریافت مواد غذایی و آنالیز مواد غذایی دریافتی نیز با استفاده از نرم افزار Nutritionist، نسخه 4 انجام شد. آنالیز دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS صورت پذیرفت.
یافتهها: میانگین افزایش وزن دوران بارداری (1/10کیلوگرم) با توجه به میانگین نمایه توده بدنی به دست آمد(2/22 کیلوگرم در متر مربع). میانگین وزن نوزادان 5/2 کیلوگرم را نشان داد. میانگین انرژی دریافتی مادران در حد میزان توصیه شده غذایی(روزانه) و میزان پروتئین دریافتی نیز فراتر از میزان توصیه شده روزانه به دست آمد. وزن مادر قبل از بارداری، با وزن مادر در انتهای بارداری همبستگی مثبت و معنیداری(93/0=r) (001/0=p) را نشان داد. همچنین بین وزن مادر قبل از بارداری با درصد افزایش وزن مادر در انتهای بارداری همبستگی منفی و معنیداری(39/0=r) (01/0=p) به دست آمد. همچنین بین وزن نوزاد با وزن مادر در انتهای بارداری همبستگی مثبت و معنیداری(34/0=r) (001/0=p) به دست آمد.
نتیجهگیری: ارزیابی وضعیت تغذیهای مادران باردار نشان داد که در حین بارداری از وضعیت تغذیهای مناسبی بر خوردار بوده و نوزادانی با وزن طبیعی به دنیا آوردهاند. واژگان کلیدی: ارزیابی وضعیت تغذیهای، اندازهگیریهای تن سنجی، رژیم غذایی دریافتی، مادران باردار
سعیده ضیایی، سارا ضیاغم، معصومه سیاحی،
دوره 16، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: یائسگی بحرانی ترین دوره تغییرات نامطلوب آنتروپومتریک و پارامترهای متابولیک بوده که با خطر بیماریهای قلبی _عروقی همراه می باشد. سندرم متابولیک نقش کلیدی در ایجاد بیماری قلبی- عروقی دارشته و بعنوان یک مشکل عمده در بسیاری از کشورها درآمده است. با توجه به شیوع بالای سندرم متابولیک بخصوص در زنان بعد از یائسگی، این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین سن یائسگی و سندرم متابولیک در زنان یائسه، انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه بصورت مقطعی برروی 140 زن یائسه سالم غیر چاق که BMIکمتر ازKg/m2 30 داشتند، درسال 1388 درشهر اهواز انجام شد و داده ها از طریق مصاحبه که حاوی اطلاعات دموگرافیک، سن یائسگی، اندکس توده بدن( (BMIو اندازه گیری مقادیرHDL-C ، FBS ,TG سرم بعد از 12 ساعت ناشتا و اندازه گیری فشار خون و دور کمر بدست آمدند و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندگانه توسط نرم افزار spss 15 آنالیز شدند. .و از تعریف سندرم متابولیک که توسط پنل سوم درمان بزرگسال (&Iota&Iota&IotaAdult Treatment Panel) ارائه شده، استفاده شد.
یافته ها: بین سن یائسگی و گلوکز ناشتای خون(04/0P=) که یکی از اجزای سندرم متابولیک است ارتباط معنادار منفی مشاهده شد، ولی سن یائسگی با سایر اجزای سندرم متابولیک که شامل تری گلیسرید(28/0P=)، فشار خون سیستول (80/0P=)، فشارخون دیاستول(48/0P=)، دورکمر (08/0P=) و HDL-C (65/0P=) ارتباط معناداری نداشت.
نتیجه گیری: افزایش سن یائسگی(یائسگی دیر رس) اثر حفاظتی در برابر قند خون ناشتا دارد.
عاطفه بابایی، جواد آرشامی، علی رضا حق پرست، محسن دانش مسگران،
دوره 16، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: گلبرگ زعفران حاوی مقادیر زیادی از ترکیبات گلیکوزیدی، فلاونوئیدی و آنتوسیانین ها می باشد. با توجه به افزایش مصرف گیاهان دارویی در درمان بیماری ها و شناسایی اثرات جانبی آنها بر اندام های مختلف، تحقیق حاضر جهت بررسی اثرات عصاره گلبرگ زعفران بر برخی متابولیت های خون در موش صحرایی نر انجام گرفته است.
مواد و روش ها: بدین منظور پنج گروه شش تایی از موش های نر جنس ویستار مورد استفاده قرار گرفت. گروه کنترل نرمال سالین و چهار گروه دیگر دوزهای (mg/kg body weight) 75، 150، 225 و450 از عصاره الکلی گلبرگ زعفران را به مدت 14 روز به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. وزن بدن در روز 0، 7 و 14 اندازه گیری شد. پس از پایان دوره میزان کلسترول، تری گلیسرید، کراتینین، پروتئین تام، آلبومین و آنزیم های ALT و AST سرم خون با استفاده از کیت های بیوشیمیایی اندازه گیری شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که، میزان آلبومین به طور معنی داری افزایش و کلسترول و AST به صورت وابسته به دوز نسبت به گروه کنترل کاهش یافتند (p<0.05). مقادیر تری گلیسرید، کراتینین و پروتئین تام و همچنین میانگین افزایش وزن روزانه تغییرات معنی داری را نشان ندادندp>0.05)).
نتیجه گیری: میزان افزایش درمقدار آلبومین و کاهش آنزیم های کبدی می تواند نشان دهنده ی عدم آسیب در بافت کبد می باشد. کاهش در کلسترول که احتمالا ناشی از ترکیبات فلاونوئیدی عصاره گلبرگ زعفران می باشد و عدم تاثیر بر وزن بدن، می توانند مزیتی در استفاده از گلبرگ زعفران باشند.
مجید معتمد زاده، علی درمحمدی، حسین امجد سردرودی، اسماعیل زارعی، رضا درمحمدی، مسعود شفیعی مطلق،
دوره 16، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: بلندکردن بار پراسترسترین فعالیت حمل دستی بار محسوب میشود و میتواند سبب ایجاد اختلالات اسکلتی عضلانی مرتبط با کار در کارگران گردد. اهداف این مطالعه تعیین شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی، ارزیابی وظایف بلندکردن بار با روش معادله بلند کردن بار NIOSH، طراحی ارگونومیکی و ارزیابی اثربخشی آن می باشد.
مواد و روشها: این مطالعه تحلیلی مداخلهای بر روی 30 کارگر یکی از صنایع چینی آلات بهداشتی همدان انجام گرفت. ارزیابی وظایف بلندکردن بار به روش معادله بلند کردن بار NIOSH و تعیین شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی به وسیله پرسشنامه نوردیک انجام گرفت. سپس مراحل ساخت و تعیین اثربخشی طراحی ارگونومیکی به اجرا در آمد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بیشترین فراوانی ناراحتیهای اسکلتی عضلانی مربوط به اندام کمر می باشد. نتایج شاخص بلند کردن بار (LI)، ریسک بلندکردن بار را در قبل از مداخله بالا (بیشتر از 3) نشان داد و این مقدار پس از اجرای مداخله ارگونومیکی(طراحی چرخ حمل بار) به میزان ریسک متوسط (بین 1 تا 3) کاهش یافت. ارتباط معناداری بین میانگین مقدار ریسک در قبل و بعد از مداخله مشاهده شد ( 001/0p< ).
نتیجه گیری: چرخ حمل بار طراحی شده با قابلیت جابجایی دینامیکی عمودی در طبقات، در ایمن سازی وظایف بلند کردن بار نقش قابل توجهی داشت و در آینده نزدیک احتمال کاهش شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی و آسیب های کمری را به همراه خواهد داشت.
فریده دهقانی ، مجتبی میرزاده، علی بابایی،
دوره 16، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اگزمای دست یک بیماری شایع است که اغلب نیاز به درمان طولانی مدت دارد . تاکنون چندین مطالعه در مورد اثربخشی دوکسپین موضعی در درمان درماتوزهای خارش دار صورت گرفته است.هدف از این مطالعه بررسی میزان اثربخشی پماد کلوبتازول 05/0 درصد و دوکسپین 5 درصد با کلوبتازول به تنهایی در درمان اگزمای دست می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 70 بیمار مبتلا به اگزمای متوسط تا شدید دست در طی سالهای 1390-91 انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تحت درمان با کلوبتازول و کرم دوکسپین 5 درصد و گروه کلوبتازول و دارونما تقسیم شدند. کیفیت درمان با استفاده از شاخص شدت اگزمای دست و شدت آنالوگ در ابتدای درمان و 8 روز بعد مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز آماری به کمک نرم افزار SPSS 18.0 و آزمونهای تی مستقل و تی جفتی انجام شد.
یافته ها: درنهایت 56 بیمار مطالعه را کامل کردند که 32 نفر مرد و 24 نفر زن بودند. کاهش شاخص شدت اگزمای دست و شدت آنالوگ در دو گروه درمان و دارونما پس از 8 روز از لحاظ آماری معنادار بود ولی کاهش شاخصهای فوق بین دو گروه درمانی تفاوت معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: هرچند شواهدی وجود دارد کرم دوکسپین 5 درصد در کاهش علایم و نشانه های درماتیت ها موثر است، مطالعات محدودی صورت گرفته است. ما توصیه می کنیم در یک کارآزمایی بالینی وسیع تر اثربخشی این دارو در درمان اگزمای دست مورد ارزیابی قرار گیرد.
فاطمه صافی، هرمز حداد لاریجانی، مهری جمیلیان، بهمن صادقی،
دوره 16، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه اولتراسونوگرافی به اصلی ترین ابزار مورد استفاده برای ارزیابی آنومالی های جنینی مبدل شده اند. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی میزان تغییرات ضربان قلب جنین بلافاصله بعد از اتمام سونوگرافی ترکیبی دو بعدی و چهار بعدی می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی بر روی 191 مادر باردار در محدوده سنی 15 تا 45 سال که در تابستان سال 1392 جهت انجام سونوگرافی چهاربعدی به کلینیک سونوگرافی مراجعه کرده بودند، انجام گرفت. در ابتدای سونوگرافی دو بعدی، تعداد ضربان قلب پایه جنین به وسیله دستگاه سونوگرافی اندازه گیری شد. در همین زمان ضربان قلب مادر نیز در طی یک دقیقه ثبت گردید. سپس سونوگرافی ترکیبی انجام شد و در پایان نیز همین پارامترها ثبت گردیدند.
یافته ها: تعداد ضربان قلب مادران پس از انجام سونوگرافی ترکیبی به صورت معنی داری کاهش یافته بود (0001/0P=). اما تعداد ضربان قلب جنین قبل و پس از انجام سونوگرافی با یکدیگر اختلافی نداشتند(693/0P=).
نتیجه گیری: سونوگرافی چهار بعدی تاثیری بر تعداد ضربان قلب جنین که به عنوان شاخصی برای ارزیابی افزایش درجه حرارت جنین می باشد، ندارد.
نادر زرین فر، مجید اکبری، مجتبی شرفخواه،
دوره 16، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: براساس مطالعات، سرانه مصرف آنتی بیوتیکی در ایران، قابل توجه می باشد. از آن جا که ظهور ارگانیسم های مقاوم به درمان آنتی بیوتیکی یک مشکل جهانی در جامعه و بیمارستان محسوب می شود، هدف از این مطالعه بررسی الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی باکتری های گرم منفی جدا شده از بیماران بستری در دو بیمارستان آموزشی و غیر آموزشی شهر اراک، ایران، می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی – مقطعی، به مدت یک سال (خرداد 91-خرداد92)، شامل تمام نمونه های ارجاعی به آزمایشگاه میکروب شناسی بیمارستان های امیرالمومنین(ع) (بیمارستان آموزشی) و امام خمینی (ره) (بیمارستان خصوصی) بود. باکتری های گرم منفی جدا شده، برای آنتی بیوتیک های با اهمیت مورد استفاده در بالین با استفاده از روش دیسک دیفیوژن مورد تست حساسیت قرار گرفتند.
یافته ها: از مجموع 846 نمونه تهیه شده از بیماران هر دو بیمارستان، 520 (5/61 درصد) نمونه مربوط به باکتری های گرم منفی بود، که از این تعداد 3/63 درصد نمونه ها مربوط به ای.کولای بود. شیوع ارگانیسم های گرم منفی در بیمارستان آموزشی، 8/79 درصد و در بیمارستان غیر آموزشی2/20 درصد بدست آمد (097/0P=). بین شیوع باکتری های گرم منفی ESBL (Extended-Spectrum Beta-lactamase ) یا بتا لاکتاماز وسیع الطیف، بین دو بیمارستان تفاوت معناداری وجود داشت. (003/0p=).
نتیجه گیری: بین شیوع باکتری های گرم منفی ESBL در دو بیمارستان تفاوت معناداری وجود داشت، در نتیجه اجرای برنامه مراقبت برای بررسی الگو های مقاومت آنتی بیوتیکی به طور منطقه ای توصیه می شود.
احمد سروریان، سید مصطفی موسوی، محمد رفیعی،
دوره 16، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش فشار داخل چشمی شایعترین عارضه کپسولوتومی خلفی توسط لیزر Nd:YAG می باشد که این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر استازولامید خوراکی و قطره کوبایوسوپت بر جلوگیری از افزایش فشار داخل چشمی بعد از کپسولوتومی خلفی توسط لیزر Nd:YAG به انجام رسید.
مواد و روش ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 200 بیمار که تحت کپسولوتومی با لیزر Nd:YAG قرار گرفته بودند، به انجام رسید. گروه اول داروی خوراکی استازولامید 250 میلی گرم را هر 6 ساعت و قطره پلاسبو را هر 8 ساعت دریافت و گروه دوم قطره ترکیبی کوبایوسوپت (تیمولول 5/0 درصد و دورزولامید 2 درصد) هر 8 ساعت و داروی خوراکی پلاسبو هر 6 ساعت دریافت نمودند. فشار داخل چشمی بیماران قبل از انجام عمل کپسولوتومی با لیزر و 24 ساعت بعد آن اندازه گیری شد.
یافته ها: میانگین فشار داخل چشم راست و چپ در گروه استازولامید 24 ساعت پس از کپسولوتومی نسبت به قبل آن به طوری معنی داری کاهش یافته بود(001/0p=) و همچنین در گروه کوبایوسوپت این مقادیر 24 ساعت پس از کپسولوتومی در چشم راست و چپ نسبت به قبل کاهش معنی داری داشتند(001/0p=).
نتیجه گیری: با توجه به عوارض جانبی داروی خوراکی استازولامید و کاهش مطلوب فشار داخل چشمی توسط قطره ترکیبی کوبایوسوپت که به تازگی وارد بازار ایران شده و دارای نمونه داخلی می باشد، می تواند گزینه ای مناسب برای جلوگیری از افزایش فشار داخل چشمی پس از کپسولوتومی با لیزر در بیماران با کدورت کپسول خلفی باشد.
اسماعیل مشیری، حسام الدین مدیر، مرتضی نوابی، مهدیه نظیری،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف :درد یک مشکل پیچیده طبی است که کنترل ناکافی آن اثرات نامطلوبی بر وضعیت فیزیولوژیکی ، متابولیکی و روحی بیمار دارد. هدف این مطالعه مقایسه تاثیرکتامین – پروپوفول با آلفنتانیل – پروپوفول برای ایجاد بیدردی و تسکین درد حین سیستوسکوپی و مقایسه عوارض جانبی ایجاد شده و رضایتمندی بیمار و پزشک می باشد .
مواد و روش ها :دراین مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور تعداد140بیمار که کاندید عمل سیستوسکوپی شده بودند انتخاب و به صورت تصادفی ساده به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول ،مقدار 1 mcg/kg آلفنتانیل همراه با 1 mg/kg پروپوفول وریدی بولوس و گروه دوم 5/0 mg/kg داروی کتامین به همراه 1 mg/kg وریدی بولوس پروپوفول دریافت نمودند. مدت درد ، میزان درد، مدت سیستوسکوپی و تغییرات همودینامیک ، ارزیابی و نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها :میانگین مدت بی دردی ، درگروه آلفنتانیل به طور معناداری بیش ازگروه کتامین بود(001/0p=) . میانگین اسکور درد به صورت معناداری درگروه آلفنتانیل کمتراز گروه کتامین بود (001/0p=).مدت زمان سیستوسکوپی نیز درگروه آلفنتانیل به صورت معناداری کمتراز گروه کتامین بود (001/0 p=).
نتیجه گیری :نتایج مطالعه حاضر حاکی ازآن است که ترکیب آلفنتانیل – پروپوفول درمقایسه با کتامین – پروپوفول سبب کاهش اسکور درد و افزایش مدت بی دردی و عوارض کمتر حین سیستوسکوپی شده است. بنابراین تحقیق حاضرازارجحیت آلفنتانیل درمقایسه با کتامین حمایت می نماید.
پارسا یوسفی چایجان، مهدیه السادات غفاری، حسن طاهر احمدی، لیلا فرج زاده، اعظم زمانیان،
دوره 17، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: متخصصین اطفال با تب و افزایش دمای بدن و اضطراب ناشی از آن در والدین مواجه هستند و راهکارهای متعددی را در مواجهه با تب به کار میگیرند. موضوعی که در سالهای اخیر در درمان تب مورد توجه قرار گرفته است استفاده از دوزهای آلترناتیو استامینوفن - ایبوپروفن میباشد. علیرغم این که این روش به طور شایع استفاده میشود ولی مطالعات کافی در زمینه کارایی آن وجود ندارد.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور تصادفی بود. تعداد 240 کودک در رده سنی 6 ماه تا 12 سال مبتلا به گاستروانتریت در این پژوهش شرکت کردند. کودکان در سه گروه تقسیم شدند. گروه اول استامینوفن دریافت نموده، گروه دوم ایبوپروفن و گروه سوم استامینوفن و ایبوپروفن را به صورت یکی در میان (آلترناتیو) دریافت نمود.
یافتهها: 112 از تعداد 240 کودک، نفر(66/46 درصد) دختر و 128 نفر (33/53 درصد) پسر بودند. میانگین زمان کاهش تب در گروه اول 07/2، گروه دوم 82/1 و در گروه سوم 87/1 روز بود. میانگین دوز مورد استفاده داروها در گروه اول 9 دوز، گروه دوم 17/8 دوز و در گروه سوم 13/7 دوز بود. گروه اول کمترین تأثیر را نسبت به دو گروه دیگر داشت.
نتیجهگیری: رژیم درمانی آلترناتیو استامینوفن - ایبوپروفن در کاهش تب در کودکان رده سنی 6 ماه تا 12 سال مؤثرتر از تک درمانی هر دو آنها میباشد.
معصومه سیاحی، مهرنوش ذاکر کیش، محمد حسین حقیقی زاده، سارا ضیاغم،
دوره 17، شماره 10 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: یائسگی دورهای بحرانی در زندگی زنان محسوب میشود که با تغییرات مختلف نوروفیزیولوژیک و شناختی همراه است. زنان مسن تر در خطر بالایی برای سندرم متابولیک و عوارض قلبی - عروقی بعدی آن میباشند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین علائم یائسگی و سندرم متابولیک در زنان یائسه انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی با روش نمونهگیری آسان بر روی 165 زن یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر اهواز انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه استاندارد شده امتیازبندی عوارض یائسگی، پرسشنامه ثبت اطلاعات دموگرافیک، آزمایشات قند خون ناشتا، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی بالا، اندازهای آنتروپومتریک و فشارخون نمونهها بود. دادهها با استفاده از آمارهای توصیفی، ضرایب همبستگی پیرسون، من ویتنی و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین کلی عوارض یائسگی در این مطالعه 4/5±85/11 بود. بین فشار خون (04/0p=)، قندخون (02/0p=) و لیپوپروتئین با چگالی بالا (02/0=p) با علائم ادراری –تناسلی ارتباط معنیداری مشاهده گردید، ولی بین سایر موارد سندرم متابولیک و حیطههای دیگر علائم یائسگی (سوماتیک و روحی -روانی) ارتباط معنیداری مشاهده نشد. ارتباط معنیداری بین سن و علائم روحی- روانی یافت شد ولی سن با علائم سوماتیک و ادراری-تناسلی ارتباط معنیداری نداشت. بین شاخص توده بدن با علائم یائسگی ارتباطی دیده نشد.
نتیجهگیری: بین سندرم و علائم ادراری –تناسلی ارتباط معنیداری مشاهده گردید، لذا به عنوان راهکار بهداشتی پیشگیرانه افراد شاکی ازعلائم ادراری تناسلی باید در اولویت بررسی از نظر ابتلا به سندرم متابولیک قرارگیرند.
حسن پازکی، حسین ایمانی، عبدالحسین شاهوردی، فرح فرخی، لیلاسادات طاهایی،
دوره 17، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بلوغ تخمک و لقاح در شرایط آزمایشگاهی از مهمترین قدمها در درمان ناباروری میباشد. در این مطالعه محیطهای بلوغ با عصاره پلاکت خون که دارای غلظت بالایی از فاکتورهای رشد میباشد غنی گردید و میزان از سرگیری میوز و بلوغ تخمکها بررسی گردید.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی تخمکها در حالت ژرمینال ویزیکول از موش سوری ماده بالغ نژاد NMRI جمعآوری گردیدند. محیط بلوغ &alphaMEM بوده و محیطهای کنترلی دارای 5 و10 درصد سرم گاوی بودند و محیط مورد آزمایش با 5 و 10 درصد عصاره پلاکت خون و ترکیب 5 درصد عصاره پلاکت خون به همراه 5 درصد سرم گاوی غنی گردیدند. میزان از سرگیری میوز و بلوغ بعد از 18 ساعت در محیطهای متفاوت بررسی گردید.
یافتهها: میزان تخمکهای بالغ شده در محیط آزمایشی حاوی 5 درصد عصاره پلاکت خون هم با سلول گرانولوزا و هم بدون سلول گرانولوزا نسبت به محیطهای کنترل به شکل معنیدار بالاتر بودند(05/0p<). میزان بلوغ تخمکها در محیط حاوی 5 درصد عصاره پلاکت خون برای گروه حاوی سلول گرانولوزا، 61 درصد و 72 درصد برای گروه بدون سلول گرانولوزا بوده است در حالی که این میزان برای گروه کنترلی 5 درصد سرم گاوی به ترتیب 53 و 50 درصد بود.
نتیجهگیری: عصاره پلاکت خون تاثیر معنیداری بر از سرگیری میوز و بلوغ تخمک در حالت ژرمینال ویزیکول داشته است. بر اساس این نتایج، عصاره پلاکت خون میتواند به عنوان یک محرک بلوغ استفاده گردد.